چگونه زمین در دست حضرت مهدی (عج) مچاله میشود؟
دشمنان مهدی (عج): شکست پیمانشکنان، فتح بدون جنگ و طلوع عدالت جهانی
هدف از این مقاله، روایت شکست دشمنان حضرت مهدی (ع) و بیان فرآیند فتح جهان بدون جنگ و برقراری عدالت الهی میباشد.
مقدمه:
در پایان زمان، زمانی که فساد، بیعدالتی و پوچی به اوج خود میرسد، خداوند حجت خود را بر بندگان ظهور میدهد. حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، آخرین امام و رهبر جهانی اهل بیت (ع)، برای نابودی ظلم و استقرار عدالت حقیقی بر زمین قیام میکند.اما در راه این مأموریت الهی، دشمنانی سرسخت ایستادگی میکنند؛ دشمنانی که از تحریف تا جنگ نظامی، هر ابزاری را برمیآورند. ابتدا با صلح فریبنده، سپس با هجوم هشتاد لشکر غربی، قصد نابودی امام زمان (عج) را دارند.
اما خداوند، که قول داده «الأرض یورثها عبادی الصالحون»، نصرتی غیرمنتظره را فریاد میزند: رعب الهی، امداد فرشتگان، بیداری معجزهآسای اصحاب کهف و فرو ریختن قلب دشمنان.
این مقاله، سیر راه دشمنان از غرور تا سقوط، و راه امام از ظهور تا فتح جهان بدون خونریزی را روایت میکند — فتحی که نه با تانک، بلکه با نور، نه با ترس، بلکه با رعب الهی، و نه با فتح شهرها، بلکه با فتح قلبها رخ میدهد.
دشمنان مهدی (عج): شکست پیمانشکنان، فتح بدون جنگ و طلوع عدالت جهانی
1- هجوم پایانی دشمنان: شکستِ پیمانشکنی و آغاز نبرد عظیم
1-1. پیمانشکنی دشمنان در آخرالزمان: آخرین تلاش برای بقادر طول دوران غیبت امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف)، دشمنان اسلام و اهل حق با ابزارهای مختلفی از جمله تحریف، تفرقهافکنی، تبلیغات گمراهکننده و فشارهای فرهنگی، تلاش کردهاند تا مانع از گسترش موج ایمان و انتظار ظهور شوند.
اما با گذشت زمان و تشدید نشانههای آخرالزمان، این دشمنان شاهد آن هستند که مردم به تدریج از تردیدها بیرون آمده، به حقانیت امام عصر (عج)پی میبرند و گروهگروه به سپاه ولایت پیوسته و به ایمان خود میپیوندند. این روند، برای دشمنان حق، نوید نابودی و انقراض است.
در این شرایط، آنها دریافتند که تمام راهبردهای نرم و فرهنگی آنان شکست خورده و دیگر نمیتوانند با تبلیغات و فتنههای معنوی، مردم را از مسیر حق باز دارند. لذا تنها راه بقای خود را در جنگ نظامی مستقیم با حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) میبینند.
تصمیم میگیرند که با تمام قوا و منابع نظامی خود، به نبرد نهایی روی آورند. این تصمیم، نشاندهندهی ناامیدی و ترس عمیق آنان از ظهور عدالت الهی است؛ زیرا آنها میدانند که اگر این روند ادامه یابد، نه تنها قدرت سیاسیشان از بین خواهد رفت، بلکه جایگاه ایدئولوژیک و تمدنیشان نیز در مقابل دین حق منقرض خواهد شد.
1-2. هشتاد لشکر غربی: سپاهی عظیم علیه امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف)
سپاهی که دشمنان برای نبرد با امام مهدی (عج) تشکیل میدهند، سپاهی بسیار بزرگ و منظم است. این سپاه از هشتاد لشکر تشکیل شده و هر لشکر شامل دوازده هزار سرباز است، که در مجموع به نود و شش هزار نفر میرسد. برخی از مفسران این عدد را نمادی از گستردگی و قدرت نظامی دشمنان میدانند و معتقدند که این لشکرها نه تنها شامل نیروهای زمینی، بلکه نیروهای دریایی و هوایی نیز میشوند.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «یَا عُوفُ، اُعْدُدْ سِتَّةً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ... وَ فِتْنَةٌ لاَ یَبْقَى بَیْتٌ مِنَ الْعَرَبِ إِلاَّ دَخَلَتْهُ، وَ هُدْنَةٍ وَ تَکُونَ بَیْنَکُمْ وَ بَنِی الْأَصْفَرِ، ثُمَّ یَغْدِرُونَکُمْ فَیَأْتُونَکُمْ تَحْتَ ثَمَانِینَ غَایَةً تَحْتَ کُلِّ غایةٍ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفاً»
ترجمه: «ای عوف! شش واقعه را پیش از قیامت یادآور شو... و فتنهای که به هیچ خانهای از عربان نخواهد انجامید، و صلحی بین شما و بنیاصفر (یهودیان غربی) که سپس با شما پیمانشکنی کرده، با هشتاد لشکر که هر یک دوازده هزار نفر دارد، به شما حمله میورند.» {1}
این حدیث، به وضوح به این واقعه اشاره دارد و نشان میدهد که این پیمانشکنی، یکی از نشانههای بارز آخرالزمان و آغاز نبرد نهایی بین حق و باطل است.
3-1. آتشسوزی کشتیها: نقطهی بازگشتناپذیر در نبرد آخرالزمان
یکی از صحنههای بسیار نمادین این نبرد، آتشسوزی کشتیهای دشمن است. فرمانروای سپاه غربی، پس از فرود آمدن نیروها در ساحل، دستور میدهد که تمام کشتیها به آتش کشیده شوند. این عمل، نشاندهندهی آن است که این سپاه هیچ قصدی برای عقبنشینی ندارد و تصمیم دارد تا آخرین نفس برای دفاع از سرزمین و ایدئولوژی خود بجنگد.
در حدیث دیگری از پیامبر (ص) آمده است:«یَکُونَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ بَنِی الْأَصْفَرِ الرُّومُ هُدْنَةً، فَیَغْدِرُونَ بِکُمْ فِی حَمْلِ اِمْرَأَةٍ، یَأْتُونَ فِی ثَمَانِینَ غَایَةً فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَحْتَ کُلِّ غَایَةٍ إِثْنَا عَشَرَ أَلْفاً حَتَّى یَنْزِلُوا بَیْنَ یَافاً وَ عُکّاً، فَیُحْرِقُ صَاحِبُ مَمْلِکَتِهِمْ سَفَّنَهُمْ، یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: «قَاتِلُوا عَنْ بِلَادِکُمْ»
ترجمه: «صلحی بین شما و بنیاصفر رومیان خواهد بود، سپس در مدت بارداری زنی به شما خیانت کرده، با هشتاد لشکر از راه زمین و دریا به شما حمله میورند، هر لشکر دوازده هزار نفر، تا در بین یافا و عکا فرود آیند. سپس فرمانروای آنان کشتیهایشان را میسوزاند و به یارانش میگوید: 'برای دفاع از سرزمینتان بجنگید!'» {2}
این جمله، بار معنوی سنگینی دارد؛ زیرا نشان میدهد که دشمنان، خود را در حال دفاع از تمدن و ارزشهایشان میبینند، در حالی که در واقع، این دفاع، دفاع از ظلم، فساد و کفر است.
این حرکت، شبیه به آنچه در جنگهای باستانی انجام میشد (مانند حرکت اسکندر که کشتیهایش را سوزاند تا سربازانش نتوانند فرار کنند) است، اما در اینجا، این حرکت، نشانهای از ترس و ناامیدی است، نه شجاعت.
3-2. صحنهای معجزهآسای تاریخ: بیداری اصحاب کهف از غار
در همین حال، وقتی سپاه غربی به نزدیکی غار اصحاب کهف میرسد، معجزهای الهی رخ میدهد. خداوند، جوانان اصحاب کهف را که قرنها در غار به خواب بودند، دوباره از خواب بیدار میکند و آنان با سگشان از غار بیرون میآیند. این بیداری، نه یک اتفاق تصادفی، بلکه بخشی از برنامهی الهی برای اثبات حقانیت امام زمان (عج) و شکست دشمنان است.
در حدیثی از امام علی (ع) آمده است:«وَ یُنَادِیَ مُنَادٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ نَاحِیَةِ الْمَشْرِقِ عِنْدَ الْفَجْرِ: «یَا أَهْلَ الْهُدَى اِجْتَمِعُوا!» وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ الْمَغْرِبِ بَعْدَ مَا یَغِیبُ الشَّفَقُ: «یَا أَهْلَ الْبَاطِلِ اِجْتَمِعُوا!»... وَ تُقْبِلُ الرُّومُ إِلَى سَاحِلِ الْبَحْرِ عِنْدَ کَهْفِ الْفِتْیَةِ ، فَیَبْعَثُ اللَّهُ الْفِتْیَةَ مِنْ کَهْفِهِمْ مَعَ کَلْبِهِمْ»
ترجمه: «در ماه رمضان، در صبحگاه از سوی مشرق، ندا دهندهای فریاد میزند: "ای اهل هدایت، گرد هم آیید!" و پس از غیاب شفق، از سوی مغرب ندا دهندهای میگوید: "ای اهل باطل، گرد هم جمع شوید!"... و رومیان به ساحل دریا نزدیک غار جوانان میآیند، خداوند آن جوانان را با سگشان از غارشان برمیانگیزد.» {3}
این حدیث، ارتباط کاملی بین نبرد نهایی، بیداری اصحاب کهف و فراخوان حق و باطل را نشان میدهد.
5-1. ملیخا و خملاها: دو شاهد حقیقت در برابر سپاه باطل
در میان اصحاب کهف، دو جوان به نامهای ملیخا و خملاها (کمسلمینا) وجود دارند که به عنوان دو شاهد مسلمان بر حقانیت امام زمان (عج) معرفی شدهاند. این دو نفر، پس از بیداری، مستقیماً به سوی حضرت مهدی (عج) میروند و با ایشان بیعت میکنند. آنها میراثی با خود دارند که شامل اسناد، نشانهها و امانتهای الهی است و آن را تقدیم امام زمان (ع) میکنند.
در حدیثی دیگر از امام علی (ع) آمده است: «یُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ بِخُرُوجِ دَابَّةِ الْأَرْضِ، وَ تُقْبِلُ الرُّومُ إِلَی قَرْیَةٍ بِسَاحِلِ الْبَحْرِ عِنْدَ کَهْفِ الْفِتْیَةِ، وَ یَبْعَثُ اللَّهُ الْفِتْیَةَ مِنْ کَهْفِهِمْ إِلَیْهِمْ، مِنْهُمْ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ مَلِیخَا وَ الآخَرُ کمسلمینا وَ هُمَا الشَّاهِدَانِ الْمُسْلِمَانِ لِلْقَائِمِ»:
ترجمه: «با خروج دابهی زمین، حق و باطل از هم جدا میشوند، و رومیان به روستایی در ساحل دریا نزدیک غار اصحاب کهف میآیند، و خداوند اصحاب کهف را از غارشان به سوی آنان برمیانگیزد. مردی از آنان به نام ملیخا و دیگری به نام کمسلمینا (خملاها) است که دو شاهد مسلمان بر حقانیت قائم (عج)خواهند بود.» {4}
این عمل، باعث تحیر و عصبانیت شدید سپاه دشمن میشود، زیرا آنها این معجزه را به نفع خود تفسیر کرده بودند و فکر میکردند که بیداری اصحاب کهف، نشانهای از پیروزی آنان است.
اما وقتی میبینند که این جوانان به سپاه امام ملحق شدهاند، متوجه میشوند که این معجزه، علیه آنهاست. برخی از آنان حتی میگویند که این یک سناریوی از قبل طراحی شده توسط شیعیان و حضرت مهدی (ع) است، که نشاندهندهی انکار و کفر آنان در برابر معجزات آشکار است.
6-1. مذاکره، شکست و فتح الهی: اولین شکست دشمنان در نبرد نهایی
حضرت مهدی (عج) پس از بیعت اصحاب کهف، تصمیم میگیرد که ابتدا از راه گفتگو و دعوت به حق، سپاه دشمن را به اسلام دعوت کند. ابتدا ملیخا را به سوی لشکر غربی میفرستد تا با آنها صحبت کند و با میراث خود، حقانیت خود را ثابت کند. اما ملیخا موفق نمیشود و بدون نتیجه به سپاه امام بازمیگردد.
سپس امام (عج) خملاها را میفرستد. خملاها با دانش، ایمان و نشانههای الهی که دارد، با دشمنان گفتگو و مباحثه میکند و نه تنها حقانیت خود را اثبات میکند، بلکه توانایی تبدیل بخشی از سپاه دشمن به مسلمانان را دارد. این موفقیت، اولین شکست معنوی دشمنان در این نبرد است.
در همین حدیث امام علی (ع) آمده است:«فَیَبْعَثُ أَحَدَ الْفِتْیَةِ إِلَی الرُّومِ فَیَرْجِعُ بِغَیْرِ حَاجَةٍ وَ یَبْعَثُ بِالآخَرِ فَیَرْجِعُ بِالْفَتْحِ» «آن حضرت یکی از اصحاب کهف را به سوی رومیان میفرستد که بینتیجه برمیگردد، و دیگری را میفرستد که با فتح و پیروزی بازمیگردد.» {5}
7-1. امداد الهی و کشتار عظیم: پیروزی عدالت بر فساد
اما بخش اعظم سپاه غربی، پس از این شکست معنوی، همچنان مصمم به جنگ هستند. آنها وارد نبرد سنگینی با امام زمان (عج) میشوند. این نبرد آنقدر گسترده است که تمام جبهههای مقاومت، از جمله شیعیان یمن، به میدان میآیند. در حدیث آمده است: «حتى کسانى که در حضرموت یمن (شیعیان یمن) هستند به یارى شما مى آیند.»
در اوج این نبرد، امداد الهی رخ میدهد. خداوند خود با «نیزه و شمشیر و تیر» به دشمنان ضربه میزند. در حدیث آمده است:
«فَیَوْمَئِذٍ یَطْعَنُ فِیهِمُ الرَّحْمَنُ بِرُمْحِهِ وَ یَضْرِبُ فِیهِمْ بِسَیْفِهِ وَ یَرْمِی فِیهِمْ بِنُبْلِهِ وَ یَکُونُ مِنْهُ فِیهِمُ الذِّبْحِ الْأَعْظَمُ» { «در آن روز، خدای رحمان با نیزهاش به آنان طعن میزند، با شمشیرش به آنان میزند و با تیرش به آنان پرتاب میکند و بزرگترین کشتار در میان آنان رخ میدهد.» {6}
این کشتار عظیم، نشاندهندهی پیروزی کامل عدالت بر فساد و نابودی نهایی دشمنان حضرت مهدی (عج) است.
2- پس از شکست: صلح، امان و حکومت عدالت جهانی
2-1 تسلیم دشمنان و درخواست امان از امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)پس از شکست سخت و فاجعهباری که بر سر سپاه غربی میآید و کشتار عظیمی که به دست امداد الهی و سپاه ایمان در میان آنان رخ میدهد، تنها بقایای این سپاه متلاشیشده، تسلیم حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) میشوند و از ایشان امان میخواهند.
این تسلیم، نه تنها نشانهی پایان قدرت نظامی آنان است، بلکه نمادی از شکست ایدئولوژیک و تمدنی آنها در برابر دین حق و حکومت عدل الهی است.
در این شرایط، حضرت مهدی (عج) با رحمت و عدلی بینهایت، به آنان امان میدهد. این امان، تنها یک عفو نظامی نیست، بلکه بخشی از برنامهی الهی برای ایجاد صلح جهانی و تحکیم بنیانهای عدالت است. امام زمان (عج) نه تنها از خونریزی بیشتر جلوگیری میکند، بلکه فرصتی فراهم میآورد تا دشمنان گذشته، در چارچوب جامعهای منصفانه، به تفکر، بازگشت و اصلاح دعوت شوند.
2-2 حقوق اهل ذمه در حکومت عدالت الهی
پس از تسلیم، حضرت مهدی (عج) اجازه میدهد که افراد با هر عقیده و دینی که دارند، در امنیت کامل زندگی کنند، مشروط بر اینکه به قوانین اجتماعی حکومت اسلامی پایبند باشند و از هرگونه رفتاری که مخل امنیت عمومی باشد، خودداری نمایند.
همچنین، شرط دیگری که برای این امنیت مقرر میشود، آن است که به هیچکس ظلمی روا نداشته باشند و در عین حال، به عنوان تعهدی در ازای برخورداری از حمایتهای دولت اسلامی، جزیه را بهموقع و بهصورت قانونی پرداخت کنند.
این شرایط، نه تنها تضمینکنندهٔ ثبات و نظم در جامعه جهانی تحت حکومت مهدوی است، بلکه نشاندهندهٔ عدالت منسجم و منطقی این نظام است که در آن، آزادی فردی در چارچوب مسئولیتهای اجتماعی تعریف میشود و هیچ کس از قوانین کلی جامعه مستثنی نیست.
2-3 دستور امام به مسلمانان: احترام به حقوق شهروندی غیرمسلمانان
در این میان، حضرت مهدی (عج) به مسلمانان دستور میدهد و میفرماید: «آنان جزو شهروندان شما هستند و حق اذیت و آزار و هرگونه تعرضی به آنان را ندارید و باید به حقوق شهروندی آنان احترام بگذارید.» {7} این فرمان، نه تنها یک دستور حقوقی، بلکه یک مکافات معنوی است.
زیرا پس از قیام و شکست دشمنان، برخی ممکن است به انتقامجویی و ظلم روی آورند، اما امام (عج) با این فرمان، هرگونه تجاوز را ممنوع کرده و تأکید میکند که عدالت، حتی در قبال دشمنان شکسته، باید حفظ شود.
این رویکرد، نشان میدهد که حکومت مهدی (عج) یک حکومت انسانی، منصفانه و قانونمحور است، نه یک حکومت انتقامجویانه یا طبقهای. در این جامعه، همه — مسلمان و غیرمسلمان — تحت حمایت قانون قرار دارند، به شرطی که به وظایف خود عمل کنند.
2-4 اهل ذمه در نظر امام صادق (ع): مسالمت، جزیه و تسلیم
در روایتی از امام صادق (عج) ، سؤالی دربارهٔ وضعیت اهل ذمه در زمان امام مهدی (عج) مطرح شده است: «قُلْتُ: فَمَا یَکُونُ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عِنْدَهُ؟» امام فرمودند: «یُسَالِمُهُمْ کَمَا سَالَمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ، وَ یُؤَدُّونَ الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ» {8}
ترجمه: با آنان صلح میکند، همانگونه که پیامبر اکرم (ص) با آنان صلح کرد، و آنان جزیه را دستبهدست (با تسلیم) و در حالی که فروتن هستند، پرداخت خواهند کرد.
این حدیث، به وضوح نشان میدهد که رابطهٔ امام مهدی (عج) با غیرمسلمانان، بر اساس صلح، قانون و تسلیم است، نه تحمیل دین. اما تسلیم در اینجا به معنای پذیرش قانون حکومت عادلانه است، نه تحقیر ذاتی.
2-5 تعریف اهل ذمه و تعهدات آنان در جامعه اسلامی
اهل ذمه، به غیرمسلمانان اهل کتاب — یعنی یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئین — گفته میشود که با دولت اسلامی عهد و پیمان بستهاند تا در کشور اسلامی زندگی کنند و تحت حمایت کامل قرار گیرند.
در مقابل، تعهداتی بر عهده دارند که شامل پرداخت جزیه به عنوان مالیاتی در ازای حمایت نظامی و امنیتی، پرهیز از هرگونه فعالیت نظامی یا تحریک به جنگ، عدم آزار و اذیت به مسلمانان، و همچنین خودداری از هرگونه تظاهر به امور محرّم اسلامی است که ممکن است آرامش عمومی را برهم بزند، مانند نمایش عمومی شراب یا انجام مناسکی که به شکلی تحریکآمیز و چالشی در برابر ارزشهای اسلامی انجام شود.
در مقابل، دولت اسلامی موظف است که از جان، مال و عزت آنان حمایت کند، به حقوق شهروندیشان احترام بگذارد، و هیچ مسلمانی حق تعرض به آنان را نداشته باشد. این نظام، نمونهای از حکومت مدنی عادلانه در اسلام است که در آن، آزادی دینی با امنیت عمومی و ثبات اجتماعی توازن دارد.
2-6 باقی ماندن اهل کتاب تا آخرالزمان: شواهد قرآنی
با اینکه در آخرالزمان، اسلام به عنوان آیین رسمی جهان گستر میشود و حکومت واحد اسلامی بر تمام جهان حاکم میآید، هیچ مانعی از باقی ماندن اقلیتی از یهودیان و مسیحیان در پناه این حکومت وجود ندارد. این امر، با برخی آیات قرآنی نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
از جمله، در آیه 14 سوره مائده آمده است: «لَن یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذًى وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ» که نشان میدهد اگرچه برخی از اهل کتاب در مقابل مسلمانان مقاومت کنند، اما شکست خواهند خورد و پشت به میدان خواهند داد و هیچ کمکی نخواهند یافت. {9}
همچنین در آیه 55 سوره آل عمران فرموده شده است: «لَیْسُوا سَوَاءً ۗ فَرِیقٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ» که بیانگر آن است که نه همه اهل کتاب یکسان هستند، و گروهی از آنان، امتی قیامکنندهاند که در نمازهای شب، آیات خدا را تلاوت میکنند و سجده میکنند. {10}
این آیات نشان میدهند که حتی در آخرالزمان، گروهی از اهل کتاب وجود دارند که نه تنها باقی میمانند، بلکه به حق پیوسته و در عبادت و ایمان سرمشق هستند. بنابراین، حضور آنان در جامعه مهدوی، تنها یک امکان نیست، بلکه یک واقعیت شرعی و قرآنی است.
3. نمایندگان امام مهدی (عج) : راهیان نور، قضاوتگران عدل و حاملان پیام عدالت جهانی
3-1 امام مهدی (عج) همچون پدری دلسوز و نجاتدهندهٔ بشریت از جهل و بلاهاحضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در جایگاهی والا و نورانی قرار دارد که نه تنها یک رهبر سیاسی و نظامی محسوب میشود، بلکه پدری دلسوز، مادری مهربان، برادری شفیق و راهنمایی الهی برای تمام بشریت است.
ایشان به عنوان آخرین حجت خدا بر بندگان، رسالتی گسترده و عمیق دارند که فراتر از حکومت و قدرت، شامل هدایت مردم از تاریکی جهل، فتنه و فساد به سوی کمال و سعادت واقعی است.
این رسالت، نه با اجبار، بلکه با محبّت، عقل و برهان انجام میشود. امام (ع) همچون آبی گوارا برای تشنگان، همچون نوری در تاریکیهای بیابانها و دریاها، و همچون پناهگاهی امن در هنگام بحرانهای بزرگ، برای مردم ظهور میکند. در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است:
«اَلْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى وَ أَجْوَازِ الْبُلْدَانِ وَ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ، اَلْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَى... اَلْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ، وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ النَّآدِ» {11}
ترجمه: امام، ماه کامل نورانی و چراغ روشن و نور درخشان و ستاره راهنما در اعماق تاریکیها و گذرگاهها و بیابانها و ژرفای دریاهاست. امام، آب گوارایی برای تشنگان، راهنمای هدایت و نجاتدهنده از بلا است... امام، انیس و دوست مردم است و همانند پدری دلسوز و برادری مهربان و مادری پر عاطفه نسبت به فرزند کوچک مهربانی میورزد، امام به منزله یک پناهگاه امن برای مردم در هنگام وقوع حوادث ناگوار است.
این توصیف، جایگاه امام مهدی (ع) را نه به عنوان یک سلطان سخت، بلکه به عنوان منبع مهربانی، عدالت و نجات نشان میدهد.
3-2 فرستادن نمایندگان به سراسر جهان برای تبلیغ اسلام حقیقی
برای تحقق این رسالت بزرگ، حضرت مهدی (ع) قبل از تأسیس حکومت جهانی، نمایندگانی شایسته و متقی را به سراسر جهان میفرستد تا مردم را با اسلام حقیقی آشنا کنند.
این نمایندگان، نه با زور و نه به شکل تبلیغات سطحی، بلکه با حکمت، عقل و برهان، پیام ایشان را منتقل میکنند. هدف اصلی آنان، معرفی تنها راه سعادت بشری است: نظام الهی اسلام که بر عدالت، امنیت و صلح مبتنی است.
در این مأموریت، هیچ اجباری وجود ندارد. مردم آزاد هستند که عقاید مختلف را مطرح کنند و دیدگاههای خود را بیان نمایند. اما این آزادی به معنای تساوی در حقیقت نیست.
زیرا هنگامی که این نمایندگان با عقاید باطل و فاسد در بحث و گفتگو قرار میگیرند، هیچ یک از این عقاید قادر به مقاومت منطقی در برابر اسلام حقیقی نیستند. این شکست منطقی، خود یک معجزهٔ بزرگ و نشانهای آشکار از حقانیت مکتب اهل بیت (ع) در برابر چشمان جهانیان است.
3-3 آموزش قضاوت بر اساس کتاب هر ملت: کلید عدالت جهانی
قبل از اعزام این نمایندگان، حضرت مهدی (ع) آنان را تحت آموزشهای تخصصی قرار میدهد که مهمترین آن، آموزش قضاوت بین الناس بر اساس کتابهای آسمانی آنان است. این آموزش توسط حضرت مسیح علیه السلام انجام میشود، که در زمان ظهور، به عنوان یار و یاور امام زمان (ع) ظهور میکند.
در حدیثی از امام سجاد (ع) آمده است:«إِنَّمَا سُمِّیَ الْمَهْدِیُّ مَهْدِیًّا لِأَنَّهُ یُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِیٍّ وَ یَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ کُتُبِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاکِیَةَ وَ یَحْکُمُ بَیْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْإِنْجِیلِ بِالْإِنْجِیلِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِالْقُرْآنِ» {12}
ترجمه: مهدی علیه السلام به این نام نامیده شده که به امری پنهان هدایت میشود و تورات و سایر کتابهای (آسمانی) خدای عزّوجلّ را از غاری در انطاکیه بیرون میآورد و میان اهل تورات با تورات و میان اهل انجیل با انجیل و بین اهل زبور با زبور و میان مسلمانان با قرآن قضاوت میکند.
این روش قضاوت، نشاندهندهٔ عدالتی بینهایت دقیق و منصفانه است. امام (ع) از هیچکس نمیخواهد که بلافاصله به اسلام گروید، بلکه میگوید: «من با شما بر اساس آنچه که شما میپذیرید، حکم میکنم.» این، لزوم ایجاد عدالت، امنیت و صلح بینالمللی است.
3-4 تکمیل عقل، اخلاق و فهم نمایندگان با دست قدرت الهی
پس از آموزش، حضرت مهدی (ع) دست خود را بر سر این نمایندگان میگذارد، تا عقل، اخلاق و فهم آنان به کمال برسد. این عمل، تنها یک نماد نیست، بلکه یک واقعیت معنوی و الهی است که در آن، قدرت الهی از طریق امام، بر بندگان نازل میشود.
در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است:«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ، فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» {13}
ترجمه: هنگامی که قائم علیه السلام ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان مینهد و عقلهای ایشان را با آن جمع میکند و افکارشان با او کامل میشود.
و در حدیث دیگری از همان امام:«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَکْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُمْ» {14}
ترجمه: هنگامی که قائم علیه السلام ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان مینهد و عقلهای ایشان را با آن جمع میکند و اخلاقشان با آن کامل میشود.
این دست، همان دست قدرت و مهربانی خداست که از طریق امام به بندگان میرسد. بنابراین، نمایندگان امام، نه تنها از دانش و فهم عادی برخوردارند، بلکه عقلشان جمع شده، اخلاقشان کامل و فهمشان به اوج رسیده است.
3-5 وظیفهٔ هر نماینده در کف دستش نهاده میشود
در مرحلهٔ نهایی، حضرت مهدی (ع) به هر یک از نمایندگان خود میفرماید:«عهد تو در کف دست توست. پس هرگاه جریانی برایت پیش آمد که آن را نفهمیدی و ندانستی که دربارهٔ آن چگونه قضاوت کنی، به کف دستت نگاه کن و به آنچه در آن وجود دارد عمل کن.»
این فرمان، در حدیثی از امام صادق (ع) به صورت زیر آمده است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بَعَثَ فِی أَقَالِیمِ الْأَرْضِ فِی کُلِّ إقْلِیمٍ رَجُلاً، یَقُولُ: عَهْدُکَ فِی کَفِّکَ، فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْکَ مَا لَاتَفْهَمُهُ وَ لَا تَعْرِفُ الْقَضَاءَ فیهِ، فَانْظُرْ إلَى کَفِّکَ، وَاعْمَلْ بِمَا فِیهَا» {15}
ترجمه: هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند، در هر قسمتی از قسمتهای زمین مردی را میفرستد و میفرماید: «پیمان تو (آنچه که وظیفه داری انجام دهی) در کف دست توست. پس هرگاه جریانی برایت واقع شد که آن را نفهمیدی و ندانستی که دربارهٔ آن چگونه قضاوت کنی، به کف دستت نگاه کن و به آنچه در آن وجود دارد قضاوت نما.»
این معجزه، نشاندهندهٔ ارتباط مستقیم الهی بین امام و نمایندگانش است. هرگاه در مسائل جدید و پیچیده، نیاز به فهم و حکم باشد، کافی است به کف دست نگاه کنند تا راهنمایی الهی در آنجا ظاهر شود. این، ادامهٔ معجزهٔ وحی است، اما در قالبی متناسب با زمان ظهور.
3-6 عرضهٔ برنامهٔ عدالت جهانی و هشدار در قبال خط قرمز
نمایندگان حضرت مهدی (ع) تنها به تبلیغ اسلام بسنده نمیکنند، بلکه برنامهٔ عدالت جهانی ایشان را به مردم جهان عرضه میکنند. این برنامه، بر پایهٔ عدالت، امنیت و صلح بینالمللی استوار است و هشدار میدهد که هرگونه تجاوز به حقوق دیگران، ظلم و فعالیت علیه صلح، خط قرمز حکومت جهانی مهدوی است.
هر کسی که به این اصول پایبند باشد، در این جامعه امنیت و عدالت زندگی خواهد کرد. اما هرگونه فعالیت در جهت فتنه، تفرقه، ظلم یا تهدید امنیت عمومی، با اقدام قاطعی روبهرو خواهد شد. این نظام، نه نظام سست و تحملکنندهٔ فساد است، بلکه نظامی عادلانه و قاطع در برابر هرگونه انحراف.
4- فتح دنیا بدون جنگ: رعب الهی، پیشدرآمد فتح و طویل شدن زمین در اختیار امام مهدی (عج)
4-1. نصرت الهی با سه لشکر: فرشتگان، مؤمنان و رعبدر حدیثی از امام صادق (ع) آمده است:«یُؤَیِّدُهُ بِثَلَاثَةِ أَجْنَادٍ بِالْمَلاَئِکَةِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الرُّعْبُ»: «خداوند، حضرت قائم (ع) را با سه لشکر یاری میدهد: فرشتگان، مؤمنان و رعب (ترس انداختن در دل دشمن).» {16}
این حدیث، محور اصلی پیروزی حضرت مهدی (ع) را به وضوح بیان میکند. این پیروزی، نه تنها نتیجهٔ توان نظامی و استراتژی جنگی است، بلکه حاصل یک کمک الهی چندبعدی است که در آن، عوامل معنوی و روانی نقش اساسی دارند.
لشکر فرشتگان، از عالم غیب به سپاه امام عصر (ع) کمک میکنند و در بسیاری از نبردها، خود را به صورت انسان یا نیروی نامرئی نشان میدهند.
لشکر مؤمنان، شامل تمام یاران وفادار و شیفتگان اهل بیت (ع) در سراسر جهان است که با ایمان، شجاعت و تسلیمکامل به امام، در خط مقدم نبرد قرار میگیرند. اما سومین لشکر، و شاید مهمترین آنها، لشکر رعب و وحشت است — نیرویی که نه از بیرون، بلکه از درون دشمنان عمل میکند و قلبهای آنان را میشکند.
این سه لشکر، هر کدام در جبههای عمل میکنند: فرشتگان در جبههٔ غیبی، مؤمنان در جبههٔ ظاهری، و رعب در جبههٔ روانی و نفسی دشمنان.
این ترکیب، باعث میشود که حتی اگر دشمنان از نظر تعداد و تسلیحات برتر باشند، باز هم نتوانند در مقابل این موج الهی مقاومت کنند. این نصرت، تکراری از همان نصرتی است که در غزوه بدر به مؤمنان داده شد، اما در زمان ظهور، به صورتی کاملتر و جهانیتر اتفاق میافتد.
در آن روز، خداوند نه تنها با فرشتگان، بلکه با ایجاد وحشت در دل دشمنان، مانع از خونریزی بیمورد میشود و عدالت را بدون نیاز به جنگهای طولانی برقرار میکند.
این نبرد، نبرد حق و باطل است، اما برخلاف جنگهای بشری، در آن ترس از حق، نه ترس از باطل، حاکم است. دشمنان، با تمام توان نظامی و رسانهای خود، نمیتوانند جلوی این موج الهی را بگیرند، زیرا منشأ آن، قدرت خداست. این حدیث، نه تنها یک پیشبینی است، بلکه یک تضمین الهی برای پیروزی اهل حق در آخرالزمان.
4-2. رعب، سلاحی پیشاپیش از حرکت لشکر
در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) آمده است:«اَلْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ»: «قائم علیه السلام ما اهل بیت با ترس و رعب یاری میشود.» {17}
این حدیث، یکی از کوتاهترین اما عمیقترین بیانات دربارهٔ طبیعت نبرد نهایی است. کلمهٔ «منصورٌ بالرُّعب» نشان میدهد که پیروزی امام زمان (ع) نه از طریق کشتار و جنگ، بلکه از طریق ایجاد وحشت در دل دشمنان حاصل میشود.
این رعب، یک پدیدهٔ الهی است که در قلب دشمنان القا میشود و آنان را از درون نابود میکند. در قرآن نیز اشاره شده که: «أَلْقَیْتُ فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ» — خداوند وحشت را در دل کافران القا کرد.
این همان رعبی است که در زمان ظهور، به صورتی گسترده و جهانی، در دل تمام مخالفان امام مهدی (ع) ایجاد خواهد شد.
وقتی حضرت مهدی (ع) جایی را قصد کند، دشمن پیشاپیش دچار ترس و وحشت میشود و توان رویارویی و ایستادگی در برابر سپاهیان ایشان را از دست میدهد. این ترس، نه از طریق تبلیغات یا تهدید، بلکه از طریق نفوذ الهی در قلبها ایجاد میشود.
دشمنان، حتی اگر در تعداد و تسلیحات برتر باشند، دیگر نمیتوانند دستور جنگ بدهند، زیرا سربازانشان از ترس میلرزند و فرمانها را اجرا نمیکنند. این پدیده، نه یک اغراق، بلکه یک واقعیت معنوی است که در روایات متعددی از ائمه (ع) تأکید شده است.
این رعب، نه تنها بر سربازان دشمن، بلکه بر حکام و رهبران آنان نیز اثر میگذارد. آنها در شبها بیدار میشوند و از خواب میلرزند، زیرا میدانند که نوبت آنان رسیده است.
این ترس، به قدری شدید است که حتی اگر بخواهند مقاومت کنند، دستشان لرز میکند و قلبشان میشکند. در این شرایط، بهترین روش برای آنان، نزدیک شدن به حضرت مهدی (ع) و داشتن برخوردی محترمانه است، نه مقاومت بیفایده.
4-3. حرکت رعب به فاصله یک ماه: پیشدرآمد فتح الهی
در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است:«لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلام لَنَصَرَهُ اللَّهُ بِالْمَلَائِکَةِ... وَ الرُّعْبُ یَسِیرُ مَسِیرَةَ شَهْرٍ أَمَامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ»
«هنگامی که حضرت مهدی (ع) قیام کرد، توسط فرشتگان یاری میشود... و رعب و ترس به فاصله یک ماه پیشاپیش او، پشت سر او و از راست و چپ او حرکت میکند.» {18}
این حدیث، ابعاد فرازمینی و کیهانی نصرت الهی را نشان میدهد. رعب، تنها در جلوی لشکر حرکت نمیکند، بلکه در چهار جهت اصلی — جلو، عقب، راست و چپ — به فاصله یک ماه سفر حرکت میکند.
این عدد، نمادی از گستردگی و تأثیر فراگیر این نصرت است. یعنی قبل از اینکه لشکر امام به شهری برسد، مردم آن شهر از ترس میلرزند و دیگر نمیتوانند مقاومت کنند. این، نه یک تهدید نظامی، بلکه یک واقعیت معنوی است که در عالم نفس و قلب رخ میدهد.
این رعب، مانند موجی است که از محور ظهور به سمت تمام جهان گسترش مییابد و هر چه به مرکز قدرت دشمن نزدیکتر میشود، شدت آن بیشتر میشود.
حکومتهای کافر، هرچند مصمم بر مقاومت باشند، ناگزیر از نرمش و اقدام مسالمتآمیز خواهند بود؛ چرا که حاکم در چنین شرایطی مانند شخص غیرمسلحی است که هیچ توان و نیرویی ندارد. او نه میتواند مردم را جمع کند، نه سربازانش از او پیروی کنند. تدریجاً دولتهای کافر درمییابند که آینده جهان در دست امام مهدی (ع) خواهد بود و این حقیقتی است که گریزی از آن نیست.
همچنین، این رعب، باعث میشود که بسیاری از افراد درون دشمنان، به سمت حق گرایش پیدا کنند. آنها میبینند که این حرکت، از انسان نیست، بلکه از خدا است.
بنابراین، به جای مقاومت، به دنبال راهی برای نجات خود میگردند. این، همان چیزی است که قرآن میگوید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» — خداوند هرگز به کافران، تسلطی بر مؤمنان نخواهد داد.
4-4. فتح بدون خونریزی: صندوق عهد و طویل شدن زمین
در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است:«اَلْقائِمُ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَیَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ» «مهدی علیه السلام ما با رعب و وحشتی که در دل دشمنانش افکنده میشود، یاری و پیروز میشود. زمین چون تکه کاغذی که در دست میپیچد، در اختیارش قرار میگیرد.» {19}
این حدیث، تصویری عجیب و شگفتانگیز از فتح جهان ترسیم میکند: زمین مچاله میشود و در دست امام قرار میگیرد. این تعبیر، نه یک تشبیه ساده، بلکه یک واقعیت کیهانی است که در آن، فواصل جغرافیایی از بین میروند و فاصلهها کوتاه میشوند.
در روایات آمده که در زمان ظهور، زمین به دستور خدا، میچرخد و شهرها به سمت امام حرکت میکنند. این، تکراری از معجزهٔ جبل ثور است که برای پیامبر (ص) حرکت کرد، اما در زمان ظهور، به صورتی جهانی اتفاق میافتد.
با وجود چنین نرمشی از سوی دولتها، حضرت مهدی (ع) که پیشاپیش سپاه خود صندوق عهد را حمل میکند، به کمک صندوق عهد شهرها را میگشاید و بدون درگیری، کشورها را فتح میکند. صندوق عهد، نمادی از حضور الهی و عهد خدا با اولیایش است.
وقتی این صندوق به دروازه شهری میرسد، درها به خودی خود باز میشوند و هیچ نیرویی نمیتواند مانع شود. این، نه یک عمل جادویی، بلکه نمودی از قدرت الهی است که بر طبیعت حکم میکند.
زمین، مانند تکه کاغذی که در دست میپیچد، در اختیار حضرت مهدی (ع) قرار میگیرد و این نقطه عطفی در تاریخ زندگانی بشریت است. از این پس، دیگر نیازی به جنگ و خونریزی نیست. حکومت عدل الهی، بدون نیاز به سرکوب و ترس، برقرار میشود و همه میدانند که حق، در کنار امام زمان (ع) است.
4-5. پیام امید به انسانهای خسته از ظلم و پوچی
وقتی نمایندگان حضرت مهدی (ع) پیام خود را به مردم جهان رساندند، با رسیدن اسلام حقیقی و پیام حضرت به گوش جهانیان، این پیام در دل انسانهای خسته و مأیوس، نور امیدی میتاباند و انسانهای تشنه معنویت و عدالت و خسته از پوچی و ظلم و فساد را به جنبش و تحرک وامیدارد. این پیام، نه یک تبلیغ سیاسی، بلکه صدایی از عالم قدس است که به قلبهای بیمار میرسد و آنها را شفا میبخشد.
در جهانی که انسانها از سیاست، دینِ تحریفشده، فساد اقتصادی و بیعدالتی خسته شدهاند، ظهور امام مهدی (ع) تنها راه نجات است. این پیام، به ویژه در میان جوانان، زنان، فقرا و مستضعفان، اثر شگرفی دارد.
آنها میبینند که کسی آمده تا ظلم را تمام کند، بیعدالتی را ریشهکن کند و به هر کس حقش را بدهد. این امید، آنقدر قوی است که حتی در درون کشورهای مسیحی و یهودی، گروهها و جماعتهای زیادی به صورت خودجوش شکل میگیرد و خود را برای کمک به امام آماده میکنند.
این جنبش، نه از بالا به پایین، بلکه از پایین به بالا است. مردم، بدون دستور دولت، به سمت حق حرکت میکنند. آنها میدانند که این، آخرین فرصت برای نجات است.
در نتیجه، بسیاری از کشورها به وسیلهٔ انقلاب ملتهای خودشان فتح میشوند. چرا که ملتها حکومتهای خود را که مخالف حضرت مهدی (ع) و حضرت مسیح (ع) است، سرنگون میسازند و حکومتهای طرفدار آن حضرت را بر پا میدارند. بدین وسیله دروازههای پیروزی برای فتح اروپا و غرب مسیحیت به روی آن حضرت گشوده میشود.
4-6. پایان مقدمه تاریخ بشریت و آغاز زندگی واقعی
با قیام و فتح دنیا توسط آن حضرت، مقدمه تاریخ بشریت به اتمام میرسد و فصل جدیدی از زندگی حقیقی مردم در جهان آغاز میشود. تمام تاریخ بشر، از آدم (ع) تا زمان ظهور، یک مقدمه بوده است.
دورانی از آزمایش، فتنه، کفر، ایمان، ظلم و مقاومت. اما با ظهور امام مهدی (ع)، این مقدمه تمام میشود و فصل اصلی آغاز میشود: دورانی از عدالت، صلح، معنویت و زندگی واقعی.
در این دوران، انسان دیگر نیازی به جستوجوی حق ندارد، زیرا حق در میان اوست. دیگر نیازی به مقاومت نیست، زیرا ظلم ریشهکن شده است. دیگر نیازی به نفرین به تاریخ نیست، زیرا تاریخ به سوی نور حرکت میکند.
این، زندگی واقعی است: زندگیای که در آن، انسان به کمال خود میرسد، رابطهاش با خدا ترمیم میشود، و جهان به بهشتی زمینی تبدیل میشود.
این، نه یک رویای ایدئولوژیک، بلکه یک واقعیت الهی است که در روایات متعددی تأکید شده است. با فتح دنیا توسط حضرت مهدی (ع)، بشریت وارد عصری جدید میشود: عصر عدالت، عصر هدایت، و عصر نزول رحمت الهی بر همهٔ جهانیان.
5- کوفه، مسجد سهله و تپههای سفید: مراکز حکومت، تقسیم عدالت و خلوت امام مهدی (عج)
5-1. کوفه: پایتخت حکومت جهانی امام مهدی (ع)در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است:«دَارِ مُلْکِهِ الْکُوفَةُ، وَ مَجلِسُ حُکْمِهِ جَامِعُهَا»: «محل حکومت او کوفه و محل حکمفرمایی او مسجد جامع کوفه است.» {20}
این حدیث، نقطه آغازین حکومت عدالت الهی را مشخص میکند: کوفه، شهری که در تاریخ اسلام، نقشی محوری و دوگانه داشته است.
از یک سو، مهد علم و فقه اهل بیت (ع) و مرکز انتقال دانش امامان معصوم (ع)، و از سوی دیگر، شهری که در برابر حق سکوت کرد و امام حسین (ع) را به شهادت کشاند.
اما در آخرالزمان، کوفه، فرصت دومی برای توبه و بازگشت به ولایت پیدا میکند. انتخاب کوفه به عنوان پایتخت حکومت جهانی، نه یک انتخاب جغرافیایی ساده، بلکه یک پیام نمادین و الهی است: شهری که یکبار از ولایت منحرف شد، اکنون مرکز بازگشت به ولایت خواهد بود.
کوفه، در قلب عراق و نزدیک نجف، موقعیتی استراتژیک دارد. این شهر، نه تنها به دلیل موقعیت جغرافیایی، بلکه به خاطر بار معنوی و تاریخیاش انتخاب شده است.
در زمان حضرت مهدی (ع)، کوفه دیگر شهر سیاستهای فاسد و ریاکاری نیست، بلکه تبدیل به مرکز فرمانروایی عدل الهی میشود. مسجد جامع کوفه، جایی که قبلاً حکومتهای ظالم نشستهاند، اکنون محلی است که در آن، حکم خدا اجرا میشود و هر فردی — فقیر یا غنی، سیاه یا سفید — حق خود را دریافت میکند.
این انتخاب، همچنین نشاندهندهٔ احترام امام زمان (ع) به مکانهای مقدس و تاریخی است. کوفه، نه به خاطر ساختمانها و بازارها، بلکه به خاطر وجود ائمه (ع) و خون شهیدان واقف، مقدس است. حالا که زمان برقراری عدالت فرا رسیده، این شهر، نمادی از بازگشت به ریشهها و احیای ولایت الهی میشود.
5-2. مسجد سهله: محل تقسیم بیتالمال و عدالت جهانی
در همان حدیث امام صادق (ع) آمده است:«وَ بَیْتُ مَالِهِ وَ مَقْسَمُ غَنَائِمِ الْمُسْلِمِینَ مَسْجِدُ السَّهْلَةِ» : «و محل بیتالمال و تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله است.» {21}
مسجد سهله، در شرق نجف و در فاصله دو کیلومتری از مسجد کوفه، نقطهای مقدس و معنوی است که در زمان ظهور، به قلب اقتصادی حکومت مهدوی تبدیل میشود.
این مسجد، فقط یک مکان عبادی نیست، بلکه مرکز توزیع عدالت مالی است. در آن روز، هیچ فقری وجود نخواهد داشت، زیرا بیتالمال به درستی تقسیم میشود و هر کس سهم خود را دریافت میکند. این، تحقق آیه قرآنی «لِیَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الَّذِینَ آمَنُوا» — تا حکومت، بین مؤمنان تقسیم شود.
تقسیم اموال در مسجد سهله، نه به صورت مخفیانه و نه به نفع خاصی، بلکه به صورت عمومی، شفاف و الهی انجام میشود. مردم، نه برای دریافت کمک، بلکه برای 见证 عدالت به آنجا میآیند.
این مسجد، نمادی از عدالت اقتصادی است که در آن، ثروت از دست افراد انحصارطلب خارج شده و به دست مستضعفان میرسد. در روایات آمده که در زمان حضرت مهدی (ع)، کسی که درخواست مال کند، گفته میشود: «ما امروز هیچ چیز نداریم»، زیرا همه چیز تقسیم شده است.
مسجد سهله، همچنین به دلیل ارتباطش با حضرت ادریس (ع) و دیگر انبیاء، جایگاهی والای معنوی دارد. این مسجد، محلی است که همه پیامبران نماز خواندهاند و خداوند آن را مقدس داشته است. بنابراین، انتخاب آن برای تقسیم بیتالمال، نشاندهندهٔ احترام به تاریخ الهی و تداوم مأموریت پیامبران است.
5-3. مسجد سهله: محل اقامت و زندگی امام مهدی (عج)
در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) آمده است:«یَا بَا مُحَمَّدٍ کَأَنِّی أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِی مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عَیَالِهِ»: «ای ابا محمد، گویا من فرود آمدن قائم (ع) با اهل و عیالش را در مسجد سهله میبینم.» {22}
این حدیث، جنبهای دیگر از زندگی امام مهدی (ع) را نشان میدهد: مسجد سهله، فقط مرکز سیاسی و اقتصادی نیست، بلکه محل زندگی و خانواده ایشان نیز خواهد بود. این، تصویری انسانی و صمیمی از امام زمان (ع) ارائه میدهد.
ایشان، نه یک فرمانروای دور و دستنیافتنی، بلکه فردی است که در میان مردم زندگی میکند، با فرزندانش نماز میخواند و در همان مسجد، شبها را در عبادت و دعا سپری میکند.
این موضوع، نشاندهندهٔ سادهزیستی و تواضع امام (ع) است. او نه در کاخی مجلل، بلکه در مسجدی ساده، زندگی میکند. این، تکراری از زندگی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) است که همیشه در فقر و تواضع زندگی کردند. در این شرایط، مسجد سهله، تبدیل به خانهای معنوی برای امام و خانوادهاش میشود. همانگونه که مسجد قبا محل زندگی پیامبر (ص) بود، مسجد سهله محل زندگی آخرین حجت خدا بر بندگان خواهد بود.
در این حدیث، امام صادق (ع) حتی میگوید: «آیا این محل اقامت اوست؟» و جواب میدهد: «بله». این، نشاندهندهٔ قطعیت در این موضوع است. مسجد سهله، نه فقط محل فرمانروایی، بلکه خانهٔ امام مهدی (ع) است.
5-4. تپههای سفید نجف: محل خلوت و استراحت امام (عج)
در ادامه همان حدیث امام صادق (ع) آمده است:«وَ مَوْضِعُ خَلَوَاتِهِ الذَّکَوَاتُ الْبِیْضُ مِنَ الْغَرِیِّینَ»: «و محل خلوت (استراحت) آن حضرت، تپههای سفید و درخشان نجف است.» {23}
تپههای سفید نجف، منطقهای کوهستانی و آرام در شرق شهر نجف، جایی است که امام مهدی (ع) برای تفریح، خلوت و عبادت به آنجا میرود. این، نشاندهندهٔ ابعاد انسانی و روحی زندگی ایشان است. امام (ع)، با وجود مسئولیت بزرگ حکومت جهانی، نیاز به استراحت، تأمل و ارتباط با خدا دارد. این تپهها، با آرامش و فضای معنویشان، محل مناسبی برای این امر هستند.
این منطقه، نه تنها از نظر طبیعی، بلکه از نظر معنوی بسیار مقدس است. نجف، خاک آن، از خاک پاک امام علی (ع) است و تپههای سفید، بخشی از همان حرمت هستند. امام مهدی (ع)، با رفتن به این مکان، ارتباط خود با امام علی (ع) را تقویت میکند و از فیض ایشان بهره میبرد. این، نشاندهندهٔ تداوم ولایت و ارتباط معنوی بین ائمه (ع) است.
همچنین، این موضوع به مؤمنان نشان میدهد که زندگی در حکومت عدل، نه زندگیای خشک و اداری است، بلکه زندگیای کامل است که شامل خانواده، استراحت، عبادت و تأمل نیز میشود. امام (ع)، الگویی کامل از انسان کامل است.
5-5. مسجد سهله: منزل حضرت ادریس (ع) و محل نماز تمام پیامبران
در حدیث امام صادق (ع) آمده است:«هُوَ مَنْزِلُ إِدْرِیسَ علیه السلام وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ قَدْ صَلَّى فِیهِ»: «آن (مسجد سهله)، منزل حضرت ادریس (ع) است و خدا هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه در آن مسجد نماز خوانده باشد.» {24}
این حدیث، جایگاه مسجد سهله را به سطحی فراتر از یک مکان تاریخی میرساند: آن، محلی است که در آن، تمام پیامبران نماز خواندهاند. این، نشاندهندهٔ اهمیت کیهانی و الهی این مسجد است. این مسجد، تنها در آخرالزمان مقدس نیست، بلکه از آغاز تاریخ بشر، مرکزی معنوی بوده است.
حضرت ادریس (ع)، که به عنوان یکی از اولی العزم پیامبران شناخته میشود، در این مسجد زندگی کرده است. این، نشاندهندهٔ ارتباط این مکان با علوم الهی، تأمل و معنویت است. انتخاب این مسجد برای اقامت امام مهدی (ع)، یعنی بازگشت به ریشههای نبوت و ولایت.
همچنین، این حدیث، ارزش اقامت در این مسجد را بیان میکند:«الْمُقِیمُ فِیهِ کَالْمُقِیمِ فِی فُسْطَاطِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله» : «کسی که در آن اقامت کند، مانند کسی است که در خیمه رسول خدا (ص) اقامت گزیده است.» {25}
این، تضمینی الهی برای ثواب و فیض اقامت در مسجد سهله است. در زمان ظهور، این مسجد، نه فقط محل امام، بلکه محلی برای اقامت مؤمنان خواهد بود.
نتیجه:
در نبرد نهایی بین حق و باطل، دشمنان حضرت مهدی (ع) با تمام قدرت نظامی و توطئههای پیچیده خود شکست خواهند خورد. این شکست، نه تنها نظامی، بلکه معنوی و روانی است؛ زیرا نصرت الهی پیشاپیش لشکر امام، قلب دشمنان را میشکند.فتح جهان بدون جنگ، تقسیم عدالت در مسجد سهله، و استقرار حکومتی جهانی بر پایهٔ عدالت و ایمان، نشاندهندهٔ تحقق وعدهٔ الهی است. این دوران، پایان مقدمهٔ تاریخ بشر و آغاز زندگی واقعی بر زمین خواهد بود.
دشمنان، با تمام غرور و تجهیزات، در برابر نور امام زمان (ع) مانند شب تاریکی در برابر طلوع آفتاب فرو میریزند. و این، آخرین پیروزی حق است — پیروزی که تا ابد دوام خواهد داشت.
ارجاعات:
{1} بشارة الاسلام فی علامات المهدی علیه السلام، کاظمی، سید مصطفی، ص 54{2} الفتن، مروزی، نعیم، ج 2، ص 505
{3} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 274
{4} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 53، ص 85
{5} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 53، ص 85
{6} الفتن، مروزی، نعیم، ج 2، ص 505
{7} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 376
{8} المزار الکبیر، مشهدی، محمد، ص 135
{9} قرآن کریم، سوره المائدة، آیه 14
{10} قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 55
{11} الکافی، کلینی، محمد، ج 1، ص 200
{12} الغیبة، نعمانی، محمد، ص 237
{13} الکافی، کلینی، محمد، ج 1، ص 25
{14} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 336
{15} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 365
{16} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 356
{17} مستدرک الوسائل، نوری، حسین، ج 12، ص 335
{18} الغیبة، نعمانی، محمد، ص 234
{19} المحجة البیضاء، فیض کاشانی، محمد، ج 4، ص 341
{20} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 53، ص 11
{21} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 53، ص 11
{22} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 317
{23} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 53، ص 11
{24} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 317
{25} بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 52، ص 317
منبع:
تحریریه راسخون مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}