جايگاه خليج فارس و درياي عمان در توسعة روابط اقتصادي هزاره هاي پيش از ميلاد (3)
جايگاه خليج فارس و درياي عمان در توسعة روابط اقتصادي هزاره هاي پيش از ميلاد (3)
جايگاه خليج فارس و درياي عمان در توسعة روابط اقتصادي هزاره هاي پيش از ميلاد (3)
نويسنده:جعفر چمنكار
دانشمندان پيشرفت بخشي از تمدن درة سند را نتيجه تعامل آن با تمدنهاي بين النهرين و خليج فارس مي دانند. (Alweis, 1964, p.78) آغاز تمدن شهرنشيني با توانايي نوشتن در درة سند، هنگامي بود كه با دولتهاي مجاور خليج فارس و درياي عمان، مناطق ساحلي مكران يا بلوچستان، جنوب ايران و بين النهرين ارتباطي گسترده برقرار كرد. بر اساس جدول گاهشماري بين النهرين اين رويدادها به طور مشخص با دورة اكادي قديم و مرحلة سوم اور همزمان است. (ملك شهميرزادي، ج1، 1375، ص 81).
در پايان هزارة سوم پ.م آغاز و گسترش تجارت دريايي با هند از راه خليج فارس نشان دهندة جابه جايي تجارت از راه خشكي شمال به مناطق كرانه اي آبي جنوب است. پيدايش گروههاي نژادي جديد در شمال ايران و در پي آن كُندي و يا توقف مبادلات تجاري از راه مناطق شمالي مي تواند يكي از دلايل جابه جايي مراكز داد و ستد باشد. در آغاز هزارة سوم پ.م ترك كردن پايگاهها در شمال بلوچستان و گسترش فرهنگ هاراپايي در امتداد كرانه هاي درياي عمان به سوي جنوب شرقي (هندوستان) و غرب تا مرزهاي ايران، چنين نظريه اي را تقويت مي كند. (مغول، 1369، ص 6-25). تقابل سومريان دورة جمدت نصر (3100 تا 2900پ.م) و ديگر تمدنهاي بين النهرين با مهاجمان عيلامي در روزگار نخستين پيدايش آنان كه استفاده از راههاي بازرگاني زميني را دشوار ساخت، به تجارت مستقيم با مناطق دوردست از راه آبراههاي جنوبي اهميت بيشتري بخشيد. (ولي پور، 1380، ص 33).
ملّوخه (ملوخ – ملوخا) از ديگر مناطقي بود كه در كتيبه هاي بين النهرين باستان به آن اشاره شده است كه بخشي از زنجيرة بازرگاني دريايي خليج فارس را در هزاره هاي پيش از ميلاد تشكيل مي داد. در بازشناسي محل دقيق اين تمدن آرايي گوناگون مطرح شده است. امروزه پژوهشگران ملّوخه را با تمدن درة سند (رياضي، 1374، ص 48)، سرزميني در شرق بين النهرين و به احتمال زياد در دهانة درة سند و شرق درياي عمان و يا مناطق جنوب شرقي ايران، بلوچستان تا منطقة بدخشان و كرانه هاي درياي عمان تا شرق خليج كامبي (مجيد زاده، پيكره هاي سومري ...، 1376، ص 13؛ مغول، 1369، ص 26) يكي مي دانند. آثار كشف شدة باستان شناسي مربوط به نيمة دوم هزارة سوم پ.م و سفالهاي موسوم به كولي با قدم 2300 تا 1800 پ.م كه در امتداد كرانه هاي جنوب پاكستان و ايران و شبه جزيرة عربستان پراكنده شده است، اين نظريه را تأييد مي كند. (مغول، 1369، ص 26).
منطقه اي ديگر كه در متنهاي بين النهرين قديم در ارتباط با تجارت خليج فارس و درياي عمان ازآن ياد شده است، ماگان (مكن – ماجان) است. در منابع گوناگون محدودة اين سرزمين از حدود عمان تا شهر سوختة سيستان (مجيدزاده، همان، 1376، ص 13)، بخشهايي از دو سوي ساحل خليج فارس و درياي عمان و مناطق بلوچستان ايران و پاكستان و عمان با مركزيت بمپور (رياضي، 1374، ص 49) و قسمت جنوبي بلوچستان ايران و پاكستان و بخش جنوبي تنگة هرمز و سواحل متصالح (امارات عربي و عمان) با مركزيت بمپور (عبدي، ديلمون ...، 1370، ص 32)، تعيين شده است.
ديلمون (تيلمون اكدي و ني دوك كي آشوري) (سعيدي، 1341، ج1، ص 203) از ديگر تمدنهاي دريايي مرتبط با اقتصاد خليج فارس در ادوار كهن پيش از ميلاد است كه امروزه آن را با محدودة مجمع الجزاير بحرين تا جزيرة فيلكة كويت همسان (يكي) مي دانند. (عبدي، 1370، ص 31؛ مغول، 1369، ص 26؛ مجيدزاده، پيكره اي سومري...، 1376، ص 13؛ (Absolute Astronomy …,p.1-3 )
در فرايند به هم پيوستة مبادلات بازرگاني، ديلمون نزديك ترين كشور به بين النهرين، ملوخه در دورترين نقطه و ماگان سرزميني ميان اين دو بخش به شمار مي آمد. (هاولي، 1377، ص 29). بيشترين صادرات ملوخه به سواحل خليج فارس، درياي عمان و بين النهرين عبارت بود از چوب و الوار به ويژه از انواع مينو و آب كه نوع آنها هنوز مشخص نشده، اما در كتيبه هاي بين النهرين از آن ياد شده است. طلاي سرخ، عقيق جگري، اجناس مصنوعي و دست ساخته هايي چون قطعات عاج به شكل پرنده، شانة سر، ميز و مجسمة موجوداتي چون ميمون، قطعات كامل نتراشيدة عاج و سنگ لاجورد (عبدي،ديلمون ...، 1370، ص 5-34)، چوب آبنوس، حيوانات باركش و سواري چون الاغ، نوعي پرندة كمياب موسوم به دارموسم ملوخه كه گويا همان طاووس است. (مغول، 1369، ص 26؛ هاولي، 1377، ص 30).
كلمة ماگان (مزون هخامنشي) (چمنكار، روابط ايران و عمان...، 1382، ص 60) كه به معني كشتي است از تسلط و توانمندي اقوام ساكن در آن به فنون ديانوردي و كشتي سازي حكايت دارد. (هاولي، 1377، ص 30). تصويرهاي ناوگان اهالي ماگان بر ديوارها و آثار برجاي مانده از منطقة عمانات و سواحل متصالح كشف شده است. (P.D.O News magazine, 1995, p.23-4)
همچنين كتيبه هاي آكدي از حضور پي در پي كشتيهاي سياه ماگان در بنادر خود خبر داده اند. (Ibid, p.22) . دونگي، پادشاه اور، در نوشته اي از عهد شول جي (2050 پ.م) كه از لاگاش، ديگر شهر سومر، به دست آمده، به صنعت كشتي سازي ماگان اشاره مي كند. (هاولي، 1377، ص 30).
سرزمين ماگان افزون بر نقش مهم در انتقال كالا، شايد توليد و تعمير انواع كشتي براي كشورهاي ديگر را نيز بر عهده داشته است. كشتيهاي ماگان در تجارت ميان تمدنهاي دره هند و موهنجودارو با شهرهاي بين النهرين و خليج فارس حضوري گسترده داشتند و حامل مال التجاره هاي گرانبها و ناياب گوناگون بودند. رفت و آمد اين كشتيها به سواحل و بنادر هر يك از حكومتگران امتيازي بزرگ و پرسود به شمار مي رفت، چنانكه سارگن اكدي (2316-2371 پ.م) به كشتيهاي ماگان، ملوخه و ديلمون كه در اسكلة پايتخت كشورش پهلو مي گرفتند، افتخار مي كرد.
گوديا پاتاسي، وليعهد لاگاش، در حدود سال 2200 پ.م عنوان كرد كه ماگان، ملوخه و ديلمون خراج گزار او هستند و هدايايي به وي تقديم مي كنند. او در كتيبه اي شرح مي دهد كه براي ساخت معبد الهة نين جيرسو مصالح ساختماني مانند الوار و سنگ چخماق را از ماگان آورده است.
در دوران زمامداري اي بي سين، واپسين پادشاه از سومين سلسلة پادشاهي اور (2600-2029 پ.م)، لو – انليلا، يكي از متوليان معبد خداي نانا، با ماگان روابط تجاري داشت و كالاهايي چون جو و گندم، منسوجات و ... را به آن سرزمين صادر و از ماگان مس، عاج، گِل سرخ، خيزران و سنگهاي قيمتي وارد مي كرد. (همان، ص 31). ممكن است گِل سرخي كه در فهرست كالاهاي صادراتي از ماگان نام برده شده، از جزاير ابوموسي، سيرابومغير و يا جزيرة هنگام آمده باشد زيرا اين جزاير اكنون نيز داراي منابع غني از گِل سرخ هستند. شايد جزيرة هنگام از توليد كنندگان عمدة سنگ چخماق نيز بوده است. (همان، ص 45).
يكي از نيازمنديهاي اصلي منطقة بين النهرين و كرانه هاي شمالي خليج فارس، انواع فلز به ويژه مس بوده است. ماگان يكي از برجسته ترين مناطق تهيه و ارسال محموله هاي مس براي مسگران هنرمند بين النهرين بود. (Medow, 1975, p.117) كوشش باستان شناسان آلماني براي شناخت منابع اصلي و معادن مس باستان و چگونگي انتقال آن به بين النهرين، سر شاخه هايي ر ا در كرمان، جنوب شرقي ايران و به ويژه عمانات نشان مي دهد. (مومن زاده، 1369، ص 253). در مناطق سحار، جبل معادن در راس وادي ديزي و وادي گور عمان، بقاياي معادن مس مربوط به هزاره هاي پيش از ميلاد كشف شده است. (هاولي، 1377، ص 46). در متنهاي سومري نيز از كشتيهاي حامل مس ياد شده است. (بختياري، 1355، ص 93).
ماگان يكي از صادركنندگان سنگهاي ساختماني، سنگهاي نوع ديوريت و كلوريت با كيفيت بالا، گرانيت و احجار كريمه به بين النهرين به شمار مي رفت. (عبدي، ديلمون، 1370، ص 33؛ چايلد، 1352، ص 209). بر اساس متنهاي بر جاي مانده گودآ، حكمران سومر در 2200 پ.م، براي ساختن نيايشگاه خداي نين جيرسو از سنگهاي محكم قرمز و سياه وارداتي از ماگان و ملوخه استفاده كرد مجسمة معروف او نيز كه از سنگ ديوريت وارداتي ساخته شده، كشف شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، ج2، 1376، ص 252؛ عبدي، ديلمون، 1370، ص 28).
همچنين مرواريد (هاولي 1377، ص 32) و محصولات زراعي اقيانوسي و حاره اي كه به علت امكان رويش آن در جنوب عمان (ظفار) و ارتباطات تنگاتنگ با به قارة هند و جنوب شرقي افريقا قابل دستيابي بودند (Longriyg, 1963, p.247)، انواع خرما، ماهي و آبزيان دريايي (چمنكار، بحران ظفار...، 1383، ص 25) از ديگر صادرات ماگان به بين النهرين و مناطق ديگر بود. (ويلسون، 1348، ص 36). ماگان به پرورش و صادرات نوعي بز بزرگ به نام بز عماني شهرت داشت كه بخشي از نيازمنديهاي دامي منطقة خليج فارس و درياي عمان را برطرف مي ساخت.
(همان). نين دولا يا ملكة رمه، الهة اين سرزمين و حامي و نگهدار گله بانان بود. (هاولي، 1377، ص 32).
اورنموّ (2094-2111 پ.م)، موسس سلسلة سوم اور، براي حمايت از كشتيها و كالاهايي كه از ماگان وارد مي شد، مقرراتي وضع كرد، او به شكرانة به سلامت بازگشتن تاجران و كشتيها كه با لطف و ياري الهة نانا صورت مي گرفت كتيبه اي را به او تقديم كرد. (عبدي، ديلمون...، 1370، ص 29). در دورة سلطنت پادشاهان لارسا (1886-1932 پ.م) و ريم سين (1763-1822 پ.م) تجارت مستقيم و بي واسطه با ماگان و ملوخه ادامه داشت. (همان)
ديلمون با داشتن آب شيرين، خاك حاصل خيز و ويژگيهاي طبيعي مي توانست واسطه اي براي تجارت ميان تمدن شرق و غرب آسيا و افريقا باشد. همچنين اين منطقه جايگاهي ويژه در تحولات اقتصادي خليج فارس در دوران باستان داشت. در اسطوره هاي بهشت و عصر طوفان مردم سومر، ديلمون سرزميني دلنشين و فرح بخش براي زندگي و مورد توجه خدايان نشان داده شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 271-247؛ مك كال، 1375، ص 66-65؛ بلك و گرين، 1383، ص 112).
سارگون آكدي (حدود 2300 پ.م) بخشهايي گسترده از مرزهاي خليج فارس را به تصرف خود درآورد. در كتيبه اي كه از او به جاي مانده، از آوردن كشتيهاي ديلمون، ملوخه و ماگان به باراندازهاي رو به روي اكد ياد شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 94). در عهد نرام سين، جانشين سارگون، استيلاي اكديها بر اين مناطق ادامه يافت. توكولتي نينورتا (1250 پ.م)، پادشاه آشور نيز ديلمون و ملوخه را بخشي از امپراتوري خود مي دانست. (نگهبان، 1375، ص 303).
ديلمون مركز صادرات كالاهايي چون طلا و نقره و وسايل آرايشي به ويژه سرمه و اجحار، الوار و محصولات زراعي چون پياز به ديگر نقاط خليج فارس، بين النهرين و سواحل درياي عمان و هند بود و به صيد و تجارت چشم ماهي يا مرواريد شهرت داشت. (مغول، 1369، ص 26؛ مجيد زاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 20).
از متنهاي تاريخي سلسله هاي قديم سومر، كشف شده در شوروپك، كيش و ابل، پيوندهاي ياد شده مشخص شده است. در يك كتيبة سومري كه در ستايش خداي انكي سروده شده، آمده است:
«سرزمين ماگان و ملوخه چشم به من دارند، كشتيها از ديلمون چوب مي آورند، كشتيها از ماگان تا بلندي آسمان بار شده است. قايقها از ملوخه طلا و نقره حمل مي كنند.» (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 252).
همچنين در گل نبشته هاي تصويري دورة آغاز نگارش اوروك چهارم، كشف شده در نزديكي زيگورات اوروك، از سرزمين ديلمون سخن به ميان آمده است. در متنهاي جمدت نصر مربوط به حدود 3000 پ.م نيز از ديلمون ياد شده است. (عبدي، ديلمون، 1370، ص 27). در متنهاي بر جاي مانده از عهد اورننش، پادشاه لاگاش (حدود 2520 پ.م) و لوگل اَندَ و اوروكگين، پادشاهان سلسله هاي قديمي سومر، به حمل الوار با كشتيهاي ديلمون (همان، ص 27؛ مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 20) و فهرستي از اجناس وارداتي (عبدي، همان، ص 29) از آن سرزمين اشاره شده است.
تجارت چوب از ديلمون در زمان اورناسة سومري نيز وجود داشته است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص20). گويا بيشتر محموله هاي الوار به صورت واسطه هاي حمل مي شد. مناطق جبل الاخضر عمان و هندوستان بايد از منابع عمدة تأمين چوب بوده باشند.
منبع:نشريه پايگاه نور شماره 25
در پايان هزارة سوم پ.م آغاز و گسترش تجارت دريايي با هند از راه خليج فارس نشان دهندة جابه جايي تجارت از راه خشكي شمال به مناطق كرانه اي آبي جنوب است. پيدايش گروههاي نژادي جديد در شمال ايران و در پي آن كُندي و يا توقف مبادلات تجاري از راه مناطق شمالي مي تواند يكي از دلايل جابه جايي مراكز داد و ستد باشد. در آغاز هزارة سوم پ.م ترك كردن پايگاهها در شمال بلوچستان و گسترش فرهنگ هاراپايي در امتداد كرانه هاي درياي عمان به سوي جنوب شرقي (هندوستان) و غرب تا مرزهاي ايران، چنين نظريه اي را تقويت مي كند. (مغول، 1369، ص 6-25). تقابل سومريان دورة جمدت نصر (3100 تا 2900پ.م) و ديگر تمدنهاي بين النهرين با مهاجمان عيلامي در روزگار نخستين پيدايش آنان كه استفاده از راههاي بازرگاني زميني را دشوار ساخت، به تجارت مستقيم با مناطق دوردست از راه آبراههاي جنوبي اهميت بيشتري بخشيد. (ولي پور، 1380، ص 33).
ملّوخه (ملوخ – ملوخا) از ديگر مناطقي بود كه در كتيبه هاي بين النهرين باستان به آن اشاره شده است كه بخشي از زنجيرة بازرگاني دريايي خليج فارس را در هزاره هاي پيش از ميلاد تشكيل مي داد. در بازشناسي محل دقيق اين تمدن آرايي گوناگون مطرح شده است. امروزه پژوهشگران ملّوخه را با تمدن درة سند (رياضي، 1374، ص 48)، سرزميني در شرق بين النهرين و به احتمال زياد در دهانة درة سند و شرق درياي عمان و يا مناطق جنوب شرقي ايران، بلوچستان تا منطقة بدخشان و كرانه هاي درياي عمان تا شرق خليج كامبي (مجيد زاده، پيكره هاي سومري ...، 1376، ص 13؛ مغول، 1369، ص 26) يكي مي دانند. آثار كشف شدة باستان شناسي مربوط به نيمة دوم هزارة سوم پ.م و سفالهاي موسوم به كولي با قدم 2300 تا 1800 پ.م كه در امتداد كرانه هاي جنوب پاكستان و ايران و شبه جزيرة عربستان پراكنده شده است، اين نظريه را تأييد مي كند. (مغول، 1369، ص 26).
منطقه اي ديگر كه در متنهاي بين النهرين قديم در ارتباط با تجارت خليج فارس و درياي عمان ازآن ياد شده است، ماگان (مكن – ماجان) است. در منابع گوناگون محدودة اين سرزمين از حدود عمان تا شهر سوختة سيستان (مجيدزاده، همان، 1376، ص 13)، بخشهايي از دو سوي ساحل خليج فارس و درياي عمان و مناطق بلوچستان ايران و پاكستان و عمان با مركزيت بمپور (رياضي، 1374، ص 49) و قسمت جنوبي بلوچستان ايران و پاكستان و بخش جنوبي تنگة هرمز و سواحل متصالح (امارات عربي و عمان) با مركزيت بمپور (عبدي، ديلمون ...، 1370، ص 32)، تعيين شده است.
ديلمون (تيلمون اكدي و ني دوك كي آشوري) (سعيدي، 1341، ج1، ص 203) از ديگر تمدنهاي دريايي مرتبط با اقتصاد خليج فارس در ادوار كهن پيش از ميلاد است كه امروزه آن را با محدودة مجمع الجزاير بحرين تا جزيرة فيلكة كويت همسان (يكي) مي دانند. (عبدي، 1370، ص 31؛ مغول، 1369، ص 26؛ مجيدزاده، پيكره اي سومري...، 1376، ص 13؛ (Absolute Astronomy …,p.1-3 )
در فرايند به هم پيوستة مبادلات بازرگاني، ديلمون نزديك ترين كشور به بين النهرين، ملوخه در دورترين نقطه و ماگان سرزميني ميان اين دو بخش به شمار مي آمد. (هاولي، 1377، ص 29). بيشترين صادرات ملوخه به سواحل خليج فارس، درياي عمان و بين النهرين عبارت بود از چوب و الوار به ويژه از انواع مينو و آب كه نوع آنها هنوز مشخص نشده، اما در كتيبه هاي بين النهرين از آن ياد شده است. طلاي سرخ، عقيق جگري، اجناس مصنوعي و دست ساخته هايي چون قطعات عاج به شكل پرنده، شانة سر، ميز و مجسمة موجوداتي چون ميمون، قطعات كامل نتراشيدة عاج و سنگ لاجورد (عبدي،ديلمون ...، 1370، ص 5-34)، چوب آبنوس، حيوانات باركش و سواري چون الاغ، نوعي پرندة كمياب موسوم به دارموسم ملوخه كه گويا همان طاووس است. (مغول، 1369، ص 26؛ هاولي، 1377، ص 30).
كلمة ماگان (مزون هخامنشي) (چمنكار، روابط ايران و عمان...، 1382، ص 60) كه به معني كشتي است از تسلط و توانمندي اقوام ساكن در آن به فنون ديانوردي و كشتي سازي حكايت دارد. (هاولي، 1377، ص 30). تصويرهاي ناوگان اهالي ماگان بر ديوارها و آثار برجاي مانده از منطقة عمانات و سواحل متصالح كشف شده است. (P.D.O News magazine, 1995, p.23-4)
همچنين كتيبه هاي آكدي از حضور پي در پي كشتيهاي سياه ماگان در بنادر خود خبر داده اند. (Ibid, p.22) . دونگي، پادشاه اور، در نوشته اي از عهد شول جي (2050 پ.م) كه از لاگاش، ديگر شهر سومر، به دست آمده، به صنعت كشتي سازي ماگان اشاره مي كند. (هاولي، 1377، ص 30).
سرزمين ماگان افزون بر نقش مهم در انتقال كالا، شايد توليد و تعمير انواع كشتي براي كشورهاي ديگر را نيز بر عهده داشته است. كشتيهاي ماگان در تجارت ميان تمدنهاي دره هند و موهنجودارو با شهرهاي بين النهرين و خليج فارس حضوري گسترده داشتند و حامل مال التجاره هاي گرانبها و ناياب گوناگون بودند. رفت و آمد اين كشتيها به سواحل و بنادر هر يك از حكومتگران امتيازي بزرگ و پرسود به شمار مي رفت، چنانكه سارگن اكدي (2316-2371 پ.م) به كشتيهاي ماگان، ملوخه و ديلمون كه در اسكلة پايتخت كشورش پهلو مي گرفتند، افتخار مي كرد.
گوديا پاتاسي، وليعهد لاگاش، در حدود سال 2200 پ.م عنوان كرد كه ماگان، ملوخه و ديلمون خراج گزار او هستند و هدايايي به وي تقديم مي كنند. او در كتيبه اي شرح مي دهد كه براي ساخت معبد الهة نين جيرسو مصالح ساختماني مانند الوار و سنگ چخماق را از ماگان آورده است.
در دوران زمامداري اي بي سين، واپسين پادشاه از سومين سلسلة پادشاهي اور (2600-2029 پ.م)، لو – انليلا، يكي از متوليان معبد خداي نانا، با ماگان روابط تجاري داشت و كالاهايي چون جو و گندم، منسوجات و ... را به آن سرزمين صادر و از ماگان مس، عاج، گِل سرخ، خيزران و سنگهاي قيمتي وارد مي كرد. (همان، ص 31). ممكن است گِل سرخي كه در فهرست كالاهاي صادراتي از ماگان نام برده شده، از جزاير ابوموسي، سيرابومغير و يا جزيرة هنگام آمده باشد زيرا اين جزاير اكنون نيز داراي منابع غني از گِل سرخ هستند. شايد جزيرة هنگام از توليد كنندگان عمدة سنگ چخماق نيز بوده است. (همان، ص 45).
يكي از نيازمنديهاي اصلي منطقة بين النهرين و كرانه هاي شمالي خليج فارس، انواع فلز به ويژه مس بوده است. ماگان يكي از برجسته ترين مناطق تهيه و ارسال محموله هاي مس براي مسگران هنرمند بين النهرين بود. (Medow, 1975, p.117) كوشش باستان شناسان آلماني براي شناخت منابع اصلي و معادن مس باستان و چگونگي انتقال آن به بين النهرين، سر شاخه هايي ر ا در كرمان، جنوب شرقي ايران و به ويژه عمانات نشان مي دهد. (مومن زاده، 1369، ص 253). در مناطق سحار، جبل معادن در راس وادي ديزي و وادي گور عمان، بقاياي معادن مس مربوط به هزاره هاي پيش از ميلاد كشف شده است. (هاولي، 1377، ص 46). در متنهاي سومري نيز از كشتيهاي حامل مس ياد شده است. (بختياري، 1355، ص 93).
ماگان يكي از صادركنندگان سنگهاي ساختماني، سنگهاي نوع ديوريت و كلوريت با كيفيت بالا، گرانيت و احجار كريمه به بين النهرين به شمار مي رفت. (عبدي، ديلمون، 1370، ص 33؛ چايلد، 1352، ص 209). بر اساس متنهاي بر جاي مانده گودآ، حكمران سومر در 2200 پ.م، براي ساختن نيايشگاه خداي نين جيرسو از سنگهاي محكم قرمز و سياه وارداتي از ماگان و ملوخه استفاده كرد مجسمة معروف او نيز كه از سنگ ديوريت وارداتي ساخته شده، كشف شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، ج2، 1376، ص 252؛ عبدي، ديلمون، 1370، ص 28).
همچنين مرواريد (هاولي 1377، ص 32) و محصولات زراعي اقيانوسي و حاره اي كه به علت امكان رويش آن در جنوب عمان (ظفار) و ارتباطات تنگاتنگ با به قارة هند و جنوب شرقي افريقا قابل دستيابي بودند (Longriyg, 1963, p.247)، انواع خرما، ماهي و آبزيان دريايي (چمنكار، بحران ظفار...، 1383، ص 25) از ديگر صادرات ماگان به بين النهرين و مناطق ديگر بود. (ويلسون، 1348، ص 36). ماگان به پرورش و صادرات نوعي بز بزرگ به نام بز عماني شهرت داشت كه بخشي از نيازمنديهاي دامي منطقة خليج فارس و درياي عمان را برطرف مي ساخت.
(همان). نين دولا يا ملكة رمه، الهة اين سرزمين و حامي و نگهدار گله بانان بود. (هاولي، 1377، ص 32).
اورنموّ (2094-2111 پ.م)، موسس سلسلة سوم اور، براي حمايت از كشتيها و كالاهايي كه از ماگان وارد مي شد، مقرراتي وضع كرد، او به شكرانة به سلامت بازگشتن تاجران و كشتيها كه با لطف و ياري الهة نانا صورت مي گرفت كتيبه اي را به او تقديم كرد. (عبدي، ديلمون...، 1370، ص 29). در دورة سلطنت پادشاهان لارسا (1886-1932 پ.م) و ريم سين (1763-1822 پ.م) تجارت مستقيم و بي واسطه با ماگان و ملوخه ادامه داشت. (همان)
ديلمون با داشتن آب شيرين، خاك حاصل خيز و ويژگيهاي طبيعي مي توانست واسطه اي براي تجارت ميان تمدن شرق و غرب آسيا و افريقا باشد. همچنين اين منطقه جايگاهي ويژه در تحولات اقتصادي خليج فارس در دوران باستان داشت. در اسطوره هاي بهشت و عصر طوفان مردم سومر، ديلمون سرزميني دلنشين و فرح بخش براي زندگي و مورد توجه خدايان نشان داده شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 271-247؛ مك كال، 1375، ص 66-65؛ بلك و گرين، 1383، ص 112).
سارگون آكدي (حدود 2300 پ.م) بخشهايي گسترده از مرزهاي خليج فارس را به تصرف خود درآورد. در كتيبه اي كه از او به جاي مانده، از آوردن كشتيهاي ديلمون، ملوخه و ماگان به باراندازهاي رو به روي اكد ياد شده است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 94). در عهد نرام سين، جانشين سارگون، استيلاي اكديها بر اين مناطق ادامه يافت. توكولتي نينورتا (1250 پ.م)، پادشاه آشور نيز ديلمون و ملوخه را بخشي از امپراتوري خود مي دانست. (نگهبان، 1375، ص 303).
ديلمون مركز صادرات كالاهايي چون طلا و نقره و وسايل آرايشي به ويژه سرمه و اجحار، الوار و محصولات زراعي چون پياز به ديگر نقاط خليج فارس، بين النهرين و سواحل درياي عمان و هند بود و به صيد و تجارت چشم ماهي يا مرواريد شهرت داشت. (مغول، 1369، ص 26؛ مجيد زاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 20).
از متنهاي تاريخي سلسله هاي قديم سومر، كشف شده در شوروپك، كيش و ابل، پيوندهاي ياد شده مشخص شده است. در يك كتيبة سومري كه در ستايش خداي انكي سروده شده، آمده است:
«سرزمين ماگان و ملوخه چشم به من دارند، كشتيها از ديلمون چوب مي آورند، كشتيها از ماگان تا بلندي آسمان بار شده است. قايقها از ملوخه طلا و نقره حمل مي كنند.» (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 252).
همچنين در گل نبشته هاي تصويري دورة آغاز نگارش اوروك چهارم، كشف شده در نزديكي زيگورات اوروك، از سرزمين ديلمون سخن به ميان آمده است. در متنهاي جمدت نصر مربوط به حدود 3000 پ.م نيز از ديلمون ياد شده است. (عبدي، ديلمون، 1370، ص 27). در متنهاي بر جاي مانده از عهد اورننش، پادشاه لاگاش (حدود 2520 پ.م) و لوگل اَندَ و اوروكگين، پادشاهان سلسله هاي قديمي سومر، به حمل الوار با كشتيهاي ديلمون (همان، ص 27؛ مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص 20) و فهرستي از اجناس وارداتي (عبدي، همان، ص 29) از آن سرزمين اشاره شده است.
تجارت چوب از ديلمون در زمان اورناسة سومري نيز وجود داشته است. (مجيدزاده، تاريخ و تمدن بين النهرين، 1376، ص20). گويا بيشتر محموله هاي الوار به صورت واسطه هاي حمل مي شد. مناطق جبل الاخضر عمان و هندوستان بايد از منابع عمدة تأمين چوب بوده باشند.
منبع:نشريه پايگاه نور شماره 25
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}