مقدمه:

انتظار ظهور نجات‌بخشی در آخرالزمان، پدیده‌ای نیست که تنها به اسلام یا یک دین خاص اختصاص داشته باشد. این باور عمیق، با ساختاری مشابه و اهدافی جهانی، در قلب اغلب ادیان و تمدن‌های بزرگ تاریخ انسانی حضور دارد.
 
 از مسیحیت و یهودیت گرفته تا زرتشتیسم، هندوئیسم و بودیسم، همگی به فردی والا، عادل و نجات‌دهنده در پایان زمان‌ها ایمان دارند. این همگرایی شگفت‌انگیز، نشان‌دهندهٔ یک فطرت الهی در وجود انسان است که در مقابل فساد، ستم و بی‌عدالتی، به سوی آسمان رو می‌آورد و منتظر فرج می‌شود.
 
 در این مقاله، نه با هدف مقایسه یا برتری، بلکه برای شناخت یک باور مشترک بشری، به بررسی این موضوع می‌پردازیم که آیا واقعاً ادیان غیراسلامی نیز منتظر منجی هستند. پاسخ، نه تنها مثبت است، بلکه در متون مقدس آنان، بشارت‌های دقیقی دربارهٔ ظهور او وجود دارد.
 
 این مسئله نه انکاری بر منجی اسلامی دارد، بلکه گواهی بر آن است که اعتقاد به نجات‌بخش آخرالزمان، مختص یک ملت یا دین نیست، بلکه یک امید جهانی است که ریشه در فطرت انسانی دارد.
 

آیا ادیان غیراسلامی هم منتظر منجی هستند؟

1. همگرایی انتظار موعود در فطرت انسان و ادیان جهان

انتظار استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و ذاتی است که از آفرینش انسان همراه او بوده و مستقل از زمان، مکان، قوم و ملت، در همه انسان‌ها حضور دارد.
 
این تمایل به نجات از ظلم، فساد و بی‌عدالتی، ریشه در فطرت الهی انسان دارد و هر فردی که به سرنوشت بشریت و تکامل معنوی اهمیت می‌دهد، در لحظات ناامیدی و دیوانگی جهان، به سوی آسمان رو می‌آورد و از پروردگار خویش یاری می‌طلبد تا نظامی عادلانه جایگزین ستم و انحراف شود.
 
1-1. امید به نجات در آخرالزمان، نهادی فطری در وجود انسان
امید به آینده‌ای روشن و استقرار صلح و عدل جاویدان، یک واقعیت فطری است که با ذات انسان گره خورده و از همان لحظه آفرینش در وجود او حضور دارد. این امید نه تنها محدود به دوره خاصی از تاریخ یا تمدن خاصی نیست، بلکه در تمام عصرها و در میان همه ملل و اقوام، حضوری پررنگ داشته است.
 
 انسان به طور ذاتی مایل است روزی فرا برسد که جهان تحت فرمان یک رهبر الهی و آسمانی قرار گیرد، ظلم و ستم ریشه کن شود، شورش و فتنه پایان یابد و بشریت از وضعیت مضطرب و فلاکت‌بار فعلی نجات یابد و به کمال مطلوب و زندگی شرافتمندانه دست یابد.
 
1-2. حضور مفهوم مصلح آخرالزمان در ادیان و مذاهب
به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از ظهور مصلحی در آخرالزمان سخن به میان آمده است؛ مصلحی که جنایت‌ها و خیانت‌های ضدانسانی را متوقف کرده و شالوده حکومت واحد جهانی را بر پایه عدالت و آزادی واقعی استوار خواهد نمود.
 
تمام پیامبران و سفیران الهی در طول تاریخ، در این زمینه نویدهایی به مردم با ایمان داده‌اند و این امید را در دل‌های مؤمنان زنده نگاه داشته‌اند. این باور نه تنها در مذاهب کتابی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت، بلکه در ادیان باستانی و تمدن‌های قدیمی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.
 
1-3. گسترش باور به منجی در تمدن‌های غیرکتابی
موضوع ظهور و علایم آن، در تمام مذاهب بزرگ جهان اهمیت ویژه‌ای دارد. هر فردی که به سرنوشت بشریت و تکامل معنوی اهمیت می‌دهد، زمانی که از وضع موجود ناامید می‌شود و می‌بیند که با وجود پیشرفت‌های شگفت‌انگیز فکری و علمی، بشریت همچنان رو به فساد، غفلت و سرپیچی از دستورات الهی گام برمی‌دارد، به فطرت خود رو می‌آورد و از خداوند بزرگ یاری می‌طلبد تا ظلم و فساد را برطرف کند.
 
 این آرزوی نجات، در تمام قرون و اعصار در دل خداپرستان حضور داشته است. این باور نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ مانند زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان سابقه دارد، بلکه آثار آن در کتب قدیم چینیان، عقاید هندیان، باورهای اسکاندیناویایی‌ها، مصریان باستان، بومیان آمریکای مرکزی مانند مکزیک و دیگر تمدن‌های قدیمی نیز مشهود است [1].
 
1-4. همانی در ویژگی‌های منجی موعود در ادیان مختلف
اگرچه پیروان ادیان و ملل مختلف در نام این شخصیت مورد انتظار با هم اختلاف دارند، اما در اوصاف کلی، برنامه‌های اصلاحی، تشکیل حکومت واحد جهانی بر پایه عدالت و آزادی و زمان ظهور او در آخرالزمان، اتفاق نظر دارند.
 
مسلمانان او را «مهدی موعود منتظر(علیه السلام)» می‌نامند، در حالی که پیروان سایر ادیان و مکاتب و ملل محروم، او را «مصلح جهانی»، «مصلح غیبی»، «رهاننده بزرگ»، «نجات‌بخش آسمانی» یا «منجی اعظم» معرفی می‌کنند [2]. این همگرایی در ویژگی‌های اصلی، گواهی بر وجود یک الگوی مشترک در باورهای بشری نسبت به ظهور منجی جهانی است.
 

2. نجات ‌بخش آخرالزمان در دیدگاه مسیحیت

در میان ادیان الهی، مسیحیت جایگاه ویژه‌ای در خصوص باور به ظهور مجدد منجی آخرالزمان دارد. برخلاف دیدگاه اسلام که مهدی (عج) را فردی آینده‌نگر و غایب می‌داند، مسیحیت باور دارد که نجات‌بخش جهان، عیسی مسیح (ع) است که پیش از این زمین را ترک کرده و در آخرالزمان دوباره بازخواهد گشت تا جهان را از فساد و ستم پاک کند و حکومت عدل الهی را برقرار سازد. این باور، یکی از محورهای اصلی اعتقادی جامعه مسیحی است و در تمام طوایف و شاخه‌های این دین — اعم از کاتولیک، ارتدوکس یا پروتستان — حضوری بنیادین دارد.
 
2-1. بازگشت عیسی مسیح(علیه السلام) به عنوان مرکزیت باور نجات
از دیدگاه مسیحیان، عیسی مسیح (ع) پس از آنکه به صلیب کشیده و به شهادت رسید، به آسمان برخاست و در سمت راست خداوند نشسته است. قرآن نیز شهادت او را انکار کرده و می‌فرماید:
 
«وَلَٰکِنْ رَّفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ» [3]، اما مسیحیت معتقد است که او در آخرالزمان دوباره نازل خواهد شد تا به عنوان سرور و نجات‌دهنده جهان، قیامت را رقم بزند و همه انسان‌ها را داوری کند. در اعمال رسولان آمده است:
 
«خدای پدران ما آن عیسایی را که شما به صلیب کشیده و کشتید بر می‌خیزاند، او را خدا بر دست راست خود بالا برده سرور و نجات‌دهنده ساخت، تا اسرائیل را توبه و آمرزش گناهان بدهد» [4]. این باور، هسته اصلی انتظار مسیحیت را تشکیل می‌دهد و نشان می‌دهد که نجات نه تنها معنوی، بلکه جهانی و تاریخی خواهد بود.
 
2-2. آیات انجیل درباره ظهور دوم و علائم آن
در متون مسیحی، به ویژه در انجیل لوقا، متی و مرقس، به وضوح به بازگشت عیسی (ع) و علائم زمانی آن اشاره شده است. در انجیل لوقا فرموده شده: «کمرهای خود را بسته و چراغ‌های خود را افروخته بدارید، باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی‌درنگ در را برای او باز کنند... پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که شما گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید» [5].
 
 این پیام، مسیحیان را به بیداری، هوشیاری و آمادگی دائمی دعوت می‌کند. همچنین در انجیل لوقا به علائم آخرالزمان اشاره شده است: «و چون اخبار جنگ‌ها و فسادها را بشنوید، مضطرب مشوید زیرا که وقوع این امور ضرور است، لیکن انتها در ساعت نیست.
 
قومی به قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند کرد و زلزله‌های عظیم در جای‌ها و قحطی‌ها و وباها پدید خواهد آمد و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد» [6]. این توصیفات، شباهت‌هایی با علائم ظهور در اسلام دارد و نشان می‌دهد که دوران پایانی زمان، دورانی از بحران‌های عمیق اجتماعی، طبیعی و معنوی خواهد بود.
 
2-3. ظهور عیسی(علیه السلام) به عنوان داور و جداکننده حق از باطل
در انجیل متی، صحنه بازگشت عیسی (ع) با تصویری از داوری الهی همراه است. آمده است: «اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امت‌ها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم جدا می‌کند، بقسمی که شبان میش ها را از بزها جدا می‌کند.
 
 آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید ای برکت‌یافتگان از پدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است به میراث گیرید» [7].
 
این روایت، نشان‌دهنده نقش عیسی (ع) نه فقط به عنوان نجات‌دهنده، بلکه به عنوان داور نهایی بشریت است. او در آخرالزمان، حق را از باطل، نیکی را از بدی و مؤمنان را از کافران جدا خواهد کرد و نظامی عادلانه بر جهان حاکم خواهد ساخت.
 
2-4. هشدار درباره مسیح‌های کاذب و شرایط گمراهی
انجیل متی همچنین درباره گمراهی‌های دوران آخر هشدار می‌دهد: «آنگاه اگر کسی به شما بگوید: اینک مسیح در اینجا یا در آنجاست، باور مکنید، زیرا که مسیحیان کاذب و انبیاء کذبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بود، برگزیدگان را گمراه می‌کردند.
 
اینک شما را پیش‌خبر دادم. پس اگر شما را گویند: اینک در صحراست، بیرون مروید؛ یا آن که در خلوت است، باور مکنید. زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد» [8].
 
این آیات، مسیحیان را از اعتماد به ظواهر و شخصیت‌های خودساخته منع می‌کند و تأکید می‌ورزد که ظهور واقعی عیسی (ع)، رویدادی آشکار، جهانی و غیرقابل انکار خواهد بود، مانند برقی که از یک سر آسمان به سر دیگر می‌درخشد.
 
2-5. تأکید بر بیداری و آمادگی دائمی
در انجیل مرقس نیز فرموده شده: «پس بیدار باشید زیرا نمی‌دانید که در چه وقت صاحب خانه می‌آید، در شام یا نصف شب یا با بانگ خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد.
 
 اما آنچه به شما می‌گویم، به همه می‌گویم: بیدار باشید» [9]. این دعوت به بیداری، تنها به معنای هوشیاری معنوی نیست، بلکه شامل زندگی پاک، پرهیز از گناه و آماده‌باش دائمی برای رویدادی بزرگ و تاریخی است. مسیحیان موظفند همواره در حال آمادگی باشند، زیرا زمان ظهور عیسی (ع) مخفی است و تنها خداوند از آن آگاه است.
 
2-6. توهمات و حرکت‌های عملی در انتظار بازگشت
شوق شدید به بازگشت عیسی (ع) در طول تاریخ، منجر به پیدایی گروه‌های متعددی شده است که با ادعای تسریع در ظهور او، اقدامات عملی انجام داده‌اند. به عنوان نمونه، گروه آناباتیست‌ها در قرن شانزدهم برای آماده‌سازی زمینه برای «سلطنت هزار ساله» عیسی (ع) قیام کردند و مدتی شهرهایی را تحت کنترل خود درآوردند، اما به شدت سرکوب شدند [10].
 
 گروه ایروینگیان نیز با تعیین دوازده حوری جدید، تلاش کردند زمینه ظهور را فراهم کنند، اما این اقدام نتیجه‌ای نداشت [11]. حتی گواهان یهوه در آمریکا، برای پذیرایی از عیسی (ع) و انبیای پیشین، آپارتمان‌هایی را تهیه کردند، نشان‌دهنده عمق باور و شوق شدید به ظهور او [12].
 
2-7. زنده بودن انتظار در مسیحیت معاصر
این انتظار تنها به گذشته محدود نشده، بلکه در مسیحیت معاصر نیز زنده است. گروه‌های هزاره‌گرا (میلِنیالیست) همچنان بر این باورند که عیسی (ع) به زودی بازخواهد گشت و حکومت هزار ساله او بر روی زمین آغاز خواهد شد. از جمله، فرقه ادونیستهای روز هفتم که از قبل از سال 1843 تشکیل شده، تا به امروز به آمادگی برای ظهور دوباره عیسی (ع) مشغول هستند [13].
 
یکی از رهبران مسیحی ایرانی نیز در مصاحبه‌ای اعلام کرده است: «دین ما نیز مثل اکثر ادیان دیگر که به آمدن فردی اعتقاد دارند، به ظهور مجدد حضرت عیسی (ع) اعتقاد دارد. همه مسیحیان به این معتقدند، چون حضرت ایشان اعلام کرده و در انجیل آمده است که عیسی (ع) فرمود:
 
من اکنون می‌روم و باز خواهم گشت. حتی کلیسای ما نیز یکی از یکشنبه‌های عید خود را "یکشنبه بازگشت" نامیده است» [14]. این گواهی، نشان می‌دهد که انتظار بازگشت عیسی (ع) تنها یک باور کتابی نیست، بلکه بخشی از هویت دینی و مراسم مسیحیان است.
 

3. نجات‌بخش آخرالزمان در دیدگاه یهودیت

عهد عتیق، که همان کتاب تورات و متون منسوب به انبیاء یهود است، حاوی بشارات متعددی درباره ظهور منجی آخرالزمان می‌باشد.
 
در این متون، به شخصیتی مرموز و والا اشاره شده که در آخرالزمان برخواهد آمد تا جهان را از فساد پاک کند، قوم خدا را نجات دهد و حکومتی عادلانه بر زمین برقرار سازد.
 
 این باور، هرچند در طول قرون متحمل تحریفاتی شده، اما همچنان در قلب آیین یهودیت جای دارد و در مراسم، دعاها و متون مذهبی آنان حضوری پررنگ دارد. یهودیان منتظر «مسیحا» (منجی) هستند؛ فردی که از نسل داود خواهد بود و با ظهور او، دوران طلایی صلح، عدالت و وحدت انسانی آغاز خواهد شد.
 
3-1. بشارت‌های عهد عتیق درباره ظهور منجی
در مزمور ۳۷ از مزامیر داود نبی آمده است: «خداوند دارد نبی را به وسیلهٔ انتظار تسلّی می‌دهد و او را به انتظار دعوت می‌نماید و به او وعده می‌دهد که از اکثریت شروران واهمه نداشته باشد.
 
ای داود! ذهنت را مشوش نساز که البته منتظران را خداوند وارث زمین قرار خواهد داد. و آنان که لعنت شده‌اند پراکنده خواهند شد و صالحان از مردم همان کسانی هستند که زمین را به میراث برند و تا فرجام حیات جهان در آن زیست کنند» [15].
 
این آیه، نه تنها امید به آینده‌ای عادلانه را تقویت می‌کند، بلکه مستقیماً به مفهوم ارث بردن زمین توسط بندگان صالح اشاره دارد، مفهومی که در قرآن نیز تأیید شده است:
 
«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» [16]. این هم‌سویی در متون الهی، نشان‌دهنده یک الگوی مشترک در باور به نجات جهانی توسط افراد شایسته است.
 
3-2. دعوت به انتظار و بشارت به ظهور یقینی منجی
در کتاب مقدس، حبقوق نبی می‌گوید: «اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود، بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌نماید و تمام قوم‌ها را برای خویش فراهم می‌آورد» [17].
 
این پیام، هم به عنوان تسلی و هم به عنوان هشدار عمل می‌کند؛ یعنی با وجود طولانی بودن انتظار، ظهور منجی یقینی است و او نه تنها برای یک قوم، بلکه برای تمام امت‌ها فراخوانده خواهد شد.
 
 قرآن نیز در دو آیه به مفهوم انتظار اشاره کرده است: «قُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» [18] و «قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِنَ الْمُنتَظِرِینَ» [19]. این شباهت‌های معنوی، نشان می‌دهد که انتظار نجات، یک پدیده الهی و فرامذهبی است که در تمام ادوار تاریخی حضور داشته است.
 
3-3. جمع‌آوری امت‌ها و پاک‌سازی زبان در آخرالزمان
صفنیای نبی در کتاب مقدس می‌گوید: «منتظر باشید زیرا هدف من این است که امت‌ها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم، در آن زمان زبان پاک به امت‌ها باز خواهم داد تا جمع آنان اسم خدا را بخوانند و یک دل او را عبادت نمایند» [20].
 
این آیه، تصویری از وحدت انسانی در آخرالزمان را ترسیم می‌کند؛ زمانی که نه تنها امت‌ها متحد می‌شوند، بلکه زبان‌شان نیز پاک شده و همگی به یک سو و یک خدا روی می‌آورند. این باور، شباهت زیادی به رویدادهای آخرالزمان در اسلام دارد، جایی که امام زمان (عج) نیز حامل وحدت جهانی و برقراری عبادت خالصانه برای خداوند است.
 
3-4. نقش میکائیل و نجات قوم مقدس در آخرالزمان
در کتاب دانیال نبی آمده است: «در آن وقت سرور بزرگ میکائیلی که از جانب پسران قومت قائم است، خواهد ایستاد و در آن زمان قوم تو هر کسی که در آن کتاب مکتوب یافت شده است نجات خواهد یافت» [21].
 
این آیه به یک نقطه عطف تاریخی اشاره دارد که در آن، فرشته عظیم‌الجثه میکائیل برخواسته و نقشی کلیدی در نجات قوم مختار خدا ایفا خواهد کرد. همچنین دانیال به مدت زمانی اشاره می‌کند که در آن حوادث به انجام خواهد رسید: «برای یک زمان و زمان‌ها و نیم زمان خواهد کشید و به محض تمام شدن پراکندگی قوت قوم مقدس، همگی این حوادث به انجام خواهد رسید» [22].
 
این توصیف زمانی، شباهت‌هایی با علائم ظهور در اسلام دارد و نشان می‌دهد که دوران قبل از ظهور منجی، دورانی از بحران، پراکندگی و آزمایش خواهد بود.
 
3-5. ویژگی‌های منجی در کتاب اشعیاء: عدالت، علم و وحدت در طبیعت
در کتاب اشعیاء، توصیفی شاعرانه و عمیق از منجی آمده است: «نهالی از تندیشی برآمده، شاخه‌ای از ریشه‌هایش قد خواهد کشید و روح خداوند که روح حکمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشیت از خدا است بر آن خواهد آرامید... موافق منظور نظرش حکم و مطابق مسموع گوش‌هایش تنبیه نخواهد فرمود، بلکه ذلیلان را به عدالت حکم و برای مسکینان زمین به راستی نتیجه خواهد نمود» [23].
 
این منجی نه تنها با قدرت حکومت می‌کند، بلکه با دهانش شریران را می‌کشد و عدالت را بدون ضربه فیزیکی برقرار می‌سازد. تصویر از همزیستی صلح‌آمیز گرگ و بره، ببر و بزغاله، و کودکی که راهنمای حیوانات است [24]، نمادی از تغییر ذاتی در طبیعت و برقراری صلح جهانی است — باوری که در اسلام نیز درباره دوران امام زمان (عج) تکرار شده است.
 
3-6. حضور زنده انتظار در یهودیت معاصر
این باور به منجی، تنها به گذشته محدود نشده، بلکه در یهودیت معاصر نیز حضوری پررنگ دارد. در نیایش «قدوشا» — که بخشی از عبادات هفتگانه و اعیاد یهود است — دعا می‌شود: «ای پادشاه ما! از مقامت ظاهر شو و بر ما حکم فرمایی کن چون ما در انتظار تو هستیم» [25].
 
 
 این دعا، نشان می‌دهد که انتظار منجی، تنها یک باور کتابی نیست، بلکه بخشی از عبادت روزمره آنان است. همچنین در مراسم سالگرد بنیانگذاری اسرائیل، دعایی خوانده می‌شود که در آن گفته می‌شود:
 
«ارادهٔ خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده‌دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد» [26]. این اشاره به «نفخ صور مسیحا»، مستقیماً به ظهور منجی و آغاز دوران نجات اشاره دارد.
 
3-7. نمازها و دعاها در یهودیت معاصر درباره بازگشت به صهیون
نمازنامه‌های یهودی، که تألیفی از آرمان‌های انبیاء و تأملات فیلسوفان است، نیز پر از انتظار است. در بند هفتم آن آمده است: «چشمان ما ببیند که تو از در رحمت به صهیون باز می‌گردی» [27].
 
 و در جای دیگری از همین نماز: «این اسیران بیچاره در سرزمین‌های بیگانه هم چون غلامان و کنیزان از روزی که آنان را ترک کرده‌ای منتظر تو هستند» [28]. این دعاها، نشان می‌دهد که انتظار، فقط برای نجات سیاسی یا ملی نیست، بلکه یک انتظار معنوی و الهی است که ریشه در فقدان حضور الهی در جهان دارد.
 

4. زرتشتیان و مسئله منجی

در میان ادیان باستانی شرق، آیین زرتشت به عنوان یکی از قدیمی‌ترین نظام‌های اعتقادی جای دارد که در آن نه تنها به مفاهیم الهی و معاد پرداخته شده، بلکه باور به ظهور منجی جهانی در آخرالزمان به صورت ساختارمند و با جزئیات قابل توجهی مطرح شده است.
 
 این آیین، که ریشه در ایران باستان دارد، نخستین ادیانی بود که به طور آشکار به پیروزی نهایی خوبی بر بدی و نجات جهان از فساد و تاریکی اعتقاد داشت و تصویری روشن از عصر طلایی عدل و داد در آینده ارائه داد. در این باور، سرنوشت جهان به دست فردی الهی در آخرالزمان رقم خواهد خورد که به عنوان «سوشیانت» شناخته می‌شود و نقش او، نه تنها اصلاح انسان‌ها، بلکه نوکردن جهان و بازسازی بنیان‌های کیهان است.
 
4-1. وجود و هویت زرتشت از دیدگاه پژوهشگران اسلامی
در متون اسلامی، شخصیت زرتشت به عنوان یکی از چهره‌های مهم در تاریخ ادیان باستانی شناخته می‌شود. بیشتر پژوهشگران اسلامی بر این باورند که زرتشت شخصیتی واقعی بوده و وجود او قابل انکار نیست.
 
 البته در خصوص جزئیات زندگی، دوران فعالیت و حتی پیغمبر بودن او، اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی از مورخان و دانشمندان اسلامی، زرتشت را شاگرد با واسطهٔ ارمیای نبی یا عزیز نبی می‌دانند، که این نشان‌دهندهٔ پیوندی معنوی و اعتقادی بین او و انبیاء الهی است [29].
 
این دیدگاه، زرتشت را در معرض تأثیر تعالیم الهی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که آیین او ممکن است ریشه در وحی یا الهام الهی داشته باشد، هرچند در طول قرون دستخوش تحریفات و اضافات فراوانی شده است.
 
4-2. تولد و مبعوث شدن زرتشت از دیدگاه زرتشتیان
از دیدگاه خود زرتشتیان، زرتشت قرن‌ها قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد، که بر اساس برآوردهای مختلف بین سال‌های ۶۶۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد محاسبه شده است [30].
 
 در سن سی‌سالگی، او مکاشفه‌ای والا از جانب «اهورا مزدا» — که نام خدا در آیین زرتشت است — دریافت کرد و به عنوان پیامبر مبعوث گردید. این مکاشفه، نقطه عطفی در تاریخ اعتقادات ایرانی بود و زرتشت را به سخن‌گوی خدا در برابر مردم تبدیل کرد.
 
 او مأمور شد تا به انسان‌ها حقیقت را بیاموزد، بدی را بشناساند و راه نیکی و روشنی را نشان دهد. این رویداد، نه تنها بنیان یک دین جدید را بنا نهاد، بلکه تأثیرات عمیقی بر فرهنگ، اخلاق و سیاست ایران باستان گذاشت.
 
4-3. اوستا به عنوان کتاب مقدس زرتشتیان
مرکز تعالیم آیین زرتشت، مجموعه‌ای از متون مقدس است که به نام «اوستا» شناخته می‌شود. اوستا به معنای «معرفت» است و شامل بخش‌های گوناگونی می‌شود که از جمله: یسنا، یسپرد، یشت‌ها، ندیدا و فرده اوستا [31].
 
 این متون، نه تنها شامل دعاها و مراسم مذهبی هستند، بلکه حاوی بشارت‌ها، پیشگویی‌ها و تعالیم اخلاقی نیز می‌باشند. برخی از محققان معتقدند که در اوستا تضاد و تناقض‌هایی در مفهوم توحید و ثنویت وجود دارد، به این معنا که گاهی خدا به صورت واحد و یکتا و گاهی در قالب دو نیروی متضاد (خیر و شر) معرفی می‌شود [32]. با این حال، زرتشتیان امروزی خود را یکتاپرست می‌دانند و بر این باورند که اهورا مزدا، تنها خدای حقیقی و آفرینندهٔ جهان است.
 
4-4. باور به سه منجی و نقش سوشیانت در آخرالزمان
زرتشتیان بر این باورند که پس از زرتشت و قبل از پایان جهان، سه منجی به نام‌های آشود، آشودرماه و سوشیانت (سوشیانس) در فواصل هزارساله‌ای ظهور خواهند کرد [33].
 
هر یک از این منجیان، وظیفهٔ اصلاح جهان و گسترش عدل و داد را بر عهده دارند. این باور، نشان‌دهندهٔ تقسیم‌بندی زمانی در تاریخ جهان است که در آن، هر هزار سال، مرحله‌ای از نزول الهی و اصلاح اجتماعی رقم می‌خورد.
 
 سوشیانت سوم — که به عنوان آخرین منجی شناخته می‌شود — هنوز زاده نشده است و به عنوان نوکنندهٔ جهان در پایان هزارهٔ سوم ظهور خواهد کرد [34]. او سومین پسر آیندهٔ خود زرتشت محسوب می‌شود و به عنوان آخرین آفریده و مخلوق اهورا مزدا شمرده می‌شود [35].
 
این باور، شباهت‌هایی با مفهوم مهدویت در اسلام دارد، جایی که نیز منجی آخرالزمان، فرزند یکی از ائمهٔ معصومین است و ظهور او، نقطهٔ اوج تاریخ بشریت محسوب می‌شود.
 
4-5. بشارت‌های اوستا درباره ظهور منجی و عدل جهانی
در بخش‌های مختلف اوستا، به ویژه در «یسناهات»، سؤالاتی بلاغی و معنوی مطرح شده است که مستقیماً به ظهور منجی اشاره دارند. در یسناهات ۴۶ آمده است: «کی ای مزدا، سپیده درخشان پیروزی، جهان را در برخواهد گرفت؟ کی درخشندگی آفتاب دین، همه جا را تابان خواهد ساخت؟
 
کی سوشیانت‌ها فراوانی و زیادی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان دین گسترده شود؟» [36]. این آیات، نه تنها امید به آینده‌ای روشن را القا می‌کند، بلکه به صراحت به نیاز جهان به منجی الهی اشاره دارد.
 
همچنین در کتاب «جاماسب نامه»، که از متون مهم زرتشتیان است، آمده است: «مردی بیرون آید از زمین تا زیان از فرزندان هاشم... مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دین جد خویش بود، با سپاه بسیار و روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین پرداد کند» [37].
 
 این توصیف، تصویری از منجی جهانی را ارائه می‌دهد که با قدرت و سپاهی بزرگ، عدالت را برقرار می‌سازد و فساد را ریشه‌کن می‌کند.

4-6. دعاهای زرتشت درباره ظهور رهانندگان
در بخش دیگری از اوستا، به ویژه در «گات‌ها» که از قدیمی‌ترین و معتبرترین بخش‌های این متون است، زرتشت از اهورا مزدا می‌پرسد: «کی ای مزدا بامداد روز فراز آید، جهان دین راستین فراگیرد با آموزش‌های فزایش‌بخش پرخرد رهانندگان؟ کیانند آنانی که بهمن به یاریشان خواهد آمد از برای آگاه ساختن من ترا برگزیدم؟» [38].
 
 این دعای عمیق، نشان می‌دهد که زرتشتیان به وجود موجودات الهی و نیروهای نیک (بهمن) اعتقاد دارند که در ظهور منجی نقش یاری‌کننده ایفا می‌کنند. همچنین در «فروردین یشت»، بخشی از اوستا، آمده است:
 
«بشود فرهوشی‌ها — ارواح و قوای نیکان — به زودی در این جا به دیدار ما بشتابند، بشود که آنان به یاری ما آیند و هنگامی که به تنگنا افتاده‌ایم، یاوری آشکار خویش نگهداری‌مان کنند، با پشتیبانی اهورا مزدا» [39]. این باور، نشان‌دهنده اهمیت ارواح نیک و نقش آن‌ها در حمایت از انسان‌ها در دوران بحران و انتظار است.
 

5. زرتشتیان معاصر و مسئله مهدویت

در عصر حاضر، با وجود گذشت قرون متمادی و تحولات گسترده فرهنگی و اجتماعی، اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان در میان زرتشتیان معاصر همچنان حضوری زنده و مؤثر دارد. این باور تنها به عنوان یک خاطرهٔ تاریخی یا یک روایت کهن باقی نمانده، بلکه در قالب مراسم، دعاها و رفتارهای معنوی، به صورت عملی و روزمره تجلی می‌یابد.
 
 زرتشتیان معاصر با انجام اعمال مذهبی خاص، انتظار خود را نه تنها بیان می‌کنند، بلکه آن را به عنوان بخشی از هویت دینی خود تقویت می‌نمایند. آن‌ها بر این باورند که انجام این اعمال می‌تواند در تسریع ظهور منجیان موعود — به ویژه سوشیانت سوم — نقش داشته باشد.
 
5-1. خواندن دعای «اشم اهورا مزدا» به عنوان وسیله تسریع در ظهور
یکی از مهم‌ترین اعمال معنوی زرتشتیان معاصر، خواندن سه بار دعای «اشم اهورا مزدا» است. این دعا، که واژه‌های نخستین آن از بند اول کرده ۱۳ و یسپرد گرفته شده است، به عنوان یکی از مقدمات ضروری در اعمال مذهبی شناخته می‌شود [40].
 
 اعتقاد بر این است که این دعا، نه تنها به تطهیر نفس و تقویت ایمان کمک می‌کند، بلکه مستقیماً به ظهور سه موعود مزدیناست مربوط می‌شود. زرتشتیان معتقدند که اگر این دعا به خوبی، با توجه به قواعد تلفظ و نیت صحیح، خوانده شود، می‌تواند باعث شود که سوشیانت‌ها زودتر به جهان آمده و دنیا را آبادتر و امن‌تر کنند [41].
 
این باور، نشان می‌دهد که در آیین زرتشت، انسان تنها منتظر غیرفعال نیست، بلکه با انجام اعمال معنوی، نقش فعالی در تسریع در رویدادهای آخرالزمان دارد.
 
5-2. هویت معنوی در ایام قبل از ظهور و پایبندی به نمادهای آیینی
زرتشتیان معاصر بر این باورند که بهترین افراد در ایام سخت پیش از ظهور، کسانی هستند که علی‌رغم کمرنگ شدن و اضمحلال دین و دینداری، همچنان به آیین خود وفادار بمانند.
 
این افراد، حتی در دورانی که اعتقادات الهی در معرض فراموشی و انحراف قرار دارند، همچنان کُشْتی (نشان مذهبی) و کمربند مخصوص آیین زرتشتی را به دور کمر خود می‌بندند و به خواندن دعاهای وارده مشغول می‌شوند [42].
 
 پایبندی به این نمادها، تنها یک عمل سنتی نیست، بلکه نشانهٔ مقاومت در برابر فساد معنوی و بیانگر تمایل به حفظ هویت الهی است. این رفتار، به عنوان نوعی آمادگی معنوی برای ظهور منجی تلقی می‌شود و زرتشتیان معتقدند که چنین افرادی، زمینه‌ساز تحقق سریع‌تر وعده‌های الهی خواهند بود.
 
5-3. انتظار فعال و نقش جمعی در ظهور منجی
این انتظار، در میان زرتشتیان معاصر، یک انتظار منفعل و تنها مبتنی بر امید نیست، بلکه به عنوان یک وظیفهٔ معنوی و جمعی در نظر گرفته می‌شود. آن‌ها معتقدند که هر فرد با انجام اعمال خیر، پایبندی به دعاها و حفظ نمادهای دینی، می‌تواند در تسریع در ظهور سوشیانت سهیم باشد.
 
این نگرش، شباهت‌هایی با باور اسلامی به «انتظار به عنوان عبادت» دارد، جایی که امامت به عنوان ستون دین، و انتظار فرج، بخشی از ایمان و عمل مؤمن محسوب می‌شود. در زرتشتیسم نیز، انتظار منجی، تنها یک باور ذهنی نیست، بلکه در قالب اعمال مشخص و رفتارهای روزمره، به یک جنبهٔ عملی از زندگی مذهبی تبدیل شده است.
 

6. هندوئیسم و مسئله منجی

در آیین هندوئیسم، باور به ظهور منجی آخرالزمان به عنوان بخشی از نظام جهان‌شناختی و دوره‌های زمانی (یوگ‌ها) جای دارد. بر اساس این باور، جهان در چهار دورهٔ متوالی و رو به انحطاط قرار دارد که به آن‌ها «یوگ» گفته می‌شود.
 
هر یوگ، طول زمانی مشخصی داشته و با ویژگی‌های معنوی و اخلاقی خاصی همراه است. ما در حال حاضر در آخرین این دوره‌ها، یعنی «دورهٔ کلی» (Kali Yuga)، زندگی می‌کنیم؛ دوره‌ای که در آن فساد، دروغ، ستم و بی‌عدالتی به اوج خود رسیده و تنها یک چهارم از «دارما» — یعنی نظم الهی و اصول اخلاقی — در جهان باقی مانده است.
 
 در پایان این دورهٔ تاریک، منجی عظیمی ظهور خواهد کرد که به عنوان دهمین و آخرین تنزل (اوتاره) خدای ویشنو، جهان را از فساد پاک کرده و عصر طلایی عدل و صلح را بار دیگر برقرار خواهد ساخت.
 
6-1. کلکی به عنوان آخرین اوتارهٔ ویشنو
بر اساس باورهای هندویی، در پایان دورهٔ کلی، «کلکی» (Kalki) یا «کلکین» به عنوان دهمین و آخرین اوتارهٔ ویشنو ظهور خواهد کرد. ویشنو، یکی از سه خدای اصلی در آیین هندوئیسم است که به عنوان خدای حفاظت‌کننده و نگهدارنده جهان شناخته می‌شود.
 
او در طول تاریخ چندین بار به شکل‌های مختلف (اوتاره) نازل شده است تا تعادل جهانی را حفظ کند. کلکی، آخرین این تنزلات است و تصویر او در متون هندویی، شباهت‌های شگفت‌آوری با منجیان دیگر ادیان دارد. آمده است که او سوار بر اسبی سفید خواهد آمد، شمشیری آتشین در دست خواهد داشت و با آن، شرارت و ظلم را ریشه‌کن خواهد کرد [43].
 
این تصویر، یادآور ظهور عیسی مسیح (ع) در مسیحیت یا مهدی موعود (عج) در اسلام است، که هر دو سوار بر اسب سفید و با نماد عدالت و قدرت ظهور می‌کنند.
 
6-2. بشارت‌های کتب هندویی درباره حضرت ولی عصر (عج)
نکته‌ای شگفت‌انگیز در متون هندویی، اشارهٔ مستقیم به شخصیت حضرت ولی عصر (عج) به عنوان منجی آخرالزمان است. برخی از پژوهشگران اسلامی معتقدند که کتب هندویی، به ویژه کتاب‌هایی که به عنوان «کتب آسمانی» در این آیین شناخته می‌شوند، به حضرت مهدی (عج) بشارت داده‌اند و حتی اسم او را به صراحت ذکر کرده‌اند.
 
 این موضوع، نشان‌دهندهٔ ارتباطی عمیق بین ادیان مختلف در خصوص باور به منجی جهانی است و گواهی بر آن است که انتظار نجات، یک پدیدهٔ جهانی و فرامذهبی است.
 
6-3. کتاب «دید» و بشارت به پادشاهی منصور
در کتاب «دید» که در میان هندویان به عنوان یکی از کتب آسمانی شناخته می‌شود، آمده است: «پس از خرابی دنیا (هرج و مرج شدنش)، پادشاهی در آخرالزمان ظاهر می‌شود که پیشوای خلایق شود و نامش منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و تمام اشخاص را از مؤمن و کافر بشناسد» [44].
 
 این توصیف، از جمله نام «منصور»، بسیار چشمگیر است، چرا که «منصور» یکی از القاب حضرت ولی عصر (عج) در اسلام است که در دعای ندبه نیز آمده است: «این المنصور علی من اعتدی» [45]. این هم‌خوانی در نام و نقش، نشان می‌دهد که ممکن است این متون، به طور غیرمستقیم، از هویت منجی اسلامی آگاهی داشته باشند.
 
6-4. شاکموتی و بشارت به قائم جهانی
شاکموتی، که به عنوان یکی از پیامبران مهم هندویان شناخته می‌شود، در کتاب خود نسب یحیی را به «سیر خلایق» می‌رساند و چنین می‌گوید:
 
«پادشاهی دنیا به فرزند سیر خلایق دو جهان کشن بزرگوار تمام می‌شود. او کسی است که بر کوه‌های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرهایی سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است و ماوراء بحار را صاحب شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او قائم است و خداشناس باشد» [46].
 
 در این بشارت، عناصری چون «کشن» (که به لغت هندی نام پیامبر اسلام است)، «پشن» (نام هندی علی بن ابی‌طالب (ع))، و «قائم» (نام معروف حضرت مهدی (عج)) به وضوح دیده می‌شود. همچنین صحنهٔ حکومت جهانی، سواری بر ابرها و خدمت جن و انس، همگی با علائم ظهور در اسلام همسویی دارد.
 
6-5. کتاب پاتکیل و اشاره به راهنما از نسل محمد و علی (ع)
در کتاب پاتکیل، که یکی از کتب مهم هندویان و از نظر آنان دارای منشأ الهی است، بشارتی واضح دربارهٔ منجی آخرالزمان آمده است:
 
«که چون مدت روز تمام شود دنیای کهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای جهان: یکی ناموس آخرالزمان و دیگری صدیق اکبر یعنی وصی بزرگتر وی که پشن نام دارد و نام آن صاحب ملک تازه راهنما است. بحق پادشاه شود و خلیفه رأم باشد و حکم براند و او را معجزه بسیار باشد.
 
 هرکه پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند سرخ روی باشد در نزد رأم و دولت او بسیار کشیده شود و عمر او از فرزندان ناموس اکبر زیاد باشد و آخر دنیا به او تمام شود» [47]. در این متن، «ناموس آخرالزمان» به معنای حضرت محمد (ص)، «پشن» به معنای علی بن ابی‌طالب (ع)، و «راهنما» به معنای حضرت مهدی (عج) است.
 
 همچنین «رام» به لغت سانسکریتی نام خداست و معادل «الله» در این متون محسوب می‌شود. این بشارت، نه تنها نسب منجی را مشخص می‌کند، بلکه به طول عمر او، معجزاتش و نقش او در نوکردن جهان اشاره دارد.
 
6-6. جامعیت اعتقاد به منجی در میان هندویان
همان‌گونه که مشاهده می‌شود، اعتقاد به آمدن یک منجی و مصلح جهانی در میان هندویان، یک باور قطعی و گسترده است. این اعتقاد تنها محدود به یک طایفه یا منطقه نیست، بلکه در بسیاری از کتب مقدس و متون دینی آنان جای دارد و به صورت گسترده‌ای در میان مردم رواج دارد.
 
 بشارت‌های متعدد دربارهٔ ظهور کلکی و اشاره‌های غیرمستقیم به حضرت ولی عصر (عج)، نشان می‌دهد که انتظار نجات، یک پدیدهٔ جهانی است که فراتر از مرزهای یک دین خاص، در قلب انسان‌ها جای دارد.
 

7. بودیسم و مسئله منجی

بودیسم، به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخه‌های کیش هندو، پس از نخستین ظهور در هندوستان، به سرعت از مرزهای آن فراتر رفت و سراسر مناطق خاوری آسیا را درنوردید.
 
این آیین با وجود ریشه‌های فلسفی و معنوی عمیق، توانسته است در کشورهای پرجمعیتی مانند چین، کره، ژاپن، مغولستان، تبت، تایلند، ویتنام و برمه جایگاه محکمی پیدا کند و میلیون‌ها انسان را تحت تأثیر قرار دهد [48].
 
 گسترش گستردهٔ بودیسم نه تنها ناشی از تعالیم اخلاقی و روحی آن است، بلکه به دلیل پاسخ‌گویی به نیازهای معنوی انسان در برابر درد، ناامیدی و فساد جهانی نیز می‌باشد.
 
 در این میان، باور به ظهور منجی آخرالزمان نقشی بنیادین در هویت دینی بودائیان ایفا می‌کند و انتظار نجات، یکی از ارکان اعتقادی این آیین به شمار می‌آید.
 
7-1. میتریه: بودای پنجم و آخرین نجات‌بخش زمینی
در الهیات بودایی، باور به «میتریه» (Maitreya) به عنوان بودای پنجم و آخرین بودا، جایگاه ویژه‌ای دارد. او شخصیتی است که هنوز به دنیا نیامده، اما طبق اعتقادات بودائیان، در آینده‌ای نزدیک خواهد آمد تا تمام انسان‌ها را از درد و رنج نجات دهد و عصری جدید از صلح، آرامش و روشنایی را بر جهان برقرار سازد [49].
 
 میتریه، برخلاف بودای فعلی که در حال حاضر به عنوان معلم اصلی شناخته می‌شود، هنوز در آستانهٔ ظهور قرار دارد و انتظار آمدن او، بخشی از زندگی معنوی بودائیان است. او نه تنها به عنوان یک رهبر دینی، بلکه به عنوان نجات‌بخش جهانی و پایان‌دهندهٔ دوران فساد و انحراف معرفی می‌شود.
 
7-2. نماد آمادگی: تصویر میتریه در هنر بودایی
در نمادنگاری بودایی، میتریه به صورت مردی در وضعیت نشسته و آمادهٔ برخاستن نمایش داده می‌شود. این تصویر، تنها یک شکل هنری نیست، بلکه نمادی عمیق و معنوی است که بیانگر آمادگی کامل او برای قیام و ظهور است [50].
 
وضعیت بدن او — نشسته اما با عضلاتی کشیده و آماده حرکت — گویای این واقعیت است که او در لحظهٔ مناسب، بدون تأخیر، برخواسته و رسالت خود را آغاز خواهد کرد. این نماد، شباهت‌هایی با تصاویر منجیان دیگر ادیان دارد، جایی که نیز منجی در آستانهٔ ظهور، در حالتی از بیداری و تنش معنوی نشان داده می‌شود.
 
7-3. انتظار فعال و مصادیق انسانی از میتریه
این انتظار، در میان بودائیان، تنها یک باور ذهنی نیست، بلکه گاهی به شکل پذیرش افراد خاص به عنوان مصداق میتریه تجلی یافته است. به عنوان نمونه، در شمال برمه، برخی از مردم عقیده دارند که یکی از رهبران دینی معاصر، پادشاه جهان و همان بودای آینده، یعنی میتریه، بوده است [51].
 
همچنین در میان بودائیان آسیا، پیش آمده که پایه‌گذاران جریان‌های دینی و اجتماعی را به عنوان تجسم میتریه شناخته‌اند. این پدیده، نشان می‌دهد که انتظار منجی، گاهی به قدری شدید است که مردم به دنبال الگوهای انسانی برای تحقق این امید می‌گردند، حتی اگر به صورت موقت و نسبی باشد.
 
7-4. بشارت در کتاب دادانگ: منجی از نسل پیامبر اسلام
جالب توجه است که برخی از متون بودایی، به ویژه کتاب «دادانگ»، به بشارتی مشابه با ادیان الهی اشاره می‌کنند. در این کتاب، از قول بودا نقل شده است: «آن وقت (بعد از پر شدن عالم از فسق و گناه)، دست راستین جانشین مماطا ظهور کند، خاور و باختر عالم را بگیرد، آدمیان را به راه خوبی‌ها رهبری کند.
 
 او تنها حق و راستی را قبول کند و بسیار کسان را بکشد و خلایق را هدایت کند...» [52]. این توصیف، از جمله عبارت «دست راستین جانشین مماطا»، می‌تواند به عنوان اشاره‌ای نمادین به شخصیتی از نسل پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تفسیر شود.
 
 برخی پژوهشگران اسلامی بر این باورند که «مماطا» ممکن است شکلی از «محمد» یا «ام‌النعمان» باشد و «جانشین» به معنای وصی یا فرزند او باشد. این بشارت، نه تنها به حکومت جهانی، بلکه به مقابله با فساد، رهبری به سوی خوبی و هدایت خلایق اشاره دارد — همه ویژگی‌هایی که در منجی اسلامی نیز دیده می‌شود.
 
7-5. اعتقاد قطعی به منجی و ماهیت انتظار در بودیسم
روشن است که اعتقاد به منجی آخرالزمان در میان بودائیان، یک عقیدهٔ اصیل و قطعی است و تنها به عنوان یک امید ضعیف یا یک روایت ثانویه تلقی نمی‌شود [53].
 
 این باور، ریشه در نظام جهان‌شناختی بودیسم دارد و در مراسم، دعاها و آموزه‌های معنوی بودائیان تقویت می‌شود. انتظار میتریه، طبیعی‌ترین نتیجهٔ این عقیده است؛ چرا که هرگاه به ظهور فردی نجات‌بخش اعتقاد شود، انتظار او نیز لازم و واجب می‌آید.
 
 این پدیده، در آیین‌های مختلف، از جمله هندوئیسم و اسلام، نیز مشاهده شده است، که در آن‌ها نیز «انتظار» به عنوان عملی معنوی و نوعی عبادت شناخته می‌شود.
 
7-6. همسویی مفهومی با ادیان الهی
این باور به منجی، نشان‌دهندهٔ هم‌سویی مفهومی بین بودیسم و ادیان الهی است. در حالی که بودیسم اغلب به عنوان یک دین غیرالهی یا فلسفی تلقی می‌شود، با این حال، در مسئلهٔ نجات آخرالزمان، شباهت‌هایی عمیق با اسلام، مسیحیت و یهودیت دارد.
 
 همه این ادیان به فردی منزوی، الهی یا والا، در آخرالزمان ایمان دارند که جهان را از فساد پاک کرده و عدالت را برقرار خواهد ساخت. این همگرایی، گواهی بر آن است که انتظار نجات، یک پدیدهٔ فطری و جهانی است که فراتر از مرزهای یک دین یا تمدن خاص، در وجود انسان حضور دارد.
 

نتیجه:

در طول این بررسی مشخص شد که انتظار نجات‌بخش آخرالزمان، فقط در اسلام مطرح نیست، بلکه در تمام ادیان بزرگ جهان، از مسیحیت و یهودیت تا زرتشتیسم، هندوئیسم و بودیسم، حضوری پررنگ دارد.
 
هرچند نام، جزئیات و قالب ظهور این منجی در ادیان مختلف متفاوت است، اما ویژگی‌های اصلی او — از جمله ظهور در آخرالزمان، ریشه‌کنی ظلم و فساد، برقراری عدالت جهانی و نوکردن جهان — در همه این باورها مشترک است.
 
 این همگرایی، نه تصادفی است، بلکه نشان‌دهندهٔ یک حقیقت فطری و معنوی در وجود انسان است: تمایل به نجات از تاریکی و استقرار صلح و عدل. بنابراین، اعتقاد به منجی، مختص اسلام نیست، چون اسلام آن را نه آفریده، بلکه تأیید و تکمیل کرده است.
 
 این باور، از دوران‌های باستان تا امروز، در مراسم، دعاها و متون مقدس ادیان مختلف زنده مانده است. پس انتظار موعود، تنها یک عقیده دینی نیست، بلکه نمادی از امید انسان به روزی روشن‌تر است. و این، خود گواهی بر وحدت معنوی بشریت در مواجهه با فساد و ظلم است.
 

مقدمه:

[1] «مهدی موعود»، ترجمه جلد سیزدهم بحار، ص 177؛ همچنین «مهدی انقلابی بزرگ»، ص 57
[2] «او خواهد آمد»، ص 75
[3] قرآن کریم، سوره نساء، آیه 158
[4] اعمال رسولان، جلد 5، ص 31
[5] انجیل لوقا، باب 12، شماره‌های 35 تا 40
[6] انجیل لوقا، باب 21، شماره‌های 9 تا 12
[7] انجیل متی، فصل 25، شماره‌های 31 تا 34
[8] انجیل متی، باب 24، شماره‌های 23 تا 27
[9] انجیل مرقس، باب 13، شماره 35
[10] حسین توفیقی، مجله موعود، شماره 17، مقاله «هزاره‌گرایی در مسیحیت»، ص 19 و 93 (به نقل از: معارف مهدوی، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه قم)
[11] همان
[12] همان
[13] همان
[14] همان
[15] کتاب مقدس، سفر مزامیر داود، مزمور 37؛ همچنین ر.ک: همان مزمور 27
[16] قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 105
[17] کتاب مقدس، حبقوق نبی، عهد قدیم، باب دوم
[18] قرآن کریم، سوره یونس، آیه 20
[19] قرآن کریم، سوره یونس، آیه 102
[20] کتاب مقدس، صفنیا نبی، باب سوم، شماره 8 و 9
[21] کتاب مقدس، دانیال نبی، فصل 12، شماره 1
[22] کتاب مقدس، دانیال نبی، فصل 12، شماره 7
[23] کتاب مقدس، اشعیاء، فصل 11، شماره 1 تا 5
[24] همان، شماره 6 تا 10
[25] انتظار مسیحا در آیین یهود، جولیوس کرینستون، ترجمه حسین توفیقی، ص 77
[26] همان، ص 13
[27] همان، ص 183
[28] همان
[29] خدمات متقابل اسلامی و ایران، داوود الهامی، ص 62
[30] گات‌ها، ابراهیم پورداود، ص 28
[31] آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 66؛ همچنین: ادیان و مذاهب بزرگ جهان، رابرت ۱. هیوم، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص 331
[32] آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 66
[33] آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص 66
[34] مهدویت در اسلام زرتشت، علیرضا ابراهیمی، ص 113
[35] سوشیانت، علی اصغر مصطفوی، ص 60
[36] اوستا، بخش یسناهات 46
[37] ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، ص 19
[38] گات‌ها، ابراهیم پورداود، ص 98، تحت عنوان «بامداد روز»
[39] اوستا، فروردین یشت، فقره 146
[40] مهدویت در اسلام زرتشت، علیرضا ابراهیمی، ص 113
[41] همان، ص 113
[42] همان، ص 117
[43] مجله هفت آسمان، شماره 12 و 13، مقاله «گونه‌شناسی موعود در ادیان مختلف»، ص 116
[44] معارف مهدوی، ص 33 و 34
[45] دعای ندبه
[46] مصلح جهانی، سید هادی خسروشاهی، ص 60
[47] ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، ص 20؛ همچنین: معارف مهدوی، ص 33 و 34
[48] خلاصه ادیان، محمد جواد مشکور، ص 70
[49] مجله هفت آسمان، شماره 12 و 13، مقاله «گونه‌شناسی موعود در ادیان مختلف»، ص 118 - 117
[50] همان، ص 118
[51] همان، ص 119
[52] ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، ص 22
[53] معارف مهدوی، ص 37
 

منبع:

تحریریه راسخون