مقدمه :

«فرهنگ انتظار» به عنوان قلب تپنده اندیشه مهدویت، در عصری که تهاجم فرهنگی و نبرد روایت‌ها به اوج خود رسیده، به محوری سرنوشت‌ساز برای امت اسلامی تبدیل شده است.
 
این مقاله با پذیرش این اصل که «انتظار فرج» یک مفهوم پویا و مسئولیت‌آفرین است، در پی آن است تا گفتمان ناب مهدویت را در برابر کارزار همه‌جانبه استکبار جهانی برای تحریف این اندیشه رهایی‌بخش تبیین نماید.
 
امروزه شاهد شکل‌گیری جنگ پیچیده‌ای در عرصه معنا هستیم که در آن، مرزهای حق و باطل با ابزارهای مدرن رسانه‌ای مخدوش می‌شود.
 
استکبار با بهره‌گیری از ابزارهای متنوعی چون هالیوود، هزاره‌گرایی دروغین، شرق‌شناسی استعماری و حمایت از مدعیان دروغین، سعی در مصادره یا تخریب این میراث مشترک ادیان دارد. این تهاجم سازمان‌یافته، ضرورت بازخوانی و تبیین هوشمندانه فرهنگ انتظار را دوچندان ساخته است.
 
این نوشتار، در هشت بخش متوالی، به تحلیل این تقابل گفتمانی پرداخته و با واکاوی ابعاد مختلف این نبرد فرهنگی، در نهایت راهکارهای حفظ و تقویت «فرهنگ انتظار» را در عصر حاضر ارائه می‌کند. هدف نهایی، نمایاندن ظرفیت‌های بی‌بدیل این فرهنگ در ساختن تمدنی نوین اسلامی و ارائه پاسخی عملی به بحران‌های فکری جهان معاصر است
 

فرهنگ انتظار در عصر تهاجم: تبیین گفتمان مهدویت و پاسخ به تحریف‌ها

1. آخرالزمان در منظومه فکری اسلامی چه جایگاهی دارد و چگونه تعریف می‌شود؟

مفهوم آخرالزمان به عنوان حلقه پایانی حیات بشری و آستانه قیامت، در منظومه معرفتی اسلام از جایگاهی محوری برخوردار است. این مفهوم نه تنها اشاره به پایان تاریخ دارد، بلکه بیانگر مسیر تکاملی جامعه انسانی و فرجام‌شناسی الهی است.
 
 در تعالیم اسلامی، آخرالزمان به دوره‌ای اطلاق می‌شود که از بعثت پیامبر اکرم (ص) به عنوان خاتم الانبیاء آغاز گشته و تا وقوع قیامت امتداد می‌یابد، به گونه‌ای که دوران حساس غیبت و ظهور منجی موعود (عج) را نیز در بر می‌گیرد.
 
 قرآن کریم با آیاتی چند، سرنوشت محتوم بشر را در سایه حاکمیت صالحان ترسیم می‌کند آنجا که می‌فرماید: "وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ" [۱].
 
این آیات، بیانگر فلسفه‌ای الهی برای تاریخ است که در آن، حقانیت در نهایت پیروز خواهد شد و "کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا" [۲] محقق می‌گردد.
 
1-1. تبیین دیدگاه متقدمان و متأخران درباره آخرالزمان
در میان علمای متقدم مانند شیخ طوسی در کتاب الغیبة، آخرالزمان به عنوان پدیده‌ای فوق‌العاده و منفک از روند طبیعی تاریخ در نظر گرفته می‌شد که در پایان زندگی بشر رخ می‌نماید [۳].
 
 در مقابل، دیدگاه متأخران از جمله علامه طباطبایی در المیزان و شهید مطهری، آخرالزمان را قطعه‌ای مشخص از تاریخ تکاملی بشر می‌دانند که در آن، جامعه انسانی مسیر تدریجی خود را به سوی تحقق وعده‌های الهی می‌پیماید.
 
 این دیدگاه، مؤمنان را از حالت انفعال خارج ساخته و آنان را به مشارکت فعال در فرآیند تاریخ فرا می‌خواند؛ مشارکتی که مبتنی بر ایمان به وعده الهی است: "وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ" [۴].
 
1-2. نقش مهدویت در گفتمان آخرالزمانی
روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) ظهور حضرت مهدی (عج) را به عنوان محور تحولات آخرالزمان معرفی می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه فرموده‌اند: "المهدی من عترتی من أهل بیتی یخرج فی آخر الزمان" [۵].
 
این روایات، عصر ظهور را دوران استقرار کامل عدالت و قسط در سراسر گیتی معرفی می‌نمایند، چنان که در حدیثی دیگر فرمودند: "یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً" [۶].
 
امام باقر (ع) نیز در تأکید این مفهوم فرموده‌اند: "دولتنا آخر الدول" [۷] که نشان از جایگاه بی‌بدیل حکومت مهدوی در پایان تاریخ دارد و تحقق بخش وعده قرآنی است: "وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ" [۸].
 
1-3. ویژگی‌های جامعه منتظر در عصر آخرالزمان
پیامبر اعظم (ص) در روایتی عمیق به معرفی مؤمنان راستین آخرالزمان پرداخته و فرموده‌اند: "آنان کسانی هستند که مرا ندیده به من ایمان می‌آورند و استقامتشان در دین، از گرفتن آتش گداخته سخت‌تر است" [۹].
 
این روایت، تصویری زنده از جامعه آرمانی منتظر ارائه می‌دهد که با وجود همه فتنه‌ها و تاریکی‌ها، همچون مشعل‌های هدایت می‌درخشند.
 
قرآن کریم نیز مؤمنان راستین را اینگونه توصیف می‌کند: "إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ" [۱۰]. این استقامت، سرمایه اصلی در دوران آزمایش‌های سخت آخرالزمان است.
 
1-4. مراحل تحول در عصر آخرالزمان
بر اساس روایات معصومین، آخرالزمان از دو مرحله کاملاً متمایز تشکیل شده است. مرحله نخست، دوران اوج انحطاط اخلاقی و فتنه‌های بزرگ است که در روایات از آن به "اشراط الساعة" تعبیر شده است.
 
قرآن کریم در توصیف این دوران می‌فرماید: "ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ" [۱۱]. مرحله دوم، عصر طلایی ظهور مصلح جهانی است که در آن وعده‌های الهی محقق می‌گردد و زمین از عدل و داد پر می‌شود، همان گونه که از ظلم و جور پر شده بود [۶]. این دوگانگی، سنت الهی "قانون املاء و استدراج" و سپس "سنّت إمهال و انتقام" را به تصویر می‌کشد [۱۲].
 
1-5. جایگاه امید و انتظار در گفتمان آخرالزمانی
انتظار فرج در اندیشه اسلامی، مفهومی فعال و پویاست که مؤمنان را به آمادگی دائم و تلاش برای ایجاد زمینه‌های ظهور فرا می‌خواند.
 
این انتظار، به معنای (resignation) و سکون نیست، بلکه حالتی از بیداری و مسئولیت‌پذیری است که قرآن کریم آن را اینگونه ترسیم می‌کند: "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ" [۱۳].
 
 این آیه بیانگر فلسفه تاریخی است که در آن، حاکمیت صالحان به عنوان وعده‌ای قطعی الهی مطرح شده است. بنابراین، مؤمن منتظر، همواره در حال "عمل صالح" است تا شایستگی استخلاف در زمین را پیدا کند.
 
1-6. بررسی تطبیقی فرجام‌شناسی در ادیان مختلف
مفهوم آخرالزمان در ادیان ابراهیمی از جمله یهودیت و مسیحیت و نیز دین زرتشت، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در همه این ادیان، باور به پایان تاریخ و ظهور منجی وجود دارد.
 
 قرآن کریم با اشاره به مشترکات ادیان می‌فرماید: "شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ" [۱۴].
 
 این آیه نشان می‌دهد که اصول اعتقادی از جمله فرجام‌شناسی، در ادیان الهی مشترک است. نشریه موعود نیز به این اشتراکات در شماره ۱۱ و ۱۰ خود اشاره کرده است [۱۵].
 

2. غرب معاصر چه نسبتی با گفتمان مهدویت و انتظار منجی دارد؟

در تحلیل تحولات فکری غرب معاصر، می‌توان نشانه‌های آشکاری از افول گفتمان اومانیستی و زایش مجدد معنویت‌خواهی مشاهده نمود. دورانی که حکومت‌های غربی با شعار طرد خداوندگری و ترویج انسان‌مداری محض آغاز کرده بودند، اکنون به بن‌بستی رسیده که نسل آن رو به انقراض است و "نسان مذهبی" در حال شکوفایی است [۱۶].
 
این تحول فراتر از رجوع سطحی به کلیسا است و تا سطحی عمیق از بیداری پیش رفته که واکنش در برابر توهین به مقدسات و به چالش کشیدن سردمداران ضددین را در پی داشته است [۱۷].
 
این شرایط، بستر مناسبی برای طرح مجدد اندیشه فرجام‌شناختی و موعودباوری فراهم ساخته است، همان وعده الهی که در قرآن فرموده: "هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ" [۱۸].
 
2-1. شواهد افول اومانیسم و ظهور رنسانس مذهبی در غرب
مطابق نظرخواهی‌های معتبر، اکثریت جامعه آمریکا به بازگشت منجی باور دارند. تحقیقات هفته‌نامه "یواس‌نیوز" نشان می‌دهد که ۶۱ درصد از آمریکایی‌ها به بازگشت حضرت مسیح (ع) ایمان دارند و ۵۹ درصد به وقوع آخرالزمان معتقدند [۱۹].
 
 این آمار حاکی از عطش فطری جامعه غرب برای یافتن راه‌حلی نهایی برای معضلات بشر است. این باور، ریشه در فطرت انسان دارد که قرآن کریم به آن اشاره می‌فرماید: "فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا" [۲۰]. این فطرت، در عمق جان انسان‌ها نهفته است و در شرایط بحرانی، خود را بیشتر نمایان می‌سازد.
 
2-2. آمار و نمودهای عینی باور به منجی در افکار عمومی غرب
اگرچه فرقه‌های مختلف موعودگرا در جزئیات با یکدیگر اختلاف دارند، اما "دَنِیِلز" -پژوهشگر این حوزه- یک دورنمای اصلی را در همه آنها مشترک می‌داند: باور به "بازگشت زمین به حالت اولیه و حاکمیت عدالت و یگانگی" [۲۱].
 
 این تصویر، به روشنی با وعده قرآنی درباره حاکمیت صالحان همخوانی دارد: "وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ" [۲۲]. این اشتراک، نشان از جهان‌شمول بودن اندیشه نجات و عدالت جهانی در نهاد بشر دارد.
 
2-3. هسته مشترک فرقه‌های موعودگرا: بازگشت به عدالت اولیه
در میان تمامی ادیان و مکاتب حاضر در صحنه، اسلام به عنوان راهگشاترین و تحول‌آفرین‌ترین نیرو شناخته می‌شود که جبهه مبارزه با الحاد را تشکیل داده است [۲۳]. "برنارد شاو"، فیلسوف برجسته انگلیسی، به این ویژگی زنده و پویای اسلام اعتراف کرده و گفته است:
 
"اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق با حالات گوناگون زندگی و قرون مختلف را دارد و من پیش‌بینی می‌کنم که مورد قبول اروپای فردا قرار خواهد گرفت" [۲۴]. این ویژگی، ناشی از جهان‌شمولی و خاتمیت دین اسلام است که قرآن بر آن تأکید دارد: "وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ" [۲۵].
 
2-4. جایگاه اسلام به عنوان راهگشای تحول در رنسانس مذهبی
تازه‌مسلمانان، اسلام را نه صرفاً یک دین، بلکه یک "شیوه درست زندگی" می‌دانند که قادر است فشارهای جامعه مصرفی و بی‌بنیاد غرب را برطرف کند [۲۶].
 
یکی از آنان، اسلام را دینی جهانی توصیف می‌کند که میان ابنای بشر از لحاظ نژاد و رنگ تبعیض قائل نمی‌شود [۲۷]. این دریافت، تجلی عینی آموزه قرآنی است که می‌فرماید: "یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ" [۲۸]. این پیام جهان‌شمول و عدالت‌خواهانه، پاسخ مستقیم به نیاز فطری بشر به برابری و معنویت است.
 
در ادامه، تنها زیرعنوان‌های بخش دوم به صورت غیرسوالی و گزاره‌ای آورده می‌شود:
 
2-5. دریافتی یکپارچه و جهان‌شمول تازه‌مسلمانان از اسلام
با وجود استقبال گسترده مردم غرب، حکومت‌های غربی که تعالیم اسلام را در تضاد با منافع نامشروع خود می‌بینند، با تبلیغات مسموم سعی در ایجاد مانع دارند [۲۹].
 
 در چنین شرایطی، مسئولیت پیروان اسلام برای ارائه چهره ناب و نورانی دین، سنگین‌تر شده است. آنان باید با سازماندهی و تبلیغاتی حکیمانه و همه‌جانبه، پاسخگوی عطش معنوی مردم غرب باشند.
 
 این مسئولیت، مصداق امر به معروف و نهی از منکر در سطح جهانی است که قرآن کریم مؤمنان را به آن فرمان می‌دهد: "وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" [۳۰].
 

3. هالیوود چه استراتژی‌هایی را برای مصادره و تحریف گفتمان مهدویت در پیش گرفته است؟

در عصر حاضر که به عصر تصویر و سلطه سینما شناخته می‌شود، هالیوود به عنوان کانون اصلی تولید محتوای بصری، نقش بی‌بدیلی در مهندسی افکار عمومی جهانی ایفا می‌کند.
 
بر اساس پژوهش‌های علمی، حدود ۷۸ درصد از اطلاعات دریافتی انسان از طریق حس بینایی صورت می‌پذیرد و نیمکره راست مغز که مسئول پردازش شهودی و ماندگاری عمیق‌ترین تأثیرات است، بیش از همه با محتوای تصویری درگیر می‌شود.
 
 این ویژگی، تصویر و سینما را به کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام و تأثیرگذاری بر شخصیت افراد تبدیل کرده است. فرانسیس بیکن در طلیعه رنسانس غربی، هدف نهایی علم را "قدرت" خوانده بود [۳1] و امروز هالیوود با تولید سالانه ۷۰ فیلم و کسب سود خالص ۱۵ تا ۱۶ میلیارد دلاری، در حال عملیاتی کردن این شعار و اعمال قدرت نرم از طریق ترجمه مبانی نظری خود به زبان تصویر است.
 
3-1. بهره‌گیری غرب از سینما برای توجیه هژمونی جهانی
غرب با درک ویژگی منحصر به فرد تصویر در درگیر کردن همزمان "احساس" و "ادراک" مخاطب، از سینما برای توجیه هژمونی خود بهره می‌برد. فیلم‌هایی مانند "روز استقلال" این پیام را تبلیغ می‌کنند که تنها آمریکا و نظام فرهنگی غرب قادر به نجات جهان از مخاطرات موجود هستند.
 
 این رویکرد حتی در قالب بازی‌های رایانه‌ای مانند "Persian Gulf Inferno" (جهنم خلیج فارس) نیز دنبال می‌شود که با ارائه تصویری تحریف‌شده از خلیج فارس به عنوان مرکز فعالیت‌های تروریستی، به توجیه حضور نظامی آمریکا در منطقه می‌پردازد [۳2].
 
این استراتژی، مصداق بارز آیه شریفه "یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ" [۳3] است که دشمنان را در صدد خاموش کردن نور الهی می‌داند.
 
3-2. مصادره نمادهای مهدوی در پروژه‌های سینمایی غرب
غرب با شناخت عمیق از جایگاه اندیشه مهدویت در تمدن اسلامی، به مصادره نمادهای این گفتمان برای پیشبرد اهداف سلطه‌جویانه خود پرداخته است. فیلم "ماتریکس" با معرفی شهر "Zion" (صهیون) به عنوان تنها پناهگاه نجات بشریت، در صدد ارائه تصویری تحریف‌شده از شهر منجی برآمده است.
 
 این رویکرد در ادامه، با تولید فیلم‌هایی درباره "آرماگدون" و نبرد آخرالزمانی تقویت شده است. تاریخ سینما نشان می‌دهد که از دهه ۱۹۶۰ میلادی، غرب با ساخت فیلم‌هایی درباره موجودات فضایی و تهدیدات فرازمینی، به توجیه مسابقه تسلیحاتی شرق و غرب پرداخته است [۳4]. این اقدامات، نشان از بهره‌گیری غرب از "فرهنگ امریکا" در برابر "فرهنگ مقاومت" دارد.
 
3-3. تحریف چهره موعود در پروپاگانداى غربى
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و احیای گفتمان مهدویت، غرب با تغییر استراتژی خود به تحریف چهره موعود اسلامی روی آورده است. در فیلم "نوستر آداموس" ساخته "اورسون ول"، به مردی اشاره می‌شود که "نام آخرین پیامبر را با خود دارد" [۳5].
 
همچنین در کتاب "جنگ بعدی" نوشته "گاسپار وان برگر"، از شخصیتی به نام "محمد منتظری" نام برده می‌شود که در سال ۱۹۹۹ در ایران به قدرت می‌رسد و دانشمندان هسته‌ای شوروی را برای ساخت سلاحی به نام "ذوالفقار" فرا می‌خواند. این تحریفات، نشان از شناخت غرب از عمق تأثیر اندیشه مهدویت در تمدن اسلامی دارد و تلاشی است برای ارائه تصویری مخدوش از این باور اصیل.
 
3-4. تغییر استراتژی غرب از انکار به مصادره مهدویت
در دهه ۱۹۹۰ میلادی، غرب دریافت که رویکرد مستقیم برای انکار مهدویت نتیجه معکوس دارد، چرا که هر چه غرب چیزی را انکار کند، ارزش آن در نزد جهانیان بیشتر آشکار می‌شود.
 
 بر این اساس، استراتژی خود را از "تخریب" به "مصادره" تغییر داد و در فیلم‌هایی مانند "صهیون آرماگدون" به جای تخریب، به بعد اثباتی برای جبهه خود پرداخت [36]. این تغییر استراتژی، هوشمندانه‌ترین و خطرناک‌ترین تهدید برای گفتمان مهدویت است، چرا که غرب از یکسو به ترویج "مهدویت تخیلی" خود می‌پردازد و از سوی دیگر به تخریب مفهوم اصیل مهدویت اقدام می‌کند
 

4. آرماگدون از نگاه مسیحیت صهیونیستی چه جایگاهی دارد و چگونه با روایات اسلامی مرتبط می‌شود؟

آرماگدون (Armageddon) که در زبان عربی به "هرمجدون" شناخته می‌شود، مفهومی بنیادین در گفتمان آخرالزمانی مسیحیت صهیونیستی است.
 
بر اساس تعاریف فرهنگ‌نامه‌های معتبری مانند وبستر، این واژه به "نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان" اطلاق می‌شود. از منظر جغرافیایی، آرماگدون نام شهری در منطقه شام است که بنا به فصل شانزدهم مکاشفات یوحنا در عهد جدید، نبردی عظیم در آنجا رخ خواهد داد و مرحله کنونی حیات بشر به پایان خواهد رسید [37]. این نبرد را می‌توان مقدمه‌ای برای تحولی بزرگ دانست که سرنوشت نهایی انسان بر روی زمین به آن وابسته است.
 
4-1. باور به آرماگدون در گفتمان سیاسی-نظامی غرب
قدرت‌های بزرگ جهانی، سیاست خارجی و نقشه‌های نظامی خود را بر اساس رویدادهای پیش از ظهور تنظیم کرده‌اند. از دهه ۱۹۸۰ میلادی، نهادهای دینی و رسانه‌ای وابسته به این دولت‌ها، مردم خود را به باور جمعی درباره وقوع حادثه‌ای بزرگ در سرزمین شام که به نبردی هسته‌ایی می‌انجامد، فراخوانده‌اند.
 
 بر اساس این باور، لشکری متشکل از میلیون‌ها نظامی از عراق حرکت کرده و پس از گذر از رود فرات که خشک شده است، به سوی قدس رهسپار می‌شود. این توصیف، به شکل قابل تأملی با روایات اسلامی درباره حرکت لشکر سفیانی همخوانی دارد.
 
4-2. سناریوی نجات در گفتمان آرماگدونی
در گفتمان آرماگدونی، نیروهای مؤمن به مسیح، راه لشکر دشمن را سد کرده و درگیری نهایی در آرماگدون رخ می‌دهد. در این واقعه، صخره‌ها ذوب می‌شوند و میلیون‌ها نفر نابود می‌گردند [38].
 
سپس مسیح برای بار دوم به زمین فرود آمده و صلح جهانی را از مرکز فرماندهی خود در قدس برقرار می‌کند. تحقیقات مؤسسه تلسن در سال ۱۹۸۵ میلادی نشان می‌دهد که ۶۱ میلیون آمریکایی در انتظار واقعه آرماگدون به سر می‌برند [39]. این آمار، نشان از نفوذ عمیق این گفتمان در جامعه غرب دارد.
 
4-3. پیوند آرماگدون با رویداد قرقیسیا در روایات اسلامی
از نگاه اسلامی، آرماگدون همان حادثه عظیمی است که پیش از ظهور حضرت مهدی (عج) رخ خواهد داد و ائمه معصومین (ع) از آن با عنوان "قرقیسیا" یاد کرده‌اند [40].
 
امام باقر (ع) در روایتی می‌فرمایند: "در این ناحیه واقعه‌ای اتفاق خواهد افتاد که از زمانی که خداوند متعال آسمان‌ها و زمین را آفریده بی‌سابقه بوده... سفرۀی است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر می‌شوند" [۴1]. این روایت، عظمت واقعه قرقیسیا را به روشنی ترسیم می‌کند.
 
4-4. نقش ایران در سناریوی آرماگدونی صهیونیستی
مؤسسات دینی آمریکایی با استناد به پیشگویی‌های حزقیال (فصل ۳۸ و ۳۹)، سپاه مهاجم به قدس را متشکل از نظامیانی از عراق، ایران، لیبی، سودان و قفقاز معرفی می‌کنند [۴2].
 
 این تحلیلها نشان می‌دهد که چگونه ایران به عنوان بازیگری کلیدی در سناریوهای آخرالزمانی غرب تصویر می‌شود. مدارس انجیلی در آمریکا بر این اساس تبلیغ می‌کنند که واقعه آرماگدون تنها حادثه‌ای است که بازگشت دوباره مسیح را ممکن
 
4-5. تحلیل روانشناختی باور به آرماگدون
مؤسسات دینی انجیلی، از یافته‌های روانشناسی برای ترویج باور به بازگشت مسیح پس از حادثه آرماگدون استفاده می‌کنند. آنان معتقدند تحقق هر پیشگویی در گرو ایمان مردم به آن و پافشاری بر ضرورت محقق شدن آن است. این رویکرد، نشان از بهره‌گیری هوشمندانه از مکانیسم‌های روانشناختی برای جهت‌دهی به افکار عمومی دارد.
 
5. صنعت فرهنگی غرب چگونه مفاهیم آخرالزمان را به کالا تبدیل کرده است؟
در دهه‌های اخیر، شاهد شکل‌گیری صنعت پررونقی حول محور مفاهیم آخرالزمان در غرب هستیم. این پدیده که از آن می‌توان به "کالایی شدن آخرالزمان" تعبیر کرد، نشانگر تبدیل مفاهیم متافیزیکی به محصولات فرهنگی و سرگرمی‌ساز است.
 
ناشران و تولیدکنندگان محتوایی مانند "انتشارات آرماگدون" که خود را به عنوان بزرگترین کتابفروشی در زمینه کتب نبوت و مکاشفات معرفی می‌نماید، با تولید انبوه فیلم‌ها و کتاب‌های ویدیویی، بازار جدیدی را برای پاسخ به دغدغه‌های آخرالزمانی مردم غرب ایجاد کرده‌اند [43].
 
این روند، مصداق بارز آیه شریفه "اشْتَرَوْا بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلًا" [44] است که از داد و ستدهای ناچیز در برابر آیات الهی سخن می‌گوید.
 
5-1. تولید محتوای آخرالزمانی در قالب فیلم‌های هشداردهنده
فیلم‌های ویدیویی مانند "هشدار دو دقیقه‌ای زمین" با روایت "کاریل ماتریسیانا" بر اساس کتاب "جان ویلر"، نمونه‌ای از این تولیدات هستند که با ارائه شواهدی مبهم، بیننده را متقاعد می‌سازد که در "واپسین روز زندگی" به سر می‌برد [45].
 
این قبیل تولیدات که اغلب بر اساس تفسیرهای شخصی از متون مقدس شکل می‌گیرند، با ایجاد ترس و اضطراب در مخاطب، او را به مصرف بیشتر این گونه محتواها سوق می‌دهند. این در حالی است که قرآن کریم مؤمنان را از پیروی گمان‌ها برحذر داشته است: "إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا" [46].
 
5-2. آموزش مهارت‌های بقا در چارچوب گفتمان آخرالزمانی
فیلم سه قسمتی "آخرالزمان دوران سختی" با راهنمایی "دیک آینزورت"، به آموزش عملی مهارت‌های بقا در "دوران آشوب" می‌پردازد [47].

این محتواها که شامل آموزش ساخت اجاق خورشیدی، یافتن آب و استفاده از وسایل دورریختنی می‌شوند، نشان از عینیت یافتن هرچه بیشتر ترس از آخرالزمان در زندگی روزمره مردم غرب دارد. این پدیده، شکلی از "انتظار منفعلانه" را ترویج می‌کند که در مقابل "انتظار فعال" در اندیشه اسلامی قرار دارد.
 
5-3. ارائه شواهد علمی-تخیلی برای اثبات مفاهیم دینی
فیلم مستند "دلایل شگفت‌انگیز: آیا خدا به راستی وجود دارد" با مشارکت افرادی مانند "پاول لالوند" و "گرانت جفرى"، نمونه‌ای از تلاش برای اثبات مفاهیم دینی از طریق شواهد به ظاهر علمی است [48].
 
این رویکرد که می‌کوشد بین علم و دین آشتی برقرار کند، نشان از بحران معنویت در جامعه غرب دارد. قرآن کریم همواره انسان را به تفکر در آیات تکوینی دعوت می‌کند: "سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ" [49].
 
5-4. ترویج مقاومت معنوی در برابر دنیای مدرن
فیلم ۹۷ دقیقه‌ای "مکاشفه" به تصویر کردن مردان و زنان باایمانی می‌پردازد که در "دنیای شهوانی امروز" به مقاومت و پایداری ادامه می‌دهند [50].
 
این گونه تولیدات، اگرچه در ظاهر به ترویج ارزش‌های دینی می‌پردازند، اما در نهایت در خدمت تقویت همان نظام سرمایه‌داری حاکم بر صنعت فرهنگ قرار می‌گیرند. این تناقض ذاتی، نشان از عمق بحران معنویت در تمدن غرب دارد.
 
5-5. تحلیل پیامدهای فرهنگی کالایی شدن آخرالزمان
تبدیل آخرالزمان به کالا، پیامدهای فرهنگی عمیقی به همراه دارد. از یکسو، با عادی‌سازی این مفهوم، از عمق معنوی آن کاسته می‌شود و از سوی دیگر، با ایجاد ترس و اضطراب جمعی، زمینه برای پذیرش سیاست‌های خاص فراهم می‌آید.
 
 این روند در تضاد کامل با گفتمان امیدبخش اسلامی درباره آخرالزمان است که بر پایه وعده الهی "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ" [51] استوار شده است.
 

6. هالیوود چگونه از کهن‌الگوی آخرالزمان برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک بهره می‌برد؟

هالیوود به عنوان نماد امپراتوری تصویری غرب، فراتر از یک صنعت سرگرمی‌سازی، نقش یک اتاق فکر قدرتمند را ایفا می‌کند که با برنامه‌ریزی دقیق، موضوعات و مفاهیم مورد نظر خود را دستمایه تولیدات تصویری قرار می‌دهد [52].
 
 رویکرد هالیوود به مقوله آخرالزمان، تصادفی یا صرفاً مبتنی بر جذابیت‌های دراماتیک نیست، بلکه از مقاصد جدی و از پیش طراحی شده ای نشأت می‌گیرد. این نظام فرهنگی از کهن‌الگوی مشترک بشری درباره "پایان دنیا" که در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها ریشه دوانده، بهره‌برداری می‌کند.

قرآن کریم نیز به فطرت مشترک انسان‌ها اشاره می‌کند: "فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا" [53]، اما هالیوود این فطرت را در مسیری کاملاً متفاوت جهت‌دهی می‌کند.
 
6-1. قرائت توراتی به عنوان گفتمان مسلط در آخرالزمان‌پردازی هالیوود
هالیوود عمداً و آگاهانه، قرائت توراتی از آخرالزمان را به عنوان گفتمان مسلط در تولیدات خود برمی‌گزیند. نفوذ گسترده یهودیان در بدنه هالیوود، این امکان را فراهم ساخته که آموزه‌های توراتی به فیلم‌ها تزریق شود [54].
 
این رویکرد حتی در تصویرپردازی از مفاهیمی چون شیطان، فرشته‌ها، بهشت و دوزخ نیز مشهود است. این در حالی است که قرآن کریم تصویری کاملاً متفاوت و متعادل از این مفاهیم ارائه می‌دهد: "وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ" [55].
 
6-2. اسلام‌هراسی در قالب روایت‌های آخرالزمانی
در روایت هالیوودی، اسلام به عنوان خطری پیشاتاریخی و باستانی تصویر می‌شود که همچون هیولایی از اعماق تاریخ سربرآورده و نسل بشر را تهدید می‌کند [56].
 
حتی "خون مسلمانان" در این فیلم‌ها به عنوان عاملی خطرناک و مخرب نمایش داده می‌شود که می‌تواند همه چیز را نابود کند. این تصویرسازی، آشکارا در تقابل با فرهنگ شهادت در اسلام قرار دارد که قرآن کریم آن را "وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا" [57] توصیف می‌کند.
 
6-3. ارائه تصویری تحریف‌شده از منجی موعود
فیلم‌هایی مانند "مردی که فردا را دید" با بازی "اورسن ولز" که بر اساس پیشگویی‌های نوستر آداموس ساخته شده، شخصیت منجی مسلمانان را به عنوان "دجال" و "آنتی‌کریست" معرفی می‌کند [58].
 
 این تحریف عمدی، در راستای ایجاد ترس از موعود اسلامی در اذهان عمومی غرب انجام می‌شود. این در حالی است که قرآن کریم مژده ظهور منجی را داده است: "وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً" [59].
 
6-4. تغییر استراتژی از پیچیده‌گویی به صراحت لهجه
از دهه ۱۹۹۰ به بعد، هالیوود استراتژی خود را از پیچیده‌گویی به صراحت لهجه تغییر داده و مسلمانان را به صراحت به عنوان "جناح باطل آخرالزمان" و رهبرشان را "آنتی‌کریست" معرفی می‌کند [60].
 
 این تغییر استراتژی، نشان از تشدید اسلام‌هراسی نظام‌مند در پروژه‌های فرهنگی غرب دارد. قرآن کریم این گونه برخوردها را پیش‌بینی کرده است: "وَلا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا" [61].
 
6-5. اهداف استکباری در پشت پرده آخرالزمان‌پردازی هالیوود
فرهنگ غرب در ذات خود مهاجم و سلطه‌گر است و سینما در همین راستا تعریف می‌شود [62]. اهداف هالیوود چندان از اهداف نظام استکباری غرب دور نیست.
 
 از طریق ارائه انواع آخرالزمان (تکنولوژیک، طبیعی، متافیزیک، اسطوره‌ای)، هالیوود در پی ایجاد آمادگی ذهنی در مخاطبان برای پذیرش سیاست‌های خاص است.
 
 این رویکرد در تضاد کامل با گفتمان امیدبخش اسلامی درباره آخرالزمان است که بر پایه "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ" [63] استوار است.
 
7. استکبار جهانی چگونه از گفتمان هزاره‌گرایی برای مقابله با مهدویت بهره می‌برد؟
هزاره‌گرایی (Millennialism) به عنوان میراث مشترک ادیان ابراهیمی، در دوره معاصر به ابزاری در دست استکبار جهانی برای جهت‌دهی به انتظارات فرج تبدیل شده است.
 
 این مفهوم که ریشه در ادبیات مکاشفه‌ای یهود و کتاب مکاشفه یوحنا دارد، به دوره هزارساله‌ای اشاره می‌کند که بر اساس باور مسیحیان، حضرت عیسی(ع) پس از بازگشت، به مدت هزار سال حکومت خواهد کرد [64].
 
این باور که در جوامع مسیحی به "سندرم ۲۰۰۰" و "جنون هزاره‌ای" تعبیر می‌شود، توسط مراکز قدرت جهانی برای انحراف اذهان از مفهوم اصیل مهدویت اسلامی به کار گرفته می‌شود. قرآن کریم با اشاره به برنامه‌ریزی دشمنان می‌فرماید: "وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ" [65۴].
 
7-1. مبانی تئوریک هزاره‌گرایی در سنت مسیحی
بر اساس سنت هزاره‌گرایی، مسیح پس از بازگشت، ابلیس را دربند کرده و به مدت هزار سال حکومت می‌کند. قدیسان و شهیدان برخاسته از خاک، در پادشاهی او به کهانت می‌پردازند [66].
 
 در پایان این دوره، شیطان آزاد شده و سرانجام کشته می‌شود. این سنت که با اعداد ۱۰۰۰ و ۶۶۶ در کتاب مکاشفه یوحنا گره خورده، تفسیرهای مختلفی را به وجود آورده است. این در حالی است که در اسلام، دوره حکومت حضرت مهدی(عج) به روشنی ترسیم شده اما مدت دقیق آن مشخص نشده است.
 
7-2. بهره‌برداری استکبار از هزاره‌گرایی
استکبار جهانی با درک ناتمام ماندن رسالت حضرت عیسی(ع) در مسیحیت، از فضای انتظار در این دین برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برد [67].
 
 این مراکز قدرت با ترویج انواع هزاره‌گرایی (پیش‌هزاره، پس‌هزاره و نفی هزاره)، در پی ایجاد انشقاق در گفتمان انتظار و ارائه آلترناتیوی در برابر مهدویت اسلامی هستند. قرآن کریم درباره چنین طرح‌هایی هشدار داده است: "إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْدًا * وَأَکِیدُ کَیْدًا" [68].
 
7-3. هزاره‌گرایی به عنوان ابزار مقابله با مهدویت
شور و التهاب هزاره‌گرایی در جوامع مسیحی، زمینه‌ساز پذیرش سناریوهای استکبار برای مقابله با گفتمان مهدویت شده است [69].
 
با ترویج این باور که نبرد نهایی بین مسیح بازگشته و شیطان خواهد بود، استکبار در پی انکار نقش محوری حضرت مهدی(عج) در تحولات آخرالزمان است.
 
 این در حالی است که قرآن کریم وعده حکومت مستضعفان را داده است: "وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ" [70].
 
7-4. پیامدهای سیاسی و اجتماعی هزاره‌گرایی
تبلیغ گسترده هزاره‌گرایی در غرب، پیامدهای سیاسی و اجتماعی مهمی به همراه داشته است. این پدیده از یکسو موجب ایجاد انتظار منفعلانه در مسیحیان شده و از سوی دیگر، زمینه را برای پذیرش سیاست‌های تهاجمی صهیونیسم فراهم کرده است [71]. این در تضاد کامل با مفهوم انتظار فعال در اسلام است که بر آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور تأکید دارد.
 
7-5. ضرورت تقویت گفتمان مهدویت در برابر هزاره‌گرایی
در برابر این تهاجم فرهنگی، وظیفه امت اسلامی، تقویت و تبیین گفتمان ناب مهدویت است. باید با استناد به آیات قرآن مانند "هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ" [72] چهره حقیقی منجی موعود به جهانیان معرفی شود. تنها از این طریق می‌توان در برابر تحریف‌های استکبار جهانی ایستادگی کرد.
 
8. استکبار جهانی چه سناریوهایی را برای مقابله با مهدی‌باوری طراحی کرده است؟
نظام سلطه جهانی با درک جایگاه استراتژیک اندیشه مهدویت در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان، سناریوهای متعددی را برای تضعیف و نابودی این اندیشه رهایی‌بخش طراحی و اجرا کرده است [73].
 
 استکبار که همواره در پی خاموش کردن نور الهی است، مصداق آیه شریفه "یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ" [74] می‌باشد. این نظام برای مقابله با مهدی‌باوری، از چهار راهبرد اصلی بهره برده که هر یک نشان از عمق دشمنی آن با اسلام ناب دارد.
 
8-1. حمایت از مدعیان دروغین مهدویت
استکبار جهانی با دخالت مستقیم، از پروسه شخصیت‌پردازی و مهدی تراشی حمایت کرده است. پشتیبانی خائنانه استعمارگران از مدعیان دروغینی مانند مهدی الصومال در آفریقا، سید علی محمد باب، حسینعلی بهاء و سید محمد نوربخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانی در پاکستان و محمد بن عبدالله القحطانی در حجاز [75]هدف روشنی را دنبال می‌کند:
 
ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین و مشوه کردن چهره مقدس مهدویت. این توطئه، مصداق روشن "یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ" [76] است.
 
8-2. تخریب پایه‌های فکری مهدی‌باوری تحت عنوان شرق‌شناسی
نظام سلطه با ژست علمی و تحت عنوان شرق‌شناسی، سربازان صلیبی خود مانند فان فلوتن، گلدزیهر یهودی، ولهوسن و دونالدسن را به کشورهای اسلامی گسیل داشت [77].
 
این مستشرقان با شبهه‌سازی و تردیدافکنی، کوشیدند اذهان غیرمتخصصان را مشوب سازند. متأسفانه آنان حتی اسلام‌گرایانی چون احمد امین و محمد رشید رضا را نیز به دام کشیدند. این توطئه، نشان از دشمنی عمیق استکبار با "وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ" [78] دارد.
 
8-3. پرورش خودباختگان سرسپرده داخلی
استکبار جهانی با اعطای القابی چون "نویسنده آزاداندیش" و "متفکر منصف"، کوته‌فکرانی مانند احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و احمد الکاتب را به دام کشید [79].
 
 این افراد در برابر اعطای عناوین ساختگی، موظف به ضربه زدن به اصول و باورهای اسلامی و دهن‌کجی به مفاخر و ارزش‌ها شدند. این سناریو، مصداق بارز "وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَیَاطِینِهِمْ" [80] است.
 
8-4. انتشار تبلیغات مسموم رسانه‌ای
ساخت سریالی مانند "نوسترا داموس" که به مدت سه ماه از شبکه تلویزیونی آمریکا پخش شد، نمونه‌ای از تبلیغات مسموم رسانه‌ای استکبار است [81].
 
 هدف از این تولیدات، تصویر کردن چهره‌ای خشن و قدرت‌طلب از مهدی موعود(عج) و تحریک عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن بوده است. این اقدام، نشان می‌دهد که دشمنان "لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا" [82] و پیوسته در پی فریبکاری هستند.
 
8-5. ضرورت هوشیاری در برابر توطئه‌های استکبار
در برابر این توطئه‌های پیچیده، امت اسلامی باید با اتکاء به وعده الهی "یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ" [83] هوشیاری خود را حفظ کند. تنها با شناخت دقیق این سناریوها و تقویت بنیان‌های فکری مهدویت می‌توان در برابر استکبار جهانی ایستادگی کرد.
 

نتیجه‌گیری :

تبیین گفتمان مهدویت در عصر تهاجم نشان داد که «فرهنگ انتظار» یک موضع دفاعی نیست، بلکه مکتبی فعال و آینده‌ساز است. این پژوهش به وضوح ثابت کرد که پاسخ به تحریف‌های دشمن، نه در انزوا، که در عرضه چهره‌ای زنده، عقلانی و امیدبخش از اندیشه منجی موعود نهفته است.
 
تقویت بنیان‌های معرفتی انتظار، افشای سناریوهای استکبار و نقشه‌های هالیوود، و تربیت نسلی که انتظار را در عمل و جهاد خود متجلی کند، تنها راه‌های مصونیت از این تهاجم است.
 
در این مسیر، «انتظار» به سلاحی استراتژیک تبدیل می‌شود که هم جامعه اسلامی را از آفت یأس و انفعال نجات می‌دهد و هم توطئه‌های دشمن را یکی پس از دیگری خنثی می‌سازد.
 

ارجاعات :

[۱] سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
[۲] سوره توبه، آیه ۴۰.
[۳] الغیبة، شیخ طوسی، ص ۱۱۱.
[۴] سوره بقره، آیه ۴۰.
[۵] غیبة طوسی، ص ۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.
[۶] منتخب الأثر، ص ۱۷۱.
[۷] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۶۵۱.
[۸] سوره قصص، آیه ۵.
[۹] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۴؛ منتخب الاثر، ص ۵۱۵؛ الزام الناصب، ص ۱۳۷.
[۱۰] سوره فصلت، آیه ۳۰.
[۱۱] سوره روم، آیه ۴۱.
[۱۲] ر.ک: سوره اعراف، آیه ۱۸۲ و سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
[۱۳] سوره نور، آیه ۵۵.
[۱۴] سوره شوری، آیه ۱۳.
[۱۵] نشریه موعود، شماره ۱۱ و ۱۰، ص ۵۴.
[۱۶] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۵/۷۳، ص ۱۰.
[۱۷] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۵/۷۳، ص ۱۰.
[۱۸] سوره توبه، آیه ۳۳.
[۱۹] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۵/۷۳، ص ۱۰.
[۲۰] سوره روم، آیه ۳۰.
[۲۱] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۵/۷۳، ص ۱۱.
[۲۲] سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
[۲۳] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۵/۷۳، ص ۱۱.
[۲۴] روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۴/۵/۷۳، ص ۱۱.
[۲۵] سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
[۲۶] نشریه موعود، شماره ۷، ص ۶۴.
[۲۷] نشریه موعود، شماره ۷، ص ۶۴.
[۲۸] سوره حجرات، آیه ۱۳.
[۲۹] نشریه موعود، شماره ۷، ص ۶۴.
[۳۰] سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
[۳۱] نشریه موعود، شماره ۲۵ و ۲۶ (برگرفته از گفت‌وگو با دکتر حسن بلخاری).
[۳۲] همان.
[۳۳] همان.
[۳۴] سوره توبه، آیه ۳۲.
[۳۵] نشریه موعود، شماره ۲۵ و ۲۶.
[۳۶] همان.
 [37] مکاشفات یوحنا، باب ۱۶
 [38] مکاشفات یوحنا، باب ۱۶
[39] مؤسسه تلسن، اکتبر ۱۹۸۵
[40] الکافی، ج ۶، ص ۲۹۵
[41] الکافی، ج ۶، ص ۲۹۵؛ غیبة نعمانی، ص ۲۶۷
[42] حزقیال، باب ۳۸-۳۹
[43] نشریه موعود، شماره ۱۶، ص ۶۶
[44] سوره توبه، آیه ۹
[45] نشریه موعود، شماره ۱۶، ص ۶۶
[46] سوره یونس، آیه ۳۶
[47] نشریه موعود، شماره ۱۶، ص ۶۶
[48] نشریه موعود، شماره ۱۶، ص ۶۶
[49] سوره فصلت، آیه ۵۳
[50] نشریه موعود، شماره ۱۶، ص ۶۶
[51] سوره نور، آیه ۵۵.
[52] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[53] سوره روم، آیه ۳۰
[54] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[55] سوره بقره، آیه ۳۴
[56] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[57] سوره آل عمران، آیه ۱۶۹
[58] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[59] سوره قصص، آیه ۵
[60] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[61] سوره بقره، آیه ۲۱۷
[62] نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۱۲
[63] سوره نور، آیه ۵۵
[64] نشریه موعود، شماره ۱۹، ص ۱۴
[65] سوره انفال، آیه ۳۰
[66] نشریه موعود، شماره ۱۹، ص ۱۴
[67] نشریه موعود، شماره ۱۹، ص ۱۴
[68] سوره طارق، آیات ۱۵-۱۶
[69] نشریه موعود، شماره ۱۹، ص ۱۴
[70] سوره قصص، آیه ۵
[71] نشریه موعود، شماره ۱۹، ص ۱۴
[72] سوره توبه، آیه ۳۳
[73] در انتظار ققنوس، ص ۳۰۹
[74] سوره توبه، آیه ۳۲
[75] در انتظار ققنوس، ص ۳۰۹
[76] سوره نساء، آیه ۴۶
[77] در انتظار ققنوس، ص ۳۰۹
[78] سوره محمد، آیه ۳۸
[79] در انتظار ققنوس، ص ۳۰۹
[80] سوره بقره، آیه ۱۴
[81] در انتظار ققنوس، ص ۳۰۹
[82] سوره آل عمران، آیه ۱۱۸
[83] سوره صف، آیه ۸
 

منبع:

تحریریه راسخون