پیشوای اندیشه و عمل: سیره علمی و اجتماعی امام کاظم علیه السلام
در این نوشتار، جستاری کوتاه داریم بر سیره علمی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام و نقش ایشان در تشکیل یک جامعه پایدار و متعالی به اختصار بازگو میشود.
مقدمه
دوران پیشوایی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) با تحولات عمیق فکری و اجتماعی در جامعه اسلامی همزمان بود. این دوره، شاهد انتقال افکار و علوم ملل مختلف به جهان اسلام و ظهور فرقههای جدید فکری بود که بر پیچیدگیهای اجتماعی افزود.پیامد این تحولات، بروز تقابلهای شدید فکری و تضادهای عقیدتی بود که دامنگیر جامعه شد. امام موسی کاظم (علیه السلام) به عنوان یک شخصیت علمی و معنوی برجسته، وظیفهای خطیر در مبارزه با این تندبادهای فکری بر عهده داشت. هدف ایشان، نه تنها پاکسازی محیط اسلامی از اندیشههای نادرست و انحرافی، بلکه هدایت دستههای گمراه به نور حقیقت بود.
حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) با نقد و تحلیل دقیق بر عقاید الحادی و منفی، در پی روشن ساختن حقایق اسلام بود. شخصیت ایشان به عنوان پیشوای علمی، جاذبهای خاص در جذب اندیشههای نوین و انسانی داشت.
این امام همام با دلایل منطقی و مستند در مقابل نظریات شاذ و کفرآمیز ایستادگی میکرد و قلوب گمراهان را به سوی تعالیم زلال اسلامی رهنمون میساخت. در این راستا، امام موسی کاظم (علیه السلام) نه تنها در هدایت فکری موفق بود بلکه حتی در برخورد با قدرتهای حاکم بر جامعه اهتمام داشت.
در این نوشتار، جستاری کوتاه داریم بر سیره علمی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی این امام همام و نقش ایشان در تشکیل یک جامعه پایدار و متعالی به اختصار بازگو میشود.
چالشهای فکری و اعتقادی عصر امام کاظم علیه السلام
دوران پیشوایی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) با عصر ترجمه علوم و دانش ملل دیگر، انتقال افکار جدید به جامعه اسلامی و ظهور فرقههای جدید فکری، سیاسی و مذهبی مقارن بود. آشکار است که تنوع فرقههای فکری و مذهبی به برخورد و تضاد فکری و تضارب آرا خواهد انجامید.در این کشاکش، هدف حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) و یاران آن حضرت، نشاندادن حقایق اصیل اسلام و ارشاد رهبری گمراهان و ارائه مکتب فکری و سیاسی اسلام بود که در سخنان ایشان آشکار بود. هدف امام کاظم (علیه السلام) پاکسازی محیط اسلامی از کفر و زندقه و فرقهگرایی بود.
برنامهریزی فکری، چارهجویی برای روبهرو شدن با عقاید منحرف و انگیزههای باطل، مقابله با واپسگراییهای قبیلهای و افکار نژادپرستی، نخستین فعالیتهای امام کاظم (علیه السلام) بهشمار میآید.
در این دوره، تبلیغ افکار الحادی و کفرآمیز بسیار شدت یافته بود. امام کاظم (علیه السلام) نیز با دلایل استوار در برابر گفتههای پوچ مدعیان میایستاد و با آشکار ساختن واقعیت، پیروان آن عقاید را از اشتباه و فساد اندیشههاشان آگاه میساخت. بدین ترتیب جنبش علمی امام موسی کاظم (علیه السلام) در جامعه اسلامی منتشر شد و گروه بزرگی از مسلمانان، افکار ایشان را پذیرفتند.
این پدیده بر مسئولان حکومتی گران آمد. از این رو، با شدت و فشار و گاه شکنجه میکوشیدند عرصه را بر آنان تنگ کنند. به ناچار امام موسی کاظم (علیه السلام) فرستادهای نزد هشام بن حکم1 گسیل داشت و به او هشدار داد تا بهدلیل خطرهای موجود از گفتگو و مناظره بپرهیزد. هشام نیز تا مرگ مهدی خلیفه عباسی از سخنگفتن خودداری ورزید.2
امام کاظم (علیه السلام) با فکری باز و عملی پویا، سعی در هدایت جامعه اسلامی به سمت حقایق اصیل اسلام و مبارزه با افکار انحرافی داشت. مطالبی که در ادامه میآید، به خوانندگان نشان میدهد که چگونه این امام همام با اقدامات خویش، بر چالشهای فکری غلبه کرد و تأثیر بزرگی بر صیانت از دین و اخلاق اجتماعی گذاشت.
گفتگوی امام کاظم (علیه السلام) به زبان فارسی
ابوبصیر از شاگردان مبرز امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) میگوید:در محضر مبارک پیشوای هفتم نشسته بودم و افتخار حضور داشتم که فردی از خراسان شرفیاب شد و خواست به زبان عربی با امام گفتگو کند.
امام پاسخ او را به زبان فارسی بیان کرد. آن مرد خراسانی شگفتزده پرسید: «ای پسر پیامبر! من با دشواری با شما به عربی سخن گفتم؛ زیرا فکر میکردم پیشوای من جز با لغت عرب با لغت دیگری آشنایی ندارد. اکنون میبینم شما فارسی را شیواتر از من ادا میکنید».
امام فرمود: «شگفتا! اگر این چنین باشد که شما هم ندانید و من هم... پس فرق و امتیاز من با شما چه خواهد بود؟!»3
استفتای مهدی عباسی از امام کاظم (علیه السلام)
حسن بن علّی بن نعمان میگوید: هنگامی که مهدی عبّاسی در اندیشه توسعه مسجدالحرام افتاد و برخی ساختمانها را ویران کرد، خانهای در مکان حساسی قرار گرفته بود که در مربّع و چهارگوشهدارشدن مسجدالحرام اهمیت بهسزایی داشت. مهدی عبّاسی از صاحبان منزل خواست که آن را بفروشند، امّا صاحبان خانه حاضر به فروش آن نشدند.مهدی از فقهای معاصر خویش استفتا کرد. همه در پاسخ گفتند: این خانه غصبی است و نمیشود آن را جزو مسجدالحرام ساخت. در این هنگام، علی بن یقطین4 گفت: «یا امیرالمؤمنین! اگر نامهای به محضر موسی بن جعفر (علیه السلام) بنگاریم، از این مشکل نجات پیدا خواهیم کرد. او از چاره این امر، به تو خبر خواهد داد».
مهدی عبّاسی به حاکم مدینه نامهای نوشت تا از موسی بن جعفر (علیه السلام) بپرسد: منزلی هم اکنون مانع گسترش مسجدالحرام شده است صاحبانش نیز حاضر نیستند آن را بفروشند. پس چاره کار چیست؟
حاکم مدینه نزد آن حضرت رفت و از آن امام همام مسأله را پرسید. حضرت فرمود: «ناچاریم که بدین سؤال، پاسخ گوییم؟»
حاکم گفت: «آری، ضرورتی است که پیش آمده است».
امام فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم؛ اگر کعبه پس از ساختن خانههای مردم ساخته شده است، مردم به اطراف آن سزاوارترند و اگر خانههای ساخته شده پس از ساختن کعبه به وجود آمدهاند، کعبه به اطرافش اولی است. امام با چنین شیوهای که در حقیقت، یکی از احکام و مصادیق حریم را بیان داشته است، حقّ کعبه معظّمه را در توسعه و گسترش مقدّم میداند.
اینجاست که مهدی عبّاسی پس از قرائت نامه حاکم و پاسخ امام آن را میبوسد و دستور میدهد آن خانه را خراب کنند و جزو حریم مسجدالحرام قرار دهند. صاحبان خانه به محضر آن امام بزرگوار شرفیاب شدند و بدو گفتند نامهای خطاب به مهدی بنویسید که دستکم قیمت آن را به ما پرداخت کند.
امام نیز نامهای بدو نوشت و در آن مرقوم فرمود که مقداری پول به صاحبان آن منزل بدهد. مهدی عبّاسی نیز امر امام را اطاعت و با دادن مقداری پول، صاحبان خانه را راضی کرد.5
یادی از بهلول، یکی از شاگردان امام کاظم (علیه السلام)
یکی از شاگردان برجسته امام کاظم (علیه السلام)، بهلول بن عمرو بود. او برای حفظ جان خود از گزند هارون الرّشید، با اشاره امام کاظم (علیه السلام) خود را به دیوانگی زد و از آن پس به بهلول مجنون معروف گردید.روایت شده است که هارون عباسی میخواست برای بغداد، قاضی القضات تعیین کند. در این باره با اصحاب و علما مشورت کرد و همگی بهلول را برای این کار شایسته دانستند.
هارون، بهلول را احضار کرد و به او گفت: ای فقیه هوشمند! ما را در قضاوت، یاری کن. بهلول گفت: من برای این کار صلاحیت ندارم. هارون گفت: همه اطرافیان و مردم بغداد، تو را برای این کار شایسته میدانند.
بهلول پاسخ داد: «شگفتا! من خودم به خودم آگاهتر از دیگران هستم. وانگهی اینکه میگویم: صلاحیت ندارم، یا راست میگویم که صلاحیت ندارم، یا دروغ میگویم که در این صورت آدم دروغگو، شایسته مقام قضاوت نیست. هارون گفت: تو را آزاد نمیکنم تا این مقام را بپذیری. بهلول که چنین دید، گفت: اکنون که چنین است، یک شب به من مهلت دهید، تا در این مورد بیاندیشم.
به او مهلت دادند. بهلول به خانهاش رفت، فردای آن روز، صبح زود با چوبی بلند که در دست داشت از خانه بیرون آمد و خود را به دیوانگی زد و وارد بازار شد. مردم دیدند بهلول، لباس و عبا و عمامهاش، کج و معوج شده و چوبی به دست گرفته و بر آن سوار شده و فریاد میزند، از پیش رویم کنار روید تا اسبم به شما لگد نزند. مردم گفتند: حضرت بهلول، دیوانه شده است.
این خبر به هارون رسید. هارون گفت: «ما جَنَّ وَ لکنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنّا؛ او دیوانه نشده است، بلکه با این کار برای حفظ دینش از ما فرار کرد».6
بهلول تا آخر عمر در همین وضع به سر برد، تا طاغوتهای عبّاسی از وجود او سوءاستفاده نکنند. او از همین وضع ساختگی خود، بر ضدّ طاغوتها استفاده بسیار کرد و با طنز و مزاح و شیوههای گوناگون افشاگری کرد.
تألیفات امام کاظم (علیه السلام)
از امام کاظم (علیه السلام) روایات بسیاری در علوم گوناگون نقل شده است. از جمله تألیفات ایشان، وصیتی است که برای شاگرد برجسته خود هشام بن حکم ایراد نموده و در آن صفات عقل را بر شمرد. حسن بن علی بن شعبه این وصیت بسیار طولانی را در تحفالعقول آورده است.7بررسی تألیفات امام کاظم (علیه السلام)، بهویژه این وصیت باارزش، میتواند موضوعی مفید و جذاب برای مخاطبان رسانه، در ایام ولادت و شهادت این امام همام باشد.
علم امام امام کاظم (علیه السلام)
امام کاظم (علیه السلام) همچون پدر بزرگوار و اجداد طاهرینش، به کمال فضل و علم آراسته بود. از ایشان دانشمندان و راویان بسیاری، روایت کردهاند و در شاخههای گوناگون علمی ـ اعم از علوم دینی و غیردینی ـ بیاناتی روشنگر و راهگشا برجای مانده است.شهرت علمی امام کاظم (علیه السلام)
شهرت علمی امام موسی کاظم (علیه السلام) در زمان خلافت مهدی عباسی، بالا گرفت و در عرصه فضیلت، تقوا، دانش و رهبری میدرخشید. مردم گروه گروه، پنهانی به ایشان روی میآوردند و عطش معنوی خویش را بهوسیله آن چشمه فیض ازلی فرو مینشاندند.جاسوسان مهدی عباسی، این همه را بدو گزارش کردند. مهدی بر خلافت خویش بیمناک شد. بنابراین، دستور داد امام را از مدینه به بغداد آورند تا زندانی کنند.8
جایگاه علمی امام کاظم (علیه السلام)
در تبیین مقام و جایگاه علمی امام کاظم (علیه السلام) میتوان به موارد زیر اشاره کرد:1. پذیرفته بودن مرجعیت علمی اهل بیت (علیهم السلام) بهویژه امام کاظم (علیه السلام) برای همگان
از مسائلی که همه مسلمانان پذیرفتهاند، مرجعیت علمی اهل بیت (علیهم السلام) است. همه مسلمانان، اهل بیت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) را مرجع علمی معتبر میشناسند.
2. اعتراف دانشمندان اهلسنت و حتی مخالفان، به مقام علمی امام کاظم (علیه السلام)
این اعترافها با عبارتهای گوناگونی بیان شده است که برای نمونه، چند نمونه را ذکر میکنیم:
الف) امام کاظم علیه السلام؛ داناترین مردم زمان
ابن حجر در الصواعق نوشته است: «امام موسی کاظم (علیه السلام)، داناترین مردم زمان خویش بود.»9معنای این سخن آن است که همگان به دانش او نیازمند بودند و او به کسی نیاز نداشت. از این رو، هیچ پرسش و شبههای را بیپاسخ نمیگذاشت.
ب) امام کاظم علیه السلام؛ سرآمد تمام دانشمندان
دو تن از دانشمندان اهل سنت، سرآمد تمام دانشمندان را در حق امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به کار بردهاند؛ علامه مَناوی10 در الکواکب الدرّیه11 و علامه ابن صُبّان12 در اسعاف الرّاغبین.13ج) امام کاظم علیه السلام؛ سرچشمه دانش
محیی الدین بن عربی در صلواتنامهاش به نام المناقب، در معرفی امام کاظم (علیه السلام)، واژگانی را به کار برده است که گویای مقام علمی امام از دیدگاه آن عارف سترگ است:درود خدا و فرشتگان و بندگان شایسته بر درخت طور، بر کتاب نگاشته شده، بر خانه آباد، بر سقف برافراشته، بر راز نهان، بر برگهای منتشر شده، بر دریای خروشان، بر آیه نور، بر موسای کلیم در وادی ایمن امامت، بر سرچشمه بزرگواری،... بر مرکز (و حلقه وسط) امامان (دوازدهگانه) علوی، بر محور سپهر شریعت مصطفوی... .14
کسی که فلک شریعت حضرت پیامبر خاتم بر گرد او میچرخد و حلقه میانی امامان دوازدهگانه است. بیتردید، سرچشمه دانش است. او ادامه دهنده راه پیامبر و امامان پیش است. پس آنچه آنان دارند از جمله دانش گسترده، در امام هفتم نیز هست.15
د) امام کاظم علیه السلام؛ وارث علم پیامبران
بهترین گواه بر فضل یک انسان، اقرار دشمن وی به آن فضل است. درباره مقام والای امام موسی بن جعفر (علیه السلام) از این دست اعترافها فراوان است. برای مثال، هارون الرشید به مأمون عباسی میگوید:«فرزند عزیزم! این [موسی بن جعفر] وارث علم پیامبران است. اگر میخواهی به علم درست دست یابی، آن علم نزد این [شخص] یافت میشود».16
حوزه علمیه امام کاظم (علیه السلام)
پس از شهادت امام صادق (علیه السلام)، امام کاظم (علیه السلام) شاگردان برجسته پدر را گرد خود جمع کرد و با توجه ویژه به آنها، در حفظ و پاسداری از دانشگاه جعفری تلاش بسیاری کرد و با مناظرههای خود، همه را تحت تأثیر مقام علمی خود قرار داد.شاگردان تربیت شده آن حضرت، مانند صفوان، بهلول، یونس بن عبدالرحمان، هشام بن حکم، علی بن یقطین و... نیز هرکدام از برجستگان حوزه تشیع به شمار میآیند.17
سید بن طاووس نقل میکند: جماعتی از یاران خاص امام کاظم (علیه السلام) از بستگان و شیعیان در محضر او حاضر شدند و صفحههای نازک و لطیفی از آبنوس و قلم به همراه خود داشتند. هنگامی که امام کاظم (علیه السلام) سخن میگفت یا مسألهای را فتوا میداد، آنها آنچه میشنیدند، مینوشتند.18
امام کاظم علیه السلام؛ پاسدار دانشگاه جعفری
امام کاظم (علیه السلام) پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جعفر صادق (علیه السلام)، از برنامههای علمی ایشان پیروی میکرد. سید بن طاووس در این باره میگوید:«گروه زیادی از یاران و شیعیان خاص امام کاظم (علیه السلام) در محضر آن حضرت جمع میشدند و سخنان ارزشمند و پاسخهای آن حضرت به پرسشهای حاضران را یادداشت میکردند.»19
نتیجهگیری:
در این نوشتار، جستاری کوتاه دارشتیم بر سیره علمی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) و نقش ایشان را در تشکیل یک جامعه پایدار و متعالی به اختصار بازگو نمودیم.با بررسی شخصیت حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)، درمییابیم که ایشان نه تنها به عنوان یک پیشوای دینی، بلکه به عنوان یک رهبر اندیشهای، نقش بیبدیلی را در عصر خویش ایفا کردهاند.
امام کاظم (علیه السلام) با اشراف به نیازهای جامعه، به تبیین اصول اسلامی و فرهنگی پرداخته و در برابر افکار انحرافی و کفرآمیز ایستادگی کرد. این امام بزرگوار با بهرهگیری از دلایل منطقی و استدلالهای معقول، گام به گام، رهگشای اندیشههای نوین و تحولخواهی در درون دینی و اجتماعی گردید.
علاوه بر این، شخصیت امام موسی کاظم (علیه السلام) به وضوح نمایانگر همزیستی علم و دیانت است. ایشان به خوبی توانستند مرزهای علم و دین را ترقی دهند و دانش را در کنار اصول دینی به جامعه عرضه نمایند. نتیجه تلاشهای ایشان نه تنها در زمان خود، بلکه در تاریخ اسلام به عنوان چراغ راهنمایی برای آیندگان نیز شناخته شده است.
در نتیجه، سیره و شخصیت امام کاظم (علیه السلام) به ما میآموزد که تقوا، علم و درک عمیق از نیازهای جامعه، میتواند چراغی راهنما در مسیر پرچالش زندگی باشد. مسئولیت ما این است که با تأسی به رفتارهای این امام همام، به دنبال حقایق و حقیقت در ساحت زندگی خود باشیم و در برابر ناملایمات علمی و اجتماعی ایستادگی کنیم.
پینوشتها:
1. هشام بن حکم، از شاگردان برجسته و اصحاب امام صادق (علیه السلام) و امام کاظم (علیه السلام) و از متکلمین قرن دوم هجری.
2. رجال کشی، ص 172.
3. بحارالانوار، ج 48، ص 47.
4. علی بن یقطین (124ـ128ق) از متکلمان شیعی و از وزاری حکومت عباسی (در دوره خلافت مهدی، هادی و هارون)
5. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 187.
6. بهجة الآمال، ج 2، صص 436ـ435.
7. متن حدیث در بخش اندیشهشناسی آمده است.
8. برگرفته از: پیشوای هفتم، مؤسسه در راه حق.
9. الصواعقالمحرقه، ص 203.
10. محمد عبدالرئوف بن تاج الدین ملقب بن زین الدین، اهل قاهره و شافعی مذهب بوده است. وی در سال 952ق زاده شد و در 1031ق در قاهره درگذشت. وی دارای آثار فراوان و سودمندی است که فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر از آنهاست. (معجم المطبوعات العربیه، ج 2، ص 1799؛ معجم المؤلفین، ج 5، ص 22؛ الأعلام، ج 6، ص 204).
11. الکواکب الدریه فی مناقب السّادة الصوفیه، ج 1، ص 172.
12. شیخ محمد بن علی، مکنّی به ابوالعرفان و ملقب به هُبّان و مشهور به ابن الصُبّان، اهل مصر و شافعی مذهب بوده است. وی در سال 1206ق در کشور مصر درگذشت. در دانشهای مختلف عقلی و نقلی به کمال رسید. از عالمان مصر بهره فراوان برد و به تحقیق و دقت نظر، در خاورمیانه مصر و شام مشهور بود. او آثار فراوانی دارد که اسعاف الراغبین از آنهاست. شاگرد وی (جَبرِتی) در کتاب عجائب الآثار، شرح حالش را آورده و او را ستوده است. (الأعلام، ج 6، ص 297؛ معجم المؤلفین، ج 11، ص 18؛ الغدیر، ج 1، ص 145، ش 331؛ سیدعبدالعزیز طباطبایی، مقاله «اهل البیت فی المکتبة العربیه»، مجله تراثنا، قم، مؤسسه آلالبیت، سال اول، تابستان 1405ق، ش 1، ص 24).
13. اسعاف الرّاغبین فی سیرة المصطفی و اهل بیته الطاهرین، چاپ شده در حاشیه نورالأبصار، ص 247.
14. الم 296.
15. امام کاظم (علیه السلام) از دیدگاه اهلسنت، ص 15.
16. الأتحاف بحب الأشراف، ص 54.
17. سیره چهارده معصوم (علیهم السلام)، ص 617.
18. همان.
19. سیره پیشوایان (علیهم السلام)، ص 415.
منبع: دریای حلم (رهیافتی بر شخصیتشناسی، سیرهشناسی و اندیشهشناسی امام موسی کاظم علیه السلام)، تهیهکننده و ناشر: اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه صدا و سیما، 1398ش.
تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}