سفر ناصرالدين شاه به سويس
سفر ناصرالدين شاه به سويس
سفر اول، از روز شنبه 21 صفر 1290 هـ .ق برابر 30 فروردين 1252 خورشيدي و 19 آوريل 1873 از تهران آغاز و به روز شنبه سيزدهم رجب 1290 هـ .ق برابر 15 شهريور 1252، 6 سپتامبر 1873 ختم مي شود.1 اين سفر با کمک ملکم خان و به همراهي ميرزا حسين خان مشيرالدوله انجام شد.مسير سفر عبارت بود از :بندر انزلي، حاجي طرخان،سارائوف، مسکو، پطرزبورگ، ورشو، برلين، بروکسل، لندن، پاريس، ژنو، تورن، ميلان، وين، استانبول، تفليس، باکو و بندرانزلي. خاطرات اين سفر تحت عنوان «مسافرت نامه ي فرنگستان»يا «روزنامه ي سفر فرنگستان »در 212 صفحه، در محرم 1302 هـ .ق در بمبئي، بصورت سنگي چاپ شده که بعداً پيرامون آن صحبت خواهد شد.
سفر دوم، از پنجشنبه سلخ ربيع الاول 1295 هـ .ق برابرپانزدهم فروردين 1257خ و چهارم آوريل 1878م.آغاز و به جمعه نهم شعبان 1295ه.ق برابر با هجدهم مرداد 1257 خ .و نهم اوت 1878 م .ختم مي شود.غرض اصلي از اين سفر ديدار از بازار مکّاره پاريس بود.صدارت با سپهسالار اعظم ميرزا يوسف خان مستوفي الممالک آشتياني (در گذشته در 1303 هـ .ق)و مسير سفر تبريز،تفليس،وُلادي قفقاز،مسكو،پطرزبورگ،ورشو،برلين ،پاريس،وين ،ولادي قفقاز،پطروسکي و بندر انزلي بود.سفر نامه اي بدون عنوان در 259 صفحه مشتمل بر خاطرات ناصرالدين شاه از اين سفر در سال 1296 هـ .ق در«دارالطباعه ي خاصه ي مبارکه »تهران، به همت صنيع الدوله به چاپ رسيده است.
سفر سوم، در روز شنبه 12 شعبان 1306 هـ.ق برابر 24 فروردين 1268 خ.و سيزدهم آوريل 1889 م.آغاز و به روز يکشنبه 24 صفر 1307 هـ .ق برابر 28 خ و و بيستم اکتبر 1889 م .انجاميد .در اين سفر صدراعظم ميرزا علي اصغر خان امين السلطان شاه را همراهي مي کرد.ناصرالدين شاه در اين سفر از روسيه ي آلمان، اطريش، فرانسه، بلژيک، هلند 2و انگلستان ديدار نمود.
خاطرات اين سفر زير عنوان «روزنامه ي وقايع حالات و بدايع مشاهدات »در«دارالطباعه ي خاصه ي دولتي»به همت اعتماد السلطنه، بصورت سنگي، در 411 صفحه در سال 1308 ن هـ .ق چاپ شده است.نسخه اي از اين چاپ در کتابخانه ي دانشگاه ليدن (در هلند )موجود است که در هامش پاره اي از صفحات آن بخط فارسي مطالبي نوشته شده است که به احتمال زياد به خط مرحوم علامه ي قزويني است.3
گفته شد که شرح سفر اول زير عنوان «روزنامه ي سفر فرنگستان»در محرم 1302 هـ .ق برابر 1884 ميلادي در 212 صفحه تحرير شده و در بمبئي به اهتمام ميرزا محمد شيرازي ملک الکتاب، با هشت تصوير از ناصرالدينشاه به همراه يک مقدمه و 204 بيت شعر از ناصرالدينشاه بنام ديوان ناصري به طبع رسيده است .هشت تصوير تاريخي مذکور عبارتند از :(اول )تصوير ناصرالدينشاه (دوم )تصوير او با پادشاه روس (سوم و چهارم)تصوير او با ملکه ي انگلستان (پنجم )تصوير او با وليعهد انگلستان (ششم)ناصرالدين شاه سوار بر اسم (هفتم )ملاقات وي با رئيس جمهوري فرانسه (هشتم)سوار بر اسب با پادشاه ايتاليا.اين عکسها روي صفحات کتاب چسبانده شده است .ضمناً متن اين سفرنامه، به نام «روزنامه ي خاطرات اعليحضرت شاه ايران، توسط جان موراي انگليسي، به زبان انگليسي ترجمه و در سال 1874 ميلادي در لندن در 427 صفحه چاپ شده است.4
هشت سال قبل (1985 م)سفير سويس در لاهه آقاي دکتر کوفمان 5اظهار داشت اخيراً کتابي توسط وزارت خارجه ي سويس، مشتمل بر اسناد ديپلوماتي گذشته، به چاپ رسيده که در آن گزارشي نيز راجع به سفر پادشاه ايران به سوئيس درج شده است.بعدها که اينجانب به کتاب مزبور6 رجوع کردم متوجه شدم که گزارش ياد شده راجع است به اختلاف نظر بين دولت فدرال سويس و کانتون ژنو بر سر پرداخت مخارج پذيرايي و سفر ناصرالدينشاه.گزارش به فرانسه بود و من از دوست فاضلم آقاي دکتر سيد خليل خليليان خواهش کردم آن را به فارسي ترجمه نمايند.ايشان هم با سعه ي صدر خواهش مرا اجابت کردند.اينک پيش از نقل گزارش مزبور، نخست به اختصار وضع اروپا و دولت سوئيس را در روزگار سفر ناصرالدين شاه توضيح داده، سپس نکاتي از سفرنامه ي ناصرالدينشاه درج و بعد ترجمه ي گزارش را خواهد آورد.
دولت سويس از اواخر قرن سيزدهم تا نيمه ي نوزدهم يک فدراسيون يا اتحاديه اي از ايالات مختلف بود.بين سالهاي 1798 تا 1803 به اشغال فرانسه در آمد.فرانسويان دراين مدت يک جمهوري متحده و يک قانون اساسي را بر سويس تحميل کردند.در 1803 ناپلئون سويس را دوباره به صورت ايالات متحده در آورد.با سقوط ناپلئون ايالات يا کانتون هاي سويس پيمان جديدي را در 1815 بين خود امضاء کردند.بعدها با تحولات صنعتي شدن سويس، سياستمداران تندرو، بنابر ملاحظات اقتصادي خواهان اتحاديه اي استوارتر بودند.اين گرايش به جنگ بين کانتون (ايالت )هاي صنعتي و غير صنعتي منجر شد.جنگ به سود جانبداران تمرکز بيشتر، پايان يافت.در 1848 قانون اساسي جديدي نوشته شد .مطابق اين قانون سويس با 19 کانتون و 6 نيمه کانتون، دولتي فدرال با دو مجلس (شوراي ملي با 200 عضو و شوراي کانتون ها با 44 عضو)گرديد.قوه ي مجريه در اختيار شوراي فدرال بود که هفت نفر عضو داشت و رئيس آن،رئيس جمهوري سويس بشمار مي رفت. قانون اساسي مذکور در 1868 اصلاح و قدرت دولت فدرال زيادتر شد. البته هنوز در متون حقوقي عنوان کنفدراسيون براي سويس بکارمي رفت.
اما سفر اول ناصرالدين شاه به اروپا و از جمله سويس، هنگامي صورت گرفت که دوران حرکتي علمي-صنعتي در همه زمينه ها آغاز شده بود.تحولات مزبور تنها به خيزش صنعتي خلاصه نمي شد، بلکه براي نمونه در همان سال، ووند(W.Wundi)بزرگترين کتاب روانشناسي عصر خود را نوشته و ماکسول (Maxwell)کتاب مهم خود را در فيزيک «برق و قوه مغناطيس»چاپ و فرضيه ي موج راديو را طرح نموده و زيست شناس ايتاليايي به نام Golgiمطالعات نويني درباره ي سلول بعمل آورده و هرميتhermile)فرانسوي مباحث تازه اي را دررياضيات بميان کشيده و (فان در والز) van der waalsهلندي قانون گازها را پايه گزاري کرده بود .از ديدگاه تفکرات سياسي نيز روزنه هاي نويني گشوده شده بود:هنوز مرکّب مانيفيست مارکس و انگليس خشک نشده بود.مسأله شکست فرانسه و پرداخت غرامات جنگي به امپراتوري تازه تأسيس آلمان(1871) و اتحاد ايتاليا پس از بيست سال جنگ (1870-1850)بدنه ي اروپا را تکان داده بود.نهضت هاي آزادي خواهي و انديشه هاي ليبراليسم بر ضرر انديشه هاي تقديرگرايي کم و بيش ريشه دوانيده و دمکراسي مطرح گرديده و هنر و ادبيات متحول شده بود.براي نمونه ويلهم سوم پادشاه هلند (1849-1890)که در همين سفر با ناصرالدين شاه ديدار مي کند و ناهار مي خورد، نتوانست از قانون گرايي و آزادي طلبي مردمش جلوگيري کند و بالاخره هلند که از قافله ي انقلاب صنعتي عقب مانده بود، دوره ي نوين صنعتي شدن خود را از سال 1860 آغاز کرد.در هلند از سال 1870 بعضي از برنامه هاي نوين اجتماعي مانند جلوگيري از کار کودکان کم سال، بيمه ي سوانح صنعتي، برنامه هاي خانه سازي، آموزش اجباري و نظاير ان شروع شده بود .اما گويي اين وضعيت جديد اروپا، توجه مسافران ايراني را جلب نکرده و پنداري که ناصرالدين شاه چشمي بينا و گوشي شنوا براي هيچ يک از اين دگر گشت هاي صنعتي ، اجتماعي و سياسي نداشته است.هرچند که ميرزا تقي خان اميرکبير نخستين صدراعظم او، چشم و گوش خود را به روي دنياي جديد باز کرده بود، اما با از بين رفتن امير، اين روزنه ي اميد هم بسته شده بود.
بهر حال، ناصرالدينشاه غروب روز يکشنبه 24{جمادي الاول}برابر با بيستم ژوئيه 1873 ميلادي، پس از سفري هفت ساعته، با ترن از فرانسه وارد ايستگاه مرکزي شهر ژنو مي شود.خود او مي نويسد:«رئيس جمهوري ژنو، که پرزيدانست، اسمش مسيو سرذل(m.ceresol)است و رئيس مجلس شوراي ژنو که اسمش اوژن بوپل(M.Eugene Bopel)است با ايلچي سويسي که در پاريس بود و ساير بزرگان شهر و ژنرال دوفور (Dufour)که مرد نود ساله ايست و در قئون ناپلئون اول هم خدمت کرده و در سويس معتبر و در علم نقشه کشي بسيار معروفست، آنجام بود...»7 بعد شاه و صدر اعظم و«هردو رئيس جمهوري»در کالسکه روباز نشسته به مهمانخانه ي محل اقامت (هتل د برگ De Berg )مي روند.ناصرالدينشاه مي نويسد:در راه از«کثرت جمعيت امکان عبور از کوچه هاي نبوده»و با وجود«عمله احتساب»بازدفع و منع مردم ممکن نبود...کم مانده بود کالسکه را خطري برسد...بالاخره با هزار زحمت رفتيم منزل.برداشت و تعبيراتي که ناصرالدينشاه در سفرنامه ي خود از سويس و دولت سويس دارد برداشتي ساده است، مثلاً اشاره اي که به دو رئيس جمهوري مي کند يا تعداد ايالات که ذکر مي نمايد ناشي از نداشتن تصوير روشني از وضعيت فدرال سويس است.وي اوضاع سياسي و وضع دولت سويس را اين چنين بيان مي کند:
دولت سويس جمهوريست.بسيار قواعد عجيبه در حکمراني دارند.کل سويس (در متن سوس)پنج کرور جمعيت دارد و منقسم به بيست دو ايالت است.هر ايالتي رئيس و حکمراني ديوانخانه عليحده دارد.هفت نفر هم رئيس دارند که يکي از ايشان هم بر سايرين رياست دارد.اما يکي يکي نمي توانند حکمي در کارهاي عمده و مملکتي و غيره بکنند.آن بيست و دو نفر اطلاع به اين هفت نفر مي دهند.هفت نفر هم به اطلاع و امضاء همديگر، آن کار را مي گذرانند.در حقيقت رئيس کل و حکمران مستقل در هيچ ايالت و ولايتي ندارند.هر وقت همگي در کاري اتفاق کردند مجري مي شود و الاّ فلا. وضعي است که نوشتن و بيانش اشکال کلي دارد و اين روزنامه گنجايش شرح قانون حکمراني و جزئيات قواعد دولت سوس را ندارد و بيش از اين هم لازم نيست...»
ناصر الدينشاه پس از توصيف رودخانه ي رن(Rhone)که از روبروي هتل محل اقامت وي مي گذشته، به شرح شهر ژنو مي پردازد که« دو طرف رودخانه واقع شده بسيار عمارات عالي و مدارس خوب و کوچه هاي سنگ فرش تميز دارد.تمام عمارت پنج شش مرتبه است.»بعد ادامه مي دهد که کارخانه هاي ساعت سازي و موزيک سازي اينجا مشهور است .جميع سازهاي جعبه اي و بلبل ها و مرغ هاي مصنوعي که مي خوانند همه را اينجا ساخته به ساير ممالک مي برند.»از همه ي اوضاع صنعتي و اقتصادي بهمين اندازه اکتفا مي کند.او اصلاً به تعليل اوضاع و تحليل مسائل نمي پردازد و بيشتر به سراغ طبيعت زيبا و ظواهر آن ديار مي رود.همراهان او نيز گويي حضور زنده اي نداشته اند.نام بعضي از همراهان شاه در اين سفر عبارت است :صنيع الدوله، اعتضاد السلطنه، عمادالدوله، علاء الدوله، ميرزا ملکم خان، حکيم الممالک، مسيو ريشار، يمين الدوله، حسام السلطنه، معتمد الملك ابراهيم خان؟ »دکتر تولوزان، بيشتر اينان زبان دان و دنيا ديده بوده اند.8 بهر حال روز دوم اقامت، صرف گردش روي درياچه ي ژنو مي شود و شاه ناهار را در هتل زادگاه مسيو سر ذُل واقع در شهر «وه وه »(Vevey)باتفاق پادشاه هلند ويلهم سوم (Wilhelm)صرف مي کند.روز سوم به گردش و استراحت مي گذرد.روز چهارم، دولت سويس (به زعم ناصر الدينشاه )در مهمانخانه هتل دولاپه (Hotel de la paix)ناهاري به افتخار شاه مي دهد که در آن سفير ايتاليا در سويس، سفير سويس در فرانسه (Dr.Kerk)،سفير پروس در سويس، که از برن آمده بودند شرکت داشتند.بعد مي نويسد بهمراه مسيو سرذل«اول رفتيم به عمارتي که اسباب فيزيک و بعضي چيزهاي ديگر مثل موزه و حيوانات مرده و استخوان هاي آنها بود چنانکه در پاريس هم ديده شد...معلم فيزيک اطاقي را تاريک کرده، بعضي تجربيات و تماشاها در شيشه هاي الوان، در قوه ي الکتريسيته بما نمود...»شايد ناصر الدينشاه اولين کسي باشد که از ايران، دستگاه سينما را ديده و توصيف کرده است.اگر اين که نوشته اند ميرزا ابراهيم صحّاف باشي«ظاهراً نخستين کسي است که ذکري ازاين اختراع جديد کرده است»درست باشد سفر او در 1897 ميلادي و 24 سال پس از سفر ناصرالدينشاه است.9 پس از تماشاهاي الوان، شاه به ديدن «نقشه ي کل ممالک سويس»مي پردازد و عصرانه را در باغ ييلاقي مسيو فاور (M.Favre)از نجباي سويس صرف مي کند و مي نويسد آنجا«خانه قشنگي بود، خانمهاي خوشگل زيادي از نجبا و غيره آنها بودند».روز پنجم، ناصرالدينشاه از ژنو به تورن مي رود و پس از عبور از خاک فرانسه وارد ايتاليا مي گردد و سفر وي به سويس خاتمه مي يابد.اما پس از ترک سويس، پرداخت هزينه هايي که کانتون ژنو براي سفر شاه ايران انجام داده بود، مورد اختلاف فرار مي گيرد.کانتون آن را از دولت فدرال مطالبه مي نمايد و دولت فدرال آنرا به عهده ي کانتون محول مي کند .گزارش مورخ 23 اکتبر 1873 نماينده ي شوراي فدرال سويس وضعيت را بهتر نشان مي دهد:
اداره سياسي افتخار دارد که حساب هاي پذيرايي از شاه ايران، ناصرالدين،را در ژنو، در روزهاي 20 تا 24 ژوئيه 1873 به شوراي فدرال تقديم مي کند.به نظر اين اداره ضرورت ندارد که در اينجا پيرامون نحوه ي انجام وظايفي که به نمايندگان شوراي فدرال و واگذار شده بود، شرحي مبسوط داده شود، چه بازگويي اين گونه مطالب چيزي جز تکرار مطالبي که، به اشباع، در روزنامه هاي خارج و سويس چاپ شده نخواهد بود، با اين وصف، درج گزارشي ساده در سندي رسمي از مقررات شوراي فدرال براي پذيرايي، از سوي کنفدراسيون و در خاک سويس، از يک فرمانرواي خارج که بازديد رسمي داشته، براي آينده بي فايده نيست.اين گزارش فقط با اين ديد نگريسته مي شود که در تاريخ سياسي کنفدراسيون –از تاريخ لازم الاجرا شدن قانون اساسي 1848، اين رويداد، منحصر به فرد است.
با دريافت تلگراف 15 ژوئيه از سوي نمايندگي سياسي سويس در پاريس داير بر ورود حتمي شاه ايران به ژنو در روز شنبه 19 ژوئيه، شوراي فدرال در شانزدهم ژوئيه يکي از اعضاي خود يعني آقاي بورل (M.Le Conseiller Borcl)و امضاء کننده ي زيرا را تعيين کرد که به عنوان نمايندگان رسمي به ژنو بروند.
براي نمايندگاني اعزامي شوراي فدرال که در برن گرفتار اجلاس مجمع فدرال بودند فرصت نبود که بتوانند خود براي شرکت در آيين پذيرايي در محل حاضر شوند.از اين رو، از پيشنهاد مقامات شهرداري و محلي کانتون ژنو سود جستند که خواسته بودند خودشان عهده دار انجام اقدامات لازم شده، گزارش جزئيات امر را ارسال دارند.
نمايندگان شوراي فدرال جز ابراز احترام نسبت به حسن نيت و لطف کامل مقامات و مردم ژنو که در استقبال از شاه همکاري کردند، کاري از دستشان ساخته نيست، علاقمندي به پذيرايي شايسته از يک فرمانرواي خارجي، مقامات ژنو را بر آن داشته که در برخي مواد از حدود مورد نظر نمايندگان شوراي فدرال در گذرند.علت عمده براي بالا بودن ارقام حسابهايي که امروز بايد پرداخت شود همين امر بوده است.شايسته است که بيفزائيم که دولت ژنو(يعني دولت کانتون ژنو .م)بخشي از اين مخارج را خود برعهده مي گيرد.
نمايندگان شوراي فدرال، دبير اداره ي سياسي و آقاي ام .آ .دو کومنز (M.A. de Goumens)در مور%(Morges)که قبلاً مأمور(نماينده ي)کل در ايران بود و او را به عنوان واسطه نزد شاه تعيين کرده بودند، همه در 19 ژوئيه به ژنو رفتند.خيابانهاي اصلي شهر به دست مردم و مقامات شهرداري آذين بسته شده بود و سالني در ساختمان راه آهن از سوي شرکت«پاريس –ليون-مديترانه»، به منظور استقبال در اختيار قرار گرفت.بعد از ظهر 20 وات [غلط چاپي است و بايد ژوئيه باشد / م.] ناصرالدين ،با خط آهن پاريس –لندن-ليون-مديترانه با چهل نفر همراه و سي نفر خدمه وارد ژنو شد.نمايندگان شوراي فدرال، به همراهي مقامات شهرداري و کانتوني ژنو در ايستگاه راه آهن او را استقبال کردند.رئيس کنفدراسيون م[Le President de la Confederation]مقدمش را به خاک سويس خوشامد گفت و نمايندگان، او را تا هتل دبرگ [des Bergues]همراهي کردند. شاه در ايران هتل آپارتمانهايي براي خود و همراهانش رزرو کرده بود.
در طول آن روز و نيز روز بعد، تلاش نمايندگان فدرال نزد شاه و اطرافيانش اين بود که او را از فکر رفتن به برن و بازديد شوراي فدرال بيرون آورند. آنان نگران مشکلات ناشي از اين بازديد نامترقب بودند، چه شورا خود در آن ايام سخت گرفتار مجمع عمومي فدرال در برن مي بود.همچنين نگراني از هزينه هاي قابل توجهي که اين استقبال دوم، به بار مي آورد.نمايندگان مي پنداشتند که کاري کنند که ضمن انجام وظايف خود در مهمان نوازي، به ميهمان خود نيز بفهمانند که قصد شوراي فدرال اين بوده که در ژنو استقبالي رسمي از وي به عمل آيد.با اين هدف،آنان طوري اقامت شاه را در ژنو برنامه ريزي کردند که تا عزيمتش به ايتاليا در پنجشنبه 24 ژوئيه، اوقاتش همه پُر باشد. شاه با اين برنامه موافقت کرد و از سفر به برن منصرف شد، چون فهميد که استقبال وي در ژنو بطور رسمي انجام يافته و شوراي فدرال در مرکز، در انتظار مقدم وي به سر نمي برد.گردش بر قايق بخاري بر فراز درياچه ي لمان (Leman)و صرف ناهار در هتل دترواکورون (des Trois Couronnes)در وه وه(vevey)تمام وقت دوشنبه را پر کرد .بر سر ميز ناهار، مقامات کانتوني ژنو، وو (de Vaud)، ولز (du Valais)کشورهاي ساحلي درياچه و نمايندگان شهرداري و کانتوني ژنو «وه وه»دعوت داشتند.نمايندگان شوراي فدرال از حضور پادشاه هلند گيوم سوم (guillaumelllيا ويلهلم سوم )در«وه وه»آگاهي يافتند. وي بطور ناشناس و يا نام کنت بورن(de Coumte de Buren)سفر مي کرد.نمايندگان،او را نيز دعوت کردند و پذيرفت. سناتور ملگاري (M.Melegari)سفير ايتاليا دربرن، به دستور دولت خود نزد شاه آمد و در مهماني ناهار نيز شرکت کرد.غروب که قايق به ژنو بازمي گشت دولت ژنو و شوراي اداري شهر ژنو، با آتش بازي و چراغاني در حوزه ي درياچه،مقدم شاه را گرامي داشتند.در روز بعد،هيچ تشريفات رسمي برگزارنشد.شاه ايران با استفاده از اين فرصت به ابتکار و هزينه ي خود به گردش در مونتيه (Monnetier)و سلو (Saleve)در خاک فرانسه پرداخت.
چهارشنبه در هتل «په»در ناهاري رسمي علاوه بر شاه و برخي از همراهانش که خود تعيين کرده بود،نمايندگان مقامات شهرداري و کانتوني ژنو، آقاي ژنرال دوفور(Dufour)و آقاي ام .ملگاري و پرنس گورتشاکاف (Gortschacow)وزير مختار روسيه و تعدادي کارمندان و صاحب منصبان برجسته ي فدرال و کانتون ها نيز در آيين پذيرايي حضور يافتند. پس از صرف ناهار، نمايندگان با ميهمان خود به بازديد از ساختمان هاي فرهنگي و آئنه ز###نو[m.le professeur et l athenee de geneve]پرداختند.
سپس به يک دهکده ي نزديک، به دعوت پروفسور الف فاور(m.le perofessur alph favr)رفتند.شب همان روز 23 ژوئيه، به تقاضاي نمايندگان شوراي فدرال به دستور صريح شاه، عهدنامه ي (Le traite)تجارت بين سويس و ايران به امضا رسيد. مذکراتي در پيرامون اين عهد نامه در روزهاي پيش در جريان مي بود.
پنجشنبه 24 ژوئيه،ناصرالدين خاک سويس را ترک کرد و از راه مون- سنيس –le Mont Cenis)به ايتاليا رفت.نمايندگان شوراي فدرال تا ايستگاه راه آهن او را مشايعت کردند و در آنجا وي مراتب سپاسگزاري پي در پي خود را به خاطر پذيرايي سويس به آنان ابلاغ کرد.
اينک پس از اين گزارش، از پذيرايي شاه ايران، اداره ي صاحب امضاي زير، با احترام هزينه ي کل آن را که /35798 فرانک شده است به عرض شوراي فدرال مي رساند.ريز اين رقم عبارت است از :
هزينه هايي که اداره ي سياسي مستقيماً به موجب اسناد پيوست کرده است .
55/1235 فرانک
هتل«تروا كورون» /8100فرانک
مخارج بر قايق بخاري«ونيكل ريد»(wunkelned) فرانک
مخارج هتل«په»در زنو /6500 فرانک
حساب دولت زنو،به موجب ريز پوست05/18537 فرانك
جمع 35798 فرانك از اين مبلغ بايد 6211/60 فرانک کسر شود که دولت ژنو تقبل کرده، پس باقيمانده به حساب کنفدراسيون مي شود29586/40.با توجه به اينکه مبلغ سيزده هزار فرانک در بودجه سال 1873 به عنوان بودجه معرفي کشور تعيين شده و بيش از 1908 فرانک از آن باقي نمانده است،لذا مراتب زير به شوراي فدرال توصيه مي شود:
1-از مجمع فدرال (Assemblee Federale)اعتباري تکميلي به مبلغ 28 هزار فرانک از محل 3 الف 9 بودجه درخواست شود.
2-پيش از تصويب اين اعتبار، به اين اجازه ي پرداخته حساب هاي پيوست داده شود.
3-از شوراي دولتي کانتون ژنو، براي خدماتي که به مناسبت استقبال شاه ايران، به شوراي فدرال عرضه داشتند، قدرداني شود.همچنين براي آن بخش از هزينه هايي که پرداختش را خود عهده دار گشته است.
4-از شوراي دولتي ژنو دعوت شود که با شوراي فدرال در احساساتي که به شوراي اداراه ي شهر ژنو ابزار مي شود، مشارکت کند.
پي نوشت
1-مرحوم مهدي بامداد سلخ رجب 1290 هـ .ق نوشته است(رجال ايران، ج4، ص 268 ببعد)ظاهراً سلخ رجب نادرست است ،زيرا در سال 1290 رجب 29 روزه بوده و سلخ نداشته.
2-شرح سفر ناصرالدينشاه به هلند عليحده نوشته خواهد شد.
3-نسخه ي چاپي 8189 الف 4 دانشگاه ليدن.
4-The Dairy of H.M. The Shab of Persia, During Tour through Eurough in A.D. 1873,(Transolator) John Murray, Publihed by:J.W. Relbause, London,1874.
که اين ترجمه نبايد ترجمه ي چاپ بمبئي باشد، زيرا پيش از چاپ بمبئي به چاپ رسيده است.
5-Dr. Hansjakob Kaufmanm.
(از 1984 تا 1988 سمت سفير سويس در هلند داشت.)
6-documents Diplomatigues Suisses. 1848.1945.Band3(1873-1889 Benleli verlag Bera،Suisses.
7-اسامي لاتين به متن افزوده شده است(در پرانتز)
8-براي نمونه اي از اظهار نظر معاصران ناصرالدينشاه درباره ي سفرهاي او مي توان به نوشته هاي اعتماد السلطنه رجوع کرد (رجال ايران، ج 4، ص 273 و 274).
9-مجله کلک شماره 28، تير 1371، ص 98 (ذيل مسافرت نامه ي ميرزا ابراهيم صحاف باشي)بد نيست اضافه شود که اولين نمايش عمومي سينمائي در پاريس در تاريخ 28 دسامبر 1895 به اجرا در آمده است. پيش از اين تاريخ در دهه ي هفتاد يکنفر انگليسي ودر سال 1880 يکنفر فرانسوي و بعد هم اديسون (در 1894 )به تکميل صنعت سينماي آنروز Motion Pictures)همت گماردند.پس آنچه ناصرالدينشاه ديده است خيلي ابتدايي بوده است.
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}