شفاعت حق کيست؟
شفاعت حق کيست؟
شفاعت حق کيست؟
حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد باقرعلوي تهراني در پاسخ به اين سؤال که"چه کارهايي باعث مي شود،شفاعت شامل حالمان شود؟"مباحث زير مطرح مي گردد؛
قال رسول الله:«لا شفعن يوم القيامه لمن کان في قلبه جناح بعوضه ايمان»{کنزل الآمال / 39043}،"اگر کسي به اندازه بال پشه اي درقلبش ايمان وجود داشته باشد من حتماً او را شفاعت خواهم کرد،"اگرچه به اندازه بال پشه اي ايمان داشته باشد.بنابراين اگر ايمان داشته باشيم شفاعت قطعاً شامل حال ما مي شود.ممکن است اين سوال در ذهنتان ايجاد شود که؛ما که عمل انجام مي دهيم و ايمان هم داريم وقتي هم که ايمان داشتيم به بهشت مي رويم و ديگر احتياجي به شفاعت نداريم.اين سوال را فردي به نام اباايمن ازامام باقر(ع)پرسيد، او گستاخ،بي ادب،جسور،مغرورآمد خدمت امام باقر (ع)و گفت«تُغرون النّاس و تقولون شفاعه محمدٍ،شفاعه محمدٍ».چرا مردم را گول مي زنيد مي گوييد شفاعت محمد،شفاعت محمد،راوي مي گويد امام باقر(ع)خيلي عصباني شد«فغضب ابوجعفر(ع)حتي تربّد وجهُهُ»آنقدر عصباني شدند که رنگ چهره مبارکشان تيره شد بعد به اباايمن فرمودند:«ويحک يا اباايمن أغَرک اَن عف بطنک و فرجک»واي برتو اي اباايمن مغروربه پاک نگهداشتن شکم و شهوتت شدي؟!«أما لو قد رأيت افزاع القيامه لقدِ احتجت إلي شفاعه محمدٍ(ص)»مي فرمايد:اگر وحشتهاي روزقيامت را ببيني،آن موقع متوجه مي شوي که شفاعت محمد(ص)به درد مي خورد يا نمي خورد بنابراين اگر اين سوال در ذهني ايجاد مي شود که؛مومن چه نيازي به شفاعت دارد؟يک دليل آن به خاطر اين است که ما مساله قيامت را نمي شناسيم و روزي که «يومُ يفر المرء من اَخيه و اُمه و اَبيه و صاحبته و بنيه:{عبس/36-35}،امام (ع)در ذيل روايت مي فرمايند:هرکس که وحشت روز قيامت را ديد به اين نتيجه رسيد که«ما أحدٌ من الاولين و الآخرين إلا و هو محتاجٌ إلي شفاعه محمد(ص)و آله(ع)يوم القيامه»{بحارالانوار ج8/ص38}و مي فهمد که هيچ کس از اولين و آخرين نيست مگر اينکه به شفاعت خاندان پيغمبر (ص)و خاندان مطهرش نيازمند است.
قال رسول الله (ص):«يشفعُ الانبياء في کل من کان يشهد ان لا اله الا الله مُخلصا»{مسند احمد/ج3/ص12}،همه ي انبياءدر مورد تمام کساني که از روي اخلاص لا اله الا الله مي گويند شفاعت مي کنند ،در اينجا اخلاص در توحيد در مقابل نفاق قرار مي گيرد يعني انسان نبايد منافق باشد زيرا منافق هم به وحدانيت خدا شهادت داده اما از روي اخلاص نبوده است چون منافقين به دنبال منافع و مطامع دنيوي خود بودند،هرکجا که منافع دنيويشان اقتضا مي کرد شهادتين را بلند مي گفتند و اگر منافعشان به خطر مي افتاد از گروه مومنان خارج مي شدند.کساني که از روي اخلاص شهادت به وحدانيت حق بدهند يعني بدون انگيزه هاي دنيوي به صرف شايستگي خداوند ايمان داشته باشند و صفت نفاق را نداشته باشند اين افراد کساني هستند که قطعاً شفاعت درقيامت شامل حال شان خواهد شد.
قال رسول الله:«تعلموا القُرآن فانهُ شافعٌ اليوم القيامه»{مسند احمد/ج5/ص 251}در روز قيامت قرآن از کساني که قرآن مي آموزند"،متعلمين قرآن"شفاعت مي کند.بعد اميرالمومنين علي(ع)مي فرمايند:«من شفع له القرآن يوم القيامه شُفع فيه»{غررالحکم/ص111}،اگر قرآن در روز قيامت از کسي شفاعت بکند شفاعتش مورد پذيرش قرار مي گيرد.اما نکته اي که قابل ذکراست اينکه قرآن همه را شفاعت نمي کند«رُب تال القرآن و القرآن يَلعَنَهُ»{بحارالانوار/ج89/ص184}گروهي هستند که قرآن مي خوانند اما قرآن آنها را لعن مي کند بنابراين آن آموختني ملاک است که مقدمه عمل بشود.
مردي آمد خدمت رسول خدا(ص)به ايشان عرض کرد يا رسول الله (ص)روز قيامت درحق ما شفاعت کن،پيغمبر فرمود«اما فأَعِني بکثرت السجود»{مسند احمد/ج3/ص500}اما تو هم براي اين شفاعت کردن مرا کمک کن به زياد سجده کردن يعني جزءکثيرالسجده ها باش.سجده يک حقيقت دارد،يک شکل ظاهري دارد؛شکل ظاهري آن هماني است که ما در نماز انجام مي دهيم اما حقيقت سجده يعني اظهارتذلل و خواري نسبت به ذات اقدس الهي يعني بنده خود را در مقابل خدا اصلاً حساب نکند،محاسبه نکند کوچک حساب کند بنابراين اگر مي فرمايند که به کثرت سجود من را کمک کنيد مرادشان چيست؟يعني اظهار ذلت بکنيد در مقابل خداوند کريم چون خدا عزيزاست ما ذليل،اين اظهار يادمان نرود اما عالي ترين شکل کثرت سجود اين است که آن حقيقت با آن شکل ظاهري مخلوط بشود و تبلور پيدا بکند.
قال رسول الله:«من صلي علي محمد»اگر کسي درود فرستاد برپيغمبر«و قال اللهم أنزله المقعد المقرب»و بعد دعا کند خدايا او را در آن مکان مقرب جايگاه بده،عندک اليوم القيامه»نزد خودت در روز قيامت«وجبت له شفاعتي»{مسند احمد/ج4/ص108}براين درخواست کننده،شفاعت من واجب مي شود.دراينجا نکته اي قابل ذکراست و آن اينکه پيغمبر براي اينکه درآن جايگاه قرب قراربگيرد نيازي به دعاي ما ندارد و اين جايگاه مخصوص وجود پيغمبر(ص)است اما با اين دعا ما به خداوند عرض مي کنيم که ما با پيغمبرت پيوند و ارتباط داريم همين و بيشتر از اين نيست.
قال رسول الله:«اَربعهٌ اَنا لهم شفيعٌ يوم القيامه»چهار گروه هستند که من در روز قيامت حتماً از آنها شفاعت مي کنم«المکرم الذريتي من بعدي»کساني که فرزندان من را اکرام مي کنند،و مراد از اين ذريه هم ذريه معصوم هست و هم ساير سادات است«و القاضي لهم حوائِجَهُم»کساني که حاجات فرزندان پيغمبر را برآورده مي کنند،«والسّاعي لهم في اُمورهُم عند ما اضطرّوا اليه»و تلاش مي کند در آن کاري که او به آن محتاج است کمک برساند«والمحب لهم بقلبه و لسانه»{وسائل الشيعه/ج16/ص334}و کساني که قلباً و زباناً ابراز مي کنند که ما فرزندان پيغمبررا دوست داريم.اگر اين چهار مطلب در پرونده اعمالمان باشد قطعاً شفاعت شامل حالمان مي شود.
قال رسول الله:«فأَيُما إمرأهٍ صلت في اليوم و اليلهِ خمس صلوات»هر زني{اين روايت کليت دارد بدين معنا که اگر موضوع آن إمرئه است،يعني پيرامون زن است،ولي اختصاص به زن ندارد بلکه مردان هم همين حکم را دارند}که در شبانه روز نمازهاي پنجگانه را مي خواند و«صامت شهر رمضان»و ماه مبارک رمضان را هم روزه مي گيرد،«و حجت بيت الله الحرام»اگر مستطيع باشد حج واجبش را انجام بدهد،«و زکت مالها»و زکات مالش را بدهد،«و اَطاعَت زوجها»و همسرش را اطاعت بکند،«و والت علياٌ بعدي»و ولايت علي ابن ابيطالب(ع)را بعد ازپيغمبر قبول داشته باشد،«دخلت الجنه»وارد بهشت مي شود منتهي«بشفاعه اِبنَتي فاطمه (س)»{بحارالانوار/ ج8/ص58}به سبب شفاعت کردن دخترم فاطمه زهرا(س)،اگراين اعمال باشد حضرت زهرا سلام عليها شفاعت مي کند و گرنه تنها به اسم مسلمان بودن شفاعت شامل حال کسي نمي شود.
قال علي عليه السلام:«لا يزالُ المُومن يشفعُ» پيوسته مومن شفاعت مي کند،«حتي يُشفع في جيرانه و خُلطائه و معارفه»{بحارالانوار/ج8/ص44}تا اينکه شفاعتش در حق همسايه هايش،آنهايي که با او ارتباط دارند و آنهايي که مومن مي شناسد نيزپذيرفته مي شود.با توجه به اين روايت مي فهميم که دوستي با مومنين مي تواند شفاعت در آخرت را براي ما به همراه آورد.
قال رسول الله:«يَصُفٌ الناس{اهل الجنه}صفوفاً»در روز قيامت مردم درصف قرار مي گيرند،راوي مي گويد مراد پيغمبراهل بهشت بودند،اهل بهشت در يک صف قرار مي گيرند،«فيمُرُالرجل من اهل النارعلي الرجل»يک نفر ازاهل جهنم درحالي که ازمقابل بهشتيان رد مي شود،به يک مردي از اهل بهشت برخورد مي کند«فيقول يا فلان»فرد بهشتي را صدا مي زند مي گويد:«اَما تذکُرُ يوم استسقيت»يادت مي آيد يک روز از من طلب آب کردي«فسقيتک شربتٌ»من هم تو را سيراب کردم؟آن هم مي گويد بله يادم مي آيد.گنهکار مي گويد:براي من کاري بکن،«يشفع له»آن مومن در عوض کارش او را شفاعت مي کند.«و يَمُرُ الرجل»فرد ديگري از اهل جهنم رد مي شود«فيقول اَما تذکُرُ يوم ناولتُکَ طهورا فيشفعُ له»و به يکي از مومنين مي گويد:يادت هست روزي براي وضو آب در اختيارت قرار دادم؟مي گويد:بله يادم مي آيد.مي گويد:کاري برايم کن.«فيشفع له»برايش شفاعت مي کند.در ذيل حديث مي گويد«يقول يا فلان»فرد ديگري مي گويد يادت مي آيد که«اما تذکُرُ يوم بعثتَني حاجت کذا و کذا»به من گفتي برايت کاري انجام«فذهبتُ لک»من هم بخاطر تو رفتم اين کار را انجام دادم؟او هم جواب مي دهد:بله مي گويد.«فيشفع له»براش شفاعت مي کند{سنن ابن ماجه/ج1/ح3816}.بنابراين خدمت به اهل ايمان هم از مواردي است که اگر انسان در پرونده اش باشد اگرچه جهنمي باشد مورد شفاعت قرار مي گيرد.
علي (ع)به فرزندش جناب محمد حنفيه مي گويد مي فرمايد:«اِقبل من مُتِنَصلٍ عذراً صادقاً کان اَو کاذباً فتنالک الشفاعه»{وسائل الشيعه/ج12/ص217}،از کسي که براي اشتباهش عذر و بهانه مي آورد،چه دروغ مي گويد و چه راست مي گويد؛اين عذر را از او بپذير«فتنالک شفاعه»،تا شفاعت پيغمبر در روز قيامت شامل حالت شود.
در کتاب موطأ ابن مالک از رسول الله(ص)نقل شده است که؛«فاني سمعت رسول الله»من از رسول خدا شنيدم«يقول لا يصبرُاَلي لاوائها و شدتها الا کنت له شفيعا يوم القيامه»{موطأمالک/ ج2/ص201}که فرمود هرکسي مدينه را با تمام گرسنگي هايش و سختي هايي که دارد تحمل کند و در آن بماند اين ماندن باعث مي شود که من در روز قيامت او را شفاعت کنم.مدينه موضوعيت ندارد،مدينه به عنوان يکي از مراکز اسلامي است اگر درايران به عنوان يکي از مراکزو ام القراي شيعه باقي مانديد با تمام مشکلاتي که درآن وجود دارد قطعاً شفاعت شامل حالتان مي شود.
قال صادق عليه السلام:«لا يشفع»شفاعت نمي کند«و لا يُشفعُ لهم»شفاعت هم در موردش نمي شود«و لا يُشَفَعون الّا من اذن له»و شفاعتش پذيرفته هم نمي شود مگر کسي که به او اذن داده شده باشد به سبب«بولايه اميرالمومنين و الائمه(ع)»به سبب ولايت اميرالمومنين و ائمه عليها سلام،اگر ولايت اميرالمومنين را داشت در حق او شفاعت مي شود و شفاعت مي کند،اگر هم شفاعت کرد شفاعت او پذيرفته مي شود بعد امام در ذيل اين روايت مي فرمايد که«فهوُ العهدُ عند الله»{بحارالانوار/ج8/ص36}اين همان عهدي است که خداوند گفتند درآيه شريفه«لا يملکون شفاعهً الّا من اتخذ عند الرحمن عهدا»{مريم/87}"مالک شفاعت نمي شوند مگر کساني که با خدا يک عهدي داشته باشند"مراد از آن عهد همين ولايت علي ابن ابيطالب (ع)است،اگر رابطه ولايت علي ابن ابيطالب (ع)حفظ شده باشد،اين شفاعت شامل حالمان مي شود"إن شاءالله تعالي".
منبع:ماهنامه قرآني راه قرآن شماره24.
قال رسول الله:«لا شفعن يوم القيامه لمن کان في قلبه جناح بعوضه ايمان»{کنزل الآمال / 39043}،"اگر کسي به اندازه بال پشه اي درقلبش ايمان وجود داشته باشد من حتماً او را شفاعت خواهم کرد،"اگرچه به اندازه بال پشه اي ايمان داشته باشد.بنابراين اگر ايمان داشته باشيم شفاعت قطعاً شامل حال ما مي شود.ممکن است اين سوال در ذهنتان ايجاد شود که؛ما که عمل انجام مي دهيم و ايمان هم داريم وقتي هم که ايمان داشتيم به بهشت مي رويم و ديگر احتياجي به شفاعت نداريم.اين سوال را فردي به نام اباايمن ازامام باقر(ع)پرسيد، او گستاخ،بي ادب،جسور،مغرورآمد خدمت امام باقر (ع)و گفت«تُغرون النّاس و تقولون شفاعه محمدٍ،شفاعه محمدٍ».چرا مردم را گول مي زنيد مي گوييد شفاعت محمد،شفاعت محمد،راوي مي گويد امام باقر(ع)خيلي عصباني شد«فغضب ابوجعفر(ع)حتي تربّد وجهُهُ»آنقدر عصباني شدند که رنگ چهره مبارکشان تيره شد بعد به اباايمن فرمودند:«ويحک يا اباايمن أغَرک اَن عف بطنک و فرجک»واي برتو اي اباايمن مغروربه پاک نگهداشتن شکم و شهوتت شدي؟!«أما لو قد رأيت افزاع القيامه لقدِ احتجت إلي شفاعه محمدٍ(ص)»مي فرمايد:اگر وحشتهاي روزقيامت را ببيني،آن موقع متوجه مي شوي که شفاعت محمد(ص)به درد مي خورد يا نمي خورد بنابراين اگر اين سوال در ذهني ايجاد مي شود که؛مومن چه نيازي به شفاعت دارد؟يک دليل آن به خاطر اين است که ما مساله قيامت را نمي شناسيم و روزي که «يومُ يفر المرء من اَخيه و اُمه و اَبيه و صاحبته و بنيه:{عبس/36-35}،امام (ع)در ذيل روايت مي فرمايند:هرکس که وحشت روز قيامت را ديد به اين نتيجه رسيد که«ما أحدٌ من الاولين و الآخرين إلا و هو محتاجٌ إلي شفاعه محمد(ص)و آله(ع)يوم القيامه»{بحارالانوار ج8/ص38}و مي فهمد که هيچ کس از اولين و آخرين نيست مگر اينکه به شفاعت خاندان پيغمبر (ص)و خاندان مطهرش نيازمند است.
قال رسول الله (ص):«يشفعُ الانبياء في کل من کان يشهد ان لا اله الا الله مُخلصا»{مسند احمد/ج3/ص12}،همه ي انبياءدر مورد تمام کساني که از روي اخلاص لا اله الا الله مي گويند شفاعت مي کنند ،در اينجا اخلاص در توحيد در مقابل نفاق قرار مي گيرد يعني انسان نبايد منافق باشد زيرا منافق هم به وحدانيت خدا شهادت داده اما از روي اخلاص نبوده است چون منافقين به دنبال منافع و مطامع دنيوي خود بودند،هرکجا که منافع دنيويشان اقتضا مي کرد شهادتين را بلند مي گفتند و اگر منافعشان به خطر مي افتاد از گروه مومنان خارج مي شدند.کساني که از روي اخلاص شهادت به وحدانيت حق بدهند يعني بدون انگيزه هاي دنيوي به صرف شايستگي خداوند ايمان داشته باشند و صفت نفاق را نداشته باشند اين افراد کساني هستند که قطعاً شفاعت درقيامت شامل حال شان خواهد شد.
قال رسول الله:«تعلموا القُرآن فانهُ شافعٌ اليوم القيامه»{مسند احمد/ج5/ص 251}در روز قيامت قرآن از کساني که قرآن مي آموزند"،متعلمين قرآن"شفاعت مي کند.بعد اميرالمومنين علي(ع)مي فرمايند:«من شفع له القرآن يوم القيامه شُفع فيه»{غررالحکم/ص111}،اگر قرآن در روز قيامت از کسي شفاعت بکند شفاعتش مورد پذيرش قرار مي گيرد.اما نکته اي که قابل ذکراست اينکه قرآن همه را شفاعت نمي کند«رُب تال القرآن و القرآن يَلعَنَهُ»{بحارالانوار/ج89/ص184}گروهي هستند که قرآن مي خوانند اما قرآن آنها را لعن مي کند بنابراين آن آموختني ملاک است که مقدمه عمل بشود.
مردي آمد خدمت رسول خدا(ص)به ايشان عرض کرد يا رسول الله (ص)روز قيامت درحق ما شفاعت کن،پيغمبر فرمود«اما فأَعِني بکثرت السجود»{مسند احمد/ج3/ص500}اما تو هم براي اين شفاعت کردن مرا کمک کن به زياد سجده کردن يعني جزءکثيرالسجده ها باش.سجده يک حقيقت دارد،يک شکل ظاهري دارد؛شکل ظاهري آن هماني است که ما در نماز انجام مي دهيم اما حقيقت سجده يعني اظهارتذلل و خواري نسبت به ذات اقدس الهي يعني بنده خود را در مقابل خدا اصلاً حساب نکند،محاسبه نکند کوچک حساب کند بنابراين اگر مي فرمايند که به کثرت سجود من را کمک کنيد مرادشان چيست؟يعني اظهار ذلت بکنيد در مقابل خداوند کريم چون خدا عزيزاست ما ذليل،اين اظهار يادمان نرود اما عالي ترين شکل کثرت سجود اين است که آن حقيقت با آن شکل ظاهري مخلوط بشود و تبلور پيدا بکند.
قال رسول الله:«من صلي علي محمد»اگر کسي درود فرستاد برپيغمبر«و قال اللهم أنزله المقعد المقرب»و بعد دعا کند خدايا او را در آن مکان مقرب جايگاه بده،عندک اليوم القيامه»نزد خودت در روز قيامت«وجبت له شفاعتي»{مسند احمد/ج4/ص108}براين درخواست کننده،شفاعت من واجب مي شود.دراينجا نکته اي قابل ذکراست و آن اينکه پيغمبر براي اينکه درآن جايگاه قرب قراربگيرد نيازي به دعاي ما ندارد و اين جايگاه مخصوص وجود پيغمبر(ص)است اما با اين دعا ما به خداوند عرض مي کنيم که ما با پيغمبرت پيوند و ارتباط داريم همين و بيشتر از اين نيست.
قال رسول الله:«اَربعهٌ اَنا لهم شفيعٌ يوم القيامه»چهار گروه هستند که من در روز قيامت حتماً از آنها شفاعت مي کنم«المکرم الذريتي من بعدي»کساني که فرزندان من را اکرام مي کنند،و مراد از اين ذريه هم ذريه معصوم هست و هم ساير سادات است«و القاضي لهم حوائِجَهُم»کساني که حاجات فرزندان پيغمبر را برآورده مي کنند،«والسّاعي لهم في اُمورهُم عند ما اضطرّوا اليه»و تلاش مي کند در آن کاري که او به آن محتاج است کمک برساند«والمحب لهم بقلبه و لسانه»{وسائل الشيعه/ج16/ص334}و کساني که قلباً و زباناً ابراز مي کنند که ما فرزندان پيغمبررا دوست داريم.اگر اين چهار مطلب در پرونده اعمالمان باشد قطعاً شفاعت شامل حالمان مي شود.
قال رسول الله:«فأَيُما إمرأهٍ صلت في اليوم و اليلهِ خمس صلوات»هر زني{اين روايت کليت دارد بدين معنا که اگر موضوع آن إمرئه است،يعني پيرامون زن است،ولي اختصاص به زن ندارد بلکه مردان هم همين حکم را دارند}که در شبانه روز نمازهاي پنجگانه را مي خواند و«صامت شهر رمضان»و ماه مبارک رمضان را هم روزه مي گيرد،«و حجت بيت الله الحرام»اگر مستطيع باشد حج واجبش را انجام بدهد،«و زکت مالها»و زکات مالش را بدهد،«و اَطاعَت زوجها»و همسرش را اطاعت بکند،«و والت علياٌ بعدي»و ولايت علي ابن ابيطالب(ع)را بعد ازپيغمبر قبول داشته باشد،«دخلت الجنه»وارد بهشت مي شود منتهي«بشفاعه اِبنَتي فاطمه (س)»{بحارالانوار/ ج8/ص58}به سبب شفاعت کردن دخترم فاطمه زهرا(س)،اگراين اعمال باشد حضرت زهرا سلام عليها شفاعت مي کند و گرنه تنها به اسم مسلمان بودن شفاعت شامل حال کسي نمي شود.
قال علي عليه السلام:«لا يزالُ المُومن يشفعُ» پيوسته مومن شفاعت مي کند،«حتي يُشفع في جيرانه و خُلطائه و معارفه»{بحارالانوار/ج8/ص44}تا اينکه شفاعتش در حق همسايه هايش،آنهايي که با او ارتباط دارند و آنهايي که مومن مي شناسد نيزپذيرفته مي شود.با توجه به اين روايت مي فهميم که دوستي با مومنين مي تواند شفاعت در آخرت را براي ما به همراه آورد.
قال رسول الله:«يَصُفٌ الناس{اهل الجنه}صفوفاً»در روز قيامت مردم درصف قرار مي گيرند،راوي مي گويد مراد پيغمبراهل بهشت بودند،اهل بهشت در يک صف قرار مي گيرند،«فيمُرُالرجل من اهل النارعلي الرجل»يک نفر ازاهل جهنم درحالي که ازمقابل بهشتيان رد مي شود،به يک مردي از اهل بهشت برخورد مي کند«فيقول يا فلان»فرد بهشتي را صدا مي زند مي گويد:«اَما تذکُرُ يوم استسقيت»يادت مي آيد يک روز از من طلب آب کردي«فسقيتک شربتٌ»من هم تو را سيراب کردم؟آن هم مي گويد بله يادم مي آيد.گنهکار مي گويد:براي من کاري بکن،«يشفع له»آن مومن در عوض کارش او را شفاعت مي کند.«و يَمُرُ الرجل»فرد ديگري از اهل جهنم رد مي شود«فيقول اَما تذکُرُ يوم ناولتُکَ طهورا فيشفعُ له»و به يکي از مومنين مي گويد:يادت هست روزي براي وضو آب در اختيارت قرار دادم؟مي گويد:بله يادم مي آيد.مي گويد:کاري برايم کن.«فيشفع له»برايش شفاعت مي کند.در ذيل حديث مي گويد«يقول يا فلان»فرد ديگري مي گويد يادت مي آيد که«اما تذکُرُ يوم بعثتَني حاجت کذا و کذا»به من گفتي برايت کاري انجام«فذهبتُ لک»من هم بخاطر تو رفتم اين کار را انجام دادم؟او هم جواب مي دهد:بله مي گويد.«فيشفع له»براش شفاعت مي کند{سنن ابن ماجه/ج1/ح3816}.بنابراين خدمت به اهل ايمان هم از مواردي است که اگر انسان در پرونده اش باشد اگرچه جهنمي باشد مورد شفاعت قرار مي گيرد.
علي (ع)به فرزندش جناب محمد حنفيه مي گويد مي فرمايد:«اِقبل من مُتِنَصلٍ عذراً صادقاً کان اَو کاذباً فتنالک الشفاعه»{وسائل الشيعه/ج12/ص217}،از کسي که براي اشتباهش عذر و بهانه مي آورد،چه دروغ مي گويد و چه راست مي گويد؛اين عذر را از او بپذير«فتنالک شفاعه»،تا شفاعت پيغمبر در روز قيامت شامل حالت شود.
در کتاب موطأ ابن مالک از رسول الله(ص)نقل شده است که؛«فاني سمعت رسول الله»من از رسول خدا شنيدم«يقول لا يصبرُاَلي لاوائها و شدتها الا کنت له شفيعا يوم القيامه»{موطأمالک/ ج2/ص201}که فرمود هرکسي مدينه را با تمام گرسنگي هايش و سختي هايي که دارد تحمل کند و در آن بماند اين ماندن باعث مي شود که من در روز قيامت او را شفاعت کنم.مدينه موضوعيت ندارد،مدينه به عنوان يکي از مراکز اسلامي است اگر درايران به عنوان يکي از مراکزو ام القراي شيعه باقي مانديد با تمام مشکلاتي که درآن وجود دارد قطعاً شفاعت شامل حالتان مي شود.
قال صادق عليه السلام:«لا يشفع»شفاعت نمي کند«و لا يُشفعُ لهم»شفاعت هم در موردش نمي شود«و لا يُشَفَعون الّا من اذن له»و شفاعتش پذيرفته هم نمي شود مگر کسي که به او اذن داده شده باشد به سبب«بولايه اميرالمومنين و الائمه(ع)»به سبب ولايت اميرالمومنين و ائمه عليها سلام،اگر ولايت اميرالمومنين را داشت در حق او شفاعت مي شود و شفاعت مي کند،اگر هم شفاعت کرد شفاعت او پذيرفته مي شود بعد امام در ذيل اين روايت مي فرمايد که«فهوُ العهدُ عند الله»{بحارالانوار/ج8/ص36}اين همان عهدي است که خداوند گفتند درآيه شريفه«لا يملکون شفاعهً الّا من اتخذ عند الرحمن عهدا»{مريم/87}"مالک شفاعت نمي شوند مگر کساني که با خدا يک عهدي داشته باشند"مراد از آن عهد همين ولايت علي ابن ابيطالب (ع)است،اگر رابطه ولايت علي ابن ابيطالب (ع)حفظ شده باشد،اين شفاعت شامل حالمان مي شود"إن شاءالله تعالي".
منبع:ماهنامه قرآني راه قرآن شماره24.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}