شخصيت و ايمان حضرت ابوطالب (ع)


 





 

شخصيت ابوطالب
 

ابوطالب 75 سال پيش از بعثت، در خانداني بزرگ در مكه، به دنيا آمد كه بعدها با توجه به نام فرزند اولش «طالب»، به ابوطالب شهرت يافت. پدرش، عبدالمطلب، پسران زيادي داشت، ولي ابوطالب در ميان آنها از امتيازهاي ويژه‌اي بهره‌مند بود. او شخصيتي والا و ممتاز داشت. به دليل سابقه معنوي و اجتماعي‌اش مردم، او را سرور سرزمين بطحاء، شيخ قريش و رئيس مكه مي‌خواندند. او پناه و مدافع بي‌پناهان بود، به دردهاي اجتماع و نياز محرومان توجه داشت و تا مي‌توانست سنگري نيرومند براي حمايت از ضعيفان بود.

ايمان ابوطالب
 

بيشتر دانشمندان شيعه معتقدند كه ابوطالب به پيامبراعظم صلي الله عليه و آله ايمان آورده بود، ولي براي آنكه بتواند از پيامبر اسلام حمايت كند، اظهار نمي‌كرد.
خوب است ايمان و اخلاص ابوطالب را از نزديكان بي‌غرض او بپرسيم؛ زيرا اهل خانه به درون خانه و آنچه در آن مي‌گذرد داناترند:
1.‌ وقتي علي (ع) خبر مرگ ابوطالب را به پيامبرداد، وي به شدت گريست و به علي دستور غسل و كفن و دفن او را داد، و از خدا برايش طلب مغفرت كرد.(1)
2. امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ايمان ابوطالب، بر ايمان بسياري از مردم ترجيح دارد و اميرمؤمنان دستور مي‌داد از طرف وي حج به جا آورند.(2)
3. امام صادق (ع) فرمود: ابوطالب همچون اصحاب كهف بود كه ايمان خود را پنهان مي‌داشتند و تظاهر به شرك مي‌كردند و خداوند به آنان دو پاداش داد.( 3 )[يك‌بار به جهت ايمان آوردن و يك‌بار به جهت تقيه كردن]
4. همچنين در روايتي ديگر امام صادق (ع) مي‌فرمايد:
حضرت علي (ع) از اينكه شعرهاي ابوطالب (ع) خوانده شود و تدوين گردد خشنود مي‌شد و در اين خصوص فرمود: «شعرها را بياموزيد و به فرزندانتان ياد دهيد؛ چرا كه ابوطالب بر آيين خدا بود و دانش فراوان داشت».(4)

برخي از دلايل ايمان ابوطالب
 

اشعار و سخنان ابوطالب
 

در تعدادي از اشعار و سخنان ابوطالب، آشكارا از پيامبري رسول خدا صلي الله عليه و آله و حقانيت او ياد شده است كه گواه روشني بر اعتقاد و ايمان ابوطالب به اسلام است. اينك چند نمونه از اشعار او:
اشخاص شريف و فهميده بدانند كه، محمد بسان موسي و مسيح پيامبراست، همان نور آسماني را كه آن دو نفر در اختيار داشتند، او نيز دارد و تمام پيامبران به فرمان خداوند، مردم را راهنمايي و از گناه باز مي‌دارند.(5)
و در جاي ديگر گفته است:
سران قريش! تصور كرده‌ايد كه مي‌توانيد بر او دست بيابيد، آرزويي را در سر مي‌پرورانيد، كه كمتر از خواب‌هاي آشفته نيست! او پيامبر است، وحي از ناحيه خدا بر او نازل مي‌گردد و كسي كه بگويد نه، انگشت پشيماني به دندان خواهد گرفت.(6)
قريش! آيا نمي‌دانيد كه ما او (محمد) را مانند موسي پيامبر يافته‌ايم و نام و نشان او در كتاب‌هاي آسماني قيد گرديده است، و بندگان خدا محبت مخصوصي به وي دارند، و نبايد درباره كسي كه خدا محبت او را در دل‌ها به وديعت گذارده ستم كرد.(7)
وي، خطاب به برادر‌زاده‌اش، محمد صلي الله عليه و آله اين‌چنين مي‌گويد:
برادر‌زاده‌ام! هرگز قريش به تو دست نخواهند يافت، و تا روزي كه در ميان خاك بخوابم، از ياري تو دست برنخواهم داشت. آنچه به آن مأموري، آشكار كن. از هيچ مترس، و بشارت ده و چشماني را روشن ساز. مرا به آيين خود خواندي و مي‌دانم تو پنده ده من هستي و در دعوت خود امين و درست‌كاري. حقا كه كيش محمد از بهترين آيين‌هاست.(8)
هر يك از اين سخنان، گواهي روشن بر ايمان ابوطالب به آيين برادرزاده‌اش است.

پشتيباني‌هاي ابوطالب از پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله
 

پشتيباني‌هاي بي‌دريغ ابوطالب از پيامبر اسلام، حدود هفت سال بي‌هيچ خستگي ادامه يافت و در اين مدت، او در برابر قريش ايستاد و رنج‌ها و سختي‌هاي فراوان متحمل شد كه اينها گواه روشن ديگري بر ايمان و اعتقاد وي است. منكران ايمان ابوطالب، انگيزه تلاش‌هاي او را خويشاوندي مي‌دانند، درصورتي‌كه پيوند خويشاوندي هرگز نمي‌تواند انسان را به چنين فداكاري‌ها، تحمل زحمت‌هاي طاقت‌فرسا و استقبال از خطرهاي گوناگوني وا دارد. اين‌گونه فداكاري‌ها هميشه پشتوانه ايماني و اعتقادي، لازم دارد.(9)

وفات ابوطالب
 

ابوطالب، عموي بزرگوار پيامبر، در سال دهم بعثت، با فاصله كمي از رحلت حضرت خديجه، دار فاني را وداع گفت. هنگامي كه رحلت آن حضرت را به رسول خدا صلي الله عليه و آله خبر دادند، بر سر جنازه عموي گرامي خود حاضر شد، صورت وي را مسح كرد و فرمود: «عمو جان! در كودكي تربيتم كردي، در يتيمي كفالتم فرمودي و در بزرگي ياري‌ام كردي. خدا از سوي من به تو پاداش خير دهد».
در تشييع جنازه ابوطالب، پيامبر با پاي برهنه، درحالي‌كه به شدت مي‌گريست، از پي جنازه مي‌رفت و به علي (ع) دستور داد ايشان را غسل و كفن كند.(10)

آخرين وصيت ابوطالب
 

ابوطالب در هنگام وفات، اقوام و خويشاوندان خود را فراخواند و خطاب به آنان گفت: تا زماني كه به سخنان محمد (ص) گوش فرا دهيد و از دستورهايش پيروي كنيد، خير و نيكي را از دست نخواهيد داد. پس او را ياري و پيروي كنيد تا رشد و هدايت يابيد.(11)

پی نوشت ها :
 

1 ـ ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ج 17 ، ص 74 .
2 ـ همان ، ج 3 ، ص 311 .
3 ـ کافي ، ج 1 ، ص 448 ، ح 38 .
4 ـ بحارالانوار ، ج 9 ، ص 24 .
5 ـ مجمع البيان ، ج 7 ، ص 37 .
6 ـ سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 373 .
7 ـ تاريخ ابن کثير ، ج 2 ، ص 42 .
8 ـ سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 373 .
9 ـ مهدي پيشوايي ، تاريخ اسلام ، صص 171 ـ 174 .
10 ـ مجيد پور طباطبايي ، ابوطالب ، تجلي ايمان ، صص 124 ـ 125 .
11 ـ همان ، صص 127 و 128.
 

منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.