موسيقي بين النهرين و آلات موسيقيايي اور
 


 

نويسنده:آنا دکبيلمر
ترجمه:نادره عابدي




 
از حدود پنج هزار سال پيش لوحه‌هايي با خط ميخي در حفاريهاي خاور نزديک به دست آمد که در بر گيرنده‌ي اطلاعات فراوان از کاربرد موسيقي در سومر، بابل، آشور و همسايگان اين نواحي يعني آناتولي، ايران و فلسطين و سوريه است.وجود تصاويري از آلات موسيقيايي، خوانندگان، مراسم آييني و مذهبي، حرکات نمايشي و رقص و صحنه‌هاي مشابه همگي دلالت بر اهميت موسيقي در جوامع باستاني دارند.
کشف بقاياي آلات موسيقيايي از اور بر آگاهي ما دراين باره مي‌افزايد.از اين ناحيه تعداد يازده ساز زهي به دست آمد که شامل دو چنگ بزرگ و نه چنگ کوچک است. البته تا کنون از منطقه سومر و بابل يک ساز کامل بدست نيامده، از ناحيه اور نيز يک جفت ساز بادي از جنس نقره و تعداد اندکي از انواع سازهاي ديگر به دست آمده است.
علاوه بر اينها از بعضي مکانهاي استقراري پيش از تاريخ بين‌النهرين قطعاتي از سازهاي بادي استخواني يافت شده است. سازهاي چوبي زهي به دست آمده از اور داراي پوششي از ورقه طلا هستند و به زيبايي تزيين شده‌اند. علاوه بر طلا ازنقره، مس،سنگ لاجورد، مرواريد دانه درشت و ديگر عناصر در تزيين سازها استفاده شده است.
نکته‌ي قابل توجه اينکه تزيينات با گذشت هزاره‌ها همچنان سالم باقي مانده‌اند. با استفاده ازهمين بقايا، محققان توانسته‌اند به اشکال و اندازه‌هاي دقيق سازها پي ببرند.ريزش سقف معابد باستاني باعث آسيب فراوان سازها شده به گونه‌‌اي که بازسازي آنها بسيار مشکل مي‌نمايد.
[تذکر اين نکته ضروري است که سازها غالباً از درون معابد جهت انجام مراسم آييني به دست آمده‌اند ]از مطالعات گسترده باستان شناسان و محققان اينگونه برمي‌آيد که تفاوتهايي دراندازه سازها وجود داشته است. همچنين از مدارک معتبر،اينگونه استنباط مي‌شود که چنگ بزرگ (harp)و چنگ کوچک (Lgre) داراي خاستگاهي واحد بوده ا‌ند.
رشته سيمهاي چنگهاي بزرگ تا انتهاي قسمت کاسه مانند (کاسه مخصوص توليد صدا) کشيده‌ شده‌اند.
سيماي چنگ گاو شکل داراي منشأ مشترک هستند. جعبه توليد صدا دراين ساز و سازهاي مشابه به شکل واقعي يک گاو نشسته يا ايستاده است.
اين ساز متعلق به اواسط هزاره‌ي سوم پ. م بوده و از ناحيه خاورنزديک بدست آمده است. سرحيوان نيز به شکل گاو وحشي bison نمايش داده شده است.ساير قسمتهاي بدن اين گاو حالت نموداري (شماتيک) دارد .جعبه توليد صدا به شکل ذوزنقه يا مستطيل تعبيه شده که سر گاو در قسمت جلو به آن متصل گرديده است.
اين چنگ از آرامگاه سلاطين اور به همراه تعدادي ساز ديگر با اندازه‌هاي متفاوت بدست آمده که قسمت سر يکي از اين سازها به شکل يک گاو بوده و با زيبايي هر چه تمامتر با کمک طلا و سنگ لاجورد تزيين يافته است. اين ساز، بزرگترين چنگ بدست آمده از اين منطقه برآورد شده است.
در ميان تعدادبسيار زياد الواح بدست آمده از اين منطقه، خوشبختانه تعدادي از متون مربوط به نت نويسي و آوانگاري موسيقي باستان هستند. متخصصين خطوط ميخي تا کنون تعداد 10 لوح در اين رابطه به دست آورده‌اند. اين متون نشان دهنده فرم موسيقيايي اين دوره از لحاظ فواصل و ابعاد هستند.
مکان کشف اين الواح سرزمين باستاني عراق امروزي و از لحاظ زماني متعلق به دوران بابل قديم در حدود 1800 پ. م هستند.
اين نغمه‌ها در قالب فواصل هفت نتي يا هپتاتونيک عرضه مي‌شده‌اند.سيستم دياتونيک آنها شامل هفت مقام با هفت نت مختلف و تنهاي گذر (داراي علامت عرضي) مي‌شده است. اين هفت مقام (گام)، قابل مقايسه با مقام‌هاي يوناني که 1400 سال بعد از اين تاريخ به وجود آمدند،است. يکي از اين مقام‌ها دقيقاً قابل مقايسه با گام ماژور در موسيقي فعلي غربي است (دو، ر، مي، فا ...) اين نکته براي جامعه علمي بسيار جالب توجه بوده است.
تحقيقات مشترک دانشمندان خط شناس (خطوط باستاني) و موسيقي دانان بر روي مجموعه عظيمي از متون، نشان مي‌دهد که در دوره آکاد نيز همين قوانين در موسيقي وجود داشته با اين تفاوت که هر کدام از مقامها و سازهاي اين دوره نام ويژه داشته‌اند.
نام فواصل موسيقي بر اساس تکنيک انگشت گذاري مشخص مي شده مثلاً فاصله پنجم، چهارم، سوم. نام هفت مقام نيز مشتق از ترکيب انواع مختلف فواصل به خصوص فاصله چهارم و پنجم بوده است. دو نمونه از اين گونه منتها (نت نويسي) از شهر اور و سه مورد ديگر آنها از ساير مناطق سومر بويژه شهر باستاني نيپور بدست آمده است. با توجه به اينکه خط بکار رفته در اين نوشته ها آکادي است بنابراين از نظر زماني اين الواح هم شامل دوره بابل قديم و هم بابل جديد مي شوند (پ.م 500-1800) بنابراين بر نوشته هاي سومري تقدم دارند.
آنچه که مسلم است اين است که موسيقي سومري – بابلي تا نواحي دوردستي چون سواحل مديترانه با همان خصوصيات رايج در سرزمين آکاد نفوذ داشته است. بدين معنا که نوازندگان و آهنگسازان هوريايي در ساختن سرودهاي ملي خود،دراوگاريت باستان Ras shamra واقع در سوريه، از همان ساختار و فرم موسيقيايي استفاده مي کرده اند. با توجه به اين مدارک فرضيه انتساب تئوري موسيقي به يونانيها باطل مي شود چنانچه فيثاغورث نيز مي گويد: تئوري موسيقي همراه با قوانين رياضيات در بين النهرين (خاورنزديک) شکل گرفته است.
سازهاي بدست آمده از اور داراي رشته سيمهاي متعددي هستند (تعدادي داراي يازده سيم و يک نمونه داراي سيزده سيم است) که مي توانند فواصل چهارم، پنجم، هشتم (اکتاو) را ايجاد کنند.از آنجاييکه در زبان آکادي و سومري کلمه اي که دقيقاً جانشين واژه اکتاو باشد نمي يابيم. بنابراين اعداد 1 و 2 را به ترتيب جانشين اعداد 8 و 9 (که اکتاو اعداد 1 و 2 هستند)، قرار مي دهيم.
در دوره هاي بعدي در بين النهرين چنگهايي با 3 الي 12 رشته سيم مشاهده مي شوند.سازهاي بدست آمده از اور، همگي از چوب کاج تهيه شده و صداي بسيار خوبي توليد مي کنند. بزرگترين چنگ بدست آمده با داشتن طويل ترين رشته سيمها، ارتعاشي شبيه ساز ويول باس دارد.
چنگهاي با اندازه متوسط يادآور صداي سلو Cello يا چنگ پوأبي sharp، pubi هستند. اين صدا بيشتر شباهت به صداي گيتارهاي کوچک را دارد.
سه نمونه از اين سازها در دانشگاه برکلي (کاليفرنيا) توسط پروفسور روبرت.ر.براون Robert.R.Brown بازسازي شده اند. تا آنجاييکه اطلاع داريم تا کنون هيچ کدام از چنگهاي کوچک اور بازسازي نشده اند. اما به احتمال آنها نيز داراي رشته هاي طويل بوده و در اثر ارتعاش صدايي شبيه به چنگ پوآبي توليد مي کرده اند. چه دليل منطقي براي بازسازي اين سازها وجود دارد؟ چه ارتباطي بين صداهاي مشابه در موسيقي بين النهرين ملاحظه مي شود؟
واضح ترين و ساده ترين پاسخي که در برابر اين سئوالها مي توانيم بدهيم اين است که فواصل و نغمات استخراج شده از متون موسيقيايي اور به وسيله شُل و سفت کردن سيمهاي اين سازها يا به عبارتي تغيير کوک حاصل مي شده است.
عامل مهم ديگر که بايد به آن اشاره کرد اين است که مايه (تناليته) هر کدام از اين گامها با توليد انواع صداها و هارموني حاصله از سيمها بدست مي آمده است.
ما هرگز نمي توانيم به طور دقيق از چگونگي کار نوازندگان و خوانندگان دنياي باستان آگاهي پيدا کنيم آيا آنها تنها با يک کوک کار مي کرده اند يا اينکه در هنگام اجراي قطعات، کودک را عوض مي کرده اند؟ در تالار موزه دانشگاه پنسيلوانيا، چنگهاي اور به نمايش گذاشته شده اند. برخي از محققين اعتقاد دارند صدايي که به وسيله آنها توليد مي شده، شباهت به، موسيقي غربي دارد که مطمئناً اين گفته نمي تواند درست باشد. زيرا ما در واقع هيچ مدرک مستندي مبني بر اثبات شباهت موسيقي دنياي باستان (خاور نزديک) با موسيقي غربي، در دست نداريم. اگرچه از فواصل و نغمات مشابه در دنياي باستان و جهان غرب آگاهي داريم اما بايد به دو نکته توجه داشته باشيم نخست آنکه گوش انسان باستان نيز ساختماني مشابه با گوش انسان امروز داشته است. ديگر آنکه وجود يک يا دو گام مشابه، دليل کافي بر وجود تشابهات کلي بين اين دو نوع موسيقي نخواهد بود.
ساکنين بين النهرين نيز به خوبي مي توانسته اند اصوات همصدا Consonance را تشخيص بدهند. فواصل مطبوع مانند فاصله چهارم و پنجم را نيز به خوبي ما درک مي کرده اند. موسيقي دانان آنها نيز از ترکيب مجموعه تنها، مقامهاي زيبا و فرمهاي دلنشين مي آفريده اند.
در سازهاي زهي براي ايجاد نغمات و الحان، به صورت جفت يا دو سيمه از سيمها استفاده مي شده، با قبول اين فرض مي توان گفت که دو سيم به صورت هم کوک مورد استفاده قرار مي گرفته اند.
تشريح جزييات
در دانشگاه برکلي نمونه چنگ تزيين شده با سنگ لاجورد بدست کارشناس برجسته اِلي ريچمان Eli.Richman از اهالي آتلانتا، ساخته شده است.
بيوه او ژوزفين ريچمان، چندين سال پيش مجموعه موزه برکلي متعلق به دانشگاه کاليفرنيا را به من (نويسنده) واگذار کرد. آقاي ريچمان نظريه بازسازي سازها را در 1970م. ارايه کرده بود.اولين کار او در موزه دانشگاه فيلادلفيا به نمايش درآمد. در اين اثر ريچمان از گوشي هاي چوبي شبيه گوشي گيتارو ويلون، براي کوک کردن سيمها، که در واقع کار بسياري مشکلي است، استفاده کرده بود. ظاهر نمونه هاي بازسازي شده کمي زشت و خشن به نظر مي رسد اما با کمک گوشي هاي چوبي لحن زيبايي توليد مي کنند.
در بعضي از تصاوير بجاي مانده از چنگها مشاهده مي شود که در قسمت رأس ساز،در امتداد رشته ها قطعاتي تعبيه شده که درواقع سيمها به ان متصل هستند و ظاهراً عمل کوک کردن با پيچاندن اين قطعات انجام مي شده است احتمالاً چنگ قايقي شکل به دست آمده از اور نيز با همين روش کوک مي شده است.
در حال حاضر سازهاي مشابه چنگ در آفريقا و ديگر نقاط جهان مورد استفاده قرار مي گيرند، اين قبيل سازها را مي توانيم در موزه هاي مردم شناسي نيز بيابيم.
در نمونه بازسازي شده از چنگ قايقي شکل (که گوزني در کنار آن ايستاده) ملاحظه مي شود که از ميان سوراخ باريک سه گوشه تعداد سيزده رشته سيم عبور داده شده است. ظاهراً به نظر مي رسد که سيمها بدون تکيه گاه هستند. اما منطقي ترين فرضيه اي که در اين رابطه مي توانيم بپذيريم اين است که هر کدام از سيمها داراي نقطه اتصالي در سوراخ هستند و به طور عمودي به آن پيچيده شده اند.و در قسمت فوقاني نيز به لبه بالايي ساز يا به عبارتي به گوشي ها متصل هستند. به اين ترتيب هر کدام از سيمها امتداد پيدا کرده و محکم کشيده شده و به طرز دلخواه قابل کوک کردن هستند. در موزه دانشگاه مجموعه اي از سازهاي آفريقايي و چنگهاي ديگر نواحي نيز نگهداري مي شود.
در اين سازها نيز همانگونه که به نظر مي آيد سيمها به طور محکم به انتهاي ساز متصل هستند بنابراين مي توانيم با توجه به اين نمونه ها، وجود سوراخ مثلثي شکل در جعبه صوتي چنگ نقره اور را بپذيريم.درنتيجه کاوشها و پژوهشهاي انجام شده و بازسازي سازهاي باستاني اطلاعات قابل توجهي از متون و اشياء بدست آورده ايم.
منبع:فصلنامه آثار ش2