مقدمه:

عقیده به رجعت، به معنای بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و کافران ستمگر به دنیا پس از مرگ و پیش از قیامت، از جمله باورهای اختصاصی مذهب امامیه است که ریشه در ژرفای تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دارد.
 
 این باور، نه تنها تصویری متفاوت از معاد و سرنوشت انسان ترسیم می‌کند، بلکه دریچه‌ای نو به حکمت الهی و تحقق وعده‌های او می‌گشاید. مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی و با استناد به منابع اصیل اسلامی، به بررسی این آموزه مهم در اندیشه شیعه بپردازد.
 
در این راستا، استدلال‌های متقن از آیات قرآن کریم که به این مفهوم اشاره دارند، به همراه دسته‌بندی و تحلیل روایات معتبر منقول از ائمه معصومین (علیهم السلام) مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
 
علاوه بر این، فلسفه و اهداف رجعت، شامل تکمیل مسیر تکامل مؤمنان، کیفر ستمگران، و نصرت نهایی دین اسلام و برپایی حکومت عدل جهانی به رهبری حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، با توجه به دیدگاه‌های علمای امامیه تبیین خواهد شد.
 
همچنین، مقاله به تمایز اساسی این عقیده با مفهوم تناسخ و بررسی دیدگاه‌های مختلف پیرامون زمان وقوع رجعت خواهد پرداخت، تا بدین وسیله، درک جامعی از این آموزه در منظومه اعتقادی شیعه ارائه گردد.
  

رجعت در اندیشه شیعه: استدلال‌های قرآنی، روایی و فلسفه آن

رجعت در اسلام با تکیه بر قرآن و سنت.

رجعت و بازگشت برخى انسانها به دنیا پس از مردن مستلزم هیچگونه محذور عقلى نیست (1)، علاوه بر آنکه در مواردى واقع هم شده است (2).
 
 از این روى در اصل رجوع برخى انسانها به دنیا جاى هیچگونه انکارى نیست از سوى دیگر آیات و روایات فراوانى در اثبات رجعت به معناى اصطلاحى آن وارد شده است . اما، پیش از بیان آیات ذکر چند نکته ضرورى است :
 
اول : در میان آیاتى که مورد استدلال قرار گرفته است ، واژه ((رجعت )) به کار نرفته اما با دقت و تعمق در معناى آیات معلوم مى شود که آنها با رجعت ، هماهنگى و سازگارى دارند.
 
 دوم : آیات فراوانى توسط ائمه اطهار، علیهم السلام ، به رجعت تفسیر شده و از آنجا که ما قائل به عصمت آنها هستیم به آن آیات با کمک روایات استناد مى نماییم .
 
 سوم : از آیاتى که در مورد رجعت وارد شده اند گاهى به روز قیامت و یا به روز ظهور حضرت حجت ، علیه السلام ، تفسیر شده . و این نکته ضربه اى به استدلال به رجعت نمى زند چرا که این معانى با هم منافات نداشته و هر کدام از بطنى از بطون قرآن حکایت دارد. و بالاخره در حدود هفتاد آیه در مورد رجعت وجود دارد، که به خاطر اختصار به سه آیه اکتفا مى کنیم :
  
 

1- اثبات رجعت از طریق تمایز میان حشر گروهی و حشر همگانی در قرآن.

﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ﴾ (3)
و هنگامى که قول [عذاب‌] بر آنان واقع گردد، از زمین جنبنده‌اى را براى آنان بیرون مى‌آوریم که با آنان سخن مى‌گوید [و مى‌گوید] که مردم به آیات ما یقین نداشتند. و روزى که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده‌اند، محشور مى‌کنیم، پس آنان دسته‌بندى مى‌شوند.
 
این آیه مشهورترین آیه رجعت است که به تنهایى بر رجعت دلالت دارد. چرا که ظاهر آیه به خوبى بیانگر این مطلب است که این حشر گروهى از هر امتى غیر از حشر در روز قیامت است زیرا حشر در آیه فوق حشر همگانى نیست در حالى که حشر در روز قیامت شامل همه انسانها مى گردد، چنانکه در آیه اى در وصف حشر روز قیامت چنین مى فرماید: 
 
﴿وَیَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴾ (4)و همه آنان را محشور کردیم و هیچ یک از آنان را فرو نگذاشتیم.((آلوسى)) یکى از مفسران بزرگ اهل سنت اشکالى به استدلال آیه فوق بر رجعت نموده و مى گوید:
 
منظور از حشر، حشر براى عذاب است که بعد از آن حشر کلى اتفاق مى افتد. یعنى حشر بعد از حشر، یک حشر کلى براى همه خلایق و یک حشر نیز تنها براى کسانى که مورد خشم و عذاب الهى قرار مى گیرند (5) پس آیه دلالتى بر رجعت نداشته و منظور آیه حشر در روز قیامت است. 
 
علامه طباطبایى قدس سره ، در پاسخ به او چنین مى نویسد:چنانچه منظور حشر براى عذاب بود لازم بود که این غایت ذکر شود، یعنى گفته شود، ((نحشر الى العذاب )) تا ابهام برطرف شود کما اینکه در آیه دیگر که در مورد حشر براى عذاب است غایت مذکور بیان شده است :
 
﴿وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ..﴾ (6) مضافا این که بعد از حشر سخن از عتاب و سرزنش است نه عذاب. (7) 
 
از سوى دیگر دو شاهد در خود آیات قبل و بعد وجود دارد که مؤ ید این است که حشر براى عذاب نیست و این واقعه قبل از قیامت است یکى در صدر آیه که مى فرماید: ((اذا وقع القول علیهم )) که مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول از علائم قیامت است .
 
و روشن است که علامت یک شى غیر از آن شى است و دیگر آنکه پس از سه آیه مى فرماید: ﴿یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ﴾ و قضایاى قیامت را از آنجا آغاز مى کند. 
 
به هر حال از این آیه به خوبى فهمیده مى شود که پیش از قیامت گروهى از هر امتى محشور مى شوند و مورد مواخذه قرار مى گیرند و این حشر نیز به معناى برگشتن به دنیا پس از مرگ است.
 
علاوه بر دلالت روشن خود آیه ، بر رجعت ، احادیث فراوانى در ذیل این آیه کریمه از اهل بیت علیهم السلام ، وارد شده و ایشان ، آیه مذکور را بر رجعت منطبق دانسته اند که از جمله ، مى توان به روایت زیر اشاره کرد:
 
فقال الرجل لابى عبدالله علیه السلام : ان العامة تزعم ان قوله ﴿وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ﴾ عنى فى القیامة فقال ابوعبدالله : فیحشر الله یوم القیامة من کل امة فوجا و یدع الباقین ، لا ولکنه فى الرجعة و اما آیه القیامة ﴿وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ ...﴾ (8) 
 
آن مرد به امام صادق ، علیه السلام ، عرضه داشت : که اهل سنت گمان کرده اند که آیه ((روزى که از هر امتى گروهى را محشور مى کنیم )) مربوط به قیامت است حضرت در پاسخ فرمود:
 
 آیا چنین است که خداوند روز قیامت از هر امتى تنها گروهى را محشور کرده و بقیه را رها مى سازد؟ خیر، اینگونه نیست ولکن آیه در مورد رجعت است . اما آیا قیامت آن است که مى فرماید: ((همه را محشور ساخته و از احدى چشم پوشى نمى کنیم .)) 
 
بحث پیرامون آیه 83 سوره نمل، نشان می‌دهد که چگونه یک آیه می‌تواند موضوع تفاسیر مختلف و استدلال‌های گوناگون باشد. در اینجا، استدلال بر رجعت با تکیه بر تمایز میان حشر گروهی و حشر همگانی مطرح شده و پاسخ‌های عالمانه‌ای به دیدگاه‌های مخالف ارائه گردیده است.
 
 این امر بر اهمیت تدبر در آیات قرآن و مراجعه به تفاسیر معتبر، به ویژه دیدگاه اهل بیت (ع)، در فهم دقیق معارف دینی تأکید می‌کند. چالش‌های تفسیری و لزوم ارائه استدلال‌های منطقی و مستند، در مباحث کلامی همواره وجود داشته و این بخش نمونه‌ای از آن است.
 

2- رجعت به عنوان زمان تحقق وعده نصرت الهی به پیامبران و مؤمنان در دنیا.

﴿یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ﴾ (9)همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را در دنیا، و روزى که شاهدان بپاى خیزند، یارى خواهیم نمود.
 
 آیه فوق خاطر نشان مى سازد که وعده الهى بر آن تعلق گرفته است که همه انبیا و مؤ منان را در همین دنیا یارى خواهد کرد. چنانکه از ظاهر آیه برداشت مى شود این نصرت انبیا و مؤ منان به صورت گروهى و دسته جمعى صورت خواهد پذیرفت از آنجا که چنین نصرتى در گذشته اتفاق نیفتاده پس قطعا در آینده به وقوع خواهد پیوست ، چرا که وعده الهى تخلف ناپذیر است .
 
 از طرفى چون همه پیامبران (به جز حضرت عیسى و خضر، علیهما السلام ،) و مؤ منان بسیارى از دنیا رفته اند و در این دنیا یارى نشده اند به مقتضاى آیه فوق بایستى آنها زنده شوند تا در همین دنیا یارى شوند بخصوص که لفظ نصرت در مواردى بکار مى رود که دو گروه مشغول مخاصمه باشند.
 
 و بعد شخصى یا گروهى یکى از طرفهاى مخاصمه را کمک بکند تا بر طرف مقابل چیره شود و طبیعى است که چنین معانى با رجعت سازگارى دارد، موئد چنین استدلالى به آیه شریفه حدیثى است که از امام صادق ، علیه السلام ، نقل شده که فرمود:
 
والله فى الرجعة اما علمت ان انبیا الله کثیر لم ینصروا فى الدنیا و قتلوا و الائمه من بعدهم قتلوا و لم ینصروا ذلک فى الرجعة .(10)
 
به خدا سوگند این آیه در مورد رجعت است ، مگر نمى دانید که پیامبران بسیارى در این دنیا کشته شدند و نصرت خداوند به آنان نرسید؟ امامان کشته شدند و نصرت خداوند شامل حال آنها نشد، این آیه در رجعت محقق خواهد شد.
 

3- رجعت به عنوان زمان تحقق فراگیری دعوت جهانی پیامبر اسلام (ص).

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ(11) و ما تو را جز [به عنوان] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم، لیکن بیشتر مردم نمى‌دانند.
 
همانگونه که از جهت اعتقادى روشن است نبوت پیامبر اسلام حضرت محمد، صلى الله علیه و آله ، عمومیت داشته و شامل همه عصرها و نسلها مى شود، اما تحقق عینى این بعثت و رسیدن پیام دعوت حضرت به همه مردم جهان هنوز محقق نشده است .
 
 بر طبق مفاد برخى روایات این دعوت در روز رجعت عینیت خواهد یافت ، چنانکه امام محمد باقر، علیه السلام ، مى فرماید:این آیه در رجعت تحقق مى یابد. (12)
 

استدلال بر رجعت از منظر روایات و دسته‌بندی آن‌ها.

این بخش از مقاله وارد حوزه روایات مربوط به رجعت می‌شود و نشان می‌دهد که این اعتقاد تنها مبتنی بر آیات قرآن نیست، بلکه در احادیث اهل بیت (ع) نیز به آن پرداخته شده است. دسته‌بندی روایات، تلاش برای نظام‌مند کردن فهم این احادیث را نشان می‌دهد.
 
برای آشنایی مختصر با روایات، لازم است که آن‌ها را دسته‌بندی کنیم و مفاد هر دسته را اجمالاً بررسی کنیم. روایات رجعت در یک تقسیم‌بندی به پنج دسته تقسیم می‌شوند:
 
دسته اول: رجعت امام حسین (ع) به عنوان اولین بازگشت‌کننده.
روایاتی که بیان می‌کند اولین کسی که به دنیا رجعت می‌کند حسین بن علی، علیه‌السلام، است. «زید شحام» از امام صادق، علیه‌السلام، نقل می‌کند که فرموده:اول من یکر فی رجعته الحسین بن علی، علیه‌السلام، یمکث فی الارض حتی یقسط حاجباة علی عینیه. (13)
 
اولین شخصی که به دنیا رجعت خواهد کرد امام حسین، علیه‌السلام، است. ایشان آنقدر در زمین زندگی خواهد نمود تا آنکه از فرط پیری دو ابروی او بر چشمانش بیفتد.

 دسته دوم: رجعت قریب‌الوقوع پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع(
  روایاتی که مضمونش رجعت پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله، و حضرت علی، علیه‌السلام، است.«بکیر بن اعین» می‌گوید: کسی که هیچ تردیدی در سخن او ندارم، یعنی امام محمد باقر، علیه‌السلام، به من فرمود: ان رسول الله امیر المومنین سیرجعان. (14) به زودی رسول گرامی و امیر المومنین به دنیا باز می‌گردند.
 
دسته سوم: رجعت پیامبران پیشین برای یاری پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع).
 روایاتی که در مورد رجعت پیامبران گذشته وارد شده است. «عبدالله بن مسکان» از امام صادق، علیه‌السلام، نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر این آیه قرآن:
 
﴿ واذ اخذالله میثاق النبیین لما اتیتکم من کتاب و حکمة ثم جائکم رسول مصدق لما معکم لتؤ منن به لتنصرنه ﴾ (15) و [یاد کنید] هنگامى را که خدا از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتى دادم، سپس شما را فرستاده‌اى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کند، قطعاً به او ایمان آورید و یاریش کنید.
 
فرمود: «آیا اقرار کردید و پذیرفتید که در این باره پیمان من بر گردن شما باشد؟» گفتند: «اقرار کردیم.» فرمود: «پس گواه باشید و من نیز با شما از گواهانم.»
 
چنین فرمود:ما بعث الله نبیا من لدن آدم و هلم جرا الا و یرجع الى الدنیا فینصر رسول الله و امیر المومنین ... (16)خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایرین (خاتم الانبیا) مبعوث نکرده، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسول خدا، صلی الله علیه و آله، و امیرالمومنین، علیه‌السلام، را یاری خواهند کرد.
 
دسته چهارم: تطبیق «دابة الارض» بر امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان یکی از نشانه‌های قبل از قیامت.
معرفی «دابة الارض» به عنوان یکی از نشانه‌های قبل از قیامت و روایات دال بر تطبیق آن بر امیرالمؤمنین علی (ع( این احادیث به یکی از نشانه‌های مهم قبل از قیامت، یعنی خروج «دابة الارض»، می‌پردازد.
 
 و دیدگاه شیعه مبنی بر تطبیق این نشانه بر امیرالمؤمنین علی (ع) را مطرح می‌کند. گفتگوی ابوالطفیل با حضرت علی (ع) و تصدیق مطالب مربوط به رجعت توسط ایشان، بر اهمیت این باور در میان پیروان اهل بیت (ع) تأکید دارد.
 
 همچنین، اشاره به ویژگی‌های «دابة الارض» در روایات اهل سنت که با صفات و جایگاه حضرت علی (ع) همخوانی دارد، نشان‌دهنده وجود زمینه‌های مشترک در این باور، اگرچه با تصریح متفاوت، در میان مذاهب اسلامی است. این موضوع، پیوند میان وقایع قبل از قیامت و نقش محوری امام علی (ع) در دیدگاه شیعه را برجسته می‌سازد.
 
احادیثی که بیان می‌کند، یکی از چیزهایی که قبل از قیامت از زمین بیرون می‌آید «دابة الارض» است و احادیثی داریم که بیان می‌کند این دابة الارض، امیرالمؤمنین است. «ابوالطفیل» گوید:
 
مطالبی را در مورد رجعت از سلمان و مقداد و ابی بن کعب شنیده بودم، در کوفه به خدمت حضرت علی، علیه‌السلام، نقل کردم حضرت همه را تصدیق فرمود: آنگاه یقین من به رجعت، در سطح یقینم به قیامت شد.
 
از مطالبی که از محضر حضرت پرسیدم در مورد «دابة الارض» بود. فرمود: از این پرسش در گذر.عرض کردم مرا آگاه ساز، فرمود: دابة الارض جنبنده‌ایست که غذا می‌خورد، در بازار راه می‌رود، ازدواج می‌کند، پرسیدم: او کیست؟ فرمود:
 
او کسی است که استقرار و آرامش زمین به وسیله اوست، گفتم: او چه کسی است؟ فرمود: او صاحب زمین است. گفتم کیست؟ فرمود: او صدیق امت است. فاروق امت است، ذوالقرنین امت است.
 
 گفتم: او چه کسی است؟ فرمود: او کسی است که علم الکتاب نزد اوست، او کسی است که آنچه از طرف خدا آمده تصدیق نموده روزی که جز من و محمد به آن کافر بودند که به خدا سوگند منم، گفتم: نامش را بفرمایید.
 
فرمود: گفتم. (17) خروج «دابة الارض» در روایات اهل سنت به عنوان یکی از علائم قیامت از آن یاد شده است و ویژگی‌هایی برای آن بر شمرده‌اند که بر حضرت علی، علیه‌السلام، تطبیق می‌کند ولی تصریحی به نام حضرت ننموده‌اند به عنوان نمونه:
 
1- برای دابة الارض سه خروج است.
2- اولین نشانه، طلوع خورشید از مغرب است و خروج دابة الارض.
3- خروج دابة الارض از مسجد الحرام است.

4- انگشتر حضرت سلیمان، علیه‌السلام، و عصای حضرت موسی، علیه‌السلام، در دست اوست.
5- دابة الارض مؤمن و کافر را نشان می‌گذارد که برای همه شناخته می‌شود و نشانه‌های دیگر... (18)
 
دسته پنجم: روایاتی در تفسیر آیات قرآن کریم به مسئله رجعت.
دسته پنجم: این دسته مربوط به احادیثی است که آیات مربوط به رجعت را تفسیر و تبیین کرده است.«ابن خالد کابلی» از امام سجاد، علیه‌السلام، در تفسیر آیه شریفه: ﴿إِنَّالَّذِیفَرَضَعَلَیْکَالْقُرْآنَلَرَادُّکَإِلَىٰمَعَادٍ﴾ (19) آن کسی که قرآن را بر تو فرض نمود تو را به بازگشتگاه برمی‌گرداند فرمود:
 
یرجع الیکم نبیکم و امیرالمومنین و الائمه، علیه‌السلام (20) پیامبر و علی و همه امامان، علیه‌السلام، به سوی شما باز می‌گردند.
 
و نیز احادیثی که در تفسیر آیات: آیه 83 سوره نمل، (21) آیه 1 سوره مدثر، (22) آیه 14 سوره اعراف، آیه 36 سوره حجر و آیه 79 سوره ص، (23) آیه 13 سوره ذاریات، (24) آیه 12 سوره نازعات، (25) آیه 20 سوره مائده، (26) آیه 39 سوره یونس، (27) آیه 124 سوره طه، (28) آیه 95 سوره انبیاء (29)، آیه 93 سوره نمل، (30) آیه 5 و 6 سوره قصص، (31) آیه 11 سوره غافر، (32) آیه 44 سوره ق، (33) و آیات بسیار دیگری که در احادیث اهل بیت، علیهم السلام، به رجعت تفسیر شده است.
 
اعتقاد به رجعت، فراتر از یک مسئله کلامی صرف، می‌تواند یادآور این نکته باشد که مبارزه حق و باطل در تاریخ همواره ادامه داشته و پیروزی نهایی حق، وعده‌ای تخلف‌ناپذیر است.
 
 این امیدواری به مؤمنان در مواجهه با سختی‌ها و ظلم‌ها، استقامت می‌بخشد و آن‌ها را به تلاش برای برپایی عدالت در هر زمان و مکان ترغیب می‌کند. همچنین، یادآوری بازگشت شخصیت‌های بزرگ دینی، می‌تواند الهام‌بخش الگوگیری از آن‌ها در مسیر حق و حقیقت باشد.
 
 مسئله «دابة الارض» و تطبیق آن بر امام علی (ع)، می‌تواند نمادی از ظهور حق و آشکار شدن چهره واقعی حق و باطل در دوره‌های حساس تاریخی باشد. در نهایت، تأکید بر تفسیر قرآن توسط اهل بیت (ع)، اهمیت مراجعه به منابع اصیل و عالمان ربانی در فهم عمیق معارف دینی را گوشزد می‌کند.
 
 این آموزه‌ها، نه تنها در حوزه اعتقادات، بلکه در عرصه اخلاق فردی و مسئولیت اجتماعی نیز می‌توانند راهگشا باشند.
 

معرفی گروه‌هایی از افراد (رجعت‌کنندگان)

در روایات از افراد زیادی به عنوان رجعت‌کنندگان یاد شده است: (34)
1- امامان شیعه:
بر پایه روایتی از امام صادق(ع)، اولین کسی که رجعت می‌کند امام حسین(ع) است و به‌مدت چهل سال بر روی زمین حکومت می‌کند. (35) همچنین روایت‌هایی درباره رجعت پیامبر(ص)، امام علی(ع) (36) و سایر امامان شیعه (37) نقل شده است.
 
اعتقاد بر این است که تمامی امامان معصوم (ع) در دوره رجعت بازخواهند گشت. روایات به رجعت خاص امام حسین (ع) به عنوان اولین رجعت‌کننده و حاکم برای مدتی طولانی بر زمین تأکید بیشتری دارند. هدف از رجعت امامان، تکمیل نقش هدایتگری و برپایی عدل و داد در جهان است.
 
2- اصحاب امامان:
 به گزارش برخی روایات، گروهی از اصحاب امامان معصوم(ع) و شیعیان آنان نیز رجعت می‌کنند. (38) در برخی روایات سلمان، مقداد، ابودجانه انصاری و مالک اشتر از رجعت‌کنندگان شمرده شده‌اند. (39) همچنین در روایتی نقل شده که ۷۰ نفر از یاران امام حسین(ع)، همراه وی رجعت می‌کنند. (40)
 
گروهی از یاران باوفا و برجسته امامان معصوم (ع) نیز در دوره رجعت حضور خواهند داشت. افرادی مانند سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابودجانه انصاری و مالک اشتر نخعی از جمله این افراد ذکر شده‌اند. رجعت این اصحاب، برای یاری امامان در برپایی حکومت الهی و بهره‌مندی از ثمرات ایمان و فداکاری‌هایشان خواهد بود. همچنین، روایتی از رجعت 70 نفر از شهدای کربلا همراه با امام حسین (ع) نیز وجود دارد.
 
3-اقوام پیامبران:
 برپایه برخی روایات گروهی از مؤمنان قوم حضرت موسی، اصحاب کهف، یوشع و مؤمن آل فرعون، از رجعت‌کنندگان به شمار می‌روند. (41)
 
مؤمنان راستین و برگزیده‌ای از امت‌های پیامبران پیشین، مانند مؤمن آل فرعون، اصحاب کهف و یوشع بن نون نیز در دوره رجعت به دنیا بازخواهند گشت. رجعت این افراد، نشان‌دهنده پیوستگی جریان حق در طول تاریخ و حضور یاران الهی از امت‌های مختلف در نصرت نهایی حق خواهد بود.
 
4- شهیدان و مؤمنان:
در برخی روایات، شهداء و مؤمنان از جمله رجعت‌کنندگان، معرفی شده‌اند. (42) ر اساس برخی روایات، تمامی شهیدان راه حق و مؤمنان صالحی که در طول تاریخ مظلوم واقع شده‌اند، در دوره رجعت زنده خواهند شد. هدف از رجعت این گروه، مشاهده پیروزی نهایی حق و بهره‌مندی از جایگاه والای خود در حکومت عدل الهی خواهد بود.
 
5- زنان مؤمن:
 در روایتی ۱۳ نفر از زنان مانند ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام سعید حنفیه و صیانة ماشطة رجعت می‌کنند. (43)
 
روایاتی به رجعت گروهی از زنان مؤمن و فداکار در طول تاریخ اشاره دارند. این زنان که در راه ایمان و ولایت اهل بیت (ع) استقامت کرده‌اند، در دوره رجعت حضور خواهند داشت.
 
 نام 13 زن از جمله ام ایمن و سمیه مادر عمار یاسر در این روایات ذکر شده است. رجعت این زنان، نشان‌دهنده نقش مهم و ارزشمند زنان در جریان حق و بهره‌مندی آن‌ها از پاداش الهی در دوره ظهور و رجعت است.
 
6- دشمنان اهل‌بیت(ع)، دشمنان پیامبران و منافقان:
 از جمله کسانی‌اند که بنا بر روایات، رجعت می‌کنند و از آن‌ها انتقام گرفته می‌شود. (44)گروهی از ستمگران، دشمنان پیامبران و ائمه (ع) و منافقان نیز در دوره رجعت زنده خواهند شد تا سزای اعمال ظالمانه خود را در این دنیا و پیش از قیامت بچشند. رجعت این افراد، تحقق عدالت الهی و انتقام از کسانی است که در طول تاریخ بر حق و حقیقت ستم روا داشته‌اند.
 

تبیین رابطه رجعت با ظهور امام زمان (عج) و قیامت بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی.

علامه طباطبایی با بیان اینکه آیات بسیاری از قرآن یک بار به قیامت و بار دیگر به رجعت و بار دیگر به ظهور تفسیر شده اند، در مورد رابطه رجعت با قیامت و ظهور امام زمان می گوید:
 
روایات ثابت کننده رجعت اگر چه خبرهای واحد مختلف هستند اما با وجود کثرتشان در یک معنا اتحاد دارند و آن اینکه نظام دنیایی به سمت روزی سیر می کند که خداوند سبحان در آن معصیت نمی شود بلکه به بندگی خالص بندگی می شود که شائبه ای از هوای نفس و اغوای شیطان در آن وجود ندارد.
 
 و در آن بعضی اموات از اولیای خدای تعالی و دشمنان خدا به دنیا باز می گردند و حق از باطل جدا می گردد. و این مطلب این نکته را می رساند که رجعت از مراتب روز قیامت است.
 
 اگر چه در کشف و ظهور پایین تر از قیامت است بخاطر امکان راه یافتن فساد و شر در آن فی الجمله، به خلاف قیامت (که هیچ گونه فساد و شری درآن راه نخواهد یافت) و به همین دلیل، روز ظهور حضرت مهدی (عج) نیز گاه ملحق به آن شده است؛ به خاطر ظهور تامه حق در آن. اگر چه روز ظهور حضرت نیز غیر از رجعت است در روایتی از ائمه اهل البیت آمده است: «أیام الله ثلاثة: یوم الظهور و یوم الکرة و یوم القیامة؛ ایام الله سه روز هستند:
 
 روز ظهور و روز رجعت و روز قیامت». و این معنی یعنی اتحاد به حسب حقیقت و اختلاف به حسب مراتب موجب شده است که در روایات اهل بیت علیهم السلام برخی آیات یک بار به قیامت و بار دیگر به رجعت و بار دیگر به ظهور تفسیر شود. (45)
 

تفاوت‌های اساسی بین عقیده رجعت در امامیه و تناسخ

در منابع و روایات امامیه، سعی شده‌است تا تفاوت بین تناسخ و رجعت مشخص شود. (46) خسروپناه ده مورد از تفاوت‌ها بین تناسخ و رجعت را برشمرده‌است؛ او معتقد است که این دو از جهت ماهوی و معنای اصطلاحی متفاوتند.
 
 او گزارش می‌کند که تناسخ به معنای بازگشت روح از انسانی به انسان دیگر در حیات دنیوی است و رجعت، بازگشت روح بعد از مرگ به جسم خود انسان است.
 
به گزارش خسروپناه، منکران معاد، برای آنکه دچار اعتقاد به تعطیلی نفس (روح) پس از مرگ نشوند، به تناسخ باور پیدا کرده‌اند درحالی که به اعتقاد باورمندان به معاد، نفس به صورت مجرد امکان بقاء دارد و بنابراین بین مرگ (جدایی روح از بدن) و رجعت (بازگشت مجدد روح به بدن) تفاوت هست. (47)
 

 بررسی زمان وقوع رجعت در منابع شیعی.

زمان رجعت در منابع شیعی مورد اختلاف است. برخی منابع این واقعه را مربوط به عصر ظهور حجت بن الحسن، اما برخی دیگر چون شیخ مفید، رجعت را از علائم ظهور دانسته‌اند. به گزارش کیانی‌فرید، این واقعه همزمان با قیام حجت بن الحسن و پیش از قیامت رخ خواهد داد. (48)
 
همچنین برخی روایات هم وقوع آن را پس از ظهور می‌دانند. (49) بر اساس تفسیر روایتی نه‌چندان معتبر از محمد باقر، زمان رجعت بعد از ظهور و کمی قبل از مرگ حجت بن الحسن صورت خواهد گرفت. (50)
 
این بخش به دو مسئله مهم در باب رجعت می‌پردازد: تمایز آن از تناسخ و زمان وقوع آن. نویسنده با استناد به دیدگاه خسروپناه، تفاوت ماهوی بین رجعت (بازگشت روح به همان بدن پس از مرگ) و تناسخ (انتقال روح به بدنی دیگر در همین دنیا) را تبیین می‌کند و اشاره می‌کند که اعتقاد به معاد، مبنای این تمایز است.
 
 در ادامه، به اختلاف نظر در مورد زمان وقوع رجعت در منابع شیعی اشاره می‌شود. برخی آن را همزمان با ظهور امام زمان (عج) یا از علائم آن می‌دانند و برخی دیگر وقوع آن را پس از ظهور و قبل از قیامت، یا حتی کمی پیش از وفات حضرت حجت (عج) ذکر کرده‌اند. این اختلاف نشان می‌دهد که مسئله زمان دقیق رجعت، از مسائل مورد بحث و بررسی در میان علمای شیعه بوده است.
 

فلسفه و اهداف رجعت

یکی از مباحث مربوط به رجعت، چرایی و فلسفه آن است و اینکه هدف از برانگیختن مؤمنان خالص و کافران بدطینت در این دنیا چیست؟ دو هدف برای این رستاخیز کوچک مطرح است: یکی تکامل و شقاوت بیشتر، دیگری نصرت دین و حکومت عدل جهانی.
 
1.اوج تکامل و شقاوت:
همان گونه که می‌دانیم رجعت جنبه عمومی و همگانی نداشته و اختصاص به مؤمنان خالص و کافران ستمگر دارد چنانکه امام صادق، علیه‌السلام، فرمود:ان الرجعة لیست بعامة و هی خاصة، لا یرجع الا من محض الایمان محضا او محض الشرک محضا. (51)
 
رجعت (بازگشت به دنیا) امری همگانی نیست، بلکه امری اختصاصی است و تنها کسانی رجعت می‌کنند که به ایمان خالص و یا شرک خالص رسیده باشند. از این روی بازگشت مجدد این دو گروه به دنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی برای گروه اول و پست‌ترین درجه انحطاط برای گروه دوم است.
 
به دیگر سخن: چون مؤمنان واقعی در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی روبرو بوده‌اند تکامل آنان ناتمام مانده است چرا که در پرتو دولت کریمه و عدالت زندگی نکرده‌اند و در زندگی اجتماعی پیوسته با جباران و ستمگران روبرو بوده‌اند و لذا در بعد تکامل اجتماعی دچار نواقص و کمبودهایی شده‌اند.
 
پس حکمت الهی اقتضا می‌کند که با رجعت و بازگشت به دنیا آخرین مسیر تکامل خویش را طی کنند.مؤمنان واقعی که پیوسته در زندگی فردی خویش از هیچ عمل صالحی کوتاهی نکرده‌اند، در روز رجعت با مشاهده مجازات ستمگران و نظاره تشکیل حکومت صالحان بر روی زمین و نصرت دین خدا به اوج تکامل نائل می‌شوند،.
 
 در مقابل منافقان و جباران تاریخ که از هیچ جنایتی بر بشریت فروگذاری نمی‌کردند به دنیا بر می‌گردند تا به بخشی از مجازات‌های خویش برسند و در دادگاه بشریت به سزای اعمال ننگین خود نائل شوند.
 
در نتیجه بازگشت این دو گروه به جهان پس از مرگ درسی از عظمت الهی است که مردم با مشاهده آن می‌توانند به اوج تکامل معنوی نائل گردند. (52)
 
این بخش به فلسفه و اهداف رجعت از منظر کلام شیعه می‌پردازد. دو هدف عمده برای این بازگشت ذکر می‌شود: تکمیل مسیر تکامل معنوی برای مؤمنان خالص و رسیدن کافران ستمگر به اوج شقاوت و چشیدن بخشی از عذاب‌های دنیوی. نویسنده توضیح می‌دهد که مؤمنان واقعی به دلیل موانع موجود در زندگی دنیوی، فرصت نمی‌یابند تا به کمال مطلوب برسند؛
 
 لذا رجعت، فرصتی برای زندگی در سایه حکومت عدل الهی و مشاهده پیروزی حق و مجازات باطل است که موجب ارتقاء معنوی آن‌ها می‌شود.
 
 در مقابل، ستمگران برای چشیدن بخشی از جزای اعمال خود و عبرت دیگران به دنیا بازمی‌گردند. در نهایت، رجعت به عنوان جلوه‌ای از عظمت الهی و درسی برای رسیدن انسان‌ها به تکامل معنوی معرفی می‌شود.
 
2.نصرت دین اسلام و برپایی حکومت عدل
از آیات و روایات متعدد چنین به دست می‌آید که قبل از قیامت، دین اسلام بر همه ادیان و مکاتب بشری غلبه پیدا می‌کند و مردم خسته از پندارهای بشری به زلال معرفت الهی نائل می‌شوند و از سوی دیگر حاکمیت سیاسی و اجتماعی کره زمین به دست مسلمانان به رهبری حضرت حجت، علیه‌السلام، خواهد افتاد. بر این اساس یکی از اهداف رجعت برخی انسان‌ها به دنیا، نصرت و یاری دین اسلام و کمک برای تشکیل حکومت دینی فراگیر بر سطح کره خاک خواهد بود.
 
پیش از قیامت، اسلام بر تمامی ادیان و مکاتب بشری غلبه خواهد یافت و حاکمیت زمین به دست مسلمانان خواهد افتاد. بر این اساس، رجعت برخی افراد به دنیا، فرصتی برای نصرت و تقویت این حکومت الهی و گسترش دین اسلام در سراسر جهان خواهد بود. این دیدگاه، رجعت را نه تنها یک رویداد برای پاداش و کیفر افراد، بلکه بستری برای تحقق وعده الهی در استقرار دین حق و عدالت در مقیاس جهانی می‌داند.
 

نتیجه:

باور به رجعت در اندیشه شیعه، فراتر از یک اعتقاد صرف، منظری پویا و هدفمند به تاریخ و آینده بشریت ارائه می‌دهد. استدلال‌های قرآنی، هرچند بدون تصریح واژه رجعت، با تفاسیر اهل بیت (علیهم السلام) پیوندی ناگسستنی یافته و روایات متواتر، ابعاد و جزئیات این واقعه را تبیین می‌نمایند.
 
 فلسفه رجعت، با اهدافی چون تکمیل کمال مؤمنان، انتقام از ظالمان و تحقق وعده نصرت الهی، جلوه‌ای از حکمت و عدل پروردگار را به نمایش می‌گذارد. ارتباط تنگاتنگ رجعت با ظهور منجی عالم بشریت و قرار گرفتن آن در آستانه قیامت، نشان از سیر تکاملی جهان به سوی استقرار کامل حق و عدالت دارد.
 
تمایز قاطع این آموزه با تناسخ، بر مبنای اعتقاد به معاد و بقای روح استوار بوده و اختلاف در زمان وقوع آن، نشان از پویایی مباحث کلامی در این زمینه دارد.
 
 در نهایت، عقیده رجعت، ضمن تقویت امیدواری در دل مؤمنان و هشدار به ستمگران، بر نقش فعال انسان در تحقق وعده‌های الهی و برپایی جامعه‌ای عادلانه تأکید می‌ورزد و جایگاه ویژه‌ای در نظام اعتقادی شیعه ایفا می‌کند.
 

پی نوشت ها:

1.برخى گمان برده اند که رجعت مستلزم تناسخ یا خروج فعل از قوه است و پاسخهاى مفصلى به آنها داده شده که از حد مقاله بیرون است براى مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک : الطباطبایى ، سید محمد حسین تفسیر المیزان ، ج 2، ص 107، و قزوینى خراسانى ، مجتبى ، بیان الفرقان ، ج 5
2.رجعت به معناى رجوع به دنیا پس از مرگ به گونه هایى در امتهاى پیشین اتفاق افتاده است و آیات مختلفى بر این مطلب اشاره دارند، مانند سوره بقره (2) آیات 56، 243، و 259، سوره کهف ، (18)، آیه 19 و موارد دیگر.
3. سوره نمل ، (27) آیه ، 83 - 82.
4. سوره کهف ، (18) آیه 47
5.آلوسى البغدادى ، السید محمود، تفسیر روح المعانى ، ج 20، ص 23.
6.سوره فصلت (41) آیه 19 و 20
7.الطباطبایى السید محمد حسین ، تفسیر المیزان ، ج 15، ص 397
8. المجلسى محمد باقر، بحار الانوار، ج 53 ص 52.
9. سوره مؤ من 40، آیه 51
10. الیزدى الحائرى ، شیخ على ، الزام الناصب ، ج 2، ص 338
11. سوره سبأ (34)، آیه 28.
12. المجلسى ، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 42.
13.الحرالعاملی، محمدبن الحسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص 358، المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، بحث رجعت، ح 1، 13، 14، 19، 54، 77 و 107.
14.الحر العاملی، محمد بن الحسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص 379، المجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بحث رجعت، ح 21، 22، 24، 72، 63، 119، 130، 123.
15. سوره آل عمران (3)، آیه 81.
16. الحر عاملی، محمدبن الحسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، ص 332: المجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 53، بحث رجعت، ح 9، 20، 23، 66.
17.بحار الانوار، ج 53، بحث رجعت، ح 9، 20، 23، 66.
18.کتاب سلیم بن قیس، ص 68.
19.سوره قصص (28)، آیه 85
20.الحر العاملی، محمد بن الحسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، صص 343-344.
21.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، بحث رجعت، ح 5، 6، 27، 49، 149.
22.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 42، ح 10.
23.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 42، ح 12
24.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 44، ح 15.
25.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 44، ح 17.
26.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 45، ح 18.
27.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 51، ح 25.
28.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ح 28.
29.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ح 29، 49، 149.
30.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 53، ح 31.
31.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 54، ح 32.
32.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 56، ح 36.
33.ر.ک: المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53، ص 58، ح 4.
34.کعبی، الرجعة أو العودة، ۱۴۲۶ق، ص۵۳-۵۴.
35.حلی عاملی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۹۱؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۶۴.
36.برای نمونه نگاه کنید به قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۷.
37.قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵؛ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۳۴۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۰۸-۱۰۹.
38.برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰-۵۱.
39.برای نمونه نگاه کنید به عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۶۸.
40.علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۵۶.
41.عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۲.
42.عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳؛ حلی عاملی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۹۳.
43.طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۴۸۴.
44.قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۸۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۲۴.
45.المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص ۱۰۷-۱۰۸.
56.برای نمونه نگاه کنید به قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵؛ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ۱۳۸۶ش، ص۳۴۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۰۸-۱۰۹.
57.خسروپناه، «رجعت»، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۶، ص۵۹۱-۵۹۲.
58.کیانی‌فرید، «رجعت»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۹، ص۵۶۰.
59.برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰-۵۱.
50.برای نمونه نگاه کنید به عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۲؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۶۸.
51.  بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۴۰۸.
52. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۰.
 

منابع:

https://www.ghbook.ir/index.php?name
https://www.ghbook.ir/index.php?name
https://mahdaviat.ir/barrasi-asle-rajat/
https://fa.wikishia.net/viewرجعت
https://wiki.ahlolbait.com/رجعت
https://erfanvahekmat.com