جوانان بهشتي
جوانان بهشتي
جوانان بهشتي
در واقعه كربلا 23 ساله بود و از جوانان پرشور عاشورايي. تا آنجا كه مي توانست تبليغات منفي دشمن بر ضد امام حسين (عليه السلام) و يارانش را خنثا كرد و از هر فرصتي براي اين كار بهره مي برد.
وي نخستين شهيد از ميان نه فرزند عقيل بود.(1) مادر او حوصاء دختر عمرو، معروف به «ثغربن عامر»بود.(2)
جعفربن عقيل، به هنگام رجزخواني، خود را اين گونه معرفي كرد:«من آن جواني ام كه زاده مكه و ابوطالبم، از زمره فرزندان هاشمم، به راستي ما از بزرگانيم و در حمايت از حسين (عليه السلام)مي جنگيم.» ايمان به خدا وايمان به هدف، از ويژگي هاي بارز او بود. وي به ميدان جنگ رفت و بعد از نبردي شجاعانه و به هلاكت رساندن پانزده نفر، به دست بشربن حوط، قاتل برادرش، عبدالرحمان، به شهادت رسيد.(3)
شاعري در مصيبت امام حسين (عليه السلام) از عون اين گونه ياد مي كند:
اي ديده ! كرم كن و سِرشكي با ناله بيفشان و بر خاندان پيامبر نوحه سرايي كن. در مصيبت عون آه و فغان كن؛ كه در صحنه كارزار دست از ياري آنها بر نداشت . به جانم سوگند! از اين مصيبت به ذوالقربي بس صدمه وارد شد.(4)
عون بن عبدالله در رجزخواني هنگام رفتن به ميدان، خود را چنين معرفي مي كرد:
اگر مرا نمي شناسيد، من فرزند جعفر طيارم ؛ شهيد راستيني كه با چهره درخشان در بهشت جاي دارد و با بال هاي سبز در آنجا به پرواز در مي آيد و روز قيامت، همين افتخار و سربلندي مرا كافي است.(5)
مادر عون، عقيله بني هاشم، حضرت زينب كبري (عليه السلام) است. عون، در ميان جنگ، سي سوار و هيجده پياده را به هلاكت رساند و آنگاه عبدالله بن قطنه طايي نبهاني، بر او ضربت وارد ساخت و وي را شهادت رساند.(6)
مادر وي رقيه، دختر اميرالمؤمنين، علي (عليه السلام) بود.(7) برخي از مورخان، او را نخستين شهيد بني هاشم دانسته اند، (8) ولي عده اي ديگر بر اين باورند كه او پس از علي بن الحسين(عليه السلام) به شهادت رسيد.(9) وي در واقعه عاشورا 26 سال داشت (10) و برخي بدون اشاره به سن عبدالله، از او به عنوان جوان ياد كرده اند.(11)
عبدالله در رجزخواني اش، خود را اين گونه معرفي كرده است:
امروز به ملاقات پدرم، مسلم و جوان مرداني مي روم كه بر دين پيامبر (ص) ثابت قدم بودند. آنان از بهترين خاندان و برترين مردم بودند؛ نه به مانندآنان كه به دروغ شهرت يافته اند.(12)
آنگاه بر دشمن حمله برد و 98 تن از سپاه دشمن را طي سه حمله به هلاكت رساند. سپس عمرو بن صُبَيْح صُدّايي با پرتاب تيري، وي را به شهادت رساند.(13)
مسيحي بود و در ثعلبيه (محلي نزديك به كربلا) به طور موقت زندگي مي كرد. با كاروان امام حسين (عليه السلام) كه برخورد كرد، مجذوب امام شد و همراه مادر و همسرش، به اسلام گرويدند و به كاروان امام پيوست .
به دستور مادرش به ميدان جنگ رفت و شجاعانه، علاقه خود را به امام و نفرت خود را از دشمنان امام اعلام كرد:
اگر مرا نمي شناسيد، من پسر عبدالله كلبي ام . به زودي ضربت شمشير، حمله و قدرت مرا در جنگ خواهيد ديد. من چون ديگر همراهانم خون خود را نثار دفاع از امام مي كنم. دفاع و جنگ من، جدي و با آگاهي است نه بازي.(14)
شجاعت، بيان شفاف و صريح هدف، پايداري در دفاع از امام تا پاي جان و اعتقاد راسخ از ويژگي هاي او بود.
وي نخستين شهيد از ميان نه فرزند عقيل بود.(1) مادر او حوصاء دختر عمرو، معروف به «ثغربن عامر»بود.(2)
جعفربن عقيل، به هنگام رجزخواني، خود را اين گونه معرفي كرد:«من آن جواني ام كه زاده مكه و ابوطالبم، از زمره فرزندان هاشمم، به راستي ما از بزرگانيم و در حمايت از حسين (عليه السلام)مي جنگيم.» ايمان به خدا وايمان به هدف، از ويژگي هاي بارز او بود. وي به ميدان جنگ رفت و بعد از نبردي شجاعانه و به هلاكت رساندن پانزده نفر، به دست بشربن حوط، قاتل برادرش، عبدالرحمان، به شهادت رسيد.(3)
شاعري در مصيبت امام حسين (عليه السلام) از عون اين گونه ياد مي كند:
اي ديده ! كرم كن و سِرشكي با ناله بيفشان و بر خاندان پيامبر نوحه سرايي كن. در مصيبت عون آه و فغان كن؛ كه در صحنه كارزار دست از ياري آنها بر نداشت . به جانم سوگند! از اين مصيبت به ذوالقربي بس صدمه وارد شد.(4)
عون بن عبدالله در رجزخواني هنگام رفتن به ميدان، خود را چنين معرفي مي كرد:
اگر مرا نمي شناسيد، من فرزند جعفر طيارم ؛ شهيد راستيني كه با چهره درخشان در بهشت جاي دارد و با بال هاي سبز در آنجا به پرواز در مي آيد و روز قيامت، همين افتخار و سربلندي مرا كافي است.(5)
مادر عون، عقيله بني هاشم، حضرت زينب كبري (عليه السلام) است. عون، در ميان جنگ، سي سوار و هيجده پياده را به هلاكت رساند و آنگاه عبدالله بن قطنه طايي نبهاني، بر او ضربت وارد ساخت و وي را شهادت رساند.(6)
مادر وي رقيه، دختر اميرالمؤمنين، علي (عليه السلام) بود.(7) برخي از مورخان، او را نخستين شهيد بني هاشم دانسته اند، (8) ولي عده اي ديگر بر اين باورند كه او پس از علي بن الحسين(عليه السلام) به شهادت رسيد.(9) وي در واقعه عاشورا 26 سال داشت (10) و برخي بدون اشاره به سن عبدالله، از او به عنوان جوان ياد كرده اند.(11)
عبدالله در رجزخواني اش، خود را اين گونه معرفي كرده است:
امروز به ملاقات پدرم، مسلم و جوان مرداني مي روم كه بر دين پيامبر (ص) ثابت قدم بودند. آنان از بهترين خاندان و برترين مردم بودند؛ نه به مانندآنان كه به دروغ شهرت يافته اند.(12)
آنگاه بر دشمن حمله برد و 98 تن از سپاه دشمن را طي سه حمله به هلاكت رساند. سپس عمرو بن صُبَيْح صُدّايي با پرتاب تيري، وي را به شهادت رساند.(13)
مسيحي بود و در ثعلبيه (محلي نزديك به كربلا) به طور موقت زندگي مي كرد. با كاروان امام حسين (عليه السلام) كه برخورد كرد، مجذوب امام شد و همراه مادر و همسرش، به اسلام گرويدند و به كاروان امام پيوست .
به دستور مادرش به ميدان جنگ رفت و شجاعانه، علاقه خود را به امام و نفرت خود را از دشمنان امام اعلام كرد:
اگر مرا نمي شناسيد، من پسر عبدالله كلبي ام . به زودي ضربت شمشير، حمله و قدرت مرا در جنگ خواهيد ديد. من چون ديگر همراهانم خون خود را نثار دفاع از امام مي كنم. دفاع و جنگ من، جدي و با آگاهي است نه بازي.(14)
شجاعت، بيان شفاف و صريح هدف، پايداري در دفاع از امام تا پاي جان و اعتقاد راسخ از ويژگي هاي او بود.
پی نوشت ها :
1. عباس قمي، در كربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، ص 401.
2.مقاتل الطالبين، ص 97.
3. مناقب ابن شهر آشوب، ح4، ص105.
4. شيخ عباس قمي، الكُني و الألقاب، ج1، ص383.
5. محمدبن نعمان، مفيد، الارشاد، ج2، صص68 و 69.
6. مناقب، ج4، ص106.
7. مقاتل الطالبيين، ص94.
8. مناقب، ج4، ص114.
9. الارشاد، ص239.
10. عبدالله بن دامقاني نجفي، تنقيح المقال، ج2، ص 217.
11. ابوجعفر بن جرير، تاريخ طبري، ج4، ص341.
12. مناقب، ج7، ص114.
13.همان، ج4، ص105.
14. مقتل خوارزمي، ج2، ص12.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}