نظريه هندسه چند وجهي سوره هاي قرآن (2)


 

نويسنده:حميد سعيدبخش*




 

ارتباط ساختارچند وجهي سوره ها با بطون قرآن
 

ممكن است اين گمان براي برخي ايجاد شود كه اين ساختار چند وجهي سوره ها همان بطون مختلف براي آيات قرآن است كه در روايات اهل بيت (بحراني ،46/1) به آن اشاره شده است و مطلب جديدي نيست . قرآن كريم داراي ظاهر و باطني است كه بنا به روايات نبوي و ائمه اطهار‌،هرآيه ازقرآن تا هفت بطن و حتي تا هفتاد بطن دارد .آيا اين همان چند وجهي بودن آيات نيست ؟
درپاسخ بايد گفت الزاماً چنين نيست .اولاً اين روايات ظهر و بطن را درباره آيات اثبات نموده است ،‌حال آنكه بحث ما درباره سوره است نه آيات .ثانياً‌ تأويلات و بطون مختلف آيات منجربه ظهور تأويلات مختلفي براي يك سوره مي شود و همين مباحثي كه درباره شكل و ساختار ظاهر آيات قرآن مطرح است ،مي تواند درباره صورت و حقيقت باطني قرآن نيز مطرح باشد ،‌به اين صورت كه باطن سوره ها نيز داراي ساختاري چند پهلو و ذو ابعاد است كه درهربعدي ازآن حقيقتي جامع و كامل را براي دريافت كننده آن متجلي خواهد كرد .لكن بحث ساختارچند وجهي سوره ها از مقام لفظ خارج نشده و به مقام عينيت و خارج براي كساني كه تأويل آيات را عينيت خارجي مي دانند (طباطبايي،45/3) نمي رسد و همچنين كساني كه تأويل را معنايي غيرلفظي مي دانند (معرفت ،26/3) نيزاز دايره اين بحث خارج مي باشند ،چرا كه هندسه سوره مربوط به ساختارلفظي سوره است كه داراي جنبه ها و صورت هاي متفاوتي است ،‌نه حقيقت و باطن قرآن ،‌ چرا كه ازاين جهت مطلب جديدي نيست .
به علاوه درروايتي كه ازامام باقر(ع) نقل شده ،‌ايشان مي فرمايد:«ان للقرآن بطناً و للبطن بطناً و ظهراً و للظهرظهراً .» (فيض کاشاني ،29/1)يعني براي قرآن علاوه بربطون متعدد ، ظاهرهاي متعددي هم وجود دارد كه به صورت تو در تو نسبت به آيات و سوره هاي قرآن وجود دارند كه نسبت نزديكي به مباحث گفته شده دارد .
اما مطالبي كه به عنوان پيش فرض هاي هندسه چند وجهي گذشت ،مانند اتحاد و ارتباط ظاهرو باطن و همچنين اتحاد تأويل و تنزيل ،‌باعث نمي شود كه اين بحث از دايره ظاهرآيات خارج شود و تنها مربوط به باطن قرآن گردد .باطن قرآن چون از دسترس عموم انسان هاي عادي دوراست قابل تحقيق و ارائه نيست ،‌هرچند دليل عقلي بروجود آن داشته باشيم ،‌ اما ظواهر كلمات قرآن ازاين بابت روشن تربوده و قابليت اين را دارد كه مورد تصديق واقع شود .وجود محورها و اغراض مختلف و هندسه گونه درآيات و سوره ها ،قابليت به تصويركشيده شدن را دارد ،‌البته مانند هر كارتازه و بديعي نواقص و خامي مخصوص خود را دارد كه با گذشت زمان و با تأويل و دقت صاحب نظران به حداقل خواهد رسيد ان شاء الله .

تفاوت هاي وحدت غرض ،موضوع و محور
 

يكي از مسائلي كه در حاشيه به عنوان تذكر بايد مطرح شود ، تفاوتي است كه در تعبيرات قرآن پژوهان معاصر از نظريه وحدت موضوعي وجود دارد . به اين صورت كه عناوين مختلفي دراين زمينه مطرح شده است . عده اي مانند علامه طباطبايي درپي كشف غرض و مقصد سوره بوده و قائل به وحدت غرض براي سوره مي باشند.(طباطبايي، 19/1 ؛ 440/2) دركناراين تعبيرافرادي مانند محمود شحاته ازعبارت وحدت موضوعي سوره ياد مي كنند و در صدد كشف موضوع سوره هستند .(شحاته،/27) محمد محمد مدني از جان و روح سوره سخن مي گويد .(مدني،/5) عنوان ديگري كه در اين زمينه به كاررفته است ،سياق سوره است كه درتفسير«في ظلال القرآن » سيد قطب به كرات استفاده شده است .(سيد قطب ،27/1 ، 34 ، 65 ، 99 و ...) عنوان ديگركه درتفسير«من هدي القرآن »سيد محمد تقي مدرسي ازآن استفاده شده ،‌اطارعام يا زمينه كلي سوره است .(مدرسي ،
من هدي القرآن ،91/1 ، 497و...) برخي ديگر عناويني مانند سيماي سوره را برگزيده اند .(قرائتي ، 15/1 ؛ 9/2 و ...) در مجموع تعابير در اين زمينه مختلف است ،اما به نظر مي رسد تفاوت چنداني با هم نداشته باشند و همه در صدد نشان دادن تصويرواحد و متصلي از سوره مي باشند .

روش هاي به دست آوردن هندسه چند وجهي سوره هاي قرآن
 

درهرتحقيق علاوه بر محتواي علمي ، روشمند بودن مسير دست يابي به محصولات و نتايج علمي نيزنياز بسيار مهم و تأثيرگذاراست .امروزه بيشترين نقدهاي مقالات علمي مربوط به روشمند بودن و چگونگي روش دست يابي به نتايج است .روش رسيدن به هندسه سوره نيز خود ازلحاظ روش شناختي نيازمند نقد و بررسي بيشتراست .
ما براي به دست آوردن هندسه چند وجهي و ابعاد مختلف سوره هاي قرآن از دو روش استفاده مي كنيم كه اصطلاحاً آنها را به كشفي و تأليفي نامگذاري كرده ايم .

الف) روش كشفي
 

دراين روش براي كشف غرض ها و محورهاي متعدد و متفاوتي كه در يك سوره وجود دارد ،بايد مراحل و راهكارهاي زير اجرا شود :
1.فصل بندي آيات كاملاً مرتبط و متصل و جدا كردن آنها ازديگر دسته آيات ؛معيار و ملاك در فصل بندي آيات ،‌ تغيير لحن و بيان آيات و نيز وارد شدن در موضوع جديد و به ظاهربي ارتباط با آيات قبلي مي باشد . هرجا اين تغييربراي مفسربي ارتباط و يا كم ارتباط باشد ،مي تواند سرفصل جديدي در محتواي سوره باشد كه مفسر بايد نحوه اتصال و ارتباط آن را با ديگر اجزاي سوره بيان كند .ازطرف ديگر هر مفسربا برداشتي كه ازمحتواي آيات دارد ،وجوه اتصالي آيات را متفاوت از ديگري مي بيند و فصل بندي خاصي را ارائه مي دهد .
ممكن است يك آيه يا بخشي ازآيه خود به تنهايي فصلي جدا و تكه اي منفرد باشد .
2.وجه اتصال درون فصلي هربخش بايد مشخص شود و اينكه اجزاي يك فصل چگونه و چطوربا هم مرتبط شده اند .
3.وجه اتصال فصل ها به يكديگر بررسي شود . نكته اساسي دراين بررسي اين است كه لازم نيست فصل ها پشت سر هم و مرتب شده حتماً ‌اتصال روشني با هم داشته باشند و بين فصل قبلي و بعدي نظم خاصي حاكم باشد ،بلكه اجزاي كلام را تا آنجا كه روشن است متصل دانست ،‌ ولي آنجا كه روشن نيست ،‌يك بارديگر كل سوره را با درنظرگرفتن اين فصل به خصوص بازبيني كرد و حلقه هاي اتصالي بين اين فصل و ديگراجزاي سوره را بازسازي كرد . ممكن است تكه اي كه هيچ وجه ارتباطي با قبل وبعد خود ندارد ،‌ عنصر اصلي و تأثيرگذار در غرض ديگري از غرض ها و ساختار متفاوت سوره باشد .
وقتي نظم و سياق سوره و غرض آن را بر اساس غالب آيات كشف كرديم ،بارديگر سوره را با توجه به اجزايي غيرهمگون بررسي مي كنيم و به دنبال نظام جديدي غيرازنظام قبلي بايد باشيم .
ممكن است در سوره اجزا و فصول غير مرتبط ،يكي يا بيشتر باشد كه نيازمند دقت بيشترو پيدا كردن راهنماهايي براي كشف ظرايف ارتباط اين آيات با ديگر آيت سوره مي باشد .

هندسه چند بعدي سوره حشر
 

سوره حشريكي ازسورمسبحات و از سوره هاي مدني است .اين سوره در ظاهر داراي سه بخش است كه اول و آخرآن در ظاهرمرتبط و بخش مياني آن غير مرتبط با ديگربخش هاست .اين سوره ازسه زاويه متفاوت داراي هندسه اي سه وجهي است كه اولي براساس نحوه شروع سوره است كه با تسبيح و تنزيه الهي آغاز شده است ، به طوري كه تمام آيات اين سوره به نحوي شرحي ازتسبيح الهي دربستراجتماع است .به عبارت ديگر از زاويه نخست محوراين سوره تسبيح خداوند از ناحيه جهان هستي و تبيين روابط حقيقي نظام اجتماعي براساس اصل توحيد و تنزيه خداوند نمي باشد .
وجه دوم براساس اسماء الحسناي پايان آيه اول و آيه آخركه «عزيز » و «حكيم » است مرتب شده ،با اين توضيح كه اسامي پايان آيه كليد فهم آيه مي باشد و ازآنجا كه اين اسماء عيناً درابتدا و انتهاي سوره تكرارشده است ،ما را به وجود ارتباطي معناداردراين زمينه راهنمايي مي كند وآن هم نگاه به ساختارو محتواي سوره ازاين منظرو زاويه است و مي بينيم كه به راحتي اين معنا دركل سوره جاري و قابل دست يابي است و عزت و حكمت ،‌دو عنصر اساسي دربرخورد با دشمنان و در سامان دادن اموربعد ازجنگ بوده و هست .
وجه سوم براساس فصل مياني سوره كه گروه هاي اجتماعي-سياسي موجود در شهرمدينه مي باشند مرتب شده است ،‌ به طوري كه ازاين زاويه بعدي ازابعاد سوره نمايش داده مي شود و مي توان ديگر آيات سوره را ازاين منظر بررسي و بازخواني كرد .
درجمع بندي ازمحتواي سوره ، تصويري سه بعدي ازسوره نمايان مي شود ،به طوري كه هريك به تنهايي مي تواند پرده از بخشي از معارف سوره بردارد و بشر محتاج به هدايت الهي را در كوره راه هاي حيات خود رهنمون باشد .اما اينكه آيا ابعاد سه گانه اين سوره مي تواند وحدت جهت داشته باشد و اززاويه ديگري داراي ارتباط معناداردروني باشند ،‌شايد بتوان آن را تصديق كرد ،‌ولي به هرصورت خللي به چندوجهه بودن هندسه سوره وارد نمي كند ،مانند يك پنج ضلعي يا هشت ضلعي و يا احجامي كه علاوه براضلاع مختلف ، وحدت مافوق آن نيز برآن حاكم است .
1.تسبيح الهي درنظام هستي
نظام هستي همه و همه براساس تنزيه و تسبيح الهي پايه گذاري و اداره مي شود . تمام موجودات هستي خود را موظف به حفظ جايگاه و شأن ربوبي مي دانند و هيچ كاري را كه خلاف اين معنا و روش باشد ، برنمي تابند .
اين سوره شرح تنزيه و تسبيح الهي است ، به اين معنا كه اجازه نمي دهد كفرو نفاق درمقابل توحيد و ايمان به خدا رشد كند و آن را ازبين ببرد .دراين سوره خداوند گوشزد مي كند كه قدرت هاي مالي و مادي نمي توانند مانع ازنفوذ اراده
الهي و قدرت خداوندي گردند و خداوند اراده خود را ازطريقي اعمال مي كند كه در محاسبه هيچ محاسبه گري نمي گنجد ، چرا كه تمام موجودات هستي سربازان الهي هستند و قدرت هاي دروني و بيروني آنها در قبضه قدرت الهي است .مؤمنان اين را درك مي كنند ،ولي كافران و منافقان اين را نمي فهمند ،ازاين رو شكست سرانجام آنها و پيروزي سرنوشت حتمي مؤمنان است ، البته به شرط تبعيت و پيروي از دستورات مأموران و فرستادگان الهي .

هندسه سوره
 

آيات 1 تا 5 :بيان تنزيه الهي توسط همه هستي و اينكه خداوند چطور با قدرت خود و با مالكيتي كه نسبت به هستي دارد و تبعيتي كه هستي ازاو دارد ،عالم را اداره مي كند .
آيات 6 و 7 :تسلط پيامبر برامورتشريعي و تكويني ازجانب خداست و تبعيت از او عامل پيروزي است و برهمه مسلمانان واجب است .
آيات 8 تا 10 :سه گروه را به تصوير مي كشد كه حكومت و سلطنت الهي را پذيرفته و ازخود گذشتند وحكم الهي را برهواي نفس برتري دادند .
آيات 11 تا 17 :منافقان كساني هستند كه با درك نكردن قدرت الهي مي خواهند سياستمدارانه حكومت كنند .
آيات 18 تا 20 :توصيه هاي الهي براي همسو شدن با نظام هستي و استفاده از قدرت لايزال الهي .
آيه 21 :مثلي ازهستي براي نشان دادن قدرت خداوند و فرمان پذيري عالم ازاو .
آيات 22 تا 24 :خداوند با برشمردن اسماء حسناي خود تسلط و قدرت و علم خود را برتمام هستي به نمايش گذاشته است و در پايان تمام هستي را نيزتابع و فرمان پذير خود معرفي مي كند كه شبيه همان عبارت اول سوره است و بيانگرجريان و استمرار اين سنت درتمام عالم هستي در گذشته و حال و آينده است .
2.تجلي عزت و حكمت الهي در اجتماع
درنگاه دوم به سوره حشربا توجه به دو اسم عزيزو حكيم درابتدا و انتهاي سوره ، كل سوره دوباره با اين نگاه بازبيني و ساختار شناسي مي شود .
دراين سوره خداوند تجلي و جايگاه اجتماعي اين دو اسم بزرگ خود را مطرح مي كند و ظهورآنها را درنظام اسلامي و جامعه مؤمنين به تصويرمي كشد تا هم نظام عالم را كه براساس اسماء حسناي خود بنا كرده است شرح دهد ،‌و هم گوشه اي ازحضوراين اسماء را درمتن تدبير عالم به تصويركشيده باشد .

هندسه سوره
 

آيات 1 تا 6 : شرح اسم عزيز است ؛‌ به اين صورت كه نفوذ ناپذيري و سلطه و غلبه الهي اقتضا مي كند كه در مقابله با كفار قدرتمندانه و شديد العقاب باشد و فاسقان را به جزاي فسقشان خوار كند .
آيات 7 تا 10 : اين اسم حكيم است كه ظهور و بروز يافته و مسئله نحوه تقسيم غنايمي كه در اين جنگ به عنوان « في » مي باشد را بيان كرده است كه گوشه اي از نظام حكيمانه توزيع امكانات مالي در نظام اسلامي را تبيين مي كند ، به اين صورت كه اگر بخواهيم به اصل فقرزدايي و عدم تجميع ثروت در دست عده اي خاص توجه كنيم و آن را عملي كنيم ، بايد چنين درآمدهاي كلان را بين مردم نيازمند تقسيم كنيم .
در ضمن تقسيم اموال ، به جايگاه خطير و پرارزش ايمان و استقامت ديني ؛ هم به عنوان معيار تقسيم امكانات و هم به عنوان الگوهاي فرهنگي در نظام فرهنگي حكيمانه در جامعه توجه كرده است .
آيات 11 تا 17 : به دو موضوع اشاره كرده است : اول دشمن شناسي جامعه اسلامي و آسيب شناسي آن ، دوم رفتارشناسي اهل نفاق در برخورد با هم پيمانان خود و مؤمنان.
در ادامه درآيات 18 تا 20 ، راهكارهاي حكيمانه اي درپيش روي اهل ايمان مي گذارد كه در دو صحنه نفس و جامعه به موقعيت ممتازي دست يابند .
درپايان درآيات 21 تا 24 ، ‌خداوند ليستي ازاسماء حسناي خود را كه مرتبط با مطالب سوره و نيز مرتبط با دو اسم عزيز و حكيم بوده را بيان كرده است .
درآيه آخرنيزخداوند به عنوان جمع بندي كلي همان آيه اول را با تغييري جزئي بيان كرده است .
3.گروه هاي اجتماعي موجود درجامعه
دراين سوره به تفصيل به برخي از گروه هاي مخالف نظام اسلامي پرداخته ،مانند اهل كتاب و منافقاني كه از درون جامعه اسلامي با دشمنان بيروني هماهنگ شده اند . درمقابل اين دسته بندي دشمنان ،خداوند دوستان و مؤمنان را نيز به سه دسته تقسيم مي كند :مهاجران كه با پيامبر وارد مدينه شده اند ،انصار كه ساكنان مدينه مي باشند و تابعين كه درآينده به جامعه اسلامي وارد مي شوند. براين اساس هندسه سوره به نحو سومي چيده شده است .

هندسه سوره
 

آيه اول و آيات 21 تا 24 :اين آيات كه در ابتدا و انتهاي سوره قراردارند ،‌اين معنا را القا مي كنند كه خداوندي كه داراي چنين دامنه وسيعي ازقدرت و صفات حسناست ، حتماً مؤمنان و پيروان پيامبران را به نتيجه مطلوب مي رساند و نخواهد گذاشت كافران و منافقان به مطلوب خود برسند ،مشروط براينكه به اين آيه عمل كنند :(ما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا واتقوا الله ان الله شديد العقاب)(حشر/7)
آيات 2 تا 7 :دراين آيات ،‌كافران و برخورد آنها با نظام اسلامي و برخورد نظام اسلامي با آنها را مورد بررسي قرار داده است .
آيات 8 تا 10 :دراين آيات مؤمنان و فداكاري آنها براي دين و جامعه اسلامي و برخورد و نحوه تعامل نظام اسلامي با آنها مورد توجه بوده است .
آيات 11 تا 17 : دراين آيات ،منافقان و توطئه آنها براي ضربه زدن به نظام اسلامي را مورد توجه قرارداده است و به تبيين حقايق گروه هاي معارض با نظام پرداخته است.
آيات 18 تا 20 :به نتيجه گيري نهايي براي مؤمنان و نيزبه ارائه راهكارهاي عملي براي نجات جامعه اسلامي مي پردازد .

نتيجه گيري
 

ازمجموع هندسه هاي به دست آمده مي توان يك هندسه سه وجهي براي سوره تصويركرد كه درآن سه جهت و محور وجود دارد كه تمام آيات سوره را پيرامون خود جمع كرده است .

ب)روش تأليفي
 

روشي ديگربراي به دست آوردن هندسه چند وجهي سوره ،‌جمع بندي و كنارهم قراردادن نتيجه گيري چند مفسرازيك سوره است .
دراين روش براي به دست آوردن شاكله چند وجهي سوره ، ‌ديدگاه هاي مفسران را درباره ساختار و محتواي سوره در كنار يكديگرقرار مي دهيم . هرمفسر با ديدگاه و روش خاصي كه دارد ،به نحوي خاص اجزاي سوره را با هم تركيب كرده و نتيجه اي ازآن گرفته است كه غيرازنتيجه و جمع بندي مفسرديگراست .با كناريكديگر قراردادن اين ديدگاه ها مي توان تا حدودي به وجوهي ازهندسه چند وجهي سوره دست يافت .
نكته قابل توجه اين است كه از دريچه علوم مختلف نيز مي توان به يك حقيقت نگاه كرد و مطالب مختلفي را درباره آن حقيقت ارائه كرد . به عبارتي با عينك علوم مختلف نيز مي توان به هر سوره نگاه كرد و معارف آن سوره را مانند دانه هاي تسبيح در رشته خاصي از رشته هاي مختلف علوم ، ‌با تركيب و تربيت خاصي قرار داد .
ازآنجا كه هدف قرآن هدايت انسان است ، ‌اگرما بتوانيم نقشه جامعي از علومي كه مورد نيازبراي هدايت انسان است از خود قرآن به دست آوريم ،مي توان به مدل درستي دربه تصويركشيدن ساختار چند وجهي سوره هاي قرآن نيز دست يافت .

هندسه چند بعدي سوره حديد
 

با توجه به دو روشي كه در رابطه با تبيين هندسه چند وجهي سوره ها گفته شد ، ‌در رابطه با سوره حديد از روش تأليفي استفاده مي كنيم .
دراين سوره با مراجعه با تفاسيري كه به سيما و محتواي سوره توجه داشته اند ،‌كوشش شده نگاه هاي مختلف و متفاوت مفسرين درباره محتواي اين سوره در كنار يكديگربه نمايش گذاشته شود تا ازخلال آنها بتوان صورتي جديد و چند بعدي ازاين سوره را ارائه كرد .چنانچه خواهيد ديد ، «نگاه خاص » به اين معنا نيست كه هر مفسربنا به مبناي خاص درتفسير قرآن و يا تفسيرخاصي ازيك آيه خود را ازديگر مفسران جدا كرده و مطالب متفاوت تري نسبت به ديگران بيان كرده باشد ، ‌بلكه اختلاف همان طوركه قبلاً ‌نيزاشاره شده ، به اختلاف منظرو نگاه مفسر به سوره برمي گردد .
ازبين تفاسيري كه به مسئله وحدت غرض و انسجام ساختاري سوره ها توجه خاص و ويژه دارند ،سه تفسير«الميزان في تفسير القرآن » اثرعلامه طباطبايي و «في ظلال القرآن »اثرسيد قطب و «من هدي القرآن »اثرسيد محمد تقي مدرسي انتخاب شده است و هندسه محتوايي سوره حديد كه يكي ديگرازسوره هاي مسبحات است ، دراين تحقيق به نمايش گذاشته مي شود .
1.غرض سوره حديد ازمنظر«الميزان »
مرحوم علامه طباطبايي درباره محتواي اين سوره مي فرمايند :
«غرض اين سوره تحريك و تشويق مؤمنين به انفاق درراه خداست ،هم چنان كه تكرارامرصريح به اين معنا درخلال آياتش اشعار بدان دارد ، ‌يك جا مي فرمايد : (آمنوا بالله و رسوله و أنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه ...)و جاي ديگر مي فرمايد : (من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً ...) و بازجاي ديگر مي فرمايد :(ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا الله قرضاً حسناً ) و درتشويق مردم به اين عمل همين بس كه انفاق مردم را قرض دادن آنان به خداي عز اسمه دانسته ، ‌و معلوم است كه خداي عزوجل عالي ترين و مقدس ترين و
بهترين مطلوب است ،او هرگزخلف وعده نمي كند .
ونيزاشاره كرده به اينكه اين انفاق منشأش تقوا و ايمان به رسول است ،‌و اثرش آمرزش گناهان و داشتن دو برابرازرحمت و ملازمت با نور،‌ و بلكه ملحق شدن به صديقين و شهدا در نزد خداي سبحان است . و درخلال آيات سوره ، ‌معارفي هم راجع به مبدأ و معاد آمده ،و دعوت به تقوا و اخلاص ايمان و زهد دارد ، و نيزمشتمل برمواعظي است .» (طباطبايي،144/19)
درادامه علامه براي پيدا كردن وجه اتصال بين بخش اول كه درآن تعدادي از اسماء حسناي الهي آمده با موضوع و غرض سوره مي فرمايد :
«چون تشويق و تحريك مردم به انفاق ، ‌و اينكه انفاق قرض دادن به خداست ،اين توهم را ايجاد مي كند كه مگرخدا به مال ما محتاج است ،‌لذا ازهمان آغاز سخن يعني اولين كلمه سوره ،مسئله نزاهت خدا از احتياج را خاطر نشان نموده ،‌ فرمود :« آنچه درزمين و آسمان هاست خدا را تسبيح مي گويند.»و نيزعده اي از اسماي حسناي خدا را كه رساننده اين نزاهت است ذكركرده است .» (همان)

هندسه سوره
 

قسمت اول آيات 1-6 :اين آيات چنانچه اشاره شد ،مقدمه اي است براي جلوگيري ازبه وجود آمدن اين شبهه كه خداوند چه نيازي به انفاق و قرض دادن مردم دارد .
قسمت دوم آيات 7-15 :دراين آيات دستور مؤكد داده شده به اينكه مسلمين در راه خدا خصوصاً درهنگام جنگ و مبارزه انفاق كنند .(همان،/151)
قسمت سوم آيات 16-24 :اين قسمت از آيات در پي تشويق و ترغيب به ايمان به خدا و رسول او و انفاق درراه خداست . البته درضمن ،مؤمنين را عتاب مي كند كه چرا بايد علائم و نشانه هايي ازقساوت قلب از ايشان بروزكند ،‌ و به منظور تأكيد در تحريك و تشويق به انفاق ، درجه انفاق گران نزد خدا را بيان نموده ، ‌و نيز دنيا و اهل دنيا را كه بخل مي ورزند و مردم را هم به بخل مي خوانند ‌،مذمت مي كند .(همان،/160)
قسمت چهارم آيات 25-29 :دراين آيات غرض الهي ازفرستادن رسولان و نازل كردن كتاب و ميزان همراه ايشان را بيان كرده ،مي فرمايد :غرض ازاين ارسال رسل و انزال كتب اين بود كه انبيا مردم را به عدالت عادت دهند تا درمجتمعي عادل زندگي كنند ، و آهن را نازل كرد تا بندگان خود را دردفاع ازجامعه صالح خود و بسط كلمه حق درزمين بيازمايد .
آن گاه فرمود كه نوح و ابراهيم(ع) را فرستاد و يكي پس از ديگري رسولاني گسيل داشت ،‌و اين سنت همچنان در تمامي امت ها استمراريافت ،و نتيجه كار همواره اين بود كه عده اي از مردم راه حق را يافته ،‌اكثريتي ازايشان فاسق شدند ، و سپس سوره را با دعوت مردم به اين معنا ختم مي كند كه ايمان خود را تكميل كنند تا ازرحمت خدا دو چندان عايدشان گردد.(همان،/170)

جمع بندي
 

ما حصل بيان علامه در اين سوره اين است كه محور سوره حديد تشويق و تحريض مردم به مسئله انفاق است و اگربخواهيم مقداري جامع تربيان كنيم ،ركن يا جزئي ازمسائل اقتصادي جامعه اسلامي را متذكر شده است و راهكارهاي خود را براي اداره اقتصادي مسلمين بيان مي كند .
2.غرض سوره حديد ازمنظر«‌في ظلال القرآن »
سيد قطب درابتدا گزارشي از مباحث اين سوره را ارائه مي دهد و دربخشي ديگربه تقسيم بندي فرازهاي آن مي پردازد ؛
اين سوره جامعه اسلامي را به تحقق ايمان حقيقي و حقيقت ايمان درخود دعوت مي كند .حقيقتي كه به واسطه آن جان ها براي دريافت دعوت الهي خالص مي گردد. موازين اين حقيقت همان موازين الهي است .اين حقيقت همان چيزي است كه به قلب ها حقيقت الهي را مي فهماند و براي ياد خدا آن را خاشع مي كند و ازهربندي او را مي رهاند . براساس اين حقيقت بزرگ ، ‌اين سوره جامعه اسلامي را به بذل مال و بذل جان درراه خدا دعوت مي كند .
دركنارقله هاي ايمان كه سابقين از مهاجرين و انصاربوده اند ،درجامعه اسلامي خصوصاً‌ بعد ازفتح مكه كه مردم فوج فوج داخل دين شده اند،‌گروهي هستند كه حقيقت ايمان را درك نكرده اند و با اين حقيقت زندگي نكرده اند .اين گروه از تازه مسلمانان بذل و اعطاء في سبيل الله براي آنها سخت و دشواربوده است و تكاليف عقيدتي درمال و جان برآنها گران مي آمد و لذا نمي توانستند از دنيا و دعوت آن بگذرند .اين گروه مورد توجه مستقيم اين سوره هستند و تذكرات و توجهات اين سوره به آنهاست ، براي اينكه روح هاي آنها را ازاين گرايشات و تعلقات خالص كند و آنها را به جايگاه ايمان حقيقي برساند .(سيد قطب،3476/6)
گروه سومي كه درجامعه اسلامي بعد از غلبه اسلام به وجود آمدند ،منافقان بودند كه مجبورشدند اسلام پيشه گيرند ،درحالي كه در قلب هاي آنها ناخالصي هاي زيادي وجود دارد و درانتظار فرصتي براي ايجاد فتنه بودند كه اين سوره جايگاه آنها در روز قيامت و جدا شدن آنها از مؤمنان را متذكر مي شود (آيات 12 تا 15) .
دركناراين گروه ها ،‌دسته هايي ازاهل كتاب نيزدرجزيره العرب باقي بودند كه اين سوره به احوالات گذشته و حال آنها نيز اشاره اي دارد .قساوت قلب آنها كه مربوط به گذشته يهود و تحذيرمؤمنان از اينكه مانند آنها شوند و اشاره اي هم به نصارا در انتهاي سوره دارد (آيات 16 تا 29) .
ازآنجا كه مداراين سوره برتحقق ايمان درقلب دورمي زند و آنچه كه ازاين حقيقت ناشي مي شود كه ازآن جمله خشوع ،تقوا ‌،خلوص ،انفاق و ... است ، براي تأثيربيشتراين معنا درقلوب جامعه اسلامي ازروش سوره هاي مكي استفاده كرده كه به تأثيرنزديك تراست و آياتي كه درمطلع اين سوره آمده ،‌تأثيربالغ وكاملي درمخاطب دارد و قلب بشر را به سوي مجموعه اي ازصفات الهي متوجه مي كند و خود به تنهايي مي تواند درقلب انسان ترس و خشيت و ارتعاش را ،‌ همچنين خلوص لله را حاصل كند ،لكن سياق سوره متضمن عوامل ديگرو نيز مؤكداتي براي همين تأثيرات قلبي مي باشد .(همان ،/3489)

هندسه سوره
 

سيد قطب اين سوره را به دو فصل عمده تقسيم كرده است كه درفصل اول ،آيات 1 تا 15 را مورد بحث قرار داده و در فصل دوم آيات 16 تا آخر را بررسي كرده است و هريك ازاين فصول به بخش هاي كوچك تري تقسيم شده اند .

فصل اول
 

قسمت اول آيات 1-6 :‌مطلع سوره كه آن را درايجاد تأثيرات كلي سوره بسيارقوي و مؤثرمي داند .
قسمت دوم آيات 7-10 :قدم دوم براي جذب قلوب و خارج كردن ناخالصي ها دعوت به ايمان است .
قسمت سوم آيات 11-15 :مرحله سوم تشويق قلوب نسبت به ايمان و انفاق و ديگر عوامل تأثيرگذار دراين آيات وجود دارد .

فصل دوم
 

اين فصل امتداد موضوع سوره كه تحقق حقيقت ايمان درنفوس است مي باشد.
قسمت اول آيات 16 و 17 :با عتاب الهي به مؤمناني كه به اين درجه ازايمان نرسيده اند آغازشده است و تحذيري است براي آنها كه به سرنوشت يهود گرفتارنشوند.
قسمت دوم آيات 18 و 19 :تكرار دعوت الهي است به قرض دادن به خدا و بيان آنچه كه براي آنها فراهم شده است .
قسمت سوم آيات 20 و 21 :مقايسه اي بين ارزش دنيا و آخرت شده و مؤمنان را براي سبقت درآخرت تشويق كرده است .
قسمت چهارم آيات 22-24 :بازگشتي است به دنيا و حوادثي كه درحيات دنيا اتفاق مي افتد كه خداوند آنها را مربوط به قضا و قدرخود مي كند تا انفاق برآنها آسان گردد و تعلق آنها به زمين كم شود .
قسمت پنجم آيات 25-29 :تاريخ دعوت انبيا بيان شده كه ابتدا به وحدت منهج و استقامت طريق اشاره كرده و درنهايت پرهيزازدچارشدن به سرنوشت فاسقان . (همان ،/3488)

جمع بندي
 

سيد قطب در«‌في ظلال القرآن » محور اين سوره را تحقق حقيقت ايمان درنفوس جامعه اسلامي معرفي مي كند و با بيان گام ها و مراحل مختلفي ، اين مطلوب را پيگيري كرده است . ايشان خلوص نيت و انفاق مال و جان و خشوع نسبت به پروردگاررا از نشانه هاي تحقق اين حقيقت مي داند كه قرآن دراين سوره به آن پرداخته است .تقسيم بندي هايي كه در اين سوره شده است ، بيانگر نحوه تأثيرگذاري موضوعات فرعي مطرح شده در موضوع اصلي سوره مي باشد .(همان،/3477)
3. هندسه سوره حديد ازمنظر«من هدي القرآن »
آقاي مدرسي درتفسيراين سوره ،‌ محتوا و درون مايه آن را به عنوان زمينه كلي سوره بيان مي كند .
ايشان درباره سوره حديد چنين عنواني را انتخاب كرده است : انفاق از بزرگ ترين نتايج ايمان.(مدرسي،7/15)
ايشان بيشترآيات سوره را بردو محور اصلي متمركزمي دانند :نخست انفاق در راه خدا ،بدون تعيين و تحديد نوع آن ،كه به صورت انفاق و بذل جان يا مال يا هر چيزديگر تحقق مي يابد .دوم عدالت اجتماعي به عنوان هدفي است كه تمام رسالت هاي الهي براي آن فرستاده شده و تمام انبيا و اوليا براي آن كوشيده اند . (همان،/8)

شيوه هاي قرآن براي برانگيختن مؤمنان به انفاق
 

1-بي گمان خداوند تنها مالك حقيقي همه چيزاست و ازلحاظ آفرينش و توانايي و دانش و چاره سازي ،ولايتي تام و تمام دارد .
2-انفاق تنها گواه راستين برپايبند بودن انسان به پيماني است كه خداوند درعالم در ازاو گرفته است .
3-چرا انسان بدين دارايي ،‌درحالي كه براي او باقي نمي ماند ، بخل ورزد ؟
4-وانگهي ،انفاق به راستي چيزي به ذات بي نيازستوده خداوند نمي افزايد ،و سود و زيان ،هردو به خود انسان برمي گردد .
اين سوره به مسائل ديگري نيزكه به انفاق مربوط مي شود مي پردازد .
اول :اگرمنافقان در گمراهي و انحراف ابدي به سرمي برند و اگرخود را دربلا انداخته اند و امروز و فردا مي كنند و شيطان برآنها مسلط شده است ،‌ مؤمنان را نيزخطرسنگدلي به سبب آرزوهاي طولاني تهديد مي كند .درپي آن دنيا درديده آنها زينت داده مي شود و جايگزين آخرت مي گردد .
دوم :عدالت اجتماعي به عنوان هدفي است كه تمام رسولان الهي براي آن فرستاده شده و تمام انبيا و اوليا براي آن كوشيده اند ، چنانكه مي سزد كه تمام مؤمنان به رسالت براي استقرارآن بجنبند و بكوشند ،و اين عدالت جزبه وسيله رهبرصالح (پيامبريا ولي) ،‌و نظامي شايسته دربعد سياسي ، اجتماعي ،‌اقتصادي و پرورشي ،‌و با ترازويي كه خطاكار را از درستكار باز شناساند ،وسلاح كارآمد براي نظام ، ‌استقرارنمي يابد .
دراين سوره پيوندي استوار ميان محور عدالت و انفاق برقرارشده كه نشان مي دهد انفاق درراه خدا به گونه اي جدي و فعال دربرقراري عدالت و ياري دادن به حق سهم دارد.مگرنه اين است كه اسلام به تيغ علي و دارايي خديجه پا گرفت و نيرويافت ؟
ازاين ديدگاه به برتري انفاق و جنگ بر پيروزي و فتحي كه پس ازآن مي آيد پي مي بريم .(همان،/9)

جمع بندي
 

درجمع بندي كلي استفاده مي شود كه ايشان معتقدند انفاق به عنوان يكي ازبزرگ ترين مصاديق و علائم ايمان است و در واقع اين سوره درباره ايمان ازدريچه انفاق مي باشد كه ازمهم ترين نشانه ها و مؤلفه هاي ايمان اجتماعي است .(همان،/8)

جمع بندي ابعاد هندسه سوره حديد
 

درمقايسه اي كه تا اينجا بين بيانات علامه طباطبايي ،مدرسي و سيد قطب حول اين سوره مي توان انجام داد ،‌چنين به دست مي آيد كه اين سوره تا اينجا سه محور مندك و پيچيده به يكديگردارد كه تمام و يا اكثرآيات سوره را مي توان حول هر يك مرتب كرد ؛علامه مسئله تشويق مردم به انفاق في سبيل الله را به عنوان محور سوره مي داند .آقاي مدرسي ايمان اجتماعي ،‌خصوصاً درمسئله انفاق را محورمي داند ،به اين معنا كه سوره ابتدا درصدد بيان ايمان اجتماعي است ، لكن به انفاق به عنوان يكي ازمصاديق بارزو يا مهم ترين عامل تحقق آن دراجتماع پرداخته است .سيد قطب تحقق حقيقت ايمان در نفوس مردم را محور سوره معرفي كرده است و تأكيد مي كند كه دراين سوره به مواردي مثل انفاق ،خشوع قلب و خلوص به عنوان آثارو نتايج تحقيق حقيقت ايمان در نفوس مردم پرداخته شده است .
اين سه محور،سه برداشت و بيان از يك موضوع نيست ،بلكه سه زاويه نگاه به يك سوره است ؛سه زاويه اي كه هر يك خود را تام مي داند و معتقد است روح حاكم برسوره را به زعم خود به تصويركشيده است .البته زاويه نگاه هرمفسرجداي از گرايشات و روان شناسي او نيست ،هريك با عينك و حساسيت هاي خود به مسئله نگاه مي كند و اساساً به همين دليل ما ازآن به عنوان روشي براي دريافت و به دست آوردن هندسه سوره استفاده كرده ايم .هر مفسربا زاويه نگاه خود پرده از وجهي از وجوه سوره برمي دارد و بعدي ازابعاد آن را معرفي مي كند .دليل صحت آن هم تبيين مختلف آنها و فصل بندي هاي متفاوتي است كه هريك ازسوره ارائه داده اند .
در مجموع مي بينيم يك تصويرسه بعدي از اين سوره با دركنار هم قرار دادن اين موضوعات تشكيل مي گردد كه از يك جهت انفاق محورآن است ،‌ از طرف ديگرايمان اجتماعي با محوريت انفاق مطرح است و ازجهت سوم تحقق حقيقت ايمان محور است كه نتايج وآثاري مانند خشوع قلب ، ‌انفاق و ... دارد .
منابع و مآخذ :
1.قرآن كريم .
2.بازمول ، محمد بن عمر بن سالم ؛ ‌علم المناسبات في الآيات و السور،مكه ،‌ 1423 ق .
3.بحراني ،سيد هاشم ؛البرهان في تفسير القرآن ،بيروت ،‌دارالمهدي ، 1412 ش .
4.جوادي آملي ، ‌عبدالله ؛ ‌قرآن در قرآن ، ‌قم ،‌اسراء ، ‌1375 ش .
5.خامه گر، محمد ؛ ساختار هندسي سوره هاي قرآن ، قم ،‌شركت چاپ و نشربين الملل ‌،1382 ش .
6.راغب اصفهاني ، حسين بن محمد ؛ ‌المفردات في غريب القرآن ،دمشق - بيروت ،دارالعلم -الدارالشاميه ،1412 ق .
7.رجبي ، محمود ؛‌ روش تفسير قرآن ، قم ، انتشارات حوزه و دانشگاه ، 1385 ش .
8.سيد قطب ؛ في ظلال قرآن ، بيروت ،‌ دارالاحياء التراث العربي ، 1386 ق .
9.سيوطي ،‌جلال الدين ؛ الاتقان في علوم القرآن ،بيروت ،دارالكتب العلميه ، 1424 ق .
10.شحاته ، محمود ؛‌درآمدي برتحقيق اهداف و مقاصد سوره هاي قرآن ، محمد باقرحجتي تهران ،نشرفرهنگ اسلامي ، 139 ش .
11.صدرالمتالهين ، محمد بن ابراهيم ؛ تفسيرالقرآن الكريم ،قم ،انتشارات بيدار ،‌1366 ش .
12.----- ؛ اسفارالاربعه (الحكمه المتعاليه في الأسفارالعقليه) ،‌ قم ،جامعه مدرسين ،بي تا .
13.طباطبايي ،سيد محمد حسين ؛‌الميزان في تفسيرالقرآن ،‌چاپ پنجم ،قم ،دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين ، 1417 ق .
14.فيض كاشاني ‌، مولي محسن ،‌ تفسير الصافي ،تهران ، ‌انتشارات الصدر ،‌ 1415 ق .
15.قرائتي ، محسن ؛ ‌تفسيرنور ، تهران ، مركز فرهنگي درس هايي از قرآن ، 1383 ش .
16.مؤدب ‌، سيد رضا ؛ مباني تفسير قرآن ، قم ،انتشارات دانشگاه (سمت) ، 1386 ش .
17.مدرسي ،سيد محمد تقي ‌؛من هدي القرآن ،تهران ،چاپ اول ،انتشارات دار محبي الحسين ،‌1419 .
18.مدني ،محمد ؛‌المجتمع الانساني كما تنظمه سوره النساء ، مصر،‌ بي نا ، ‌1991 م .
19.معرفت ،محمد هادي ؛ ‌علوم قرآن ، چاپ اول ،‌قم ،التمهيد ، ‌1378 ش .
نشريه پژوهشهاي قرآني ،شماره 58.