اندیشه و حیات اندیشمند ( مراحل اصولی موفقیت ) (2)
اندیشه و حیات اندیشمند ( مراحل اصولی موفقیت ) (2)
منبع : سایت راسخون
فصل سوّم:اندیشه ، شخصیت، زندگی
نیروی تله پیسکو
Tele: ارتباطpsychic: روح، جان، روان، فکرنیروی تله پیسکو: نیرویی است که ما را در ارتباط دائمی ومداوم با قدرتهای شگفت انگیز و بی شمار مغز و فکر و روح قرار می دهد و به ما یاد می دهد که چگونه در مقابل مشکلات و ناملایمات و سختی های روزمره زندگی بایستیم و مقاومت و مبارزه کنیم و با فراخوان نیروهای عالی و شگرف باطن، شکست و ترس را در عرصه کارزار هستی سرکوب نمائیم.
«فینئاس پارکهورست کیمبی» که او را پیشتاز دانش روانشناسی در آمریکا خوانده اند عقیده داشت که: بشر اصولاً موجودی است ماورای ادراک با خواص جسمانی ویژه و هرگز محدود به زمان و مکان و فضا نیست.
ژوزف مورفی معتقد است: در رؤیاها تجسم و تجلی ضمیر باطن است، هنگامی که شخص به خواب رفته است ضمیر باطنش کاملاً بیدار است و همچنان مراقب و هوشیار و هرگز به خواب نمی رود، ضمیر همیشه با زبان نماد و سمبل سخن می گوید، آزمایش های علمی ثابت کرده کهحرکت چشمان در خواب، نشانه ی خواب دیدن است، به هر حال هر کسمی تواند پاسخ مشکلات خویش را در رؤیاها بجوید.
راه هایی که ضمیر باطن معمولاً برای پاسخ دادن به ما انتخاب می کند معمولی و عادی نیست، این پدیدهی نفسانی با زبان خاص خود سخن می گوید و با اشاراتی حرف می زند که ما از آن آگاهی نداریم ولی اگر به خواست خود ایمان و اعتقاد داشته باشیم جواب خود را دریافت خواهیم کرد.
بهترین زمان برای مراجعه به ضمیر باطن، لحظات پیش از خواب رفتن است که جسم و جان در رخوت و آرامش فرو می رود، سپس مشکل خود را با ضمیر باطن در میان بگذارید و جواب بخواهید.
بُعد چهارم، مکانی است که هر شب در آن جا به خواب می رویم، بسیاری از جوابهای پیچیده ترین و سخت ترین مسائل و معماهای زندگی به صورت رؤیاها و نمادها بر ما ظاهر می شوند که شماری از آن رؤیاهای ما صورت واقعیت پیدا می کنند و در زندگی روزمره ی ما عینیت مییابند.
مارک فیشر در این باره می گوید: ذهن ناخود آگاه در عین قدرتمندی قادر نیست بین حقیقت و کذب تمایزی قائل شود پس به راحتی می توان آن را در مسیر هدف فریب داد.
حق تعالی عقل کل و هوش بی کران است و خالق ضمیر آگاه آدمی، پس خود را از آن هوش و خرد نامتناهی سرشار کنید تا هوش و خردی پاسخگو داشته باشید.
آدمی محصول تفکرات خویش است و این تصورات و تخیلات شخص است که سرنوشت او را رقم می زند، خداوند در بسیاری از آیات قرآنش به ما اشاره کرده که همه کاره ی امور زندگی خود، خودتان می باشید و در قالب آیاتی برای ما روشن کرده از قبیل:
«لیس للانسان الا ما سعی »(81) (برای انسان چیزی نیست مگر آنچه کوشیده است.)
یا در جایی دیگر می فرماید:
« إن الله لا یغیر ما بقومٍ حتی یُغَیِّروا ما بانفسهم »(82) (خداوند آنچه قومی دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دل هایشان دارند دگرگون کنند به عبارتی دیگر: خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی کند تا اینکه خود قوم سرنوشتی را برای خود رقم بزنند.) در جایی دیگر نیز آورده:
« یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم »(83) (ای اهل ایمان شما مسئولیت حفظ و هدایت خودتان را دارید.)
چون تو می خواهی خدا خواهد چنین
می دهد حق آرزوی متقین
فیلسوف آمریکائی، «رالف والدو امرسون» در این باره معتقد است: آدمی گمان می کند با تقدیر و سرنوشتش بیگانه است و آن را در بیرون از وجودش رقم زده است و کسی قادر به دیدن آن نمی باشد، حال آنکه اگر به درون بنگریم، قادر به تماشای واقعه ای که در شرف وقوع است خواهیم شد، چرا که حادثه همان تبلور افکار و عینیت آن است و به این علت است که دعای ما اجابت می شود و خواست و آرزویمان محقق می گردد، پس فراموش نکینم که حادثه ای که برایمان روی می دهد، در اصل شکلی از خواست و فکر و نیت ما بوده است. اگر شما قبول کرده و باور داشته باشید که یک کرم خاکی هستید مردم با همین دید به شما نگاه خواهند کرد و شما را زیر پاهایشان لِه خواهند کرد و به همان گونه رفتار می کنند که خود با خویش رفتار می کنید.
حکیم عمر خیام در شعری آورده:
برتر ز سپهـر خاطرم روز نخسـت
لوح و قلم و بهشت و دوزخ می جست
پس گفت مرا معلم از رأی درست
لوح و قلـم و بهشت و دوزخ با توسـت
قبول این موضوع که خداوند جانب بنده ای را می گیرد و کسی را بر دیگری ارجح می شمارد، پنداری است کودکانه. آفریدگار گیتی عقل و خرد و قدرت کائنات است و هر کس بر حسب اعتقاد و شیوه ی تفکرش می تواند به او نزدیک شود.
اگر گمان کنیم با التماس و تضرع و زاری موجب آن می شویم تا خدای متعال قانون هستی و حیات را به میل ما تغییر دهد سخت در اشتباهیم، این خود ما هستیم که خواسته خود را اجابت می کنیم و این ضمیر ماست که اثر فکر و اندیشه ما را به ظاهر و آشکار می سازد و بر حسب تأثیری که پذیرفته، پاسخ لازم را می دهد.
جان لوتر در مورد شخصیت انسان ها چنین می نویسد: یک شخصیت خوب بیش از استعداد پایدار قابل تحسین است، بسیاری از استعدادها به نوعی یک هدیه هستند، بر عکس، شخصیت خوب به ما عطا نشده، پس باید آن را مرحله به مرحله با افکار، انتخاب ها، شخصیت ها و مصمم بودنمان بسازیم.
ما نمی توانیم کار زیادی برای ظاهرمان بکنیم، ولی کنترل زیادی روی شخصیتی که پیدا می کنیم داریم، ما باید بدانیم که پیش زمینه همه چیز خواستن خود شخص است، برای روشن شدن مطلب به داستان درویش و جوانی اشاره می کنیم:
روزی درویشی بود که در عرفان ید طولانی داشت. جوانی که طالب عرفان بود نزد درویش رفت و از او درخواست آموزش کرد. درویش به او حواله روز بعد را داد. روز بعد جوان باز آمد و درخواست خود را تکرار کرد. درویش باز حواله روز بعد را به او داد، جوان روز بعد آمد و باز همان قضیه حواله روز بعد تا چند روز پی در پی ادامه یافت. تا اینکه جوان یک روز آمد و به درویش گفت: ای عارف اگر نمی خواهی به من عرفان بیاموزی چرا امروز و فردا می کنی؟ درویش که کنار نهر آبی نشسته بود یک مرتبه سر جوان را گرفت و در آب فرو برد. جوان دست و پا می زد. درویش پس از مدتی سر جوان را از آب بیرون آورد و از او پرسید: جوان وقتی که زیر آب بودی تقاضای چه داشتی؟ جوان در حالی که نفس نفس می زد، گفت: هوا هوا هوا ...!
درویش به او گفت: دیدی به زیر آب فقط و فقط هوا می خواستی، آنهم چه خواستنی! حال آیا خواسته ی آموختن عرفانت هم به اندازه ی همین خواستن است یا نه؟
از این داستان به این جمله بسیار مهم و ارزشمند پی می بریم که:
«خواستن، باید خواستن باشد».
چون عده ای از مردم یک سری چیزهایی را می خواهند ولی خواستشان به آن صورت نیست که برای آن تمامی قوای خود را به کار می گیرند و برای بدست آوردنش هر رنجی را پذیرا باشند چون همگی ما می دانیم نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
و نتیجه این که خواسته مان واقعی نباشد این می شود که: ما انسان ها همیشه بانداشته هایمان بیشتر زندگی می کنیم تا با داشته هایمان، و همیشه در حسرت بدست آوردنشان مانده ایم. پس:
« ما باید فکری برای فکر خود بکنیم».
فکر از قدرت و خلاقیت شگرفی برخوردار است، اگر افکارمان بخردانه باشد، اعمالمان نیز چنین خواهند بود. چنانچه بزرگترین پیشرفت بینش هدف های خود می باشد که این بینش محتاج ایمان است و ایمان بوسیله ی تکرار کلام و بدست آوردن اطلاعات ایجاد می شود.
ایمان به یک چیز باید برآمده از قوانین خلاقانه ذهن و ضمیر و شعور و در قلمرو خدائی وآسمانی باشد، ایمان توست که تو را کامل می کند و به آرزوهایت می رساند.
حال به این سئوال برخورد می کنیم که چگونه تحول پایدار در خود به وجود آوریم؟
هر فکری از نظام باور دستور می گیرد، فکرهای جدید را جایگزین فکرهای قدیمی می کنیم، باید این افکار جدید خود را پایدار سازیم، چون در غیر این صورت به همان نظام و افکار قدیمی باز خواهیم گشت.
تئوری غفلت و هوشیاری:
1) غافل، همه تقصیرات را گردن دیگران می اندازد ولی هوشیار، عامل اصلی را خود می داند.2) غافل همیشه در گذشته ها سیر می کند، ولی هوشیار از گذشته ها تجربه کسب کرده با آن آینده را می سازد.
3) غافل می گوید هر چه خدا بخواهد، و خود را هیچ علتی نمی داند. و مثال هایی از این قبیل می زند که:
خدا کشتی آنجا که خواهد برد
و گر ناخدا جامه بر تن دَرَد
ولی هوشیار، خود را در این نظام علتی می داند که خداوند به وسیله ی آن علت، نتیجه بخش کار شخص می باشد. و هوشیار هم می گوید: « العبد تُدبر و الله یُقدر» (بنده تدبیر می کند و سپس خداوند تقدیر می کند). چون ایمان به این دارد که عنایت الهی هم، دارای قانون مندی طبیعت است، نه همینطور به صورت دیمی.
قطعه مطالبی پیرامون اندیشه، شخصیت، زندگی
برای اطلاع بیشتر، در این قسمت به بیان مطالبی پیرامون اندیشه، شخصیت، زندگی، از زبان معصومین علیهم السلام، دانشمندان، روان شناسان و محققین این فن، می پردازیم.حدیث قدسی : خدا هیچ انسانی را در بدبختی نمی خواهد.
آشب پیامبر زرتشت: همیشه به نوای دلت گوش بده نه به نوای مغزت ای انسان فرهیخته.
امام علی علیه السلام : شکست عدم موفقیت و پیروزی نیست، شکست تأخیر موفقیت و پیروزی است.
«اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع»(84)
امام علی علیه السلام : قربانگاه اندیشه ها، زیر برق آرزوهاست.
« رأی الشیخ احب اِلَیَّ مِن جَلَدِ الغُلام »(85)
اندیشه پیر در نزد من، از تلاش جوان خوش آیندتر است.
کسی که شخصیت دارد، تفکر دارد، خودش دستگاه تکثیر است نه یک کاغذ تکثیر شده.
انسان است و اندیشه هایش.
انسان است وارتباطاتش.
سرنوشت، یک هدف نهایی نیست بلکه لحظه لحظه های عمر است که باید از آنها بهره برد.
امروزه مردم می دوند تا وقت بیشتری داشته باشند که بیشتر بدوند.
شکسپیر: همه چیز مهیا خواهد بود، به شرط آنکه روح و فکر نیز چنین باشد.
اشعیا: در آرامش و خلوت و اعتماد است که نیروهایتان را بدست خواهید آورد.
انسان همان اندازه پیر است که آن را احساس می کند.
هر کس به قدر گمان خویش جوان است.
فکر من سازنده است اما نه به این دلیل که فکر من است ، بلکه به این دلیل که ذات فکر همین است.
آنان که کاری را ناممکن می پندارند، با شنیدن خبر انجام آن توسط دیگران، فقط یکه می خورند.
اگر شخص، خود را بسازد دنیا را ساخته.
انسان های همه کاره، هیچ کاره اند.
فقط باید خودمان را مد نظر داشته باشیم چون زندگیمان از خودمان شروع می شود.
سعی کن بیشتر تأثیر گذار باشی تا تأثیرپذیر.
دکتر شریعتی: مردم بیرون نفهم نیستند، بلکه نا آگاهند.
دایناسورها با این عظمت و بزرگی، چون تغییر نکردند نابود شدند.
تغییر همیشه سخت است ولی لذت بخش.
تا تو تغییر نکنی، زندگی ات هم تغییر نمی کند.
لازمه ی تغییر تحمل و تحول است.
شکسپیر: بزرگترین کشف بشر این است که با تغییر ذهنیت خود می توان زندگی خود را هم تغییر داد.
اگر آب در چاله ای بماند، مسلماً به زودی می گندد.
راز موفقیت انسان های پولدار و موفق این است که خود، رئیس خود بوده اند.
اگر چیزی می خواهی که قبلاً نداشتی، باید کسی شوی که قبلاً نبودی.
رهبران بزرگ زاده نمی شوند، ساخته می شوند.
هنگامی که فکر ما رشد کرد، خود ما نیز رشد می کنیم.
تنها حکمی که خودمان امضاء می کنیم، حکم محکومیت خودمان به خوشبختی یا بدبختی است.
هر چه که داریم از لیاقت ماست و هر چه که نداریم از حماقت ماست.
باید حواسمان باشد که لااقل به خودمان خیانت نکنیم.
از امروز به جای چرا باید بگوئیم چگونه؟
در هر موقعیتی که هستیم باید بهترین باشیم.
موفقیت، راز نیست راه است.
یک زندگی زیبا را فقط یک انسان، با افکار زیبا می آفریند.
مردان بزرگ اراده می کنند، مردان کوچک آرزو.
خداوند تمامی هستی و کائنات را برای ما آفریده و ما را برای خودش.
زندگی یک پیانو است، کلیدهای سفید خوشی ها و کلیدهای سیاه سختی های آن است، کسی که خواست یک آهنگ خوب بنوازد بایدا ز هر دو کلید استفاده کند.
ما کتاب زندگی خود را، خود می نویسیم.
زندگی مقصد نیست، حرکت به سوی مقصد است.
ابتدا باید چرای بودن، در ثانی باید چگونگی بودن را مد نظر داشته باشیم.
موفقیت یک حس است؛ چون وقتی باورش کردی بهش رسیده ای.
ارزش هر شخص به اندازه ی شخصیت اوست.
زندگی همه طرفش آینه است، پس نمی توانیم خودمان را دور یا گول بزنیم.
خودمان هر چه که از دنیا و آخرت بخواهیم می توانیم بگیریم.
مادیات، چراغ راه معنویاتند.
بدبخت ترین اشخاص کسانی هستند که نظاره گر موفقیت دیگران هستند.
محمد علی کِلِی: کسی که شهامت قبول حضور را نداشته باشد، در زندگی به پیروزی نخواهد رسید.
دنیا خنثی است هیچ کاری ندارد که به چه کسی بدهد و به چه کسی ندهد.
هر آنچه را باور کنی، خلق می کند.
هر آنچه را محکوم کنی، از دست می دهی.
همیشه متوجه باش که چه را داری می دهی تا چه را بدست آوری.
اگر سنگ بزرگی نیستی، کنار سنگ بزرگ بنشین.
کسی که بخواهد مسلط بر کلیات شود باید جزئیات را بشناسد.
جان انسان در زندانی است که کلیدش دست خودش است.
از آن نترسید که زندگیتان یک روز به پایان برسد، از آن بترسید که زندگیتان هرگز آغاز نشود.
زمانی می توانیم موفق شویم که رؤیاهای ما بر منطقمان پیروز شوند.
افراد موفق می دانند که از واقعیت های زندگی نمی توانند فرار کنند.
انسان ها می توانند، البته اگر بدانند.
رؤیاها منطق می سازند، ولی منطق هیچگاه رؤیا نمی سازد.
بهانه عصای دست شخص ضعیف است.
طبق آمار، هر ده سال یک بار اطلاعات بشر دو برابر می شود.
خداوند ما را آزاد آفریده و هیچ کس محکوم به سرنوشت از پیش تعیین شده ای نیست.
انسان در این دنیا فقط نمی تواند خدا شود.
جکسون براون: شانس، شاید بتواند ثروت به ارمغان آورد اما هرگز نمی تواند خرد به ارمغان آورد.
جکسون براون: برخی اوقات قلب آنچه را برای چشم قابل دیدن نیست می بیند.
جکسون براون: برای اینکه همه چیز را عوض کنی فقط روحیه خودت را عوض کن.
مارکوس اورلیوس (امپراتور روم): زندگی ما بر اساس تفکراتمان بنا می شود.
مارک فیشر: وقتی تخیل (ضمیر باطن) و منطق در ذهن با هم در جدالند، همواره تخیل پیروز میدان است.
مارک فیشر: ضمیر نیمه خود آگاه، در برابر نفوذ کلام بسیار حساس و تأثیر پذیر است.
مارک فیشر: انسان بازتاب اندشیه هایی است که در ضمیر ناخود آگاهش جمع آوری کرده است.
هانری تورو عارف و فیلسوف آمریکایی: ما سوخته و پرورده ی تخیلات خویش هستیم و تصویر ذهنی ای که از خود در خیال ترسیم می کنیم، به نحوی خود را در تجربیاتمان نشان می دهد.
دیل کارنگی: دیگران را همانطور که هستند بپذیر.
ناپلئون: خونسردی، بزرگترین صفت یک فرمانده است.
فصل چهارم:آفات اندیشه، آفات موفقیت
بیان آفات اندیشه و موفقیّت
در جهان هستی چیزی وجود ندارد که آفتی نداشته باشد و انسان برای اینکه بتواند هدفش را به مقصدی برساند و به موفقیتی دست پیدا کند اگر به این آفات آگاه باشد، در واقع خیلی بهتر و راحت می تواند هدف خود را به سرانجام دلخواه خود برساند.در این میان فکر و موفقیت و اندیشه هم از آفات بسیار زیاد و مخفی برخوردارند، که اگر متوجه این آفات نباشیم خسارات جبران ناپذیری متوجه ما خواهد شد.
در اینجا برای آشنایی به تعدادی از آفات فکر و موفقیت می پردازیم.
1) ترس :
بالاترین آفت اندیشه و موفقیت ترس است تا حدی که در عرف به صورت یک مثل درآمده: « از هر چه بترسی همان به سرت می آید». ترس حتی حائلی می شود بین ما و خداوند متعال. به عبارتی دیگر، ترس ابری است که خورشید فروزان آفریدگار را از نظرها پنهان می نماید.ترس غریزی و ذاتی نیست، بلکه اکتسابی و عرضی است.
امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند:
« و غضّوا علی النّواجذ و استقبلوا القوم بهامکم و شدوا علیهم شده».
از هر تعداد نفر جنگی که باشند نترسید و محکم به استقبالشان بروید و به شدت با آنان مقابله کنید.
در جای دیگر می فرمایند:
از هر چه می ترسی به سویش برو تا پیروز شوی.
باز می فرمایند: « و من هاله ما بین یدیه نکص علی عقبیه».(86)
اگر ما نترس باشیم، نامحدود می شویم چون که ترس جلوی رشد و تغییر را می گیرد.
ما باید برای موفقیت لحظه به لحظه به خود بگوئیم، من چرا باید بهراسم و ترس و وحشت را به دل راه دهم؟ یا اینکه به خود بگوئیم: از مشکلات مهراس که این مشکلات باعث می شوند که تو شجاع تر شوی و بدان پرندگانی که از مترسک می ترسند، خیلی زود از گرسنگی می میرند.
اسپنسر جانسون می گوید: ترس وضع را خرابتر می کند، ترس باعث می شود وضعیت و اوضاع نامطلوب را بسیار بزرگتر از اندازه ی حقیقی ببینید و وضعیت را بدتر از آنچه که هست در نظر بگیرید.
در جایی دیگر می گوید:
بر ترس خود غلبه کن تا آزاد و رها شوی.
« بیچاره کسی که از ترس شکست دست به کار نمی زند.»
2) غرور و خودپسندی :
امام علی علیه السلام می فرمایند:« عجب المرء بنفسه احد حساد عقله».(87)
خودپسندی یکی از حسودان عقل است.
اسپنسر جانسون : بهترین راه برای عوض کردن رفتار، خندیدن به غرورها و خطاهای رفتار است.
اگر غرور را زیر پایت له نکنی، غرور تو را زیر پایش له می کند.
آبشار در اوج غرور و عظمتش سقوط می کند.
غرور بزرگترین گودالی است که شخص را درون خود نگه می دارد.
3) شک :
امام علی علیه السلام می فرماید:« من تردد فی الریب و طئته سنابک الشیاطین».(88)
آن کس که در تردید و دو دلی باشد زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد.
ژوزف مورفی: سوء ظن و شک خائنانی هستند که خیر و صلاح ما را آنگاه که در حال پیروزی هستیم با هراس از عمل و اقدام از کفمان می ربایند.
شکسپیر: شک های ما خائنانی هستند که اغلب خیر و برکت را که می تواند نصیب ما شود از کفمان می ربایند و ما را از دسترسی بدان محروم می سازند و سعی و تلاش ما را نقش بر آب می کنند، چرا که شرنگ ترس را بر جان ما می ریزند و ما را از پیش رفتن باز می دارند و به قهقهرا می برند، ترس نداشتن، ایمان به خداوند و خوبی های اوست.
4) افکار منفی :
جکسون براون: دریافتم که سه چیز خوشحالی ام را از بین می برد.(1) افکار منفی؛ (2) قضاوت در مورد دیگران؛ (3) غبطه.
آنهایی که افکار منفی دارند یا به قولی منفی گرا هستند نمی دانند افکار منفی خانمان سوزند.
5) بد، فکر کردن:
عده ای که طرز تفکر صحیح را نمی دانند مسلماً همیشه بازنده اند چون تصمیماتی ناقص خواهند گرفت.6) افراد منفی :
معاشرت با انسان های منفی گرا، انسان را از راه اصلی اش خارج می کند، چرا که راه اصلی انسان ها، همان راه مثبت و راه سعادت می باشد.7) قائل شدن اهمیت بیش از حد برای مشکل
مشکلات، آن قدر اهمیت دارند که ما به آنها اهمیت می دهیم.اسپنسر جانسون: نباید مسائل را بیش از حد بزرگ تلقی کنیم و با خیال های بد خود را دچار سراسیمگی کنیم.
8) مخالفت دیگران :
امام علی علیه السلام می فرمایند:« الخلاف یهدم الرّأی»(89)
اختلاف نابود کننده ی اندیشه است.
کسی که خواست کار بزرگی کند، مسلماً دیگران مخالفت خویش را با ایشان بروز می دهند، ساز معکوس می نوازند و از ناامیدی ها دم می زنند. شخص در برابر اینان اصلاً نباید تسلیم شود؛ چون اولین کسی نیست؛ زیرا با گالیله و بسیاری از دانشمندان دیگر نیز مخالفت شده.
سگ با زبان خویش می زند مرحم به زخم خویش کمتر ز سگ، کسی است که زخم زبان می زند
9) خشم و نفرت :
کینه و خصومت و بخل و حسد و سیاه دلی قاتل عشق و آرامش و شادمانی و سرزندگی و شور و نشاط و نیک دلی است.ژوزف مورفی: خشم و نفرت میخ پرچی است که آدمی را می پیچاند و زیر فشار خود لِه می کند، سمّ روحی نابود کننده ای است که شادابی و سرزندگی و شور و شوق حیات و انرژی شخص را می گیرد.
10) معضَل وقت :
هرگز نگو وقت نداری، تو دقیقاً همان تعداد ساعت در شبانه روز را در اختیار داری که پاستور، مادر تزرا، میکل آنژ، هلن کلر، لئوناردو داوینچی، توماس ادیسون و آلبرت انیشتن در اختیار داشتند.11) احتیاط نابجا :
مارک فیشر: فقط مراقب باش تا احتیاط بیش از حد، تو را از دست یابی به فرصت های خوب محروم نکند.مارک فیشر: بزرگترین مانع موفقیت مانع ذهنی است، پس نباید از توسعه حد و مرزهای ذهنی ات بترسی.
12) عدم اعتماد به نفس :
عدم خود باوری و نداشتن اعتماد به نفس باعث عقب نشینی انسان می شود.13) عدم تجربه:
مارک فیشر: جوانی مانع کار نیست، مانع اصلی نداشتن راز و یا داشتن راز و ندانستن کاربرد آن است.14) مقایسه با دیگران :
جکسون براون: غالباً بیشتر ناخشنودی ها، نتیجه مقایسه خودمان با دیگران است.15) عجله:
فراموش نکنید که عجله همیشه تأثیر معکوس دارد.16) چرا و امّا:
در راه رسیدن به هدف باید اصلاً چرا و اما وجود نداشته باشد و فقط بگوئیم چگونه؟17) پیش داوری :
بزرگترین آفت در موفقیت پیش داوری است، چون تماماً انسان را متوقف می سازد.18) جدل و نزاع :
امام علی علیه السلام : « من جعل المراء دیدنا لم یصبح لیله».(90)آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکی شبهات بیرون نخواهد آمد.
19) تسلیم شدن :
امام علی علیه السلام : « من استسلم لهلکه الدنیا و الآخره هلک فیهما».(91)آن کس که تسلیم حوادث گردد، به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
20) عدم رفع نیازات طبیعی :
انسان همچنان که نباید خواب و خوراک زیادی داشته باشد و برایش مضر است، کمبود خواب و خوراک نیز سلامتی اش را به خطر می اندازد. به مصداق سخن معروف: عقل سالم در بدن سالم است.شاعر انگلیسی می گوید: هیچ کس با شکم گرسنه نمی تواند عاقل باشد.
همه ما نیز شاهدیم که در صورت نداشتن خواب کافی، قوه ی تمرکز انسان تحلیل می رود.
21) حسادت :
ژوزف مورفی: عفریت حسد را از سراچه دل بیرون کنیم.22) عدم آرامش :
بودا: بزرگتر از آرامش فکر، هیچ خوشبختی نیست.23) ضعف ارتباطات :
کسانی که در ارتباطاتشان با دیگران ضعیف هستند، خود باوریشان بسیار پائین است و قدرت تصمیم گیری مناسب را هم نخواهند داشت.24) رفتن به دنبال حاشیه و عدم تمرکز :
درمسافرت اگر در بین راه حادثه ای رخ دهد و ما بخواهیم مدت زمانی را صرف تماشای این حادثه کنیم، مسلماً دیرتر از موعد مقرر به مقصد خواهیم رسید، پس باید حواس خود را با موانع یا ناهنجاری های بین راه پرت نکنیم.فصل پنجم:خودباوری
شناخت و باور خود، مقدمه شناخت و باور الهی
ما ابتدائاً باید خداوند متعال را باور کنیم و فقط با شناخت خود، می توانیم خدای متعال را بشناسیم و در نهایت پی خواهیم برد که خداوند مسبب الاسباب است و بهترین یاور برای ماست. و جز این نیست که ما اراده و حرکت خواهیم کرد و خداوند مشیت و برکت خواهد نمود.ما باید الوهیت درون خود را قبول کنیم که در غیر این صورت عقل و دانایی وجود هستی خود را انکار کرده ایم باید بدانیم هر فرد از ما با خداوند متعال اکثریتی را تشکیل می دهیم و همین برای موفقیت کافی است.
نگاهی به پرندگان آسمان بیفکن، نه زمینی را شخم می زنند و نه خرمنی را درو می کنند و نه محصولی را در انبار جمع می کنند با این حال این خداست که قوت و دانه شان را مهیا می کند، آیا مگر تو کمتر از اینها هستی؟
خداوند منبع خیر و برکت ماست و در هر نقطه و هر زمان و مکان نیازهایمان را بر طرف می کند.
ولی تو ای اشرف مخلوقات باید بدانی که:
« بازیگر اصلی خود توئی و نقش اصلی را تو ایفا می کنی.»
زندگی قانون باورهاست، اولین قدم موفقیت، «خودباوری» است.
باید با ایمان و خودباوری کاری کنیم که هنگامی که ترس به طرف ما می آید او از ما بترسد نه اینکه ما از او بترسیم.
ژوزف مورفی در این باره می گوید: برخیز و این حقیقت را قبول کن که این خود تو هستی که می توانی سرشک از چشمانت پاک کنی و پیکر رنجور و بیمارت را از نو بسازی و شفا بخشی و استعدادهای ذاتی خویش را کشف کنی و در شاه راه کمال و شادی و آزادگی و آرامش خیال، سبک بارانه گام برداری.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
اگر به درستی از ظرفیت روحی و فکری خود استفاده نمائیم و با این نیرو (باور) ارتباط برقرار کنیم شاهد اعجازهایی در زندگی خود خواهیم شد.
به قول مولانا:
ای نسخــه نامــه الهـــی، کــه توئــی
وی آینــه جمال شاهــی، کــه توئــی
بیرون زتو نیست آنچه که در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی، که توئـی
هنگامی که شخص می گوید: من می گذارم تا خدا به جایم تصمیم بگیرد در واقع او خدایی را می شناسد که خارج از خود اوست غافل از آنکه آدمی موجودی است صاحب اختیار و اراده، و به این جهت به دنیا آمده تا افکار و نیات و باورها و تصمیم های خود را به منصه ظهور در آورد، اصل حیات و هستی و نظام آسمانی هیچ کاری را جز توسط شما انجام نخواهد داد، هر کس می تواند انتخاب کند و این هوش بی کران شعور روشن شخص است که پاسخ شایسته را خواهد داد.
دیگر، من نخواهم از وصل تو جدایی
گفتا خبر نداری، جانان تو خود خدائی
باید بدانیم که نداشتن اعتماد به نفس، ام الاختلال است.
چرا که هیچ بهانه ای برای موفقیت نمی توان آورد، چنانچه مثلاً در موسیقی اصلی ترین عضوی از بدن که مورد احتیاج است، گوش است ولی با این حال بتوون و ویلتون که از بهترین و معروف ترین موسیقی دانان عصر خود بودند، هر دو فاقد این عضو و هر دو کر بودند!
قطعه مطالبی پیرامون خودباوری
برای اطلاع بیشتر، در این قسمت به بیان مطالبی پیرامون خودباوری از زبان دانشمندان و محققین این فن، می پردازیم:جکسون براون: از دیگران با هوشتر باش فقط این را به آنها نگو.
جکسون براون: عشق، مانند گل وحشی است؛ معمولاً در محلی نامناسب یافت می شود.
مارک فیشر: دریاب که واقعاً کیستی، حقیقت برای همیشه آزادت خواهد کرد.
گوته: خوشبخت ترین موجود، کسی است که خوشبختی را در خانه خود جستجو می کند.
هر باوری در انسان اندیشه ای می سازد و هر اندیشه ای انگیزه ای ایجاد می کند. هر انگیزه او را به تلاش وا می دارد و دستاوردها به حاصل می نشیند.
انعطاف پذیری باعث آموزش فوق العاده، امنیت، خلاقیت شخص می شود.
ما در چیزهایی که توانایی نداریم باید آن ها را تقویت کنیم، نه اینکه از آنها چشم بپوشیم.
خودت را فراموش نکن، نگذار خودت گُم بشی.
کسی که خواب است را می شود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده، اصلاً بیدار نمی شود.
من باید محبوب انسان ها باشم، نه معروف انسان ها.
کسی که به پرواز عادت کرد، هیچ وقت نمی خزد.
جان میلتون فاگ آمریکائی: آنچه تو نمی دانی این است که نمی دانی!
سرمایه یک جوان، باور و امید است.
خویشتن شناسی، سودمندترین دانش هاست.
هر چه را باور کنی خلق می کنی، و هر چه را محکوم کنی از دست می دهی.
آهن که جسم است اگر در میدان مغناطیسی قرار گیرد تا 12 برابر وزن خودش را بلند می کند.
قانون زندگی قانون باورهاست و اندیشه هایت از باورها دستور می گیرد.
پرنده ی اندیشه تو، با دو بال باورها و احساس پرواز می کند.
فصل ششم:هدف گرائی
معضل اصلی، بی هدفی
در دنیای امروز، مردم اکثراً از بی وقتی شکوه می کنند ولی متوجه نیستند که مشکل اصلی آنها بی هدفی است، انسانی که هدف ندارد در زندگی خود هیچ انتها و مقصدی برای خود قرار نداده و در این دنیای هستی بدون مقصد سرگردان خواهند بود و باز بهانه هائی می آورند و می گویند: خدا سرانجام ما را هر چه بخواهد قرار می دهد که این باوری است مطلقاً غلط و ما خودمان در سرانجام خود مؤثریم و سرانجام خودمان را خود باید در دست بگیریم. برای اینکه دچار سرگردانی و اتلاف بیهوده وقت نشویم.امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: انسان بی هدف مثل درخت خشکیده است.
یعنی تمامی ارزش وجودی انسان هدف مندی اوست چرا که خالق هستی تمام جهان آفرینش را با هدف خلق کرده و جهان آفرینش هم به کسی که می داند کجا می خواهد برود، راه را نشان می دهد.
نکته ای که شایان ذکر است این است که به اینجا که می رسیم همه می گویند ما هدف داریم ولی این گونه افراد باید بدانند که داشتن هدف مهم نیست چون عده ی کثیری هدف را همان آرزو و خواسته های سطحی خود می دانند و نمی دانند که پس از داشتن هدف باید دنبال خواستن آن بروند و برایش تلاش کنند که به این گونه انسان ها، انسان هایی هدفمند می گویند، البته گروهی بسیار بهتر نیز وجود دارند به عنوان گروه هدف گرا؛ که ما باید این گونه باشیم، هدف گرایان کسانی هستند که هم هدف دارند هم برای رسیدن به هدفشان تلاش می کنند و هم به این هدف رسیده باز به دنبال هدف های والاتر می روند تا خود را به کمال برسانند.
هدف و تعهد دو بال موفقیت برای رسیدن به پیروزی است، البته باید مد نظر داشت:
«هیچگاه نباید هدف با هَوَس مشتبه شود.»
چون هدفی که عجولانه و سطحی انتخاب شده باشد با اولین ناملایمات و سختی ها به دست فراموشی سپرده خواهد شد. در ضمن باید هیچ گاه منتظر رسیدن هدف نباشیم چون نوعی گدائی است، بلکه باید برای هدفمان تلاش کنیم.
باید این را هم بدانیم همانطور که بی هدفی برای ما ضرر دارد داشتن آرزوهای بسیار هم برای ما مضر است، چون تمرکز به هدف برای رسیدن به آن را از ما می گیرد. برای رسیدن به آرزوئی باید ده ها آرزوی دیگر را سر برید، این هدف را هم، که از بین بقیه آرزوها جدا می کنیم ، باید واقعاً هدفی بزرگ و مهم و با ارزش برایمان باشد تا برایش تلاش کنیم.
گر به دریا می توانی راه یافت
سوی یک قطره چرا باید شتافت
در پایان، این مطلب را باید مد نظر داشت که:
« همیشه برای دلسرد شدن، زود است».
و انسان آگاه این را می داند که: موفقیت، چیزی نیست که بهائی برایش بپردازد، این شکست است که بهایش را خواهد پرداخت.
فرمول موفقیت نهائی:
1) دقیقاً بدانیم که چه می خواهیم ، به دنبال چه هستیم و خود را در شرایط حل شده ی مسأله بدانیم.2) ارزیابی اقدامات انجام شده، کنترل مسیر، تغییر راه حل ها، انعطاف پذیری.
3) بهترین راه حل را بیابیم و فوراً اقدام کنیم.
4) تصحیح مسیر و انتخاب عالی ترین راه حل.
5) استفاده کردن از تجربیات دیگران و مدل قرار دادن انسان های موفق در این زمینه.
6) حفظ روحیه امیدواری و ایمان به حل مسأله به بهترین وجه ممکن.
7) ثبت کامل در دفترچه ثبت موفقیت ها و تحسین خود به عنوان یک انسان موفق در ثبت موفقیت ها.
قطعه مطالبی پیرامون هدف گرایی
برای اطلاع بیشتر، در این قسمت به بیان مطالبی پیرامون هدف گرائی از زبان دانشمندان، روان شناسان و محققین این فن، می پردازیم.جکسون براون: آنچه که می شوی مهمتر از آن چیزی است که انجام می دهی.
جکسون براون: تنها سئوال این است که آیا از نتیجه کارت راضی و خشنود هستی.
نه هیچ شکستی آخر کار است و نه هیچ موفقیتی.
از این که روی شاخه می روی هراسان مباش، آنجا جایی است که میوه ها هستند.
اگر تو در مسیر اشتباه قرار گرفته ای، حق تعالی به تو اجازه بازگشت داده.
آیا همیشه می خواهی بر حق باشی یا خوشحال باشی؟
مهم نیست که پلکان ترقی تو کوچک باشد، اگر به درستی هدایت شده باشی هر پله تو را به هدف نزدیک تر می کند.
هر چقدر هدایت برایت مهمتر باشد، بیشتر میل داری برای بدست آوردنش تلاش کنی.
اسپنسر جانسون: لذت تصویر هدف در ذهن، مرا به سمت آن تشویق می کند.
مردم اغلب از بی وقتی شکایت می کنند، در حالی که مشکل اصلی بی هدفی است.
در زندگی به هر آنچه بخواهی می رسی، به شرط آنکه دیگران را نیز در تحقق اهدافشان یاری کنی.
اهداف خود را همیشه پیش رویت داشته باش.
کسی که هدف ندارد باید تا زنده است نوکر انسان های هدفمند باشد.
نیوتن: کسی که هدف ندارد یا هدف دارد ولی برای آن نمی جنگد، انسانی مرده است، چون نشانه زندگی رشد و شکوفائی است.
باید روی یک هدف ارزش در خور آن را بگذاریم، چون اگر ارزش بیشتری گذاشتیم، عمل عکس می دهد.
این دنیا هدیه ای است از طرف خداوند به ما، اگر نخواهیم یا استفاده نکنیم کفران نعمت کرده ایم.
انسان این قدر آرزو در قبر می برد که جایی برای جسمش نمی ماند.
میزان خواستن، مدت زمان برای رسیدن به هدف را مشخص می کند.
انسانی فردا به دست آوردی می رسد که امروز رؤیائی در سرداشته باشد.
حیوان ها در اندیشه آدم شدنند، آدم ها در اندیشه انسان شدنند، انسان ها در چهاندیشه ای اند؟
سهم هر کس در کائنات به اندازه ی خواستن و باور اوست.
در دل شب به دنبال خورشید نگردیم، چون ستارگان را از دست می دهیم.
جسارت یک مرد را با نوشتن اهدافش می فهمند و غیرت یک مرد را با عمل کردن به اهدافش.
ظرفیت رسیدن به هدف، از خود هدف بالاتر است.
ناپلئون: همیشه تدبیر و هدف بوده که بر شمشیر غلبه کرده.
هر جاده ای تمام خواهد شد، به شرطی که دارای مقصدی باشد.
تا تصمیمی اتخاذ نشود ، تغییری در زندگی ایجاد نخواهد شد.
هدف ها هستند که مسیر و مقصد زندگیتان را مشخص می کنند.
ابر لحظه ها بر اسب سرکش سرعت سوار است و این من هستم که باید به تدبیر، بر آن سوار شوم.
اگر می خواهید تصمیمتان عملی شود آنرا با سماجت باور کنید و بدان ایمان آورید.
فصل هفتم:دور اندیشی
مشاهده آینده در حال
ما باید به آینده فکر کنیم چون بقیه عمرمان را در آینده به سر خواهیم برد، آینده از آنِ کسانی است که در آرزوی آن هستند و بدان ایمان دارند. هر کس به معنای واقعی آینده اش را دید، بهش می رسد.امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: پیروزی به دوراندیشی و محکم کاری است.
در جایی دیگر می فرمایند: اسباب ریاست تحمل است و بلند نظری.
آدمی ساخته افکار خویش است
فردا همان خواهد شد که امروز اندیشد
در سطل آشغال گذشته دنبال چیزی نگردیم، در آینده به خاطر کارهائی که نکرده ایم، شدیداً مأیوس تر خواهیم بود تا به خاطر کارهایی که کرده ایم، پس بیا طناب ها را باز کن، بادبان ها را بکش، به پیش برو و از لنگرگاه امن دور شو، بادهای سفر را به بادبان هایت بیانداز، سیاحت کن، رؤیا ببین، کشف کن.
در پس هر خنده، آخر گریه ایست
مرد آخر بین، مبارک بنده ای است
باید همچون ناخدا در طوفان های سهمگین از آرامش ساحل اطلاع داشته باشیم، تا خودمان را نشناسیم و نفهمیم به کجا خواهیم رسید، هیچ گاه به آنجا نخواهیم رسید.
نمانده است فرصت که اما کنیم
چون گذشته این پا و آن پـا کنیــم
گذشتـــه گذشتـــه اســت
اندیشه ای نو برای نفسهای فردا کنیم
پشت سر نیست فضای زنده، پشت سر مرغ نمی خواند، پشت سر خستگی تاریخ است، به تعبیر ثانی زندگی آبتنی در حوزچه ی اکنون است. باید فردا را به امروز بیاوریم و امروز را در فردا زندگی کنیم.
پایداری افکار جدید
با چند اصل، اجرا شدنی است:1) اجرای تمام اصول تفکر بر اساس اصل خود هوشیاری، خود بیداری، اشراف و آگاهی لحظه به لحظه به خود، مثل یک آدم روزه دار که تمام روز آگاه است.
2) مراقبت از ضمیر ناخودآگاه و ارسال شبانه روزی سیگنال مثبت به ضمیر ناخودآگاه.
3) خواندن و تکرار مباحث اصول تفکر.
4) مراقبه، با هم بودن و به قولی مباحثه در اصول تفکر.
5) اجرای اصول عشق به خدا، عشق به خود، عشق به هدف.
6) اصل بخشایش ، صفای باطن و لبخند و خوش بینی.
7) اصل انتظار از نتیجه تفکر و رسیدن به هدف.
8) اصل هدف و برنامه ریزی در زندگی.
9) اصل تغییر در الگوها، همانند تغییر در واژگان و ایجاد نشانه ها.
10) اصل تصویر سازی ذهنی و تجسم آینده ای دلخواه.
قطعه مطالبی پیرامون دوراندیشی
برای اطلاع بیشتر، در این قسمت به بیان مطالبی پیرامون دوراندیشی از زبان معصوم علیهم السلام اندیشمندان، دور اندیشان و محققین این فن، می پردازیم.امام علی علیه السلام : «خذ بالحزم (لعدوک) و اتهم فی ذلک حسن الظن»(92)
در مورد دشمن خود دوراندیش باش و خوش بینی بیهوده ی خود را متهم کن.
امام علی علیه السلام : « فمن علامه احدهم انک تری له قوه فی دین و حزما فی لین».(93)
از نشانه های پرهیزگاران این است که آنان را این گونه می بینی: در دینداری نیرومند، نرمخو و دوراندیش.
امام علی علیه السلام : « لا عقل کالتدبیر».(94)
هیچ عقلی چون دوراندیشی نیست.
امام علی علیه السلام : « الظفر بالحزم و الحزم باجاله الرأی و الرأی بتحصین الاشرار.»(95)
پیروزی در دوراندیشی، دوراندیشی در به کارگیری صحیح اندیشه و اندیشه صحیح به راز داری است.
امام علی علیه السلام : « ثمره التفریط الندامه و ثمره الحزم السلامه.»(96)
حاصل کوتاهی، پشیمانی، و حاصل دوراندیشی سلامت است.
مارک فیشر: باید به رسیدن به هدف خود ایمان داشته باشی. روش کسب ایمان در تکرار کلام است که به آن «تلقین به خود» گویند.
ژوزف مورفی: وقتی که سطح افکار خود را از پستی ها به بالا می رسانید موانع و مشکلات خود را از پیش پای بر می دارید.
تراو وارد فیلسوف شهیر: دیدن فرجام و پایان کار، ما را بر آن می دارد تا آن را محقق نمائیم و بدان برسیم.
اسپنسر جانسون: برای رسیدن به هدفت فکرت را به آنچه ترسیم کرده ای متمرکز کن نه آنچه از دستش داده ای.
دکتر شریعتی: امروزِ خودت را بساز، آینده، خود به خود ساخته می شود.
عندلیب جوان ترین فیلسوف جهان ( ایرانی الاصل): برای موفقیت فقط صبر و تلاش نیاز است.
آتش های بزرگ، همیشه از یک جرقه شروع می شوند.
رنگین کمان، نصیب کسانی می شود که تا آخرین لحظه، زیر باران بمانند.
تمام موفقیت ها، اعمال، بینش، باور و هدف ما، مدیون امید ماست.
امروز همان فردایی است که دیروز به دنبال آن بودی.
ما باید از آینده لذت ببریم تا به بهترین های آن برسیم.
پی نوشت ها :
81.اصول کافی، ج1، ص11.
82.سوره نجم، 39.
83. سوره رعد، 11.
84.سوره مائده، 105.
85.نهج البلاغه، حکمت 219.
86.همان، حکمت 86.
87.نهج البلاغه، حکمت 31.
88.نهج البلاغه، حکمت 212.
89.همان، حکمت 31.
90.همان، حکمت 215.
91.همان، حکمت 31.
92.همان، حکمت 31.
93.نهج البلاغه، نامه 53.
94.همان، خطبه 193.
95.همان، حکمت 113.
96.همان، حکمت 48.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}