Cloud Computer گوگل - اپل
Cloud Computer گوگل - اپل
Cloud Computer گوگل - اپل
Nicholas G. Carr نويسنده درحوزه صنعت کامپيوتر و سر دبير سابق Harvard Business Review در کتاب خود با نام Switch: Rewiring the Word,from Edison to Google The Big به تشريح تغييراتي پرداخته است که در آينده صنعت Computing مشاهده مي کند. يکي از تغييرات هيجان انگيزتر، انتقال به Cloud Computing است که در آن نرم افزارهاي کاربردي و فايل ها بر روي يک سوپر کامپيوتر يا شبکه متمرکز و بزرگ ذخيره سازي شوند. کاربران نهايي با استفاده از کامپيوترهايي که ضعيف تر اما روانتر از ماشين هاي معمول امروزي هستند، به فايل هاي خود دسترسي پيدا مي کنند.
در روز 17 اکتبر 2007، Carr ايده خود را در يک پست بر روي وبلاگش يک قدم جلوتر برد. او از دو شرکت قدرتمند حوزه فناوري يعني گوگل و اپل نام برد و گفت که آنها با يکديگر همکاري نزديکي دارند بگونه اي که اپل به توليد يک قطعه سخت افزاري ارزان قيمت که کاربران مي توانند آن را با خود به هر جائي ببرند، مي پردازد. اين کامپيوتر بايد از قدرت پردازشي - Data Center هاي عظيمي که گوگل براي نگهداري نرم افزارهاي کاربردي و داده هاي ميليون ها کاربر ايجاد نموده بود، استفاده مي کرد.
ايده Cloud Computing مطمئناً موضوع جديدي نيست. Larry Ellison از شرکت Oracle در سال 2000 اقدام به راه اندازي شرکت NIC ( New Internet Computer نموده تا صنعت را به سمت اين هدف هدايت کند. تفکر اصلي اين شرکت بسيار ساده است: شما بر روي ميز کار خود يک کامپيوتر بسيار ارزان قيمت با تنها يک پردازنده، يک صفحه کليد و يک نمايشگرخواهيد داشت. هيچ درايو ديسک سخت ويا درايو CD/DVD در اين کامپيوتر تعبيه نمي شود. اين کامپيوتر بايد با اينترنت ارتباط برقرار نموده و به يک سوپر کامپيوتري مرکزي متصل شود که تمام برنامه ها و فايل هاي شما را ميزباني خواهد کرد. با اينحال، ايده مذکور بسيار جلوتر از زمان خود بود. NIC فروش بسيار ضعيفي داشت که احتمالاً به کمبود دسترس پذيري باند پهن در آن زمان مربوط مي شد. اين شرکت در سال 2003 به کار خود خاتمه داد.
اما در سال 2006، نزديک به 75 درصد از آمريکائيها در خانه هاي خود به اينترنت باند پهن دسترسي داشتند. آيا يک تيم گوگل / اپل مي توانست Cloud Computing را به يک پديده فراگير تبديل کند؟ و اگر آنها حرکت خود را آغاز مي کردند، اين اقدام چه نفعي براي گوگل و اپل داشت؟ بزرگترين سؤال اين است که: اگر تنها Cloud Computer را ايجاد نمايد، آيا کسي از آن استفاده خواهد کرد؟
اين سرويس هاي ميزباني شده، نوعي از نرم افزارهاي کاربردي هستند که بايد در هسته يک Cloud Computer قرار بگيرند و اين تنها يکي از دلايلي است که نشان مي دهد تبديل شدن به يک Back-End عالي براي يک توليد کننده سخت افزاري همکاري کننده، کاملاً براي گوگل امکانپذير است. ماشين گوگل که در واقع شبکه اي از ماشين ها است، قدرت پردازشي شگفت آوري را ارائه مي کند. اين ماشين در عين حال افزونگي ( Redundancy) را نيز عرضه مي نمايد. گوگل از قبل کپيهاي پشتيبان متعدد از اطلاعات خود را بر روي تجهيزاتش ذخيره سازي کرده است و اگر يک بخش از يک ماشين از کار بيفتد، اين شرکت مي تواند آن را بدون از دست دادن کوچکترين بخش از اطلاعات خود تعويض نمايد. استفاده از يک Cloud Computer که در تأسيسات عظيم گوگل نگهداري مي شود، شما را از دردسر به همراه بردن فايل هايتان خلاص خواهد نمود و شما ديگر هرگز به يک درايو USB، درايو ديسک سخت لپ تاپ، CDها، DVD ها و يا ساير رسانه هاي قابل حمل نياز نخواهيد داشت. شما مي توانيد از خانه، از محل کار و بر روي کامپيوتر موبايل خود هنگاميکه در حال جابه جائي هستيد به کار بر روي پروژه تان بپردازيد.
با يک Cloud Computer، شما احتمالاً مجبور به پرداخت هزينه اي براي نرم افزار نخواهيد بود. با استفاده از نرم افزارهاي کاربردي که بر روي يک سرور ميزباني مي شوند، ماشين محلي شما تمام نرم افزارهاي مورد نيازخود براي کار را در اختيار خواهد داشت، بدون آنکه مجبور باشد آن ها را بصورت محلي ذخيره سازي نمايد. شما مجبور نخواهيد بود نرم افزار خود را به نسخه هاي بعدي آن ارتقاء دهيد و همه بر روي Cloud از نرم افزار مشابهي استفاده مي کنند. به اين ترتيب، هيچ مشکلي در زمينه سازگاري نيزوجود نخواهد داشت.
اما براي مسافران دائمي که بايد درهنگام مسافرت به کار خود ادامه دهند، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ يکCloud Computer به يک اتصال اينترنت نياز دارد و خطوط هوائي امروزي چنين قابليتي را ارائه نمي کنند، هر چند که بعضي از Carrier ها برنامه هايي براي ارائه دسترسي داخل پرواز اعلام نموده اند. فعلاً شما بايد در طول پرواز خودتان را با مطالعه و يا تماشاي يک فيلم سينمائي مشغول کنيد. شما همچنين بايد آسوده باشيد که اجازه دهيد گوگل ( يا هر شرکت معتبر ديگري) اسنادتان را به صورت آنلاين نگهداري نمايد. بسياري از شرکت ها به اسناد خود اجازه نمي دهند که از فايروالها عبور کنند. اما بخش عمده اي از تجارت بر روي يک مدل Cloud Computing انجام شود، آيا اين شرکت ها نظر خود را تغيير خواهند داد؟ يکي از بزرگترين مشکلات موجود در ايجاد يک Cloud Computer مقدار برق مورد نيازبراي کار آن است، گوگل Data Center خود را بخاطر خطوط دسترسي پر سرعت اينترنت از طريق خطوط فيبرنوري و نزديکي سد Dalles در اين منطقه ايجاد کرده است. گوگل براي راه اندازي تجهيزات خنک کنندگي مورد نياز جهت فعاليت هزاران سرور خود به مقدارزيادي برق احتياج دارد. در واقع هر يک از دو مجموعه ساختماني که هر کدام به اندازه يک زمين فوتبال مساحت دارند، داراي دو تأسيسات خنک کنندگي با ارتفاع 4 فروشگاه هستند.
اگر گوگل درحال حاضر نتواند قدرت پردازشي مورد نياز براي ارائه يک Computing Cloud به دنيا را اداره نمايد، مطمئناً در مسير صحيح ايجاد آن قرار گرفته است. اما چرا گوگل براي سخت افزار کاربران نهائي با اپل همکاري مي کند؟
Eric Schmidt رئيس گوگل در ماه اگوست سال 2006 به هيأت مديره اپل پيوست. هنگاميکه در دسامبر سال 2007 در مصاحبه با مجله Wired از او درباره ايده همکاري با اپل سؤال شد، Schmidt صراحتاً گفت:" مدل معماري گوگل در زمينه سرويس ها و دسترسي باند پهن و نظاير آنها به خوبي با سرويس ها و ابزارهاي قدرتمندي که توسط اپل ارائه مي شوند، کار مي کند. ما يک Back-End عالي براي مشکلاتي هستيم که اپل براي حل آن ها تلاش مي نمايد".
به گفته Carr اپل فاقد قدرت Supercomputing مورد نيازبراي هدايت Back-End چنين مشارکتي است. در واقع سازمان ها و مؤسسات زيادي از چنين قدرتي برخوردار نيستند. به گفته Prabhakar Raghavan سرپرست تحقيقات Yahoo تنها گوگل، Yahoo,IBM,Amazonو البته مايکروسافت داراي چنين توانائي مي باشند. گوگل و اپل درسال هاي گذشته با يکديگر همکاري داشته اند. اگر مايکروسافت در تلاش خود براي تصاحب Yahoo که در اول فوريه 2008 اعلام گرديد موفق مي شد، ترکيب اين شرکت ها بخوبي مي توانست منبع قدرت يک محيط Cloud Computing پيشرفته باشد.
اگر گوگل و اپل براي اين نوع همکاري به مشارکت بپردازند،Cloud Computing آنها به نظر Carr داراي مشخصات زير خواهد بود:
- ارزان قيمت: ماشيني که شما خريداري مي کنيد ارزانتر از 200 دلار خواهد بود و هيچ هزينه اي را براي نرم افزارهاي کاربردي يا نقل و انتقال داده ها پرداخت نخواهيد کرد.
- سبز: با يک تراشه کم مصرف و حافظه Flash، يک کلاينت کوچک ( Thin Client) اپل که يک کامپيوتر شبکه به حساب مي آيد فاقد مؤلفه هاي تشنه مصرف برق نظير درايو ديسک سخت يا درايو اپتيکال خواهد بود.
- نگهداري آسان: عدم وجود درايو اپتيکال و يا درايو ديسک سخت در عين حال به معناي قطعات متحرک کمتر خواهد بود که به نوبه خود، باعث افزايش طول عمر احتمالي ابزار مي گردد.
- ارتقاء آسان: شما مجبور نخواهيد بود که درباره ارتقاء و به روز رساني نرم افزار خود نگران باشيد، زيرا تمام اين کارها براي شما انجام خواهد شد. شما مي توانيد صرفاً به استفاده از ماشين خود ( تا زمانيکه فرسوده شود ) ادامه دهيد.
به گفته Carr، در اين معامله اپل اقدام به فروش سخت افزار نموده وگوگل نيز هزينه هاي تأمين سرورها را با آگهيهاي تبليغاتي کاهش خواهد داد، درست همان کاري که در ساير تجارت هاي خود انجام مي دهد. به گفته Schmidt، گوگل تا جائيکه بتواند تعداد بيشتري از سرويس هاي خود را بصورت رايگان عرضه خواهد کرد، گرچه اين شرکت معتقد است که کاربران پيشرفته تر احتمالاً خواستار دسترسي به ويژگيهاي بيشتري در مقابل پرداخت پول مي باشند.
Robert X Cringely که يک نويسنده و گزارشگر تکنولوژيکي است ، دراين زمينه که امکان يک همکاري Cloud Computing ما بين اپل و گوگل وجود دارد، موافق است اما درعين حال اعتقاد دارد که چنين معامله اي احتمالاً به آن آسودگي که Carr تصور مي کند نخواهد بود. در مقابل، شخصيت استيو جابز پايه گذار و رئيس نمادين اپل مي تواند باعث آزردگي Schmidt و گوگل شود. او مي گويد:" Schmidt و Carr مي بينند که اپل فاقد سوپر کامپيوتر است اما جابز نيز با همان قاطعيت اعتقاد دارد که گوگل نمي داند چگونه سوپر کامپيوترهاي خود را اداره نمايد. بعلاوه، جابز مي تواند هر زمان که بخواهد يک سوپر کامپيوتر را اجازه کند."
Cringely بر اين باور است که اپل ابزار Cloud Computing پيش بيني شده توسط Carr را خواهد ساخت، اما در عين حال ابزارهاي Cloud Computing ديگري را با قيمت هاي متنوع عرضه خواهد نمود. او مي گويد اپل در چنين معامله اي نقش شرکت غالب را خواهد داشت و گوگل بايد نقش دوم را ايفا نمايد.
آيا اپل واقعاً مي تواند همکاري ديگري را جهت تأمين سرويس ها براي مشتريان خود پيدا کند؟ چه اتفاقي مي افتد اگر اپل و گوگل به همکاري با يکديگر بپردازند؟ آيا کسي آنها را متعهد به انجام چنين کاري مي کند؟
دو کانديداي پيشتاز براي رقابت با گوگل با همکاري با اپل، در شرف ترکيب نيروهاي خود بودند ( و اين احتمال هنوز از بين نرفته است). روز اول فوريه2008 مايکروسافت اعلام کرد که پيشنهاد خريد Yahoo را ارائه نموده که به تلاش هر دو شرکت براي غلبه بر غول جستجوي اينترنتي کمک خواهد کرد. علاوه بر قدرت Computing عظيم و بسياري از سرويس هاي وب ديگر، Yahoo يک شبکه پست وب قدرتمند و سايت Flickr را به همراه مي آورد. درعين حال، مايکروسافت نيز Windows Live را ارائه مي کند که يک برنامه واژه پرداز و تقويم به حساب مي آيد. در حاليکه مجموعه آفيس مايکروسافت از قبل به دسک تاپ هاي دفتري سراسر جهان نفوذ کرده است، يک Microsoft Cloud مي تواند بعنوان يک برنده احتمالي وارد عرصه رقابت شود.
Amazon مي تواند رقيب احتمالي بعدي باشد. اين شرکت که مدت هاست بعنوان يکي از بزرگترين خرده فروشان آنلاين شناخته مي شود، به حوزه هاي ديگري نيزعلاقه مند مي باشد. Amazon Web Services يک مجموعه از منابع Cloud است که براي برنامه نويسان کوچکي که به محلي براي انجام کارهاي آنلاين خود نياز دارند، در نظر گرفته شده. Elastic Compute Cloud (EC2 ) Amazon قدرت پردازشي مورد نياز کاربران براي انجام کارهايشان را در اختيار آنها قرار مي دهد. آنها مي توانند فايل هاي خود را در 3S) Amazon Simple Storage Service) ذخيره کرده و از يک بانک اطلاعاتي با نام SimpleDB براي ذخيره سازي و دسترسي سريع به فايل هاي کوچک تر استفاده نمايند.
در نوامبر سال 2007 شرکت IBM ابتکار Blue Cloud خود را معرفي نمود که يک بسته سخت افزاري و نرم افزاري را ارائه مي کرد تا به مشتريان خود امکان دهد Cloudهاي داخلي خودشان را ايجاد نمايند.اين شرکت قبلاً براي تأمين محصولات Cloud براي 6 دانشگاه ايالات متحده با گوگل همکاري کرده بود. IBM اميدواراست اين برنامه را گسترش داده و امکان پيوستن تعداد بيشتري از دانشگاه ها،شرکت ها و سازمان هاي دولتي به آن را فراهم سازد.
شرکت هاي زيادي در حال عرضه سخت افزارهاي طراحي شده براي کاربر روي شبکه هاي Cloud هستند که در ميان آنها مي توان به Hewlett,Dell, Packard و Clear Cube اشاره کرد. با اينحال، شما براي دسترسي به يک شبکه Cloud الزاماً به يک کامپيوتر احتياج نخواهيد داشت، بلکه مي توانيد اين کار را با استفاده از سخت افزارهاي ديگري که براي اتصال به اينترنت طراحي شده اند ( نظير يک تلفن بي سيم ) انجام دهيد. در ژانويه سال 2008، گوگل در يک مزايده دولتي براي مجوز فرکانس راديوئي 700 مگاهرتز شرکت کرد که به اين شرکت امکان مي داد تا يک سرويس تلفن بي سيم را راه اندازي نمايد. پيروزي در اين مزايده مي توانست راه را براي اقداماتي بسيار گسترده تر از ايده Carr بگشايد. گوگل اين بحث را مطرح مي کرد که فرکانس ها بايد توسط دامنه گسترده اي از ابزارها قابل دسترسي باشند و آرزوي اين شرکت نيز برآورده شد: زمانيکه اين مزايده به قيمت قطعي 4/6 ميليارد دلار رسيد، طيف مورد نظر بصورت Open Access در آمد.
عليرغم اشتياق Carr، او در وبلاگ خود به اين نکته اشاره کرده است که انتظار ندارد نتيجه همکاري گوگل و اپل را در مدت چند ماه يا چند سال ببيند. هيچيک از دو شرکت مذکور در اين زمينه اظهار نظري را منتشر نکرده اند. اما در ژانويه سال 2008، اپل محصول جديدي را معرفي کرد که از بعضي جنبه ها به يک Cloud Computer شباهت دارد.
در نمايشگاه تجاري Mac Word سان فرانسيسکو، استيو جابز رئيس اپل از محصولي پرده برداري کرد که شباهت زيادي به يک ابزار Cloud Computing دارد: MacBook Air اين ابزار کمتر از يک اينچ ضخامت دارد و جابز مدل نمايشي MacBook Air را در طول معرفي اين محصول از يک پاکت پستي بيرون کشيد. اين ابزار تنها 1/3 کيلوگرم وزن دارد. مهندسين اپل براي آنکه بتوانند محصولي با چنين ضخامتي را توليد نمايند، درايو اپتيکال و بعضي از اتصالات ديگر آن ( نظير اترنت ) را قرباني کرده اند. باتري بصورتي در بدنه جاسازي شده است که به کاربران اجازه نمي دهد آن را تعويض نمايند. برخلاف يک Thin Client واقعي، MacBook Air داراي يک درايو ديسک سخت مي باشد که مي تواند يک درايو سنتي يا يک درايو SSD باشد.
اما در حال حاضر که گوگل و اپل ( حداقل هنوز) رسماً در زمينه يک ابزار Cloud همکاري نمي کنند، MacBook Air براي ذخيره سازي و نرم افزار انحصاراً به گوگل وابسته نيست.
منبع:نشريه بزرگراه رايانه شماره 122
در روز 17 اکتبر 2007، Carr ايده خود را در يک پست بر روي وبلاگش يک قدم جلوتر برد. او از دو شرکت قدرتمند حوزه فناوري يعني گوگل و اپل نام برد و گفت که آنها با يکديگر همکاري نزديکي دارند بگونه اي که اپل به توليد يک قطعه سخت افزاري ارزان قيمت که کاربران مي توانند آن را با خود به هر جائي ببرند، مي پردازد. اين کامپيوتر بايد از قدرت پردازشي - Data Center هاي عظيمي که گوگل براي نگهداري نرم افزارهاي کاربردي و داده هاي ميليون ها کاربر ايجاد نموده بود، استفاده مي کرد.
ايده Cloud Computing مطمئناً موضوع جديدي نيست. Larry Ellison از شرکت Oracle در سال 2000 اقدام به راه اندازي شرکت NIC ( New Internet Computer نموده تا صنعت را به سمت اين هدف هدايت کند. تفکر اصلي اين شرکت بسيار ساده است: شما بر روي ميز کار خود يک کامپيوتر بسيار ارزان قيمت با تنها يک پردازنده، يک صفحه کليد و يک نمايشگرخواهيد داشت. هيچ درايو ديسک سخت ويا درايو CD/DVD در اين کامپيوتر تعبيه نمي شود. اين کامپيوتر بايد با اينترنت ارتباط برقرار نموده و به يک سوپر کامپيوتري مرکزي متصل شود که تمام برنامه ها و فايل هاي شما را ميزباني خواهد کرد. با اينحال، ايده مذکور بسيار جلوتر از زمان خود بود. NIC فروش بسيار ضعيفي داشت که احتمالاً به کمبود دسترس پذيري باند پهن در آن زمان مربوط مي شد. اين شرکت در سال 2003 به کار خود خاتمه داد.
اما در سال 2006، نزديک به 75 درصد از آمريکائيها در خانه هاي خود به اينترنت باند پهن دسترسي داشتند. آيا يک تيم گوگل / اپل مي توانست Cloud Computing را به يک پديده فراگير تبديل کند؟ و اگر آنها حرکت خود را آغاز مي کردند، اين اقدام چه نفعي براي گوگل و اپل داشت؟ بزرگترين سؤال اين است که: اگر تنها Cloud Computer را ايجاد نمايد، آيا کسي از آن استفاده خواهد کرد؟
يک گوگل قدرت
اين سرويس هاي ميزباني شده، نوعي از نرم افزارهاي کاربردي هستند که بايد در هسته يک Cloud Computer قرار بگيرند و اين تنها يکي از دلايلي است که نشان مي دهد تبديل شدن به يک Back-End عالي براي يک توليد کننده سخت افزاري همکاري کننده، کاملاً براي گوگل امکانپذير است. ماشين گوگل که در واقع شبکه اي از ماشين ها است، قدرت پردازشي شگفت آوري را ارائه مي کند. اين ماشين در عين حال افزونگي ( Redundancy) را نيز عرضه مي نمايد. گوگل از قبل کپيهاي پشتيبان متعدد از اطلاعات خود را بر روي تجهيزاتش ذخيره سازي کرده است و اگر يک بخش از يک ماشين از کار بيفتد، اين شرکت مي تواند آن را بدون از دست دادن کوچکترين بخش از اطلاعات خود تعويض نمايد. استفاده از يک Cloud Computer که در تأسيسات عظيم گوگل نگهداري مي شود، شما را از دردسر به همراه بردن فايل هايتان خلاص خواهد نمود و شما ديگر هرگز به يک درايو USB، درايو ديسک سخت لپ تاپ، CDها، DVD ها و يا ساير رسانه هاي قابل حمل نياز نخواهيد داشت. شما مي توانيد از خانه، از محل کار و بر روي کامپيوتر موبايل خود هنگاميکه در حال جابه جائي هستيد به کار بر روي پروژه تان بپردازيد.
با يک Cloud Computer، شما احتمالاً مجبور به پرداخت هزينه اي براي نرم افزار نخواهيد بود. با استفاده از نرم افزارهاي کاربردي که بر روي يک سرور ميزباني مي شوند، ماشين محلي شما تمام نرم افزارهاي مورد نيازخود براي کار را در اختيار خواهد داشت، بدون آنکه مجبور باشد آن ها را بصورت محلي ذخيره سازي نمايد. شما مجبور نخواهيد بود نرم افزار خود را به نسخه هاي بعدي آن ارتقاء دهيد و همه بر روي Cloud از نرم افزار مشابهي استفاده مي کنند. به اين ترتيب، هيچ مشکلي در زمينه سازگاري نيزوجود نخواهد داشت.
اما براي مسافران دائمي که بايد درهنگام مسافرت به کار خود ادامه دهند، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ يکCloud Computer به يک اتصال اينترنت نياز دارد و خطوط هوائي امروزي چنين قابليتي را ارائه نمي کنند، هر چند که بعضي از Carrier ها برنامه هايي براي ارائه دسترسي داخل پرواز اعلام نموده اند. فعلاً شما بايد در طول پرواز خودتان را با مطالعه و يا تماشاي يک فيلم سينمائي مشغول کنيد. شما همچنين بايد آسوده باشيد که اجازه دهيد گوگل ( يا هر شرکت معتبر ديگري) اسنادتان را به صورت آنلاين نگهداري نمايد. بسياري از شرکت ها به اسناد خود اجازه نمي دهند که از فايروالها عبور کنند. اما بخش عمده اي از تجارت بر روي يک مدل Cloud Computing انجام شود، آيا اين شرکت ها نظر خود را تغيير خواهند داد؟ يکي از بزرگترين مشکلات موجود در ايجاد يک Cloud Computer مقدار برق مورد نيازبراي کار آن است، گوگل Data Center خود را بخاطر خطوط دسترسي پر سرعت اينترنت از طريق خطوط فيبرنوري و نزديکي سد Dalles در اين منطقه ايجاد کرده است. گوگل براي راه اندازي تجهيزات خنک کنندگي مورد نياز جهت فعاليت هزاران سرور خود به مقدارزيادي برق احتياج دارد. در واقع هر يک از دو مجموعه ساختماني که هر کدام به اندازه يک زمين فوتبال مساحت دارند، داراي دو تأسيسات خنک کنندگي با ارتفاع 4 فروشگاه هستند.
اگر گوگل درحال حاضر نتواند قدرت پردازشي مورد نياز براي ارائه يک Computing Cloud به دنيا را اداره نمايد، مطمئناً در مسير صحيح ايجاد آن قرار گرفته است. اما چرا گوگل براي سخت افزار کاربران نهائي با اپل همکاري مي کند؟
چرا گوگل و اپل؟
Eric Schmidt رئيس گوگل در ماه اگوست سال 2006 به هيأت مديره اپل پيوست. هنگاميکه در دسامبر سال 2007 در مصاحبه با مجله Wired از او درباره ايده همکاري با اپل سؤال شد، Schmidt صراحتاً گفت:" مدل معماري گوگل در زمينه سرويس ها و دسترسي باند پهن و نظاير آنها به خوبي با سرويس ها و ابزارهاي قدرتمندي که توسط اپل ارائه مي شوند، کار مي کند. ما يک Back-End عالي براي مشکلاتي هستيم که اپل براي حل آن ها تلاش مي نمايد".
به گفته Carr اپل فاقد قدرت Supercomputing مورد نيازبراي هدايت Back-End چنين مشارکتي است. در واقع سازمان ها و مؤسسات زيادي از چنين قدرتي برخوردار نيستند. به گفته Prabhakar Raghavan سرپرست تحقيقات Yahoo تنها گوگل، Yahoo,IBM,Amazonو البته مايکروسافت داراي چنين توانائي مي باشند. گوگل و اپل درسال هاي گذشته با يکديگر همکاري داشته اند. اگر مايکروسافت در تلاش خود براي تصاحب Yahoo که در اول فوريه 2008 اعلام گرديد موفق مي شد، ترکيب اين شرکت ها بخوبي مي توانست منبع قدرت يک محيط Cloud Computing پيشرفته باشد.
اگر گوگل و اپل براي اين نوع همکاري به مشارکت بپردازند،Cloud Computing آنها به نظر Carr داراي مشخصات زير خواهد بود:
- ارزان قيمت: ماشيني که شما خريداري مي کنيد ارزانتر از 200 دلار خواهد بود و هيچ هزينه اي را براي نرم افزارهاي کاربردي يا نقل و انتقال داده ها پرداخت نخواهيد کرد.
- سبز: با يک تراشه کم مصرف و حافظه Flash، يک کلاينت کوچک ( Thin Client) اپل که يک کامپيوتر شبکه به حساب مي آيد فاقد مؤلفه هاي تشنه مصرف برق نظير درايو ديسک سخت يا درايو اپتيکال خواهد بود.
- نگهداري آسان: عدم وجود درايو اپتيکال و يا درايو ديسک سخت در عين حال به معناي قطعات متحرک کمتر خواهد بود که به نوبه خود، باعث افزايش طول عمر احتمالي ابزار مي گردد.
- ارتقاء آسان: شما مجبور نخواهيد بود که درباره ارتقاء و به روز رساني نرم افزار خود نگران باشيد، زيرا تمام اين کارها براي شما انجام خواهد شد. شما مي توانيد صرفاً به استفاده از ماشين خود ( تا زمانيکه فرسوده شود ) ادامه دهيد.
به گفته Carr، در اين معامله اپل اقدام به فروش سخت افزار نموده وگوگل نيز هزينه هاي تأمين سرورها را با آگهيهاي تبليغاتي کاهش خواهد داد، درست همان کاري که در ساير تجارت هاي خود انجام مي دهد. به گفته Schmidt، گوگل تا جائيکه بتواند تعداد بيشتري از سرويس هاي خود را بصورت رايگان عرضه خواهد کرد، گرچه اين شرکت معتقد است که کاربران پيشرفته تر احتمالاً خواستار دسترسي به ويژگيهاي بيشتري در مقابل پرداخت پول مي باشند.
Robert X Cringely که يک نويسنده و گزارشگر تکنولوژيکي است ، دراين زمينه که امکان يک همکاري Cloud Computing ما بين اپل و گوگل وجود دارد، موافق است اما درعين حال اعتقاد دارد که چنين معامله اي احتمالاً به آن آسودگي که Carr تصور مي کند نخواهد بود. در مقابل، شخصيت استيو جابز پايه گذار و رئيس نمادين اپل مي تواند باعث آزردگي Schmidt و گوگل شود. او مي گويد:" Schmidt و Carr مي بينند که اپل فاقد سوپر کامپيوتر است اما جابز نيز با همان قاطعيت اعتقاد دارد که گوگل نمي داند چگونه سوپر کامپيوترهاي خود را اداره نمايد. بعلاوه، جابز مي تواند هر زمان که بخواهد يک سوپر کامپيوتر را اجازه کند."
Cringely بر اين باور است که اپل ابزار Cloud Computing پيش بيني شده توسط Carr را خواهد ساخت، اما در عين حال ابزارهاي Cloud Computing ديگري را با قيمت هاي متنوع عرضه خواهد نمود. او مي گويد اپل در چنين معامله اي نقش شرکت غالب را خواهد داشت و گوگل بايد نقش دوم را ايفا نمايد.
آيا اپل واقعاً مي تواند همکاري ديگري را جهت تأمين سرويس ها براي مشتريان خود پيدا کند؟ چه اتفاقي مي افتد اگر اپل و گوگل به همکاري با يکديگر بپردازند؟ آيا کسي آنها را متعهد به انجام چنين کاري مي کند؟
ساير کانديداهاي Cloud
دو کانديداي پيشتاز براي رقابت با گوگل با همکاري با اپل، در شرف ترکيب نيروهاي خود بودند ( و اين احتمال هنوز از بين نرفته است). روز اول فوريه2008 مايکروسافت اعلام کرد که پيشنهاد خريد Yahoo را ارائه نموده که به تلاش هر دو شرکت براي غلبه بر غول جستجوي اينترنتي کمک خواهد کرد. علاوه بر قدرت Computing عظيم و بسياري از سرويس هاي وب ديگر، Yahoo يک شبکه پست وب قدرتمند و سايت Flickr را به همراه مي آورد. درعين حال، مايکروسافت نيز Windows Live را ارائه مي کند که يک برنامه واژه پرداز و تقويم به حساب مي آيد. در حاليکه مجموعه آفيس مايکروسافت از قبل به دسک تاپ هاي دفتري سراسر جهان نفوذ کرده است، يک Microsoft Cloud مي تواند بعنوان يک برنده احتمالي وارد عرصه رقابت شود.
Amazon مي تواند رقيب احتمالي بعدي باشد. اين شرکت که مدت هاست بعنوان يکي از بزرگترين خرده فروشان آنلاين شناخته مي شود، به حوزه هاي ديگري نيزعلاقه مند مي باشد. Amazon Web Services يک مجموعه از منابع Cloud است که براي برنامه نويسان کوچکي که به محلي براي انجام کارهاي آنلاين خود نياز دارند، در نظر گرفته شده. Elastic Compute Cloud (EC2 ) Amazon قدرت پردازشي مورد نياز کاربران براي انجام کارهايشان را در اختيار آنها قرار مي دهد. آنها مي توانند فايل هاي خود را در 3S) Amazon Simple Storage Service) ذخيره کرده و از يک بانک اطلاعاتي با نام SimpleDB براي ذخيره سازي و دسترسي سريع به فايل هاي کوچک تر استفاده نمايند.
در نوامبر سال 2007 شرکت IBM ابتکار Blue Cloud خود را معرفي نمود که يک بسته سخت افزاري و نرم افزاري را ارائه مي کرد تا به مشتريان خود امکان دهد Cloudهاي داخلي خودشان را ايجاد نمايند.اين شرکت قبلاً براي تأمين محصولات Cloud براي 6 دانشگاه ايالات متحده با گوگل همکاري کرده بود. IBM اميدواراست اين برنامه را گسترش داده و امکان پيوستن تعداد بيشتري از دانشگاه ها،شرکت ها و سازمان هاي دولتي به آن را فراهم سازد.
شرکت هاي زيادي در حال عرضه سخت افزارهاي طراحي شده براي کاربر روي شبکه هاي Cloud هستند که در ميان آنها مي توان به Hewlett,Dell, Packard و Clear Cube اشاره کرد. با اينحال، شما براي دسترسي به يک شبکه Cloud الزاماً به يک کامپيوتر احتياج نخواهيد داشت، بلکه مي توانيد اين کار را با استفاده از سخت افزارهاي ديگري که براي اتصال به اينترنت طراحي شده اند ( نظير يک تلفن بي سيم ) انجام دهيد. در ژانويه سال 2008، گوگل در يک مزايده دولتي براي مجوز فرکانس راديوئي 700 مگاهرتز شرکت کرد که به اين شرکت امکان مي داد تا يک سرويس تلفن بي سيم را راه اندازي نمايد. پيروزي در اين مزايده مي توانست راه را براي اقداماتي بسيار گسترده تر از ايده Carr بگشايد. گوگل اين بحث را مطرح مي کرد که فرکانس ها بايد توسط دامنه گسترده اي از ابزارها قابل دسترسي باشند و آرزوي اين شرکت نيز برآورده شد: زمانيکه اين مزايده به قيمت قطعي 4/6 ميليارد دلار رسيد، طيف مورد نظر بصورت Open Access در آمد.
عليرغم اشتياق Carr، او در وبلاگ خود به اين نکته اشاره کرده است که انتظار ندارد نتيجه همکاري گوگل و اپل را در مدت چند ماه يا چند سال ببيند. هيچيک از دو شرکت مذکور در اين زمينه اظهار نظري را منتشر نکرده اند. اما در ژانويه سال 2008، اپل محصول جديدي را معرفي کرد که از بعضي جنبه ها به يک Cloud Computer شباهت دارد.
در نمايشگاه تجاري Mac Word سان فرانسيسکو، استيو جابز رئيس اپل از محصولي پرده برداري کرد که شباهت زيادي به يک ابزار Cloud Computing دارد: MacBook Air اين ابزار کمتر از يک اينچ ضخامت دارد و جابز مدل نمايشي MacBook Air را در طول معرفي اين محصول از يک پاکت پستي بيرون کشيد. اين ابزار تنها 1/3 کيلوگرم وزن دارد. مهندسين اپل براي آنکه بتوانند محصولي با چنين ضخامتي را توليد نمايند، درايو اپتيکال و بعضي از اتصالات ديگر آن ( نظير اترنت ) را قرباني کرده اند. باتري بصورتي در بدنه جاسازي شده است که به کاربران اجازه نمي دهد آن را تعويض نمايند. برخلاف يک Thin Client واقعي، MacBook Air داراي يک درايو ديسک سخت مي باشد که مي تواند يک درايو سنتي يا يک درايو SSD باشد.
اما در حال حاضر که گوگل و اپل ( حداقل هنوز) رسماً در زمينه يک ابزار Cloud همکاري نمي کنند، MacBook Air براي ذخيره سازي و نرم افزار انحصاراً به گوگل وابسته نيست.
منبع:نشريه بزرگراه رايانه شماره 122
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}