آداب قبل از ازدواج


 





 
توصيه: شرط دوران عزب(1) آن است که چشم را از ناشايست بازداري وناديدني نبيني، و به ناانديشيدني نينديشي، وآتش شهوت را بنشاني، و دل از مشغولي به زيبا رويان نگاه داري، و هواي نفس را بازگو نکني، تا مقبول باشي.(2)
توصيه: هيچ لشکر از لشکرهاي شهوت نيست، الّا که آتش آن را به تلاش مي توان نشاند؛ زيرا آفتي که در تو است و سيلتِ دفع آن هم با تو باشد، و براي زائل شدن شهوت تو، نياز به حضور غيري نيست. و زوال شهوت به دو چيز باشد: يکي آنچه آدمي از عهده آن برمي آيد، وديگر، آنچه با تلاش و کوشش به دست بر نمي آيد. آنچه اندر توان آدمي است، گرسنگي باشد، و آنچه ازتوان بيرون باشد يا خوفي بيقرار است، يا حبّي صادق که خداوند خود اندراجزاي جسد پراکند.(3)
نکته: بدان که اندر اين شهوت نيز افراط هست و تفريط و ميانه روي. افراط آن بود که چنان شود که از زشت کاري ها شرم ندارد وهمگي خويش در کارشهوت کند. و چون چنين بود شکستن ان واجب بود به روزه، و اگر شکسته نشود زن گيرد. و تفريط آن بود که شهوت به کلي کنار نهد و اين نقصان بود. و اعتدال آن بود که شهوت، در اختياربود. و کس بود که چيزها خورد تا شهوت وي زيادت شود، و اين از جهل بود و مَثَل وي چون کسي بود که آشيان زنبور به هم زند تا اندر وي افتند و وي را بگزند. مگر کسي که زن گرفته باشد و مقصود وي نگاه داشتن جانب زنان بود، که پناه گاه ايشان مردانند.(4 )
نکته و توصيه: يکي از آفات شهوت، عشق است، و سبب آن معصيت هاي بسيار باشد؛ و اگر اندر آغاز آن احتياط نکند، اختيار از دست بيرون شود. و احتياط ، نگاه داشتن چشم است. اگر تصادفاً چشم بيفتد، دگر بار نگاه داشتن آن آسان بود؛ اما اگر چشم بر ندارد، باز ايستادن دشوار بود. مَثَلِ نفس اندر آن، چون ستوري (5) است که ابتدا قصد رفتن به سويي کند، عنان وي پيچيدن آسان باشد؛ و چون دربيراهه شد دنبال وي گرفتن و بيرون کشيدن دشوار بوَد. پس اصل، نگاه داشتن چشم است.(6)
توصيه: به حقيقت واجب بود دوري کردن از نظر کردن اندر جامه زنان و شنيدن بوي خوش از ايشان و شنيدن اواز ايشان؛ بلکه پيغام فرستادن و شنيدن و به جايي گذشتن که ممکن باشد که ايشان تو را بينند، اگر چه تو ايشانرا نبيني؛ که هر کجا جمال باشد، تخم شهوت و انديشه بد اندر دل افکند.(7)
و زن نيز ازمرد با جمال دوري بايد کند. و هر نظر که به قصد لذّت بود حرام بود و هر نظر که به شهوت بود - حتي اگر نظر بر جامه بود - حرام باشد. اما اگر چشم بي اختيار بيفتد، گناه نبود، و لکن نظر دوم حرام بود. (8)
نکته: و بدان، که هيچ تخم فساد، چون نشستن زنان و مردان اندر مجلس ها و مهماني ها نيست- به گونه اي که ميان ايشا حجابي نباشد.(9)
توصيه: حرام است بر زنان به چادر سپيد و روي بند پاکيزه و به عمده زيبا بسته بيرون شدن. و هر زن که چنين کند گناه کاراست؛ و شوهر و کسانِ وي که بدان راضي باشند، همه در آن گناه شريک باشند. هر شهوت و انديشه که اندر دل مردان حرکت کند وهر فساد که از آن خيزد، دين آن اندر گردن کسي باشد که بدان رضا داده بود. (10)
توصيه: روا نيست هيچ مرد را که جامه اي که زني داشته بود در پوشد به قصد شهوت، يا به شهوت دست به آن جامه زند يا ببويد؛ يا گل يا سيب يا چيزي که بدان لطف بنمايانند فرا زني دهد يا از وي بستاند؛ يا سخن خوش و نرم گويد و روا نيست زن را که با مرد بيگانه سخن گويد، الا درشت و به متانت.(11)
توصيه: بدان، که هر زن و کودک که اندر راهگذر پيش آيد، شيطان تقاضا کند که اندر نگر تا چگونه است؟ بايد که با شيطان گويد: چرا نگرم؟ اگر زشت باشد رنجور شوم و زشت کار، و اگر نيکو بود چون حلال من نيست گناه کار شوم و حسرت و رنج با من بماند، و اگر از پس وي بروم، عمر و دين بر سر شهوت دهم و ممکن است که به مقصود نرسم.(12)

پی نوشت ها :
 

1ـ عزب: مجرد، بي جفت.
2ـ کشف المحجوب، ص537.
3ـ همان،ص535
4ـ کيمياي سعادت، ج2، ص55.
5ـ ستور: حيوانات خانگي خصوصاً اسب و الاغ.
6ـ همان، ص55.
7ـ همان، ص61.
8ـ همان.
9ـ کيمياي سعادت، ج2، ص61.
10ـ همان.
11ـ همان، ص62.
12ـ کيمياي سعادت، ج2، ص62.
 

منبع:گنجينه ش 81