پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
قرآن کلام خدا و کتاب آسمانی مسلمانان است که به وسیله جبرئیل به حضرت محمد(ص)، وحی شد. مسلمانان محتوا و الفاظ قرآن را نازلشده از سوی خداوند میدانند؛ همچنین معتقدند قرآن، معجزه و نشانه پیامبری حضرت محمد(ص) و آخرین کتاب آسمانی است.
این کتاب بر معجزهبودن خود تأکید کرده و دلیل اعجازش را آن دانسته است که کسی نمیتواند مانندی برای آن بیاورد.
نخستین آیات قرآن ابتدا در غار حراء، واقع در کوه نور به پیامبر اسلام، وحی شد. دیدگاه مشهور این است که آیات آن، هم از طریق فرشته وحی و هم بدون واسطه و به صورت مستقیم، بر پیامبر نازل میشده است.
به باور بیشتر مسلمانان، نزول قرآن به صورت تدریجی صورت گرفته است؛ اما برخی بر این باورند که علاوه بر نزول تدریجی آیات، آنچه قرار بوده است در یک سال بر پیامبر(ص) نازل شود، در شب قدر هم یک جا بر او نازل میشده است.
آیات قرآن در زمان پیامبر(ص) به صورت پراکنده بر روی پوست حیوانات، چوب درخت خرما، کاغذ و پارچه نوشته میشد.
پس از رحلت پیامبر(ص)، آیات و سورههای قرآن توسط اصحاب جمعآوری شد؛ اما نسخههای بسیاری تدوین شد که در ترتیب سورهها و قرائت، با هم متفاوت بودند.
به دستور عثمان نسخه واحدی از قرآن تهیه شد و دیگر نسخههای موجود را از بین بردند. شیعیان به پیروی از امامان خود، این نسخه را درست و کامل میدانند.
قرآن، فرقان، الکتاب و مُصحَف از مشهورترین نامهای قرآن است. قرآن ۱۱۴ سوره و بیش از ۶۰۰۰ آیه دارد و به ۳۰ جزء و ۱۲۰ حزب تقسیم شده است.
در قرآن، از موضوعاتی چون توحید، معاد، غزوات پیامبر اسلام(ص)، داستانهای انبیاء، اعمال شرعی دین اسلام، فضایل و رذایل اخلاقی و مبارزه با شرک و نفاق، سخن به میان آمده است.
قرن چهارم قمری، قرائتهای گوناگونی از قرآن، میان مسلمانان، رواج داشته است. وجود نسخههای متفاوت از آن در میان مسلمانان، ابتداییبودن خط عربی، وجود لهجههای مختلف و اِعمال سلیقه قاریان، از عوامل اختلاف قرائت بوده است. در این قرن، هفت قرائت از میان قرائتها برگزیده شد. قرائت شایع از قرآن در میان مسلمانان، قرائت، عاصم با روایت حفص است.
نخستین ترجمه کامل قرآن به زبان فارسی، در قرن چهارم قمری و به زبان لاتین، در قرن ششم قمری(دوازدهم میلادی) نوشته شده است. این کتاب نخستین بار در سال ۹۵۰ق(۱۵۴۳م)، در ایتالیا به چاپ رسید. اولین چاپ آن توسط مسلمانان، در سال ۱۲۰۰ق، در سن پیترزبورگ روسیه صورت گرفت. ایران اولین کشور مسلمان بود که قرآن را در سالهای ۱۲۴۳ق و ۱۲۴۸ق، چاپ کرد. قرآنی که امروز با نام عثمان طه شناختهشده، بر پایه چاپ مصر است.
قرآن منشأ پیدایش دانشهای فراوانی میان مسلمانان شده است. تفسیر و علوم قرآنی چون تاریخ قرآن، علم لغات قرآن، علم اِعراب و بلاغت قرآن، قصص القرآن و اعجاز القرآن از این دانشها است.
قرآن جایگاه ویژهای در آیینها و هنر مسلمانان داشته است. ختم قرآن و قرائت قرآن در مراسم ازدواج، از آن جمله است. قرآن به سر گرفتن نیز از آیینهای شیعیان است. بیشترین نمود قرآن در هنر، در خوشنویسی، تذهیب، تجلید(جلدکردن)، ادبیات و معماری بوده است.
کتابت در عالم اسلام با کاتبان وحی آغاز شد. احترام و اهمیت قرآن نزد مسلمانان سبب شد که خطاطی و کتابت از همان آغاز با امور معنوی بیامیزد و به تدریج، خطاطان منزلتی ویژه بیابند.(نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۷۸، تهران ۱۳۸۰ش.)
اهمیت خوشنویسی
چنانکه به گفته سراج شیرازی خلیفه مستعصم عباسی (حک: ۶۴۰ـ۶۵۶) پیشپای یاقوت مستعصمی برمیخاست، چون معتقد بود او بهترین کلام را به بهترین خط مینویسد.
در رسالات آموزشی خوشنویسی ، به آداب کتابت قرآن توجه بسیار شده است. اهمیت یافتن خوشنویسی در کتابت قرآن موجب شده است که خوشنویسان احادیث و سخنان بسیاری در این زمینه از پیشوایان دین نقل کنند.(یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفةالمحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۳۲، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرجافشار، تهران ۱۳۷۶ش.)
واضحترین خط
اهمیت خط در عالم اسلام بیشتر به سبب پیوند آن با کتابت قرآن است و از آنجا که اعتقاد به اینکه بهترین خط واضح ترین خط است، رایجترین نظر درباره کتابت بود، خط نَسخ که واضح ترین خط به شمار میرود، در کتابت قرآن اهمیت یافت.(سلطان علی مشهدی، صراط السطور، ج۱، ص۸۲، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
مصطفی عالی افندی، مناقب هنروران، ج۱، ص۵، استانبول ۱۹۲۶.)
نکات مورد نظر بین خوشنویسها در کتابت
توصیه میشد خوشنویس برای آنکه از فیض برکات قرآن محروم نماند، با قلمی که قرآن مجید و احادیث را مینویسد، دیگر متون را کتابت نکند و نیز به سبب احتیاط فراوان در اینکه چیزی به متن قرآن اضافه نشود، کاتبانْ ترجمه، تفسیر ، و علامتها را با رنگ یا خطی دیگر مینوشتند. (شهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم فی تفسیرالقرآن للاعاجم، ج۱، ص۱۰، چاپ نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.)
درباره بعضی از مسائل همچون تذهیب و آرایش مصحف اختلاف نظر وجود داشت، مثلا: «جاحظ»(متکلم و ادیب معتزلی و مؤلف کثیرالتألیف قرن سوم) آرایه مندی و کیفیت خوب کتابهای زنادقه (مانویان) را به سبب فساد عقاید عرضه شده در کتابهایشان میدانست و بر این گمان بود که کتابهای فاسد و بیارزش به تزیین نیازمندند، اما کتابهای مسلمانان نیازمند کاغذ خوب و آرایه مندی نیستند.(عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج۱، ص۵۵ـ ۵۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹).)
تاریخچه کتابت قرآن
بخشهایی از قرآن به صورت پراکنده در زمان پیامبر نوشته شد و پیامبر خود بر آن نظارت کرد. (غانم قدّوری الحمد، رسم المصحف: دراسة لغویة تاریخیة، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، بغداد ۱۴۰۲/۱۹۸۲.)
به روایتی امام علی علیه السلام طبق وصیت پیامبر صلی اللّه علیه وآله، نخستین قرآن کامل را طی سه روز پس از رحلت پیامبر نوشت. (ابوعبداللّه زنجانی، تاریخ القرآن، ج۱، ص۶۵ـ۶۸، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.)
شماره کاتبان وحی در زمان پیامبر به اختلاف از ۲۳تا ۴۳ نفر ضبط شده است. (نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۷۸، تهران ۱۳۸۰ش.)
درباره نخستین خط یا خطوطی که در کتابت قرآن به کار رفت، اختلاف نظر هست.
ابن ندیم نخستین خطوط عربی را به ترتیب مکی، مدنی، بصری و کوفی دانسته است.
براساس ترتیب مکان نزول قرآن و گسترش مراکز فرهنگی در عراق ، احتمالا ترتیب خطوطِ به کار رفته در کتابت مصاحف نیز به همینگونه بوده است.
نام این چهار خط به همراه دوازده خط دیگر، جزو خطوط مصاحف در الفهرست آمده است.
پس از انتقال مرکز خلافت به کوفه ، خطوط کتابت قرآن تنوع بسیار یافت که همه آنها را کوفی میخواندند؛ اما دروش استفاده از این نام را برای همه این خطوط نادرست دانسته و آنها را «سبک عباسی» خوانده است.
خطوط مختلف به کار گرفته شده در کتابت
خط کوفی
خط کوفی برای کتابت قرآن به دیگر سرزمینهای قلمرو اسلام راه یافت و در هر منطقه صورتی خاص پیدا کرد مانند کوفی مشرقی و کوفی مغربی. (حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۱۴۲، اصفهان ۱۳۵۰ش.)
کوفی مشرقی که دربرگیرنده شیوههای متفاوت عربی و ایرانی بود، تا پایان قرن ششم در کتابت مصحف و پس از آن تا قرن دهم، در کتابت سرسورهها و کتیبههای تزیینی بناها و نُسَخ به کار میرفت. (حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۱۴۹، اصفهان ۱۳۵۰ش.)
خط پیرآموز
در ایران نخستین خطی که برای کتابت قرآن به کار رفت، خط پیرآموز بود که کیفیت آن چندان مشخص نیست. (نجیب مایل هروی، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه شناسی و شیوههای تصحیح نسخههای خطی فارسی، ج۱، ص۹۷، مشهد ۱۳۶۹ش.)
خط کوفی مغربی
در میانه سده چهارم، خط مغربی در سرزمینهای غربی جهان اسلام برای کتابت قرآن رواج یافت.
کهن ترین گونه خط مغربی، خط قَیروانی ، نوعی کوفی زاویهدار، است.
خط قرطبی
پس از آن، خط قرطبی یا اندلسی در اندلس رایج شد که خطی مستدیر و قوسی بود. خواندن این خط، به سبب کوچکی اندازه، غالبا دشوار بود در حدود قرن چهارم، در قرطبه و بعضی از دیگر شهرهای غربی سرزمینهای اسلامی کتابت مصحف رواج داشت، به طوری که گفته شده تنها در قرطبه، ۱۶۰ زن به این کار مشغول بودند. (حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۱۴۳، اصفهان ۱۳۵۰ش.)
از قرن چهارم، تحولاتی در کتابت مصحف پدیدار شد، از جمله استفاده از قلمهای ششگانه در کتابت، و ظهور قطع عمودی که براثر استعمال کاغذ به جای پوست رواج یافت. در این میان، فقط در مراکش طبق سنّت گذشته، قطع مربع و نوشتن بر پوست همچنان برقرار ماند.
خط نسخ
خط نَسخ در کنار خط کوفی رایج بود و تا سدههای سوم و چهارم برای نوشتن مطالب فوری به کار میرفت، اما ابن مُقْله (متوفی ۳۲۸) آن را شایسته کتابت مصحف کرد. (حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، اصفهان ۱۳۵۰ش.)
از میان قلمهای ششگانه، محقَّق و نَسخ و ریحان بیش از همه در کتابت مصحف به کار میرفت. از ثلث نیز گهگاه استفاده میکردند.
توقیع و رقاع در مصحف نویسی بیشتر برای کتابت وقفیه، تقدیمیه، انجامه و گاه سرسورهها استفاده میشد و ثلث نیز همانند کوفی بیشتر برای کتابت سر سوره مصحفها به کار میرفت.
کهنترین مصحف به خط نسخ، در ۳۹۱ در بغداد ، به دست ابن بوّاب و کهنترین مصحف به خط محقَّق در ۵۵۵ در ایران کتابت شد.
نحوه استفاده از اقلام ششگانه در کتابت مصحفهای قرن ششم چنان کامل و پیشرفته است که میتوان نتیجه گرفت این قلمها از همان قرن چهارم مراحل ترقی و کمال را پیمودهاند.
اهمیت کتابت قرآن
به باور مسلمانان، قرآن کلام خداوند است که از طریق وحی بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده و محتوا و الفاظ آن از سوی خداوند آمده است.
نخستین بار در غار حراء، واقع در کوه نور به پیامبر اسلام، وحی شد.گفتهاند: نخستین آیاتی که بر پیامبر نازل شد، آیات آغازین سوره علق و نخستین سورهای که به صورت کامل نازل شد، سوره فاتحه است. به عقیده مسلمانان، پیامبر اسلام، آخرین پیامبر و قرآن آخرین کتاب آسمانی است.
قرآن نزول وحی بر پیامبران را در سه راه منحصر دانسته است: الهام، از پس پرده و از طریق فرشتگان.
برخی با استناد به آیاتی چون «قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّـهِ»(بگو: «کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است)، گفتهاند: نزول این کتاب، تنها از طریق جبرئیل صورت گرفته است؛ اما دیدگاه مشهور این است که قرآن به شیوههای دیگر و از جمله به صورت مستقیم و بدون واسطه هم بر پیامبر نازل شده است.(یوسفی غروی، علوم قرآنی، ۱۳۹۳ش، ص۴۶؛ معرفت، التمهید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۵و۵۶.)
بر طبق برخی از آیات قرآن، این کتاب در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است.بر این اساس میان مسلمانان در زمینه اینکه قرآن یکجا نازل شده است یا به صورت تدریجی، اختلاف نظر وجود دارد.(اسکندرلو، علوم قرآنی، ۱۳۷۹ش، ص۴۲.)
برخی گفتهاند: قرآن هم به صورت دفعی نازل شده است و هم به صورت تدریجی؛ گروهی بر این باورند که آنچه قرار بوده است در یک سال بر پیامبر(ص) نازل شود، در شب قدر هم یکجا بر او نازل میشده است؛ باور کسانی نیز این است که قرآن تنها به صورت تدریجی نازل شده و آغاز نزول آن در ماه رمضان و شب قدر بوده است.(اسکندرلو، علوم قرآنی، ۱۳۷۹ش، ص۴۲و۴۹.)
قرآن مهمترین منبع اندیشه مسلمانان و معیار دیگر منابع تفکر اسلامی چون حدیث و سنت است؛ به این معنا که آموزههایی که از طریق دیگر منابع اسلامی رسیده است، در صورت مخالفت با آموزههای قرآن، اعتبار ندارد.
بر پایه روایات پیامبر اسلام و امامان شیعه، احادیث را باید بر قرآن عرضه کرد و اگر بر آن منطبق نبود، باید آنها را نامعتبر و جعلی دانست.(مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۲۶.)
برای نمونه از پیامبر اسلام، گزارش کردهاند: هر سخنی که از من برای شما نقل میشود، اگر با قرآن سازگار باشد، من آن را گفتهام و اگر با آن منافات داشته باشد، من آن را نگفتهام.(کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۹.)
در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است که هر حدیثی که با قرآن منافات داشته باشد، دروغ است. از این رو برای مسلمانان کتابت قرآن کریم از اهمیت ویژه برخوردار بوده است.
کتابت قرآن با خط کوفی
پیامبر اسلام(ص) بر حفظ و قرائت درست و کتابت آیات قرآن تأکید بسیار داشته است. به جهت کمی افراد باسواد و کمبود امکانات نوشتاری در سالهای آغازین بعثت، از ترس اینکه مبادا کلمهای از یاد رود یا اشتباه ضبط شود، تلاش داشت تا آیات به صورت درست، حفظ و قرائت شوند.(رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۹ش، ص۲۲۱و۲۲۲.)
او زمانی که آیهای نازل میشد، کاتبان وحی را فرا میخواند تا آن را بنویسند. آیات قرآن، به صورت پراکنده، بر پارههایی از پوست حیوانات، چوب درخت خرما، پارچه و کاغذ با خط کوفی اولیه نوشته میشد.(معرفت، التمهید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۸۰و۲۸۱.)
پیامبر خود بر کار کتابت وحی نظارت میکرد. او پس از تلاوت آیات برای کاتبان وحی، از آنان میخواست که آنچه را با خط کوفی نوشتهاند، بخوانند تا اشتباهات احتمالی در نوشتن، رفع شود.(رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۰.)
سیوطی نوشته است: در زمان پیامبر همهٔ قرآن نوشته شده بود، اما به صورت یک جا نبود و چینش سورهها مشخص نشده بود.
تدوین قرآن به شکل کنونی، در زمان پیامبر(ص) روی نداده است. به نوشته کتاب التمهید فی علوم القرآن، در دوره پیامبر، آیات و نامهای سورهها، با نظر او، مشخص شده بود؛ اما تدوین نهایی قرآن به صورت یک کتاب و چینش سورهها، پس از وفات پیامبر و به صلاح دید صحابه، انجام شده است.
بر طبق این کتاب، نخستین کسی که قرآن را تدوین کرد، امام علی(ع) با خط کوفی اولیه بود. او سورههای قرآن را بر پایه تاریخ نزول آنها، جمعآوری کرد.
موافقت امامان شیعه با مصحف عثمانی
بر اساس روایات، امامان شیعه با یکسانسازی قرآنها و همچنین با مُصحَفی که به دستور عثمان، تدوین شد، موافق بودهاند. سیوطی از امام علی (ع) نقل کرده است که عثمان درباره یکیکردن قرآنها با او مشورت کرده و او هم موافق این کار بوده است.(معرفت، التمهید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۴۱.)
همچنین نقل شده است که امام صادق(ع) شخصی را که در حضورش، برخلاف قرائت رسمی، قرآن میخواند، از این کار نهی کرده است.(معرفت، التمهید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۴۱.)
طبق کتاب التمهید، شیعیان همگی قرآنی را که امروزه در دست است، درست و کامل میدانند.(معرفت، التمهید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۴۲.)
اعرابگذاری خط کوفی اولیه
در زبان عربی اعراب سهم مهمی در بیان معانی دارد و توجه به اعراب قرآن ضرورتی مضاعف دارد؛ زیرا خطا در تشخیص اعراب قرآن باعث تغییر معنا و گاه معنایی متناقص با مقصود خداوند میشود.
کاتبان وحی در ابتدا کلمات قرآن را بدون نقطه و اعراب با خط کوفی اولیه مینگاشتند و این امر برای کسانی که در عصر پیامبر زندگی میکردند مشکلی نداشت اما برای نسلهای بعدی و بویژه مسلمانان غیر عرب گاه موجب قرائتهای مختلف و تغییر معانی میگردید و از این رو اعرابگذاری قرآن برای پایان دادن به اختلافات و تغییر و تحریف معنوی قرآن ضروری بود.
نخستین اعرابگذار قرآن و ثبتکننده نشانههای اعرابی ابوالاسود دوئلی به دستور امیرالمومنین علی(ع) بود.
مورخان هم ابوالاسود دوئلی (م ۶۹ق) را آغازگر اعرابگذاری قرآن معرفی میکنند که با کمک یحیی بن یَعمر به دستور امیرالمومنین علی(ع) انجام میداده است.
اعرابگذاری ابتدایی به این شکل بوده است: نقطه روی حرف پایانی کلمه برای نصب، نقطه زیر حرف برای جر، نقطه بعد از حرف آخر برای رفع. یک قرن بعد، توسط خلیل بن احمد فراهیدی (۱۷۵ق)، شکلهای خاص جایگزین نقطهها شدند: مستطیل روی حرف برای نصب، مستطیل زیر آن برای جر، واو کوچک بالای آن برای رفع، تکرار شکل مشابه هر حرکت برای تنوین، دندانه حرف «س» برای تشدید، سَرِ حرف «ص» برای سکون.(محمدی ریشهری، شناختنامه قرآن، ۱۳۹۱ش، ج۳، ص۳۱۵.)
سپس در نیمه دوم قرن دوم هجری، مکتب نحو بصره با شخصیتی چون سیبویه، و مکتب نحو کوفه به پیشوایی کسایی و در اواسط سده سوم هجری، مکتب نحو بغداد ظهور کرد و در دانش اعراب قرآن کریم تحول پدید آمد.(محمدی ریشهری، شناختنامه قرآن، ۱۳۹۱ش، ج۳، ص۳۱۶و۳۱۷.)
نخستین ترجمه قرآن
ترجمه قرآن پیشینه بسیار کهنی دارد و به صدر اسلام برمیگردد؛ اما نخستین ترجمه کامل قرآن به زبان فارسی، در قرن چهارم قمری انجام شده است. گفتهاند: نخستین مترجم قرآن سلمان فارسی بوده است که بسم الله الرحمن الرحیم را «به نام یزدان بخشاینده» ترجمه کرد.(رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۹ش، ص۶۵۳.)
ترجمه قرآن به زبانهای اروپایی، در آغاز توسط کشیشان و راهبان مسیحی انجام شد. آنها به منظور اشکالگرفتن به اسلام در مباحث کلامی، عبارتهایی از آن را ترجمه کردند. نخستین ترجمه کامل لاتین قرآن، در قرن ششم قمری(دوازدهم میلادی) نوشته شده است.(رحمتی، «ترجمه قرآن به زبانهای دیگر»، ۱۳۸۲ش، ص۸۴.)
قرآن در هنر خوشنویسی
قرآن بازتاب فراوانی در هنر مسلمانان داشته است. بیشترین نمود آن در هنرهایی چون خوشنویسی، تذهیب، تجلید(جلدکردن)، ادبیات و معماری قابل مشاهده است.
از آنجا که حفظ و انتشار قرآن، به وسیله نسخهنویسی صورت میگرفت، هنر خوشنویسی در میان مسلمانان، بسیار پیشرفت کرد و به تدریج قرآن با خطهای گونانی چون نَسخ، کوفی، ثلث، شکسته و نستعلیق نوشته شد.
قرآن در هنر شعر و ادبیات
آیات قرآن در ادبیات فارسی و عربی هم بسیار کاربرد داشته است. هم در نثر و هم در شعر فارسی و عربی، عبارات و مضامین قرآنی فراوانی به کار رفته است.
قرآن در هنر معماری
هنر معماری اسلامی بیش از هر چیزی، تحت تأثیر آیات قرآن بوده است.
در بیشتر بناهای تاریخی مسلمانان، از جمله مساجد و کاخها عبارتهای قرآنی دیده میشود؛ همچنین برخی از مضامین قرآن چون اوصاف قرآن از بهشت و جهنم، در معماری بناها به کار رفته است.
عبارتهای قرآنی موجود در قبة الصخره واقعشده در بیت المقدس را از جالبترین، کابردهای آیات قرآن در بناها دانستهاند.
در کتیبههای این بنا که در سال ۷۱ق/۶۹۱م، ساخته شده است، عقاید اصلی دین اسلام و بخشهایی از آیات سورههای نساء، آل عمران و مریم دیده میشود.
تأثیر وقایع تاریخی در رواج یا افول
تأسیس و گسترش مدارس اسلامی در دوره سلجوقیان (۴۲۹ـ ۵۹۰) با حمایت کسانی چون خواجه نظام الملک، به رونق بیش از پیش کتابت قرآن انجامید، چرا که در هریک از این مدارس کتابخانهای دایر بود.
در شام و عراق هم، برپایی این مدارس رواجِ بیشتر قرآننویسی را در پی داشت.
در سده هفتم، ظهور یاقوت مستعصمی در دستگاه مستعصم باللّه ، آخرین خلیفه عباسی، فن کتابت قرآن را گام بزرگ دیگری به پیش برد.
حضور او در دیوان هولاکوی مغول و وزیرش عطاملک جوینی در بغداد، بر نسل بعدی قرآن نویسان ایرانی تأثیری عمیق نهاد.
یاقوت مستعصمی بسیار عمر کرد و مصحفهای زیادی به اقلام مختلف نوشت. (احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۰، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.)
پس از حمله مغولان و به سبب نامسلمان بودن ایشان، قرآن نویسی تاحدی کاهش یافت، اما با اسلام آوردن غازانخان در ۶۹۵ و حمایت وزیرش، خواجه رشیدالدین فضلاللّه از امور فرهنگی، قرآننویسی از نو رونق گرفت.
به گفته جیمز، خواجه رشیدالدین ده نسخه از مصحفهای یاقوت را در ربْع رشیدی گرد آورد و همین مصاحف الگوی بسیاری از کاتبان سده هشتم شد.
در این زمان همدان ، زادگاه خواجه رشیدالدین، از کانونهای اصلی قرآن نویسی بود.
چنانکه مشهورترین مصحف عهد ایلخانان، نسخه سی پاره عظیمی است به خط ریحان، که در ۷۱۳ عبداللّه بن محمد همدانی آن را برای الجایتو نوشت.
از برخی مصحفهای این روزگار پیداست که خط محقَّق هم در بین مصحف نویسان رایج بوده است.
نفیسترین مصحفهای دوره ممالیک در زمان حکومت سلطان شعبان (حک: ۷۶۴ـ۷۷۸) کتابت شد.
متن اصلی این مصاحف غالبا به خط محقَّق و ضمایم آنها بیشتر به خط ثلث و گاه کوفی بود.
در تذهیب برخی از آنها هنرمندان ایرانی و شامی نیز دست داشتند.
در همین زمان، پیش از تسلط عثمانیان، قونیه مرکز قرآننویسی در آناطولی به شمار میرفت.
آثار کم شماری که از این دوره به جا مانده، غالبا به خط محقَّق جَلی در سه سطر کتابت شدهاند.
همچنین از مناطق شمال غربی افریقا مصحفهایی از سده سیزدهم به خطوط مغربی و اندلسی به جا مانده است.
در سرزمینهای غرب جهان اسلام ، از زر در کتابت قرآن بسیار کم استفاده میکردند.
روند رو به رشد مصحفنویسی در دوره تیموریان (۸۰۷ـ ۹۱۳) تداوم یافت.
به گفته منشی قمی ، در سالهای پایانی حکومت تیمور، خوشنویسی به نام عمر اقطع، مصحف عظیمی به قلم محقّق برای تیمور نوشت.(احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۵، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.)
پس از تیمور، نواده وی ابراهیم سلطان، که هم خود کاتب قرآن بود و هم از کاتبان قرآن حمایت میکرد، شیراز را یکی از مراکزاصلی مصحف نویسی گرداند.(مهدی صحراگرد، مصحف روشن: معرفی برخی از نسخههای قرآن در موزههای شیراز، ج۱، ص۳۸ـ۴۰، قرن هفتم تا نهم هجری، تهران ۱۳۸۷ش.)
در سده نهم، ترکمانان آق قوینلو هم از حامیان مصحف نویسی بودند.
در این عهد، خوشنویسی به نام زین العابدین بن محمد کاتب شیرازی مصحفی سی پاره به خطوط محقق و ثلث و نسخ برای یعقوب بیگ آق قوینلو کتابت کرد. (حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۳۳۲ـ ۳۳۳، اصفهان ۱۳۵۰ش.)
نامهای مشهور دیگر کتاب قرآن
نامهای فراوانی برای قرآن ذکر کردهاند. قرآن، فرقان، الکتاب و مُصحَف مشهورترینِ آنها است.
نام مصحف را ابوبکر بر آن نهاده است؛ اما دیگر نامها در خود قرآن ذکر شده است.
قرآن مشهورترین نام این کتاب است.
این واژه در لغت به معنای خواندنی است و همراه با الف و لام، پنجاه بار در قرآن به کار رفته است که در همهٔ آن کاربردها منظور کتاب قرآن است؛ همچنین بدون الف و لام، بیست بار در قرآن آمده است که در سیزده مورد، کتاب قرآن معنا میدهد.(مصباح یزدی، قرآنشناسی، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۳.)
قرآن با القاب متعددی که ریشهی قرآنی دارند معرفی شده است مانند: مجید، کریم، حکیم، مبین. نویسنده کتاب قرآن و قرآنپژوهی براین باور است که در فـرهـنـگ اسلام و تشیع، قرآن را همواره اهل سنت با صفت کریم به صورت «قرآن کریم» و اهل تشیع با صفت مجید، به صورت «قرآن مجید» مىنامند و این دو صفت منشا قرآنى دارد.(خرمشاهی، قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۰.)
صدر المتالهین فصل پانزدهم از موقف هفتم کتاب اسفار را با عنوان «الفصل (۱۵) فی القاب القرآن و نعوته» اختصاص به نامها و القاب قرآن داده است و بیش از بیست نام و لقب (با استناد به آیات قرآن) را برای قرآن ذکر و به تشریح آنها پرداخته است.
نقش اهل بیت(ع) در کتابت قرآن
تاریخِ نگارش و تدوین قرآن، یکی از مهمترین مباحث مربوط به این کتاب آسمانی است که از دیرباز، مورد توجه و کنکاش محققانِ رشته علوم قرآن قرار داشته است.
از کاوش در تاریخچه این بحث، بدست میآید که مفهوم «جمع قرآن» به دو معنی زیر است:
1) حفظ و به خاطر سپردن آیات؛ بر اساس این برداشت به حُفّاظ قرآن «جَمّاع القرآن» می گویند.
2) نگارش قرآن؛ و این که سیر تاریخی نگارش قرآن چگونه و دارای چه مراحلی است؟
این نوشتار به بررسی اجمالی نوع دوم و «نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن» پرداخته است. اما قبل از آغاز، اشاره به «انواع خط در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم» و «کُتّاب وحی» - که با موضوع مورد نظر ارتباط مستقیم دارند - ضروری به نظر می رسد.
انواع خط در عصر رسالت
در ایام کتابت قرآن، ساکنان شبه جزیره عربستان با دو نوع خط آشنایی داشتند:
1) خطّ کوفی:
از برجسته ترین خوشنویسان این نوع خط، حضرت علی علیه السلام بود. در آن زمان، نگارش با این خط بیشتر معمول بود و تا اوائل قرن پنجم، اقبال عمومی از این خط ادامه داشت.
2)خطّ نسخ:
هر چند این نوع خط در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کاربرد داشته و آن حضرت معمولاً در نامه نگاری هایش از این خط استفاده می نموده است؛ از اوائل قرن پنجم به بعد، استفاده از این خط گسترش یافت و دیگر خط کوفی از رقابت با آن عاجز ماند. در یک جمع بندی می تواند گفت که: در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را بیشتر با خط کوفی و سایر متون را با خط نسخ می نگاشتند.
کُتّاب و نویسندگان وحی
یکی از معجزات قرآن این بود که آورنده آن از داشتن سواد خواندن و نوشتن محروم بود. به این جهت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن و روایات به «امّی» شهرت یافت. لذا خود آن حضرت قدرت نگارش آیات قرآن را نداشت و نیز انبوه کارهای تبلیغی و ابلاغ وحی به مردم به حضرت اجازه نمی داد تا با فراگیری این فن به نگارش قرآن بپردازد.
همین طور، ضرورت نگارش قرآن روز به روز بیشتر احساس می شد؛ بهترین گزینه در این مورد، استفاده از افراد دلسوز، هنرمند و کاتبی بود که کم و بیش در بین یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وجود داشت. به جمعی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در زمان آن حضرت به نگارش قرآن پرداختند، «کُتّاب وحی» می گویند.
در تعداد نویسندگان وحی، اختلاف است و برخی تعداد آنها را بالغ بر 45 نفر دانسته اند. کاتبان وحی، قرآن را بر روی هر چیزی که قابل نوشتن بود، می نگاشتند. کتاب مقدسی که ما امروز، به عنوان «قرآن کریم» می شناسیم، حاصل تلاش و دلسوزی آنان است و اگر جانفشانی های آنان به ویژه حضرت علی علیه السلام نبود، بدون تردید قرآن در امتداد سیر تاریخی اش، دست خوش نظرها و سلیقه های ناسالم میشد.
آنچه که بیانش ضروری می نماید، این است که بهترین و بدترین یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این «کانون نویسندگان» عضویت داشتند. بهترین آنها، علی(علیه السلام) و بدترین آنها، معاویه بن ابی سفیان و عبدالله بن سعد بن ابی سرح - برادر رضاعی عثمان - است که فرجام کارش به ارتداد گرایید و دیگر بار، در ایام فتح مکه به اسلام بازگشت.
نخستین کاتب وحی در مکه عبدالله بن سعد و در مدینه، أُبَیّ بن کعب و زید بن ثابت و شایسته ترین و موفق ترین آنها، علی بن ابی طالب علیه السلام بود.
تدوین قرآن در عصر نبوی
به طور کلی در «تدوین قرآن» دو دیدگاه مهم وجود دارد:
الف) تدوین قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
ب) تدوین قرآن در زمان خلفا.
شایان ذکر است که هر یک از دیدگاه های فوق، دلایل و طرفدارانی دارد که نگارنده درصدد بیان آراء و اندیشه های آنان نیست؛ ولی از آنجایی که این نوشتار بحث «نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن» را پی گرفته، ناگزیریم به صورت اجمال به سیر تدوین و نگارش قرآن - به ویژه در زمان خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله و سلم - اشاره کنیم.
از بررسی روایات و شواهد تاریخی چنین استفاده می شود که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چینش کلمات، ترتیب و تدوین سوره ها به صورت کنونی انجام گرفت؛ ولی در زمان خلفا دو مرحله زیر بر تدوین قرآن کریم افزوده شد.
علی علیه السلام نخستین جامع قرآن
نخستین کسی که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کمر به تدوین قرآن پرداخت و عنوان پرافتخار «اوّلین خادم و جامع قرآن» را از آنِ خود ساخت، حضرت علی علیه السلام بود.
در مورد این که نخستین «جامع قرآن» چه کسی است؟ اندکی اختلاف وجود دارد، تشیّع این عنوان ارزشمند را از آنِ مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه السلام؛ ولی اهل سنت علاوه بر آن حضرت؛ ابوبکر، عمر و سالم را نیز جزو نخستین تدوین کنندگان قرآن می شمارند.
قدر جامعِ هر دو دیدگاه این است که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نخستین کسی که کمر به تدوین قرآن پرداخت و عنوان پرافتخار، «اوّلین خادم قرآن» را از آنِ خود ساخت، حضرت علی علیه السلام است.(سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.)
چرا که افضلیت و جامعیت آن حضرت بر کسی پوشیده نیست و فریقین به این مطلب تصریح کرده اند و نیز این دیدگاه با سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سازگاری دارد که در آخرین لحظات عمر شریفش خطاب به علی علیه السلام فرمود:
«یا عَلیِّ، القُرآنُ خَلْفَ فَراشی فی الصُّحُفِ وَالحَریرِ وَالقَراطیس فَخُذُوهُ وَاجْمَعُوا وَلاتُضَیِّعُوهُ؛ ای علی! قرآن در پشت بستر من در صحف (انواع الواح)، حریر و کاغذها قرار دارد، آن را جمع آوری کنید و ضایع نسازید».(مأخذ پیشین)
بر اساس این وصیت ارزشمند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود که علی علیه السلام به تدوین کامل و جامع قرآن پرداخت.
خودش در این مورد می فرماید: «آلَیْتُ أَنْ لاآخُذَ رِدائی إلاَّ لِصَلوةِ جُمُعَةٍ حَتَّی أَجْمَعَ القُرآنَ فَجَمَعْتُهُ؛ سوگند یاد کردم که رداء در برنگیرم جز برای نماز جمعه تا آنگاه که قرآن را جمع آوری نمایم و در نهایت، موفق به تدوین آن شدم».
علی علیه السلام نسبت به قرآن مجید، در ابعاد مختلف تلاش ورزید. تدوین و نگارش قرآن یکی از این محورهاست.
نگارش قرآن با خط خوش کوفی
حضرت علی علیه السلام از یک سو، با خط خوش کوفی آشنا بود و از دیگر سو، از برجسته ترین شاگردان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و همراه و همراز آن حضرت محسوب می شد و نیز تنها کسی بود که همواره در پیدا و پنهان، با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حشر و نشر داشت و از همین روزنه به شأن نزول، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ های قرآن آگاهی کامل داشت.
خودش در این مورد چنین اشاره می کند: «هر آیه ای نازل می شد، رسول الله آن را بر من قرائت و املا می نمود و من می نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را آگاه می نمود».
چنین شد که حضرت علی علیه السلام بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از اساسی ترین دغدغه های اساسی آن بزرگوار جامه عمل پوشاند و به جمع آوری و تدوین قرآن - که ضرورت بسیار داشت، پرداخت.(سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.)
قرآن و امیرالمومنین علی(ع)
حضرت علی علیه السلام در مورد تدوین مصحف خود فرمود: «لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم أَقْسَمْتُ أَو حَلَفْتُ أَنْ لاأَضَعَ رِدائی عَنْ ظَهْرِی حَتَّی أَجْمَعَ ما بَینَ اللَّوحَینِ فَما وَضَعْتُ رِدایِ حَتَّی جَمَعْتُ القُرآن؛ وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رحلت کرد، قسم یاد نمودم که ردا بر دوش نگیرم تا وقتی که قرآن را جمع آوری کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را تدوین نمودم».(مأخذ پیشین)
شایان ذکر است که متن و محتوای قرآن حضرت علی علیه السلام هیچ تفاوتی با قرآن موجود نداشت، تنها تفاوت مصحف آن حضرت با قرآن موجود، در امور زیر بود:
1) سوره ها بر اساس «شأن نزول» ترتیب و تدوین یافته بود؛ مثلاً سوره علق اوّل، سوره مزمل دوم، سوره مدثر سوم و...
2) در حاشیه قرآنِ آن حضرت برخی شأن نزول ها، ناسخ و منسوخ ها، محکم و متشابه های قرآن شرح داده شده بود.
در این مورد، اصبغ بن نباته از آن حضرت نقل می کند که فرمود: «إِنّی لأعرِفُ ناسِخَهُ وَ مَنْسُوخَه وَ مُحکَمَه وَ مُتَشابِهَه...
أَعْرفُ فیما اَنْزَلَ وَ فی أیِّ یَومٍ وَ فی أَیِّ مَوضِعٍ؛ من به ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، شأن نزول ها و این که کجا و در مورد چه کسی نازل شده اند، آگاهی دارم».
خلفا و ردّ قرآن مولای متقیان علی(ع)
همان طور که بیان شد، حضرت علی علیه السلام با آن همه آگاهی هایی که از درون و بیرون قرآن داشت، به تدوین قرآن پرداخت؛ ولی متأسفانه مورد پذیرش واقع نشد. چون، نگارش شأن نزول ها و تفسیر برخی آیات با خواسته خلفای زمان، سازگار نبود!(سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.)
ابوذر غفاری - صحابه گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم - نقل می کند که علی علیه السلام قرآنش را نزد بزرگانی از مهاجر و انصار برد: «فَلَمَّا فَتَحَهُ اَبُوبکر خَرَجَ فی أَوّلِ صَفْحَةٍ فَتَحَها فَضائِحُ القَومِ فَوَبَثَ عُمَرُ وَ قالَ: یا عَلِیٌّ أَرْدُدْهُ فَلاحاجَةَ لَنا فِیهِ فَأَخَذَهُ عَلِیٌّ وَانْصَرَفَ؛ وقتی ابوبکر قرآن علی علیه السلام را گشود، در همان صفحه اوّل فضایح و طعن هایی نسبت به برخی مشاهده کرد. لذا خلیفه دوم از جا پرید و گفت: ما نیازی به این قرآن نداریم برگردان و امام علی علیه السلام آن را برگرداند».(مأخذ پیشین)
و نیز از خلیفه دوم در این مورد نقل شده که گفت: «اِنَّ عَلیّاً جاءَنا بِالقُرآنِ وَ فِیهِ فَضائِحُ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ؛ علی قرآنی آورد که در آن طعن هایی بر مهاجرین و انصار وجود داشت».
مدت نگارش قرآن توسط حضرت علی(ع)
در مدت نگارش و تدوین قرآن به وسیله علی علیه السلام نیز اقوال مختلفی وجود دارد. ابن ندیم نگارش قرآن آن حضرت را سه روز دانسته و می نویسد: «آن حضرت سوگند یاد کرد که رداء بر دوش نگیرد، مگر آنگاه که قرآن را فراهم آورد. سه روز از خانه بیرون نیامد تا قرآن را جمع کرد».
علامه مجلسی مدت نگارش آن قرآن را شش ماه دانسته و نقل می کند: «جَمَعَهُ بَعْدَ مَوْتِ النَّبیّ سِتَّةَ أَشْهُرٍ».
شایان ذکر است که: تدوین کامل قرآن توسط حضرت علی علیه السلام چه در مدت سه روز انجام شده باشد و یا شش ماه، خیلی اهمیت ندارد؛ مهم آن است که آن حضرت به انجام چنین کاری موفق شد و دیْن خودش را نسبت به اسلام و قرآن انجام داد. گرچه برخی قرائن بر غیر واقعی بودن نظر ابن ندیم، دلالت می کند.
سرنوشت قرآنی که امیرالمومنین علی کتابت کرد
سرانجام قرآن علی علیه السلام چه شد و اکنون آن مصحف شریف کجاست؟
همان طوری که قبلاً اشاره شد، حضرت علی(علیه السلام) قرآن را به ترتیب نزول (مکی و مدنی بودن سوره ها» و با افزودن شأن نزول ها و تفسیر برخی آیات تدوین کرد و به حضور بزرگان قوم آورد؛ ولی آنها بنا به عللی از پذیرفتن آن خودداری کردند.
در آن هنگام فرمود: «هان! سوگند به خدا! از امروز به بعد، هرگز آن را نخواهید دید، فقط بر من لازم بود که پس از فراهم کردن و جمع نمودن آن، شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید».
از این روایت استفاده می شود که دسترسی افراد عادی به قرآن آن حضرت امکان پذیر نیست. با این وجود، از ابن ندیم نقل شده که گفت: «در زمان خود، نزد «ابی یعلی حمزه حسنی» مصحفی دیدم که از آن، اوراقی افتاده بود. این مصحف به خط علی علیه السلام نگارش شد(ه بود) که آن را بنو حسن (فرزندان حسن) در طی مرور زمان به میراث گرفته بودند».
در این سخن ابن ندیم، دو اشکال وجود دارد:
1) این که ابن ندیم می گوید: «آن مصحف شریف را نزد ابی یعلی دیدم»، با آن سخن حضرت علی علیه السلام که فرمود: «از این به بعد هرگز آن را نخواهید دید»، سازگاری ندارد!
2) نصوص صریحی که از امامان معصوم به ویژه علی(علیه السلام) در اختیار داریم، همه گویای آن است که قرآن آن حضرت نباید از خاندان امامان جدا شود؛ چگونه آن مصحف شریف از خاندان امامان بیرون رفت و بدست ابی یعلی رسید؟
در پاسخ باید گفت: شاید حضرت علی(علیه السلام) چندین مرتبه دست به نگارش قرآن زده و آن مصحفی که برای نخستین بار نگاشت و به نزد خلفا برد، همچنان در خاندان امامان به عنوان «میراث امامت» باقی مانده است. (سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.)
به احتمال قوی، مصاحف دیگری هم آن حضرت نگاشته که خارج شدن آن از خاندان امامان و مشاهده دیگران، اشکال ندارد. پر واضح است که وجود چنین مصاحفی در نزد برخی از نوادگانش، از جمله ابی یعلی، اشکال ندارد. اکنون از آن مصحفی که ابن ندیم در نزد ابی یعلی دیده، اثری نمانده است.(مأخذ پیشین)
با این بیان، مصاحف منسوب به علی(علیه السلام) که اکنون وجود دارند، قابل توجیه و پذیرش است. در صورتی که بتوانیم این مصاحف را ثابت کنیم که از حضرت علی علیه السلام است، باید بگوییم که هیچ یک از آنها، آن مصحفی که حضرت دیدنش را نفی کرد، نیست؛ و ممکن است نگارش های بعدی آن حضرت باشد.
قرآن حضرت علی(ع)، میراث امامت
سرنوشت نخستین مصحف علی علیه السلام هنوز کاملاً برای ما روشن نیست.
تنها راهنمای ما در این مورد که فرجام آن مصحف شریف چه شد؟ روایات است.
روایات، قرآن علی علیه السلام را به عنوان «میراث امامت» دانسته و آن را اکنون در اختیار حضرت صاحب الامر علیه السلام می دانند. روایات زیر، بر این نکته تأکید دارند:
1) حضرت علی علیه السلام در گفت وگویی که با طلحه انجام می دهد، بعد از آنکه قرآن موجود را مورد تأیید قرار می دهد و طلحه و دیگران را به پیروی از آن فرامی خواند، می افزاید: «...أَمَرَنی رَسُولُ اللهِ أَنْ أَدْفَعَهُ اِلی وَصیّی وَ أَولَی النَّاسِ بَعْدی بِالنَّاسِ ابْنِی الْحَسَن ثُمَّ یَدْفَعَهُ ابْنِی الحَسَنُ إِلَی ابْنی الْحُسَینِ ثُمَّ یَصیرُ واحِداً بَعدَ وَاحِدٍ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ حَتَّی یَرِدَ آخِرُهُمْ عَلی رَسُولِ اللهِ...؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرموده تا قرآنی که جمع آوری نمودم را نزد برترین و سزاوارترین انسان بعد از خودم برای زمامداری مسلمانان که فرزندم حسن باشد، تحویل دهم. او نیز به حسین تحویل دهد و در نزد اوصیا یکی پس از دیگری قرار گیرد تا آخرین آنها به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برگرداند...».
2) کلینی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند، کتاب خدا را در حدّ واقعی آن خواهد خواند و مصحفی که علی علیه السلام نوشته بود را ارائه خواهد داد». (سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392.)
از این روایات استفاده می شود که قرآن علی علیه السلام به عنوان یک «میراث ماندگار» در اختیار امامان بعد از آن حضرت قرار می گرفت و هر امامی آن را به امام بعدی تحویل می داد و به صورت امانت، در نزد آنان نگهداری می شد.(مأخذ پیشین)
مصاحف منسوب به حضرت علی(ع)
مصاحفی در نقاط مختلف جهان وجود دارد که منسوب به علی علیه السلام است. معرفی اجمالی و ذکر محل نگهداری آنها خالی از لطف نیست:
1) کتابخانهای در نجف اشرف:
ابوعبدالله زنجانی می نویسد: «من در ذی الحجه سال 1353 ق. در کتابخانه امیرالمؤمنین نجف، قرآنی را به خط کوفی دیدم که در پایان آن آمده است: «کَتَبَهُ عَلیُّ بْنِ أبیطالِبٍ فی سَنَةِ أَرْبَعینَ مِنَ الْهِجْرَةِ؛ این قرآن را علی علیه السلام در سال چهلم هجری نوشته است».
وی سپس می افزاید: «چون کلمه «ابو» و «ابی» در شیوه نگارش کوفی، همانند یکدیگر نوشته می شود، افرادی که به خط کوفی آشنایی کافی نداشتند، پایان این مصحف را به صورت «کتبه علی بن ابیطالب...» خواندند».
لازم به ذکر است که این قرآن بر روی پوست آهو و با مشخصات املایی «ابوالأسود» نگاشته شده و مربوط به قرن سوم است. در تصویر شماره 1 که مربوط به این قرآن است، می خوانیم: «بسم الله الرّحمن الرّحیم والسّماء ذات البروج والیوم الموعود و شاهد...».
2) موزه ایران باستان:
نسخه ای از قرآن منسوب به علی علیه السلام در موزه ایران باستان، نگهداری می شود. در پایان آن چنین می خوانیم: «کَتَبَهُ وَ ذَهَبَهُ عَلیُّ بْنِ أبیطالِبٍ». این قرآن بر روی پوست، به خط کوفی نوشته شده که فاقد تاریخ نگارش است.
سید محمدباقر حجتی، در مورد این قرآن می نویسد: «اگر این نسخه واقعاً از علی بن ابیطالب علیه السلام باشد، هیچ نسخه قرآن قدیمی تر از آن وجود نخواهد داشت؛ ولی این انتساب بسیار بعید است.
زیرا در این نسخه نقطه های اعراب بکار رفته و تزئیناتی در آن دیده می شود که آن را به قرن های سوم و چهارم مربوط می سازد و مسلماً از علی بن ابیطالب علیه السلام نیست؛ بلکه آن را یک نویسنده ایرانی، شاید از روی نسخه منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام استنساخ و کپیه کرده است و شامل 154 صفحه است». این نسخه در قطع 5/23 * 34 سانتیمتر می باشد.
3) موزه آستان قدس رضوی:
قرآنی منسوب به علی علیه السلام در موزه آستان قدس رضوی است که از سوره هود آغاز و تا پایان سوره کهف ادامه دارد.
این قرآن به خط کوفی و روی پوست آهو نوشته شده و در پایان آن، عبارت: «کَتَبَهُ عَلیُّ بْنِ أبیطالِبٍ» دیده می شود. مشخصات املایی ابوالأسود و تزئینات موجود در آن، این قرآن را به قرن سوم پیوند می دهد.
در هر صفحه این قرآن 15 سطر گنجانده شده است.
این نسخه قبلاً 69 و اکنون دارای 68 برگ، به قطع بیاضی و به اندازه 2/32 * 5/23 سانتیمتر می باشد. این نسخه در موزه قرآن آستان قدس رضوی در ویترین شماره 10 نگهداری می شود.
4) کتابخانه سلطنتی سابق تهران:
نسخه ای از قرآن در کتابخانه سلطنتی سابق تهران در 17 برگ، روی پوست و با خط کوفی موجود است که منسوب به حضرت علی علیه السلام است. این قرآن نیز با داشتن ویژگی های املایی ابوالأسود، نمی تواند مصحف آن حضرت باشد.
در مورد سایر قرآن های منسوب به علی علیه السلام یکی از پژوهشگران چنین می نویسد: «شاید نسخه های دیگری از قرآن منسوب به علی علیه السلام در کنار و گوشه دنیا موجود باشد، ولی آنچه از نسخه ها[یی] که دیده شد، با دلائل علمی و تاریخی نمی توان به عنوان مصحف دستخطّ امیرالمؤمنین علی علیه السلام تلقی گردد».
قرآن منسوب به امام مجتبی(ع)
این قرآن به خطّ کوفی، روی پوست آهو و در قرن سوم نگاشته شده و از اوّل جزء 23 تا پایان جزء 25 را دربردارد. در صفحه اوّل آن وقف نامه شاه عباس ماضی و با خط و امضای شیخ بهائی قرار دارد: «این جزء قرآن مجید را که به خط شریف حضرت امام همام سبط الرّسول و قرّة عین الوصی والبتول ابی محمّدالحسن علیه الصّلوة والسّلام است، وقف نمود بر روضه مقدسه منوره مطهره سدره مرتبه رضیه رضویه علی صاحبها الف الف سلام و تحیة حرّره الدّاعی بهاءالدین محمد العاملی».
شایان ذکر است که در هر صفحه این قرآن 7 سطر قرار داده شده است. در صفحه آخر آن، عبارتِ «کَتَبَهُ حَسَنُ بْنِ عَلیّ ابْنِ أبیطالِبِ فی سَنَةِ إحْدی وَ أرْبَعینَ» به چشم می خورد.
این قرآن در ابعاد 5 / 6 × 5 / 12 سانتیمتر و جلد نوساز آن در اندازه 5/16 × 7/11 سانتیمتر است که در موزه قرآن آستان قدس رضوی نگهداری می شود.
قرآن منسوب به امام حسین(ع)
این قرآن به خط کوفی و بر روی پوست آهو نگاشته شده که متعلق به قرن سوم است. این قرآن تنها جزء 16 از یک سی پاره می باشد. در هر صفحه آن 7 سطر با اعراب و اعجام گنجانده شده و اندازه آن 5 / 6 × 12 سانتیمتر می باشد. در صفحه آخر آن، عبارت «کَتَبَهُ حُسَیْنُ بْنِ عَلّی» نگاشته شده است. واقف این قرآن، مجهول و در موزه قرآن آستان قدس رضوی نگهداری می شود.
قرآن منسوب به امام سجّاد(ع)
این قرآن از آیه 180 سوره بقره تا سوره ناس - آخرین سوره قرآن - را شامل می شود. خط آن کوفی و بر روی پوست آهو نگاشته شده و متعلّق به قرن سوم می باشد.
در هر صفحه آن 16 سطر با اعراب و اعجام و به فاصله هر 10 آیه، یک ستاره (*) نقش بسته است. در پایان آن، بعد از سوره ناس، عبارت «قَولُهُ الْحَقّ وَ لَهُ الْمُلْکُ انّ اللهَ لایُخْلِفُ الْمَعادَ، کَتَبَهُ الْمُنْتَظِرُ بِوَعْدِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أبیطالِب» نگاشته شده است.
این نسخه در قطع بیاضی و به اندازه 6/9 * 5/15 سانتیمتر می باشد که دارای 369 برگ است. واقف آن نامعلوم و در موزه قرآن آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(منابع مطالب ذکر شده: سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392)
قرآن منسوب به امام صادق(ع)
این نسخه به احتمال قوی به صورت کامل تدوین شده و تعداد سوره های آن به یکصد و سیزده سوره می رسیده است. سوره توبه در این قرآن، قبل از سوره مائده قرار داشته و ترتیب نگارش سوره ها به ترتیب نزول آنها بوده است.
این قرآن که با نقطه و اعراب مزیّن است، در «دارالفنّ الاسلامی» قاهره نگهداری می شود.(مأخذ پیشین)
قرآن منسوب به امام رضا(ع)
این قرآن شامل سوره نور، سوره قصص، سوره عنکبوت، سوره روم، سوره لقمان، سوره سجده، سوره احزاب، سوره مؤمن، سوره فصلت، سوره جاثیه، سوره احقاف، سوره واقعه و سوره حدید می باشد. خط آن کوفی و در قرن سوم با اعراب، اعجام، شدّ، مدّ، تنوین و همزه نگارش یافته است.
آیه 60 سوره نور «بزینة و ان یستعفف» اولین و آیه 5 سوره حدید «وَ هُوَ مَعَکُمْ أیْنَ ما کُنْتُمْ» آخرین آیه نگاشته شده در آن می باشد. در هر صفحه آن 16 سطر جای گرفته و مجموع صفحات آن به 27 برگ می رسد.
قطع آن بیاضی و در اندازه 25 × 7 / 17 سانتیمتر می باشد. در صفحه دوم آن که پایان سوره نور است، عبارت «کَتَبَهُ عَلیُّ بْنِ مُوسی» خودنمایی می کند.
آیت الله العظمی میلانی در بالای صفحه 18 آن چنین مرقوم داشته اند: «بسمه جلّ اسمائه، هذه سبعة و عشرون ورقاً من القرآن المجید المعنونة بأنّها خطّ مولانا الامام علیّ بن موسی الرّضا صلوات الله و سلامه علیه، و قد کانت فی النّجف الاشرف فی بیت العلاّمة النّحریر الحجّة الشّیخ عبدالحسین الامینی، صاحب کتاب الغدیر دامّت ایّامه لأجل ان تنتقل الی مکتبة الامام علیه آلاف التّحیّة والسّلام، محمّدهادی الحسینی المیلانی، جمادی الثّانیّة 1367».
این قرآن نیز در موزه قرآن آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(منابع مطالب ذکر شده: سید علی نقی میرحسینی، نقش اهل بیت علیهم السلام در نگارش قرآن، کوثر، پاییز 1384، شماره 63، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازیابی: 18 آذرماه 1392)
قرآن منسوب به امام عسگری(ع)
این قرآن شریف روی پوست و به خط کوفی نگاشته شده است. قطع آن وزیری کوچک و بیاضی است که دارای 324 ورق، در ابعاد 17 * 5/23 سانتیمتر می باشد. این اثر ارزشمند در دوره صفویه به آستانه مقدسه حضرت معصومه علیهاالسلام وقف شده و به شماره 1204 به ثبت رسیده است.(مأخذ پیشین)
سدههای نهم و دهم کتابت قرآن در ایران
در کتابت مصحفهای سدههای نهم و دهم ایران ، دو تحول اساسی رخ نمود: استفاده گسترده تر از نَسخ به منزله اصلی ترین خط مصحفنویسی، و تقسیم صفحه به دو فضای جداگانه که هریک به خطی متفاوت نوشته میشد.
خطوط مهم قرآنی
این خطوط عبارت بودنداز محقّق و ثلث یا محقّق و نسخ و گاه ثلث و نسخ .
این شیوه صفحه آرایی در عثمانی نیز تاحدی رواج یافت.
در کشورهای شرق جهان اسلام، به ویژه ایران، مصحفها را در قالب نسخه کامل دربردارنده تمام سورهها یا به صورت دو، چهار، هفت، سی، و شصت پاره تدوین میکردند، اما نوع سیپاره رواج بیشتری داشت.
به گونه نخست، نسخه جامع و به انواع دیگر ربعه میگفتند، اما به تدریج بیشتر مصحفها در قالب نسخه جامع (تک جلدی) تهیه میشدند آناطولی و عثمانی).(نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، ج۱، ص۴۲، تهران ۱۳۸۰ش.)
شاید بدان سبب که مخارج تهیه ربعه بسیار زیاد بود.
اگرچه در قرن دهم خطوط ایرانی، به ویژه نستعلیق، در کتابت متون ادبی کاربرد فراوان یافتند، از این خطوط به ندرت در کتابت قرآن استفاده میشد.
حتی گاه کتابت قرآن به خط نستعلیق بدیمن دانسته شده است. (احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۹۷، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.)
این امر بیشتر ناشی از ویژگیهای بصری خط نستعلیق، به ویژه دشواری مشکول کردن (حرکت گذاری) آن، است.
ازاین رو در ایران، از دوره صفوی تا پایان دوره پهلوی ، کمتر از ده مصحف به خط نستعلیق کتابت شده است.
مشهورترین مصحف نستعلیق اثر شاه محمود نیشابوری است که آن را در ۹۴۵ به نام شاه طهماسب صفوی کتابت کرد.
مهارت چشمگیر شاه محمود در نستعلیقنویسی، مصحف او را به نهایت پاکیزگی و خوانایی رسانده است.
خطوط مورد استفاده در کتابت قرآن در دوره تیموریان (ریحان و محقّق و ثلث و نسخ) تا پایان قرن دهم دوام آوردند.
پس از آن، خط نسخ تقریبآ جای تمام خطوط پیشین را گرفت.
یکی از مهمترین علل این امر، قطع متوسط و کوچک مصحفها بود که امکان استفاده از خطوط جلی، همچون محقَّق، را میسر نمیکرد.
سنّت قرآننویسی ایران در اوایل سده دوازدهم، در دوره شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی احیا شد.
یکی از نتایج آن، کتابت ترجمه فارسی به صورت نواری باریک به خط نستعلیق در زیر آیات قرآن بود و نتیجه دیگر، پیدایش روش احمد نیریزی در نوشتن خط نسخ بود که به نسخ ایرانی مشهور شد.
از ویژگیهای خط نسخ نیریزی، اندازه نسبتا بزرگ حروف و فاصله زیاد بین سطور است.
این شیوه کتابت قرآن در دورههای زندیه و قاجاریه نیز برقرار ماند و در این دو دوره، نَسخْ خط مخصوص کتابت قرآن به شمار میرفت.
قرن سیزدهم در ایران دوره شکوفایی خوشنویسی بود و به تبع آن، مصحفنویسی نیز با حمایت دربار و گاه سفارشهای مردم و رجال برجسته و اهل فرهنگ رونق گرفت.
در این دوره، خط رایج در کتابت قرآن همچنان نسخ به شیوه ایرانی بود.
خوشنویسان مشهوری چون وصال شیرازی و فرزندانش، علی عسکر ارسنجانی و فرزندش محمدشفیع، زین العابدین اصفهانی (اشرف الکتّاب) و شاگردان برجسته وی و برخی از زنان همچون امّ سلمه، دختر فتحعلی شاه و مریم بانو نائینی در زمینه کتابت خط نسخ و مصحفنویسی فعال بودند. (محمود طاووسی، گنجینه هنر، ج۱، ص۳۸ـ۵۲، خط و تذهیب: گزیده از آثار خوشنویسان و تذهیبکاران پیشین ایران، شیراز ۱۳۶۶ش.)
با رواج صنعت چاپ در اواخر عهد قاجار، سنّت قرآننویسی مهجور شد و به جای آن، قرآنهای چاپی که غالبا به خط نسخ کتابت میشدند، رواج یافتند.
در دوره معاصر نیز، گاه خوشنویسانی چون سیدحسین میرخانی برای تیمن و تبرک، قرآنهایی به خط نستعلیق کتابت کردهاند.
همزمان با عصر صفوی، در عثمانی نیز خوشنویسی و به ویژه کتابت قرآن بسیار مورد توجه قرار گرفت و برای خرید آثار خوشنویسی مبالغ هنگفتی صرف میشد. (مصطفی عالی افندی، مناقب هنروران، ج۱، ص۶، استانبول ۱۹۲۶.)
اقلام سته و کتابت قرآن
ابنمُقْله (درگذشت: ۳۲۸ق) خطهای ثُلْث، مُحَقَّق، ریحان، نَسْخ، توقیع و رُقاع را اختراع کرد. او حروف را بر پایه قوانین هندسه و شکل حروف را بر پایه قانون سطح (سطح حروف کشیده مانند الف و ب) و دور (دور حروف مانند ج و ن) طراحی کرد.
بعد از ابنمُقْله، ابنبوّاب در قرن پنجم و سپس یاقوت مُسْتَعْصِمی در قرن هفتم خط نسخ را به اوج رساندند و خط نسخ را به عنوان خط مناسب کتابت قرآن معرفی کردند.
خط نسخ، خود به شیوههای مختلفی درآمد که مهمترینشان مکتب عربی، ترکی و ایرانی است.
در دوره تیموریان، در هنر خوشنویسی تحولات بسیاری به وجود آمد. در این دوره با ترکیب دو خط رُقاع و توقیع، خط تعلیق و سپس با ترکیب دو خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق پدید آمد. مسلمانها در هند قرآن را به خط بیهاری (بهاری) و در چین به خط سینی (نوع خاصی از خط نسخ) مینوشتند.
خط نسخ به دلیل واضحبودنش، در کتابت قرآن، اهمیت دارد.[۵۸] از مُسْتَعْصِمی، قرآنی به جای مانده که آن را در سال ۶۶۹ق با سه خط ثلث، نسخ و ریحان نوشته است.
قرآن نوشتهشده به خط احمد نیریزی، معروفترین قرآن نوشتهشده به خط نَسخ ایرانی است.
خط نستعلیق در متون ادبی کاربرد فراوان دارد؛ اما از آنجا که حرکتگذاری آن دشوار است، بهندرت قرآنِ کامل را با آن مینویسند.
میر عماد حسنی قزوینی سوره فاتحة الکتاب را به خط نستعلیق نوشت که این اثر شهرت فراوان یافته است.
در دوران صفوی، ترجمه فارسی قرآن، به صورت نواری باریک به خط نستعلیق در زیر آیات نوشته شد.
تذهیب و کتابت قرآن
فن تذهیب به تزئین اوراق کتاب یا جلد آن با طلا و رنگهای دیگر گفته میشود. از تذهیب معمولاً برای تعیین سرسورهها و جزءها استفاده میشود.
این هنر همراه با خطاطی پیشرفت کرد تا جایی که خطاطان قرآن کار تذهیب آن را نیز انجام میدادند.
قدیمیترین آثارِ نقاشی و تذهیب قرآن که موجود است، متعلق به قرن سوم قمری به بعد است. این قرآنها غالباً به دستور سلاطین وقت تهیه میشد.
در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم، شهر تبریز از مراکز مهم برای فن تذهیب بود و مکتب تبریز در تذهیب در این دوره به وجود آمد.
هنر تذهیب در دوره تیموریان رونق بسیار گرفت؛ چراکه سلاطین آنها به هنر علاقه داشتند.
کتیبهنویسی قرآن
کتیبهها آیات و سورههایی از قرآن هستند که در قالبهای مختلف، بر محلهای مقدسی مانند محراب و گنبد مساجد و ضریح و دیوارهای حرم نوشته میشود.[۷۱] کتیبهها با خطهایی مانند کوفی، ثُلث، نَسخ، نستعلیق و مُعَلّیٰ و بهصورت کاشیکاری، آجری یا گچبری نوشته شدهاند.
کتیبهنویسی در عصر تیموریان رواج داشت و در دوره صفویه به اوج رسید.
جلدسازی
مسلمانان هنر جلدسازی را برای حفاظت قرآن از آسیبها به کار بردند. هنر جلدسازی، مانند خوشنویسی، بهخاطر قداست قرآن نزد مسلمانان، بسیار رشد کرد.
نخستین جلدها همگی ساده بودند؛ ولی از قرن چهارم قمری، نقشهای هندسی بهصورت دایره و بیضی، در وسط جلدها اضافه شد.
پس از مدتی روی جلدها با طلاکاری و تذهیب تزئین شد. تزئین جلدهای چرمی در دوره تیموریان در ایران و عصر ممالیک در مصر اهمیت ویژه داشت و هنر جلدسازی در عصر تیموریان به اوج رسید.
قرن یازدهم و دوازدهم
البته اوایل قرن یازدهم را آغاز دورانی میدانند که به رکود خوشنویسی در عثمانی منجر شد، به طوری که قرآنهای این دوره به هیچ وجه تنوع آثار قرن دهم را ندارد.
کتابت قرآن در این دوره با کاتبانی همچون حافظ عثمان در اواسط قرن یازدهم به اوج رسید.
با اوجگیری قدرت سلاطین عثمانی، شماری از شاخصترین مصحف نویسان در آناطولی به ظهور رسیدند، از جمله احمد قره حصاری و حمداللّه آماسی.
احمد قره حصاری با تأثیرپذیری از خوشنویسان ایرانی دربار آق قوینلو و خوشنویسان مصری عهد ممالیک، به ویژه در نگارش «بسم اللّه» دست به ابداعاتی زد که تا پایان سده دوازدهم کاتبان عثمانی از آن تقلید میکردند.
برخی از این نمونهها از بهترین آثار خوشنویسی اسلامی در تمامی ادوار به شمار میروند.
حمداللّه آماسی هم مصحفهای زیادی از خود به یادگار گذاشت.
خط نسخ او برای کاتبان نسلهای بعدی عثمانی الگوی کتابت قرآن شد.
پس از حمله عثمانیان به مصر، قرآنها همچنان به شیوه ممالیک کتابت میشده است.
همچنین به سبب نفوذ شیوهای از قرآنپردازی سدههای نهم و دهم ایران در مصر، سبک مصحفهای به جا مانده از قرن یازدهم مصر حالتی دوگانه دارد.
خوشنویسی و کتابت قرآن در هند
در هند نیز پیش از حکومت بابریان (۹۳۲ـ۱۲۷۴)، وضع خوشنویسی و کتابت قرآن چندان روشن نیست، ولی اندک آثار به جامانده از این حکایت دارند که مسلمانان هند از خطی به نام بیهاری/ بهاری در نوشتن برخی مصحفها استفاده میکردند.
این خط نوعی محقَّق است که در آن حروف عمودی را کوتاهتر و قوسهای زیر خط کرسی حروف را با تأکید مینوشتند. (مهدی صحراگرد، مصحف روشن: معرفی برخی از نسخههای قرآن در موزههای شیراز، ج۱، ص۱۷۵، قرن هفتم تا نهم هجری، تهران ۱۳۸۷ش.)
باتوجه به نمونهای که در دست است، احتمال میرود که در این زمان از قلم محقّق هم برای کتابت مصحفهای هند استفاده میکردهاند. (سیداحمد رامپوری، خط کی کهانی تصویرون کی زبانی، ج۱، ص۱۶۳، رامپور ۱۹۹۷ـ۲۰۰۴.)
در دوره صفوی، به سبب ارتباط فرهنگی ایران و هند، خوشنویسی مسلمانان هند نیز تحت تأثیر شیوههای خوشنویسی ایرانی قرار گرفت.
شاهان بابری هند نیز به خوشنویسی بسیار توجه میکردند.
داراشکوه بهترین خوشنویس از میان شاهزادگان بابری هند بود که مصحفی برای مزار عبدالقادر جیلانی کتابت کرد.
همچنین، ظهیرالدین محمدبابر خطی به نام بابری ابداع کرد که ترکیبی است از خط کوفی و خطوط باستانی هند، و با آن مصحفی نوشت و به مکه فرستاد.(نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۶۳۸، مشهد ۱۳۷۲ش.)
کتابت قرآن در هند گسترشی فراوان داشت و تنوع قرآنها بسیار زیاد بود، زیرا سفارش دهندگان مصحفها افزون بر دربار، مؤمنان عادی نیز بودند. اورنگزیب و دخترش، زیب النساءبیگم، با خط نسخ آشنایی داشتند خطاطی در شبه قاره هند.
از زیب النساءبیگم مصحفهایی به این خط به جا مانده است اما پس از اورنگزیب، دیگر شاهان بابری به قرآننویسی علاقهای نشان ندادند و بیشتر به خط نستعلیق و آثار ادبی توجه کردند.
بیشتر قرآننویسان این دوره همچون امانتخان (خوشنویس عهد جهانگیر و شاهجهان)، حاجی کاظم (استاد اورنگزیب) و سعید امرد، یا ایرانی بودند یا خوشنویسی را از هنرمندان ایرانی آموخته بودند.
به همین سبب، خط نسخ در این دوره براساس سفارشها، به دو صورت به نامهای لاهوری آمیز و اصفهانی (شیوه احمد نیریزی) کتابت میشد.
خوشنویسی و کتابت قرآن در چین
آگاهی ما از وضع کتابت قرآن در چین به سدههای هفتم و هشتم (دوران پس از حمله مغولها) بازمیگردد.
برخی آثار به جا مانده از آن زمان دارای ویژگیهای نُسَخ خطی شرق جهان اسلام است.
در قرآنهای چینی از تحولات خط در ایران و آسیای مرکزی پیروی شده است و بیشتر آنها را به خط نسخ و محقّق نوشتهاند.
در چین، گونهای خاص از خط نسخ ابداع شد که به خط سینی/ چینی مشهور است.
در مصحفهایی که به این خط نگاشته شدهاند، علاوه بر شکل مستدیر و روانی چشمگیر حروف، استفاده از مرکّب سیاه بر روی کاغذِ نه چندان معمول سفید، بسیار شایان توجه است.
فهرست برداشت مطالب
(۱) ابن ندیم (تهران).
(۲) شهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم فی تفسیرالقرآن للاعاجم، چاپ نجیب مایل هروی و علی اکبر الهی خراسانی، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.
(۳) مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹).
(۵) عمر بن ابراهیم خیام، نوروزنامه، چاپ افست بیروت (بیتا)، چاپ علی حصوری، تهران ۱۳۸۵ش.
(۶) غلام محمد هفت قلمی دهلوی، تذکره خوشنویسان، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته ۱۳۲۸/۱۹۱۰.
(۷) سیداحمد رامپوری، خط کی کهانی تصویرون کی زبانی، رامپور ۱۹۹۷ـ۲۰۰۴.
(۸) ابوعبداللّه زنجانی، تاریخ القرآن، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۹) یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفةالمحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرجافشار، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۰) سلطان علی مشهدی، صراط السطور، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
(۱۱) آنهماری شیمل، خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد ۱۳۶۸ش.
(۱۲) مهدی صحراگرد، مصحف روشن: معرفی برخی از نسخههای قرآن در موزههای شیراز، قرن هفتم تا نهم هجری، تهران ۱۳۸۷ش.
(۱۳) محمود طاووسی، گنجینه هنر، خط و تذهیب: گزیده از آثار خوشنویسان و تذهیبکاران پیشین ایران، شیراز ۱۳۶۶ش.
(۱۴) حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، اصفهان ۱۳۵۰ش.
(۱۵) غانم قدّوری الحمد، رسم المصحف: دراسة لغویة تاریخیة، بغداد ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۶) نجیب مایل هروی، تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۷) نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ش.
(۱۸) نجیب مایل هروی، نقد و تصحیح متون: مراحل نسخه شناسی و شیوههای تصحیح نسخههای خطی فارسی، مشهد ۱۳۶۹ش.
(۱۹) مصطفی عالی افندی، مناقب هنروران، استانبول ۱۹۲۶.
(۲۰) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۴۸ش.
(۲۱) احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}