آيا در شعر فارسي قالب «مفرد» هست؟ (1)
آيا در شعر فارسي قالب «مفرد» هست؟ (1)
چکيده
مفرد، قالب، مطلع، غزل.
علماي بلاغت
قالب هاي شعر فارسي از جمله مثنوي است که تعداد ابيات آن محدوديتي ندارد، چنان که شاهنامه فردوسي شصت هزار بيت دارد (دکتر محمدجعفر محجوب تعداد ابيات شاهنامه را 52 هزار بيت دانسته است) و بعضي مثنوي هاي ديگر که تعداد ابيات آنها بيشتر از شاهنامه است. اصولاً قالب هاي شعر فارسي از نظر تعداد ابيات دو گونه هستند:
1ـ قالب هايي که تعداد ابيات آنها مشخص است مانند رباعي، دوبيتي، که الزاماً دو بيت دارند.
2ـ بقيه قالب ها، که اگرچه به طور تقريبي از تعداد ابيات آنها نام مي برند اما رعايت دقيق آنها الزامي نيست. به عنوان مثال متوسط ابيات غزل را بين پنج تا دوازده بيت دانسته اند و گاهي بيشتر از آن تا حدود پانزده و شانزده بيت و به ندرت تا نوزده بيت نيز گفته اند (همايي، 1361، ص124) و بعضي بين هفت تا چهارده بيت (مؤتمن، 1355، ص53).
اما در ديوان صائب تبريزي غزل هاي 26 بيتي (غزل شماره690) و 21 بيتي (غزل شماره6611) و غزل 20 بيتي (غزل شماره6461) و حتي غزل 58 بيتي (غزل شماره511) هست به مطلع:
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
به زير سايه پل موسم بهار مخسب(1)
تعداد ابيات قصيده محدوديتي ندارد، يا به عبارت ديگر محدوديت آن تابع واژگان قافيه است. مثلاً واژه هاي هم قافيه کلمه «سروش» آن قدر کم است که مناسب قصيده نيست و واژه هايي که تعداد کلمات هم قافيه آنها زياد باشد نيز معمولاً از حدود صد و به ندرت دويست و دويست و پنجاه تجاوز نمي کند (وحيديان کاميار/ 1381).
بنابراين تعداد ابيات آن ناچار محدود است مگر اين که در قصيده تکرار قافيه يا تجديد مطلع صورت گيرد.(2) همان تعداد ابيات قصيده را بين بيست تا هفتاد و هشتاد و بيشتر از آن را تا حدود صد و پنجاه بيت افزون تر مي داند (همايي، 1361، ص102).
قالب هاي ديگر شعر فارسي، مانند ترجيع بند، ترکيب بند، مستزاد، تعداد ابياتشان محدوديتي ندارد يعني علماي بلاغت محدوديتي ذکر نکرده اند اگرچه عملاً خيلي طولاني نيستند.
در اين بررسي بحث ما در اين است که آيا مفرد يکي از انواع قالب هاي شعر فارسي است؟
گرچه (چنانکه گفتم) در روزگار ما فرد يا مفرد را يکي از قالب هاي شعر فارسي دانسته اند اما علماي گذشته از جمله رشيد وطواط و شمس قيس رازي خواجه نصير طوسي از فرد يا مفرد به عنوان قالب شعري ياد نکرده اند.
اکنون بايد ديد آيا مفرداتي که به شاعران نسبت مي دهند، شاعران آنها را به عنوان شعري مستقل در قالب يک بيت سروده اند؟
تاکنون در اين مورد بررسي اي صورت نگرفته است و تصور همگان در اين زمان بر اين است که فرد يک نوع قالب شعر فارسي است همانند رباعي، قصيده و... فقط زين العابدين مؤتمن و قبل از او ملاحسين کاشفي از مفرد به عنوان قالب شعري ياد کرده اند که اين نظر را رد مي کند البته سخن ايشان جنبه خبري دارد نه پژوهشي و استدلال.
براي روشن شدن مطلب ابتدا نظراتي را که در اين مورد اظهار شده مي آوريم:
در دوره معاصر ظاهراً اول بار استاد همايي فرد را يک نوع قالب شعري دانسته که بعد به آن مي پردازيم و ديگران به تبعيت او اين نظر را تکرار کرده اند از جمله:
* جهانبخش نوروزي در کتاب شناخت زيبايي معتقد است مفردات به تک بيت هايي گفته مي شود که ضمن نثر مي آيد،يا تک بيت هايي که خود شاعر بنا بر نياز تک بيتي را ساخته؛ يا اين که اين تک بيت ها در متن غزل يا قصيده بوده است (1272، ص111).
* در دانش نامه فارسي در تعريف مفردات چنين آمده است: در اصطلاح بديع به بيتي گفته مي شود که مستقل سروده شده باشد چنان که به نظر آيد شاعر تمام فکر خود را در آن بيت به صورت فشرده بيان کرده است:
گرچه دست سرو، کوتاه است از دامان گل
سرو بالايي که ما داريم سر تا پا گل است
* در واژه نامه هنر شاعري چنين آمده است: فرد يا مفرد يا تک بيت، کوتاهترين قالب شعر سنتي فارسي است و آن يک بيت است که شاعر تمام منظور خود را در آن بيان کرده است و دنباله ندارد. گاه هر دو مصرع فرد هم قافيه هستند. تک بيت هايي که شاعران سروده اند معمولاً در قسمت آخر ديوان آنها زير عنوان مفردات گردآوري شده است (صادقي، 1373، ص193).
و اما نظر همايي ـ استاد همايي فرد را يک نوع قالب شعر فارسي مي داند و مي نويسد که «گاه ممکن است شاعر تمام مقصود خود را در يک بيت تنها گفته باشد. نظير مفردات اشعار شيخ سعدي شيرازي که در خاتمه ديوانش ضبط کرده اند. ابيات مفرد بيشتر مربوط است به اثناء مکاتيب و رسايل و منشات که به مناسبت مطلب بيتي مي گويند و مي گذرند» (همايي، ص101).
آيا در زمان سعدي فرد به عنوان يک قالب شعري مثل قصيده و غزل شناخته شده بوده است؟ به عبارتي ديگر آيا سعدي هر يک از اين ابيات پراکنده را به عنوان يک شعر مستقل به نام مفرد سروده است؟
چنان که ديديم همايي، گرچه معتقد است که مفرد بيشتر مربوط به اثناء نثر است اما به هر حال مفرد را به عنوان قالب شعر فارسي مي شناسد، چون در ديوان سعدي آمده است ولي به نظر مي رسد که چنين نبوده است، زيرا اولاً شمس قيس رازي که هم زمان سعدي است، در کتاب المعجم قالب هاي شعر فارسي را مي شمارد اما از مفرد نام نمي برد (شمس قيس رازي، بي تا، صص419-289).
اصولاً از آغاز شعر فارسي دري در ديوان هاي شاعران معروف به سبک خراساني و حتي در ديوان هاي شاعران عراقي شعري در قالب مفرد وجود ندارد و در مورد ابيات پراکنده آخر کليات سعدي بايد گفت که سعدي هيچ يک از آنها را به عنوان مفرد يعني يک قالب خاص شعري نسروده، بلکه بيت هايي بوده که سروده و مجال غزل ساختن آنها را نيافته و بعضي؛ ابياتي است که از غزل ها و ديگر اشعار او استخراج گرديده است.
زين العابدين مؤتمن در کتاب تحول شعر فارسي، در مورد مفردات مي گويد: اگرچه مفردات، قسم مشخصي از اقسام شعر نيست و هر قطعه شعري از ابياتي تشکيل مي گردد، ولي چون در ديوان برخي از شاعران ابياتي متفرق و متفرد که بستگي و ارتباطي به ديگر اشعار آنان ندارد پيدا مي شود و مجموعه آنها خود باب مستقلي را تشکيل مي دهد، ما نيز در اين جا براي اين گونه واردات شاعران عنوان جداگانه اي قائل مي شويم و خرج آن را از ديگر اقسام شعر جدا مي کنيم.
مفردات، ابيات مستقل و متفردي را گويند که اعم از مصرّع و مقفي از خاطر شاعر تراوش کرده و ممکن است وقتي زمينه غزل و يا قصيده و يا اقسام ديگر شعر قرار گيرد و يا شاعر آن را در ضمن شعر مناسبي بگنجاند. ارباب ادب ابياتي را که سبب نظم غزل مي شود بيت الغزل و ابياتي را که سبب نظم قصيده گردد بيت القصيده گويند. گروهي نيز مهمترين بيت غزل و قصيده را به اين نام خوانند.
اين گونه ابيات مفرد در صورتي که به علت محدود بودن موضوع و يا تنگي قافيه و يا دنبال نکردن شاعر به حال خود باقي بماند البته در قسمتي از ديوان شاعران به نام مفردات و يا ابيات متفرق و ناتمام تدوين مي گردد و نيز ابياتي که شاعر آن را ضمن تأييد و تلميح موضوع در يک اثر منثور به کار مي برد از مفردات به شمار مي رود (مؤتمن، صص3-112).
مؤتمن در مورد مفردات سعدي در کليات مي نويسد که اينها منتخب از غزل يا قصيده و يا نوع ديگري از شعر بوده است که از هم بستگان خود جدا مانده و بدين وسيله از خطر اضمحلال و نابودي به سلامت جسته اند.
چنان که مي بينيم در مورد اين که مفرد يا فرد يک قالب شعري فارسي است يا نه اختلاف نظر است. همايي و کساني که تابع نظر همايي هستند فرد يا مفرد را يک نوع قالب شعر دانسته اند اما مؤتمن (قبل از او کاشفي به اين مطلب اشاره کرده که ذکر خواهد شد) تاکيد دارد که فرد قالب خاصي نيست.
به هر حال اين که شمس قيس که قالب هاي شعر فارسي را برمي شمرد و از قالبي به نام فرد يا مفرد نام نمي برد خود بهترين دليل است که ابيات پراکنده سعدي در قالب خاص به نام فرد يا مفرد سروده نشده است.
از طرفي محمدعلي فروغي در کليات سعدي در بخش مفردات در ذيل صفحه مي نويسد که در نسخه قديم اين عنوان هست: «و له الفرادي علي معان شي» (ص169)
وجود اين عنوان در نسخه قديم کليات سعدي دليل قاطعي است بر اين که هيچ يک از ابيات پراکنده سعدي در آخر کليات در قالب فرد يا مفرد سروده نشده است، زيرا فرادي جمع فرد است و فرد به مطلق بيت واحد گفته مي شود نه به عنواني خاص براي يک قالب شعري.
در لغت نامه دهخدا به نقل از کشاف اصطلاحات الفنون و منتهي الارب چنين آمده است. فرد به معني بيت واحد است، خواه هر دو مصراع آن مقفي باشد يا نه.
پس فرد يا مفردات سعدي در کليات در قالبي شعري خاص سروده نشده است بلکه بيت هاي پراکنده است، و اين که همايي معتقد است (همايي، ص101) که فرد يک نوع قالب شعر فارسي است... نظير مفردات سعدي درست نمي نمايد.
ناگفته نماند که اين اشتباه همايي را پيش از او ملاحسين کاشفي کرده است. ظاهراً او اولين کسي است که فرد را قالبي خاص در شعر فارسي پنداشته است و فرد را ـ که به مطلق بيت گفته مي شود ـ قالب خاص پنداشته و در تعريف آن گفته است:
فرد يک بيت را گويند که مصرع نباشد و هر آينه بايد که بيت در حد ذات خود، آراسته باشد به مثلي يا معني خاص تا مقبول طباع و شايسته استماع گردد (کاشفي، 1369، ص72).
ناگفته نماند که کاشفي حتي يک مثال براي فرد نياورده است. ظاهراً ملاحسين کاشفي همانند همايي به دليل اين که در کليات سعدي در بعضي ديگر از ديوان ها ابيات پراکنده «عنوان فرادي» دارد، فرد را قالبي خاص پنداشته است. کاشفي دو شرط براي فرد به عنوان قالب خاص قائل شده است:
1ـ مصرع نباشد يعني مفرد به عنوان قالب شعري فارسي بيت مقفي نباشد.
2ـ آراسته باشد به مثلي يا معني خاص يا مقبول طباع و شايسته استماع گردد.
شرط اول عجيب مي نمايد چون دو بيتي که همايي به عنوان مثال براي فرد به عنوان قالب شعري آورده مصرع است:
چه داند خوابناک مست مخور
که شب را چون به روز آورد رنجور
***
مرد نه به قوت است و شمشيرزني
آن است که جوري که تواني نکني
(همايي، ص101)
پی نوشت ها :
*استاد زبان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد
1- شماره ابيات اين غزل را دوستم جناب آقاي دكتر خسروان يادآوري كردند.
2- شمش قيس مي گويد تكرار قافيه مجاز نيست مگر اين كه ابيات از بيت و سي درگذرد.
منبع:نشريه پايگاه نور شماره 19
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}