زمينه‌هاي فتنه از ديدگاه حضرت علي عليه السلام


 





 
زمينه‌ها و عوامل پيدايش فتنه(1)، در دو بخش زمينه‌هاي فرهنگي و اجتماعي، و عوامل سياسي قابل بررسي هستند كه عوامل سياسي آن را در قسمت بعد اشاره مي‌كنيم:
الف ) زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي

غرور و شهوت‌ها
 

مهم‌ترين زمينه‌هاي ايجاد فساد و فتنه، غرور نابخردانه و غرق شدن در شهوت‌هاست. غرور برخاسته از شهوت، انسان را به بيراهه، و به ابتذال و پستي مي‌كشاند؛ او را از درون، تهي مي‌سازد و به گردنكشي و طغيان وامي‌دارد. چنين شهوتي سبب مي‌شود آدمي، بي‌باكانه پرده عصمت خويش را بدرد و غفلت‌زده، گناه كند.
امام علي عليه السلام در خطبه معروف به «غرّاء» هنگام معرفي صفات انسان،‌ در اين‌باره مي‌فرمايد:
... ولي همين كه قامتش اعتدال يافت و قد برافراشت، با استكبار، ‌از اطاعت سرباز زد و با گستاخي به بيراهه گراييد؛ درحالي‌ كه همواره از چاه هوس‌ها، ‌دلو خويش پر مي‌كرد و تمامي كوشش خود را وقف آبياري خويشتن مي‌ساخت. او در امواجي از لذت‌هاي سطحي و انگيزه‌هاي نسنجيده و هوس‌آلود خود به سر مي‌برد، بي‌آنكه درانديشه مصيبتي، يا نگران هيچ رويداد ترس‌آوري باشد. سرانجام در فتنه‌اش فريب‌زده مُرد؛ درحالي‌كه زندگي كوتاهش در لغزش‌ها و خطاها سپري شده و از هيچ پاداشي نصيبي نبرده و هيچ فريضه‌اي را به جا نياورده است.(2)
گاهي نام نيك و سابقه درخشان افراد، عامل غرور و كبرشان مي‌شود. اينان كه ايمانشان سست است، هنگام فتنه، دستمايه فريب فتنه‌جويان مي‌گردند.
اميرالمؤمنين، علي عليه السلام درباره اينان مي‌فرمايد:
بسا كسان كه نكوحالي‌شان دام بلاست؛ خطا پوشي‌شان موجب غرور است؛ و حسن شهرت و خوش‌نامي‌شان سبب غلتيدن به دام فتنه است؛ مباش در ميان آزمون‌هاي الهي، هيچ آزموني همانند مهلت دادن به چنين كساني نيست.(3)

فقر و ثروت‌پرستي
 

فقر، ويرانگر آبادي ايمان؛ و ثروت‌پرستي، منهدم‌كننده عمارت تقواست و هر دو بستري مناسب براي رشد فتنه‌ها و بهره‌گيري فتنه‌گران هستند.
فقر، ميراننده قواي انساني آدمي است. روحيه نوميدي را در جامعه مي‌پراكند و اميد و نشاط اجتماعي را پژمرده مي‌كند. انسان را به رويارويي با همه چيز و همه‌كس مي‌كشاند و در نهايت، به فتنه‌اي فراگير تبديل مي‌شود. از آن سو، ثروت‌اندوزي بي‌حد و از راه ناحق، و حرص ورزيدن، ارزش‌هاي دروني انسان را افسرده مي‌كند و همه چيز را در شعاع خوي خودخواهي و ثروت‌پرستي نابود مي‌سازد. ثروت نامشروع، آدمي را به قد برافراشتن در برابرحق، و غرور جاهلانه در برابر معبود سوق مي‌دهد. وي به گمان اينكه با ثروت مي‌تواند همگان را در اختيار گيرد، به پيش مي‌رود. هيچ‌كس جز خود را نمي‌بيند و به هيچ‌چيز، غير از تعلقات خود نمي‌انديشد.
در كلام امام علي عليه السلام ، فقر و ثروتي كه آدمي را از خداشناسي باز دارد، لبه‌هاي پرتگاهي است كه سقوط از آنها، مرگ و نيستي را به دنبال دارد. اين دو، زمين آماده‌اي هستند كه بذر فتنه را بارور مي‌سازند. حضرت علي عليه السلام مي‌فرمايد:«هركه در آن (دنيا) توانگر بشود، به دام فتنه درافتد؛ و هر كه تهي‌دست گردد اندوهگين شود».(4)
در سخني ديگر مي‌فرمايد: «با بي‌نيازي سست مي‌شود و به دام فتنه فرو مي‌غلتد و تنگ‌دستي او را به سستي و نوميدي مي‌كشاند».(5)

پيروزي و شكست
 

هر تلاش و فعاليتي همواره با كاميابي يا ناكامي همراه بوده كه هر دو، زمينه مناسبي براي بروز فتنه‌هاست. آنان كه از شكست، درس مي‌آموزند و از اين آزمون سرافراز بيرون مي‌آيند، قهرمانان اين عرصه‌اند. آنان كه هنگام كاميابي، ادبِ پيروزي نگه دارند و پيروزي، فريبشان ندهد و گمان نبرند كه همه‌چيز در سيطره آنهاست، از فرو افتادن در چاه عميق فتنه‌ها در امانند.
آنان كه هنگام شكست، خود را نبازند، و شكست و ناكامي را نخستين پله نردبان پيروزي بدانند،با اميد به آينده، به‌سوي مقصود حركت مي‌كنند. شكست براي آنان تجربه‌اي جديد است، نه آخرين مرحله زندگي. ناكامي، آنان را به ايستادن در برابر اجتماع يا كناره‌گيري از عرصه مبارزه و زندگي نمي‌كشاند. اينان انجام وظيفه الهي خويش را هدف مي‌دانند و جز بدان نمي‌انديشند. امام علي عليه السلام به زيبايي، اين مفاهيم را بيان مي‌كند و مردم را چنين زنهار مي‌دهد:
و اينك بي‌ترديد،آشوبي سهمگين كه افسارگسيختگي و بي‌بند و باري،‌ نشانه آن است تهديدتان مي‌كند و در كارِ فرود آمدن است. هرگز مباد كه شما را اوضاعي بفريبد كه مغروران تاريخ را فريفت؛ زيرا آن اوضاع‌، سايه‌اي گذرا بيش نيست و ديري نمي‌پايد.(6)
ايشان هنگام حركت به سوي صفين، اين‌چنين به درگاه خداوند دعا مي‌كند:
خداوندا! اگر بر دشمنان، پيروزمان داشتي، از هر تجاوزي دورمان بدار و در رعايت حق، پايداري‌مان بخش و اگر آنان را بر ما چيره گرداندي، شهادت را روزي‌مان كن و از فروغلتيدن در فتنه مصونمان دار.(7)

ساده‌انديشي و هوس‌بازي
 

از ديگر زمينه‌هاي بروز فتنه، ساده‌انديشي و هوس‌بازي مردم و حاكمان است. كساني كه تنها به ظاهر زيباي فتنه‌ها يا فتنه‌جويان مي‌نگرند و تحقيق و بررسي عالمانه نمي‌كنند، با اشتياق به‌سوي فتنه‌ها مي‌دوند و از قدرت انديشه خويش بهره‌اي نبرده‌اند.
هوس‌بازي نيزازآفت‌هاي حيات اجتماعي است. هوس‌بازان هميشه چشم‌هايشان به‌سوي ديگران است؛ دنيا را آرمان خويش مي‌دانند و همه‌چيز را در آن خلاصه مي‌كنند؛ پيوسته در پي لذت‌هاي مادي‌اند و لذت ترك لذت را هيچ‌گاه نمي‌چشند؛ دين را به بازي مي‌گيرند و به فتنه‌افروزي مشغول مي‌شوند. آري، ساده‌انديشان، از تحليل و تفكيك مسائل سياسي و اجتماعي و تجزيه و تركيب آنها عاجزند. اصلي‌ترين اركان فتنه را اينان تشكيل مي‌دهند و عصاكش فتنه‌جويانند. هوس‌بازان كه در دنيا غرق شده‌اند، جز به خود و تعلقات دنيوي خويش نمي‌انديشند و براي رسيدن هوس‌هايشان حاضرند هر اقدامي بكنند و در باتلاق فتنه فرو روند.
امام علي عليه السلام درباره اين دو گروه مي‌فرمايد:
همانا كه در پيشگاه خداوند، دو كس، خشم‌انگيزترين آفريدگانند. يكي آن‌كه خداوندش [او را] به خويشتن خود وانهاده است، [چنين كسي] از خط تعادل بيرون افتاده و به سخنان بدعت‌آميز و دعوت‌هاي گمراه‌كننده، با اشتياق فراوان دل‌بسته است. چنين كسي شيفتگانش را فتنه‌اي است؛ زيرا از خط روشن پيشينيان خويش منحرف شده است و گمراه‌كننده كساني است كه در زندگي يا پس از مرگ (وي) از او پيروي كنند. او،‌ هم بار خطاي ديگران را به دوش مي‌كشد و هم گروگان خطاي خويش است.
دومي جهل گردآورنده‌اي است كه در ميان توده‌هاي ناآگاه، خود را پايگاهي ساخته است، در امواج فتنه‌ها جولان مي‌دهد و از راز صلح به كلي بي‌خبراست. ناآگاهانِ مردم نما، دانشمندش مي‌نامند، درحالي‌كه از هر علمي تهي است.(8)

گروه‌گرايي و تعصب‌هاي جاهلانه
 

در جامعه‌اي كه گروه‌زدگي و تعصب بر آن حاكم است، گوهر ارزنده دانايي و دُرّ درخشنده حقيقت و معرفت را ارزشي نيست. كرامت و آزادگي انسان‌ها، لگدكوب ناداني‌ها و تعصبات كوركورانه و تقليدي خواهد شد. انسان‌هايي چشم و گوش بسته، عنان خويش را در دست بزرگاني قرار مي‌دهند كه خود در گرداب فتنه‌ها فرو رفته‌اند.اينان راه فكر و عقل و تدبير را بسته‌اند و در حصار بلند ناداني اسيرند. آغشته غفلتند و حقايق را نمي‌بينند؛ و يا بدان مي‌نگرند، اما چشم بر آن مي‌بندند. اين‌چنين، در جهل مركب غوطه‌ مي‌خورند و پديدآورنده فتنه‌هايي در هم آميخته مي‌شوند.
امام علي عليه السلام خطاب به مردم مي‌گويد:
هان، زنهار! زنهار از فرمان‌بري از بزرگان و مهترانتان كه به حسب خويش كبر مي‌ورزند و بر پايه پيوند خونشان برتري مي‌فروشند و برآنند كه دامان پروردگارشان را لكه‌هاي ننگ باشند. نيكي‌هاي خدا را درباره خود منكر مي‌شوند؛ انكاري از سر ستيز با فرمان او و انحصارطلبي در نعمت‌هايش. آري، اينان تعصب را استوانه، هر فتنه و آشوبي را تكيه‌گاه اصلي، و جاهليت را شمشيرهايي آخته‌اند.(9)

تبعيض
 

در سيره و سخن معصومان عليهم السلام همواره بر عدالت و مبارزه با تبعيض در همه ابعاد تأكيد شده است. اگر حكومت حاكمان بر پايه تبعيض باشد، قوام جامعه متزلزل مي‌شود و به انحطاط مي‌گرايد. تبعيض، گسست اجتماعي و شكاف طبقاتي را دامن مي‌زند، ميان مردم و حاكمان فاصله مي‌افكند و بذر نفاق و سوءظن را در قشرهاي گوناگون جامعه مي‌پراكند؛ سپس به فتنه‌اي خانمان‌سوز تبديل مي‌گردد.
ازاين‌رو، علي عليه السلام با برادرش همان‌گونه رفتار مي‌كند كه با ديگران. به منسوبين خويش آن‌سان مي‌نگرد كه به ديگر مردمان. بر واليان، در رعايت حقوق بيت‌المال سخت مي‌گيرد و به استاندار خود چنين مي‌نويسد:
حق را در هر‌جا و در مورد هركس از خاصان و نزديكان كه لازم آمد، اجرا كن و در اين راه، با اميد به بازده نيكويش پاي بفشار. هرگاه حق، خويشان و نور چشم‌هايت را بيازارد، در برابر سنگيني خاصي كه اين امر بر تو دارد، به فرجامش بينديش كه بسي ستايش‌انگيز است.(10)

معاشرت‌هاي ناسالم
 

رفاقت‌ها، معاشرت‌ها و دوستي‌هاي ناسالم و همراه با فساد، از زمينه‌هاي اجتماعي فتنه هستند. دوستي‌هايي كه نه بر اساس ايمان و عقل و علم، كه بر پايه هوس‌هاي زودگذر و درك‌هاي ناقص شكل مي‌يابند، آدمي را از مسير صلاح منحرف مي‌كنند و به جاده فساد و بيراهه فتنه‌ها مي‌كشانند. ازاين‌رو، امام علي عليه السلام از نشست و برخاست‌هاي بيجا و گردآمدن‌هاي بي‌هدف نهي مي‌كند و مي‌فرمايد: «هم‌نشيني با مردم هواپرست ايمان را از خاطره‌ها به دست فراموشي مي‌سپرد و سبب حضور شياطين مي‌شود».(11)

تحميل افكار و سليقه‌ها
 

حق هيچ‌گاه نمي‌تواند با زور و فشار بر ديگران، مقبوليت يابد. تحميل، ديگران را به واكنش وامي‌دارد و اثر مطلوب خويش را، هرچند حق باشد، از دست مي‌دهد.
اسلام كه بر اساس منطق و اعتدال و ايمان و تفكر بنا نهاده شده است، اختيار خدادادي انسان‌ها را به رسميت مي‌شناسد و همچنان‌كه براي آنها قوانيني تعيين كرده، آزادي‌هايي نيز در محدوده عمل عطا كرده است. اين مكتب الهي، حق تعيين سرنوشت را براي آدمي محفوظ نگاه داشته است. براي نمونه مي‌بينيم كه پيشواي حق‌مداران جهان، علي عليه السلام درباره نماز جماعت چنين سفارش مي‌كند: «و در نماز جماعت، خود را با كم‌توان‌ترين افراد، هماهنگ كنيد و خود، كارگردان فتنه‌ها نباشيد».(12)

پی نوشت ها :
 

1 ـ نک : علي آقاخاني قناد ، گرداب هلات ( فتنه از ديدگاه امام علي (ع) )، صص 22 ـ 33.
2 ـ فرهنگ آفتاب ، ج 7 ، ص 3788.
3 ـ نهج البلاغه ، کلمات قصار ، 116 ـ 260.
4 ـ نهج البلاغه ، خطبه 82 ، ص 128 .
5 ـ همان ، کلمات قصار 150 ، ص 662 .
6 ـ همان ، خطبه 88 ، ص 178 .
7 ـ همان ، خطبه ، 171 ، ص 324 .
8 ـ همان ، خطبه 17 ، ص 88 .
9 ـ همان ، خطبه 192 ، ص 626.
10 ـ همان ، نامه 53 ، ص 974.
11 ـ همان ، خطبه 86 .
12 ـ همان ، نامه 52 .
 

منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.