حکایت خوشنویسی
استفاده از خوشنویسی در دیگر هنرهای اسلامی‌ بسیار رایج بوده است. خط عنصری تزیینی با جلوه بصری ویژه و حامل مفهومی‌ است که از خلاقیت هنرمند حکایت دارد. همچنین، در غیاب نقوش انسانی و حیوانی که استفاده از آن به استناد متون فقهی با ممانعت و کراهت همراه است، کاربرد تزیینی خطاطی اهمیتی بیش از پیش یافته است.

زیباشناختی خطوط، به گفته برخی موجب شده است که بر سطح و گرداگرد هر شیء نفیس در هنر اسلامی‌ خطوطی ترسیم شود. (آیدین آغداشلو، آسمانی و زمینی: نگاهی به خوشنویسی ایرانی از گذشته تا امروز، ج۱، ص۳۰، تهران ۱۳۸۵ش.)

بدین ترتیب، نمونه‌های بی‌شمار و متنوعی از کاربرد خطاطی در آثار هنری به دست آمده است. این مقاله به کاربرد خوشنویسی در هنرهای اسلامی‌ با ذکر نمونه‌های نفیسی از آن می‌پردازد.

خطاطی در معماری
استفاده از خط بر دیوارهای بناها در تمدن‌های باستانی و پیش‌ااسلامی‌ نیز معمول بوده و خطوط ایجادشده بر بناهای ایرانی در دوره‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی گواه این مطلب است.(عیسی بهنام، «هنر تزئین به وسیله خط»، ج۱، ص۷۳، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۸۳ش.) 

حتی نمونه‌هایی از خطوط پیش از اسلام از جمله خط پهلوی بر بناهای دوره اسلامی‌ نیز مشاهده می‌شود. 

استفاده از خط در تزیین بنا و سایر آثار، تمام جهان اسلام از کاشغر در چین (شرق) تا سرقسطه در اسپانیا (غرب) را دربرمی‌گیرد. (Annemarie Schimmel, "The art of calligraphy", in The Arts of Persia, ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۶.)

نمونه‌هایی از معماری اسلامی
در قدیم‌ترین نمونه‌های معماری اسلامی‌، بیش از همه خط کوفی بَنّایی یا مِعقَلی به کار رفته (خط بنّایی) و انواع ساده و تزیینی آن، به شکل نواری بر سر و بدنه دیوارهای مساجد و مقبره‌ها و اطراف درهای ورودی و محراب‌ها، گاه به مساحت چند مترمربع، اجرا شده است (کتیبه). قدیم‌ترین نمونه‌های استفاده از این خط عبارت‌اند از: کتیبه‌های مسجد جامع نائین (بناشده در ۲۸۸) به خط کوفی مُزهّر، کتیبه مسجدجامع سوسه تونس از سده سوم و از دوره اغلبیان در مغرب جهان اسلام، نوشته‌های اطراف طاق‌نماهای جامع الازهر در قاهره از سده چهارم، کتیبه مسجدجامع برسیان در اصفهان از دوره سلجوقی (قرن پنجم و ششم)، کتیبه‌های آجری برج سلطان مسعود در غزنه با تاریخ ۵۰۸، و کتیبه‌های گچی مدرسه خرگرد. (عیسی بهنام، «هنر تزئین به وسیله خط»، ج۱، ص۷۵، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۸۳ش.)

خط کوفی در معماری
با این‌که سیر کاربرد خط کوفی در معماری به سوی پیچیدگی و تزیین آن با انواع نقوش گیاهی (کوفی مزهر و مورق یا گلدار و برگدار) و معشّق (گرده‌دار) پیش رفته است، مواردی از کاربرد کتیبه‌های کوفی ساده در سده‌های بعدتر را نیز می‌توان برشمرد، از جمله خط بنّایی ساده کتیبه ایوان جنوبی مسجدجامع گناباد به تاریخ ۶۰۹.(محمد معمارزاده، تصویر و تجسم عرفان در هنرهای اسلامی‌، ج۱، ص۲۸۲، تهران ۱۳۸۶ش.)

نمونه‌های پرشمار استفاده از خط کوفی در بناها نشان می‌دهد که این خط به روش‌های گوناگون اجرا شده است، مثلا با آجرکاری در برج رادکان از سده پنجم، گچ‌بری در مدرسه حیدریه قزوین از سده ششم، کاشی‌کاری در کتیبه‌های متنوع مسجد امام (که درگذشته مسجدشاه نامیده می‌شد) در اصفهان و مناره مسجد نگار در بردسیر کرمان از سده هفتم، کاشی‌کاری روی آجر در منار جام در افغانستان از اواخر سده ششم، منبت‌کاری روی چوب در مدرسه طلاکاری سمرقند از سده نهم و حجاری در سردر مسجدالاقمر در قاهره از سده ششم. (Sibylle Mazot, "Tunisia and Egypt the Aghlabids and Fatimids", in Islam art and architecture, ibid، ج۱، ص۱۵۲.)

انحنا و چرخش قلم در خط کوفی، آن را خطی مطلوب برای اجرا در معماری کرده است زیرا عمدتآ آجر و کاشی‌های چهارگوش عناصر اجرای کارند.

خط ثلث در معماری
خط ثلث، به‌ویژه ثلث جلی نیز از رایج‌ترین خطوط در معماری و کتیبه‌نگاری است. (Annemarie Schimmel, "The art of calligraphy", in The Arts of Persia, ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۲۲ـ۲۳.)

 کشیدگی الف‌ها و لام‌ها در این خط، آن را برای نمایش بر دیوارها و ایجاد چشم‌اندازی زیبا مناسب می‌کند. نمونه‌های آن عبارت‌اند از: کتیبه‌های سنگی آرامگاه احمدشاه ولی و خانقاه نعمت‌اللهی در بیدر از سده نهم، سردر مسجد وزیرخان در پنجاب از قرن یازدهم. (Yves Korbendau, L'architecture sacree de l'Islam, Paris ۱۹۹۷، ج۱، ص۴۰۷.)

کتیبه امام‌زاده حسین رضا در ورامین به تاریخ ۸۴۱ و کتیبه پرکار گچ‌بری محراب شبستان زمستانی مسجدجامع اصفهان معروف به محراب الجایتو در۷۱۰.(Annemarie Schimmel, "The art of calligraphy", in The Arts of Persia, ibid, ۱۹۸۹، ج۱، ص۳۰۸.) 

در این کتیبه، خطوط کوفی و ثلث در شبکه‌ای از نقوش اسلیمی‌ اجرا شده است.

در قصر طوپقاپی از دوره عثمانی در استانبول، بیشتر کتیبه‌ها به خط ثلث با رنگ طلایی بر زمینه مشکی و سبز است و نمونه‌های نستعلیق نیز در تزیین بنا به کار رفته است.

تفاوت خط در معماری بلاد
در منتهاالیه شرقی جهان اسلام، خطوط به کار رفته در بناها و معماری متفاوت است. در مسجد باخوجه در کاشغر، روی کاشی‌های سپید اطراف ورودی با خط نستعلیقی که شاید شیوه‌ای چینی باشد، اشعاری به فارسی نقش شده است. (Yves Korbendau, L'architecture sacree de l'Islam,ج۱، ص۱۳۹. Paris ۱۹۹۷،)

نمونه‌ دیگر، کاشی‌نوشته‌های آرامگاه‌های شادی مُلک و تومان آغا، همسران تیمور، در سمرقند است. بر پیش‌طاق این بناها و روی زمینه نقوش اسلیمی‌ آبی‌رنگ، در کنار سایر خطوط به صورت برجسته، گونه‌ای خط شبیه به تعلیق به رنگ سفید کار شده است، اگرچه به کارگیری تعلیق در معماری بسیار نادر است. گاه نیز چند نوع خط در تزیین بنا استفاده شده و بدین‌سان شیوه‌های مرکّب پدید آمده است. نمونه‌ بارز آن قطعه‌ای مرکّب از ثلث اندلسی و کوفی تزیینی بر دیوارهای قصر الحمراء غرناطه است گرایش به پیچیده‌نویسی در انواع خطوط در بناها ممکن است ناشی از تمایل به پدید آمدن نوعی رازوری درکناپذیر برای بیننده باشد تا وجهی اسرارآمیز و قدرتی مابعدالطبیعی به این نوشته‌ها بدهد. (حبیب الله فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، اصفهان ۱۳۵۰ش.)

خواندن این خطوط بهویژه در کتیبه‌های کوفی که به روش متعاکس و متداخل نوشته می‌شدند یا به صورت چهارگوش از مرکز به اضلاع یا برعکس طراحی می‌شدند، دشوار است. (حبیب الله فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، اصفهان ۱۳۵۰ش.)

باقیماندن رقم کاتبان در بسیاری از این نوشته‌ها، آنها را به موارد کمنظیری بدل کرده که در آن هنرمند و پدید آورنده اثر شناخته شده است.(عباس سرمدی، دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام: از مانی تا معاصرین کمال‌الملک، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، تهران ۱۳۸۰ش.)

معماری در سفالگری
در حالی که اجرای انواع خطوط در معماری به شیوه کاشی‌کاری را می‌توان در حوزه کاربرد خطاطی در سفال‌گری نیز ارزیابی کرد استفاده از انواع خط در سفال‌گری بسیار گسترده‌تر از کاشی‌های بناهاست، که اغلب بر کناره کاشی‌های ستاره‌ای‌شکل دیده می‌شود و در تزیین انواع ظروف و اشیای سفالی از سده‌های نخست اسلامی‌ نیز معمول بوده است.

در سفال‌گری همانند معماری، خط کوفی بیش از خطوط دیگر رواج داشته و بر سطوح دیواره بیرونی و داخلی، حاشیه، لبه و کف ظروف استفاده شده و بیش‌تر شامل احادیث و روایاتی از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و حضرت علی علیه‌السلام، امثال و حکم و اشعار فارسی است.

جان‌مایه این خطاطی‌ها دعا برای بهره‌مندی از مواهب دنیوی و رزق و روزی، آرزوی خیر و برکت، دعوت به آزادمنشی، بردباری و سپاس و دوری‌گزینی از آزمندی است.(یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، «اشعار و اشیاء»، ج۱، ص۸۰، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۸۳ش.)

استفاده تزیینی خط در سفال‌گری
با این همه، کاربرد خط در سفالگری بیش‌تر جنبه تزیینی داشته و ملاحظات زیبایی‌شناختی در آن بیش‌تر مورد توجه بوده است، چنانکه انواع تفنن‌ها و ذوق‌آزمایی‌ها همراه با محدودیت سطحی که خط بر آن اجرا می‌شده و نیز تنوع شکل ظروف و اشیا، موجب پیدایی اشکال زیبا و بدیع گرچه گاه ناخوانا و دشوارخوان شده است. (ابوتراب احمدپناه، «زیباییشناسی نقوش سفال نیشابور»، ج۱، ص۱۱ـ ۱۳، هنرنامه، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۸۰).)

تفنن در خط کوفی ظروف سفالی با افزودن اشکال ظریف گیاهی و هندسی بر حروف و نیز از طریق به کارگیری قلم‌های نازک و ضخیم و کرسی‌بندی‌های متنوع و مناسب با پیچش و چرخش ظروف پدید می‌آمده است این نوع خط کوفی چنان خاص و منحصر به فرد شد که خط ویژهای معروف به خط بشقابی را پدید آورد. (محمدیوسف کیانی، پیشینه سفال و سفالگری در ایران، ج۱، ص۱۴۵، تهران ۱۳۸۰ش.)

این خط به صورت نوارهایی بر بدنه یا به شکل فشرده در کف ظروف نوشته می‌شد «Oliver Watson» افزون بر این، با توجه به تنوع رنگ در لعاب‌های سفالینه‌ها، خطاطی در سفالگری به رنگهای مختلفی همچون سبز، زرد، سفید، آبی و مشکی اجرا می‌گردید که موجب تشخص آن از خطاطی بر فلز و چوب می‌شد.(Abd el-Ra'uf Ali Yousuf، "Syro-Egyptian glass، pottery and wooden vessels"،ص ۳۸ in Gilded and enamelled glass from the Middle East، ed Rachel Ward، London: British Museum Press، ۱۹۹۸)

 قدیم‌ترین خط بر سفال
از قدیم‌ترین نمونه‌های خطاطی بر اشیای سفالی در دوره اسلامی‌، ظروف سفالی نیشابور از سده سوم و چهارم است. (ابوتراب احمدپناه، «زیباییشناسی نقوش سفال نیشابور»، ج۱، ص۱۰، هنرنامه، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۸۰).)

خطوط نسخ و ثلث نیز بر سفالینه‌ها دیده می‌شود، مانند قندیل سفالین ساخت ازنیق در ترکیه متعلق به ۹۵۶، موجود در موزه بریتانیا که دارای خط ثلث در لبه، زیرگردنی و حاشیه نزدیک به ته ظرف است سنّت خوشنویسی بر ظروف و اشیای سفالی تا به امروز نیز ادامه دارد و در میان آثار هنرمندان سفال‌گر معاصر نمونه‌هایی از آن یافت می‌شود. (Abd el-Ra'uf Ali Yousuf، "Syro-Egyptian glass، pottery and wooden vessels"،ص ۷۳ in Gilded and enamelled glass from the Middle East، ed Rachel Ward، London: British Museum Press، ۱۹۹۸)

در برخی موارد، وجود نام و رقم خطاط بر سفالینه، مشهور‌ترین هنرمندان این حوزه را معرفی می‌کند.(عباس سرمدی، دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام: از مانی تا معاصرین کمال‌الملک، ج۱، ص۹۲۵، تهران ۱۳۸۰ش.)

معماری در فلزکاری
خطاطی یکی از ارکان اصلی تزیینات فلزکاری است، که ضمن داشتن ویژگی‌های مشترک با خطاطی در سفال‌گری از قبیل فشردگی حروف برای جا گرفتن در سطح کوچک، پیچیدن کرسی خط بر گرد ظرف، استفاده از کتیبه‌های نواری روی بدنه، کاربرد بیش‌تر خط کوفی و سپس نسخ و ثلث و در مواردی نستعلیق، تفاوت‌هایی به سبب جنس متفاوت سفال و فلز دارد. (محمدتقی احسانی، هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران، ج۱، ص۱۵۶، تهران ۱۳۸۶ش.)

از جمله این تفاوت‌ها محدودیت رنگ در مقایسه با سفالینه‌هاست، چرا که کتیبه‌ها بیش‌تر با مفتول‌های طلا و نقره یا کنده‌کاری بر مس و برنج و مفرغ و طلا اجرا می‌شوند و رنگ‌های خطوط صرفآ رنگ‌های این فلزات است.

تنوع در فلزکاری
در فلزکاری، حروف، به‌ویژه حروف کشیده عمودی، متنوع‌تر است و اشکال گیاهی، هندسی و چهره‌های انسانی نیز در انتهای الف‌ها و لام‌ها دیده می‌شود.

خطاطی بر اشیای فلزی بر خلاف اشیای سفالی، چوبی، چرمی‌ و پارچه‌ای گاه کاربردی نیز بوده است، مانند انواع سکه‌ها، مهرها، نشان‌ها و آلات و ادوات علمی‌ نظیر اسطرلاب.

دوام فلز در مقایسه با زوال‌پذیری مواد دیگر موجب شده است نمونه‌های بیش‌تر و متنوع‌تری از اشیای فلزیِ دربردارنده خطوط، از قبیل خنجر، تبرزین، سینی، شمعدان، طاس، انبر، انفیهدان، بشقاب، کشکول، جام چهل‌کلید، منقل، جعبه، قلمدان و کلید به دست بیاید خطاطی بر تن‌پوش‌های عمدتآ جنگی فلزی نیز رواج داشته است و نمونه‌هایی از خط نسخ طلاکوب بر نوعی زره به نام چهار آیینه، بازوبند و انواع سلاح‌ها وجود دارد. (محمدتقی احسانی، ج۱، ص۲۲۵، تصویر۱۴۶، هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران، تهران ۱۳۸۶ش.)

محتوای این نوشته‌ها بیش‌تر نوعی تعویذ بودهاست. (James Allan and Brian Gilmour, Persian steel: the Tanavoli collection, Oxford ۲۰۰۰، ج۱، ص۷۶ـ۷۸.)

قدیم‌ترین اشیای فلزی
از قدیم‌ترین اشیای فلزی دربردارنده سطور خوشنویسی، بدون در نظر گرفتن سکه‌ها، این نمونه‌هاست: تنگی زرین با حکاکی نام ابومنصور بختیار، از شاه‌زادگان آلبویه (قرن چهارم و پنجم)؛ مشربیه‌ای زرین با حکاکی نام کسانی از خاندان بویه، سینی نقرهای مستطیل‌شکل دارای خط کوفی مورق متعلق به قرن چهارم در موزه ارمیتاژ جامی‌ زرین با حکاکی نام ابوشجاع اینجوتکین در موزه بریتانیا بشقاب نقره سفارششده از سوی البارسلان در ۴۵۹ همراه با کتیبه و با پیچ ظریفِ انتهای حروف به دور آن و ظرفی برنجی از ۵۵۹ در هرات، موجود در موزه ارمیتاژ، کار شده با نقره و سه ردیف کتیبه بر بدنه آن خط همه این اشیا کوفی است.(بزیل ویلیام رابینسون، «بررسی نقاشی ایرانی: ۱۳۱۴ـ۷۵۰ه ق/ ۱۸۹۶ـ۱۳۵۰م»، ج۱، ص۶۲، تصویر۲۶، ترجمه کرامت‌اللّه افسر، در هنر و جامعه در جهان ایرانی، به‌کوشش شهریار عدل، تهران: توس، ۱۳۷۹ش.)

نمونه‌های خط ثلث بر اشیای فلزی
کاسه نقرهای از اواخر قرن ششم، اشیای مفرغی ساخت خراسان مانند گلاب‌دان و سپر، شمعدان‌های برنجی از اوایل قرن هشتم که بر روی آن‌ها با نقره و طلا خط ثلث نقش شده است، نمونه‌ اجرای خط در مقیاس بزرگ در فلزکاری، خطوط ثلث و کوفی سنگاب بزرگ مفرغیِ گور امیرتیمور در سمرقند است که اکنون در موزه ارمیتاژ نگاه‌داری می‌شود.(محمدتقی احسانی، هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران، ج۱، ص۱۵۹، تهران ۱۳۸۶ش.) 

محتوای نوشته‌های اشیای فلزی، جز سکه‌ها و ادوات علمی‌، بیشتر دعا برای مالک اثر، آیات قرآنی، القاب سلطان، امضا و نام هنرمند سازنده ظرف یا خطاط، یا عباراتی مناسب کاربرد ظرف است.(پرویز ورجاوند، «سیری در هنر ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی‌»، ج۱، ص۱۹، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۱۱۴ (فروردین ۱۳۵۱).) 

از دوره صفوی به بعد، نوشتن اشعار فارسی، به‌ویژه ابیاتی از حافظ بر انواع جام‌ها به خط نستعلیق رایج گردید از نمونه‌های خوشنویسی بر فلز در این دوره، الواح زرینی است که به دستور شاه طهماسب و شاه عباس برای صندوق مرقد و ضریح امام رضا علیه‌السلام در مشهد ساخته شد.

خط این کتیبه‌ها که مشتمل بر آیاتی از قرآن و اشعاری در ستایش آن مکان است، به‌ثلث و نستعلیق و کار علی رضا عباسی است. (ارنست کونل، هنر اسلامی‌، ج۱، ص۸۲ـ۸۳، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران ۱۳۵۵ش.)

نوشته‌های اشیای فلزی علاوه بر تزیین، اطلاعاتی از تاریخ فنّاوری فلزکاری به دست می‌دهد.(محمدتقی احسانی، هفت هزار سال هنر فلزکاری در ایران، ج۱، ص۲۰۲، تهران ۱۳۸۶ش.)

کاربرد مهم خط در فلزکاری
از جمله کاربردهای مهم خطاطی در فلزکاری، نوشتن بر روی ابزارهای علمی‌ بوده است، مانند انواع اسطرلاب، کره‌های جغرافیایی و ساعت‌های آفتابی. نوشته‌های این اشیا محتوایی کاملا متفاوت با نوشته‌های روی ظروف داشته‌اند و مشتمل بر نامه‌ای منطقة البروج، مکان‌ها، اعداد و عبارات و جملاتی مرتبط با مطالب علمی‌ بوده‌اند.

نمونه‌ این اشیا کره مسی ساخت ۶۸۴ است که در موزه لوور نگاه‌داری می‌شود و با خط کوفی اسامی‌ مکان‌ها بر آن نگاشته شده است، یا کره‌ای برنجی از سال ۱۰۷۴ ساخت محمدصالح تتاوی. همچنین، اسطرلابی ساخته شده در ۷۰۴ در اندلس. (ارنست کونل، هنر اسلامی‌، ج۱، ص۸۲ـ۸۳، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران ۱۳۵۵ش.)

خطاطی بر روی سکه‌ها، به عنوان اسناد تاریخی، مورد توجه مورخان و از منابع نگارش تاریخ بوده است (سکه).

در خطاطی بر سکه‌ها، جا دادن نام و لقب حکمران، تاریخ و محل ضرب سکه و گاه جمله‌ای دعایی در سطحی کوچک و عمدتآ مدور امری محوری بوده است.

این عبارات به صورت حاشیه و گاه حاشیه‌هایی موازی بر گرداگرد، و به صورت مدور یا چهارگوش در مرکز سکه درج می‌شدند. در نخستین سکه‌های اسلامی‌، خط کوفی و خطوط پیش از اسلام، نظیر پهلوی، به کار رفته است. (علی ایمانی، سیر خط کوفی در ایران، ج۱، ص۲۶۳، تهران ۱۳۸۶ش.)

تا دوره سلجوقی، خط روی سکه‌ها کوفی بوده است، ولی از دوره خوارزمشاهیان، خط نسخ بر روی سکه‌ها به کار می‌رفت. (علی ایمانی، سیر خط کوفی در ایران، ج۱، ص۲۷۵، تهران ۱۳۸۶ش.)

خطاطی بر انواع سکه تا دوره کنونی نیز تداوم داشته است. (H Mitchell-Brown, "Coins", ص۱۹۷ـ۱۹۹ in ibid.)

معماری در بافندگی
خوشنویسی بر پارچه و فرش تداوم و پیشینه‌ای طولانی داشته و بیش‌تر مشتمل بر عبارات دعایی، اشعار و نام و نشان بافنده و سفارش‌دهنده بوده است. (زهره روحفر، نگاهی بر پارچهبافی دوران اسلامی‌، ج۱، ص۵۲ـ۵۳، تهران ۱۳۸۰ش.)

قدیم‌ترین پارچه‌های به دست آمده از دوره اسلامی‌ دربردارنده خطوط کوفی‌اند.(زکی محمد حسن، فنون الاسلام، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.)

پارچه‌های نفیس و گران‌بهای طراز که برای حکم‌رانان در تمامی‌ دوره‌های اسلامی‌ بافته می‌شدند، خط و کتیبه داشتند که با مفتول‌ها و رشته‌های زرین و سیمین ظریف در حاشیه آن‌ها بافته می‌شدند (پارچه/ پارچه‌بافی؛ طراز). خط طراز عمدتآ کوفی بود که به صورت حاشیه بر لبه عمودی قواره پارچه بافته می‌شد. از نمونه‌های این پارچه، طراز بافت بیشابور در ۲۹۸ و پارچه طرازی موجود در موزه واشنگتن متعلق به سال ۳۲۰ است. (J allgrove McDowell, "Textiles", in The Arts of Persia, ibid، ج۱، ص۱۵۵.)

 پارچه‌ای ابریشمی‌ از سده چهارم، بافت خراسان با نقش دو فیل روبه‌روی هم که به خط کوفی بر حاشیه آن عبارت «عز و اقبال دائم ابی‌منصور بختکین» نوشته شده است، نیز از این نوع است.(Patricia L Baker, Islamic textiles, London ۱۹۹۵، ج۱، ص۴۶ـ۴۷.)

تداوم بافت خطاطی بر پارچه
سنّت بافت خطوط خوشنویسی بر پارچه در دوره‌های بعد نیز تداوم یافت. در دوره صفوی غیاث‌الدین نقش‌بند، زربفت مشجری، با یک رباعی از خودش در حاشیه آن، برای شاه‌عباس بافت. (Annemarie Schimmel, "The art of calligraphy", in The Arts of Persia, ibid, ۱۹۸۹.)

طرازی نیز به نام دوازده امام شیعیان از سده دهم باقی‌مانده است که در موزه صنایع اسلامی‌ برلین نگاه‌داری می‌شود. (Annemarie Schimmel, "The art of calligraphy", in The Arts of Persia, ibid, ۱۹۸۹.)

گاه در متن پارچه، به‌ویژه پارچه‌های مصور، خطوطی در حاشیه قاب تصاویر بافته می‌شد. نمونه‌ آن پارچه ابریشم دوروی بافت ری در سده چهارم است که بر حاشیه قاب تصویر، قسمتی از دعای بعد از نماز جعفر طیار به خط کوفی بافته شده است. این پارچه با توجه به محتوای آن، احتمالا کفن یا روپوش صندوقِ قبر است. (زهره روحفر، نگاهی بر پارچهبافی دوران اسلامی‌، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، تهران ۱۳۸۰ش.)

پارچه دیگری بافت ری نقش عقاب‌هایی دارد که بر بال‌های آن‌ها به خط کوفی عبارت «مَن کَبُرت هِمَّتُه کَثُرت قیمَتُه» و بر قاب تصاویر جمله «مَن طابَ اصلُه زَکی فِعْلُه» به صورت معکوس بافته شده است.(علی ایمانی، سیر خط کوفی در ایران، ج۱، ص۳۶۱، تهران ۱۳۸۶ش.)

بنای خط کوفی بر پارچه‌ها
همانند دیگر هنرها، در پارچه‌بافی نیز ابتدا خط کوفی و سپس نسخ و ثلث کار می‌شده و هم‌زمان با ابداع خطوط جدید، این گونه‌های تازه بر پارچه‌ها نیز به‌کار می‌رفته‌اند، مثلا خط نستعلیق در روزگار صفویان در پارچه دارایی زربفت یافته شده که به صورت روپوش صندوق قبر استفاده می‌شده، با نقش‌های ترنج‌های متقاطع که درون ترنج‌ها آیه‌های اول تا سوم سوره نصر به خط نستعلیق نوشته شده است یا پارچه ابریشم زربفتی از قرن یازدهم (دوره صفوی) با قاب‌های مابین تصاویر که در آن‌ها اشعار فارسی به نستعلیق بافته شده است. (زهره روحفر، نگاهی بر پارچه‌بافی دوران اسلامی‌، ج۱، ص۵۲ـ۵۴، تهران ۱۳۸۰ش.)

 البته استفاده از خطوط قدیم‌تر از نستعلیق بر پارچه‌های این دوره همچنان تداوم داشته است. برای مثال، پارچه دارایی زربفت کار غیاث‌الدین نقش‌بند که دعای صلوات بر چهارده معصوم به خط ثلث جلی بر آن بافته شده و بر بالای طرح محرابی آن، درون ترنجی کلمه «اللّه» به کوفی معقلی نقش شده است.(زهره روحفر، نگاهی بر پارچهبافی دوران اسلامی‌، ج۱، ص۵۹ـ۶۰، تهران ۱۳۸۰ش.)

شهرت قلم‌کار قلمی
در نوعی از پارچه‌ها خطاطی نه از طریق بافت، بلکه با روش زدن قالب‌های چوبی بر پارچه اجرا می‌شده‌ است. این پارچه‌ها به قلم‌کار قلمی‌ شهرت یافته‌اند که بر آن‌ها نیز آیات قرآن، دعا و احادیث به خط‌های کوفی، نسخ، ثلث و غبار نگاشته می‌شدند و از برخی قلم‌کارهای قلمی‌ پیراهن‌هایی دوخته می‌شد که بر آن‌ها آیةالکرسی یا نادعلی نقش شده بود و برای دفع بیماری‌ها و بلایا بر تن می‌کردند.(زهره روحفر، نگاهی بر پارچهبافی دوران اسلامی‌، ج۱، ص۴۶، تهران ۱۳۸۰ش.) 

نمونه‌هایی از انواع قلم‌کارهای قلمی‌ از دوره صفوی و بعدتر در دست است. (یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، «اشعار و اشیاء»، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۸۳ش.)

بر انواع رودوزی‌ها، پوشاک‌های مختلف مانند تاجِ انواع پرده، سوزنی با قلاب‌دوزی و سلسله‌دوزی، کلماتی نقش می‌شد.(یحیی ذکاء و محمدحسن سمسار، «اشعار و اشیاء»، ج۱، ص۱۲۱، در خط خوش فارسی (مجموعه مقالات)، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، ۱۳۸۳ش.)

خوشنویسی بر پارچه امروزه نیز رواج دارد و نمونه‌ برجسته آن، خوشنویسی پرکار بر پرده کعبه است. (Abd el-Ra'uf Ali Yousuf، "Syro-Egyptian glass، pottery and wooden vessels"، in Gilded and enamelled glass from the Middle East، ص ۸۶ ed Rachel Ward، London: British Museum Press، ۱۹۹۸)

قلم‌کار قلمی بین مسلمین
هنرمندان نوگرای مسلمان نیز از این شیوه استفاده کرده‌اند، از جمله نیما بهنود، طراح لباس ایرانی، که از انواع خطوط به ویژه نستعلیق در تزیین لباس استفاده می‌کند. عصام سعید و وسمه چرباچی عراقی نیز با استفاده از رنگ‌های گوناگون خطوط کوفی مربعی را بر پارچه نقش می‌کنند و احمد مصطفی مصری خط نسخ ـ محقَّق را در پارچه‌بافی به کار می‌برد. (محمد معمارزاده، تصویر و تجسم عرفان در هنرهای اسلامی‌، ج۱، ص۲۸۶، تهران ۱۳۸۶ش.)

 خوشنویسی بر پارچه‌های سنّتی مالایایی (باتیک)، با نوشتن اسماءاللّه و کلمات و عباراتی به زبان جاوی و خط عربی نیز رواج دارد.(فاطمه بنت علی، «'باتیک، ج۱، ص۳۷۸ـ۳۷۹، مالزیایی و اندونزیایی، از جنبه اسلامی‌ آن»، در راز و رمز هنر دینی: مقالات ارائه شده در اولین کنفرانس بینالمللی هنر دینی، تنظیم و ویرایش مهدی فیروزان، تهران: سروش، ۱۳۸۰ش.)

انواع نقش خط در قالی و زیلو
در انواع بافته‌های گستردنی مانند زیلو و قالی نیز نقش انداختن خطوط رواج داشته است و این سنّت تا آن‌جا گسترده بوده که درباره گام نهادن بر فرش کتیبه‌دار از فقیهان استفتا می‌شده است. 
در انواع زیلو، بافت خطوط در حاشیه و متن رایج بوده و دربردارنده باورهای دینی، ذکر کارهای نیک و عام‌المنفعه، ثبت نام بافنده و واقف و تاریخ بافت زیلوست که بیش‌تر بر زیلوهای وقفی مساجد دیده می‌شود.(جواد علی محمدی اردکانی، پژوهشی در زیلوی یزد، ج۱، ص۵۴)

کتیبه زیلو در عرض، طول یا در هر چهار ضلع آن بافته می‌شود و گاه نیز در دو عرض و یکی از دو طول قرار می‌گیرد که این ترتیب در زیلوهای بلند مساجد دیده می‌شود. گاه خط در وسط و به جای نقش متن کار می‌شود که خاص زیلوهای کوچک فواصل ستون‌هاست. نوع خط به کار رفته نیز گونه‌ای نسخ با شباهت‌هایی به ثلث است. به هر حال، نوعی قرابت میان این خطوط و عناصر تزیینی دیوارها و سقف دیده می‌شود. (جواد علی محمدی اردکانی، پژوهشی در زیلوی یزد، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، تهران ۱۳۸۶ش.)

از نمونه‌های زیلوهای نفیس، قطعه موجود در موزه ارمیتاژو پرده زیلویی در مسجد جامع یزد است. (جواد علی محمدی اردکانی، پژوهشی در زیلوی یزد، ج۱، ص۵۴، تهران ۱۳۸۶ش.)

سنت خط در نقوش قالی
در بافت قالی نیز سنّت کاربرد خط در نقوش پیشینه‌ای طولانی دارد، چنانکه یکی از نقش‌های حاشیه‌ای در فرش‌ها، کتیبه‌ای است که ترکیب کلی آن اشکال هندسی شش‌ضلعی و قاب‌هایی با خطوط منحنی است و درون قاب‌ها عباراتی به فارسی یا مضامین قرآنی بافته می‌شود. در قاب کتیبه‌ای فرش‌ها، نام بافنده و سفارش‌دهنده، طراح و تاریخ بافت نیز درج می‌شود. حاشیه کتیبه‌ای در اغلب مراکز قالی‌بافی در ایران تولید می‌شود، اما عمده‌ترین مراکز بافت آن کاشان، کرمان، تهران، مشهد، اصفهان و قم است. (ابوالفضل وکیلی، شناخت طرحها و نقشه‌های قالی ایران و جهان، ج۱، ص۱۶۴، تهران ۱۳۸۲ش.)

از نمونه‌های قالی‌های دارای خطوط خوشنویسی، قالی ابریشمی‌ بافت تبریز از سده دهم محفوظ در موزه ایران باستان، قالی احتمالا بافت کاشان، از پشم و ابریشم و زربفت، در مجموعه هنر اسلامی‌ ناصر خلیلی و قالیچه سجاده معروف فلچر از دوره صفوی با خط ثلث جلی در قاب و حاشیه است. (محمد معمارزاده، ج۱، ص۳۴۶، تصویر و تجسم عرفان در هنرهای اسلامی‌، تهران ۱۳۸۶ش.)

گاه نیز نقوشی در حاشیه فرش بافته می‌شد که شبیه خط کوفی بود.(Volkmar Gantzhorn, Oriental carpets: their iconology and iconography from earliest times to the ۱۸th, century, Koln ۱۹۹۸، ج۱، ص۸۸ـ۸۹.)


معماری در شیشه‌گری
خطاطی بر اشیای شیشه‌ای در مقیاسی محدودتر از فلزکاری و سفال‌گری صورت می‌گرفته است. به علت شکنندگی و آسیب‌پذیری شیشه، نمونه‌های اشیای شیشه‌ای خطاطی شده کمتر برجا مانده است. عمده اشیای شیشه‌ای خط‌دار، تنگ، جام و به‌ویژه انواع چراغ و قندیل است. در شیشه‌گری نیز، محتوای نوشته با کاربرد شیء هماهنگی دارد. مثلا بر روی قندیلی از سده هشتم از مصر، موجود در مجموعه هنر اسلامی‌ ناصر خلیلی، نام سلطان برقوق و آیه نور حک شده است چراغ‌های مساجد که نام اهداکننده را نیز بر خود دارند، سراج منیر خوانده می‌شدند، که اشاره به وصف پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم در آیه چهل و ششم سوره احزاب است. (زکی محمد حسن، فنون الاسلام، ج۱، ص۶۰۶ـ۶۰۷، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.)

از نمونه‌های خطاطی بر ظروف شیشه‌ای، جامی‌ طلایی و شیشه‌ای به شکل شاخ است همراه با مجسمه‌ یکی از قدیسان مسیحی، از سده هشتم، ساخت سوریه که در موزه ارمیتاژ نگاه‌داری می‌شود و احتمالا هدیه‌ای برای حاکمی‌ مسیحی بوده است.(Abd el-Ra'uf Ali Yousuf، "Syro-Egyptian glass، pottery and wooden vessels"، in Gilded and enamelled glass from the Middle East، ص ۲۰۱، تصویر۱۶۷ ed Rachel Ward، London: British Museum Press، ۱۹۹۸)

خطاطی بر انواع شیشه‌ها
خطاطی علاوه بر اشیای قابل حمل شیشه‌ای و بلوری، گاه بر شیشه‌های پنجره‌های برخی بناهای تاریخی نیز اجرا می‌شده است. برای نمونه‌ عبارت «محمد رسول اللّه» بر شیشه‌های رنگین و منقوش مسجد سلیمانیه، بنا شده در سده دهم در استانبول، است. (Onder Kucukerman, Turk cam sanayii ve sisecam, Istanbul ۱۹۹۸، ج۱، ص۶۵.)

روش خطاطی بر شیشه به صورت تراش سطح آن، گاه به صورت طلاکاری و گاه به روش مُهرزنی بوده است، مانند سَنجه شیشه‌ای موجود در موزه آبگینه با کتیبه کوفی روی آن‌که در روابط تجاری برای مبادله به‌کار می‌رفته است. (فرزانه قائینی، موزه آبگینه و سفالینه‌های ایران، ج۱، ص۹۴، تهران ۱۳۸۳ش.)

معماری در دیگر هنرها
خوشنویسی بر اشیای چوبی، چرمی‌، لاکی، استخوانی، صدفی، عاجی و غیره نیز معمول بوده است. خطاطی بر چوب بر اشیایی نظیر منبر، گهواره، رحل، صندوق قرآن، ساز، قاشق افشره‌خوری، شانه و انواع درهای چوبی دیده می‌شود که بیش‌تر کوفی است. (علی ایمانی، سیر خط کوفی در ایران، ج۱، ص۳۷۴ـ ۳۷۵، تهران ۱۳۸۶ش.)

از اشیای چرمی‌ حاوی عبارات خوشنویسی، انواع جلد کتاب، فانوسقه و دبّه باروت است که بیش‌تر آن‌ها از سده‌های دوازدهم و سیزدهم برجای مانده‌اند. بدنه اشیای ظریف و گران‌بهای عاجی نیز گاه در کنار انبوه تزیینات، خطاطی می‌شد.

جعبه‌های نفیسی از اوایل سده چهارم به‌جا مانده است که در اندلس ساخته شده‌اند و بر لبه آن‌ها نوشته‌هایی به کوفی مورق به چشم می‌خورد در سده‌های دوازدهم و سیزدهم، رواج خوشنویسی به ویژه نستعلیق‌نویسی بر اشیایی از جنس خمیر کاغذ (پاپیه ماشه) مشاهده می‌شود.

اغلب این اشیا ظریف و کوچکاند، مانند جلدهای کتاب، قاب آیینه، جعبه، قلمدان، و زیرپایی حنابندان نگین‌های کوچک انگشتری‌ها نیز نمونه‌ای مناسب برای کاربرد خوشنویسی در حکاکی و جواهرسازی به شمار می‌روند «حکاکی، مُهر، خاتم». شاید مهم‌ترین عرصه خوشنویسی در حجاری، خطاطی بر سنگ قبور باشد که امروز نیز ادامه دارد. (Yasin Hamid Safadi, Islamic calligraphy,ص ۴۶-۴۷. London ۱۹۷۸)


© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.