نابينايي
نابينايي
نابينايي
تهيه و تنظيم: مريم افضلي
وقتي از فردي ميپرسيم كه شما در زندگي چه كارهاي خيري انجام دادهايد؟ تقريباً بيش از 90درصد آنها يكي از چيزهايي كه نام ميبرند، كمك به فرد نابينا در عبور از خيابان است. ما انسانها، به ادراك و قدرت بينايي خود بسيار متكي هستيم. درنتيجه، فقدان آن برايمان بسيار دردناك است، اما آيا به راستي تاكنون به اين انديشيدهايم كه يك نابينا، چه تواناييها يا چه مشكلاتي دارد؟ زندگي حقيقي او چگونه است؟ آيا اصلاً به كمك ما نياز دارد وئ اگر پاسخ مثبت است تا چه اندازه؟
ميتوان گفت كه نابينايان در گروه معلولين، اندكي حساستر از بقيه هستند. آنها نسبت به ترحم، بسيار اندوهگين ميشوند و مسائل را با ذرهبين قويتري بررسي ميكنند. ارتباط برقرار كردن با آنها، نيازمند ظرافتهاي ارتباطي خاصي است.
نابينايان، ميتوانند علّت ژنتيكي، مادرزادي يا ريشه در بيماريهاي پس از تولد يا حتي بزرگسالي مانند آب مرواريد يا آب سياه داشته باشند.
نابينايان، بيشتر بر روي شنوايي و حس لامسهي خودت تكيه ميكنند، درنتيجه آنچه را كه ميشنوند، تعبير و تفسير كرده و از كنتار حرفهاي ديگران، به راحتي نميگذرند. تجربه ثابت كرده است كه آنها در علوم انساني و تحليلي بسيار موفق هستند و به دليل استفاده از حس شنوايي در موسيقي، تواناييهاي بسياري از خود نشان دادهاند. استاد بنان، يكي از مشاهير ماست كه خود نابينا بوده است.
نابينايان، به دليل فقدان حس بينايي در درك مفهوم فضا و فاصله با مشكل مواجه هستند، اما براساس تعدادي از پژوهشهاي انجام شده درصورت آموزش درست و استفاده از حس لامسه و حتي با قدم زدن، ميتوانند بر اين مشكل فائق آمده و مفهوم فاصله را نيز درك كنند.
آنها در مهارتي به نام جهتيابي كاملاً آموزش ميبيند كه چگونه بتوانند مستقل و بدون اينكه به جايي برخورد كنند حركت كرده و زندگي كنند. در اين مهارت، از عصايي كه قابل جمع شدن است به نام عصاي سفيد استفاده ميكنند. آنها موانع را به خوبي درك ميكنند، آنگونه كه گاه براي يك فرد بينا، بسيار شگفتآور است.
خط مخصوص نابينايان، «بريل» نام دارد. خط بريل، با كمك وسيلهاي به نام لوح و قلم نوشته ميشود. لوح، وسيلهاي مربعشكل است كه سوراخهايي در آن تعبيه شده است. نابينايان، با كمك قلم، سوراخهايي به طور برجسته روي كاغذ ايجاد ميكنند كه آنها را قادر به خواندن و نوشتن ميكند. در خط بريل، شش نقطه استفاده ميشود و ترتيب قرار گرفتن اين نقطهها نسبت به يكديگر، حروف الفبا را ميسازد. آنها براي نوشتن بريل، ميتوانند از دستگاهي به نام «پركينز» هم استفاده كنند. همانطوري كه ذكر شد، حس لامسه يكي از مهمترين حواس براي نابينايان به شمار ميآيد كه بايد از همان كودكي تقويت شود. نابينايان، از حس لامسه به دوصورت استفاده ميكنند. لمس تركيبي كه در رابطه با اشياي كوچك بكار ميرود، به اين صورت كه مثلاً با دست كشيدن به يك فنجان، قادر ميشوند شكل آن را مجسم كنند و ديگري حس تحليلي است و مربوط به اشياي بزرگ ميشود. مثلاً در رابطه با حيواني مانند سگ، آنها به طور جداگانه، سر، پا، دم و ساير اعضاي آن را لمس كرده و در تصور خود، كنارهم ميگذارند تا تركيب كلّي را درك كنند. يعني از درك جزء به درك كل ميرسند.
حتماً براي شما هم بسيار پيش آمده است كه نزد خود تصور كردهايد آيا نابينايان خواب ميبينند يا آنها چگونه رنگها را از يكديگر متمايز ميكنند؟ سالها پيش، خود من هم وتي براي اولينبار با نابيناي بزرگ استاد نامني مؤسس مؤسسهي «عصاي سفيد» روبرو شدم، همين سؤال را كردم. خوب يادم هست كه به من گفت: «چشمانت را ببند.» سپس يك سنجاق قفلي كف دستم گذاشت و گفت: «اين چيست و چه درك و حسي نسبت به آن داري؟» من آن را لمس كرده و سعي كردم با انگشتانم بتوانم درك كنم چيست! هنوز هم نميدانم آن حسي كه در آن لحظ در رابطه با شناخت جسمي كه نديده بودم تجربه كرام، همان چيزي است كه يك نابينا دارد؟ شما هم ميتوانيد همينكار را امتحان كنيد. شايدي كمي بهتر بتوانيد حس يك نابينا را تجربه كنيد.
باور كنيد بسياري از ما كه بينا هستيم، قادر به نگاه كردن اجسام نيستيم. تابهحال، چقدر پيش آمده است از كنار رودخانهي زيبايي عبور كنيد بدون آنكه زيبايي آن را درك كنيد؟ چندبار همسرتان از روبهروي شما عبور ميكند بدون آنكه او را ببينيد؟ چقدر پيش آمده اندوه نشسته در چهرهي همكارتان را درك كنيد يا رنجشي را كه از حرف شما بر ابروان دوستتان گره انداخته را ببينيد؟ باور كنيد، نابينايان نيازمند ترحم ما نيستند. اين ماييم كه به ترحم نياز داريم، چون باوجود برخورداري از چشماني سالم و حس بينايي باز هم بسياري چيزها را نميبينيم. چشمهاي ما، در بيشتر موارد تنها براي اين بكار ميآيند كه بتوانيمن از مسير خانه به محلّ كار برويم و برگرديم.
منبع:مجله 7 روز زندگي شماره 78
ميتوان گفت كه نابينايان در گروه معلولين، اندكي حساستر از بقيه هستند. آنها نسبت به ترحم، بسيار اندوهگين ميشوند و مسائل را با ذرهبين قويتري بررسي ميكنند. ارتباط برقرار كردن با آنها، نيازمند ظرافتهاي ارتباطي خاصي است.
نابينايان، ميتوانند علّت ژنتيكي، مادرزادي يا ريشه در بيماريهاي پس از تولد يا حتي بزرگسالي مانند آب مرواريد يا آب سياه داشته باشند.
نابينايان، بيشتر بر روي شنوايي و حس لامسهي خودت تكيه ميكنند، درنتيجه آنچه را كه ميشنوند، تعبير و تفسير كرده و از كنتار حرفهاي ديگران، به راحتي نميگذرند. تجربه ثابت كرده است كه آنها در علوم انساني و تحليلي بسيار موفق هستند و به دليل استفاده از حس شنوايي در موسيقي، تواناييهاي بسياري از خود نشان دادهاند. استاد بنان، يكي از مشاهير ماست كه خود نابينا بوده است.
نابينايان، به دليل فقدان حس بينايي در درك مفهوم فضا و فاصله با مشكل مواجه هستند، اما براساس تعدادي از پژوهشهاي انجام شده درصورت آموزش درست و استفاده از حس لامسه و حتي با قدم زدن، ميتوانند بر اين مشكل فائق آمده و مفهوم فاصله را نيز درك كنند.
آنها در مهارتي به نام جهتيابي كاملاً آموزش ميبيند كه چگونه بتوانند مستقل و بدون اينكه به جايي برخورد كنند حركت كرده و زندگي كنند. در اين مهارت، از عصايي كه قابل جمع شدن است به نام عصاي سفيد استفاده ميكنند. آنها موانع را به خوبي درك ميكنند، آنگونه كه گاه براي يك فرد بينا، بسيار شگفتآور است.
خط مخصوص نابينايان، «بريل» نام دارد. خط بريل، با كمك وسيلهاي به نام لوح و قلم نوشته ميشود. لوح، وسيلهاي مربعشكل است كه سوراخهايي در آن تعبيه شده است. نابينايان، با كمك قلم، سوراخهايي به طور برجسته روي كاغذ ايجاد ميكنند كه آنها را قادر به خواندن و نوشتن ميكند. در خط بريل، شش نقطه استفاده ميشود و ترتيب قرار گرفتن اين نقطهها نسبت به يكديگر، حروف الفبا را ميسازد. آنها براي نوشتن بريل، ميتوانند از دستگاهي به نام «پركينز» هم استفاده كنند. همانطوري كه ذكر شد، حس لامسه يكي از مهمترين حواس براي نابينايان به شمار ميآيد كه بايد از همان كودكي تقويت شود. نابينايان، از حس لامسه به دوصورت استفاده ميكنند. لمس تركيبي كه در رابطه با اشياي كوچك بكار ميرود، به اين صورت كه مثلاً با دست كشيدن به يك فنجان، قادر ميشوند شكل آن را مجسم كنند و ديگري حس تحليلي است و مربوط به اشياي بزرگ ميشود. مثلاً در رابطه با حيواني مانند سگ، آنها به طور جداگانه، سر، پا، دم و ساير اعضاي آن را لمس كرده و در تصور خود، كنارهم ميگذارند تا تركيب كلّي را درك كنند. يعني از درك جزء به درك كل ميرسند.
حتماً براي شما هم بسيار پيش آمده است كه نزد خود تصور كردهايد آيا نابينايان خواب ميبينند يا آنها چگونه رنگها را از يكديگر متمايز ميكنند؟ سالها پيش، خود من هم وتي براي اولينبار با نابيناي بزرگ استاد نامني مؤسس مؤسسهي «عصاي سفيد» روبرو شدم، همين سؤال را كردم. خوب يادم هست كه به من گفت: «چشمانت را ببند.» سپس يك سنجاق قفلي كف دستم گذاشت و گفت: «اين چيست و چه درك و حسي نسبت به آن داري؟» من آن را لمس كرده و سعي كردم با انگشتانم بتوانم درك كنم چيست! هنوز هم نميدانم آن حسي كه در آن لحظ در رابطه با شناخت جسمي كه نديده بودم تجربه كرام، همان چيزي است كه يك نابينا دارد؟ شما هم ميتوانيد همينكار را امتحان كنيد. شايدي كمي بهتر بتوانيد حس يك نابينا را تجربه كنيد.
باور كنيد بسياري از ما كه بينا هستيم، قادر به نگاه كردن اجسام نيستيم. تابهحال، چقدر پيش آمده است از كنار رودخانهي زيبايي عبور كنيد بدون آنكه زيبايي آن را درك كنيد؟ چندبار همسرتان از روبهروي شما عبور ميكند بدون آنكه او را ببينيد؟ چقدر پيش آمده اندوه نشسته در چهرهي همكارتان را درك كنيد يا رنجشي را كه از حرف شما بر ابروان دوستتان گره انداخته را ببينيد؟ باور كنيد، نابينايان نيازمند ترحم ما نيستند. اين ماييم كه به ترحم نياز داريم، چون باوجود برخورداري از چشماني سالم و حس بينايي باز هم بسياري چيزها را نميبينيم. چشمهاي ما، در بيشتر موارد تنها براي اين بكار ميآيند كه بتوانيمن از مسير خانه به محلّ كار برويم و برگرديم.
منبع:مجله 7 روز زندگي شماره 78
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}