جدال در قرآن


 

نويسنده:طاهره اسلامي (1)




 

چكيده:
 

احتجاج و جدال در اسلام، جايگاه ويژه اي دارد و اسلام ضمن سفارش به نپذيرفتن چيزي بدون تفكر و سؤال همگان را به بحث و گفتگو دعوت مي كند.
جدال مورد پذيرش اسلام داراي ويژگي هايي است که مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
اهداف صحيح، دفاع از حقيقت، دفع شبهات و از بين بردن اوهام و سوء ظن ها،‌تصديق عقايد مكتب حق، شكست دادن خصم ياوه گو به قصد ياري حق.
علاوه بر اين داشتن شرايط ويژه اي همچون تسلط علمي فرد مجادله كننده اهليت وي براي گفتگو،‌استفاده از مطالب حق براي اثبات مدعاي خويش و رعايت آدابي همچون توكل به خدا و كمك گرفتن از او، احترام به طرف مقابل، دوري از تندي، رعايت انصاف، استفاده به جا و مناسب از مباني طرف مقابل و مشخص كردن محل نزاع، پيروي از معيارهاي عقلي و علمي، ضروري است.
جدال و احتجاج ،آفاتي نيز دارد؛ رعايت نكردن آداب، شرايط و فنون جدال جهالت و ناداني، پيروي از گمان و پندار، پافشاري و تعصب بي جا و تقليد كوركورانه از گذشتگان و نيز پيروي از هوي و هوس جزء آفات جدا و احتجاج بشمار مي رود.
كليد واژه ها: احتجاج، جدال احسن و غير احسن، بحث و گفتگو.

درآمد
 

در روزگاري كه بشر در نهايت جهل و غفلت به سر مي برد، خداوند متعال براي غفلت زدايي و بيدار كردن خواب مرگ آساي انسان ها، لطف و عنايت را ارزاني داشت و با ارسال آخرين رسولش پيامبر اكرم( صلي الله عليه و آله) برترين و آخرين پيام خود را كه گوهرگرانبها و سرچشمه جوشان معارف اسلامي است فرو فرستاد.
قرآن مجيد معجزه جاويد، سند حقانيت اسلام، كتاب هدايت و راهنماي بشريت است؛ اين كتاب جامع و كامل كه بزرگترين منبع عقايد است. عميق ترين معارف را با ساده ترين و كارآمدترين شيوه ممكن و با روشي بديع و اسلوبي خاص براي هدايت خلق بيان كرده است.
قرآن در موارد متعدد مسائل را به صورت احتجاج و جدال بيان نموده است .به صورتي كه در نهايت يا به پذيرش و تسليم مخاطب و يا به غلبه بر وي و سكوتش منجر مي شود. بر اين اساس يكي از مباحث مهم قرآني مجادلات و احتجاجات آن است.
ما در عصر برخورد انديشه ها زندگي مي كنيم، روشن است كه با زور و سرنيزه نمي توان عقيده را بر ذهن ها تحميل كرد، مخالفين نيز براي اثبات ادعاهاي بدون دليل خود لحظه اي آرام ننشسته اند. از اين رو بهترين و محكم ترين راه رسيدن به هدف و روشنگري و كشف حقايق و شناخت واقعيتها گفتگو و احتجاج است. در اين راه دست يابي به اصول شيوه و محتواي مناظرات قرآني بسيار مفيد و كارآمد است. چرا كه با استفاده از محتواي احتجاجات قرآني مي توان به ابزاري قوي جهت پاسخگويي به بسياري از مسائل دست يافت ،و بي شماري از شبهات و اشكالات موجود در دنياي امروز را پاسخ مستدل داد.
در اين پژوهش مي كوشيم به بيان اصول، شيوه، آداب و قنون احتجاج و جدال در قرآن بپردازيم ،و راه صحيح مجادله كردن را بياموزيم.
از نظر اسلام فلسفه دين ارائه روش تكامل انسان از راه افكار آزاد است و آزادي بحث و انتقاد در مسايل اعتقادي ـ مذهبي يكي از ويژگي هاي مكتب اسلام است. در هيچ آييني به اندازه اسلام آزادي انديشه و ابزار عقيده وجود نداشته تا در پرتو آن مخالفان بتوانند حتي در نزد رهبران آن آيين اظهار عقيده كنند، و به بحث و گفتگو بپردازند، و در قبول و رد آنچه مي شنوند آزاد باشند.
در تاريخ زندگي پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) و همچنين ائمه معصومين(عليهم السلام) موارد فراواني يافت مي شود كه مخالفان اسلام با ايشان به مناظره و بحث و گفتگو پرداخته و در كمال آزادي و صراحت و بدون اينكه مورد اهانت قرار گيرند، انتقادهايي را به اصول و فروع اسلام داشته اند و ايرادهاي ايشان مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. به عنوان نمونه ابن ابي العوجاء زنديق ،درباره امام صادق مي گويد:
او ابتدا حرفهاي ما را مي شنود و هيچ گاه در صحبت با ما بد زباني نمي كند و جز پاسخ حرفهاي ما سخن اهانت آميزي نمي گويد وي با كمال بردباري و متانت به سخن ما گوش ميدهد و از ما مي خواهد كه هر چه دليل برعقيده خود داريم بياوريم. پس از اين كه حرف ما تمام شد در حاليكه ما به خيال خود او را محكوم كرده ايم ،شروع به صحبت مي كند و با چند كلمه كوتاه تمام حرفهايي را كه زده ايم باطل مي سازد و با استدلال هاي متين خود، راه هرگونه بهانه جويي را بر ما مي بندد، به طوري كه ما نمي توانيم پاسخهاي او را رد كنيم (بحارالانوار:ج3ص58).
در مكتب اسلام عقل و منطق جايگزين زور و تزوير است و در قرآن كريم راههاي كاربردي متعددي براي هدايت انسانها و ارشاد گمراهان آمده است. خداوند متعال در آيه 125 سوره نحل(2)سه وسيله مهم «حكمت، موعظه حسنه و جدال احسن» را براي دعوت به سوي حق بيان نموده و از پيامبر اكرم خواسته است كه:
با مردم مجادله كن و با دشمنان به طريق احسن كه بهترين طريق مناظره است مناظره كن. به طوري كه با نرمي و مدارا و انتخاب راه آسانتر و به كارگيري مقدمات مشهوره باشد، تا سر و صداي آنها را كم كني و شعله وري آنها را خاموش نمايي. همان طور كه ابراهيم خليل انجام داد (روح المعاني في تفسير القرآن:ج14ص232). (3)

تعريف احتجاج و جدل
 

1 ـ احتجاج
 

در احتجاج «مطلوب ظهور حجت است» (فروق اللغات في التمييز بين مفاد الكلمات:ص101)، و «مراد حجت دليل و برهان است» (لسان العرب:ج2ص228)، يعني اقامه مطلق دليل براي اثبات مدعا كه در نهايت يا با پذيرش و تسليم مخاطب همراه است ،و يا به غلبه و پيروي يك طرف و سكوت مخاطب منجر مي شود(معرفت فطري خدا:ص87).

2 ـ جدال
 

جدال بر وزن فِعال يكي از مصادر باب مفاعله است و در معناي آن معارضه و بحث بين دو طرف كه «معمولاً يكي حق و ديگري باطل است لحاظ شده است» (همان:ص93). برخي جدال را عبارت از آداب مناظره دانسته و گفته اند:
جدال، عبارت است از: شناسايي قواعد، حدود و آداب استدلالي كه به وسيله آن انسان به حفظ عقيده و رايي يا طرد آن ،رهبري مي شود... (مقدمه ابن خلدون:ص457)
هدف از جدال و مناظره دو گونه است:
الف) مناظراتي كه با هدف دفاع از حقيقت، دفع شبهات و از بين بردن اوهام و سوء ظن ها، تصديق عقايد مكتب حقه و دفاع از آن شكست دادن خصم ياوه گو و معاند به قصد ياري حق انجام گيرد.
ب) مناظره هايي كه با هدف تكذيب، رد و ابطال حق، شكست دادن خصم و ساكت كردن او با هر وسيله اي، نه به قصد وصول به حق، بدست آوردن شهرت و اظهار فضل و تهاجم بر ديگران با بيان ضعف آنها، فضيحت و تخريب ديگران باشد.
از نظر اسلام مورد دوم مردود و حرام است، و افراد مناظره كننده با اين اهداف طرد و مورد نكوهش قرار گرفته اند. بر اين اساس با توجه به آيات و روايات جدال دو گونه است: جدال احسن و جدال غير احسن. در اسلام جدال احسن جايز است و از جدال غير احسن نهي شده است. امام حسن عسكري (عليه السلام)از اجداد طاهرينش، از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده اند:
جدال به غير احسن حرام است، و خداي تعالي آن را بر شيعيان ما حرام كرده است (الاحتجاج:ج1ص21).
جدال احسن داراي شرايط و مواردي است كه به آن مي پردازيم:

شرطهاي جدال احسن
 

1 ـ مجادله كننده بايد معارف حق را دريافته باشد و با تسلط علمي بر اصول و فروع بحث به اثبات و تبيين آن بپردازد و نقص هايي كه بر مطالب حق وارد شده است را رد كند.
2 ـ مجادله كننده بايد اهليت گفتگو و توانايي و قدرت مناظره كردن را داشته باشد و به روش ورود به بحث و خروج از آن آگاه و مسلط باشد. امام صادق (عليه السلام) ابوخالد را از مناظره كردن منع كرد و فرمود:
ابوخالد مؤمن طاق با مردم سخن مي گويد و مي تواند پاسخ گويد و از عهده اش برمي آيد، ولي اگر با تو بحث كنند نمي تواني از عهده اش برآيي(گفتگوي تمدنها در قرآن و حديث:ص32).
در روايت ديگري طيار نقل مي كند:
به امام صادق(عليه السلام) گفتم: شنيده ام از گفتگوي ما با مردم ناخشنودي و مناظره را نمي پسندي؟ امام فرمود: از سخن گفتن امثال تو ناخشنود نيستم. انسانهايي كه اگر بال گسترند خوش مي نشينند و اگر بنشينند نيك اوج گيرند، گفتگوي چنين افرادي را ناخوش نمي دارم(بحارالانوار:ج2 ص136).
3 ـ مجادله كننده بايد از مطالب صحيح دراثبات مدعاي خود استفاده كند و روش او در اثبات مطالب حق يا نقض مطلب باطل طريق الهي باشد(معرفت فطري خدا:ص98).
(...و ما كنت متخذ المضلين عضداً(كهف:آيه51)؛ من هرگز گمراه كنندگان را دستيار خود برنمي گزينم).
امام صادق(عليه السلام) بهره جستن از راه باطل در مناظره را جدال غير احسن معرفي مي كنند و مي فرمايند:
... جدال به غير احسن آن است كه با مبطلي جدال كني، و او باطلي را بر تو اقامه كند و تو نتواني آن را با حجت خدادادي رد كني. ولي با وجود اين، يا گفته او را انكار كني، و يا حقي را انكار كني كه طرف مقابل براي باطلش از آن كمك گرفته است و تو براي اين كه طرف مقابل حجتي عليه تو نداشته باشد آن حق را انكار مي كني. به واسطه آن كه راه رهايي از آن را نمي داني...(الاحتجاج:ج1ص21).
در اينجا ممكن است اين سؤال مطرح شود كه اگر بناست در اثبات مطلب حق و يا نقض مطلب باطل از راه حق استفاده شود. پس چرا حضرت ابراهيم در جدال خويش در مورد ماه، ستاره و خورشيد فرمود: «هذا ربي»؛اين سؤال را مامون از امام رضا پرسيد و امام در جواب فرمود:
اين سخن حضرت ابراهيم(عليه السلام) بر طريق انكار و استخبار است، نه به صورت اقرار و اخبار (بحارالانوار:ج11ص79؛ البرهان في تفسير القرآن:ج2ص432؛ تفسير نورالثقلين:ج2ص362).
يعني حضرت ابراهيم ابتدا سخن كفار را بيان كرد و سپس به نقض آن پرداخت، و در هنگام بيان كلام آنان، آن را نپذيرفته بلكه مانند اين بود كه از آنها بپرسد:آيا اين خداي من است؟ و اين استفهام به صورت استفهام انكاري بود، نه به صورت خبر دادن از اعتقاد خويش.
4 ـ جدال بايد سودمند باشد و مجادله كننده وارد مناظره نگردد، مگر در مواردي كه اميد تاثير در طرف مقابل وجود دارد. اگر بداند كه طرف مقابل سخنش را نمي پذيرد و زير بار حق نمي رود، هر چند كه خطا و اشتباه او كاملاً روشن باشد مناظره با او جايز نيست.
5 ـ شرايط زماني و مكاني و وضعيت مجادل و مخاطب براي مناظره مناسب باشد (معرفت فطري خدا:ص100).
6 ـ با توجه به روايات زيادي كه از جدال در مباحث ديني نهي شده مي توان گفت فقط در هنگامي كه ضرورتي براي مجادله وجود داشته باشد بايد وارد بحث و مناظره شد.

آداب جدال و احتجاج
 

1. توكل و استعانت از خدا
 

بر مؤمن و مسلمان لازم است كه در هنگام بحث و مناظره با مخالفين از خداوند در شفاف ساختن حقايق در گفتگوها استعانت جويد.
«و ترجون من الله ما لايرجون...»(نسا:آيه104)؛‌شما[مؤمنين] چيزهايي از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند.
امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق مي فرمايد:
پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست... و من را بر كسي كه با من بحث كند زباني گويا ده...(مفاتيح الجنان:دعاي مكارم الاخلاق).
امام رضا (عليه السلام) نيز براي مناظره كردن وضو گرفت و با مخالفين وارد بحث شد (التوحيد:ص419).

2. پيروي از معيارهاي عقلي و علمي
 

در اسلام پيروي از معيارهاي عقلي و علمي مورد توجه قرار گرفته و عقل و منطق، جايگزين زور و تزوير است. خداوند متعال در قرآن كريم بارها مخالفين را مخاطب قرار داده است، و به پيامبر اكرم دستور مي دهد كه:
«قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين »(بقره:آيه111)؛ به آنان بگو: اگر راست مي گوييد، دليل و برهانتان را بياوريد.
امام رضا(عليه السلام) در مناظره با نصراني، ضمن دعوت به تعقل و انصاف ،هيچ گاه عصباني نشد:
سل عما اردت، فاعقل عما سالت عنه.
هر چه مي خواهي بپرس، و در جواب من دقت كن و آن را بفهم (التوحيد:ص429 ـ 430).

3. رعايت آداب و ارزش هاي اخلاقي
 

اخلاق گفتگو، از نظر اسلام، موضوع با اهميتي است. بسياري از مواقع براهين عقلي به دليل رعايت نكردن كامل جنبه اخلاقي گفتگو، موفق به كشف حقايق نمي شوند. احترام به طرف مقابل، برخورد نيكو و صادقانه و همراه با انصاف و چنگ زدن به رهنمود هاي اخلاقي قرآن و سنت ،بسيار مفيد و سازنده است.

3 ـ 1) احترام به طرف مقابل بحث
 

پيامبراكرم ( صلي الله عليه و آله) در مناظره با عبدالله مخزوني ابتدا به سخنان او گوش مي دهد و همين كه ساكت مي شود او را به بيان عقايدش ترغيب مي كند، و بارها از او مي پرسد:
آيا چيزي ازكلامت باقي مانده است؟ (الاحتجاج:ج1ص42).
ابن ابي العوجاء زنديق عصر امام صادق(عليه السلام) درباره ايشان مي گويد:
او ابتدا حرفهاي ما را مي شنود، و هيچ وقت در صحبت با ما، بد زباني نمي كند و جز پاسخ حرفهاي ما، سخن اهانت آميزي نمي گويد. با كمال بردباري و متانت به سخن ما گوش ميدهد و از ما مي خواهد كه هر چه دليل بر عقيده خود داريم، بياوريم. پس از اينكه حرف ما تمام شد در حاليكه ما به خيال خود او را محكوم كرده ايم شروع به صحبت مي كند و با چند كلمه كوتاه تمام حرفهايي را که زده ايم، باطل مي سازد و با استدلال هاي متين خود، راه هر گونه بهانه جويي را بر ما مي بندد، به طوري كه نمي توانيم پاسخهاي او را رد كنيم(بحارالانوار:ج3ص58).

3 ـ 2) خويشتن داري از تندي‌(قول لَين)
 

خداوند متعال به موسي دستور ميدهد كه با هارون به سوي فرعون بروند و با گفتاري نرم او را به سوي خود بخوانند:
«اذهبا الي فرعون انه طغي فقولا له قولاً ليناً لعله يتذكر او يخشي» (طه: آيات 43 ـ 44)؛ به سوي فرعون برويد كه طغيان كرده است، سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود يا (از خدا) بترسد.
حداقل فايده اينگونه سخن گفتن اين است كه همان بار اول طرف را وادار به مقابله نمي كند. خداوند متعال در جاي ديگر خطاب به پيامبر اسلام مي فرمايد:
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظاً غليظ القلب لا نفضوا من حولك...»(آل عمران:آيه 159)؛ به بركت رحمت الهي در برابر آنان(مردم) نرم و مهربان شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي از اطراف تو پراكنده مي شدند...
بنابراين خويشتن داري از اصيل ترين آداب مناظره است.

3 ـ 3)ضرورت رعايت انصاف
 

مناظره كننده بايد امكاناتي براي طرف مقابل بوجود آورد تا آنچه در ذهن فراهم آورده به كار گيرد و ايراد نمايد. امام رضا(عليه السلام) در مناظره به مخالفين، هر جا جمله درستي از طرف مقابل مي شنيد فوراً تأييد مي كرد و مي فرمود:«صدقت» (التوحيد:ص429) و گاهي مي فرمود:
الآن جئت بالنصفه.
اكنون كلام به انصاف راندي(الاحتجاج: ج2ص426).
و بدين وسيله شخص را ترغيب مي كرد سؤالش را ادامه دهد.

فنون جدال و احتجاج (4)
 

منظور از فن، شگردها، روشها و ابزاري است كه ما را در رسيدن به نتيجه مطلوب راهنمايي مي كند. از آنجا كه هر كاري فن خاص خود را دارد جدل و احتجاج نيز از اين امر مستثني نيست و فنون خاصي دارد كه رعايت اين فنون در پيشبرد مقاصد علمي و عقيدتي جدال مفيد و موثر است.

1. بدست آوردن مباني طرف مقابل
 

لازم است مناظره كننده، مباني طرف مقابل را به دست آورد و بر اساس آن وارد بحث و مناظره شود. در جلسه مناظره امام رضا(عليه السلام) با مخالفين جاثليق به امام(عليه السلام) مي گويد:
چطور با كسي بحث كنم كه با من با كتابي استدلال مي كند كه من منكر آن هستم و به پيامبري استدلال مي كند كه به آن ايمان ندارم؟
امام رضا(عليه السلام) فرمود:
اي مسيحي! اگر با انجيل تو بر تو استدلال كنم به آن اقرار مي كني؟ جاثليق گفت: آري، عليرغم ميلم بدان اقرار مي كنم (الاحتجاج:ج2ص420).
بنابراين امام رضا(عليه السلام) با هر گروه از مخالفان بر اساس مباني خودشان مناظره مي كرد و در واقع اينگونه مناظره هنر مناظره كننده را مي رساند.

2. استفاده بجا از مباني طرف مقابل
 

يكي از فنون احتجاج، اين است كه فرد محاجه كننده، براي اثبات باطل بودن نظر طرف مقابل از مباني خود او استفاده كند و به كمك آن مطالب، عقايد او را به كلي محكوم و باطل كند. امام رضا در مناظره با مسيحي فرمود:
اي مسيحي! سوگند به خدا ما به عيسي(عليه السلام) كه به محمد ايمان داشت ايمان داريم و بر عيساي شما، ايرادي نمي گيريم جز آنكه، نماز و روزه اش كم بود. نصراني گفت:سوگند به خدا! علمت را فاسد كردي و كارت را ضعيف ساختي؛ من فكر مي كردم تو داناترين مسلمانان هستي. امام رضا (عليه السلام) فرمود:چطور؟! نصراني گفت: از سخن تو[متعجبم] كه مي گويي عيساي شما كم روزه و كم نماز بود، در حاليكه عيسي حتي يك روز افطار نكرد و يك شب هم نخوابيد و در طول دوران روزه دار و هر شب، شب زنده دار بود. امام رضا (عليه السلام) فرمود: براي چه كسي روزه مي گرفت و نماز مي خواند؟! زبان نصراني بسته شد و سخنش قطع شد (الاحتجاج:ج2ص422).

3. مشخص كردن محل نزاع
 

طرفين مناظره بايد در ابتدا چارچوب بحث و محل نزاع را مشخص و بحث را در چارچوب معين هدايت كنند، تا آسان تر به نتيجه برسند.
4 ـ واژه شناسي بحث
از آنجا كه برخي واژه ها، مبهم، داراي اشتراك لفظي و معاني متعدد هستند، بر طرفين مناظره فرض است كه در ابتداي بحث منظور خود را از اينگونه واژه ها مشخص نمايند.
5 ـ منظم بحث كردن
پيمودن بحث به صورت قدم به قدم و از مقدمات ساده شروع كردن تا رسيدن به نتيجه مطلوب از فنون ضروري مناظره است.

آفات جدال و احتجاج
 

بطور كلي رعايت نكردن آداب و شرايط و فنون مناظره جزو آفات است. رمز اصلي موفقيت در جدال وگفتگو رعايت فوق و تلاش براي رهايي از آفت هاست. علاوه بر‌آن موارد ذيل نيز ميتوان نام برد:

1. جهالت و ناداني
 

از مهمترين آفات مجادله بوده و ريشه بسياري از رذايل در آن نهفته است. قرآن كريم انسانها را از دنبال كردن چيزي كه به آن علم و آگاهي ندارند، منع كرده است:
«ولا تقف ما ليس لك به علم...» (غافر:آيات 41 ـ 43).
اميرالمؤمنين،امام علي (عليه السلام) نيز در روايتي فرموده است:
اگر بندگان وقتي چيزي را نمي دانستند [از اظهار نظر] باز مي ايستادند، گمراه و كافر نمي شدند(ميزان الحكمه:ج2ص868).
همچنين حضرت در جاي ديگر مي فرمايند:
اگر نادان سكوت كند مردم اختلاف نخواهند كرد(بحارالانوار:ج78ص81).

2.گمان و پندار
 

انسان هاي متعهد و معتقد، هرگز بدون علم، آگاهي و دليل سخن نمي گويند. تكيه بر گمان و پندار و قبول خرافات و موهومات نشانه انحراف و بي عقلي است.
«ما لهم به من علم ان يتبعون الا الظن و ان الظن لا يغني من الحق شيئاً»(نجم:آيه28)؛ آنها از ظن و گمان پيروي مي كنند، حال آنكه گمان، هرگز انسان را بي نياز از حق نمي كند و كسي را به حق نمي رساند.
«ان يتبعون الا الظن و ما تهوي الانفس ...»(نجم:آيه23)؛ آنها، فقط از گمانهاي بي اساس و هواي نفس پيروي مي كنند.
و اين موهومات، همه زاييده پندار و هواست.

3. تقليد كوركورانه از گذشتگان
 

قرآن كريم، بارها افرادي را مورد نكوهش قرار مي دهد كه كوركورانه از ديگران تقليد مي كنند و پافشاري و تعصب بي جا به خرج مي دهند.
«واذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله، قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آباءنا اولوكان آباؤهم لا يعقلون شئياً ولايهتدون»(بقره:آيه 170)؛ هنگامي كه به آنها گفته مي شود از آنچه خدا نازل كرده پيروي كنيد مي گويند: ما از آنچه پدران و نياكان خود را بر آن يافتيم پيروي مي كنيم.
قرآن بلافاصله اين منطق خرافي و تقليد كوركورانه از نياكان را با اين عبارت كوتاه و رسا محكوم مي كند و مي فرمايد:
آيا نه اين است كه پدران آنها چيزي نمي فهميدند و هدايت نيافتند؟! (تفسير نمونه:ج1ص577).
نكته قابل توجه اين است كه، كيش و آيين را به اتكاي ميراث پدران نبايد پذيرفت و تسليم شدن همه جانبه و كوركورانه در برابر آنها چيزي جز خرافه پرستي و ارتجاع و حماقت نيست. بنابراين لازم است افراد با پيروي از معيارهاي عقلي و علمي اين راه را دنبال كنند تا حقيقت را دريابند.

4. پيروي از هوي و هوس
 

سرچشمه بسياري از گمراهي ها پيروي از هوي وهوس است ،و آثار و نتايج سوئي به دنبال دارد كه عبارتند از: تظاهر و رياكاري، خشم و غضب، حقد و كينه توزي، رشك و حسد، خود ستايي و نفاق و دوروئي و... .
در قرآن كريم آمده است:
«ولاتتبع الهوي فيضلك عن سبيل الله»(ص:آيه26)؛ از هوي نفس پيروي مكن كه تو را از طريق خداوند گمراه مي سازد.
امام علي (عليه السلام) مي فرمايند:
اما اتباع الهوي فيصد عن الحق.
پيروي از هواي نفس، انسان را از راه خدا باز مي دارد (نهج البلاغه: خطبه 42).
البته بايد توجه داشت كه علت اساسي به ثمر رسيدن چنين آفات و خصلتهاي ناستوده اي در انسان فراگيري علم و دانش براي غير الهي است. چون در اين مسير غير خدا مطرح است و اهداف دنيايي سراسر اين مسير را پوشانده است، گرفتار چنين آفاتي مي شود. اگر هدف انسان صحيح و انگيزه اش وصول به حقيقت و دفاع از آن باشد هرگز دچار چنين آفاتي نمي گردد.

نتايج:
 

ـ قرآن كريم كه سند حقانيت دين اسلام است به جدال و احتجاج اهميت ويژه اي داده و در اكثر موارد بحث و گفتگو را شايسته تشويق دانسته و برآن تأکيد فرموده است.
ـ جدال در اسلام، جدال احسن است و از جدال غير احسن نهي شده است.
ـ ازنظر اسلام هر فردي توانايي جدال و احتجاج كردن را ندارد ،بلكه مجادله و محاجه كننده بايد قبل از پرداختن به جدال و احتجاج، نسبت به اصول و فروع بحث، اهداف، آداب، شرايط، فنون و آفات مجادله آگاهي داشته و با مهارت و تواناي كامل وارد بحث و گفتگو شود.

پی نوشت ها :
 

1 ـ عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور كرمان
2ـ ... ادع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه وجادلهم بالتي هي احسن...
3ـ حضرت ابراهيم(عليه السلام) در مناظره با مخالفين زمان خود، روشنمند عمل كرد، كه در آينده به آن مي پردازيم.
4ـ با استفاده از درس مباني احتجاج در قرآن و حديث آقاي دكتر علي افضلي استاد بزرگوار دانشكده علوم حديث
 

كتاب نامه
قرآن كريم
1. الاحتجاج، الطبرسي، احمد بن علي، مترجم: بهراد جعفري، تهران: دارالکتب الاسلاميه، 1381.
2. بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، مجلسي، محمد باقر، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1983م.
3. البرهان في تفسير القرآن، الحسيني البحراني، سيد هاشم، الطبعه الاولي، قم: قسم الدارسات الاسلاميه، موسسه البعثه، 1416؛ ه‍ .ق.
4. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ناصر، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1361.
5. تفسير نورالثقلين، العروسي الحويزي، علي بن جمعه، تحقيق: سيد علي عاشور، الطبعه الاولي، موسسه التاريخ العربي بيروت ـ لبنان، 1422=2001م.
6. التوحيد، الصدوق، محمد بن علي بن حسين بابويه، صححه و علقه عليه: سيد هاشم الحسيني الطهراني، الطبعه الرابعه، قم: موسسه الاسلامي جماعه المدرسين في الحوزه العلميه ،1415ه‍ .ق.
7. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم وسبع المثاني، آلوسي بغدادي، سيد محمود، تهران، انتشارات جهان، بي تا.
8. فروق اللغات في التمييز بين مفاد الكلمات، الحسني موسوي الجزائري، نعمه الله، تحقيق: محمد رضوان الدايه، الثقافه الاسلاميه، 1415.
9. گفتگوي تمدنها در قرآن و حديث، محمدي ري شهري، محمد، مترجم: محمد علي سلطاني، قم: دارالحديث.
10. لسان العرب، ابن منظور الافريقي المصري، محمد بن مكرم، بيروت: دار صادر، 1955م.
11. معرفت فطري خدا، برنجكار، رضا، تهران: موسسه نبأ، 1374.
12. مفاتيح الجنان، قمي، شيخ عباس.
13. مقدمه ابن خلدون، ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، بيروت: داراحياء التراث العربي، بي تا.
14. ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، محمد، مترجم: حميد رضا شيخي، چاپ اول، قم: دارالحديث، 1377.
15. نهج البلاغه، سيد رضي.
منبع:دوفصلنامه حديث انديشه شماره 6