مقدمه:
دوران عقد یکی از مراحل مهم زندگی است که در آن دو نفر فرصت می‌یابند تا یکدیگر را بهتر بشناسند، ارزش‌ها و اهداف زندگی خود را با هم سازگار کنند و برای زندگی مشترک آماده شوند.
 
 این دوران می‌تواند یکی از شیرین‌ترین دوره‌های زندگی باشد، اما همچنین می‌تواند چالش‌برانگیز هم باشد. دوران نامزدی همراه با عقد با تصمیم دو نفر برای ادامه زندگی به صورت مشترک آغاز می‌شود.
 
 این دوران فرصتی است تا زوجین یکدیگر را بهتر بشناسند، ارزش‌ها و اهداف زندگی خود را با هم سازگار کنند و برای زندگی مشترک آماده شوند.
 
 دوران نامزدی اگر همراه با عقد باشد، معمولاً با یک مراسم کوچک و خصوصی که در آن خانواده‌های دو طرف حضور دارند، آغاز می‌شود.
 
 درحالی‌که در برخی دیگر، ممکن است تنها یک مراسم ساده و کوتاه باشد. در کل، دوران عقد فرصتی است برای آمادگی برای زندگی مشترک و یادگیری درباره همدیگر. این دوران می‌تواند یکی از شیرین‌ترین دوره‌های زندگی باشد، اما همچنین می‌تواند چالش‌برانگیز هم باشد.
 
در این مقاله اشاره خواهیم کرد به ویژگی های بدترین دوران عقد، به این معنا که در دوران عقد چه شرایطی بدی می تواند برای زوجین حاصل شود. و در حقیقت کدام رفتارها و گفتارها در دوران عقد منع شده است.
  

ویژگی های بدترین دوران عقد

1- مقایسه

یکی از آفتهای بزرگ در دوران عقد و پس از آن مقایسه همسر با دیگران است. اینکه دختر یا پسری به همسرش بگوید:
 
- فلانی را ببین هر روز خانه نامزدش هست ولی شما فقط هفتهای دوبار به من سر میزنی!
 
- دخترعموی من هربار منزل مادر شوهرش دو شبانه روز میماند.
 
-  برادر من، برای همسرش هدیههای گرانقیمت میخرد.
 
-  برای خواهرت مجلس عقد را در فلان تالار گرفتند اما برای من...!
 
بله؛ این مقایسه کردن همسر و خانواده همسر با دیگران و یا مقایسه برنامههای مراسم عقد و خرید و هدایا با دیگر برنامه هایی که در فامیل یا آشنایان بوده چند اشکال مهم دارد:
 
1- موجب حسرت و غصه و افسوس بیشتر می گردد.
2-زمینه ساز حسد نسبت به افرادی که در نظر ما وضع بهتری دارند م یشود.
 
3- بذر کینه و کدورت را در دلها م یافشاند.
4- رابطه همسران را سرد و بیروح می کند.
5- مانع لذت بردن از داشتهها می شود.
 
و همه اینها در شرایطی است که به بهبود وضع ما کمک نمیکند.
 
پس بیاییم یک تابلو بزرگ در ذهن خود نصب کنیم که «مقایسه ممنوع» و حتی در ذهن خود هم از مقایسه پرهیز نماییم و اگر خواستیم مقایسه کنیم همسرمان را با شرایط بهتر خودش مقایسه کنیم مثلاً بگوییم:
 
 - اوایل عقد که با خانواده من گرمتر بودی، چقدر روابطمان بهتر بود!
-  ماه قبل که در طول هفته بیشتر به من پیام میدادی شادابتر بودم!
بله؛ با این تصمیم خوب و مفید به شیرینی، نشاط و زیباییِ زندگی خود کمک کنیم.
 

2- تنوع طلبی

در زندگی سالم و هدفمند هر وسیلهای نقشی در رسیدن به هدف دارد و در صورتی گزینش میشود که به آن هدف کمک کند.
قبل از توضیحِ بیشتر برایتان مثالی می زنم:
 
خانوادهای تصمیم دارند با اتومبیل خود از تهران به اصفهان بروند و از الآن که یک هفته تا شروع سفر باقی است، کاغذی روی میز گذاشتهاند و قلمی در کنار آن و به یکدیگر گفته اند هرکس وسیلهای را یادش آمد که لازم است برداریم، روی کاغذ بنویسد تا روز آخر چیزی از قلم نیافتد.
 
بعد از یکی دو روز، درحالیکه همه دور هم نشستهاند، پدر کاغذ را برداشته بلند میخواند: «ببینید تا اینجا چه اقلامی نوشته شده... فلاکس آبی رنگ، 4 استکان، دو تا پتو، فلاکس قرمز، زیرانداز و»
 
ناگهان مادر میگوید: «فلاکس که بود، دیگه فلاکس قرمز رو کی نوشته؟!» خواهر از اون طرف صدا میزند که: «من نوشتم! آخه من اون فلاکس رو خیلی دوست دارم»
 
بقیه درحالیکه میخندند یکصدا میگویند: «آخه فلاکس برای چیه؟! چرا برای چای دوتا بار اضافه بکشیم؟! خوب هرکدام که میخواهید ببریم ولی یکی بیشتر نباشه»
 
این یک مثال کوچک است، اما همه زندگی همینطوره. اگر دقت کنیم مانتو، کفش، ظرفهای مختلف و هر وسیلهای برای یک هدفی است. اگر لازم است به مقدار لازم تهیه کنیم، اما بیهدف و غیرلازم و فقط برای تنوعطلبی خرید نکنیم.
 
بدیهی است تنوعطلبی بیهدف و همراه با هوس باعث اسراف، چشم و همچشمی، اذیت همسر و نیز حسد و چشم و نظر از سوی دیگران میگردد.
 

3- توقعات بیجا

توقع و انتظار از همسر، امری طبیعی است. هریک از دختر و پسر از یکدیگر توقع احترام، محبت، توجه و به فکر بودن دارند. اما این انتظار و توقع، اگر از حد بگذرد مسئلهساز خواهد شد. توقع به جا و منطقی آن است که در حد توان و شأن همسر و البته معتدل باشد.
 
اما اگر انتظارات برخلاف عقل و شرع یا خارج از توان همسر و از سر بیتوجهی به شرایط او باشد، توقعی نابجاست. توقع خرید زیاد، توقع کار و تلاش خارج از حد اعتدال، توقع خبرنگرفتن از پدر و مادر و صرف تمام وقت برای همسر، توقع سفر و گردش بیش از معمول، توقع تلفن زدن و پیام دادن افراطی و مانند اینها نمونههایی از توقع بیجاست.
 
همچنین توقعات معتدل و بهاندازه گاهی به خاطر بیماری یا نداری همسر، نسبت به او توقعی نابجا محسوب میشود. پس علاوه بر رعایت اعتدال و عُرف، شرایط همسر را هم باید در نظر گرفت، توقعات بیجا به تدریج سرمایه محبت را کم کرده و کدورت و ناراحتی را جایگزین میکند.
 
در پایان، اشاره به این نکته بد نیست که هر چه توقع ما از همسر و سایر بستگان عاقلانهتر، معتدلتر و کمتر باشد به آرامش خود و محبوبیت ما در نزد دیگران کمک میکند و بالعکس هرچه پرتوقعتر باشیم قبل از هرکس خودمان آسیب میبینیم.
 
 زیرا طبیعی است همه خواستهها برآورده نمیشود و در نتیجه گلهمندی و نارضایتی ما شروع میشود. به دنبال آن اطرافیان بهویژه همسر، خسته شده و بالاخره زندگی سرد و غیرقابل تحمل میشود.
 

4- توجه به دخالت های جاهلان و مغرضان

در هر فامیلی افراد جاهل و بیفکر پیدا میشوند. این افراد بدون توجه به شرایط عروس و داماد و نسنجیده، پیشنهادهایی داده یا انتقاداتی از زوجین میکنند که باعث دلسردی عروس و داماد از یکدیگر شده و توجه به آنها، باعث آسیب دیدن روابط میشود. مثلا:
 
- خیلی تو عقد نمونین، بگین هرجور شده خونه مهیا کنه و عروس رو ببره!
 
- این قدر نذارین بیاد خونهتون!
 
- به عروستون کار بگین که تنبل بار نیاد!
 
-  داماد هر دفعه که میاد چیزی میاره یا دست خالی میاد؟!
 
بله؛ اینطور حرفها و توجه به آنها دلسردی و کدورت آورده و شیطان را به طمع میاندازد. بنابراین، هم پدر و مادرها و هم دختر و پسرهای دوران عقدی باید مراقب باشند:
 
1- هرگز خانواده و شرایط خود را با دیگران مقایسه نکنند، هرکسی امکانات، روحیات و شرایطش با دیگری متفاوت است.
 
2- همیشه با درایت، تفکر و مشورت و با توجه به شرایط خود بهترین تصمیم را بگیریم و با توکل بر خداوند بهترین کار را انجام دهیم.
 
3- ضمن احترام به همه فامیل، بستگان و دوستان، پیشنهادها و توصیهها و انتقادات آنان را با میزان عقل و شرع و سپس با شرایط خود بسنجیم و اگر با شرایط ما همخوانی نداشت، خود را ملزم به اجرای آن ندانیم و البته از بحث و جدل با آنان به شدت پرهیز نماییم.
 
4- گاهی افرادی روحیه فضولی و دخالت نابجا دارند و بدون اینکه مسؤولیتی نسبت به ما داشته باشند مرتب، نظر میدهند. با این افراد بهگونهای رفتار کنیم که به ادامه دخالت در کار ما، تشویق نشوند. مثلاً بعد از حرف آنان، فقط سکوت کنیم و هیچ حرفی نزنیم.
 

5- رعایت نکردن حال والدین

بعد از عقد، عشق و علاقه ی فوق العادهای در دل دختر و پسر ایجاد میشود که سبب میشود دائم به فکر یکدیگر بوده و برای دیدن یکدیگر لحظهشماری کنند.
 
اگرچه درجات این عشق و علاقه، در همه یکسان نیست، ولی آنقدر هست که بیش از هر کسی در فکر محبوب خود باشند. این محبت شدید که سرمایهای الهی میباشد، در عین حال که بسیار ارزشمند است.
 
 و باید دختر و پسر در حفظ و افزایش آن تلاش کنند، اما یک لغزشگاه دارد و آن غافل شدن از وظایف دیگر و حقوق دیگران بویژه «والدین» است.
 
 پس برخی از اشتباهاتی که ممکن است در اثر این غفلت بوجود آید را یادآور میشوم تا دوران عقدیها مراقب آنها باشند:
 
- بدون اطلاع والدین بیرون رفتن و تا دیروقت مشغول تفریح و خوشگذرانی بودن در حالی که پدر و مادر دلنگران و ناراحت هستند.
 
- پسر که قبلاً در خرید و برخی کارهای بیرونی کمک پدر بوده، اکنون به کلی از پدر غافل شده و همکاری خود را قطع نماید.
 
- دختر که قبلاً در تهیه ی غذا و کارهای منزل کمک مادر بوده، اکنون در کنار آقاداماد مثل میهمان بنشیند و مادر تنها کارها را انجام دهد.
 
- تا دیروز پدر و مادر در همهی امور فرزندشان دخالت داشته و او را تشویق نموده یا از کاری منع میکردهاند. امروز دختر و پسر به یکدیگر بگویند نباید والدین شما در هیچ موردی نظر داده و دخالت نمایند.
 
- زیاد ماندن در خانه دختر یا پسر که باعث زحمت و خستگی والدین، خصوصاً «مادر» گردد.
 
- این توقعِ بسیار غلط که نباید دختر یا پسر به والدین خود اظهار علاقه کرده، در کنار آنها بنشینند، آنها را ببوسند و از جهت عاطفی به آنها توجه کنند.
 
- افراط در تلفن، پیام و ایمیل که مانع وقت گذاشتن برای والدین و توجه به آنها شود.
 
- آری این نمونه ها و امثال آن اشتباهاتی است که باید با دقت و تدبیر از آنها فاصله گرفت.
 

6- حرمت شکنی

یکی دیگر از سرمایههای مهم زندگی، «حرمت»، «شخصیت» و «جایگاه ارزشمند» هریک از زوجین در نظر دیگری است. اینکه دختر یا پسری در نظر همسرش  محترم و با شخصیت باشد نقش زیادی در گرمی و شیرینی زندگی دارد.
 
همچنین حرمت والدین برای فرزند خودشان و نیز برای عروس یا داماد، یک سرمایه بزرگ است که مانند محافظی قوی، از زندگی عروس و داماد مراقبت میکند و مانند دژ محکمی از سلامت زندگی آنان در مقابل آفتها، حراست.
 
و حفاظت مینماید. پس مجموع این حرمتها، سرمایه ی زندگی هستند که باید در حفظ و تقویت آنها کوشید و از آنها مراقبت نمود.
 
باید توجه داشت که گاهی اولین ضربهها به شیشه حرمت، به بهانهی خودمانی و صمیمی بودن میخورد. دختر و پسری که میخواهند با هم راحت باشند با لفظ مفرد با هم صحبت نموده و هر حرفی را به هم میزنند.
 
غافل از اینکه اینگونه راحت صحبتکردنها باعث میشود آن شیشه، ترک برداشته و شکننده شود.پس میتوانیم ضمن راحت بودن در زمان و اندازهی خود، حرمت یکدیگر را در کلام حفظ نموده، از تعبیرات سبک و اهانتآ میز به شدت پرهیز نماییم.
 
 و هرگز و در هیچ شرایطی فحش، بدزبانی، مَتَلک، تمسخر و تحقیر نداشته باشیم و این نکته را در ارتباط با والدین یکدیگر نیز بادقت و وسواس تعقیب نماییم.
 

7-افراط و تفریط

میگویند شخصی روی پشت بام بود. کمکم به لبهی پشت بام مقابل کوچه آمد و با فردی که در کوچه بود سخن میگفت. او که ترسید دوستش به لبهی بام آمده و بیافتد، با نگرانی و صدای بلند گفت: برو عقب، برو عقب!
 
شخصی که روی بام بود آن قدر عقبعقب رفت که از آن طرف بام و از پشت در حیاط افتاد!
بله؛ این قصه افراط و تفریط است.
در دوران عقد که دختر و پسر کمتجربه و تازهکار هستند این خطر جدی است. پس باید مراقب بود:
 
- نه آنقدر رفت و آمد کنیم که برای والدین خستهکننده و اذیتبار باشد و نه آنقدر کم برویم که گمان کنند پشیمان شدهایم.
- نه آنقدر کم و بهندرت هدیه بخریم که گمان کنند بخیل و خسیس هستیم و نه آنقدر زیاد که گمان کنند روی گنج خوابیدهایم!
 
 -  نه آنقدر از اظهار محبت و الفاظ زیبا کم استفاده کنیم که همسرمان گمان کند او را دوست نداریم و نه آنقدر زیاد و چپ و راست دوستت دارم بگوییم که گمان کند دیوانه شدهایم!
 
 -  نه آنگونه که هرگز با هم بیرون نرویم و از رستوران و جاهای دیدنی فاصله بگیریم که گمان کند قدرت ارتباط نداریم و نه آنقدر زیاد بیرون برویم که فکر کند از خانه بیرونمان کردهاند!
 
آری؛ اعتدال اِکسیری است که به هرکاری بزنیم آن را دوستداشتنی و پابرجا میکند.
 

8- زیاده روی در رفت و آمد

شکی نیست که دختر و پسر در دوران عقد، سراسر عشق و شور هستند و دوست دارند شب و روز باهم باشند و این نشان از محبت و علاقهی خدادادی است، اما باید توجه داشته باشند که افراط در رفت و آمد ممکن است ضررهایی را در پی داشته باشد:
 

1- خانواده ها را خسته کند:

چون والدین دوست دارند از عروس یا داماد خود بهتر پذیرایی کنند و لذا هرچقدر خودمانی باشند در وعدهای که میهمان دارند زحمت بیشتری متحمل میشوند.
 

2- کمرنگ شدن حضور در جمع فامیل خود:

 از آنجا که والدین یا خواهر و برادر سالها باهم بودهاند، ابتدا کم شدن حضورشان برای بقیه سنگین است و سبب می شود آن برادر یا خواهر نسبت به عروس یا داماد جدید دلخور شده و خاطرهی خوبی از او نداشته باشد. ولی با رفت و آمد معتدل، کمکم همه با شرایط
جدید اُنس میگیرند.
 

3- بازماندن از کارهای شخصی:

رفت و آمد زیاد سبب میشود که دختر و پسر از کارهای شخصی خود و یا برخی میهمانیهای فامیلی که هنوز عروس یا داماد در آنجا دعوت نیست، بازبمانند و این نکته ناخودآگاه غباری بر روی محبتها میشود.
 

4-عادی شدن و کم شدن جذابیت و آمادگیها:

طبیعی است دختر و پسری که هر روز در دوران عقد یکدیگر را ببینند کمکم آن دقت لازم برای آراستگی و جذاب بودن را از دست میدهند و آن شور و شوق و لحظهشماری برای حضور کم میشود.
 
بنابراین ضمن رعایت اعتدال در رفتوآمد سعی کنیم با کمک به والدین در انجام کارها، توجه به خواهر و برادر و دقت در لباس و آراستگی از خطراتی که گفته شد پیشگیری نماییم.
   

9- یادآوری خاطرات منفی

 با ازدواج، دو خانواده که در دو محیط متفاوت و با سلیقههای مختلف بودهاند به هم میپیوندند. پس طبیعی است که هریک کاری کنند که برای طرف مقابل مأنوس یا پسندیده نباشد.
 
از همان رفتن به محضر و دفتر ازدواج گرفته تا خرید سرعقد و مجلس گرفتن و نیز نوع هدایا و پذیرایی و...آنچه میتواند کار را اصلاح کند خوشبینی، حمل بر صحّت و درک متقابل است.
 
 و البته تلخ یا شیرین بالأخره میگذرد و کمکم دو خانواده به ویژه عروس و داماد با اخلاق و سلیقهی یکدیگر خوگرفته و پذیرای هم میشوند.
 
 اما شیطان در کمین است و با حیلهای سعی میکند عروس و داماد، شیرینی زندگی را نچشند و گاه و بیگاه باز کام آنان را تلخ کند و آن حیله شیطان چیزی نیست جز «یادآوری خاطرات منفی».
 
 آری؛ با یادآوری رفتار و گفتاری که یکبار رنج آن تحمل شده و هزینهی آن پرداخت شده است، دوباره به سلامت و امنیت زندگی لطمه میزند.
 
پس هشدار مهم اینجاست که باید دختر و پسر، همواره به یاد داشته باشند و اگر یکی غفلت نمود، دیگری با محبت یادآور شود که «گذشتهها گذشته» چرا الان را قدر ندانیم و چرا از گذشتهها عبرت نگیریم؟!
 
بدون شک، یادآوری و گلهمندی از گذشتهی تلخ، آن زمان را اصلاح نمیکند و ورق را برنمیگرداند. پس فقط زمان حال را تلخ میکند و بس. این است که باید هرگز اجازه ندهیم شیطان، صفا و صمیمیت و لذت زندگی فعلی را با یاد خاطرات منفی گذشته برهم زند.
 

10- نگفتنی ها از زندگی شخصی گذشته

هنگامی که عقد دختر و پسری خوانده میشود، هریک همهی وجود خود را به دیگری داده و دوست دارد همسرش هم دربست مال او باشد. این عشق الهی آنچنان شعلهور میشود که حتی اگر بشنود در گذشتهها هم کسی به همسر او علاقه داشته برنمیتابد.
 
همچنین دوست دارد اکنون که همسرش را انتخاب نموده، انتخابش کامل و بجا باشد، پس باخبرشدن از هر خطای رفتاری همسر، او را به هم میریزد. بنابراین از لحظهی ازدواج، گفتن هرسخن یا خاطرهی شخصی که باعث تشویش خاطر همسر شود، ممنوع است.
 
-  همین پسرعمویم قبلاً خواستگار من بود!
 
- من عاشق دختر همسایه بودم، ولی قسمت چیز دیگری بود.
 -  یک روز که از مدرسه برمیگشتم، پسری مزاحم من شد.
-  دو سال قبل با دوستم تفریحی، دوچرخهای را بلند کردیم و فروختیم بعد...
-  مدتی مزاحم تلفن داشتم
- و....
بله؛ یادمان باشد خطاها و گناهان لغزشهایی هستند که باید به سرعت از آنها توبه کنیم (و اگر از امور مالی است به صاحبش برگردانیم).
 
 و دیگر دربارهی آنها با هیچکس جز خدای مهربان صحبتی نکنیم که علاوه بر آفتهای دیگر، خود، نشر گناه و گناهی جدید محسوب میشود و بهویژه، ذهن همسر را نسبت به ما بدبین نموده و گاهی شیطان از آن، سوء استفادهها میکند.
 

11- غفلت از شناخت یکدیگر

بدون شک یکی از مهمترین فواید دوران عقد، شناخت یکدیگر است. منظور از این شناخت، احراز صلاحیت برای ازدواج نیست چرا که این کار قبل از عقد انجام شده است.
شناخت در دوران عقد، کسب آگاهیهای لازم برای ساختن یک زندگی عاشقانه، شیرین، رشدآور و جذاب است و این آگاهیها را میتوان با دقت در گفتار و رفتار همسر و نیز خانوادهی او بدست آورد. نمونههایی از این آگاهیها:
 
1- باورهای دینی او در چه پایهای است؟
2- در عمل به ارزشها و خوبیها چهقدر متعهد است؟
3- روحیهی حقپذیری او چه اندازه است؟
4- برونگرا یا درونگراست؟
5- چه توقعاتی از شما دارد؟
6- میزان وابستگی او به خانواده یا دوستانش چقدر است؟
7- چه کارهایی او را خوشحال میکند؟
8- از چه برخوردهایی ناراحت میشود؟
9- چگونه می توان در هنگام ناراحتی، او را سریعتر آرام کرد؟
 
10- به کدامیک از شخصیتهای اجتماعی و یا بستگان خود علاقه زیادی دارد و ...آری؛ دانستن این امور شما را در تصمیمگیریها و برخوردهای زندگی در آینده بسیار کمک میکند.
 
در پایان یادآور میشوم که هنگام آگاه شدن از این ویژگیها میتوانیم با تدبیر، آنچه را پسندیده نیست در یکدیگر اصلاح نماییم و البته باید همکاری و همدلیِ لازم باشد تا به لطف خداوند در این جهت، موفق شویم.
 

12- سردی در برخوردها

خدای رحمت کند بزرگی را که میگفت: «هرگز به دنبال زندگی بیمسئله و بیتنش نباشید بلکه حل مسئله را یاد بگیرید
 
حقیقت این است که نمیشود زندگی اختلاف و ناگواری نداشته باشد. چون هیچ دو نفری کاملاً همفکر و همسلیقه نیستند، اما آرامش و آسایش مربوط به همسرانی است که با استمداد از خداوند و بکارگرفتن فکر و تدبیر، اجازه ندهند اختلاف سلیقه و ناراحتیهایی که گاهی پیش میآید ماندگار شود بلکه با حل سریع آن، زندگی را همچنان شیرین نگه دارند.
 
یکی از اشتباهات بزرگ این است که به جای صحبت دوستانه و صمیمانه برای حل مشکلات، ناراحتیها را در دل نگه داشته و با هم سرد برخورد کنیم. هرکدام منتظر باشیم تا دیگری حرکتی کند، سخنی بگوید و یا نفر سوّمی به داد زندگی ما برسد.
 
برخورد سرد و بدون احساس، کمکم جان زندگی را میگیرد و انرژیها را کم و کمتر میکند و اگر خدای ناکرده ادامه یابد، نوعی مرگ تدریجی برای زندگی است. البته چون تدریجی هست محسوس نیست و پس از مدتی زندگی هست، اما روح و نشاط ندارد.
 
بنابراین، از همین ابتدا و در دوران عقد تصمیم بگیریم با نشاط، گرم و پرانرژی باشیم. یکدیگر را با نامهای قشنگ و باحسّ و حال صدا بزنیم، از یکدیگر تعریف کنیم،.
 
 تشکر کنیم، خوبیها را یادآور شویم، نظر بدهیم و البته بجا و بهموقع و با بیان خوب تذکر و انتقاد هم کنیم ولی بدانیم سردی و بیتفاوتی ممنوع است. چه زیباست نکتهای که در حالات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه و آله) آمده است که آن حضرت خوبیها را تحسین و تعریف میکردند و بدیها را تذکر میدادند.
 

13- شلختگی و بی نظمی

نظم را همه دوست دارند و حتی افراد بینظم هم از بینظمی دیگران رنج میبرند. نظم در رفت و آمد، نظم در گفتار و حرف زدن، نظم در چیدن کمد لباس و نظم در چینش وسایل منزل.
 
بینظمی خصوصاً در رفت و آمدها، باعث رنجش اطرافیان و از دست دادن اعتبار میشود. دختر و پسری که در دوران عقد هستند، وقتی رفتوآمدشان به منزل والدین یکدیگر، نظم و برنامه خاصی داشته باشد علاوه بر اینکه خودشان آرامش دارند، در چشم والدین هم اعتبار و شخصیت والایی پیدا میکنند.
 
همچنین نظم در پوشیدن لباس و منظم بودن وسایل منزل هنگام ملاقات با همسر، نشان شخصیت قائل شدن برای همسر و احترام به اوست.
 
 همسر از دیدن نظم و آراستگی لذت میبرد و میزان محبت و علاقهاش افزایش مییابد و در نقطه مقابل شلختگی و نامنظم بودن سر و وضع و لباس و منزل، آسیبهایی دارد. کم شدن محبت،نگرانی، کم شدن ذوق و شوق حضور، از دست دادن اعتبار در نزد والدین و آثار بینظمی است.
 
 بنابراین دختر و پسرهای عزیز که در دوران عقد هستند سعی کنند با رعایت نظم در همه امور، خصوصاً وضع ظاهری خود و رفت و آمدها، هرچه بیشتر محبوب همسر و والدین همسر شده و به زندگی خود شیرینی و نشاط بیشتر ببخشند.
 
پیشنهاد ما این است که برای منظم شدن، دو کار انجام دهید:
1- روزی 5 دقیقه به آثار مثبت نظم و آثار منفی بینظمی فکر کنید.
2- هر روز یکی دو نظم را در نظر گرفته و مصمّم باشید آن را انجام دهید. مانند نظم کتابخانه شخصی، نظم وسائل آشپزخانه و یا نظم در ساعات رفتن به مدرسه و محل کار.
 

14- سستی و تنبلی در کسب مهارت ها

یکی از اهداف دوران عقد کسب مهارتهای لازم است. برای دخترخانمها یادگرفتن آشپزی، خیاطی، گلدوزی، سفرهآرایی و برای آقاپسرها، یادگرفتن شغلی مناسب، رانندگی، آداب خرید و فروش و برخی کارهای دیگری که در زندگی لازم است.
 
 علاوه بر اینها راه و رسم همسرداری و نیز مستقل زندگی کردن، همه و همه از اموری است که ندانستن آن به شیرینی زندگی لطمه میزند. پس نباید فرصت دوران عقد را از دست داد. طبیعی است.
 
 اگر در این موارد سستی و تنبلی شود، فرصت با سرعت میگذرد و پس از شروع زندگی، آسیبهای نداشتن این مهارتها، یکی پس از دیگری ظاهر میشود.
 
درست است که خداوند به عروس و داماد، سرمایهی محبت فراوان داده است، اما برخی غفلتها باعث آسیب دیدن محبت میشود.
 
نداشتن شغلی مناسب برای داماد و یا نداشتن مهارت آشپزی و خیاطی برای عروس، ضعفی است که کمکم زندگی را از شیرینی میاندازد.
 
پس همیشه، این سخن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را در خاطر داشته باشید که: «هرکس تنبلی و سستی کند، حقوق دیگران را ضایع میکند»
 
بنابراین با جدّیت و همّت ازهمین امروز، تلاش کنید آمادگیهای لازم را کسب کنید که مجهز به هنرهای مختلف، وارد زندگی مستقل شوید.
 

15-غیرت بیجای والدین دختر

غیرت از صفات ارزشمند برای مردان و حیاء از صفات مهم برای زنان است. اما هردو صفت، جنبه مثبت و منفی دارد. حیاء مثبت آن است که انسان از انجام عمل زشت یا سخن ناپسند خجالت بکشد.
 
 و از انجام آن خودداری نماید و حیاء منفی آن است که از انجام کار خوبی مانند پرسیدن سؤال یا خواندن نماز اول وقت در جمع دوستان، خجالت بکشد که البته در این موارد نباید حیاء کرد بلکه باید با این حالت مقابله نمود.
 
غیرت هم دو نوع است: غیرت مثبت و بجا آن است که مردی از اینکه همسرش در معرض نگاه خطا و سوء استفاده دیگران واقع شود رنج برده و ناراحت شود و نتیجهی آن حفظ همسر یا دختر از خودآرایی و خودنمایی در مقابل نامحرمان است.
 
 اما غیرت منفی و نابجا آن است که از آنچه خداوند جایز و حلال قرارداده ناراضی باشد. مثل اینکه همسرش هنگام بازگشت از یک سفر، با پدر یا برادرش دست دهد و روبوسی نماید.
 
در این موارد که هم از نظر شرعی گناهی محسوب نمیشود و هم خطری برای همسر نیست، غیرت نشان دادن مرد موجب تقویت سوءظن در خودش و بدبینی دیگران نسبت به او میگردد.
 
یکی از موارد غیرت نابجا این است که والدین دختر در دوران عقد بر دامادشان سخت بگیرند و اجازه ندهند با همسرش از خانه بیرون بروند و یا مدت دیدار و نوع ملاقات را بسیار محدود نمایند که این کار سبب ذهنیت منفی در ذهن داماد شده و از اول مانع صمیمیت و محبت بین خانواده دختر و داماد میگردد.
 
البته در برخی موارد عذر موجهی وجود دارد مثل اینکه دختری که ازدواج کرده، خواهر یا خواهرانی دارد که مناسب نیست در مقابل آنها عروس و داماد ساعتها در اتاق خلوت نموده و یا صدای بگوبخندشان به گوش دیگران برسد و باعث اذیت آنان گردد.
 
بدیهی است این موارد را داماد درک نموده و خودش رعایت مینماید.
 

16- بی توجهی نسبت به آینده و برنامه های زندگی

لحظاتی به عقربه ثانیهشمار نگاه کنید. این نشان گذشت عمر ماست. میگذرد و میگذرد و منتظر ما و کارهایمان نمیماند. کودکی به نوجوانی و نوجوانی به جوانی و مجردی به متأهلی که ابتدای آن دوران عقد است تبدیل میشود.
 
پس این دوران هم به قول قدیمیها تا چشم به هم بزنی تمام میشود و مسؤولیت زندگی مستقل، به روی دوش شما قرار میگیرد. لذا باید از همان اول به فکر آینده بود و با افزایش آگاهی و برنامهریزی و اجرای مرحله به مرحلهی برنامهها، آیندهی درخشانی را ایجاد کرد.
 
این برنامهریزی که میتواند با کمک مشاورین آگاه، متخصص و دلسوز انجام شود، علاوه بر ایجاد دلگرمی در زوجین، انگیزهی تلاش را هم زیاد میکند. برنامهریزی در چند جهت لازم است:
 
1- تقویت باورهای دینی و اطلاعات مذهبی که ضامن سلامت زندگی و تعهد طرفین است.
 
2-اصلاح عیبها و رفع ضعفهای اخلاقی که در برخورد با همسر، شناسایی شده است.
 
3- فراگیری مهارتهای لازم برای زندگی مشترک.
 
4- انجام کارهای عقبمانده مانند تحصیل، خدمت سربازی، بدست آوردن شغل مناسب تا برای شروع زندگی مستقل، تکلیف این موارد روشن شود.
 
5- تدارک امکانات لازم.
 
همه این موارد، اگر با برنامه و نظم لازم پیگیری نشود و از آنها غفلت شود، روزی مانعی در مسیر شیرینی زندگی و سلامت آن خواهد شد. پس تا فرصت هست قدر بدانیم و به فکر تأمین امور لازم باشیم.
 

17- آیه یأس و تلقین منفی

 امید و خوشبینی به لطف پروردگار مهمترین سرمایهی انسان برای حرکت و تلاش در زندگی است. انسان با امید زنده است و با امید تلاش میکند و با امید در مسیر کمال مادی و معنوی گام برمیدارد. در نقطه مقابل ناامیدی عامل رکود، توقف و از دست دادن سرمایههاست.
 
آنچه امید را تقویت میکند بعد از یادآوری الطاف مکرّر پروردگار مهربان، تلقین مثبت و آنچه باعث ناامیدی و دلسردی میشود تلقین منفی است. به این عبارت دقت نمایید:
 
- فایدهای نداره.
- من میدونم درست نمیشه.
- هرکار بکنم آخرش همونی که هستی.
- دست من نمک نداره.
- ما شانس نداریم.
بله؛ اینگونه جملات بهشدت امید را از دل انسان میبرد و یأس و دلسردی را جایگزین میکند. پس مصمم باشیم حتی در شرایطی که نشانهای از موفقیت به چشم نمیخورد.
 
 از این گونه کلمات و جملات استفاده نکنیم. بلکه بهعکس مرتب به خود و دیگران امیدواری دهیم و با یادآوری لطف خداوند، آرامش را بر وجود خود و همسرمان حاکم نماییم.
 
-  حتماً خداوند مهربان کمکمان میکند
- انشاءالله درست میشه.
-  برای خداوند درِ بستهای نیست.
- هنوز کاری نشده ولی از لطف خدا ناامید نیستم.
 
- خدا وسیله سازه.
آری؛ این جملات است که به روح انسان ، امید، صفا و نور میبخشد.
 

18- وابستگی به والدین

دوست داشتن پدر و مادر، امری طبیعی و نشان سلامت روح فرزندان است و هرچه بیشتر والدین و فرزندان به یکدیگر علاقه داشته باشند، زندگی شیرینتر و راه رسیدن به هدفهای بزرگ زندگی، هموارتر خواهد بود.
 
 اما باید توجه داشت این عشق و علاقه نباید به «وابستگی» منجر شود. وابستگی یعنی این که پسر نتواند بدون حضور پدر تصمیم بگیرد، کار کند، مسائل خود را حل نماید و باید در هر کار کوچک و بزرگ، پدر در کنار او باشد و به او بگوید چه کند.
 
وابستگی این است که دختر بدون مادر، نتواند لباسی را انتخاب یا غذایی تهیه نماید و یا کار دیگری انجام دهد. وابستگی یعنی اینکه دختر و پسر تحمل دوری والدین را حتی برای مدت کوتاهی نداشته باشند و در نبود آنان گرفته و افسرده باشند. طبیعی است این وابستگی مانع رشد و استقلال است و اجازه نمیدهد
 
 
دختر و پسر خودکفا شده و روی پای خود بایستند. پس باید جوانان در اوج علاقه به والدین و در کمال ادب و احسان نسبت به آنان، تمرین کنند که بدون حضور والدین بتوانند کارهای خود را انجام داده و زندگی مستقل تشکیل دهند و صد البته نباید از مشورت، سؤال و کمک فکری و عملی والدین، خود را بینیاز ببینند، بلکه با حمایت و هدایت آنان، خودشان، زندگی را اداره کنند تا هم علاقه و ارتباط با والدین حفظ شود و هم استقلال و رشد جوانان.
 
نکتهای که باید در دوران عقد توجه داشت این است که این جدا شدن از وابستگی، زمانبر و تدریجی است. لذا زوجین ضمن کمک به یکدیگر مراقب باشند عجله نکنند تا با سلامت و درستی این اتفاق بیافتد و وابستگی تبدیل به استقلال همراه با محبت به والدین گردد.
 

20- عجله در عروسی اصلی

یکی از اهداف ازدواج رفع نیازهای غریزی از راه صحیح و بدون گناه است و البته این نکته از مهمترین اهداف است که در کنار هدفهای مهم دیگر، انگیزه ازدواج را تقویت مینماید.
 
اما این هدف مراحل و مراتبی دارد که در دوران عقد مراحل متعددی از این هدف تأمین شده و زوجین از بودن در کنار یکدیگر لذت میبرند و به تقویت پاکی یکدیگر و دورشدن شیطان و مصونیت از گناه به هم کمک میکنند.
 
 اما پیشنهاد میشود ارتباط کامل جنسی را به زمان شروع زندگی رسمی موکول نموده و در دوران عقد از آن پرهیز نمایند.
 
 زیرا اگرچه این عمل برای زوجین که همسر شرعی و قانونی یکدیگر هستند گناه و جرمی نیست، اما ضررها و خطرهایی دارد که به خاطر پیشگیری از آنها توصیه میشود از این برنامه خودداری نمایند. برخی از آن خطرها عبارتند از:
 

1- کم شدن علاقه به زندگی مشترک

بدیهی است جذابیت آن برنامه در شور و شوق زوجین به استقلال و قرار گرفتن در محیط امن و مستقل زندگی، تأثیر ویژهای دارد که با عادی شدن این انگیزه کم میشود.
 

2- احتمال بارداری

در صورت بروز چنین اتفاقی، والدین به خاطر حفظ آبرو و مطلع نشدن خویشاوندان با سرعت به فکر استقلال فرزندان میافتند و علاوه بر فشار و اذیت روحی و فکری، فشار مالی و زحمتهای دیگر را هم باید تحمل نمایند.
 
3- یکی از مسائلی که به ندرت در دوران عقد اتفاق میافتد، اختلاف زوجین و گاهی منجر شدن آن به طلاق و جدایی است و در اصل هم یکی از حکمتهای وجودی دوران عقد، شناخت یکدیگر و هماهنگ شدن دختر و پسر است.
 
 حال اگر خدای نکرده به این نتیجه برسند که ادامه زندگی به صلاح آنها نیست و مجبور شوند به خاطر باردار شدن دختر با نارضایتی زندگی را ادامه دهند، خسارتی بزرگ برای طرفین خواهد بود.
 

21- عجله در قضاوت

بدون شک هریک از دختران و پسران امتیازاتی دارند که  به خاطر همان ویژگیها به هم علاقهمند شده و در خواستگاری جواب مثبت دادهاند، اما در کنار آن کمالات، ضعفهایی هم هست که باید قبول داشته باشیم.
 
 به عبارت دیگر صفات خوب مانند نمرههای کارنامه هستند که برخی نمرهها 18، 19 و گاهی 20 و برخی نمرهها 15 و گاهی 12 میشود.
 
 اگر کسی با دیدن نمرههای خوب فکر کند همه نمرهها مثل هم است، هنگامی که با نمره متوسط یا ضعیف برمیخورد، پریشان شده و به هم میریزد.
 
 و رفتار نسنجیدهای انجام میدهد اما اگر از اول بداند نمرهها مختلف است، منتظر مواجهه با نمرات ضعیف هست و هنگام برخورد، خود را نمیبازد، بلکه با صبر و حوصله و تدبیر و برنامهریزی سعی در اصلاح آنهاخواهد داشت.
 
همسر شما ممکن است در مسئله کار و تلاش، محبت، خرید خواستههای شما، بیرون رفتن و احترام به والدین، نمرات خوبی داشته باشد و شما که با این موارد برخورد کردهاید روز به روز خوشحالتر و دلگرمتر شوید و از او نزد همگان تعریف کنید و خدای مهربان را شاکر باشید، اما بعد از مدتی ببینید کمی بدقول است.
 
 و در چند مورد سرقول خود نبوده، در این هنگام یادتان از کارنامه بیاید، نه ناامید شوید، نه پشیمان از ازدواج و نه تعریفهای خود را پس بگیرید؛ بلکه بگویید: «این همان نمره ضعیف است که من باید با توکل و تدبیر به تقویت آن کمک نمایم.
 
همسر من هنوز هم ممتاز است و من همچنان شاکر خداوند هستم، اما طبیعی است همهی نمرهها مثل هم نیست.
 
 آری اگر با دیدن یک یا چند خطای رفتاری بد قضاوت کنیم و ناامید شویم شکست میخوریم. پس باید قضاوت منفی نکنیم و بپذیریم که هرکسی قوتها و ضعفهایی دارد تا بدون اضطراب و استرس، به حل آن مسئله موفق شویم.
 

22- سخنی با والدین

پدر و مادر عزیز؛ حتماً شما هم این ابیات را شنیدهاید؛ این جملات را شاعر در وصف شما گفته است:
 
«دستم بگرفت و پا به پا برد              تا شیوه راه رفتن آموخت
 
یکحرف و دوحرف برزبانم           الفاظ نهاد و گفتن آموخت»
 
ضمن تشکر از زحمات و محبتهای شما، باید یادآوری کنم که این دست گرفتن و آموزش شیوه ی راه رفتن، فقط در دوره نوپایی و کودکی نیست، بلکه در همهی مراحل زندگی، فرزندان نیاز دارند که از آگاهی، تجربه و راهنماییهای شما استفاده کنند و یکی از حساسترین دورهها، دوران عقد است.
 
در این دوران شما باید با تدبیر، ظرافت و محبت به فرزندان بیاموزید و فرصت تمرین به آنها بدهید و دورادور مراقب آنها باشید.
 
 
نظم و نظافت، داشتن برنامه، محبت به همسر، حل مسائل و رفع اختلافات، هنرهای مورد نیاز و آگاهی به اینکه زندگی فراز و نشیب و سختی و آسانی دارد، همه و همه از مسائلی است که باید در دوران عقد به فرزندان بیاموزید، همچنین باید به آنها میدان دهید تا وارد عمل شوند
 
. دختران آشپزی و خیاطی و سفرهآرایی کنند و مادر ناظر و راهنما باشد، پسران در کسب و کار و تجارت و خرید و فروش وارد شوند و پدر نظارت کند. بنابراین سعی کنید در کارهای آنها مستقیم دخالت نکرده و به آنها فرصت تجربه و آزمون و خطا بدهید.
 
ترس از خراب کردن، مانع سپردن کارها به فرزندان نشود تا مانند پرندگان نوپا، پرواز را یاد بگیرند و همیشه متکی به شما نباشند و از همه مهمتر توکل، امید و مبارزه با یأس و ناامیدی را به آنها بیاموزید تا در زندگی به بن بست نرسند و بالاخره از دعا برای آنان غفلت نفرمایید.

 منبع:
عدالتیان، مهدی، 1343، مهترین و بدترین دوران عقد، سرشناسه، مشهد: خانه پژوهش: راه روشن، 1393 .