طرح مسأله و ضرورت بحث

در سال‌های اخیر، صنعت سینما و تلویزیون ایران، به ‌ویژه با رشد انفجاری پلتفرم‌های نمایش خانگی، دستخوش تحولات چشمگیری شده است. این تحولات در صورت هدایت فرهنگی صحیح، گرچه می‌تواند نویدبخش تنوع ژانری و کیفیت بالاتر تولیدات باشد، اما همزمان بستری برای ظهور و تقویت برخی رفتارهای پرخطر در کالبد روایت‌ها فراهم آورده‌اند. 

یکی از بارزترین این رفتارها، افزایش نگران‌کننده نمایش مصرف سیگار و دخانیات است. اگر پیش از این، سیگار کشیدن در آثار سینمایی عمدتا به کاراکترهای خاصی (مانند فردی سرخورده یا ضدقهرمان) محدود می‌شد، امروزه این رفتار به شکلی عادی‌سازی‌شده و گاهی جذاب، در میان طیف وسیعی از شخصیت‌ها، از جوانان دانشجو تا زوج‌های میانسال، به تصویر کشیده می‌شود.

این روند، مرزهای بین نمایش هنری یک رفتار و ترویج آن را به طرز خطرناکی کمرنگ ساخته است. در غیاب قوانین بازدارنده صریح و سخت‌گیرانه در حوزه نمایش دخانیات در رسانه، فیلم‌ها و سریال‌ها ناخواسته یا گاهی آگاهانه، به تریبون‌هایی برای عادی‌سازی یک عادت مرگبار تبدیل شده‌اند.

مصرف سیگار که پیش از این نمادی از عصیان یا شکاف اجتماعی بود، اکنون به عنصری روتین و حتی ابزاری برای ابراز هویت، به ‌ویژه در میان قشر جوان و پرمخاطب تبدیل شده است.
 
چرا نمایش سیگار مسأله‌ای فرهنگی، بهداشتی و اخلاقی است؟
نمایش مصرف دخانیات در آثار نمایشی صرفا یک انتخاب زیبایی‌شناختی یا تزیینی نیست؛ بلکه ریشه در سه حوزه حیاتی دارد که تأثیرات گسترده‌ای بر ساختار جامعه می‌گذارد: 

۱. بُعد بهداشتی و سلامت عمومی: ایران همچنان با معضل جدی بیماری‌های ناشی از دخانیات دست و پنجه نرم می‌کند. سازمان بهداشت جهانی همواره بر لزوم کنترل تبلیغات و نمایش دخانیات به‌ عنوان یکی از موثرترین استراتژی‌های پیشگیری تأکید کرده است. 

هر بار که یک قهرمان یا شخصیت محبوب در صفحه نمایش سیگار می‌کشد، این پیام ناخودآگاه به مخاطب منتقل می‌شود که این رفتار کم‌خطر، بخشی پذیرفته‌شده از زندگی روزمره است. 

این عادی‌سازی، به ‌ویژه برای نوجوانانی که در مرحله شکل‌گیری هویت و انتخاب الگوهای رفتاری هستند، خطری جدی محسوب می‌شود.

۲. بُعد فرهنگی و اجتماعی: در جامعه‌ای که ارزش‌های سنتی و بهداشتی بر آن تأکید دارند، رواج مصرف سیگار در قاب تصویر، تضادی فرهنگی ایجاد می‌کند. این امر می‌تواند به کاهش قبح این رفتار منجر شده و به تدریج، مرزهای اخلاقی پیرامون مصرف مواد مضر را جابجا کند. 

ترویج مصرف سیگار از طریق رسانه‌ها، زیر سوال بردن تعهدات جامعه به سلامت نسل‌های آینده است.

۳. بُعد اخلاقی و مسئولیت هنری: هنرمندان و تولیدکنندگان محتوا، حاملان پیام‌های قدرتمندی هستند. اخلاق حرفه‌ای حکم می‌کند که این قدرت عظیم، در جهت ارتقاء سطح سلامت و آگاهی جامعه به کار گرفته شود، نه تضعیف آن. 

نمایش سیگار، به ‌ویژه زمانی که با روایت‌هایی توأم شود که مصرف آن را راهی برای کسب آرامش، موفقیت یا جذابیت جلوه می‌دهند، یک سوءاستفاده از ابزار هنری برای القای رفتارهای کاذب زیان‌آور است.
 
ظهور یک آسیب پنهان در سریال‌های نمایش خانگی 
در سال‌های اخیر، روند تولید فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به ‌ویژه در عرصه نمایش خانگی، با تغییراتی قابل تأمل مواجه شده است. تغییراتی که گاه نه‌تنها بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی نیست، بلکه در عمل عاملی برای شکل‌گیری رفتارهای آسیب‌زا در میان نسل جوان و نوجوان محسوب می‌شود. 

یکی از نمودهای بارز این تغییر، نمایش مکرر صحنه‌های سیگارکشیدن توسط شخصیت‌های مثبت، فعال یا حتی قهرمان داستان، به ویژه زنان است؛ امری که با فرهنگ، عرف و ارزش‌های اسلامی جامعه ایرانی مغایرت آشکار دارد.

در بسیاری از این آثار، سیگارکشیدن در موقعیت‌های حساس و پرتنش به تصویر کشیده می‌شود؛ کاراکترها در لحظات اضطراب، خشم یا غم به سیگار پناه می‌برند و این تصویر به‌صورت ناخودآگاه پیام آرام‌بخشی کاذب به مخاطب منتقل می‌کند. این در حالی است که سیگار نه تنها تسکین‌دهنده واقعی نیست، بلکه اثرات تخریبی فوری و بلندمدتی بر جسم، روان و حتی کیفیت زندگی افراد دارد.

از سوی دیگر، نمایش برندهای خاص سیگارهای خارجی و لوکس، نوعی ترویج تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی وابسته به برند را القا می‌کند که خود یکی از نمادهای نفوذ فرهنگی سبک زندگی غربی در رسانه‌های ایرانی است. این امر در تضاد کامل با شرایط یک جامعه اسلامی و قوانین پشتیبان سلامت عمومی است. 

در برخی کشورهای پیشرو، مقررات سخت‌گیرانه‌ای در این حوزه وجود دارد: ممنوعیت نمایش سیگار، ارائه زیرنویس هشداردهنده در زمان پخش چنین صحنه‌ها، یا تدوین راهبردهای تولیدی برای حذف این المان‌ها. اما در ایران، ضعف نظارت و بی‌توجهی نهادهای مسئول سبب شده این الگوهای خطرناک به ‌راحتی بر پرده و صفحه‌ها نقش بندد.
 
هدف از نگارش این مقاله
این نوشتار، تحلیل پدیده نمایش سیگارکشیدن در آثار نمایشی از منظر فرهنگی، هنری، تربیتی، بهداشتی و اجتماعی است؛ ضمن بررسی ابعاد آسیب‌زا، راهکارهای قابل اجرا برای مقابله با این روند و حفاظت از سلامت جسم و روح جامعه نیز ارائه خواهد شد.

به عبارتی، در پی آنیم تا با تحلیل پدیده ضد فرهنگی نمایش سیگارکشیدن در آثار نمایشی، ابعاد مختلف مسأله را کاوش کرده و ضرورت مداخله فعال‌تر نهادهای نظارتی و فرهنگی را در راستای حفظ سلامت عمومی و اخلاق رسانه‌ای مورد تأکید قرار دهیم.
 

بخش اول: اثرات بهداشتی و روانی سیگار

پیش از آنکه به تحلیل هنری این معضل بپردازیم، درک صحیح از آسیب‌های واقعی سیگار کشیدن ضروری است تا وزن و اهمیت منعکس شدن آن در رسانه ملموس‌تر شود. سیگار کشیدن نه تنها یک انتخاب سبک زندگی، بلکه یک اعتیاد شیمیایی و یک تهدید جدی برای سلامت فردی و عمومی است.
 
اثرات کوتاه‌مدت و بلندمدت سیگارکشیدن بر بدن: مرگ تدریجی با هر پک 
سیگار حاوی هزاران ماده شیمیایی است که حداقل ۷۰ مورد از آنها سرطان‌زا هستند. این مواد بلافاصله پس از ورود به بدن، واکنش‌های زنجیره‌ای مخربی را آغاز می‌کنند.

* اثرات کوتاه‌مدت: افزایش فوری ضربان قلب و فشار خون به دلیل نیکوتین، کاهش ظرفیت ریه‌ها برای جذب اکسیژن، و تحریک سیستم عصبی مرکزی. این اثرات کوتاه‌مدت اغلب به‌اشتباه به‌ عنوان «آرامش» یا «تمرکز» تعبیر می‌شوند، در حالی که بدن تحت فشار شیمیایی قرار دارد.

* اثرات بلندمدت: این اثرات بلندمدت، قربانیان اصلی نمایش‌های سینمایی هستند که صرفا بر جنبه‌های ظاهری تمرکز می‌کنند. سرطان ریه، بیماری‌های قلبی-عروقی (سکته قلبی و مغزی)، آمفیزم و برونشیت مزمن، همگی ارتباط مستقیم با مصرف طولانی‌مدت دخانیات دارند. نیکوتین ماده‌ای بسیار اعتیادآور است که به سرعت بدن را وابسته می‌کند. آمارها نشان می‌دهند که سیگار کشیدن علت اصلی مرگ‌های قابل پیشگیری در سراسر جهان است.
 
وابستگی روانی و رفتارگرایی مخرب: چرخه معیوب مصرف
اعتیاد به نیکوتین، فراتر از وابستگی جسمی، دارای یک مؤلفه روانی قوی است. این وابستگی اغلب با محرک‌های محیطی یا عاطفی گره می‌خورد. در فیلم‌ها، این الگو به وضوح قابل مشاهده است: شخصیت‌ها سیگار می‌کشند: 

* هنگام استرس و اضطراب (به‌ عنوان مکانیسم فرار)
* هنگام جشن و خوشحالی (به‌ عنوان بخشی از رفتار اجتماعی)
* در لحظات تفکر یا تصمیم‌گیری (به‌ عنوان ابزار تمرکز)

این بازنمایی‌ها، ناخودآگاه این پیام را القا می‌کنند که برای مدیریت هر وضعیت عاطفی، یک راه حل شیمیایی (سیگار) وجود دارد. این رفتارگرایی مخرب، چرخه اعتیاد را تقویت می‌کند و مخاطب را از جستجوی راه‌حل‌های سالم برای مدیریت احساسات بازمی‌دارد.
 
رد علمی آرام‌بخشی کاذب سیگار: نیکوتین، محرک نه آرام‌بخش
یکی از بزرگ‌ترین خرافات سینمایی پیرامون سیگار، نقش آن به‌ عنوان «آرام‌بخش» است. از دیدگاه علمی، نیکوتین یک ماده محرک است که سطح دوپامین و آدرنالین را بالا می‌برد.

هنگامی که فرد سیگاری به دلیل فاصله گرفتن از نیکوتین دچار علائم ترک (مانند تحریک‌پذیری) می‌شود، سیگار کشیدن مجدد، تنها سطح نیکوتین را به حالت نرمال بازمی‌گرداند، نه این که آرامش واقعی ایجاد کند. 

در واقع، این رفتار، تسکین موقتی از علائم ناشی از کمبود ماده اعتیادآور است. نمایش سیگار به‌ عنوان راهی برای «آرامش یافتن پس از یک روز سخت»، به سادگی علمی بودن این پدیده را نادیده می‌گیرد و مخاطب را به اشتباه می‌اندازد.
 

بخش دوم: تحلیل هنری و رسانه‌ای: سیگار به مثابه نماد

سینما هنری مبتنی بر تصویر است و هر شیء یا کنشی که در کادر قرار می‌گیرد، معنایی فراتر از واقعیت فیزیکی‌اش حمل می‌کند. سیگار در تاریخ سینمای جهان و ایران، کارکرد نمادین قدرتمندی داشته است.
 
زبان تصویر و القای الگوهای رفتاری: قدرت تصویر در برابر منطق
تصویر، سریع‌تر و عمیق‌تر از کلام، بر ذهن مخاطب تأثیر می‌گذارد. این نفوذ مستقیم به سیستم لیمبیک مغز، جایی که احساسات و حافظه شکل می‌گیرد، بسیار قوی‌تر از هشدارهای کلامی است.

* قانون تداعی: اگر یک بازیگر کاریزماتیک و محبوب، در حال سیگار کشیدن دیده شود، مخاطب به‌صورت ناخودآگاه، آن ویژگی‌های مثبت (کاریزما، قدرت، جذابیت) را با عمل سیگار کشیدن پیوند می‌دهد. این مکانیسم، اساس تمام تبلیغات غیرمستقیم و موفقیت آمیز در ترویج دخانیات بوده است. در تولیدات اخیر ایرانی، این تداعی در حال گسترش است و دیگر فقط محدود به شخصیت‌های «بد» نیست.
 
تکنیک‌های کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی در بیان سیگار به‌ عنوان نماد
کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان از تکنیک‌های خاصی برای برجسته‌سازی مصرف سیگار استفاده می‌کنند که عمدا یا سهوا باعث ترویج آن می‌شود: 

۱. نورپردازی و کلوزآپ‌ها: نمایش سیگار با نورپردازی دراماتیک (مانند نور از زیر یا نمای کلوزآپ بر دود در حال بلند شدن) به این عمل شکوهی هنری می‌بخشد و آن را از یک عمل زیان‌آور صرف، به یک لحظه تأمل‌برانگیز تبدیل می‌کند.

۲. مکث در روایت: استفاده از کشیدن سیگار به‌ عنوان یک «مکث» برای سازماندهی فکری شخصیت در نقطه‌ای حساس از درام، به مخاطب می‌فهماند که این عمل، ابزاری برای مدیریت بحران است. این مکث‌ها غالبا بدون ارائه هیچ جایگزین مثبتی برای مدیریت آن بحران به تصویر کشیده می‌شوند.

۳. دیالوگ‌های همراه: دیالوگ‌هایی که در حین سیگار کشیدن گفته می‌شوند، اغلب حاوی جملات عمیق، کنایه‌آمیز یا تعیین‌کننده سرنوشت هستند، و این‌گونه سیگار را تبدیل به «همراه اندیشه» می‌کنند.
 
نمونه‌های شاخص در سینما و نمایش خانگی ایران: از نقد تا ترویج
بررسی دقیق‌تر آثار اخیر نشان می‌دهد که چگونه مرزها جابجا‌ شده‌اند. در دهه‌های گذشته، سیگار کشیدن اغلب نماد انحطاط، خیانت یا شکست اخلاقی بود (مانند کاراکترهای روشنفکر سرخورده در سینمای دهه شصت و هفتاد). اما در تولیدات جدید، شاهد تغییر پارادایم (الگوواره) هستیم: 

* سیگار به‌ عنوان نماد موفقیت مالی: نمایش مصرف سیگار برگ‌های گران‌قیمت در میان شخصیت‌های متمول و موفق، به ‌ویژه در سریال‌های مربوط به طبقه ثروتمند، سیگار را به نماد تجمل تبدیل کرده است.

* سیگار به‌ عنوان نماد روشنفکری کاذب: برخی جوانان تحصیل‌کرده، برای نشان دادن سردرگمی وجودی یا فاصله گرفتن از ارزش‌های سنتی، از سیگار استفاده می‌کنند؛ این تصویر، متأسفانه در میان دانشجویان و جوانان جویای هویت، جذابیت پیدا کرده است.

* تکرار مکانیکی: صرفا تکرار مکرر عمل سیگار کشیدن در طول یک سریال، صرف نظر از معنای روایی، به عادی‌سازی آن کمک می‌کند.
 

بخش سوم: سیگار کشیدن زنان در رسانه ایرانی: تغییر پارادایم (الگوواره) نگران‌کننده

نمایش سیگار کشیدن زنان در رسانه ایران، همواره یکی از تابوهای فرهنگی و اجتماعی بوده است. با ورود به فضای نمایش خانگی، این تابو به شکل چشمگیری شکسته شده و این مسأله پیامدهای فرهنگی و تربیتی عمیقی دارد.
 
مغایرت فرهنگی: شکستن هنجارهای دیرینه
از منظر فرهنگی و اخلاق سنتی ایرانی، مصرف دخانیات توسط زنان، به‌ ویژه زنان متاهل یا مادر، همواره با نگاهی منفی و نمادی از بی‌بندوباری همراه بوده است. این نگاه ریشه در حفظ شأن خانواده و نقش‌های جنسیتی تعریف شده در فرهنگ ایرانی دارد. با این حال، سریال‌ها و فیلم‌های جدید، زنانی را به تصویر می‌کشند که بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای برای این رفتار، به راحتی سیگار می‌کشند.

این تغییر ناگهانی، شکاف عمیقی بین آنچه در تصویر منعکس می‌شود و آنچه جامعه پذیرفته است، ایجاد می‌کند. در حالی که جامعه از نظر قانونی و فرهنگی در مورد ترویج این رفتار محتاط است، رسانه با جسارت این خط قرمز را می‌شکند.
 
پیامدهای تربیتی برای دختران و نوجوانان: الگوبرداری از رفتارهای پرخطر
دختران و نوجوانان، به دلیل حساسیت دوره بلوغ و جستجوی هویت مستقل، بیشترین آسیب را از این بازنمایی‌ها می‌پذیرند. هنگامی که یک کاراکتر زن قوی، مستقل، زیبا و موفق سیگار می‌کشد، این پیام به دختران منتقل می‌شود که: 

۱. استقلال = مصرف دخانیات: پذیرش این رفتار ضد فرهنگی به‌‌ عنوان بخشی از مدرنیته و رهایی از قیود سنتی.
۲. جذابیت = سیگار: ربط دادن مصرف دخانیات به جذابیت جنسی و اجتماعی.

این الگوبرداری، می‌تواند آغازگر تجربه‌های خطرناکی باشد که در محیط‌های خانوادگی و آموزشی، اغلب مورد تأکید منفی قرار می‌گیرد. رسانه در اینجا نقش تخریبی در فرآیند جامعه‌پذیری سالم ایفا می‌کند.
 
مقایسه با روند جهانی: تأخیر در پذیرش یا تقلید بدون تفکر؟
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، سینما و تلویزیون پس از دهه‌ها آموزش عمومی و قانون‌گذاری‌های سختگیرانه، در حال فاصله گرفتن از نمایش سیگار هستند. برخی کشورها با استفاده از سیستم رتبه‌بندی محتوا، تولیدکنندگان را وادار به حذف یا کمرنگ کردن نمایش سیگار کرده‌اند.

در ایران، این روند معکوس به نظر می‌رسد. آیا این نمایش‌ها ناشی از یک نقد هنری عمیق هستند یا صرفا تقلیدی کورکورانه از الگوهای بصری سینمای غرب، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های فرهنگی، بهداشتی و قانونی؟ به نظر می‌رسد در بسیاری از موارد، این نمایش‌ها فاقد عمق روایی هستند و تنها برای جذابیت‌های سطحی یا برآوردن انتظارات کاذب تولیدکنندگان از «پویایی» صحنه استفاده می‌شوند.
 

بخش چهارم: تجمل‌گرایی و نفوذ سبک زندگی غربی از طریق دخانیات

در دهه‌های اخیر، نمایش سیگار در رسانه ایرانی از یک کنش ساده‌ رفتاری فراتر رفته و به ابزاری پیچیده برای القای ارزش‌های فرهنگی خاص تبدیل شده است. 

پشت چهره‌ دود و فندک و ژست‌های جذاب بازیگران، جریان آرامی از «استعمار فرهنگی نرم» در حرکت است؛ جریانی که هدف نهایی‌اش، تضعیف بنیان‌های فرهنگی بومی و جایگزینیِ تدریجی الگوی زیست ایرانی ـ اسلامی با الگوی مصرف‌گرای غربی است.

این نفوذ، در ظاهر از طریق تصویری‌سازی لوکس از سیگار و مصرف آن در موقعیت‌های خاص اتفاق می‌افتد، اما در عمق، نوعی بازآرایی ذهنی مخاطب نسبت به معیارهای «شیک بودن» و «موفقیت اجتماعی» را دنبال می‌کند. 

آنچه در نهایت ترویج می‌شود، نه صرفا کشیدن سیگار، بلکه پذیرش ارزش‌های پشت آن است: آزادی بی‌قید، فردگرایی افراطی، و مصرف‌محوری.
 
نقش برندهای لوکس در تصویری‌سازی سیگار: کالا، هویت و طبقه اجتماعی
در ساختار تصویری رسانه‌ها، سیگار دیگر یک کالای مصرفی نیست؛ بلکه «نشانه‌ طبقاتی» است. همان ‌گونه که خودروی گران‌قیمت یا کت برند خاص می‌تواند موقعیت اجتماعی فرد را القا کند، نوع سیگار هم به یک شاخص نمادین تبدیل شده است.

در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی چند سال اخیر، سیگارهای خاص با رنگ و بسته‌بندی متمایز، بیشتر در دست شخصیت‌هایی قرار می‌گیرد که در حاشیه‌ قانون اما در متن جذابیت زندگی می‌کنند: تاجر فاسد، نویسنده روشنفکر، یا زنی مدرن و مستقل که می‌خواهد قیدهای اجتماعی را بشکند.

به این ترتیب، برند سیگار به صورت ضمنی حامل مفاهیمی چون جسارت، آزادی و قدرت می‌شود؛ مفاهیمی که در نظام فرهنگی غرب معنا یافته‌اند اما در نظام اخلاقی ایرانی، نیازمند بازتعریف‌اند.

این روند، از دید جامعه‌شناسی مصرف، همان فرایند بازتولید نمادین سرمایه فرهنگی است. سیگار در چنین بافتی، به یک ابزار تمایز طبقاتی بدل می‌شود؛ نمادی که مرز میان "عامی" و "خاص" را در خیال مخاطب بازسازی می‌کند.
 
بازاریابی پنهان و تبلیغات غیرمستقیم: تکنیک‌های گذر از قانون
پس از اعمال قوانین منع تبلیغ مستقیم دخانیات، سینما و رسانه‌ها به راهبردی زیرپوستی روی آورده‌اند: فرآیند «عادی‌سازی تدریجی». از طریق تصاویر زیبا و لحظات احساسی، سیگار از یک عامل مضر به یک عنصر طبیعی و جذاب زندگی بدل می‌شود.

۱. جای‌گذاری محصول: نمایش ناخودآگاه محصولات دخانی در دستان شخصیت‌های محبوب، بدون نام‌بردن از برند. حضور مکرر این تصویر، اثر شرطی‌سازی ذهنی ایجاد می‌کند و برند را با موفقیت، جذابیت و هوشمندی پیوند می‌دهد.

۲. نشانه‌گذاری فرهنگی: نماهایی از فندک‌های کلاسیک، زیرسیگاری‌های شیشه‌ای، یا صحنه‌های دود در برابر نور طلایی، همگی شناسنامه‌ای فرهنگی دارند که "تجمل" و "سبک" را القا می‌کند. در این سطح، رسانه با استفاده از نمادها، معنا می‌سازد بدون آنکه آشکار تبلیغ کند.

۳. زیبایی‌شناسی دخانیات: نور موضعی بر چهره‌ سیگاری، حرکت نرم دود در قاب اسلوموشن، یا تلفیق آن با موسیقی، همه اینها ساختار حسی تماشاگر را هدف می‌گیرند. این تکنیک‌های بصری، بجای‌ هشدار، تحسین را برمی‌انگیزند و خطر را در زیبایی می‌پوشانند.

نتیجه آن است که رسانه، در ظاهر تابع قانون است اما در باطن، همان مأموریت تبلیغاتی را با ابزارهای سینمایی و روایی ایفا می‌کند.
 
تأثیر بر نوجوانان و فروپاشی تدریجی گفتمان سلامت
جذابیت بصری و روانیِ تصاویر دخانی، بیشترین اثر را بر گروه‌های سنی نوجوان و در حال شکل‌گیری هویت می‌گذارد. در این محدوده‌ سنی، ذهن مخاطب در مرز میان تقلید و انتخاب است؛ و سیگار، به ‌ویژه زمانی که در قالبی زیبا، معترض و آزاد به نمایش درآید، به نشانه‌ای از «بلوغ اجتماعی» تبدیل می‌شود. به این ترتیب، رسانه با این رویکرد، عملا سلامت را قربانی زیبایی می‌کند و خطر را در بسته‌ زرین مدرنیته می‌پیچد.

در نهایت، تجمل‌گرایی رسانه‌ای، نه فقط در حوزه‌ پوشاک یا خوراک بلکه در رفتارهای آسیب‌زا نیز نفوذ یافته است. دخانیات در این میان، یکی از کارآمدترین ابزارهای نمایش تعلق طبقاتی و تقلید فرهنگی شده است؛ ابزاری که بی‌صدا اما مؤثر، ذائقه‌ نسلی را تغییر می‌دهد.

پس از همه‌ تحولات ظاهری، باید دانست که سیگار در رسانه ایرانی امروز، دیگر فقط یک وسیله‌ دودزا نیست؛ بلکه حامل معناست. معنایی که به تدریج سبک زندگیِ غربی را به زیست‌جهان ایرانی تزریق می‌کند. اگر این فرآیند دیده نشود، همان ‌گونه که طعم تلخ نیکوتین زیر پوشش فیلتر پنهان می‌شود، تهی‌شدگی فرهنگی نیز زیر لایه‌ براق مدرنیت پنهان خواهد ماند.
 

بخش پنجم: تجربه کشورهای دیگر در محدودسازی نمایش سیگار

برای درک بهتر اهمیت مداخله در سینما و تلویزیون ایران، بررسی تجربیات بین‌المللی در کنترل نمایش دخانیات ضروری است. جهان در مواجهه با این معضل، رویکردهای متفاوتی اتخاذ کرده است.
 
قوانین آمریکا: سیستم رتبه‌بندی و برچسب‌گذاری اجباری
ایالات متحده آمریکا، که پیشگام تولیدات سینمایی جهانی است، از اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ میلادی، با فشار سازمان‌های بهداشتی، رویکرد خود را تغییر داد. سیستم رتبه‌بندی سنی فیلم‌ها (MPAA/CARA) نقش محوری یافت:

* امتیازدهی سخت‌گیرانه‌تر: نمایش مصرف سیگار، به ‌ویژه اگر توسط شخصیت‌های اصلی انجام شود، می‌تواند منجر به اعطای رتبه بالاتر مثلا رتبه PG-13  (مناسب برای همه سنین) یا رتبه R (افراد زیر 17 سال، حتما با همراهی والدین) شود، که دسترسی نوجوانان را محدود می‌کند.

* برچسب‌های هشداردهنده: در برخی از پلتفرم‌های پخش، فیلم‌هایی که دارای محتوای دخانیات هستند، اکنون ملزم به نمایش هشدارهای متنی در ابتدای فیلم یا در حین نمایش صحنه سیگارکشیدن هستند که تأثیر نمایش دخانیات را یادآوری می‌کند. 

تحقیقات نشان داده است که اعمال این محدودیت‌ها، به ‌ویژه در زمینه عدم نمایش مصرف سیگار توسط شخصیت‌های محبوب، در کاهش شروع مصرف دخانیات در میان نوجوانان نقش داشته است.
 
اروپا و شرق آسیا: ممنوعیت مطلق و مالیات‌دهی بالا
کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی مانند استرالیا و ژاپن، رویکردهای سخت‌گیرانه‌تری را در پیش گرفته‌اند: 

* ممنوعیت نمایش در تلویزیون: بسیاری از کشورهای اروپایی عملا نمایش سیگار کشیدن را در برنامه‌های تلویزیونی خارج از محتوای مستند ممنوع کرده‌اند.

* قوانین مربوط به قراردادهای فیلم: برخی دولت‌ها، تولیداتی که بودجه عمومی دریافت می‌کنند را ملزم کرده‌اند که نمایش دخانیات را به شدت محدود کنند یا تصاویر سیگار را به صورت دیجیتالی حذف (CGI) کنند.

* تجربه استرالیا: استرالیا با استفاده از بسته‌بندی‌های ساده و گرافیکی برای سیگار و اعمال محدودیت‌های شدید بر تصویرسازی آن در رسانه، توانسته است نرخ مصرف را کاهش دهد.
 
تحلیل اثرگذاری محدودیت‌ها: هنر در برابر سلامت
منتقدان می‌گویند محدودیت‌ها هنر را خفه می‌کند. اما مدافعان سلامت استدلال می‌کنند که هنر باید در خدمت ارزش‌های جامعه باشد. تجربه جهانی نشان داده است که وقتی تولیدکنندگان از ترس جریمه یا از دست دادن مخاطب اصلی (نوجوانان) مجبور به تغییر شوند، خلاقیت خود را به سمت روایت‌های عمیق‌تر سوق می‌دهند، نه صرفا نمایش عادات مضر. 

کاهش نمایش سیگار در صنعت سینمای جهانی، در درازمدت با کاهش نرخ شروع سیگار کشیدن در جوانان همبستگی مثبت نشان داده است.
 

بخش ششم: نقد عملکرد نهادهای نظارتی ایران: شکاف قانون و اجرا

در ایران، قوانین و مقرراتی وجود دارد که به ظاهر بر تبلیغات دخانیات نظارت می‌کنند، اما در حوزه نمایش هنری و سینمایی، ضعف‌های ساختاری جدی مشاهده می‌شود.
 
خلاءهای قانونی در حوزه نمایش هنری
قوانین موجود بیشتر بر تبلیغات مستقیم و فروش تمرکز دارند. در مورد محصولات رسانه‌ای مانند فیلم‌ها و سریال‌های شبکه نمایش خانگی، که اغلب از نظارت مستقیم صدا و سیما خارج هستند، یک خلاء نظارتی بزرگ وجود دارد. سازمان‌هایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی موظف به صدور مجوز هستند، اما معیار مشخصی برای «ترویج غیرمستقیم» دخانیات در فیلمنامه وجود ندارد.

* معضل مجوزدهی: هنگامی که فیلمنامه‌ای از فیلترهای اولیه عبور می‌کند، صحنه‌های سیگار کشیدن اغلب به‌ عنوان «انتخاب هنری» توجیه می‌شوند و بازبینان به ندرت به عمق تأثیر روانشناختی آن توجه می‌کنند. این امر باعث می‌شود که سازندگان بدون نگرانی از پیامدهای محتوایی، صحنه‌های دخانیات را در اثر بگنجانند.
 
شکاف قانون و اجرا: قدرت پلتفرم‌های  نمایش خانگی
پلتفرم‌های نمایش خانگی به دلیل سرعت تولید، حجم بالای محتوا و ماهیت اینترنتی خود، از نظارت سنتی دور مانده‌اند. اگرچه این پلتفرم‌ها موظف به رعایت ضوابط فرهنگی هستند، اما عملا توانایی آنها در اعمال محدودیت‌های اخلاقی بر محتوایی که از خطوط قرمز سنتی عبور می‌کند، باعث شده است که نمایش سیگار به یک حربه رقابتی تبدیل شود. 

این فضا، مجوزی ضمنی برای نمایش رفتارهایی صادر کرده است که در صدا و سیمای رسمی تابو محسوب می‌شوند.
 
ضرورت بازنگری و مداخله جدی: تبیین شاخص‌های ترویج
نهادهای نظارتی ایران باید فورا دستورالعمل‌های صریحی در خصوص نحوه نمایش دخانیات در آثار نمایشی تدوین کنند. این دستورالعمل‌ها نباید صرفا بر «حذف» تمرکز کنند، بلکه باید بر «جایگزینی» تأکید ورزند: 

۱. تعیین شاخص‌های ترویج: تعریف واضح مواردی که نمایش سیگار را تبدیل به ترویج می‌کند (مانند: استفاده بیش از حد، نورپردازی مثبت، همزمانی با موفقیت کاراکتر).

۲. سیستم امتیازدهی محتوایی: ایجاد سیستمی شبیه به نمونه‌های جهانی که در آن تعداد دفعات نمایش سیگار در طول یک اثر، مستقیما بر رتبه سنی آن تأثیر بگذارد.

۳. جریمه و تشویق: اعمال جریمه‌های مالی برای آثاری که بدون ضرورت روایی آشکار، به ترویج دخانیات می‌پردازند و در مقابل، ارائه تسهیلات به آثاری که رویکردی سالم در نمایش آسیب‌های اجتماعی دارند.
 

بخش هفتم: راهکارهای پیشنهادی برای کاهش آسیب‌های ناشی از نمایش سیگار

مقابله با این پدیده ضد فرهنگی، نیازمند یک رویکرد چندوجهی است که تولیدکنندگان، نهادهای نظارتی و جامعه هنری را درگیر کند. هدف نهایی، ارتقای سواد رسانه‌ای و سلامت جامعه است.
 
تدوین دستورالعمل‌های تولید سالم: سند راهبردی برای سازندگان
مهم‌ترین گام، تدوین یک «دستورالعمل ملی نمایش دخانیات در تولیدات سمعی و بصری» است. این دستورالعمل باید به جای رویکرد سلبی، یک چارچوب عملکردی شفاف ارائه دهد: 

* اصل ضرورت روایی: هر نمایش سیگار کشیدن باید ضرورت مطلق داستانی داشته باشد و در پی ابراز ضرر آن باشد و صرفا برای زیبایی‌شناسی استفاده نشود. اگر حذف آن آسیبی به روایت نمی‌زند، باید حذف شود.

* جلوگیری از برجسته‌سازی: کارگردانان باید از تکنیک‌هایی که موجب برجسته شدن عمل سیگار کشیدن می‌شوند (مانند کلوزآپ‌های طولانی یا نورپردازی خاص) اجتناب کنند.

* عدم همبستگی با جذابیت: هرگز نباید مصرف دخانیات را به زیبایی، موفقیت، جذابیت جنسی یا قدرت رهبری پیوند داد.
 
آموزش سازندگان: پرورش سواد رسانه‌ای در میان فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان
آموزش باید به هسته اصلی تولیدات هنری نفوذ کند. برگزاری کارگاه‌های اجباری برای فیلمنامه‌نویسان، کارگردانان و تهیه‌کنندگان در مورد اثرات روانشناختی نمایش رفتارهای پرخطر ضروری است: 

* سواد سلامت در فیلمنامه: آموزش به نویسندگان برای شناسایی و جایگزینی الگوهای مخرب با رفتارهای مثبت در مدیریت بحران.

* مسئولیت اجتماعی هنرمند: تأکید بر این مفهوم که هنرمند نه تنها یک خالق، بلکه یک مربی ناخواسته جامعه است و باید در انتخاب نمادهای خود دقت کند.
 
کمپین‌های آگاه‌سازی عمومی: روشن ساختن مضرات فراوان سیگارکشیدن
باید کمپین‌های رسانه‌ای مستقلی برای عموم مردم، به ‌ویژه خانواده‌ها، طراحی شود تا آنها بتوانند پیام‌های زیرپوستی آثار نمایشی را تحلیل کنند: 

* تحلیل عمومی سریال‌ها: فعالان اجتماعی باید به صورت منظم، تحلیل‌هایی از سریال‌های پربیننده ارائه دهند و به صورت شفاف نشان دهند که کدام صحنه‌ها به ترویج سیگار دامن زده‌اند.

* تمرکز بر خانواده‌ها: آموزش والدین برای گفتگو با فرزندان در مورد این نمایش‌ها و تبیین تفاوت بین واقعیت و تصویرسازی هنری.
 
استفاده از هشدارهای تصویری: الگوبرداری خارجی و پیاده‌سازی داخلی
همان طور که در بخش قبلی ذکر شد، استفاده از هشدارهای تصویری در ابتدا، حین نمایش سیگارکشیدن و یا انتهای فیلم‌ها و سریال‌هایی که مصرف دخانیات در آنها به نمایش درآمده است، می‌تواند مؤثر باشد. این هشدار می‌تواند به این صورت باشد: 
[هشدار: مصرف دخانیات به شدت برای سلامتی مضر است. این صحنه صرفا جنبه نمایشی دارد و نباید الگوبرداری شود.]

این اقدام، اگرچه بخشی از مشکل را حل نمی‌کند، اما می‌تواند بار اخلاقی تولیدکننده را سنگین‌تر کرده و یادآوری مستقیمی برای مخاطب باشد. 
 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

بررسی روند آسیب‌شناسانه ترویج سیگار در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی در چند سال اخیر، نشان می‌دهد که این پدیده ضد فرهنگی و ضد سلامت از یک مشاهده موردی به یک الگوی فراگیر و نگران‌کننده در محصولات نمایش خانگی بدل شده است. 

این نوشتار در جستجوی آن بود تا نشان دهد که برجسته‌سازی و عادی‌سازی دود بر پرده نمایش، حامل پیام‌های ضد فرهنگی، بهداشتی و اخلاقی قدرتمندی است که سلامت عمومی جامعه را به مخاطره می‌اندازد.
 
بازگویی خطرات فرهنگی، بهداشتی، اخلاقی: هزینه‌های سنگین عادی‌سازی
* از منظر بهداشتی، عادی‌سازی سیگار در قاب تصویر، به طور مستقیم با افزایش تمایل نوجوانان به شروع مصرف دخانیات همبستگی دارد. با نادیده گرفتن عواقب مهلک نیکوتین و اثرات محرک آن، رسانه به ترویج یک اعتیاد شیمیایی می‌پردازد.

* از منظر فرهنگی، ترویج مصرف سیگار توسط زنان و جوانان، شکافی عمیق میان ارزش‌های سنتی و تصویرسازی‌های مدرنیستی کاذب ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به گسست نسلی و از بین رفتن قبح اجتماعی رفتارهای پرخطر شود.

* از منظر اخلاقی، هنرمندان مسئولیت سنگینی در قبال قدرتی دارند که در دستانشان است. استفاده از هنر برای زیبا جلوه دادن یک رفتار مرگبار، خیانت به این مسئولیت است.
 
دعوت به همکاری نهادهای فرهنگی، هنری و بهداشتی: تلاقی مسئولیت جمعی
مقابله با این چالش نیازمند هماهنگی سه‌جانبه است: 

۱. نهادهای بهداشتی (وزارت بهداشت): باید با ارائه داده‌های علمی و آمارهای عینی، ابزارهای لازم برای تدوین دستورالعمل‌های نظارتی را در اختیار نهادهای فرهنگی، بهداشتی و متولی سلامت جامعه قرار دهند.

۲. نهادهای نظارتی و فرهنگی (سازمان سینمایی و وزارت ارشاد): باید فورا خلاءهای قانونی موجود در حوزه نمایش محتوای دخانیات در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی به ویژه در بخش نمایش خانگی و مجازی را پر کنند و دستورالعمل‌های اجرایی سختگیرانه‌ای را با تمرکز بر «جلوگیری از ترویج» تدوین و اعمال نمایند.

۳. جامعه هنری (کارگردانان، فیلمنامه‌نویسان و بازیگران): لازم است که نگاهی انتقادی به الگوهای مصرف در آثار خود داشته باشند و بپذیرند که جذابیت هنری نباید بر پایه تخریب سلامت مخاطب بنا شود. خلاقیت واقعی در خلق روایت‌های عمیق‌تر نهفته است، نه در استفاده از میان‌بُر‌های نمایشی مانند سیگار.
 
نتیجه‌گیری:
درنتیجه، دود بر پرده نمایش، باید به زودی فرو بنشیند تا نسل‌های آینده بتوانند در فضایی سالم‌تر و با الگوهایی سازنده‌تر، مسیر رشد و تعالی خود را طی کنند. رسانه ایرانی باید بجای بازتاب‌دهنده سبک زندگی ناسالم، تبدیل به عاملی برای ارتقای فرهنگ سلامت عمومی جامعه شود.
 
سخن پایانی: 
در هنر اگر بجای نور، دود بتابد، رسالت خود را فراموش کرده است؛ سینما باید جان را روشن کند، نه ریه‌ها را تیره!

نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
© استفاده از این مطلب، فقط با ذکر منبع بلامانع است.