بهبود عملکرد و قابليت هضم کلسيم در جوجه هاي گوشتي
تأثير جايگزيني سطوح متفاوت کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا همراه با کلسيم بر عملکرد و قابليت هضم کلسيم در جوجه هاي گوشتي
تأثير جايگزيني سطوح متفاوت کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا همراه با کلسيم بر عملکرد و قابليت هضم کلسيم در جوجه هاي گوشتي
نويسنده:داود شيخ بهائي*
عبدالحسين سميع**
سيد علي تبعيديان***
عبدالحسين سميع**
سيد علي تبعيديان***
اين تحقيق به منظور بررسي تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا (canola) و کلسيم بر عملکرد جوجه هاي گوشتي اجرا شد. کنجاله کانولا در سطوح صفر، 25و 50 درصد، جايگزين پروتئين کنجاله سويا شد و همچنين کلسيم نيز در سطوح 110،100، و 125 درصد توصيه انجمن ملي تحقيقات استفاده شد . براي انجام اين آزمايش تعداد 252 قطعه جوجه گوشتي سويه راس 308 به مدت شش هفته (از سن 7 تا 49 روزگي) در قالب يک طرح کاملاً تصادفي با هفت تيمار و سه تکرار با جيره هايي که به صورت هم انرژي و هم پروتئين تنظيم شده بود، تغذيه شد. مصرف خوراک، اضافه وزن و ضريب تبديل غذايي در دوره هاي مختلف، اجزاي لاشه، خاکستر و کلسيم استخوان درشت ني و کلسيم سرم خون در سن 49 روزگي و قابليت هضم کلسيم در سن 35 روزگي اندازه گيري گرديدند. مصرف خوراک در طي دوره هاي مختلف و همچنين کل دوره پرورش تحت تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم قرار نگرفت. افزودن کنجاله کانولا و کلسيم به جيره باعث تفاوت معني داري در اضافه وزن و ضريب تبديل غذايي جوجه هاي گوشتي در طي دوره آغازين گرديد (P<0/05)، ولي در طي دوره هاي رشد و پاياني و کل دوره پرورش هيچ گونه تفاوتي از نظر آماري مشاهده نگرديد. سطوح مختالف کنجاله کانولا و کلسيم اثر معني داري بر بازده لاشه و وزن کبد داشتند (0/05>p)، با اين حال اختلافي در ميزان چربي حفره شکمي وجود نداشت. با تغيير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم، اثر آنها بر خاکستر استخوان درشت ني معني دار شد (0/05>p)، ولي تأثيري
بر کلسيم خاکستر استخوان درشت ني، کلسيم سرم خون و قابليت هضم کلسيم مشاهده نگرديد. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان مي دهد که بهترين سطح استفاده از کنجاله کانولا، سطح 50 درصد جايگزيني کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا و 100 درصد کلسيم مي باشد.
کلمات کليدي: جوجه گوشتي، کنجاله کانولا، کلسيم، عملکرد
کانولا يکي از مهم ترين دانه هاي روغني توليد شده در جهان مي باشد که پس از سويا بيشترين ميزان توليد جهاني را به خود اختصاص داده است . کنجاله کانولا بعد از عمليات روغن گيري از دانه آن حاصل مي شود که پروتئين بالايي داشته و در تغذيه حيوانات اهلي از اهميت بالايي برخوردار است. در مقايسه با کنجاله سويا قابليت هضم پروتئين کنجاله کانولا کمتر بوده، ليکن با وجود ليزين کمتر و متيونين بيشتر از نظر تعادل اسيدهاي آمينه ضروري با پروتئين کنجاله سويا برابري مي کند.
کربوهيدرات ها در کنجاله کانولا و به طور اساسي پکتين ها، سلولز و آميلوئيدها قابليت هضم پاييني دارند و باعث کاهش انرژي قابل سوخت و ساز کنجاله کانولا مي شوند . اسيد فايتيک موجود در کنجاله کانولا عامل اصلي اتصال به املاح معدني دو ظرفيتي و پروتئين ها مي باشد . ترکيبات فنلي موجود در کنجاله کانولا باعث طعم تند و رنگ تيره آن مي شود . کنجاله کانولا در مقايسه با کنجاله سويا مقدار کمتري انرژي قابل سوخت و ساز و پروتئين دارد، ولي ميزان فيبر، ويتامين هاي گروه B و مواد معدني ضروري آن در مقايسه با کنجاله سويا زيادتر مي باشد.
کلارک و همکاران (4) اثرات استفاده از کنجاله کانولا در جيره جوجه هاي گوشتي را تا سطح 20 درصد مورد بررسي قرار دادند و مشاهده کردند که پارامترهاي رشد (اضافه وزن، خوراک مصرفي و ضريب تبديل غذايي) و نيز ميزان تلفات تحت تأثير قرار نگرفت. در مطالعه اي که توسط فاسينا و کمپل، انجام گرفت . جايگزيني سطوح صفر، 5، 10و 15 درصد کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا باعث کاهش معني داري در اضافه وزن جوجه ها با افزايش سطوح جايگزيني گرديد و ضريب تبديل غذايي افزايش، اما درصد تلفات کاهش يافت و تسشرک و همکاران، گزارش نمودند که استفاده از کنجاله کانولا در سطوح صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد در جيره جوجه هاي گوشتي تأثير معني داري روي چربي حفره شکمي و صفات لاشه نداشت .
کنجاله کانولا داراي 1/14 درصد گوگرد است در حالي که کنجاله سويا 44/. درصد گوگرد دارد. گوگرد زياد در جيره با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي روده متصل و سبب افزايش دفع کلسيم مي گردد. مقادير بالاي کلسيم جيره تقريبا اثرات منفي گوگرد را در رشد برطرف مي کند که اين امر نشان دهنده اثر منفي گوگرد در جذب کلسيم مي باشد . به دليل اثرات منفي گوگرد در جذب کلسيم بايد هنگام استفاده از مقادير زياد کنجاله کانولا اين موضوع به دقت مورد توجه قرار گيرد.
تحقيق حاضر به منظور مقايسه ارزش جايگزيني کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا و بررسي اينکه آيا جوجه هاي گوشتي تغذيه شده با کنجاله کانولا در مقايسه با جيره هاي کنجاله سويا ممکن است به يک سطح بالايي از کلسيم پاسخ دهند، انجام گرديد.
در اين آزمايش از 252 قطعه جوجه گوشتي يک روزه سويه راس 308 استفاده گرديد. در هفته اول کليه جوجه ها با يک جيره غذايي مشابه تغذيه و به صورت دسته جمعي پرورش يافتند . در ابتداي هفته دوم جوجه ها به 21 گروه 12 تايي با ميانگين هاي وزني تقريبا برابر تقسيم و هر سه قفس به يکي از هفت تيمار آزمايشي اختصاص داده شد. جوجه ها در قفس هاي تجمعي به ابعاد 1/2×1/2 متر قرار گرفتند و از تراشه چوب به ضخامت پنج سانتي متر به عنوان بستر استفاده شد. در طول دوره آزمايش جوجه ها به صورت آزاد به آب و غذا دسترسي داشتند و برنامه نوردهي سالن به طور دائمي صورت گرفت.
در اين تحقيق کنجاله کانولا در سه سطح صفر، 25 و 50 درصد جايگزين پروتئين کنجاله سويا و کلسيم در سه سطح 100، 110 و 125 درصد مقدار توصيه شده انجمن ملي تحقيقات استفاده گرديد . جيره هاي آزمايشي به صورت هم انرژي و هم پروتئين تنظيم شدند( جداول 1تا 3). در سن 35 روزگي به منظور تعيين قابليت هضم کلسيم جيره ها از هر قفس دو قطعه نيمچه انتخاب و در قفس هاي انفرادي قرار داده شد تا فضولات آنها جمع آوري گردد. مصرف خوراک و اضافه وزن در پايان هر دوره اندازه گيري و ضريب تبديل غذايي مورد محاسبه قرار گرفت. در سن 49 روزگي نيز از هر تکرار يک قطعه مرغ و يک قطعه خروس انتخاب و جهت تعيين ميزان کلسيم سرم خون سه ميلي ليتر خون از وريد بال گرفته شد. سپس آنها را ذبح کرده و ميزان بازده لاشه، چربي حفره شکمي و وزن کبد مورد محاسبه قرار گرفت. جهت تعيين قابليت هضم کلسيم، مقادير خاکستر نامحلول در اسيد (AIA) (Acid Insoluble Ash) جيره و فضولات به عنوان مارکر با روش مک کارتي و همکاران و ميزان کلسيم جيره و فضولات با استفاده از تيتراسيون توسط EDTA اندازه گيري شد . همچنين ميزان کلسيم خاکستر استخوان درشت ني از طريق روش نامبرده اندازه گيري گرديد.
داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نزم افزار آماري(SAS) مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت و جهت مقايسه ميانگين ها از آزمون چند دامنه اي دانکن در سطح احتمال 5 درصد استفاده گرديد.
تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر ميانگين مقدار مصرف خوراک روزانه جوجه ها در جدول 4 نشان داده شده است . تاثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر خوراک مصرفي در طي دوره هاي مختلف و همچنين کل دوره پرورش معني دار نبود با اين وجود در دوره آغازين مشاهده گرديد که با افزايش سطوح کنجاله کانولا و کلسيم مصرف خوراک از لحاظ عددي کاهش يافت. احتمالا اين امر به دليل حساسيت جوجه ها در طي دوره آغازين و همچنين بالا بودن ميزان پروتئين مصرفي در اين دوره نسيبت به دوره رشد و پاياني است که باعث مي گردد، ميزان بالاتري از مواد ضد تغذيه اي موجود در کنجاله کانولا وارد بدن آنها گردد. به طور کلي بيشترين مصرف خوراک در کل دوره پرورش از نظر عددي مربوز به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم و کمترين آن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود به نظر مي رسد با افزايش ميزان کنجاله کانولا ميزان مصرف خورا ک افزايش مي يابد . کنجاله کانولا با دارا بودن مواد ضد تغذيه اي مختلف مصرف خوراک را تحت تأثير قرار مي دهد، اما احتمالا از آنجايي که کنجاله کانولاي مصرفي داراي 6/6 ميکرومول گلوکوسينولات در هر گرم ماده خشک بدون روغن و ميزان اسيد اروسيک در فاز روغني کنجاله کانولا 0/63 درصد بود و همچنين به دليل تأمين پروتئين جيره از چندين ماده خوراکي و توازن بوجود آمده در اسيدهاي آمينه، افزايش کنجاله کانولا در جيره طيور گوشتي تأثير نامطلوبي بر مصرف خوراک نداشت .
نتايج اين تحقيق با نتايج سلمان و همکاران و کلارک و همکاران، که از کنجاله کانولا تا سطح 20 درصد استفاده نمودند مطابقت دارد. به علاوه کاهش مصرف خوراک مشاهده شده با افزودن کلسيم احتمالا به دليل ناچيز بودن ميزان گلوکوسينولات کنجاله کانولاي مصرفي بوده است . با اين وجود به نظر مي رسد بالا بودن بيش از حد کلسيم (NRC125%) تأثير بيشتري بر کاهش مصرف خوراک داشته باشد. شافي و مکدونالد، گزارش کردند که افزايش کلسيم جيره مصرف خوراک روزانه جوجه ها را کاهش داد.
ميانگين هاي مربوط به اثر سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر افزايش وزن جوجه هاي گوشتي در جدول 5 ارائه گرديده است. نتايج حاصل نشان دهنده اختلاف معني داري ( 0/05>P) در بين تيمارها در دوره آغازين مي باشد به طوريکه بالاترين اضافه وزن مربوط به تيمار شاهد و کمترين آن مربوط به تيمار 50 درصد جايگزيني کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود. ولي در طي دوره هاي رشد و پاياني و همچنين کل دوره پرورش تفاوت معني داري در بين تيمارها مشاهده نگرديد. اما از لحاظ عددي در کل دوره پرورش بالاترين اضافه وزن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا با 100 درصد کلسيم و کمترين اضافه وزن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا با 125 درصد کلسيم بود. روند کاهش اضافه وزن در دوره آغازين احتمالا مربوط به مقادير بالاتر گوگرد موجود در کنجاله کانولا مي باشد. از طرف ديگر مشخص شده که بخشي از کاهش عملکرد در ارتباط با اثر متقابل کلسيم و گوگرد زياد در جيره با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي باند شده د و دفع آن را افزايش مي دهد. علاوه بر اين کاهش اضافه وزن در جوجه هايي که با سطوح بالاي کنجاله کانولا تغذيه شده اند ممکن است به دليل رقابت بين ليزين و آرژنين باشد که به دليل پايين بودن ليزين موجود در کنجاله کانولا (1/94) نسبت به کنجاله سويا (2/69) نياز به استفاده از ليزين بالاتري در جيره هاي حاوي کنجاله کانولا جهت برقراري تعادل بود که باعث افزايش فعاليت آرژيناز کليوي و در نتيجه تجزيه آرژنين مي شود . همچنين وجود فيبر بالاتر در کنجاله کانولا و تأثير منفي آن بر روي انرژي قابل سوخت و ساز ممکن است باعث کاهش اضافه وزن و عملکرد تيمارهاي حاوي سطوح بيشتر جايگزيني شده باشد. به علاوه اضافه نمودن کلسيم به جيره با توجه به پايين بودن سطح گلوکوسينولات کنجاله کانولاي مصرفي باعث به هم خوردن تعادل کلسيم به فسفر و در نتيجه کاهش اضافه وزن شد.
در کل دوره پرورش تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم به دليل افزايش مصرف خوراک و توازن اسيدهاي آمينه باعث بهره برداري بهتر از مواد پروتئيني جهت سنتز عضلات گرديد . همچنين به نظر مي رسد استفاده از چربي به دليل جبران انرژي جيره ممکن است از طريق آهسته نمودن عبور خوراک و در نتيجه هضم و جذب بهتر مواد مغذي، اتلاف حرارتي کمتر و افزايش جذب اسيدهاي چرب جيره باعث افزايش وزن بهتر در جيره هاي حاوي کنجاله کانولا با سطح 100 درصد کلسيم شود .
با توجه به مقايسه ميانگين هاي تيمارهاي آزمايشي بر ضريب تبديل غذايي در جدول 6 مشاهده شد که اختلاف بين تيمارها آزمايشي در دوره 21-7 روزگي معني دار بود . ( 0/05>P) به طوري که ضريب تبديل غذايي تيمار شاهد از لحاظ آماري پايين تر بود اما در بين ساير تيمارها در اين دوره و در دوره هاي 42-21، 49-42 و همچنين در 49-7 روزگي از نظر آماري اختلاف معني داري مشاهده نگرديد . در کل دوره آزمايش بهترين ضريب تبديل غذايي از نظر عددي مربوط به تيمار شاهد و بدترين آن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود .
از سوي ديگر مشاهده گرديد که با افزايش سطح کلسيم در جيره در بين گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا ضريب تبديل غذايي افزايش يافت به نظر مي رسد که اين اختلاف به علت وجود تفاوت معني دار در اضافه وزن باشد. اين امر موجب شده است تا اختلاف موجود در ضريب تبديل غذايي معني دار شود نتايج اين تحقيق با يافته هاي مک نيل و همکاران، همسو بود آنها در مطالعه اي نشان دادند که استفاده از کنجاله کانولا در سطح 10و20 درصد بر روي ضريب تبديل غذايي تنها بين صفر تا 21 روزگي معني دار بود و از صفر تا 42 روزگي از نظر آماري معني دار نگرديد از سوي ديگر به علت اينکه افزايش کلسيم جيره اضافه وزن را به طور معني داري کاهش داد ضريب تبديل غذايي افزايش يافت که با يافته هاي شافي و مکدونالد، مطابقت دارد.
با توجه به جدول مقايسه ميانگين هاي جدول 7 مشخص گرديد که سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم تأثير معني داري بر بازده لاشه داشتند (0/05>p) به طوريکه بالاترين بازده لاشه مربوط به تيمار 25 درصد کنجاله کانولا و 110درصد کلسيم و کمترين بازده لاشه مربوط به تيمار شاهد بود. مقايسه ميانگين نتايج حاصل نشان ميدهد که جوجه هاي تغذيه شده با گروه 25 درصد کنجاله کانولا (74/53درصد) در مقايسه با گروه 50 درصد کنجاله کانولا (74/23 درصد) و گروه شاهد (72/71 درصد) بازده لاشه بالاتري داشتند .
از نظر درصد وزن چربي حفره شکمي در بين تيمارهاي آزمايشي هيچ جگونه تفاوت معني داري مشاهده نگرديد . با اين وجود از نظر عددي بالاترين و کمترين درصد چربي حفره شکمي مربوط به تيمارهاي 25و50 درصد کنجاله کانولا و 110 درصد کلسيم بود . ميزان چربي حفره شکمي در گروه شاهد بيش از ساير تيمارها بود . به نظر مي رسد استفاده از کنجاله کانولا ميزان چربي حفره شکمي را کاهش مي دهد . کاهش چربي حفره شکمي جوجه هايي که از کنجاله کانولا استفاده مي کنند، توسط محققين ديگر نيز گزارش شده است و علت آن را به توليدات حاصل از هيدروليز گلوکوسينولات ها (تيوسيونات، نيتريل، ايزوتيوسيانات و اکسازوليدين تيون) نسبت مي دهند (6).
وزن کبد تحت تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم قرار گرفت (0/05>p)، به طور ي که تيمار شاهد بالاترين و تيمار 25 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم کمترين درصد وزن کبد را داشتند، ولي ساير تيمارها با اين دو گروه هيچ گونه تفاوت معني داري نداشتند ولي در مقايسه بين گروههاي 25و50 درصد کنجاله کانولا مشاهده گرديد که با افزايش سطح اين کنجاله وزن کبد افزايش يافت. احتمالا بالابودن وزن کبد در گروه تغذيه شده با جيره شاهد مي تواند به دليل کمتر بودن ميزان آن باشد. از سوي ديگر مشاهده گرديد که با افزايش کلسيم جيره و به تبعيت از آن افزايش چربي، به خاطر جبران انرژي، وزن کبد افزايش داشت که احتمال دارد به دليل توليد صابون هاي کلسيمي و در نتيجه دفع چربي و فشار بيشتر به کبد به منظور توليد انرژي از کربوهيدارات ها باشد.
خاکستر و کلسيم استخوان درشت ني از جمله معيارهاي اصلي براي بررسي مواد معدني در استخوان درشت ني مي باشند. همان گونه که در جدول 8 مشاهده گرديد خاکستر استخوان درشت ني در طي استفاده از سطوح متفاوت کنجاله کانولا و کلسيم به طور معني داري (0/05>p) تحت تأثير قرار گرفت، به طور ي که تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بالاترين ميزان خاکستر را به خود اختصاص داد. در مقايسه بين گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا مشاهده گرديد که همواره با افزايش سطوح کلسيم، خاکستر در استخوان افزايش يافت با اين وجود تفاوت معني داري در ميزان کلسيم استخوان درشت ني در بين تيمارهاي آزمايشي مشاهده نشد. به هر حال بالاترين و کمترين ميزان کلسيم استخوان درشت ني از نظر عددي مربوط به گروه 50 درصد کنجاله کانولا با 110 و 125 درصد کلسيم بود .
سامرز و همکاران، گزارش کردند که افزايش سطوح کلسيم (0/2و0/6 درصد) به جيره هاي حاوي کنجاله کانولا باعث افزايش خاکستر استخوان درشت ني گرديد.
مقايسه ميانگين هاي غلظت کلسيم سرم خون در جدول 8 نشان دهنده عدم تأثير سطوح متفاوت کنجاله کانولا و کلسيم بر ميزان کلسيم سرم خون در بين تيمارها بود. در اين رابطه مي توان به اين نکته اشاره کرد که غلظت کلسيم، در سرم خون اغلب گونه ها به طور قابل ملاحظه اي ثابت است (در حدود 10 ميلي گرم در دسي ليتر) که اين غلظت در سرم خون توسط هورمون غده پاراتيروئيد، کلسي تونين و ويتامين D به شکل 1و25 دي هيدروکسي کوله کلسيفرول تنظيم مي گردد.
مقايسه ميانگين هاي قابليت هضم کلسيم در جدول 8 نشان داد که هيچ گونه تفاوتي از نظر آماري در بين تيمارهاي آزمايشي وجود ندارد. اما از نظر عددي بالاترين و پايين ترين قابليت هضم کلسيم به ترتيب مربوط به تيمار شاهد و تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود نکته قابل توجهي که در اين جدول ملاحظه گرديد . اين است که در مقايسه تيمار شاهد و گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا، همواره با افزايش سطوح کنجاله کانولا ميزان قابليت هضم کلسيم کاهش يافت. در توجيه اين يافته ها مي توان به اين نکته اشاره که سطوح بالاي گوگرد موجود در کنجاله کانولا با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي متصل و دفع کلسيم افزايش مي يابد و بر جذب کلسيم تأثير مي گذارد. همچنين به نظر مي رسد که با افزايش ميزان چربي و تشکيل صابون هاي کلسيمي از قابليت هضم و جذب کلسيم کاسته مي شود.
نتايج اين تحقيق نشان داد که مي توان از کنجاله کانولا به ميزان 50 درصد کنجاله سويا در جيره جوجه هاي گوشتي استفاده نمود ولي جايگزيني تا سطح 50 درصد کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا اثر منفي بر عملکرد جوجه ها نداشت و حتي در برخي مواقع برابر يا برتر از گروه شاهد بود ولي کلسيم اضافي باعث کاهش عملکرد جوجه ها مي شود.
منابع:
1. لسون ا. و ج. سامرز. 1384 تغذيه مرغ اسکات، (ترجمه جواد پوررضا و همکاران). ويرايش چهارم، انتشارات ارکان، 672 صفحه.
پژوهش در علوم کشاورزي
بر کلسيم خاکستر استخوان درشت ني، کلسيم سرم خون و قابليت هضم کلسيم مشاهده نگرديد. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان مي دهد که بهترين سطح استفاده از کنجاله کانولا، سطح 50 درصد جايگزيني کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا و 100 درصد کلسيم مي باشد.
کلمات کليدي: جوجه گوشتي، کنجاله کانولا، کلسيم، عملکرد
کانولا يکي از مهم ترين دانه هاي روغني توليد شده در جهان مي باشد که پس از سويا بيشترين ميزان توليد جهاني را به خود اختصاص داده است . کنجاله کانولا بعد از عمليات روغن گيري از دانه آن حاصل مي شود که پروتئين بالايي داشته و در تغذيه حيوانات اهلي از اهميت بالايي برخوردار است. در مقايسه با کنجاله سويا قابليت هضم پروتئين کنجاله کانولا کمتر بوده، ليکن با وجود ليزين کمتر و متيونين بيشتر از نظر تعادل اسيدهاي آمينه ضروري با پروتئين کنجاله سويا برابري مي کند.
کربوهيدرات ها در کنجاله کانولا و به طور اساسي پکتين ها، سلولز و آميلوئيدها قابليت هضم پاييني دارند و باعث کاهش انرژي قابل سوخت و ساز کنجاله کانولا مي شوند . اسيد فايتيک موجود در کنجاله کانولا عامل اصلي اتصال به املاح معدني دو ظرفيتي و پروتئين ها مي باشد . ترکيبات فنلي موجود در کنجاله کانولا باعث طعم تند و رنگ تيره آن مي شود . کنجاله کانولا در مقايسه با کنجاله سويا مقدار کمتري انرژي قابل سوخت و ساز و پروتئين دارد، ولي ميزان فيبر، ويتامين هاي گروه B و مواد معدني ضروري آن در مقايسه با کنجاله سويا زيادتر مي باشد.
کلارک و همکاران (4) اثرات استفاده از کنجاله کانولا در جيره جوجه هاي گوشتي را تا سطح 20 درصد مورد بررسي قرار دادند و مشاهده کردند که پارامترهاي رشد (اضافه وزن، خوراک مصرفي و ضريب تبديل غذايي) و نيز ميزان تلفات تحت تأثير قرار نگرفت. در مطالعه اي که توسط فاسينا و کمپل، انجام گرفت . جايگزيني سطوح صفر، 5، 10و 15 درصد کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا باعث کاهش معني داري در اضافه وزن جوجه ها با افزايش سطوح جايگزيني گرديد و ضريب تبديل غذايي افزايش، اما درصد تلفات کاهش يافت و تسشرک و همکاران، گزارش نمودند که استفاده از کنجاله کانولا در سطوح صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد در جيره جوجه هاي گوشتي تأثير معني داري روي چربي حفره شکمي و صفات لاشه نداشت .
کنجاله کانولا داراي 1/14 درصد گوگرد است در حالي که کنجاله سويا 44/. درصد گوگرد دارد. گوگرد زياد در جيره با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي روده متصل و سبب افزايش دفع کلسيم مي گردد. مقادير بالاي کلسيم جيره تقريبا اثرات منفي گوگرد را در رشد برطرف مي کند که اين امر نشان دهنده اثر منفي گوگرد در جذب کلسيم مي باشد . به دليل اثرات منفي گوگرد در جذب کلسيم بايد هنگام استفاده از مقادير زياد کنجاله کانولا اين موضوع به دقت مورد توجه قرار گيرد.
تحقيق حاضر به منظور مقايسه ارزش جايگزيني کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا و بررسي اينکه آيا جوجه هاي گوشتي تغذيه شده با کنجاله کانولا در مقايسه با جيره هاي کنجاله سويا ممکن است به يک سطح بالايي از کلسيم پاسخ دهند، انجام گرديد.
در اين آزمايش از 252 قطعه جوجه گوشتي يک روزه سويه راس 308 استفاده گرديد. در هفته اول کليه جوجه ها با يک جيره غذايي مشابه تغذيه و به صورت دسته جمعي پرورش يافتند . در ابتداي هفته دوم جوجه ها به 21 گروه 12 تايي با ميانگين هاي وزني تقريبا برابر تقسيم و هر سه قفس به يکي از هفت تيمار آزمايشي اختصاص داده شد. جوجه ها در قفس هاي تجمعي به ابعاد 1/2×1/2 متر قرار گرفتند و از تراشه چوب به ضخامت پنج سانتي متر به عنوان بستر استفاده شد. در طول دوره آزمايش جوجه ها به صورت آزاد به آب و غذا دسترسي داشتند و برنامه نوردهي سالن به طور دائمي صورت گرفت.
در اين تحقيق کنجاله کانولا در سه سطح صفر، 25 و 50 درصد جايگزين پروتئين کنجاله سويا و کلسيم در سه سطح 100، 110 و 125 درصد مقدار توصيه شده انجمن ملي تحقيقات استفاده گرديد . جيره هاي آزمايشي به صورت هم انرژي و هم پروتئين تنظيم شدند( جداول 1تا 3). در سن 35 روزگي به منظور تعيين قابليت هضم کلسيم جيره ها از هر قفس دو قطعه نيمچه انتخاب و در قفس هاي انفرادي قرار داده شد تا فضولات آنها جمع آوري گردد. مصرف خوراک و اضافه وزن در پايان هر دوره اندازه گيري و ضريب تبديل غذايي مورد محاسبه قرار گرفت. در سن 49 روزگي نيز از هر تکرار يک قطعه مرغ و يک قطعه خروس انتخاب و جهت تعيين ميزان کلسيم سرم خون سه ميلي ليتر خون از وريد بال گرفته شد. سپس آنها را ذبح کرده و ميزان بازده لاشه، چربي حفره شکمي و وزن کبد مورد محاسبه قرار گرفت. جهت تعيين قابليت هضم کلسيم، مقادير خاکستر نامحلول در اسيد (AIA) (Acid Insoluble Ash) جيره و فضولات به عنوان مارکر با روش مک کارتي و همکاران و ميزان کلسيم جيره و فضولات با استفاده از تيتراسيون توسط EDTA اندازه گيري شد . همچنين ميزان کلسيم خاکستر استخوان درشت ني از طريق روش نامبرده اندازه گيري گرديد.
داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نزم افزار آماري(SAS) مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت و جهت مقايسه ميانگين ها از آزمون چند دامنه اي دانکن در سطح احتمال 5 درصد استفاده گرديد.
تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر ميانگين مقدار مصرف خوراک روزانه جوجه ها در جدول 4 نشان داده شده است . تاثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر خوراک مصرفي در طي دوره هاي مختلف و همچنين کل دوره پرورش معني دار نبود با اين وجود در دوره آغازين مشاهده گرديد که با افزايش سطوح کنجاله کانولا و کلسيم مصرف خوراک از لحاظ عددي کاهش يافت. احتمالا اين امر به دليل حساسيت جوجه ها در طي دوره آغازين و همچنين بالا بودن ميزان پروتئين مصرفي در اين دوره نسيبت به دوره رشد و پاياني است که باعث مي گردد، ميزان بالاتري از مواد ضد تغذيه اي موجود در کنجاله کانولا وارد بدن آنها گردد. به طور کلي بيشترين مصرف خوراک در کل دوره پرورش از نظر عددي مربوز به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم و کمترين آن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود به نظر مي رسد با افزايش ميزان کنجاله کانولا ميزان مصرف خورا ک افزايش مي يابد . کنجاله کانولا با دارا بودن مواد ضد تغذيه اي مختلف مصرف خوراک را تحت تأثير قرار مي دهد، اما احتمالا از آنجايي که کنجاله کانولاي مصرفي داراي 6/6 ميکرومول گلوکوسينولات در هر گرم ماده خشک بدون روغن و ميزان اسيد اروسيک در فاز روغني کنجاله کانولا 0/63 درصد بود و همچنين به دليل تأمين پروتئين جيره از چندين ماده خوراکي و توازن بوجود آمده در اسيدهاي آمينه، افزايش کنجاله کانولا در جيره طيور گوشتي تأثير نامطلوبي بر مصرف خوراک نداشت .
نتايج اين تحقيق با نتايج سلمان و همکاران و کلارک و همکاران، که از کنجاله کانولا تا سطح 20 درصد استفاده نمودند مطابقت دارد. به علاوه کاهش مصرف خوراک مشاهده شده با افزودن کلسيم احتمالا به دليل ناچيز بودن ميزان گلوکوسينولات کنجاله کانولاي مصرفي بوده است . با اين وجود به نظر مي رسد بالا بودن بيش از حد کلسيم (NRC125%) تأثير بيشتري بر کاهش مصرف خوراک داشته باشد. شافي و مکدونالد، گزارش کردند که افزايش کلسيم جيره مصرف خوراک روزانه جوجه ها را کاهش داد.
ميانگين هاي مربوط به اثر سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم بر افزايش وزن جوجه هاي گوشتي در جدول 5 ارائه گرديده است. نتايج حاصل نشان دهنده اختلاف معني داري ( 0/05>P) در بين تيمارها در دوره آغازين مي باشد به طوريکه بالاترين اضافه وزن مربوط به تيمار شاهد و کمترين آن مربوط به تيمار 50 درصد جايگزيني کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود. ولي در طي دوره هاي رشد و پاياني و همچنين کل دوره پرورش تفاوت معني داري در بين تيمارها مشاهده نگرديد. اما از لحاظ عددي در کل دوره پرورش بالاترين اضافه وزن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا با 100 درصد کلسيم و کمترين اضافه وزن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا با 125 درصد کلسيم بود. روند کاهش اضافه وزن در دوره آغازين احتمالا مربوط به مقادير بالاتر گوگرد موجود در کنجاله کانولا مي باشد. از طرف ديگر مشخص شده که بخشي از کاهش عملکرد در ارتباط با اثر متقابل کلسيم و گوگرد زياد در جيره با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي باند شده د و دفع آن را افزايش مي دهد. علاوه بر اين کاهش اضافه وزن در جوجه هايي که با سطوح بالاي کنجاله کانولا تغذيه شده اند ممکن است به دليل رقابت بين ليزين و آرژنين باشد که به دليل پايين بودن ليزين موجود در کنجاله کانولا (1/94) نسبت به کنجاله سويا (2/69) نياز به استفاده از ليزين بالاتري در جيره هاي حاوي کنجاله کانولا جهت برقراري تعادل بود که باعث افزايش فعاليت آرژيناز کليوي و در نتيجه تجزيه آرژنين مي شود . همچنين وجود فيبر بالاتر در کنجاله کانولا و تأثير منفي آن بر روي انرژي قابل سوخت و ساز ممکن است باعث کاهش اضافه وزن و عملکرد تيمارهاي حاوي سطوح بيشتر جايگزيني شده باشد. به علاوه اضافه نمودن کلسيم به جيره با توجه به پايين بودن سطح گلوکوسينولات کنجاله کانولاي مصرفي باعث به هم خوردن تعادل کلسيم به فسفر و در نتيجه کاهش اضافه وزن شد.
در کل دوره پرورش تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم به دليل افزايش مصرف خوراک و توازن اسيدهاي آمينه باعث بهره برداري بهتر از مواد پروتئيني جهت سنتز عضلات گرديد . همچنين به نظر مي رسد استفاده از چربي به دليل جبران انرژي جيره ممکن است از طريق آهسته نمودن عبور خوراک و در نتيجه هضم و جذب بهتر مواد مغذي، اتلاف حرارتي کمتر و افزايش جذب اسيدهاي چرب جيره باعث افزايش وزن بهتر در جيره هاي حاوي کنجاله کانولا با سطح 100 درصد کلسيم شود .
با توجه به مقايسه ميانگين هاي تيمارهاي آزمايشي بر ضريب تبديل غذايي در جدول 6 مشاهده شد که اختلاف بين تيمارها آزمايشي در دوره 21-7 روزگي معني دار بود . ( 0/05>P) به طوري که ضريب تبديل غذايي تيمار شاهد از لحاظ آماري پايين تر بود اما در بين ساير تيمارها در اين دوره و در دوره هاي 42-21، 49-42 و همچنين در 49-7 روزگي از نظر آماري اختلاف معني داري مشاهده نگرديد . در کل دوره آزمايش بهترين ضريب تبديل غذايي از نظر عددي مربوط به تيمار شاهد و بدترين آن مربوط به تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود .
از سوي ديگر مشاهده گرديد که با افزايش سطح کلسيم در جيره در بين گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا ضريب تبديل غذايي افزايش يافت به نظر مي رسد که اين اختلاف به علت وجود تفاوت معني دار در اضافه وزن باشد. اين امر موجب شده است تا اختلاف موجود در ضريب تبديل غذايي معني دار شود نتايج اين تحقيق با يافته هاي مک نيل و همکاران، همسو بود آنها در مطالعه اي نشان دادند که استفاده از کنجاله کانولا در سطح 10و20 درصد بر روي ضريب تبديل غذايي تنها بين صفر تا 21 روزگي معني دار بود و از صفر تا 42 روزگي از نظر آماري معني دار نگرديد از سوي ديگر به علت اينکه افزايش کلسيم جيره اضافه وزن را به طور معني داري کاهش داد ضريب تبديل غذايي افزايش يافت که با يافته هاي شافي و مکدونالد، مطابقت دارد.
با توجه به جدول مقايسه ميانگين هاي جدول 7 مشخص گرديد که سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم تأثير معني داري بر بازده لاشه داشتند (0/05>p) به طوريکه بالاترين بازده لاشه مربوط به تيمار 25 درصد کنجاله کانولا و 110درصد کلسيم و کمترين بازده لاشه مربوط به تيمار شاهد بود. مقايسه ميانگين نتايج حاصل نشان ميدهد که جوجه هاي تغذيه شده با گروه 25 درصد کنجاله کانولا (74/53درصد) در مقايسه با گروه 50 درصد کنجاله کانولا (74/23 درصد) و گروه شاهد (72/71 درصد) بازده لاشه بالاتري داشتند .
از نظر درصد وزن چربي حفره شکمي در بين تيمارهاي آزمايشي هيچ جگونه تفاوت معني داري مشاهده نگرديد . با اين وجود از نظر عددي بالاترين و کمترين درصد چربي حفره شکمي مربوط به تيمارهاي 25و50 درصد کنجاله کانولا و 110 درصد کلسيم بود . ميزان چربي حفره شکمي در گروه شاهد بيش از ساير تيمارها بود . به نظر مي رسد استفاده از کنجاله کانولا ميزان چربي حفره شکمي را کاهش مي دهد . کاهش چربي حفره شکمي جوجه هايي که از کنجاله کانولا استفاده مي کنند، توسط محققين ديگر نيز گزارش شده است و علت آن را به توليدات حاصل از هيدروليز گلوکوسينولات ها (تيوسيونات، نيتريل، ايزوتيوسيانات و اکسازوليدين تيون) نسبت مي دهند (6).
وزن کبد تحت تأثير سطوح مختلف کنجاله کانولا و کلسيم قرار گرفت (0/05>p)، به طور ي که تيمار شاهد بالاترين و تيمار 25 درصد کنجاله کانولا و 100 درصد کلسيم کمترين درصد وزن کبد را داشتند، ولي ساير تيمارها با اين دو گروه هيچ گونه تفاوت معني داري نداشتند ولي در مقايسه بين گروههاي 25و50 درصد کنجاله کانولا مشاهده گرديد که با افزايش سطح اين کنجاله وزن کبد افزايش يافت. احتمالا بالابودن وزن کبد در گروه تغذيه شده با جيره شاهد مي تواند به دليل کمتر بودن ميزان آن باشد. از سوي ديگر مشاهده گرديد که با افزايش کلسيم جيره و به تبعيت از آن افزايش چربي، به خاطر جبران انرژي، وزن کبد افزايش داشت که احتمال دارد به دليل توليد صابون هاي کلسيمي و در نتيجه دفع چربي و فشار بيشتر به کبد به منظور توليد انرژي از کربوهيدارات ها باشد.
خاکستر و کلسيم استخوان درشت ني از جمله معيارهاي اصلي براي بررسي مواد معدني در استخوان درشت ني مي باشند. همان گونه که در جدول 8 مشاهده گرديد خاکستر استخوان درشت ني در طي استفاده از سطوح متفاوت کنجاله کانولا و کلسيم به طور معني داري (0/05>p) تحت تأثير قرار گرفت، به طور ي که تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بالاترين ميزان خاکستر را به خود اختصاص داد. در مقايسه بين گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا مشاهده گرديد که همواره با افزايش سطوح کلسيم، خاکستر در استخوان افزايش يافت با اين وجود تفاوت معني داري در ميزان کلسيم استخوان درشت ني در بين تيمارهاي آزمايشي مشاهده نشد. به هر حال بالاترين و کمترين ميزان کلسيم استخوان درشت ني از نظر عددي مربوط به گروه 50 درصد کنجاله کانولا با 110 و 125 درصد کلسيم بود .
سامرز و همکاران، گزارش کردند که افزايش سطوح کلسيم (0/2و0/6 درصد) به جيره هاي حاوي کنجاله کانولا باعث افزايش خاکستر استخوان درشت ني گرديد.
مقايسه ميانگين هاي غلظت کلسيم سرم خون در جدول 8 نشان دهنده عدم تأثير سطوح متفاوت کنجاله کانولا و کلسيم بر ميزان کلسيم سرم خون در بين تيمارها بود. در اين رابطه مي توان به اين نکته اشاره کرد که غلظت کلسيم، در سرم خون اغلب گونه ها به طور قابل ملاحظه اي ثابت است (در حدود 10 ميلي گرم در دسي ليتر) که اين غلظت در سرم خون توسط هورمون غده پاراتيروئيد، کلسي تونين و ويتامين D به شکل 1و25 دي هيدروکسي کوله کلسيفرول تنظيم مي گردد.
مقايسه ميانگين هاي قابليت هضم کلسيم در جدول 8 نشان داد که هيچ گونه تفاوتي از نظر آماري در بين تيمارهاي آزمايشي وجود ندارد. اما از نظر عددي بالاترين و پايين ترين قابليت هضم کلسيم به ترتيب مربوط به تيمار شاهد و تيمار 50 درصد کنجاله کانولا و 125 درصد کلسيم بود نکته قابل توجهي که در اين جدول ملاحظه گرديد . اين است که در مقايسه تيمار شاهد و گروه هاي 25 و 50 درصد کنجاله کانولا، همواره با افزايش سطوح کنجاله کانولا ميزان قابليت هضم کلسيم کاهش يافت. در توجيه اين يافته ها مي توان به اين نکته اشاره که سطوح بالاي گوگرد موجود در کنجاله کانولا با کلسيم موجود در ترکيبات گوارشي متصل و دفع کلسيم افزايش مي يابد و بر جذب کلسيم تأثير مي گذارد. همچنين به نظر مي رسد که با افزايش ميزان چربي و تشکيل صابون هاي کلسيمي از قابليت هضم و جذب کلسيم کاسته مي شود.
نتايج اين تحقيق نشان داد که مي توان از کنجاله کانولا به ميزان 50 درصد کنجاله سويا در جيره جوجه هاي گوشتي استفاده نمود ولي جايگزيني تا سطح 50 درصد کنجاله کانولا به جاي کنجاله سويا اثر منفي بر عملکرد جوجه ها نداشت و حتي در برخي مواقع برابر يا برتر از گروه شاهد بود ولي کلسيم اضافي باعث کاهش عملکرد جوجه ها مي شود.
منابع:
1. لسون ا. و ج. سامرز. 1384 تغذيه مرغ اسکات، (ترجمه جواد پوررضا و همکاران). ويرايش چهارم، انتشارات ارکان، 672 صفحه.
پژوهش در علوم کشاورزي
پی نوشت ها :
* (دانش آموخته مقطع کارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي و احد خوراسگان (اصفهان
** دانشيار گروه علوم دامي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه صنعتي اصفهان)،
*** (مربي گروه علوم دامي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان (اصفهان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}