تربیت فرزند در پرتو دین (1)
تربیت فرزند در پرتو دین (1)
منبع : سایت راسخون
چکیده :
تربیت ، فرزند ، دین ، پرورش ، تزکیه ، فطرت
مقدمه :
براین اساس مفهوم تربیت با فطرت و جوهرة اصلی و ذات انسان ارتباط پیدا می کند و تربیت ، تنها حرف ایجاد تغییر رفتار و یا شکوفایی استعداد نیست ؛ بلکه شکوفایی استعدادهای بالقوه در جهت خاص و منطبق بر فطرت است. از سوی دیگر انسان موجودی است اثرگذار و اثر پذیر و نفس او از ابتدای کودکی ، صاف و بی آلایش است و می تواند تحت تعلیم و تربیت قرار گیرد. از میان عوامل تربیتی ، خانواده تأثیر بیشتری در پرورش انسان های متفکر ، آگاه متدین دارد. اگر ابعاد این نهاد مقدس به درستی تحلیل شود، معلوم می گردد که سلامت و پویایی جامعه تا چه حد، به سلامت و پویایی آن وابسته است .
در این تحقیق سعی بر آن است که به بررسی کودک در پرتو تعالیم دینی پرداخته شود. مقصد اصلی در تربیت دینی ، مذهبی بار آوردن فرد است ، به گونه ای که به تعالیم مذهب ، مؤمن و معتقد بوده ، اسلام را به عنوان مکتبی سازنده و حیاتبخش بپذیرد و به احکام و برنامه های آن به درستی عمل نماید. به عبارتی دیگر هدف تربیت دینی در مکتب آسمانی اسلام ، رسانیدن انسان به کمال و نیل به مقام قرب ربوی است و از آنجا که هر کودکی ، با فطرت دینی زاده و ریشه های دین باوری در عمق جان او به قضای حکیمانة الهی به ودیعه گذارده شده وظیفة تربیت ، نه تحمیل باورهای دینی بلکه به فعلیت رساندن این فطرت خداجو و الهی است که باید با روشنگری کامل مسائل دینی و تبیین یعنی بصیرت نسبت به چرایی و حکمت امور همراه باشد .
فصل اول :
كليـات تحـقيق
تربیت ازعواملی همچون محیط وساختارفرهنگی خانواده ،محیط آموزشی،محیط جامعه و...تأثیرفراوان می پذیرد.
تربیت صحیح وثمربخش تاحدود زیادی درگرواین است که پدران ومادران ازابتدای کودکی وحتی قبل ازتولد کودک،به این مهم توجه داشته ونهایت تلاش خود رادرجهت تربیت فرزندی صالح به کارگیرند.
زیرا بهترین زمان برای تربیت ،دوران کودکی است. تربیت کودک درواقع به معنای انسان سازی است واین امربه خودی خود،امری بسیارمهم است تا جایی که هدف ازارسال رسل وبعثت انبیاءالهی چیزی جزتربیت صحیح و انسان سازی نیست.
اگربخواهیم جامعه ای انسانی وسالم داشته باشیم،بایستی ابتدا ازفرد آغاز کنیم وبدانیم که اساس ساختن افراد درکودکی وبه دست پدرومادراست.
ازنظراسلام،تربیت اخلاقی فرزندان،حتی ازتأمین حوائج جسمانی وتغذیة مادی آنان مهم تراست وعلاوه براینکه یک وظیفة ومسئولیت انسانی است،یک تکلیف شرعی نیزمی باشد.به دلیل اینکه تربیت کارساده ای نیست،بلکه فن بسیارظریف وحساسی است که بکاردانی ،اطلاعات ،تجربه وبردباری نیازدارد،بنابراین والدین درمسیرانجام این وظیفة مهم موفق ترند که ازآگاهیهای لازم دراین زمینه ،به خصوص درزمینة تربیت دینی وبرنامه های آن برخوردارباشند.
برای پرداختن به تربیت دینی وآگاه شدن ازلوازم وبرنامه های آن ،ابتدا لازم است معنا ومفهوم تربیت را بررسی نموده ،سپس به تربیت دینی واهداف ولوازم آن بپردازیم .
تربیت عبارتست ازسازندگی وپرورش شخصیت ،به این معنا که بواسطة تربیت ،می توان استعدادها ونیروهای گوناگون درونی افراد را پرورش داده وآنها را به سوی کمال نسبی درتمام ابعاد روحی،روانی واخلاقی وعلمی هدایت نمود.
درواقع تربیت ،شکوفایی استعدادهای فطری وبالقوه درجهت خاص ومنطبق برفطرت است وتربیت صحیح نتیجة مراقبتها ونظارتهای مربی آگاه ورشد یافته ای است که تلاش می کند قابلیتهای نهفتة فردی را به شکوفایی برساند.
درتعریف تربیت دینی آمده است که تربیت دینی به معنای مجموعه دگرگونیهایی است ،درفکروعقیدة فرد به منظورایجادنوع خاصی ازعمل ورفتارکه متکی برضوابط مذهب باشد.
تربیت دینی زمینه هایی رابرای دینی بارآوردن فرد ومقّید نمودن او به فرامین دین اسلام فراهم می نماید ومربوط به حوزة عقاید واحکام عبادی است باتوجه به فطرت پاک کودکان وبرمبنای دستورات تربیتی دین اسلام،یکی ازسنگین ترین وظایف پدرومادر،ایجاد این گونه زمینه ها وبوجود آوردن چنین تغییراتی است.
زیرا اسلام به عنوان یک دین کامل تمام برنامه های لازم وضروری برای تربیت صحیح را به همراه راهنمایانی دراختیارانسان قرارداده است.
هدف اصلی ومهم تربیت دینی ،درنظام تربیت اسلامی ،مذهبی بارآوردن فرزند ورساندن او به مقام اطاعت وعبودیت الهی است ودرنهایت رسیدن به کمال ونیل به مقام قرب الهی؛ که این امرمیسرنیست مگرباپرورش وتقویت روح هدایت پذیری درفرزندان وایجاد ایمان وتقوای مستمردرآنان .
پدرومادر،که مهمترین واولین نقش را درتربیت دینی فرزندان ایفا می کنند،خود باید ازتربیت کامل ودرستی ازلحاظ دینی برخوردار باشند تا بتوانند آن چنان که شایسته است ،فرزندان خود را درمسیردین اسلام تربیت نمایند وبه هدف نهایی برسانند.
برای این امرنه تنها لازم است که والدین آگاهی وشناخت لازم را نسبت به دین اسلام کسب نمایند بلکه باید خود را علماً وعملاً به این نوع تربیت آراسته نموده باشند،تادرپرتو این شناخت وعمل به آن فرزندان صالح وپرثمربه جامعه هدیه نمایند.
تربیت دینی کودک آن هم دربسترخانواده،موضوعی است که بواسطة هریک ازمؤلفه های خودیعنی دین،تربیت ،دوران کودکی وخانواده دارای اهمیت بسیاری است:
1ـ دین : بشرهمواره به دنبال دستیابی به بهترین راه وروش برای سامان دادن به زندگی خود بوده وهست ودرهرعصری دین راهگشای او دراین امربوده است.
ازسوی دیگردرمیان ادیان مختلف ،دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی،جامع ترین برنامه ها رابرای حیات بشری دراختیارانسان قرارمی دهد.
2ـ تربیت : که همان عامل نهادینه کردن برنامه های دینی درتمام ابعاد زندگی بشراست.
3ـ دوران کودکی: که دوران اثرپذیری ونقش پذیری است؛نقشهایی که تا پایان عمرنیزازصفحة دل فرد پاک نخواهد شد.
4ـ خانواده : که تأثیر تربیتی این نهاد برکودک ،به دلیل رابطة خاص عاطفی بین اعضای آن ازبدوتولد ،آشکاروغیرقابل انکاراست.
علاوه براهمیت ذاتی این موضوع مسائل دیگری نیزسبب افزایش ضرورت بحث دراین مورد شده است: درجهان امروزباوجود وسایل ارتباط جمعی همچون اینترنت وماهواره ،مرزهای فرهنگی کاملاً برداشته شده وفرهنگهای غیردینی نیزدرحوزة عقاید ما وارد گردیده است ،رسانه های غربی با انگیزة استعمارنو به ترویج فساد وبی بندوباری می پردازند؛باوجود این عوامل دین درمعرض آماج شبهات وتردیدها قرار گرفته است.
همة این مسائل وظیفة تربیت دینی را سنگین ترازگذشته می سازد. درنتیجه لزوم شناخت آن را نیزافزایش می دهد.
پرسش اصلی
تربیت دینی کودک ازدیدگاه اسلام چگونه است؟
پرسش های فرعی
1. تربیت دینی کودک ازچه زمانی باید آغازشود؟
2. عوامل مؤثردرتربیت دینی کودک کدامند؟
3. الگوهای معرفی شده ازدیدگاه اسلام چه الگوهایی می باشند؟
4. مسیرتربیت کودک چه مسیری است وچه مراحلی درآن باید طی شود؟
5. اصول و شیوه های تربیت کودک کدامند؟
6. دیدگاه معصومین (علیهم السلام) درمورد تربیت چیست؟
7. فرضیه تحقیق :تربیت فرزندان مرتبط با آموزه های دینی است .
فصل دوم :
جایگاه تربیت دینی فرزندان در اسلام
مفهوم تربیت
فیلسوف ومورخ نامی فرانسوی دکتر«گستاولوبون » می گوید: «تعلیم غیرازتربیت است .تعلیم قوة حافظه را توانگرمی سازد وتربیت درانسان،خصلتهای مفید تولید کرده ،غلبه کردن برخصلتهای مضّر را به اویاد می دهد.»(1)
ازجمله تفاوتهای تعلیم با تربیت این است که تربیت شامل نبات حیوان وانسان می شود اما تعلیم به عنوان یکی ازابزارتربیت فقط شامل حیوان وانسان شده ـ البته درانسان درسطح وسیع وعمیق ودرحیوان به شکل سطحی به کارمی رودـ ودرمورد گیاهان اصلاً معنی ندارد.
کارتربیت این است که استعدادها ونیروهای گوناگون انسان را پرورش می دهد واو را به سوی کمال نسبی درتمام ابعاد جسمی ،روحی،اخلاقی وعلمی هدایت می نماید ؛اما کارتعلیم تلقین وانتقال یک سلسله معلومات به ذهن متعلم است وبه بیان دیگرمربی کسی است که انسان را دربه فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه یاری می نماید،ولی معلم کسی است که آنچه را که انسان نمی داند به اومی آموزد.(2)
تربیت درواقع عبارتست ازفراهم نمودن زمینه ها وعوامل برای به فعلیت رساندن وشکوفانمودن استعدادهای انسان درجهت مطلوب.(3)
تعریف فوق حاکی ازاین مطلب است که انسان دارای استعدادهای نهفته ای است که تا تربیت صحیح نباشد این استعدادها شکوفا نمی شود.
پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند:
«النّاسُ مَعَادِنٌ ،کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّهِ(4)؛مردم معدنهایی هستند ،همچون معادن طلا ونقره».
تربیت صحیح می تواند این معادن گران قیمت را مورد بهره برداری قراردهدواین استعدادهای نهفته را بارور نماید.
استاد شهید مرتضی مطهری درتعریف تربیت آورده اند:
تربیت عبارتست ازپرورش دادن ،یعنی به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی که دریک شی ءوجود داردوبه این جهت ،تربیت فقط درمورد جاندارصادق است. یعنی گیاه وحیوان وانسان واگردرمورد غیرجانداراین کلمه را به کار بریم مجازاً به کاربرده ایم نه به مفهوم واقعی. به عبارت دیگریک فلز رانمی شود آن طورکه یک حیوان یاانسان را پرورش می د هند،پرورش داد.
این پرورش دادنها درمورد موجودات زنده به معنای شکوفا کردن استعدادهای درونی آن موجود است.ازهمین جا معلوم می شود که تربیت باید تابع وپیرو فطرت باشد، یعنی تابع طبیعت وسرشت آن شیء.(5)
ژان ژاک نیزمی گوید :
«تربیت علمی است که فرد را دردایرة استعدادهای مادرزاد،پرورش می دهد.»(6)
اهمیت و ارزش تربیت
«هیچ پدری بخششی بهترازادب نیکو به فرزندش ننموده است».(7)
تربیت یکی ازدورکن مهم سعادت بشراست،تمام خوشبختی ها وبدبختی های جسمی وروحی وروانی یک فرد،یک خانواده ، یک جامعه وخلاصه تمام مردم روی کرة زمین متکی به دوپایه است:
یکی اصل وراثت ودیگری اصل تربیت.
تربیت نه تنها برای دنیای انسان مفیداست بلکه سعادت آخرت رانیزتأمین می نماید. ازاین رو اهمیت وضرورت تربیت برکسی پوشیده نیست.
هیچ مکتب وگروهی نیست که اهمیت این امررا انکارنماید.(8)
افلاطون می گوید: «.....دراثر تربیت ،جسم وروح انسان،به بلندترین پایة جمال وکمال می رسد.بنابراین عالی ترومقدس ترازتربیت فنی نیست.»(9)
تربیت از منظر قرآن
«لَقَد مَنَّ الله عَلیَ المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسُولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوُاعَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَهَ(10) ؛ خداوند برمؤمنان منت نهاد که رسولی ازخودآنان درمیانشان فرستادتا آیات خدا را برآنها تلاوت کند ونفوس آنان را تزکیه نمایدوکتاب وحکمت به ایشان بیاموزد».
دونکته ای که دراین آیه شایان توجه است ،اول اینکه : یکی ازاهداف مهم بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله ) تزکیه واصلاح نفوس و [درواقع تربیت] است.
دوم اینکه : تزکیه قبل ازتعلیم آمده است؛یعنی پرورش قبل ازآموزش . درباب تربیت ،تزکیه اولین مرحله است.
زیرا تزکیه به معنای پا ک کردن وپیراستن ازآلودگیهاست وبردیگر مراحل تربیت مقدم می باشد. تازمینه را برای رشد آماده نسازیم ،رشد حاصل نمی شود .
واژة تزکیه با اینکه منع وابائی ندارد که هم درمورد جنبه های روحانی وهم جنبه های جسمانی به کاررود،ولی درقرآن ،فقط درمورد نفس وروح وجنبه های معنوی انسان به کاررفته است.(11)
ازجمله : «قَداَفلَحَ مَن زَکّیها وَقَد خَابَ مَن دَسّیها ».(12)
«آنکه خویشتن را تزکیه کند،رستگاراست وآن که خود راغوطه وردرمعاصی کند،نومید ومأیوس می گردد.»
ماهیت تربیت دینی
معنای ساده ترتربیت دینی،به کارگیری تواناییهای آدمی برای نیل به قرب الهی وجهت گیری به سمت اهداف متعالی است.(15)
اهداف تربیت دینی
یعنی اسلام را به عنوان یک مکتب سازنده وحیات بخش بپذیرد وتعالیم آن را ،به صورت افکاراصیل وتحرک انگیزدرخود پذیرا باشد.(16)
پس باید شوروشوق فطری کودک رانسبت به جمال وجلال الهی پرورش داده وازرهگذرآن ،فضایل اخلاقی را به ملکات اخلاقی مبدل ساخت.(17)
به زبان روشن تر،هدف تربیت دینی درمکتب آسمانی اسلام،رسانیدن انسان به کمال ونیل به مقام قرب ربوبی است.
ورسیدن به قرب الهی درگروایمان وتقوای مستمروایجاد،تقویت وپرورش روح هدایت پذیری درافراداست.(18)
آنچه سبب رسیدن به هدف نهایی می گردد،هدف واسطه نام دارد که مربوط به ارتباط انسان با خدا،خود ودیگران وجهان طبیعت است.
مقاصد کلی اهداف تربیت اسلامی :
2. ارتباط انسان با خود : اهداف تعلیم وتربیت اسلامی دراین خصوص باتوجه به ابعاد شناختی ،گرایشی وغرایز حیوانی بدین گونه قابل بیان است:
دربعد شناختی: پرورش قوة عقل، فراگیری علوم ومعارف ،تعالی اندیشه وخود شناسی .
دربعد گرایشی : پرورش حس حقیقت جویی،خداجویی ،فضیلت جویی،گرایش به جاودانگی وکمال جویی
درابعادمشترک بین انسان وحیوان: هدایت وتعدیل گرایشهای مشترک (گرسنگی،تشنگی ،خواب ومیل جنسی)
3. ارتباط با دیگران : رعایت حقوق اولیای معصوم ،جانشینان آنها،معلم ،شاگرد،والدین همسر،فرزند وسایرمردم ونظام اسلامی.
4. ارتباط با طبیعت : شناخت وبهره وری نیکو ازآن.(19)
ضرورت تربیت دینی دردوران کودکی
درواقع اساس وپایة اصلی شکل گیری شخصیت انسان، درکودکی ومخصوصاً هفت سال اول زندگی است.
همان دوران حساسی که کودک درکناروالدین به سرمی برد ورشدمی کند .حضرت علی (علیه السلام) به فرزند بزرگوارش امام مجتبی (علیه السلام ) فرمود:
«قلب کودک مانند زمین بی گیاه است؛هرچه براو عرضه شود می پذیرد.
به همین جهت من قبل ازاینکه قلب توسخت شود ودلت مشغول گردد،به تأدب تو اقدام نمودم ».(20)
مهمترین دلیل اهمیت تربیت درکودکی این است که قلب کودک که باید «عرش الرحمان»(21) گردد،دراین دوران خالی ازهرچیزی است وهنوزبه سیاهی وپلیدی گناهان،آلوده نشده است.
دراین سالها ،اندیشه ودل کودک مانندزمینی است که هنوزبذری درآن کشت نشده وهرچه درآن بکارند به بارخواهد نشست .
بنابراین می توان هرگونه صفات اخلاقی واجتماعی را درکودک پروراند.درقلبی که خالی است هم می توان ایمان وصداقت کاشت هم کفرودروغ .....
دلیل دیگراین که ،دراین دوران ،هنوزذهن کودک باآموزشهای بی فایده ومسائل معیشتی ودنیوی مشغول نگردیده است. کودک فارغ ازهمة این افکارمی تواند به راحتی ازآموزشها وتربیت لازم بهره مند شود.
ازاین روامام به فرزندش فرمود: من تربیت تو رادراین دوران آغازکردم تا تو مجبوربه کسب تجربه ای دوباره نشوی وبخواهی رنج وزحمت کسب تجربه مجدد راتحمل کنی .یادآوری این نکته ضرروی است که منظـورامام علی (علیه السلام) ازخـالی بودن قلـب کودک وتشـبیه آن به زمین خالی،خالی بودن مطلق آن نیست ،چرا که نقش وراثت ازنظراسلام ،قابل چشم پوشی نیست ودرتربیت کودک مؤثرخواهدبود.
بلکه مقصود استعداد رویاندن ورویش است.
زیرا کودکان دارای استعدادهای فراوانند ودرعین حال چون ازتربیت مستقیم وتأثیرآموزشهای محیطی،خالی اند،بهتروراحت ترمی توان آنها را تربیت کرد.(22)
تربیت دینی که ازمهم ترین ابعاد تربیت است،برای کودک امری ضروری ولازم می باشد واین ضرورت لااقل ازدودید فردی واجتماعی،قابل رسیدگی است.
ازلحاظ فردی ،مذهب پایه ومایة همة جوانب وابعاد زندگی فرد وسبب بسیاری ازرشد ها وانحطاطهاست .
چه بسیارند کودکانی که د رسایة بی توجهی اولیاء خود،درجنبه های عقیدتی ومذهبی،دچارمشکل شده وبه جای آنکه عضوی مفید به حال خود وجامعه باشند به افرادی خائن وبی بند وبارتبدیل گردیده اند.
تربیت دینی ،کنترلی برای اخلاق وضابطه ای برای رشد معنویت وآرمان گرایی است.دین می تواند،تقویت کنندة جنبة اخلاقی طفل باشد وزمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد وکودک را ازاضطرابها ووسوسه ها وسایرعوامل هلا ک کننده برهاند وآرامشی نسبی برای او ایجاد نماید.
درجنبة اجتماعی نیزمذهب،عامل انس والفت است وزمینه را برای انسان دوستی واستحکام بخشیدن به روابط بوجود می آورد.
دین عاملی است کنترلی برای فرد که هم خویشتن را ازآزاردیگران حفظ کند وهم اذیت وآزارش به دیگران نرسد ودرحب وبغض های اجتماعی،خدا را فراموش ننمایند.
اگربرنامه های سازندة دین برای خانواده ،اقتصاد،سیاست ،آموزش وپرورش ،تعیین برنامة حیات اجتماعی ،درعرصة ملی وبین المللی شناخته شود،تربیت دینی کودکان امری ضروری واجتناب ناپذیرشمرده خواهدشد.(23)
آغاز تربیت از دیدگاه اسلام
زیرا یکی ازقوانین ثابت ومسلمی که هم دین آن را تأیید کرده وهم علم،قانون وراثت وانتقال ویژگیهای جسمی واخلاقی والدین وحتی اجداد به فرزندان است.(24)
بسیاری ازمردم نمی دانند که آغاز تربیت چه وقت است.عده ای ازوالدین گمان می کنند، تربیت اززمانی شروع می شود که سه سال بچه تمام می شود وگروهی تصورمی کنند،اززمانی آغاز می شود که کودک خوب وبد را تشخیص می دهد.
اما این تصورات اشتباه است؛باید بدانیم که وقتی سه سال کودک تمام می شود،حدود 75 درصد ازصفات خوب او ساخته شده ورشد مغزاونیزروبه پایان است.
ازنظراسلام همانطورکه ذکرشدآغاز تربیت سالها پیش ازتولد کودک است.درمیان روانشناسان دراین مورد اختلاف نظروجود دارد.
عده ای آغاز تربیت را قبل ازتولد وگروهی اززمان تولد می دانند.
ژان ژاک می گوید:
«تربیت اززمان تولد آدمی،شروع می شود ؛فرزندانسان قبل ازسخن گفتن وشنیدن، به یادگرفتن مشغول است».(25) یکی ازروانشناسان می نویسد: «ازحکیمی پرسیدند: ازچه زمانی تربیت را باید آغازکرد؟
درپاسخ گفت : ازبیست سال قبل ازتولد!واگربه نتیجة لازم نرسیدید ،معلوم می شود که باید زودترازآن شروع می شده است».(26)
زمینه های تربیت دینی در کودکان
تبعیت کودک ازالگودرهمة سنین مهم است؛اما درسنین شش تا دوازده سالگی اهمیت بیشتری پیدامی کند.
اعمال کودک دراین سنین ،اغلب انعکاسی وتقلیدی است.زیرا قوة باصرة او برسایرقوا تسلط دارد.چشم وگوش برای کودک چونان دریچه ای است که به طورمستمرمی بیند ومی شنود وذهنش همانند آیینه ،ازمشاهدات خود ،الگوگرفته وصورت می پذیرد.
خانواده باید ازاین غریزه استفاده درست نموده وازانحراف آن جلوگیری کندبه همین جهت است که پیامبراکرم (صلی اله علیه و آله)،ازمباشرت باهمسردرمقابل فرزند نهی کرده ومی فرماید:
«اگرکودکی درگهواره نگاه می کند،مردنباید نزد همسرخود برود.»(27)
لذا اولیاء مسئول وآگاه،برای تربیت فرزندان،ازهیچ فرصتی حتی مأنوس کردن آنها با اصوات ومناظرنیک ،غفلت نمی ورزند.(28)
به این دلیل که کودک برای شخصیت فرد ارزش قائل است وخود را دوست می دارد،می توان به خوبی درشخصیت او نفوذکرد وبا ارزنده سازی وبرانگیختن عزت نفس وی ،درجهت تعالی مثبت او،تلاش نمود.حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
«یادآوری زیادنقاط مثبت وخوب رفتاروکارهای افراد،موجب تحرک اشخاص شجاع وبرانگیختن افراد دلسرد ومسامحه کاربه رفتارمثبت خواهد شد.»(29)
دوران کودکی ،دوران کنجکاوی وپرسش است واین حالت درسن سه سالگی به اوج خود می رسد.لذا دراین دوره کلمات (چراوچگونه) زیادازآنان شنیده می شود.این پرسشها ازموضوعات بسیارساده وکم اهمیت شروع شده وبه تدریج به سؤالات پیچیده ای منتهی می گردد.
کودک ،در زمینه های مختلف به سؤال می پردازد تا دامنة اطلاعات خود را وسیع ترسازد. این پرسشها ،نشانة علاقه مندی او به مستدل کردن اطلاعات مذهبی است وبرای مربی به عنوان نقطة مثبتی شمرده می شود.
هرکودکی با فطرت دینی زاده شده است وریشه های دین باوری درعمق جان او به قضای حکیمانة خداوند متعال ،وجود دارد.
جنبه های فطری، کودک را وامی دارد که مسائل را دریابد،حقایق مذهبی را دوست بداردوبه نیک وبد امورآنچنان که باید،پایبند گردد.
وظیفة تربیت ،نه تحمیل کردن باورهای دینی ،که به فعلیت رساندن فطرت است.
فطرت بااین صیغه ،فقط دریک آیه درقرآن آمده است،که درمورد انسان ودین می باشد.(30)
«فَأَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً ،فِطرَه الله الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لاَتَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ ....(31) ؛پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگارکن،این فطرتی است که خداوند انسانها را برآن آفریده؛دگرگونی درآفرینش الهی نیست...»
فطرت یعنی حالت ونوع خاصی ازآفرینش ،یعنی انسان به نوع خاصی ازسرشت وطبیعت آفریده شده است که برای پذیرش این آمادگی دارد واگربه حال طبیعی خود رها شود ،همان را ه را انتخاب می کند؛ مگراینکه ،عوامل خارجی اورا ازراهش منحرف کنند.(32)
بنابراین والدین باید نهایت بهره را ازاین خصوصیت کودک،درجهت تربیت ،ببرند.
درسنین هشت سالگی به بعد،شوقی درکودک پدیدمی آید که برای تکامل روانی خود تلاش کند وجنبه هایی ازابعاد وجودی خویش را که مخفی بوده است ،آشکارنماید.
تأثیراین خصوصیت کودک درتربیت دینی اوغیرقابل انکاراست.درمجموع کودک ،دارای خصوصیات بسیاری است که هرمربی شایسته قبل ازاقدام به تربیت باید آنها را بشناسد.
مراحل تربیت دینی
کودکی که درسالهای اول زندگی با قرآن ونمازخواندن پدرومادرآشنا میگردد،درسه یا چهارسالگی درکنارآنها سجاده پهن کرده وبه تقلید ازپدرومادر،قیام ورکوع وسجود می نماید،کم کم زمینة انس والفت دینی دراو ایجاد می شود.
وقتی کودکی درکناریکی ازوالدین به نمازایستاد ورکوع وسجود نمود وسلام داد واو دستش را به گرمی فشرد وبوسه ای ازروی مهربه پیشانی کودک زد وبه اولبخند زد،به یادش می ماند. زمانیکه این حرکات را انجام دهد،ازپدرومادریک پاداش معنوی میگیرد.
کودکی که باوالدین به مسجد می رود وآنها مواظبند که به او سخت نگذرد وراحت وخوشحال بوده وماندن درمسجد خارج ازحوصلة او نباشد،این مراعاتها وظرافتها ،کودک را کم کم به نوعی تعلقات دینی گرایش خواهد داد.(33)
عادت عبارتست ازوابستگی شدید فکری،عاطفی وجسمی به پدیده های درونی یا بیرونی که انفکاک ازآن مشکل وسبب ناراحتی گردد،که دراثرتوجه وتکرارشکل می گیرد.(34)
عادات مذهبی سبب می شود که فردخستگی و ناتوانی نداشته باشد واجرای برنامه ها به صورت عادی انجام گیرد.
وقتی کاری را بارها انجام داده وتکرارکرده باشیم باعث می شود ،این عمل درشخصیت انسان نفوذکرده و استوار و پایدارگردد.
مثل عادت به نظم ،سحرخیزی ،مسئولیت پذیری یا هرعادت دیگری.ازخصوصیات مهم دورة کودکی عادت پذیری است.
اگروالدین همت نمایند وعادات ارزشمندی را درفرزندان خود بوجود آورند،درسالهای بعد نیازبه صرف نیرویا هزینة فراوان نخواهند بود.از آن جا که کودکان قدرت انعطاف پذیری بیشتری دارند ، از رفتارهای والدین تاثیر زیادی می پذیرند و با سرعت بیشتری به عادات مذهبی دست پیدامی کنند.
بردن کودکان به مساجد ،بیدارنمودن آنها ،صبح کمی زودتربرای خواندن نمازوآموزش آنها برای حفظ سوره های کوچک قرآن درحد ظرفیت شان ،همراه با جاذبه هایی که مابرای آنها ایجادمی نماییم،باعث عادت نمودن کودکان به انجام این قبیل مسائل می شود که درسالهای بعدی درزندگی آنها تأثیرات مثبتی خواهد گذاشت.
البته باید توجه داشت که عادت دادن کودکان به این امور،باید ازروی میل وعلاقه آنها باشد تا اثرات مثبت خود را بگذارد وگرنه ممکن است باعث ایجاد اثرات منفی درکودک شود.(35)
درسالهای اول زندگی،کودک با آداب دینی انس می گیرد وعادات دینی دراو بوجود می آید .
درسالهای بعد،یعنی سنین نوجوانی،که بهترین دوران برای آموزش مسائل دینی وتأدب به آداب اسلامی است ،باید ازطریق استدلال وتحلیل مسائل دینی با ذهن آمادة او ارتباط برقرارنمود.
وبه پرسشهایی که درمورد دین دارد،پاسخ درست داد.دراین مرحله باید تکالیف و وظایف مربوط به سن بلوغ را به آنها آموزش داد.
در همین مرحله است که نوجوان می خواهد حکمت وعلت مسائل را بداند.
والدین موظفند او را در این جهت هدایت نمایند و از شواهد و نمونه های روشن برای اواستفاده کنند.
البته پدرومادربایدخودشان به مسائل دینی کاملاً آشنا باشند تا با استفاده ازقرآن واحادیث معصومین (علیهم السلام) و بزرگان دین و.... بتوانند پاسخهای شیرین وجذاب وقانع کننده به سؤالات آنها بدهند.(36)
اگردرمرحلة سوم معرفت دینی ایجاد شود،مرحلة چهارم یعنی عمل به آموخته های دینی امکان پذیراست.یعنی دین دروجود فرزند کاملاً متجلی می گردد وتمام کارها،گفتارورفتاروی جنبة دینی پیدا می کند ودرواقع شخصیت دینی او شکل می گیرد.(37)
وقتی شخصیت دینی کودک شکل گرفت ،ازیک نیروی درونی استفاده نموده وبه دنبال عشق برترحرکت میکند.این عشق برتر،عشق الهی است که اگربه آن رسید دیگربه سادگی تحت تأثیر جاذبه های نفسانی ودنیایی قرارنخواهد گرفت.(38)
پی نوشت ها :
. حسین کاظم زاده .راه نو.ص 27
2 . حبیب الله میرزایی ،تربیت فرزند،ص 23
3 . برداشت از تحقیق فاطمه ایرانپور ، رضا فرهادیان ، مبانی تعلیم و تربیت ، ص 4
4. نهج الفصاحه
5 . شهید مرتضی مطهری ،تعلیم وتربیت دراسلام،ص 33
6 . حسین کاظم زاده ،اصول اساسی فن تربیت ،ص 14
7 . ستورک حاکم ،ج4 ،ص 392
8 . سید علی حسینی زاده ،تربیت فرزند درسیرة اهل بیت (ع) ،ص 33
9- تربیت فرزند در پرتو رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، حبیب الله میرزایی
10 . آل عمران ،آیة 163
11- تربیت فرزند در پرتو رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
12- سوره شمس آیه 8و9
13 . خسروباقری ،چیستی تربیت دینی ،ص 7
14 . علی قائمی ،پرورش مذهبی واخلاقی کودکان ص 82
15 . ابوالفضل ساجدی،دین گریزی چرا،دین گرایی چه سان،ص 17
16 . علی قائمی ، همان ،ص 57
17 . حامد واحدی ،مقاله خانواده ونقش آن درتربیت دینی ،سایت راه روشن فردا
18 . محمد مهدی پورعلی فرد،روش تربیت دینی نسل جوان ونوجوان ،ص 19
19 . ابوالفضل ساجدی،دین گریزی چرا ،دین گرایی چه سان ،ص 44
20 . نهج البلاغه ،نامه 31
21 . محل وخانه خدای رحمان
22 . سید علی حسینی زاده،تربیت فرزند در سیره اهل بیت (ع) ،ص 33
23 . علی قائمی ،پرورش مذهبی واخلاقی درکودکان ،ص 41
24 . حبیب الله میرزایی ،تربیت فرزندان،ص 46
25 . اسلام وتعلیم وتربیت ،ج 1 ،ص 264
26 . راهنمای پدران ومادران،ج2 ،ص 21
27 . حسین نوری طبرسی ،مستدرک الوسایل ،ج 2، ص546
28 . مرتضی اردشیر،تربیت کودک دربیان پیامبراعظم ،ص 52
29 . نهج البلاغه ،کلام 53
30 . محمد فؤاد عبدالباقی ،معجم المفهرس ،ص 523
31 . سوره روم ،آیه 30
32 . برگرفته ازاستادشهید مرتضی مطهری ،فطرت ،ص 21 و19
33 . برگرفته ازمقاله جمال اسماعیلی سایت راسخون) www.Rasekhoon.ir (
34 . علی یزدری ،نقد باورهای غلط تربیتی ،ص 118
35. برگرفته ازمقاله جمال اسماعیلی سایت راسخون) www.Rasekhoon.ir (
36. همان
37 . همان
38 . علی قائمی ، پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان ، ص11
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}