تجهيزات ارگونوميک براي زندگي بهتر


 






 

صفحه کليد Microsoft Wireless Comfort Keyboard 5000
 

اجازه بدهيد صحبت را از پيشتاز صفحه کليدهاي ارگونوميک يعني مايکروسافت آغاز کنيم. دو ترکيب صفحه کليد/ماوس از شرکت مايکروسافت در اين مجموعه حضور دارند: مدل جديد Wireless Comfort Desktop 5000 و Natural Ergonomic Desktop 7000. صفحه کليد 5000 از يک طراحي موجي براي طراحي بستر کليدهاي خود استفاده مي کند، در حاليکه صفحه کليد اصلي در امتداد يک منحني نرم شبيه به لبخند پياده سازي شده است. شرکت مايکروسافت اين طراحي را رسماً Curve Comfort مي نامد. بخاطر اين انحنا، کليدهاي نزديک به مرکز بستر (بيش از همه کليدهاي G, H, B و N) بزرگتر از کليدهايي هستند که در حاشيه هاي سمت راست و چپ مجموعه کليدهاي اصلي قرار گرفته اند. در حقيقت، هدف از اين نوع طراحي اين است که از انحراف زند زبرين جلوگيري شود، درست همان کاري که يک طراح دو بخشي انجام مي دهد، با اين تفاوت که طراحي موجي از تقسيم کليدها به دو بخش اجتناب مي نمايد. در اينجا نيز با يک مصالحه مواجه هستيم. يک طراحي دو بخشي واقعي، انحراف بسيار کمتري را در زند زبرين دست ايجاد مي کند و هنگاميکه نوبت به جنبه هاي ارگونوميکي مي رسد، هر درجه به حساب مي آيد. از سوي ديگر، انطباق با طراحي موجي براي تايپيست هايي که به چيدمان استاندارد عادت کرده اند، بسيار آسانتر از يک طراحي دو بخشي واقعي خواهد بود.
ما علاقه ی فوق العاده به کليدهاي مايکرو يا کليدهاي توابع 5000 نداريم، هر چند که شاخص Low-Battery آن نسبتاً جذاب است. ما بيشتر به تکيه گاه لاستيکي داراي بافت آن براي مچ دست علاقه پيدا کرديم. ما بطور کلي تکيه گاه هاي نرم براي مچ دست راست را ترجيح مي دهيم، اما این بخش در صفحه کليد 5000 تقريباً به اندازه ی پلاستيک، سخت است. اما بافت اين تکيه گاه به دستان شما کمک مي کند تا بر روي سطح تکيه گاه ليز نخورند. بنابراين دستان شما هميشه در موقعيت مرکزي باقي مانده و مجبور نيستيد دائماً براي استقرار مجدد دستان خود از شانه ها و بازوهايتان کمک بگيريد. ما همچنين متوجه شديم شيب کوتاه اين تکيه گاه راحت تر از چيزي است که انتظار داشتيم.


 

5000 در عين حال با يک ويژگي عالي ادغام شده است تا از فشار بر مچ دست شما جلوگيري نمايد. همانطورکه با اينگونه محصولات آشنايي داريد، تقريباً در تمام صفحه کليدهاي امروزي پايه هاي نگهدارنده (زيرين) در قسمت بالايي صفحه کليد تعبيه شده اند. اگر اين پايه ها را به طرف پايين بچرخانيد، قسمت بالايي صفحه کليد در ارتفاع بالاتري نسبت به قسمت پاييني آن قرار مي گيرد. اما اين وضعيت براي تمام پيکربندي هاي کاربر/ميز مفيد نخواهد بود. مايکروسافت پايه ی لاستيکي را در 5000 طراحي کرده است که مي توانيد آن را با يک چرخش از محل خود خارج کرده و سپس در حفره هايي که نزديک قسمت پاييني صفحه کليد تعبيه شده اند قرار دهيد. به اين ترتيب، ناحيه اي که در زير کف دست شما قرار مي گيرد اندکي بالاتر خواهد آمد. اگر شما يک ميز نسبتاً کوتاه و يا يک صندلي بلند در اختيار داشته و يا بطور خاصي مستعد دردهاي فشار مچ دست هستيد، اين بالا آمدن قسمت پاييني صفحه کليد مي تواند تا مچ دست شما را در وضعيت خنثي نگهداشته و از فشار وارد بر آن بکاهد.
بطور کلي، صفحه کليد Wireless Comfort Desktop 5000 داراي برخي مزاياي ارگونوميک است. ممکن است شما مجبور شويد براي آموزش انگشت هاي خود بر روي کليدهايي که داراي اندازه هاي گوناگون هستند، يک دوره ی تنظيمي را پشت سر بگذاريد اما مزاياي اين صفحه کليد در مقايسه با يک نمونه ی استاندارد مطمئناً ارزش چند ساعت تمرين براي کسب مهارت بر روي آن را خواهد داشت.

صفحه کليد Microsoft Natural Ergonomic Keyboard 7000
 

براي تايپيستي که تنها از دو انگشت خود استفاده مي کند، يک صفحه کليد با بستر دو بخشي به معناي شکنجه است. امتدادي که شما به آن عادت کرده ايد ناگهان ناپديد مي شود و شما بايد دائماً به صفحه کليد خيره شويد (که با تأثيرات بدي براي گردنتان همراه خواهد بود) و يا اينکه مچ خود را به سمت بيرون خم کرده و دستهايتان را مرتباً از روي صفحه کليد کنار بکشيد تا ببينيد که در حال انجام چه کاري هستيد (که اين وضعيت حتي بدتر خواهد بود). شما احتمالاً براي استفاده از يک طراحي دو بخشي بايد يک تايپيست «لمسي» باشيد. بنابراين اگر مزاياي يک صفحه کليد ممتاز را مي خواهيد، زمان يادگيري نحوه ی تايپ لمسي فرا رسيده است.
صفحه کليد Desktop 7000 بيانگر آخرين چرخش مايکروسافت بر روي طراحي Natural قديمي است و در واقع مدل Natural Ergonomic Keyboard 4000 را با يک ماوس Natural Wireless Laser Mouse 6000 ترکيب کرده. طراحي دو بخشي مايکروسافت که حالا 15 سال از عمر آن مي گذرد، به معرفي چنداني نياز ندارد. با اينحال، اگر از حاشيه ی پاييني بستر صفحه کليد به سطح مقطع آن نگاه کنيد، متوجه يک منحني ناقوسي کم عمق در طراحي آن خواهيد شد که شکاف دو بخش صفحه کليد در قله ی آن قرار گرفته است. اين طراحي براي کاهش چرخش بازو به سمت داخل در نظر گرفته شده است. اين فرم در عين حال حتي بيش از يک طراحي دو بخشي تخت (نظير آنچه که در مدل 5000 به چشم مي خورد) از قرار گرفتن دست در وضعيت متقاطع جلوگيري مي کند. از سوي ديگر، اين ترکيب مي تواند زمان مورد نياز براي انطباق با صفحه کليد را افزايش دهد.
Dan Odell ارگونوميست شرکت مايکروسافت مي گويد: «در رابطه با يادگيري نحوه ی کار با صفحه کليد Natural، اين دوره براي اکثر مردم به سرعت پشت سر گذاشته مي شود. يک مطالعه ی اخير نشان مي دهد افرادي که در حال يادگيري کار با صفحه کليد Natural هستند، در طول 5 آزمايش ابتدايي به فاصله ی 5 درصدي با سرعت تايپ معمولي خود مي رسند. مطالعات داخلي ما نشان داده است که شايد عادت کردن به احساس کلي آن کمي بيشتر طول بکشد، با اينحال اکثر مردم در طول دو هفته کاملاً به آن عادت مي کنند. ما در عين حال متوجه شديم افرادي که سبک تايپ کردن آن ها از خط مرکزي صفحه کليد عبور مي کند، زمان دشوارتري را براي انطباق با اين صفحه کليد پشت سر مي گذارند».


 

صفحه کليد 4000 (يک صفحه کليد 7000 اما بدون قابليت هاي بي سيم) از يک شيب 7 درجه اي استفاده مي کند. اين شيب اندکي نرم تر از 8 تا 10 درجه اي است که در مطالعات اوليه به عنوان زاويه ی بهينه مطرح مي شد و بدون ترديد بازتاب بعضي از نتايج مطالعات بازاري است که خود مايکروسافت آن ها را به دست آورده. ما تکيه گاه نرم تر صفحه کليد 4000 براي مچ دست و همچنين نحوه ی شکل گيري آن براي ايجاد انحنا در کف دستان شما را ترجيح مي دهيم. اين احتمالاً راحت ترين تکيه گاه مچ دست يکپارچه براي صفحه کليد است که ما تاکنون از آن استفاده کرده ايم. علاوه بر پايه هاي بلند کننده ی معمولي که با يک چرخش از محل خود باز مي شوند، يک نوار منحني نيز در بسته بندي اين صفحه کليد وجود دارد که به قسمت پائيني آن متصل مي شود تا تکيه گاه مچ دست را در وضعيت بالاتري قرار دهد. شايد اين نوار تا حدودي سست به نظر برسد، اما کار خود را بطور فوق العاده اي انجام مي دهد. ما به طور کلي به قطعات قابل جداسازي علاقه اي نداريم و احتمالاً يک چيدمان پايه ی چند سايزي قابل تنظيم (نظير کاري که Logitech انجام داده است) را ترجيح مي داديم. اما بايد اعتراف کنيم که پاسخ مايکروسافت به اين موضوع نيز واقعاً عالي است.
در ابتدا، انتخاب مايکروسافت براي قرار دادن يک اهرم زوم در فاصله ی بين دو بخش صفحه کليد و همچنين استقرار کليدهاي Back و Forward کمي پايين تر از کليد Space (درست هم مرکز با اين کليد و در جايي که براي انگشتان شست قابل دسترسي نيست) براي ما بسيار عجيب بود. ما عادت کرده ايم که اين توابع را بر روي ماوس خود ببينيم. اما وقتي کمي درباره ی آن فکر کرديم، متوجه شديم که دلايل چنين انتخابي کاملاً آشکار هستند. کليدهاي مذکور، متداول ترين کليدهاي توابع به حساب مي آيند. چرا يک کاربر بايد مجبور باشد دست خود را (اساساً با استفاده از کل بازو) بيش از 30 سانتيمتر جابه جا نمايد در حاليکه با يک چرخش کوچک مچ دست مي تواند به همان توابع دسترسي داشته باشد. از نظر ارگونوميکي، اين طراحي کاملاً توجيه پذير است.
در حالي که هيچ احساس مشترکي در بين آزمايش کنندگان ما (که همگي از تايپيست هاي لمسي به حساب مي آمدند) به چشم نمي خورد، اما صفحه کليد 4000 توانست به مدل محبوب همه ی آن ها تبديل شود. به نظر مي رسد که صفحه کليد مذکور توانسته محبوب ترين تعادل ما بين منحني يادگيري کوتاه، بهترين دقت تايپ و راحت ترين وضعيت را بدست آورد.

صفحه کليد Logitech Wireless Keyboard K350
 

تقريباً به نظر مي رسد که Logitech به مطالعه ی صفحه کليد 5000 مايکروسافت پرداخته، کمي از مدل 4000 اين شرکت الهام گرفته، چند تنظيم جزئي از سوي خودش را به اين ترکيب اضافه کرده و نهايتاً صفحه کليد ارگونوميک 350K را ارائه نموده است. به نظر مي رسد الگوي شرکت Logitech در طول ساليان گذشته اين بوده است که هميشه گرايش هاي بزرگ در حوزه ی تجهيزات جانبي را شناسايي کرده، و سپس راه هايي را جهت توليد محصولاتي براي اين گرايش ها بيابد که جذاب باشند، اين محصولات را با کيفيت ساخت بالايي ارائه نموده و نهايتاً عملکرد سطح بالايي را در سطوح قيمتي متوسطي تحويل دهد. شما مي توانيد انتخاب هاي بسيار خوبي را از بين بلندگوها، وب کم ،ماوس ها و ساير محصولات اين شرکت انجام دهيد. به هر حال، الگوي فوق الذکر دائماً تکرار مي شود.


 

همين وضعيت در مورد 350K نيز صادق است. Logitech آشکارا به دنبال يک صفحه کليد ارگونوميک با زمان يادگيري «صفر» بوده است. ما در اين محصول با همان شکل لبخندي اصلي بستر کليدها مواجه هستيم که در صفحه کليد 5000 مايکروسافت پياده سازي شده، با اين تفاوت که Logitech روش فاصله گذاري کليدها و يا اندازه ی آن ها را تقليد نکرده است. اين يک تکنيک زيرکانه به حساب مي آيد و باعث گرديده تا انتقال از يک صفحه کليد استاندارد به K350 تقريباً بلافاصله انجام شود.
در واقع، Logitech طراحي خود را عليرغم شباهت هاي احتمالي از صفحه کليد 4000 مايکروسافت اقتباس نکرده است. همانطور که قبلاً توضيح داديم،4000 از يک بستر کليد شيب دار براي کاهش چرخش بازو به طرف داخل استفاده مي کند. اما اين موضوع در مورد 350K صادق نيست. در مقابل، صفحه کليد Logitech يک سرنخ را از صفحه کليدهاي سبک Contour گرفته و فرورفتگي هاي کم عمق را در بستر کليد ايجاد کرده است تا انطباق بهتري با طول انگشتان شما داشته باشند. تأثير اين طراحي بسيار اندک به نظر مي رسد، اما (احتمالاً) متراکم است. جابه جايي کمتر انگشت بطور کلي به معناي حرکت تکراري کمتري خواهد بود.
ما قبلاً به طراحي پايه هاي صفحه کليد Logitech اشاره کرديم. همانطور که در شکل [4] مشاهده مي کنيد، دو پايه در هر طرف اين صفحه کليد پياده سازي شده اند که يکي از آن ها در داخل ديگري قرار مي گيرد. وضعيت مذکور، اين آزادي عمل را در اختيار شما قرار مي دهد که به دلخواه خود صفحه کليد را با زاويه ی 4 يا 8 درجه تنظيم کنيد. اما برخلاف مايکروسافت، Logitech فکري براي بالا بردن حاشيه ی جلويي صفحه کليد ندارد، بنابراين هيچ کمکي به فشار وارد بر مچ دست شما نمي کند (و احتمالاً حتي با خطر افزايش آن مواجه است).


 

با اينحال، ما متوجه شديم که احساس لمسي Logitech تا حدود زيادي به مايکروسافت شباهت دارد، گر چه مايکروسافت نسبتاً کم صداتر است (اگر براي اطمينان از اينکه عملاً کليدي را فشار داده ايد تا حدودي به بازخورد صوتي وابسته هستيد، شايد رضايت چنداني از اين ويژگي مايکروسافت نداشته باشيد). ساختار ارتباطي بي سيم 2/4 گيگاهرتزي Logitech نيز همانند محصولات مايکروسافت بسيار خوب عمل مي کند. گيرنده ی USB در نظر گرفته شده براي هر دو گروه صفحه کليدها و ماوس هاي سازگار، بطور مضحکي کوچک است (تا حدي که مي توان گفت براي استفاده هاي موبايل بيش از حد کوچک است، زيرا به آساني گم مي شود). البته، کوچک بودن گيرنده ی مذکور با اين امتياز کلي همراه است که شما هرگز نيازي به جدا کردن آن از سيستم نخواهيد داشت. 3 سال عمر باتري ذکر شده براي دو باتري AA، واقعاً فوق العاده به نظر مي رسد (البته اگر واقعيت داشته باشد).
بعضي از کاربران به کيفيت و راحتي 350K علاقه پيدا کرده و آن را به عنوان صفحه کليد اصلي جديد خود انتخاب مي نمايند، انتخاب مذکور تا حدودي به اين دليل است که بسياري از آن ها وقت کافي براي انطباق با يک طراحي جديد صفحه کليد (که اساساً به معناي يادگيري تايپ لمسي است) را ندارند. با اينحال اگر شما به اندازه ی کافي با هوش باشيد، خودتان را وادار مي کنيد تا تصميم گيري بهتري با مزاياي بلند مدت تر را براي بدن خود انجام دهيد.


 

اگر به تمام کليدهاي توابع رسانه اي 350K اهميتي نمي دهيد و ترجيح مي دهيد که از مواجه شدن با افزايش تداخل بي سيم در اطراف ميز خود جلوگيري کنيد، مي توانيد به سراغ 450Logitech Comfort Wave برويد [شکل 5] اين مدل در واقع يک 350K سيمي است که بيشتر براي خريداران تجاري در نظر گرفته شده.

Kinesis Advantage
 

ما به Will Hargreaves مدير عامل Kinesis قول داديم که در کمال وفاداري يک هفته از وقت خود را بر روي صفحه کليد Advantage او که در کلاس Contoured قرار مي دهد، خواهيم گذاشت. اما اينکار را انجام نداديم، بلکه آن را به يک تايپيست ديگر سپرده و از او خواستيم تا نظرات خود را درباره ی صفحه کليد مذکور ثبت نمايد. اگر نگاهي به شکل [6] بيندازيد، به آساني مي توانيد دليل اين کار ما را حدس بزنيد. Advantage باعث مي شود که شکاف ما بين دو بخش صفحه کليد در مدل 4000 مايکروسافت به يک فاصله ی موئي شباهت پيدا کند. در اينجا نيز ايده ی اصلي قرار دادن مفصل در يک وضعيت خنثي است. حتي با وجود آنکه طراحي Natural مايکروسافت «خنثي بودن» وضعيت مچ دست و چرخش بازو به طرف داخل را ترويج مي کند، اما شما هنوز بايد هر دو دست خود را به طرف داخل متمايل کنيد تا در نزديکي بخش مرکزي صفحه کليد به يکديگر برسند که در نتيجه يک وضعيت تقريباً مثلثي را با بدنتان تشکيل مي دهند. اين وضعيت طبيعي نيست. بنابراين، صفحه کليد Advantage تلاش مي کند تا دست هاي کاربر را به فاصله ی طبيعي آن ها نزديک تر نموده و فشار کمتري را به آرنج ها، بازوها و شانه هاي او وارد کند. به همين دليل فاقد يک صفحه کليد عددي مجتمع مي باشد.
Hargreaves مي گويد: «بسياري از مردم با کنجکاوي زيادي به اين محصول نگاه مي کنند زيرا دو بخش آن با فاصله ی زيادي از يکديگر قرار گرفته اند و صفحه کليد عددي نيز ندارد. ما فکر مي کنيم تمام مدل هايي که آن ها را صفحه کليدهاي ارگونوميکي «حرفه اي» و يا «با عملکرد بالا» مي ناميم، صفحه کليد عددي را حذف نموده و آن را بعنوان يک گزينه ی اختياري در نظر مي گيرند تا به اين ترتيب ماوس به دستان کاربر نزديک تر باشد، زيرا مردم به دفعات بسيار بيشتري از ماوس خود استفاده مي کنند. احتمالاً دو سوم مشتريان ما هرگز از يک صفحه کليد عددي استفاده نمي کنند.


 

Hargreaves معتقد است که مشتريان او غالباً استفاده از يک صفحه کليد Contoured شرکت Kinesis را به احساس «تايپ کردن در يک سراشيبي» تشبيه مي کند. تا زمانيکه خودتان عملاً يکي از اين صفحه کليدها را امتحان نکرده باشيد، توصيف مذکور احتمالاً معناي چنداني برايتان نخواهد داشت. انگشتان هر دست در يک طراحي کاسه اي با کليدهايي قرار مي گيرند که پياده سازي آن ها با طول انگشتان دست متناظر است. با اين ترتيب، کشش معمولي که براي رسيدن به رديف هاي بالايي و پاييني کليدها صورت مي گرفت به کلي از بين مي رود. شما هيچ نيازي نداريد براي بالا بردن کف دست خود و دستيابي به اين رديف هاي کليد از بازويتان استفاده کنيد. کليدهاي Space و Enter در زير انگشت شست دست راست قرار دارند، در حاليکه Backspace و Delete در زير انگشت شست دست چپ قرار گرفته اند. اين وضعيت باعث مي شود که ويرايش متن بسيار آسان تر و سريع تر از کار بر روي يک صفحه کليد سنتي باشد. Kinesis کليدها را بجاي يک ساختار مورب در رديف هاي عمودي سازماندهي کرده است که طراحي منطقي تري است. براي درک بهتر اين موضوع، انگشت کوچک خود را به ترتيب از «؛» به «p» و سپس «.» حرکت دهيد. مي بينيد که چطور در يک وضعيت مورب نسبت به يکديگر قرار گرفته اند؟ بر روي صفحه کليد Advantage اين خط عملاً بطور مستقيم از بالا به پايين کشيده شده که چيدمان شهودي تري بوده و براي انگشتان شما بسيار راحت تر مي باشد.


 

Kinesis به هيچ وجه از هشدار دادن به مشتريان خود درباره ی منحني يادگيري اين محصول، کوتاهي نمي کند. Hargreaves به ما گفت که انتظار يک دوره ی تنظيمي تقريباً يک هفته اي را داشته باشيم و توصيه کرد که در طول اين دوره ی زماني، يک روش «ضرب العجلي» را دنبال نمائيم. ما از دو کاربر (يک تايپيست دو انگشتي و يک تايپيست لمسي) خواستيم که پس از يک ساعت تمرين بر روي اين صفحه کليد، به نوبت يک پاراگراف نمونه را تايپ کنند. مشخص شد که تکميل اين کار براي هر دو آن ها تقريباً به يک اندازه طول مي کشد. در واقع مهارت هاي تايپيست لمسي در اينجا هيچ کمکي به او نمي کرد زيرا دائماً مجبور بود با عادت هاي استفاده از خطوط مورب چيدمان کليدها مبارزه نمايد، خصوصاً در رديف پايين. با اين حال پس از سه ساعت، سرعت و دقت اين تايپيست بطور قابل مشاهده اي بهبود يافت.
Hargreaves مي گويد: «تعداد بيشماري از مردم به ما گفته اند که تايپيست هاي دو انگشتي به حساب مي آيند و هرگز نتوانسته اند با طراحي دو بخشي يک صفحه کليد Natural انطباق پيدا کنند. اما طراحي Contoured نه تنها آن ها را وادار مي نمايد تا بيشتر بر اساس لمس کار کنند، بلکه اين کار را آسانتر نيز مي نمايد. آن ها به تايپيست هاي بهتري تبديل شده اند زيرا دسترسي به کليدها آسانتر بوده و شما در يک محل خاص مهار شده ايد. کليدها به جاي يک چيدمان زاويه دار، بطور مستقيم قرار گرفته اند. در مجموع مي توان گفت که مزاياي اين طراحي ارزش تحمل مشکلات اوليه را دارد».
Hargreaves به ما اطمينان داد که اگر زمان يادگيري را پشت سر بگذاريم، به يک تايپيست سريعتر و دقيق تر در مقايسه با وضعيت فعلي خود تبديل خواهيم شد (و البته ما حرف او را باور مي کنيم). عملکرد کليدها بر روي Advantage به طور غيرقابل تصوري راحت است. استفاده از اين کليدها عملاً احساس خوبي ايجاد مي کند و شما هميشه مي توانيد يک صفحه کليد عددي را در صورت لزوم به اين محصول اضافه نمائيد.

آن ها را جدا نگه داريد
 

بطور جالب توجهي، صفحه کليدي که يکي از تايپيست هاي حرفه اي ما پس از انجام تمام ارزيابي ها براي خودش انتخاب کرد، Kinesis Freestyle بود. به گفته Hargreaves اين شرکت از زمان معرفي صفحه کليد Contoured در سال 1992، نوآوري مهم ديگري را ارائه نکرده است. بنابراين، Kinesis در سال 2007 صفحه کليد Freestyle را معرفي کرد که نتيجه ی دو سال کار تحقيق و توسعه، مدلسازي، آزمايش ميداني و تنظيمات دقيق به حساب مي آمد. تصور کنيد که يک صفحه کليد QWERTY متعرف را برداشته، آن را به دو نيمه ی مساوي برش زده و سپس از نجار مي خواهيد تا قابي را برايتان بسازد که اين دو نيمه صفحه کليد را دقيقاً در نقطه اي از ميز شما نگهدارد که خنثي ترين و راحت ترين وضعيت تايپ را برايتان ايجاد نمايند. Freestyle يک صفحه کليد «اره شده» است و مجموعه ی متنوعي از کيت هاي جانبي در دسترسي شما قرار دارند که مي توانيد از آن ها براي تنظيم نحوه ی استقرار اين دو نيمه استفاده کنيد.


 

استفاده از يک صفحه کليد با دو نيمه که بطور عمودي بر روي ميز قرار گرفته اند تا حدودي ديوانگي به نظر مي رسد، اينطور نيست؟ خوب، واقعاً نه. همانطور که در قسمت اول اين مقاله ديديد، اگر زاويه ی درون گردي (Pronation) دست صفر باشد، در وضعيت کاملاً خنثي قرار گرفته است. از سوي ديگر، افرادي با محدوديت هاي فيزيکي وجود دارند که به اين امتداد نياز خواهند داشت. براي دستيابي به وضعيت مذکور، شما بايد صفحه کليد Freestyle را به همراه بسته ی Ascent تهيه نماييد که به شما اجازه مي دهد زاويه ی دو نيمه صفحه کليد را از 20 تا 90 درجه تغيير دهيد. ما بسته ی VIP را نيز آزمايش کرديم [شکل 9] که به تکيه گاه هايي براي مچ، بالشتک هاي مچ و اتصالات زيرين (V-Lifters) مجهز است که مي توانند دو نيمه صفحه کليد را در يک زاويه ی «خيمه اي» 10 يا 15 درجه اي قرار دهند. شما مي توانيد دو نيمه صفحه کليد را با يک گيره در قسمت بالا به يکديگر متصل نموده و يا آن ها را بطور جداگانه قرار دهيد، در حاليکه دو نيمه با يک کابل داده ی نسبتاً طولاني به يکديگر متصل هستند. احساس عملکرد کليدها درست همانند Advantage است، اما ترازبندي رديفي آن ها همانند چيدمان QWERTY معمولي بوده و فاقد خميدگي طراحي کاسه اي مي باشند.
Freestyle اساساً به يک حد نهايي در خصوصيات ارگونوميکي صفحه کليد نزديک شده و کنترل کامل بر روي درون گردي بازو، انحراف زند زبرين و فشار بر روي مچ (البته به نسبت کمتري) را در اختيار شما قرار مي دهد. بدون هيچ ترديدي، اين انعطاف پذيرترين طراحي صفحه کليدي است که ما تاکنون با آن برخورد کرده ايم. اين صفحه کليد در عين حال بعضي از مشکلات يادگيري Advantage را برطرف مي نمايد زيرا شما مي توانيد کار با آن را عملاً از امتداد سنتي صفحه کليد آغاز نموده و سپس در طول زمان با انطباق يافتن به هر وضعيت، زاويه و فاصله ی دو نيمه را تغيير دهيد.


 

چرا فقط دست ها
 

طراحي ديگري Kinesis که ما آن را امتحان کرديم، سوئيچ پايي سه گانه ی Savant Elite بود. در بسياري از نرم افزارهاي کاربردي، دنباله هاي تکراري از ضربات کليد وجود ندارد که انگشتان شما را از مجموعه کليدهاي اصلي دور مي کند. براي مثال، برنامه نويسان فراميني دارند که بايد بطور تکراري در ابتداي هر خط کد ظاهر شوند. علاقه مندان به بازي ها نيز از فراميني براي تغيير سلاح و يا پر کردن مجدد اسلحه ی خود استفاده مي کنند. خود ما نيز مصاحبه ها را با يک دستگاه ضبط ديجيتال Olympuse ضبط کرده و سپس آن ها با نرم افزار کاربردي Olympuse DSS Player از آن ها نسخه برداري مي نمائيم. براي شروع پخش، ما بايد ترکيب کليدهاي CTRL+ALT+F12 را فشار دهيم. کار برگرداندن گفتگو به عقب با ترکيب کليدهاي CTRL+ALT+F9 انجام مي شود. بنابراين ما براي چند ثانيه بايد کار تايپ را متوقف کرده و از دستان خود براي فشار اين ترکيب هاي ديوانه وار کليدها استفاده نمائيم.
با سوئيچ پايي Kinesis شما مي توانيد هر توالي از ضربات کليد را براي اجرا با فشار و يا رها کردن يک پدال پايي برنامه ريزي کنيد. مثلاً در مورد ما، فشار کليد مياني کار پخش را آغاز نموده و رها کردن آن باعث توقف پخش مي گردد. پدال سمت چپ فايل را به عقب برگردانده (Rewind) و پدل سمت راست نيز نقش Fast Forward را بازي مي کند. Olympuse يک پدال پايي را براي اين نرم افزار کاربردي توليد مي نمايد، اما شما به سختي مي توانيد يکي از آن ها را پيدا کنيد و ظاهراً تحت 7 Windows نيز با سيستم شما کار نخواهند کرد. از آنجاييکه محصول Kinesis از پشتيباني درايورهاي استاندارد ويندوز از دستورالعمل هاي نوشته شده براي محصول خود استفاده مي کند، اين محصول بطور فوق العاده اي در تمام نسخه هاي ويندوز قابل استفاده مي باشد. در عين حال، پدال ها نيز به اندازه ی کافي عريض هستند تا ديگر مجبور نباشيد براي استفاده از آن ها کفش هايتان را در آوريد. تنها نکته در اين است که فعلاً بايد پدال ها را با يک يوتيليتي تحت ويندوز 2000 يا XP برنامه ريزي نمائيد (البته شما مي توانيد اين کار را تحت Windows7 با XP Mode نيز انجام دهيد). در واقع تيم فني خود شرکت Kinesis نيز در مقابل 10 دلار اين برنامه ريزي را بر اساس فرامين ضربه کليدي که شما بخواهيد پيش از تحويل محصول برايتان انجام مي دهد.
زيبايي محصولات Kinesis در اين است که نه تنها سلامتي شما را بهبود مي بخشند، بلکه بازدهي و عملکردتان را نيز ارتقاء مي دهند. هيچ ترديدي نيست که نسخه برداري ما با Elite Savent بسيار سريع تر شده است زيرا عملاً هرگز کار تايپ را متوقف نمي کنيم. آيا از نرم افزارهاي کاربردي استفاده مي کنيد که مي توانند از اين ويژگي بطور مشابهي سود ببرند؟ اگر براي تطبيق محصولات Kinesis با نيازهاي خود (و بالعکس) وقت کافي صرف کنيد، مطمئناً پشيمان نخواهيد شد.

ماوس
 

شکل [11] بخش عمده اي از مشکلات ارگونوميکي مرتبط با ماوس را نشان مي دهد که ما آن را عامل کليدي مقصر در تجربيات قبلي خود با سندرم تونل مچ مي دانيم. شما نمي توانيد تونل مچي خود را به طور نامحدودي تحت فشار قرار دهيد، بدون آنکه آسيبي را به آن تحميل کنيد. يکي از دوستان ما پس از نياز به يک رشته ی ظاهراً بي پايان از بسته هاي سرد به منظور ادامه ی کار خود، توانست دردهايش را از طريق يک راه حل ترکيبي مشتمل بر افزايش آگاهي از وضعيت قرار گيري دست، انتخاب يک ماوس مجهز به بالشتک ژلاتيني تخفيف دهد. هنوز بحث هاي زيادي درباره ی اينگونه پدها در جوامع ارگونوميکي جريان دارند، بنابراين اجازه بدهيد بر روي جنبه هاي طراحي خود ماوس متمرکز شويم.


 

همانطور که مايکروسافت در مقاله اي که ما عکس [11] را از آن برداشته ايم، آورده است: «وضعيت مناسب مچ دست به خارج کردن ناحيه ی حساس دست از محدوده ی تماس با ميز کار کمک مي کند. اين ناحيه از دست درست بر روي تونل مچي قرار گرفته و تحقيقات قبلي نشان داده اند که نيروي خارجي اعمال شده بر روي اين ناحيه از دست داراي تأثير چشمگيري بر فشار تونل مچي مي باشد. براي نمونه، مشخص گرديد که يک کيلوگرم فشار اعمال شده به حساس ترين بخش دست، فشار تونل مچي را به سطح 136 ميليمتر جيوه مي رساند. تحقيقات ديگري نشان داده اند که وقتي فشار تونل مچي از 30 تا 40 ميليمتر جيوه بالاتر مي رود، با جريان خون و عملکرد رشته هاي عصبي تداخل پيدا مي کند. به همين دليل، دور نگهداشتن نيروهاي خارجي از اين ناحيه ی دست، داراي اهميت بسيار بالايي مي باشد. متأسفانه بسياري از مردم اين ناحيه از دست خود را هنگام استفاده از يک ماوس سنتي مستقيماً بر روي ميز مي گذارند».


 

با در نظر گرفتن اين مطلب، تا حدودي عجيب به نظر مي رسد که مايکروسافت يک Wireless Mouse 5000 متقارن را در ترکيب دسک تاپ Wireless Comfort Keyboard 5000 بسته بندي کرده است. البته ماوس 5000 يک مدل بسيار راحت به حساب مي آيد که با يک عمر باتري 8 ماهه تکميل مي شود، براي افراد چپ دست مناسب است و از فناوري جديد Blue Track مايکروسافت بهره مي گيرد. ما از تمام جزئيات اين فناوري آگاهي نداريم اما به نظر مي رسد يک LED آبي (که يک شعاع نوري 4 برابر بزرگتر را ايجاد مي کند) را با يک حسگر تصويري بزرگتر ترکيب مي نمايد. با در اختيار داشتن يک تصوير ممتاز براي آناليز، ماوس مي تواند حرکات را با دقت بسيار بيشتري رديابي کند. دقت بيشتر به معناي تکميل سريعتر حرکات و در نتيجه قرار گيري کوتاه تر دست بر روي ماوس مي باشد.


 

ما نمي دانيم که آيا مي توانيم يک بهبود دقت در شرايط واقعي را با ماوس 5000 تشخيص دهيم يا خير، اما نرم افزارهاي کاربردي دفتري و وب ما بطور وحشتناکي در اين زمينه حساس نيستند. بازيکنان، طراحان و ساير کاربران مشابه احتمالاً متوجه تفاوت هاي اين فناوري خواهند شد. از نظر ما، اين ماوس نسبتاً سنگين وزن بوده و در عين حال بطور رواني حرکت مي کند. امکان قرار دادن گيرنده ی USB در پايه ی ماوس نيز يک ويژگي بسيار آراسته به نظر مي رسد. گردونه ی Scroll تقريباً هيچ مقاومتي نشان نمي دهد که اين موضوع در ابتدا مي تواند غيرعادي و نامطلوب به نظر برسد، البته تا وقتي که متوجه شويد عملکرد روان تر به معناي کار کمتر بر روي عضلات و مفاصل انگشت سبابه ی شما خواهد بود.
در مقابل، مدل قديمي تر Wireless Laser Mouse 6000 يک ابزار ارگونوميک ممتاز به حساب مي آيد. 6000 در دستان شما احساس يک توپ بيس بال را ايجاد نموده و شما را وادار مي کند تا با ماوس خود «دست بدهيد» در عين حال، اين ماوس شما را وادار مي نمايد تا بازوي خود را چرخانده و تنها لبه ی دستتان را بر روي پد ماوس قرار دهيد که در نتيجه از فشار وارد بر تونل مچي شما مي کاهد. اين ماوس بسيار راحت است. پس از استفاده از 5000، ما آرزو مي کرديم که اي کاش 6000 داراي يک گردونه با عملکرد روانتر (و البته Blue Track) بود. با اينحال ما يقين داريم که محصول صدرنشين بعدي مايکروسافت در خانواده ی ارگونوميک، بهترين جنبه هاي هر دو خانواده را تامين خواهد کرد.

ماوس Logitech MX و Darkfield
 

متأسفانه ما نتوانستيم Logitech Performance Mouse MX را مستقيماً آزمايش کنيم، اما بر اساس تجربيات قبلي خود با شکل و راحتي خط محصولات MX شرکت Logitech مي توانيم حدس بزنيم که اين مدل جديد يک ماوس ارگونوميک براي انفجار بازار امروزي مصرف کنندگان عام به حساب مي آيد. به زبان ساده تر، ما تاکنون با ماوس راحت تري برخورد نکرده ايم. وزن و برجستگي هاي آن براي استفاده ی روزمره در دستان ما واقعاً بي نظير بود. حالا فناوري Darkfield را به اين مجموعه اضافه کنيد تا بيش از پيش به يک محصول عالي تبديل گردد.


 

Darkfield چيست؟ در حال حاضر، مستندات مربوط به Blue Track همان خبري را به شما مي دهند که سال ها درباره ی ماوس هاي اپتيکال و ليزري شنيده ايد: اين ماوس بر روي هر چيزي به استثناء شيشه و سطوح شديداً انعکاسي، کار مي کند. فناوري Darkfield هيچ مشکلي با اينگونه سطوح ندارد. در واقع، اين فناوري بطور اخص براي کار با آن ها توسعه يافته است. فناوري Darkfield شرکت Logitech از دو ليزر براي روشن کردن سطحي در زير ماوس با يک زاويه ی خاص استفاده مي کند. اما برخلاف يک ماوس سنتي که اساساً مجموعه اي از تصاوير يک سطح را تهيه کرده و براي تعيين فاصله و امتداد حرکت به ارزيابي تغييرات پيکسلي مابين تصاوير مي پردازد، Logitech عملاً از گرد و غبار و ساير مواد رسوب کرده بر روي سطح مورد نظر تصويربرداري مي کند. هنگامي که ليزر با شيشه برخورد مي کند، بخش عمده اي از نور آن از طريق ماده ی شفاف پراکنده مي شود، اما هر گونه نقص بسيار جزئي بر روي سطح شيشه، نور را به صورت يک نقطه ی سفيد بر روي يک پس زمينه ی سياه به حسگر و ثبات منعکس مي کند. Darkfield بر روي سطوحي با همواري بي نقص کار نمي کند، اما يک شيء با چنين سطح بي نقصي در محيط هاي خارج از آزمايشگاه هاي علمي وجود ندارد، خصوصاً اگر کودکاني در آن محيط حضور داشته باشند.


 

در عين حال، بايد توجه داشته باشيد که Darkfield بر خصوصيات ارگونوميکي متمرکز نيست، اما يک فناوري بسيار جذاب است و با اصول صرف زمان کمتر در تماس با ماوس (در صورتيکه کنترل بهتري بر روي حرکت آن داشته باشيد) انطباق دارد. با در نظر گرفتن اين واقعيت که بسياري از محيط هاي مدرن امروزي داراي سطوح شيشه اي يا شديداً انعکاسي هستند (ميزهاي شيشه اي، Countertop ها و امثالهم)، اين فناوري مي تواند يک ويژگي ارزشمند براي هر ماوس ارگونوميک باشد.

نمايشگرها (دو تا بهتر از يکي است)
 

همانطور که قبلاً ديديد، قرار است نمايشگرها در يک ارتفاع معين نسبت به سر و چشمان شما قرار گيرند تا فشار بر گردن و ستون فقرات شما کاهش يابد. اما با در نظر گرفتن تنوع ارتفاع ميزها و قد کاربران، مديريت اين وضعيت مي تواند دشوار باشد (خصوصاً اگر شما نمايشگرهاي متعددي داشته باشيد) بعنوان يک اصل کلي مي توان گفت که هر چه سطح نمايشگر بزرگتري در اختيار داشته باشيد، بهتر است. همانطور که خواهيد ديد، ما از سه نمايشگر بر روي سيستم اصلي خود استفاده مي کنيم و بهره ی بازدهي بدست آمده از اين پيکربندي واقعاً عالي است. در حالي که نمايشگرهاي 24 اينچي با کاهش قيمت چشمگير خود از مرز 200 دلار نيز پايين تر آمده اند. و همچنين توانايي هدايت 4 نمايشگر DVI از دو کارت گرافيکي مناسب (ما از اين Radeon HD 4550 و يک Radeon HD 4650 استفاده مي کنيم) با قيمتي پايين تر از 100 دلار ،کارکنان حوزه ی اطلاعات مي توانند هزينه ی سرمايه گذاري خود براي رسيدن به يک چيدمان Ultra- Wide را در مدتي کمتر از يک ماه جبران نمايند.


 

اگر تصميم داريد از يک پيکربندي چند نمايشگري استفاده کنيد، بايد به جنبه هاي ارگونوميکي آن نيز دقت داشته باشيد. بهتر است براي خريد يک پايه با کيفيت بالا سرمايه گذاري نمائيد تا نمايشگرها را از سطح ميز بالاتر بياوريد. بسياري از مردم مي دانند که بايد اين کار را انجام دهند، اما اين کار را انجام نمي دهند، شايد به اين دليل که درباره ی هزينه هاي آن نگران هستند و يا تصور مي کنند که فرآيند ساخت آن بسيار پيچيده است. نگراني اول بطور آشکارا برطرف شده است. در مورد نگراني دوم، ما تصميم داريم اين فرآيند را به شما نشان دهيم. مراحلي که در ادامه به آن ها اشاره خواهيم کرد، تنها 30 دقيقه طول کشيده اند.


 

شکل [17] يک پايه ی LX Triple/ Dual Display Life Stand از شرکت Ergotron را نشان مي دهد. اين واحد قادر است تا 3 نمايشگر 21 اينچ يا دو نمايشگر 30 اينچ را بپذيرد. ميله ی نگهدارنده داراي 5 اينچ حرکت عمودي و 20 درجه چرخش مي باشد، بنابراين اين پيکربندي با نيازهاي خودتان پس از مونتاژ آن بسيار آسان خواهد بود. اگر تاکنون يک ميز يا کابينت باز شونده را سر هم کرده باشيد، مونتاژ اين مجموعه در مقايسه به آب خوردن شباهت دارد. دستورالعمل هاي Ergotron به آساني قابل پيروي هستند و تعداد قطعات اين مجموعه نيز نسبتاً کم است. شکل [17] اجزاء اين پايه را قبل و پس از مونتاژ ستون مرکزي آن نشان مي دهد.


 

با قرار گرفتن ستون اصلي در محل خود، حالا نوبت به ميله ی عرضي مي رسد. اکثر نمايشگرها از يک نگهدارنده با استاندارد صنعتي VESA در قست پشتي خود استفاده مي کنند و همه ی نمايشگرهاي 19 اينچي ما نيز با اين استاندارد انطباق دارند. کافي است پايه ی نصب شده توسط کارخانه را از نمايشگر جدا کنيد تا حفره هاي نگهدارنده ی VESA آشکار شوند. قطعات Ergotron به اين حفره ها متصل خواهند شد.


 

کار بستن پيچ هاي قلاب نگهدارنده به پشت نمايشگرها را با دقت انجام دهيد. اگر نمايشگر شما درگاه هاي داده و تغذيه برق خود را در پشت يک پانل پنهان کند (همانند نمايشگر سامسونگ ما)، بهتر است پانل را در همين مرحله از آن جدا کنيد. سپس، بخش کشويي قلاب را بر روي ميله ی افقي قرار داده و دستگيره ی آن را محکم کنيد تا نمايشگر بطور استوار بر روي ميله ی افقي سوار شود.
مراحل قبلي را براي ساير نمايشگرهاي خود نيز تکرار کرده و آن ها را بر روي ميله ی افقي محکم نماييد. پايه ی LX شامل يک کليد T شکل است. شما مي توانيد از اين کليد براي بالا بردن و يا پايين آوردن ميله ی افقي تا ارتفاع مطلوب خود استفاده کنيد. بخش دشوار کار در اينجا به پايان مي رسد. فقط بايد از گيره هاي حائل و احتمالاً يک بند Zip براي مديريت کابل هاي خود استفاده کنيد. در صورت امکان، پيشنهاد مي کنيم از دو فرد قدرتمند و کاملاً چابک براي جابه جا کردن پايه ی کاملاً بارگذاري شده ی LX کمک بگيريد.


 

نت بوکي با نمايشگر بزرگتر
 

شکل [20] پايه را نشان مي دهد که سرانجام بر روي ميز ما قرار گرفته است. در هر لحظه، ما چندين نرم افزار کاربردي باز بر روي دسک تاپ کامپيوتر خود داريم که بعضي از آن ها به مقدار فضاي خاصي احتياج دارند. براي مثال، ما معمولاً Out look را در پشت ساير پنجره ها پنهان مي کنيم، اما مقدار کافي از پنجره ی آن را در معرض ديد باقي مي گذاريم تا بفهميم که چه زماني يک پيام جديد دريافت مي کنيم. ما متوجه شده ايم که اين روش قابل اعتماد تر از هشدارهاي نوار ابزار (Taskbar) است. از آنجائيکه ما تا حدود زيادي با اسناد متني سر و کار داريم، نمايشگر Samsung را در وضعيت Portrait قرار داده ايم تا قسمت بيشتري از يک سند را در هر لحظه مشاهده کنيم.


 


 

ما مي دانيم که امروزه بسياري از افراد بيشتر کاربران لپ تاپ هستند و به همين دليل راه حل هايي را نيز براي آن ها در نظر گرفته ايم. نت بوک ها بيش از سيستم هاي دسک تاپ به يک فاجعه ی ارگونوميک تبديل شده اند. صفحه کليدها باريک تر شده اند و نمايشگرها در زاويه ی پايين تري قرار گرفته اند. مزايايي که اين محصولات در حوزه ی راحتي کار بدست مي آورند، در بخش انطباق ارگونوميکي از دست مي دهند، مگر آن که چند وسيله ی جانبي را به آن ها اضافه کرده و مراقب چيدمان ميز کار خود باشيد. اگر مي خواهيد مزاياي بازدهي استفاده از دو نمايشگر را بدست آوريد، محصولي مانند Ergotron Neo-Flex Combo Life Stand را در نظر بگيريد. اين واحد (که همانند مدل قبلي از قابليت جابه جايي عمودي 15 اينچي و چرخش 30 درجه اي برخوردار است) سطح ميزتان را پاکسازي کرده و در عين حال بازدهي شما را افزايش مي دهد. براي اين منظور کافي است فرآيند مونتاژ 15 دقيقه اي آن را با ما دنبال کنيد.


 

بسته بندي را باز کرده و سپس ستون اصلي را به پايه متصل نمائيد. 4 پيچ ديگر، ميله ی افقي را به ستون اصلي متصل خواهند کرد.
نت بوک شما بر روي يک سيني زاويه دار قرار مي گيرد. اين سيني را در هر طرف ميله ی افقي که خودتان ترجيح مي دهيد، محکم کنيد. سپس، ميله ی اتصال نمايشگر را به ميله ی افقي متصل نمائيد.


 

درنهايت، نوبت به اتصال قلاب نگهدارنده ی VESA مي رسد، درست همانطور که در مورد پايه ی LX انجام داديم. آن را به نمايشگر خود پيچ کرده و سپس دستگيره ی مربوطه را محکم کنيد تا نمايشگر بر روي ميله ی اتصال عمودي تثبيت شود. کابل هاي مربوطه را مديريت نموده و حالا باور کنيد يا نه، کارتان به اتمام رسيده است. مي توان گفت که انجام اين کار بيش از حد آسان است.

چشم هاي خود را باز نگهداريد
 

يکي از سوالات هميشگي که ما از فروشندگان مي پرسيم، اين است که چرا توليد کنندگان تا اين حد به صفحه کليدها و ماوس ها توجه مي کنند، در صورتيکه نمي توان توجه چنداني به ساير شيوه هاي کمک به کاربران را از سوي آن ها مشاهده نمود. مايکروسافت در پاسخ به اين پرسش مي گويد: «ميزها، صندلي ها و ساير تجهيزات دفتري يقيناً داراي اهميت هستند، اما خارج از حوزه ی تمرکز ما قرار مي گيرند».
مطمئناً بسياري از شرکت ها در حال توليد دامنه ی گسترده اي از محصولات ارگونوميک هستند. 3M هر محصولي از يک ماوس وارونه که به يک جوي استيک شباهت دارد گرفته تا زيرپائي هايي براي سبک کردن فشار کاري را ارائه مي کند. Fellowes محصولاتي نظير سيني ها و کشوهاي صفحه کليد، پايه نگهدارنده ی نمايشگر، تکيه گاه پشتي صندلي و بسياري موارد ديگر را پوشش مي دهد. البته ما يک کانديداي خوب در حوزه ی محصولات گوناگون ارگونوميک را سراغ داريم که تا همين اواخر از فعاليت هاي آن آگاهي نداشتيم: Logitech
Sylvain Sauvage ارگونوميست شرکت Logitech مي گويد: «شرکت ما دامنه اي از محصولات را براي آسايش کاربران ارائه مي نمايد که اکثر آن ها بر ارتقاء راحتي کار با کامپيوترهاي لپ تاپ متمرکز هستند، زيرا اين سيستم ها در حال حاضر سکوي منتخب اکثريت کاربران کامپيوتري به حساب مي آيند. درباره ی استفاده از لپ تاپ در يک محيط کامپيوتري ساخت يافته نظير ميز تحرير و يا ميز آشپزخانه فکر کنيد. خط محصولات بالا برنده ی (Riser) لپ تاپ شرکت Logitech، خميدگي گردن و در نتيجه خستگي کار با لپ تاپ ها را کاهش مي دهند. همچنين، هنگامي که با يک صفحه کليد خارجي از لپ تاپ خود استفاده نمائيد (روشي که ما آن را توصيه مي کنيم)، اين پايه ها به حفظ مناسب بازو مابين کاربر و صفحه کليد کمک مي کنند.


 

ما توانستيم کيت نوت بوک MK 605 شرکت Logitech را امتحان کنيم که شامل يک پايه نت بوک به همراه يک صفحه کليد و ماوس بي سيم بود. تا جاييکه به ابزارهاي ارگونوميک مربوط مي شود، ما چندان تحت تأثير اين تجهيزات جانبي قرار نگرفتيم، اما پايه ی نت بوک واقعاً فوق العاده بود. اين پايه بصورت تخت تا مي شود تا به آساني در يک کيف نت بوک جا بگيرد، براي جلوگيري از لغزش به پايه هاي لاستيکي مجهز است و در هر ارتفاع زاويه اي تنظيم مي شود تا به اندازه ی نت بوک و امتداد ميز شما انطباق پيدا کند. صفحه کليد و ماوس نيز عملکرد خوبي دارند و براي حمل و نقل آسان بطور آراسته اي فشرده هستند. ولي ما ترجيح مي داديم که پايه ی نگهدارنده لپ تاپ بطور جداگانه نيز قابل دسترسي باشد.

سر خود را بالا نگهداريد
 

Kensington نيز همانند Fellowes دامنه ی گسترده اي از ابزارهاي ارگونوميکي را ارائه مي کند که سيني ها، بالشتک هاي مچ دست، تکيه گاه ها و سيستم SmartFit اين شرکت را در بر مي گيرند. SmartFit اساساً از اندازه ی دست شما براي تخمين زدن خصوصيات کلي بدنتان استفاده مي کند. کافي است کد رنگي که با اندازه ی دست شما انطباق دارد را يافته و سپس از آن تنظيم هر وسيله ی جانبي ارگونوميکي که خريداري کرده ايد، استفاده نمائيد. براي نمونه، به Spin2 نگاه کنيد [شکل 25]. با استفاده از سيستم SmartFit شما مي توانيد ارتفاع ضروري مورد نياز براي بالا بردن نمايشگر خود را تخمين بزنيد. Spin2 يک محصول بسيار قدرتمند بوده و طراحي ساده ی آن در چند ثانيه مونتاژ مي شود (که از نظر ما امتياز اصلي در هنگام مواجهه با يک مخاطب دفتري عام به حساب مي آيد). در واقع به نظر مي رسد که اين محصول براي آنکه يک ابزار جانبي ارگونوميک باشد بيش از حد ساده است.


 


 

Kensington Column Mount Extended Monitor Arm بيشتر مورد توجه ما قرار گرفت. اين بازو از يک گيره ی C شکل براي بسته شدن به ميز کار شما استفاده مي کند و سپس از يک سيستم کدبندي رنگي براي انتخاب موقعيت بازو بر روي ستون اصلي خود بهره مي گيرد. براي افرادي که هرگز قرار دادن حاشيه ی بالايي صفحه نمايش در ارتفاع چشمان خود را امتحان نکرده اند، اين بازو با يک مفهوم مفيد همراه خواهد بود. خود بازو نسبتاً مستحکم است، اما شما براي ثابت نگهداشتن آن به يک ميز استوار نياز داريد. در غير اينصورت، لرزش هاي ايجاد شده بخاطر حرکت دستان شما (و يا هر مورد ديگري) مي توانند باعث بالا و پايين پريدن نمايشگر شوند که از نظر ارگونوميکي ويژگي خوبي نيست.
جالب است، احتمالاً پس از مطالعه ی اين مقاله (و حتي در حين خواندن آن) ناراحتي آشکاري را در مچ دستان خود احساس مي کنيد. شايد عنصر تلقين پذيري در اينجا دخيل باشد. اما به هر حال ما تلاش کرديم تا يکبار ديگر به شما يادآوري کنيم که اينگونه محصولات تا چه حدي ضروري بوده و در عين حال اطمينان از اين مسئله که شما دقيقاً محصولات منطبق با نيازهاي خود را در اختيار داريد تا چه اندازه مي تواند اهميت داشته باشد.
Hargreaves از شرکت Kinesis مي گويد: «وقتي نوبت به جنبه هاي ارگونوميک مي رسد، يک مشکل واحد وجود ندارد. هر شخصي در مقايسه با ديگران اندکي تفاوت دارد. در عين حال، وقتي شما آسيب مي بينيد، در آينده بيشتر مستعد آن خواهيد بود. من در سال 1990 هنگام انجام يک کار سنگين دچار سندرم تونل مچ شدم و از آن به بعد هميشه به فشارهاي کامپيوتري مربوط به همان ناحيه حساس بوده ام. بنابراين شما واقعاً نمي توانيد يک راه حل عمومي را براي يک مشکل عمومي پيدا کنيد».
ارگونومي يک تجارت جدي به حساب مي آيد و به اکثر خريدهاي ديگر مرتبط با PC شباهتي ندارد. اين موضوع به دستيابي به يک سطح رقابتي و يا توانايي بارگذاري سيستم عامل بعدي مربوط نمي شود. اين حوزه به سلامت شما، آزادي شما از درد و توانايي فيزيکي شما براي ادامه ی انجام کارهايي که مي خواهيد، ارتباط دارد.
منبع:ماهنامه ی کامپیوتری بزرگراه رایانه، شماره ی 126.