خاتم مؤمن: پژوهشی در احکام و اسرار انگشتر از نگاه روایات اهل بیت (علیهمالسلام)
انگشتر در آیینه فقه و فرهنگ تشیع: بررسی احکام، تاریخ و نمادها
در این مقاله میخواهیم به جایگاه چندبُعدی انگشتر در فقه، تاریخ و فرهنگ تشیع، از احکام و روایات تا نمادها و تجلیات تاریخی آن اشاره کنیم.
مقدمه:
انگشتر، این حلقه کوچک و نمادین، در فرهنگ و شریعت اسلام—و به ویژه در مکتب تشیع—از جایگاهی بسی فراتر از یک زیور یا زینت شخصی برخوردار است. این شیء محقر، در بستر تاریخ و سیره معصومان (علیهمالسلام) به یک «شاخص هویتی»، «ابزار عبادی» و «نماد فرهنگی» بدل شده است.از یک سو، فقه غنی امامیه با دقت نظر، احکام و آداب مربوط به آن را در ابواب گوناگونی چون طهارت، صلات، حج و نکاح تنظیم کرده و حتی جنس، جایگاه و نقوش آن را مورد توجه قرار داده است.
از سوی دیگر، روایات اهل بیت (علیهمالسلام) پرده از اسرار و حکمتهای پنهان این سنت نبوی برداشته و برای نگینهایی چون عقیق و فیروزه، برکات معنوی و دنیوی بیشماری برشمردهاند.
این مقاله در پی آن است تا با نگاهی جامع، چهره چندبُعدی انگشتر را در آیینه فقه، تاریخ و فرهنگ تشیع واکاوی کند؛ از حکم فقهی قرارگیری آن بر انگشتان مختلف تا فلسفه نهی از آن، از نقش تاریخی آن در مهر نامهها تا تجلی عقاید شیعی در کتیبههای انگشترهای عصر قاجار، و از فضیلت انگشتر به دست راست تا تحلیل روایاتی که آن را «خاتم مؤمن» میخوانند.
خاتم مؤمن: پژوهشی در احکام و اسرار انگشتر از نگاه روایات اهل بیت (علیهمالسلام)
1. حکم انگشتر در انگشتهای سوم و اشاره
1-1. روایات نهیکننده و تحلیل محتواییدسته اول از روایات واردشده در این موضوع، با صراحت بر نهی از قرار دادن انگشتر در دو انگشت اشاره و وسط تأکید دارند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به طور مشخص میفرمایند: «امتم را از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط و اشاره نهی میکنم» [1].
این نهی در روایت دیگری با تفصیل بیشتری بیان شده و دارای یک امر الحاقی است؛ حضرت در خطاب به امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «یا علی! انگشتر در انگشت وسط و اشاره قرار نده... و انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار» [2].
این ترکیب «نهی و امر» نشان میدهد که کراهت قرار دادن انگشتر در دو انگشت مذکور، میتواند مرتبط با تخلی نکردن انگشت کوچک از انگشتر باشد.
به عبارت دیگر، نهی از یک عمل و دستور به عمل مقابل، یک سیاق تعلیمی کامل را تشکیل میدهد که حکمت تشریعی آن، پرهیز از تشبه به برخی سنتهای ناپسند در cultures contemporaneous و نیز رعایت یک نماد ظاهری برای مؤمن است.
1-2. روایات فعل معصوم و دلالتهای آن
در مقابل روایات نهی، مجموعهای از گزارشهای تاریخی وجود دارد که حاکی از انجام این عمل توسط شخص نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است.
در کتاب مکارم الاخلاق نقل شده است: «و بسیار بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) انگشتر را به انگشت وسط در مفصل قرار میداد، و گاه به همین نحو در انگشت شست قرار میداد» [3].
این روایت و نظایر آن، به وضوح نشان میدهند که اصل این عمل، فینفسه حرام یا ممنوع مطلق نبوده است، زیرا فعل معصوم خود گواهی بر جواز ذاتی آن است.
بنابراین، تعارض ظاهری بین «فعل» معصوم و «قول» نهیکننده او، نیازمند یک جمعبندی اصولی و فقهی است تا بتوان حوزه شمول هر یک از این دو دسته دلیل را به درستی ترسیم کرد.
1-3. جمعبندی بین ادله و تبیین حکم نهایی
برای رفع تعارض بین دو دسته روایت پیشگفته، فقهای امامیه دو راهکار اصلی را ارائه دادهاند. راهکار اول که مبتنی بر جمع عرفی است، بیان میدارد که نهی وارده، ناظر به حالتی است که فرد به طور انحصاری و تنها در انگشتان اشاره و وسط انگشتر داشته باشد و دیگر انگشتانش—به ویژه انگشت کوچک—فاقد انگشتر باشند.
این تفسیر با تصریح روایت [2] که میگوید «انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار» کاملاً همخوانی دارد. بر این اساس، اگر فرد در انگشت کوچک خود انگشتر داشته باشد، آنگاه قرار دادن انگشتر دیگری در انگشتان اشاره یا وسط، از دایره کراهت خارج میشود.
راهکار دوم، تبیین حقیقت حکمیت است؛ به این معنا که کراهت ذکر شده در روایات، از نوع کراهت تنزیهی است و نه تحریمی. این دیدگاه که توسط عالمانی مانند سید عبدالاعلی سبزواری تقویت شده [5],بر آن است که این عمل در ذات خود حرام نیست، اما به جهت برخی ملاحظات اخلاقی یا اجتماعی، ترک آن اولویت دارد. این تبیین، هم با روایات فعل سازگار است و هم با روایات قول.
1-3. جمعبندی بین ادله و تبیین حکم نهایی
برای رفع تعارض بین دو دسته روایت پیشگفته، فقهای امامیه دو راهکار اصلی را ارائه دادهاند. راهکار اول که مبتنی بر جمع عرفی است، بیان میدارد که نهی وارده، ناظر به حالتی است که فرد به طور انحصاری و تنها در انگشتان اشاره و وسط انگشتر داشته باشد و دیگر انگشتانش—به ویژه انگشت کوچک—فاقد انگشتر باشند.
این تفسیر با تصریح روایت [2] که میگوید «انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار» کاملاً همخوانی دارد. بر این اساس، اگر فرد در انگشت کوچک خود انگشتر داشته باشد، آنگاه قرار دادن انگشتر دیگری در انگشتان اشاره یا وسط، از دایره کراهت خارج میشود.
راهکار دوم، تبیین حقیقت حکمیت است؛ به این معنا که کراهت ذکر شده در روایات، از نوع کراهت تنزیهی است و نه تحریمی. این دیدگاه که توسط عالمانی مانند سید عبدالاعلی سبزواری تقویت شده [5],بر آن است که این عمل در ذات خود حرام نیست، اما به جهت برخی ملاحظات اخلاقی یا اجتماعی، ترک آن اولویت دارد. این تبیین، هم با روایات فعل سازگار است و هم با روایات قول.
1-4. بررسی حکمت نهی و معناشناسی فرهنگی
در تحلیل فلسفه نهی از انگشتر در انگشتان اشاره و وسط، میتوان به دو بُعد اشاره نمود. بعد اول، بعد هویتی و تشخص اسلامی است؛ چرا که در روایات، انگشتر به دست کردن به عنوان یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده است [4]
و این عمل میبایست به گونهای انجام پذیرد که دارای بار معنایی و هویت مستقل باشد و از تشبه به سنتهای غیرالهی پرهیز شود. بعد دوم، معناشناسی فرهنگی و نمادین این انگشتان در ادوار مختلف است.
در برخی فرهنگها—مانند فرهنگ رومیان—قرار دادن انگشتر در انگشت اشاره، نماد اعتماد به نفس، رهبری و جاهطلبی تلقی میشده است. احادیث نهیکننده، با علم به این بارهای نمادین، در صدد است تا جامعه اسلامی را از تقلید کورکورانه و الگوبرداری از ارزشهای غیردینی بازدارد و برای مؤمن، معیار و شاخصی مستقل تعریف نماید.
1-5. انگشتر در سنت انبیا و ائمه (علیهمالسلام)
در ترسیم جایگاه راستین انگشتر در فرهنگ اسلامی، توجه به سیره انبیا و ائمه اطهار (علیهمالسلام) راهگشاست. در روایات متعدد، به انگشتر حضرت سلیمان (علیهالسلام) به عنوان نماد قدرت الهی و حکومت توحیدی اشاره شده است [6].
این انگشتر، به عنوان یک اثر مقدس، در دست امامان معصوم (علیهمالسلام) نیز بوده [7] و در عصر ظهور، حضرت مهدی (عج) آن را در دست خواهند داشت [8].
این سیر تداوم، نشان میدهد که اصل استفاده از انگشتر، امری مطلوب و دارای پشتوانه عمیق دینی است، اما نحوه، مکان و فلسفه آن، میبایست در چارچوب تعالیم شرعی و دور از هرگونه ابتذال فرهنگی یا تقلید از غیر باشد.
1-6. انگشتر در فرهنگهای مختلف و نمادشناسی معاصر
بررسی منابع تاریخی و انسانشناختی نشان میدهد که جایگاه انگشتر در دستان، در ادوار مختلف، حامل معانی نمادین و بازتابدهنده باورهای فرهنگی و اعتقادی بوده است.
در عصر حاضر، شاهد تنوع در نحوه استفاده از انگشتر در بازارهای جهانی هستیم که هر کدام میتواند دلالت بر اندیشههای خاصی داشته باشد. برای نمونه، گزارش شده است که نهادن انگشتر در بند اول انگشتان، شیوهای منسوب به قوم لوط دانسته شده و در متون دینی از آن نهی شده است [9].
همچنین، قرار دادن انگشتر در انگشت شست، بهویژه در دست چپ، در برخی جریانات معاصر به عنوان نمادی از باورهای شیطانی شناخته میشود، چرا که در این نگرش، شست دست چپ نماد جنسی و ابلیس تلقی میگردد [10]. این موارد بر اهمیت توجه به بار نمادین فرهنگی انگشتر در کنار حکم شرعی آن تأکید دارد.
1-7. تحلیل تاریخی-کلامی جایگاه انگشتر
در سنت اسلامی، نحوه استفاده از انگشتر گاهی به میدان نمادین تقابل حق و باطل تبدیل شده است. یک گزارش تاریخی قابل تأمل، مربوط به جریان حکمیت در صفین است که در آن عمروعاص با درآوردن انگشتر از دست راست و قرار دادن آن در دست چپ، این عمل را به عنوان نمادی برای عزل امام علی (علیهالسلام) از خلافت به کار برد [11].
این واقعه نشان میدهد که چگونه یک عمل به ظاهر ساده میتواند در بستر سیاسی-اعتقادی، معنایی عمیق و جهتدار بیابد. در مقابل، سیره مستمر انبیا و ائمه اطهار (علیهمالسلام)، قرار دادن انگشتر در دست راست بوده است [12].
امام رضا (علیهالسلام) در این باره تصریح میفرمایند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اوصیای ایشان، انگشتر خود را در دست راست مینمودند [13].
این سیره، نه تنها یک عمل مستحب، بلکه یک شاخص هویتی برای تمایز از روش دشمنان اهلبیت (علیهمالسلام) به شمار میرود.
1-8. فواید و برکات انگشتر به دست راست در روایات
در متون حدیثی، برای عمل "تختم بالیمین" (انگشتر به دست راست کردن) فضایل و فواید متعددی برشمرده شده است که این عمل را از یک سنت ساده فراتر برده و به آن جایگاهی ویژه در سلوک فردی و اخروی مؤمن میبخشد.
از جمله این فواید میتوان به قرار گرفتن در زمره مقربان الهی اشاره نمود. همچنین در روایتی تمثیلی از حضرت جبرئیل (علیهالسلام) نقل شده که وعده داده است هر کس به قصد احیای سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوری از روش دشمنان اهلبیت، انگشتر را در دست راست کند، در روز قیامت اگر در حیرت و سختی افتد، جبرئیل دست او را گرفته و به سوی پیامبر و امیرمؤمنان (علیهماالسلام) هدایت میکند [14].
از دیگر پاداشهای اخروی این عمل، وارد شدن به قیامت بر مرکبی از نور ذکر شده است. لازم به ذکر است که این فضایل، منافاتی با جواز انگشتر به دست چپ در مواردی که روایتی دیگر بر آن دلالت دارد، ندارد.
2. جایگاه و اهمیت انگشتر در فقه و فرهنگ اسلامی
2-1. تعریف فقهی و انواع انگشتردر متون فقهی، انگشتر به عنوان حلقهای تعریف شده است که معمولاً از جنس فلز ساخته میشود و به طور خاص برای انگشت طراحی میگردد.
این وسیله زینتی به دو دسته کلی انگشترهای نگیندار و انگشترهای بینگین تقسیم میشود [15]. این تعریف، گستره مصادیق مختلف انگشتر را در بر میگیرد و مبنای احکام تفصیلی مربوط به آن قرار میگیرد.
2-2. جایگاه انگشتر در سنت و سیره معصومین
در روایات متعددی، عمل انگشتر به دست کردن، از جایگاه والایی برخوردار است. این عمل، هم به عنوان یکی از سنتهای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) [16] و هم به عنوان نشانهای برای شناسایی شیعیان [17] و مؤمنان [18] معرفی شده است.
تأکید بر انگشتر به دست راست، به عنوان نمادی که شیعیان با آن شناخته میشوند [19]، بر بعد هویتی و تمایز بخش این سنت تأکید میکند و آن را از یک عمل مستحب صرف، به یک شاخص اعتقادی ارتقا میدهد.
2-3. کاربردهای فقهی انگشتر در عبادات
انگشتر در ابواب مختلف فقهی دارای احکام و کاربردهای مشخصی است. در نماز، احکام مربوط به انگشتر دارای نگین حاوی نام الله یا آیات قرآن، از جهت بطلان نماز در صورت نجس شدن آن مورد بحث قرار میگیرد [20].
در حج، احکام مربوط به پوشیدن انگشتر برای محرم [21] و در جهاد، مسائل مربوط به بهکارگیری انگشتر به عنوان سلاح (مانند انگشترهای زهرآلود) یا حکم پوشیدن آن توسط مجاهد در میدان نبرد [22]
از جمله مواردی است که فقها به آن پرداختهاند. این موارد نشان از نفوذ و تأثیر این موضوع در گستره وسیعی از احکام عملی اسلام دارد.
3. نمونههایی از انگشتر به دست کردن امامان
3-1. خاتمبخشی امام علی (علیهالسلام)
یکی از مشهورترین مصادیق تاریخی مرتبط با انگشتر در سیره اهل بیت (علیهمالسلام)، واقعه بذل انگشتر در رکوع نماز توسط امام علی (علیهالسلام) است.
این حادثه که در منابع معتبر شیعه [23] و اهل سنت [24] با تفاوتهایی در الفاظ نقل شده، حاکی از آن است که امیرمؤمنان (علیهالسلام) در حال رکوع نماز، انگشتر خود را به فرد نیازمندی که در مسجد تقاضای کمک کرده بود، بخشیدند.
این فعل، علاوه بر جنبه اخلاقی و اجتماعی، به عنوان یکی از ادله نزول آیه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا» (مائده: 55) در شأن امام علی (علیهالسلام) مورد استناد مفسران قرار گرفته است [25]. این رویداد، تجلی کامل انفاق و توجه به محرومان در عالیترین حالت عبادت است.
3-2. انگشتر امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا
در گزارشهای مربوط به واقعه کربلا، به حضور انگشتر بر دست مبارک امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا اشاره شده است. سید بن طاووس در کتاب «اللهوف» نقل میکند که در حین شهادت امام، بَجدَل بن سُلَیم کَلبی از لشکریان عمر بن سعد، برای ربودن انگشتر حضرت، اقدام به قطع کردن انگشت ایشان نمود [26].
این گزارش، علاوه بر نشان دادن ارزش مادی احتمالی آن انگشتر، بر ادامه التزام سیدالشهدا (علیهالسلام) به سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حتی در سختترین لحظات زندگی، تأکید دارد و همزمان، قساوت و حرص لشکر دشمن را برای تصرف کوچکترین غنیمت به تصویر میکشد.
3-3. فلسفه انگشتر به دست راست کردن از نگاه امام کاظم (علیهالسلام)
در تبیین علت و حکمت این سنت، روایتی از امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) نقل شده است. هنگامی از ایشان پرسیده شد که چرا امام علی (علیهالسلام) انگشتر را در دست راست قرار میدادند، امام کاظم (علیهالسلام) در پاسخ فرمودند:
«لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْیَمِینِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ زیرا که او پس از رسول الله (ص)، امام و پیشوای اصحاب یمین است [27]. این بیان، اشاره به آیه «أَصْحَابُ الْیَمِینِ» در قرآن دارد که اشاره به سعادتمندان دارد.
بنابراین، انگشتر به دست راست کردن، تنها یک عمل ظاهری نیست، بلکه نمادی از تبعیت از امامی است که مظهر و مجرای سعادت و رستگاری است و پیروانش در زمره اصحاب یمین محسوب میشوند. این پاسخ، بعد کلامی و اعتقادی عمیقی به این سنت میبخشد.
4. کارکردهای اجتماعی و اداری انگشتر
4-1. مهر کردن نامهها با انگشتریکی از کارکردهای مهم و تاریخی انگشتر در تمدن اسلامی، استفاده از آن به عنوان مهر شخصی برای تأیید و اعتباربخشی به نامهها و اسناد مهم بوده است.
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در اواخر سال ششم هجری، دستور ساخت انگشتری را صادر فرمودند تا نامههای ارسالی به سران دولتها و پادشاهان مناطق مختلف را با آن مهر نمایند [28].
این اقدام، علاوه بر جنبه عملی برای جلوگیری از جعل و بازکردن نامهها، دارای بار سیاسی و حکومتی بود و نشان از رسمیت و استقلال حکومت نوپای اسلامی داشت. این سنت پس از ایشان نیز توسط ائمه (علیهمالسلام) و علمای شیعه تداوم یافت [29].
همین کاربرد است که باعث شده واژه «خاتم» – که به معنای «مهر کننده» است – به عنوان یکی از اسامی مترادف انگشتر در زبان فارسی و عربی رواج یابد [30]. این کارکرد، نشان میدهد که انگشتر در فرهنگ اسلامی، علاوه بر بعد عبادی و تزئینی، دارای نقش مهمی در امور اداری، سیاسی و ارتباطی نیز بوده است.
4-2. تجلی عقاید شیعی در انگشترهای دوره قاجار
در دوره قاجار، انگشترها به عنوان یکی از مهمترین رسانههای بیان باورهای دینی و هویت مذهبی عمل میکردند. مضامین حکشده بر نگین این انگشترها، بازتابدهنده عمق باورهای شیعی در لایههای مختلف جامعه بود. این مضامین را میتوان در چند دسته اصلی طبقهبندی نمود:
ادعیه و اذکار (مانند "ناد علی"، "دعای جوشن کبیر" و "سلام علی آل یاسین")، احادیث و روایات (مانند حدیث "حسین منی و انا من الحسین" و "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار")، اسماء و القاب معصومین (علیهمالسلام) (مانند "یا حسین"، "یا علی" و صلوات بر چهارده معصوم) و شعارهای کلامی (مانند "محمد نبی الله علی ولی الله") [31].
حک کردن این مضامین، تنها یک عمل تزئینی نبود، بلکه نشاندهنده الگوبرداری اخلاقی از سیره ائمه، طلب شفاعت و ایجاد پیوند هویتی بین دارنده انگشتر و پیشوایان دینی بود.
در بسیاری از موارد، نام دارنده انگشتر نیز همراه با نسبتهایی مانند "غلام شاه مردان" یا "کنیز فاطمه" حک میشد که بیانگر تواضع و عشق و ارادت عمیق آنان به خاندان عصمت و طهارت بود [32].
این انگشترها، در واقع، تجسم عینی باورهای شیعی و ابزاری برای زنده نگاه داشتن معارف اهل بیت (علیهمالسلام) در زندگی روزمره مردم عصر قاجار به شمار میرفتند.
5. احکام فقهی تفصیلی انگشتر در ابواب مختلف
5-1. حکم تکلیفی و استحبابات مرتبطبر اساس نظر مشهور فقهای امامیه، به دست کردن انگشتر طلا برای مردان حرام است [33]. همچنین، پوشیدن انگشتر آهنی برای مردان و زنان مکروه میباشد [34].
در مقابل، استفاده از انگشتر عقیق، به ویژه نوع یمانی آن، و نیز به دست راست کردن انگشتر، از مستحبات مؤکد شمرده شده است [35]. نهادن انگشتر در انگشت سبابه (انگشت اشاره) و انگشت وسط، و نیز ترک کردن آن در انگشت کوچک (خنصر) کراهت دارد [36].
5-2. احکام طهارت: تخلی و استنجاء
همراه داشتن انگشتر منقوش به اسماء الهی در هنگام تخلی (قضای حاجت) مکروه است [37]. similarly، استنجاء با دستی که دارای انگشتری با نقش اسماء الله، اسماء ائمه معصومین و انبیا (علیهمالسلام) و به قولی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است، در صورتی که نجاست به آن نرسیده باشد، کراهت دارد و در صورت نجس شدن آن، حرام میباشد. استنجاء با انگشتر دارای نگین سنگ زمزم نیز مکروه است [38].
5-3. احکام طهارت: وضو و غسل
حرکت دادن یا جا به جایی انگشتر در حین وضو یا غسل، در صورتی که یقین به رسیدن آب به زیر آن وجود داشته باشد، مستحب است.
اما اگر علم به نرسیدن آب باشد و یا در رسیدن آب شک وجود داشته باشد، حرکت دادن آن واجب خواهد بود [39]. اگر شخصی پس از اتمام وضو شک کند که زیر انگشترش را حرکت داده یا خیر، و بداند که ممکن است آب به زیر آن نرسیده باشد، احتیاط واجب در اعاده وضو است [40]. همچنین، بیرون آوردن انگشتر در هنگام تیمم واجب میباشد [41].
5-4. احکام نماز
نماز خواندن مرد در حالی که انگشتر طلا به دست دارد، به نظر مشهور باطل است [42]. همچنین، نماز با انگشتر غصبی، چه برای مرد و چه برای زن، باطل میباشد [43].
نماز با انگشتر آهنی مکروه است [44] و به نظر مشهور، نماز با انگشتر دارای نقش حیوان یا انسان نیز کراهت دارد [45]. درباره کراهت نقش غیر جاندار مانند درخت اختلاف نظر وجود دارد [46].
در مقابل، نماز خواندن با انگشتر عقیق (به ویژه عقیق یمانی) و نیز انگشتر با نگین بلور، مستحب شمرده شده است [47]. نماز با انگشتر نجس صحیح است [48]. همچنین، شمارش تعداد رکعات نماز از طریق جابجا کردن انگشتر جایز میباشد [49].
5-5. احکام روزه
احکام روزه
مکیدن انگشتر برای روزهدار به قصد کاهش تشنگی جایز است [50]. این حکم مبتنی بر این اصل است که مکیدن انگشتر، خود به خود موجب بطلان روزه نمیشود، چرا که از مصادیق خوردن و آشامیدن محسوب نمیگردد.
با این حال، اگر در اثر این عمل، ذرهای از جنس انگشتر (مانند فلز یا سنگ) کنده شده و وارد حلق شود، در صورتی که عرفاً آن را "خوردن" بدانند، ممکن است موجب بطلان روزه گردد.
همچنین اگر انگشتر از مواد قابل حل ساخته شده باشد، مکیدن آن تا حدی که باعث حل شدن و نزول مواد به گلو شود، جایز نیست.
5-6. احکام حج و عمره
برای مسافر، همراه داشتن انگشتر عقیق زرد یا فیروزه که ذکر خاصی بر آن نوشته شده، برای حفظ سلامت مستحب است [51]. برای محرم، به دست کردن انگشتر به قصد زینت حرام است، اما به قصد عمل به سنت یا استفاده از خواص آن جایز میباشد [52].
به قول مشهور، طواف با انگشتر نجس باطل است [53]. از شرایط طواف، طهارت بدن و لباس است و احتیاط واجب آن است که حتی از چیزهایی که در نماز عفو میشوند (مانند خون کمتر از درهم و یا انگشتر) نیز اجتناب شود [54].
5-7. احکام جهاد
انگشتر از مصادیق «سَلب» محسوب میشود [55]. سلب در اصطلاح فقهی، به اموال و وسایلی گفته میشود که یک جنگجو در میدان نبرد از دشمن کشته شده به غنیمت میگیرد و معمولاً شامل لباس، سلاح، زین و برگ اسب و اشیای ارزشمند همراه وی مانند انگشتر میشود.
این اموال، بر خلاف غنیمت اصلی (انفال)، به طور مستقیم به غنیمتگیرنده تعلق میگیرد و نیازی به تقسیم در بیتالمال ندارد، مشروط بر اینکه این اقدام، موجب اختلال در نظم لشکر اسلام یا تحریک دشمن نشود.
5-8. احکام بیع و معاملات
خریدن مصنوعاتی مانند انگشتر طلا یا نقره از سازنده آن، در مقابل عین جنس آن به همراه اضافه (به عنوان اجرت ساخت) جایز نیست.
راه صحیح معامله این است که要么 کالا را در مقابل غیر جنس خود بفروشد،要么 مقدار معینی طلا یا نقره را به عین مثل خودش بخرد و separately برای ساخت آن اجرت تعیین کند.
اگر جنس حلقه و نگین متفاوت باشد (مانند نگین غیرطلا بر حلقه طلا)، فروش آن در مقابل جنس خودش با اضافه، در غیر صورت فرار از ربا، جایز است [56].
5-9. احکام نکاح
آمیزش زن و شوهر در حالی که انگشتر منقوش به اذکار و اسماء الهی به دست دارند، مکروه است [57]. علت این کراهت، حفظ حرمت و تقدس نامهای خداوند و اولیای divine در حالتی است که ممکن است همراه با بیاحتیاطی یا عدم رعایت شئون لازم باشد.
این حکم شامل انگشترهایی میشود که دارای نقش "الله"، "محمد"، نام ائمه معصومین (علیهمالسلام) یا آیات قرآن باشد. البته این کراهت، به معنای حرمت نیست و در صورت وقوع، عقد نکاح یا خود عمل زناشویی باطل نمیشود، اما رعایت این مسأله برای حفظ ادب در برابر مقدسات توصیه شده است.
5-10. احکام یمین و ارث
اگر کسی سوگند یاد کند که زیورآلات نپوشد، این سوگند شامل پوشیدن انگشتر نیز میشود [58]. زیورآلات در عرف فقهی، شامل هر وسیلهای میشود که برای زینت و آرایش به کار میرود، اعم از طلا، نقره، جواهر یا سایر مواد.
بنابراین، اگر فردی قسم بخورد که "زیور نپوشم"، با به دست کردن هر نوع انگشتری - حتی اگر از مواد کمارزش باشد - سوگند خود را شکسته و کفاره بر او واجب میگردد.
کفاره شکستن سوگند، مطابق آیه 89 سوره مائده، شامل آزاد کردن یک برده، یا اطعام ده مسکین، یا پوشاندن آنان است و در صورت عدم توانایی، سه روز روزه متوالی میباشد.
همچنین، انگشتر میت از جمله «حَبوه» محسوب شده و به پسر بزرگتر او داده میشود [59]. حبوه در لغت به معنای "بخشش" است و در اصطلاح فقهی، به اموال شخصی متوفی (غیر از ارث اصلی) مانند لباسهای معمولی، عمامه، انگشتر، شمشیر و قرآن وی اطلاق میشود که به صورت جدا از ترکه اصلی، به پسر بزرگتر واگذار میگردد.
این حکم، مبتنی بر سنت عملی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) است و شرط آن این است که این امر منجر به تضییع حق سایر ورثه نشود.
6. انگشترهای با فضیلت: فیروزه و عقیق
6-1. جایگاه انگشتر عقیق در روایاتدر سنت روایی شیعه، بر استفاده از انگشتر عقیق تأکید فراوانی شده است. این تأکید تنها به دلیل زیبایی ظاهری نیست، بلکه بر اساس وعدههای الهی متعددی است که در کلمات معصومین (علیهمالسلام) برای آن ذکر شده است.
از جمله امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقِیقِ لَمْ یَزَلْ یرَى خَیراً»؛ هر کس انگشتر عقیق به دست کند، همواره خیر میبیند [60].
همچنین از ایشان نقل شده که فرمودند: «هر کس انگشتری داشته باشد که نگین آن عقیق باشد، فقیر نخواهد شد...». این قبیل روایات، نشان از جایگاه ویژه این سنگ و ارتباط آن با برکت در رزق و روزی دارد.
6-2. روایت مربوط به انگشتر فیروزه و تحلیل سندی
در منابع حدیثی، روایتی درباره انگشتر فیروزه نقل شده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: مَنْ تَخَتَّمَ بِالْفَیْرُوزَجِ لَمْ یَفْتَقِرْ کَفُّهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»؛ هر کس انگشتر فیروزه در دست کند، دستش فقیر نمیشود، ان شاء الله [61].
از نظر سندی، این روایت از نوع مرسل محسوب میشود، چرا که در سلسله سند آن، عبارت «رَفَعَهُ» (آن را بلند کرد/نقل کرد) ذکر شده که نشاندهنده حذف یک یا چند راوی در میان سند است. این امر، موجب میشود اعتبار سندی این روایت نزد اصولیان و محدثان مورد تردید قرار گیرد، اگرچه محتوای آن با دیگر روایات باب همخوانی دارد.
6-3. تبیین معناشناختی و کنایی روایت فیروزه
تعبیر «لَمْ یَفْتَقِرْ کَفُّهُ» (دستش فقیر نشد) یک تعبیر کنایی بلاغی است. "کف" (دست) در ادبیات عرب، کنایه از شخصیت، توانایی و اقتدار مالی فرد است.
بنابراین، معنای روایت این نیست که خودِ سنگ فیروزه به صورت جادویی باعث جذب ثروت میشود، بلکه معنای آن این است که شخصی که این انگشتر را—با نیتی پاک و به قصد تبرک و اتباع از سنت—به دست میکند، تحت عنایات خاص الهی قرار گرفته و خداوند برکت در روزی او قرار میدهد، به گونهای که دستش به سوی دیگران برای طلب کمک دراز نمیشود و عزت و استقلال مالی خود را حفظ میکند.
6-4. تحلیل رابطه علّی و فلسفه حکم
در تحلیل چگونگی تأثیر انگشتر فیروزه در دفع فقر، باید به چند نکته توجه داشت.
اولاً، اینگونه روایات در چارچوب اسباب و مسببات الهی قابل درک هستند. همانگونه که قرآن، تقوا را عاملی برای گشایش در روزی میداند («وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ»)، تبرک جستن به برخی اشیای با برکت—با شرایط و نیت صحیح—نیز میتواند یکی از اسباب معنوی گشایش رزق باشد.
ثانیاً، این عمل، یک سنت عملی از معصومان است که خود، عالیترین مصداق تقوا بودند و رزقشان از مجاری غیبی تأمین میشد. عمل کردن به سنت آنان، انسان را تحت شعاع آن نظام الهی قرار میدهد. بنابراین، تأثیر اصلی از ناحیه خداوند و به برکت اتباع از اولیای divine است، نه از خود سنگ به طور مستقل.
7. فواید و برکات انگشتر به دست راست و نمادشناسی تاریخی
7-1. فضیلت انگشتر به دست راست در روایاتدر متون حدیثی، برای عمل "تختم بالیمین" (انگشتر به دست راست کردن) برکات و فضایل متعددی برشمرده شده است که فراتر از یک سنت ظاهری است.
از جمله این فواید میتوان به قرار گرفتن در زمره مقربان الهی اشاره نمود. روایتی تمثیلی نیز از حضرت جبرئیل (علیهالسلام) نقل شده که وعده داده است:
«یا رسول الله(ص) هر کس انگشتری اش را در دست راست کند و به قصد احیای سنت شما و دوری از روش دشمنان شما این کار را انجام دهد، اگر در روز قیامت او را متحیر دیدم (یعنی به علت بعضی از اعمال بدش بلاتکلیف بود)، دست او را می گیرم و او را به شما و امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) می رسانم و نجاتش می دهم» [62]. این روایت، نشاندهنده عظمت این سنت و پیامدهای اخروی آن است.
7-2. انگشتر حضرت سلیمان و تداوم آن در امامت
در روایات متعدد، به انگشتر حضرت سلیمان (علیهالسلام) به عنوان نماد قدرت الهی و حکومت توحیدی اشاره شده است [63]. این انگشتر، به عنوان یک اثر مقدس و نماد ولایت، در دست امامان معصوم (علیهمالسلام) نیز بوده [64]
و در عصر ظهور، حضرت مهدی (عج) آن را در دست خواهند داشت [65]. این سیر تداوم، نشان میدهد که انگشتر در فرهنگ انبیا و ائمه، تنها یک زینت نبوده، بلکه نمادی از حکومت الهی و ولایت مطلقه است که از داوود و سلیمان تا خاتم الاوصیاء (عج) امتداد یافته است.
7-3. جمعبندی حکم انگشتر در انگشتان مختلف
با توجه به روایات متعدد، میتوان جمعبندی زیر را در مورد حکم قرار دادن انگشتر در انگشتان مختلف ارائه نمود: انگشت اشاره و وسط: قرار دادن انگشتر در این دو انگشت، به طور جداگانه و با قید کراهت نهی شده است [66]. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «امتم را از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط و اشاره نهی میکنم».
انگشت شست: همچنین، قرار دادن انگشتر در انگشت شست نیز مورد نهی واقع شده است [67].
فلسفه و حکمت نهی: علت این کراهت را میتوان در اموری همچون پرهیز از خودنمایی و تکبر (به ویژه در مورد انگشت اشاره که نماد امر و نهی است)، دوری از تشبه به سنتهای ناپسند برخی اقوام و فرهنگها، و نیز اهمیت دادن به انگشت کوچک (خنصر) به عنوان جایگاه اصلی انگشتر در سنت معصومین (علیهمالسلام) دانست.
جمع روایات: همانگونه که پیشتر اشاره شد، این نهی در صورتی است که فرد به طور انحصاری در این انگشتان انگشتر داشته باشد و انگشت کوچک را خالی از انگشتر بگذارد. در غیر این صورت، کراهت مرتفع میگردد.
8. خواص و برکات انواع نگینها در روایات
8-1. دستهبندی خواص نگینها در کلام امام علی (علیهالسلام)در روایتی گرانقدر، امام علی (علیهالسلام) به بیان فلسفه و خواص چهار نوع انگشتر پرداختهاند. حضرت میفرمایند: «انگشتر یاقوت برای شرافت و زینت، فیروزه برای نصرت و یاری، حدید صینی (آهن چینی) برای قوت، و عقیق برای حرز و دفع دشمنان و بلاهاست» [68].
این بیان امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، یک دستهبندی حکیمانه از خواص معنوی و دنیوی نگینهای مختلف ارائه میدهد و نشان میدهد که هر سنگی میتواند نماد و وسیلهای برای درخواست یک نعمت خاص از خداوند باشد.
8-2. فضایل ویژه انگشتر عقیق در روایات معصومین (علیهمالسلام)
در میان نگینها، عقیق از جایگاه ویژهای برخوردار است و روایات متعددی به برکات آن اشاره کردهاند. امام موسی کاظم (علیهالسلام) در حدیثی صحیح میفرمایند: «عقیق، فقر را زایل و نفاق را برطرف میکند» [69].
همچنین از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است: «دستی که در آن انگشتر عقیق باشد، به سوی آسمان بلند نمیشود مگر اینکه خداوند آن را دوستتر دارد» [70].
در روایتی دیگر از امام حسین (علیهالسلام) آمده که خداوند پس از مناجات حضرت موسی (علیهالسلام)، عقیق را از نور روی خود آفرید و سوگند یاد کرد که دست دارای انگشتر عقیق را—در صورت دارا بودن ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسلام)—عذاب نکند [71].
امام محمد باقر (علیهالسلام) نیز فرمودند: «هر کس شب را صبح کند و در دست راست خود انگشتر عقیق داشته باشد، خداوند او را از بلاهای آسمانی نگه میدارد» [72].
8-3. آداب و شرایط استفاده از انگشتر
برای بهرهمند شدن از برکات انگشتر، رعایت آدابی ضروری است. علامه مجلسی در کتاب «حلیة المتقین» به تفصیل به این آداب پرداخته است. از جمله:
انگشتر به دست راست کردن: این عمل برای مردان و زنان مستحب است و از نشانههای شیعیان شمرده شده است. امام رضا (علیهالسلام) در پاسخ به علت این کار فرمودند: «زیرا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پیشوای اصحاب یمین است» [73].
خارج کردن انگشتر در هنگام تخلی و استنجاء: اگر نگین انگشتر، دارای اسماء الله یا نام معصومین (علیهمالسلام) باشد، خارج کردن آن در هنگام استنجاء لازم است تا حرمت نامهای مقدس رعایت شود.
پرهیز از انگشتان خاص: از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از انگشتر کردن در انگشت شهادت (اشاره) و انگشت وسط نهی فرمودند [74]. همچنین وارد شده که انگشتر را باید به بند پایین انگشت (نزدیک به کف دست) رساند [75].
تیجهگیری:
بررسی انجام شده به روشنی نشان میدهد که انگشتر در منظومه فکری و عملی تشیع، تنها یک حلقه فلزی ساده نیست، بلکه پدیدهای چندوجهی و عمیقاً نمادین است.این پژوهش از سویی ثابت کرد که احکام فقهی انگشتر—از کراهت استفاده در برخی انگشتان تا استحباب مؤکد آن در دست راست و با نگینهای خاص—بر پایه مصالح و حکمتهایی استوار است که اهداف تربیتی، اجتماعی و هویتی را دنبال میکند.
از سوی دیگر، تبارشناسی تاریخی و تحلیل محتوای کتیبههای انگشترها در دورههایی مانند قاجار، گواهی داد که این شیء همواره رسانهای قدرتمند برای بیان و زنده نگاه داشتن باورهای اصیل شیعی—از ولایت و امامت تا توسل و انتظار—در متن زندگی مردم بوده است.
در نهایت، روایات معصومان (علیهمالسلام) که برکات و اسرار انگشترهای با فضیلتی مانند عقیق و فیروزه را بازگو میکنند، بر این حقیقت تأکید دارند که تأثیر نهایی این سنت، نه از خود سنگ، که از برکت «اتّباع» از سیره اولیای الهی و قرار گرفتن در مدار اسباب معنوی ناشی میشود.
بنابراین، انگشتر شیعی، هم نشانه بیرونی ایمان است، هم وسیله تبرک جستن به سنت و هم نمادی از پیوند ناگسستنی با فرهنگ و شریعت اهل بیت (علیهمالسلام).
ارجاعات
[1] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص97، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.[2] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص97، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[3] طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص37، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق.
[4] احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج4، ص37، انتشارات سید الشهداء، قم، 1405ق.
[5] سبزواری، سید عبد الاعلی، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، ج5، ص366، مؤسسه المنار، قم، چاپ چهارم، 1413ق.
[6] مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص99، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[7] صفار، بصائرالدرجات، ص198 و 208، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[8] مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص222، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[9] ر.ک: پاکنژاد، رهنمودهای اسلامی، (منبع ثانویه با استناد به کتب تاریخی).
[10] ر.ک: مطالعات نمادشناسی در فرهنگ معاصر (منبع تحلیلی معاصر).
[11] مجلسی، بحارالانوار، ج42، ص62-63، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[12] مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص634 (با استناد به روایات متعدد).
[13] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص64، انتشارات جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[14] مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص634 (با استناد به روایتی از جبرئیل).
[15] مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ج1، ص746، 1385ش.
[16] کلینی، الکافی، ج6، ص468، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[17] حر عاملی، هدایة الامه، ج2، ص137، مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1412ق.
[18] شیخ مفید، کتاب المزار، ص53، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[19] زارعی، «انگشتری در اسلام»، ص15، (مقاله).
[20] عاملی، مفتاح الکرامه، ج5، ص444، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق.
[21] خویی، موسوعه الامام خویی، ج28، ص452، مؤسسة احیاء آثار الامام الخویی، قم، چاپ اول، 1418ق.
[22] طوسی، المبسوط، ج2، ص67، المکتبة المرتضویة، تهران، چاپ سوم، 1387ق.
[23] شیخ مفید، مسار الشیعه، ص41، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1414ق.
[24] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص209-239، مؤسسة الطبع و النشر، تهران، چاپ اول، 1411ق.
[25] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص212.
[26] ابنطاوس، اللهوف، ص130، انتشارات جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش.
[27] حر عاملی، هدایة الامه، ج2، ص137، مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1412ق.
[23] شیخ مفید، مسار الشیعه، ص41، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1414ق.
[24] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص209-239، مؤسسة الطبع و النشر، تهران، چاپ اول، 1411ق.
[25] حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص212.
[26] ابنطاوس، اللهوف، ص130، انتشارات جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش.
[27] حر عاملی، هدایة الامه، ج2، ص137، مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1412ق.
[28] زارعی، «انگشتری در اسلام»، ص15 (مقاله).
[29] زارعی، «انگشتری در اسلام»، ص15 (مقاله).
[30] دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «انگشتر».
[31] مجموعه مقالات نمادشناسی هنر اسلامی در دوره قاجار، ص92-93.
[32] محفوظی، پژوهشی بر انگشترهای دوره قاجار، مجموعه خصوصی.
[33] نجفی، جواهر الکلام، ج41، ص54.
[34] نجفی، جواهر الکلام، ج8، ص264-265.
[35] نراقی، مستند الشیعة، ج4، ص373؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص81.
[36] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص97.
[37] بحرانی، الحدائق الناضرة، ج2، ص76.
[38] شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ج1، ص486؛ نجفی، جواهر الکلام، ج2، ص71-73.
[39] نجفی، جواهر الکلام، ج2، ص287.
[40] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج1، ص28، مسأله 12.
[41] یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص497.
[42] نجفی، جواهرالکلام، ج8، ص110-112.
[43] بحرانی، الحدائق الناضرة، ج7، ص111.
[44] نجفی، جواهر الکلام، ج8، ص264.
[45] بحرانی، الحدائق الناضرة، ج7، ص149.
[46] نجفی، جواهر الکلام، ج8، ص276.
[47] نراقی، مستند الشیعة، ج4، ص373؛ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج3، ص44.
[48] یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص104.
[49] یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص723.
[50] نجفی، جواهر الکلام، ج16، ص260.
[51] نجفی، جواهر الکلام، ج18، ص162-163.
[52] نجفی، جواهر الکلام، ج18، ص370.
[53] نجفی، جواهر الکلام، ج19، ص273.
[54] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج1، ص455، مسأله 3.
[55] نجفی، جواهر الکلام، ج21، ص190.
[56] امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج1، ص576، مسأله 11.
[57] بحرانی، الحدائق الناضرة، ج23، ص138.
[58] نجفی، جواهر الکلام، ج35، ص334.
[59] نجفی، جواهر الکلام، ج39، ص127.
[60] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص89، باب استحباب التختم بالعقیق.
[61] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص94، باب استحباب التختم بالفیروزج، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[62] مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص634 (با استناد به روایتی از جبرئیل).
[63] مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص99، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[64] صفار، بصائرالدرجات، ص198 و 208، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[65] مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص222، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[66] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص97، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[67] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص97، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق.
[68] مجلسی، بحارالانوار، ج61، ص219.
[69] کلینی، الکافی، ج6، ص470، ح4.
[70] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص89.
[71] مجلسی، بحارالانوار، ج61، ص216.
[72] قمی، سفینة البحار، ج2، ص1195، ماده عقیق.
[73] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج5، ص81.
[74] مجلسی، حلیة المتقین، ص78.
[75] مجلسی، حلیة المتقین، ص78.
منبع:
تحریریه راسخون مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}