شگفتي مورچه ها


 





 
همه مورچه ها داراي زندگي اجتماعي هستند، و به قوانين شان بسيار احترام مي گذارند. مورچه ها از مقرراتي ترين موجودات جهان هستند. در هر دسته از مورچه ها سه گروه وجود دارد.
ملکه، که وظيفه آن تخم گذاري و به دنيا آوردن نوزادان است. دومين دسته مورچه هاي کارگر هستند که بال ندارند و کار آنها جمع آوري دانه ها و مواد غذايي و حفر لانه و نگهداري تخم ها و نوزادان مي باشد. و دسته سوم که تعداد کمي از افراد يک لانه را تشکيل مي دهند، مورچه هاي نر و ماده هستند که داراي چهار بال نازک مي باشند.
مورچه ها گروه هاي مختلفي دارند که در بعضي از گروه ها فقط چند صد مورچه زندگي مي کنند و در برخي از دسته ها چند ميليون. با اين همه در همه گروه هاي مورچه ها مسئوليت ها تقسيم شده است و هر مورچه اي وظيفه خودش را انجام مي دهد. در جهان مورچه هاي مختلفي وجود دارد که هر کدام با توجه به محلي که زندگي مي کنند غذاي مخصوص خودشان را دارند. ما در اينجا بعضي از انواع مورچه ها را برايتان معرفي مي کنيم تا ببينيد اين موجود کوچک چه شگفتي هايي را با خودش دارد.

مورچه خرمن چين
 

مورچه اي است که از گياهان اطراف خود دانه مي چيند و به لانه خود مي برد و از آنها استفاده مي کند.

مورچه شير دوش يا دامدار
 

يک نوع شته وجود دارد که برگ درختان را مي خورد و عسل خوشمزه اي درست مي کند که مورچه ها اين عسل ها را خيلي دوست دارند. مورچه ها اين شته ها را مي گيرند و پرورش مي دهند و در لانه هايشان براي آنها برگ مي آورند و عسل آنها را مي دوشند. اين کار مورچه ها مثل کار چوپان هاست که از گوسفندهايشان مراقبت مي کنند.

مورچه هاي باغبان
 

دسته ديگري از مورچه ها باغباني مي کنند، يعني قارچ هاي بسيار ريزي را پرورش مي دهند و خوراکشان را فقط از آنها تهيه مي کنند. براي کشت قارچ ها نياز به باغچه اي هم دارند که براي اين کار، خميري درست مي کنند و قارچهاي مورد نظر خود را بر روي آن مي کارند.

مورچه هاي آسيابان
 

اين نوع مورچه ها با کله بزرگ و فک هاي نيرومندشان دانه ها را آسياب مي کنند.

مورچه هاي گوشت خوار
 

در ميان مورچگان، از همه هراس انگيزتر مورچه ي لشگري است که در مناطق گرمسير زندگي مي کنند و تنها گوشت مي خورند. اين مورچگان چون لشکرکشي مي کنند، ستوني به پهناي چندين سانتي متر و درازاي صدها متر پديد مي آورند. در اين ستون، مورچه هاي کارگر پيله ها را حمل مي کنند و سربازان در پيش و پس لشکر در حرکتند.
در ميان سپاه آنها، مورچه هاي درشت تري ديده مي شوند که افسران سپاه محسوب مي شوند. هنگامي که اين ستون به حرکت درآيد. هيچ چيز جز آب يا آتش قادر نيست از حرکت آنها پيشگيري نمايد.
گاهي که آب سيل آسا نباشد، مورچه ها به هم چسبيده، خود را به صورت طنابي درآورده و بر آب رها مي کنند و به اين ترتيب پلي بر روي آب مي سازند، تا ساير مورچه ها از روي آب بگذرند. وليکن مورچه هايي که خود پل را تشکيل مي دهند، در آب غرق مي شوند و اين نوعي از فداکاري آنها براي هم نوع خويش محسوب مي گردد.

مورچه هاي بافنده
 

اين مورچه ها لانه هايشان را درون حفره اي در بين برگ درختان گرمسيري مي سازند. ابتدا دو برگ نزديک هم را انتخاب کرده و تعدادي از مورچه ها لبه ي يک برگ را گرفته و به پايين فشار مي دهند، کمر و پاهاي اين مورچه ها توسط گروه ديگري از مورچه ها محکم نگاه داشته شده و هنگامي که لبه ي دو برگ به هم نزديک شد يکي از مورچه هاي کارگر، لاروي را که در آخرين مراحل تبديل به شفيره است، انتخاب مي کند و با فشار دادن اين لارو قطراتي از جنس ابريشم توليد مي شود. اين مورچه کارگر، لارو را مي فشارد و به جلو و عقب مي برد و با بخيه هاي ابريشمي دو برگ را به هم متصل مي کند.
 

آينده نگري در مورچه ها
 

در گروهي از مورچه ها به نام مورچه هاي عسل انبار، مورچه هاي مخصوصي که شکم پر ناميده مي شوند از سقف لانه آويزان شده و به وسيله کارگرهايي که از جستجوي غذا برگشته اند با شهد تغذيه مي شوند و سرانجام شکم هايشان مثل کيسه هاي انباشته از شهد مي شود، وقتي غذا کم مي شود، مورچه هاي انباشته از شهد قطراتي از مايع شيرين را از معده خود بالا مي آوردند تا بقيه ي مورچه ها از آن تغذيه کنند.

راهنما:
 

مورچه ها با کمک مولکول هايي شيمايي به نام فرمون، موقع راه رفتن بر روي زمين، ردي از خود به جاي مي گذارند و به اين وسيله مورچه هاي ديگر را به سمت غذا راهنمايي مي کنند؛ اما فقط خودشان از کار خود سر در مي آورند. به همين خاطر يک مورچه ي معلم (که ماده است) کار هدايت نفر به نفر را به عهده مي گيرد. او يک مورچه ي تازه کار که مايل است به خاطر غذا دنبال او بيايد را پيدا مي کند و به او آموزش مي دهد. اين نوآموز موقع راه رفتن، پي در پي مي ايستد و با پاهايش به شکم و پاهاي مورچه معلم مي زند تا به او بفهماند اين روند را ادامه بدهد. اگر اين کار را انجام ندهد مورچه ي معلم مي ايستد. وقتي فاصله ي بين اين دو خيلي زياد مي شود، معلم سرعتش را کم و مورچه ي نوآموز سرعتش را زياد مي کند. معلم در واقع با اين کار از خودگذشتگي مي کند؛ چون در حالت عادي سرعتش چهار برابر اين مقدار است. اين مورچه جديد آن قدر درسش را خوب ياد مي گيرد که مي تواند خودش معلم شود و جريان اطلاعات در بين مورچه ها را برقرار نگه دارد. منبع: نشريه باران- ش 171