امام علي عليهالسلام و زيارت امين الله (1)
امام علي عليهالسلام و زيارت امين الله (1)
امام علي عليهالسلام و زيارت امين الله (1)
بسم الله الرحمن الرحيم / الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بحث ما چون پخشش زماني است كه با عيد غدير مناسبت دارد، من هم در اين سي سال سي تا غدير با بيانهاي مختلف گفتم، امسال فكر كرديم چه بگوييم؟ فكر كرديم كه يكي از زيارتهاي اميرالمؤمنين به نام زيارت «امينالله» را تحليل كنيم.
ما طبق قرآن معتقد هستيم ائمهي ما زنده هستند، شهيد زنده است و به زنده كه سلام ميكني قرآن ميگويد: «فَحَيُّوا بِأَحْسَن» (نساء/86) او جوابي گرمتر ميدهد. پس شما هم از همينجا يك سلامي به اميرالمؤمنين بدهيد. «السلام عليك يا اميرالمؤمنين، السلام عليك يا امين الله في ارضه» ميخواهم زيارت امينالله را تحليل كنم. آن مقداري كه من اطلاع دارم.
پس موضوع : زيارت اميرالمؤمنين(ع) ، زيارت امينالله.
امتياز زيارت امينالله اين است كه براي هر امامي هر زماني ميشود خواند. يعني در هر زمان براي هر امام، بهترين زيارت، در عين حال خيلي كوتاه و يك صفحه. و اين زيارت خيلي حرف دارد. اولين جملهاش اين است كه ميگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّه»، شما امين خدا هستيد. آدم وقتي در مقابل اميرالمؤمنين ميايستد، ميگويد: يا اميرالمؤمنين من در حد يك بزغاله امين نيستم. اگر يك بزغاله به من بدهند بگويند: تقسيم كن، كبابياش را براي خودم برميدارم. يعني من در تقسيم يك بزغاله امانت ندارم. يك چيزي به من بسپارند، بگويند: اين ماشين را بگير. بتوانيم از اين ماشين سوء استفاده كنيم، سوء استفاده ميكنيم. يك خانه به ما دادند، بگويند: در آن بخواب تا ما دو سه روزي برگرديم، از اين خانهي خالي سوء استفاده ميكنيم. يك موتوري گير ما بيايد، از آن سوء استفاده ميكنيم. ولي شما چه؟ امين الله! در وحي امين هستيد. در افكار الهي امين هستيد. در بيتالمال امين هستيد. در مقام امين هستيد. سوء استفاده نميكنيد. اين قصهي گردنبند را شنيديد. باز هم بشنويد.
يك بار قنبر از بيت المال مقداري طلا و نقره آورد. حضرت فرمود : چرا خانه ي من آوردي ؟ اينها را ببريد و بفروشيد و به فقرا بدهيد. الله اكبر!
اموالي بود. غذا و گندمي، چيزي بود در ظرف هايي بود، حضرت براي اينكه تقسيم كار بكند، كوفه را به هفت منطقه تقسيم كرده بود. براي هر منطقه يك سرگروه. سرگروهها آمدند. انبار را بر هفت تقسيم كرد. به سرگروهها داد گفت: برويد تقسيم كنيد. وقتي ميخواست برود، ديد در يكي از اين ظرفها يك قطعه نان است، اضافه. دوباره هفت نفر را خواست. اين نان را تقسيم بر هفت كرد. بعد هم دو ركعت نماز خواند. شما نگاه كنيد الآن با بيتالمال چه ميشود؟ چه ميشود؟! ما همينطور ميگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّه»، سلام بر تو اي كسي كه امين هستي. بله، خوب اين را ميگوييم: رد شويم. امين هستي يعني چه؟ يك حرفي را ميزنند، ميگويند: نگو. صد جا ميگويي. يك عكسي را از كسي دارد. آبرويش را ميريزد. چرا منتشر ميكني؟ مگر تو امين نيستي؟ مگر تو امين نيستي؟ اينها مسائل مهمي است كه ما بايد در امانت يك مقداري دقت كنيم.
صاحب مفاتيح حاج شيخ عباس قمي، كتابي را قرض كرده بود. اين وسط كه مطالعه ميكرد از دنيا رفت. شب به خواب پسرش آمد، كه من اين كتاب را از فلاني گرفتم. يادم رفت يعني نتوانستم به او بدهم. برو كتابخانه علامت اين كتاب اين است. مثلاً جلدش چنين و چنان است. با اين نشانيها بردار و به صاحبش بده. پسرش گفت: من رفتم كتاب را پيدا كردم. طبق خوابي كه از پدرم ديده بودم، داشتم ميرفتم به او بدهم. لب در خانه پايم پيچ خورد، افتادم و كتاب زخمي شد. يك خرده فوتش كردم و تميزش كردم و رفتم به صاحبش دادم. دوباره پدرم به خوابم آمد. گفت: كتاب لب در افتاد زخمي شد. برو يا پولش را بده. يا عذرخواهي كن. امين الله! شما امين هستيد بر اسرار، بر اموال، بر منصب، جالب اين است كه آن گردنبند را فرمود: همين امروز! فردا نه! همين امروز برگردان.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرالمؤمنين»، كه گفتيم اميرالمؤمنين خاص حضرت علي است. «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» من يك بحثي دارم. يك صلواتي بفرستيد.
وقتي به خانهي پيغمبر ريختند، پيغمبر را بكشند، حضرت علي جاي او خوابيد. يعني گذشت از جان. حضرت زهرا شهيد شد، يعني گذشت از همسر. بچههايش شهيد شدند، گذشت از فرزند. از شكم گذشت، سير نخورد. از وطن گذشت، هجرت كرد. از دشمن گذشت، آب دهان به او پرت كردند رفت قدم زد كه هيجاني نشود. در عمرمان از چه چيزي گذشتيم؟ يك كاغذ برداريد بنويسيد، تا به حال از چه گذشتهايد؟ يكبار شده عصباني شويد، فحش ندهيد؟ آقا غيبت تو را كردند. حلال است. غلط كرده! بابا! او را ببخش. غيبت كرده كه كرده ديگر. حالا همين كه آمده به شما ميگويد: غيبت كردم ديگر او را ببخش. گذشت از خواب. ما نماز صبحمان در مساجد خلوت است. از خواب دل نميكنيم. پدر آمد بچهاش را صدا زد گفت: بلند شو، آفتاب درآمد. گفت: من خوابم ميآيد. بلكه خورشيد دلش بخواهد سحر دربيايد. من ميخواهم بخوابم. گذشت از خواب. يك شكل را در خيابان ميبينيم حاضر نيستيم دل بكنيم. همينطور نگاهش ميكنيم تا در جوي بيافتيم. (خنده حضار) يعني از يك نگاه نميگذريم. از شكم نميگذريم. غذا خوشمزه باشد ميخوريم، «حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم» در عمرمان از چه چيزي گذشتيم؟ «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه»
الآن مقام معظم رهبري، افرادي ميآيند مثلاً خمس به او بدهند. ميگويند: آقا اين خمس سهم امام است. ولي فلاني هم خيلي فقير است. چنين و چنان است. فرض كنيد مثلاً دو ميليون سهم امام برده، آنوقت ناله ميكند، فلاني فقير است، فقير است. چنين و چنان است. ميگويد: اين پول موردش اين نيست كه تو ميگويي. اگر فقير است، مثلاً به كميتهي امداد معرفياش ميكند. به يكجايي و ميگويد: از آنجا به او بدهيد. اين پول را نميتوانم به شما بدهم.
اميرالمؤمنين فرمود: مردم! اين پيرمرد است و از كار افتاده است. فقير است. كمكش بكنيد اما من نميتوانم از اين كمك كنم. اگر گفتند: شكر وقف عاشورا است. شما تاسوعا حق نداري شربت بدهي. احتياطش اين است. اگر پول داديم به يك جايي كه مثلاً فيزيك بخوانيم. استاد شيمي نميتواند اين را بگيرد. پول داديم براي اينكه ليسانس شويم. ميشود با اين پول مثلاً كار ديگري كرد؟ من پول دادم براي اين كار. مُهر اين مسجد را در مسجد ديگري نماز بخواني باطل است. خودكار بانك ملي را بانك صادرات ببري، تخلف اداري حساب ميشود. هرچيزي همان كه گفتم. حالا يا حق، يا باطل.
يك كسي در مشهد وقف كرده كه روز تولد امام حسين، انواع ميوههايي كه پيدا ميشود بخريد، به پولدارترين آدمهاي مشهد بدهيد بخورند. حالا گاهي هم تابستان، مشهد... 20 رقم ميوه! ميگويد: بايد بيست رقم را بخريد، بعد هم نگاه كنيد در مشهد پولدارترين آدمها چه كساني هستند؟ نوشتند به حضرت امام كه بابا يك چنين وقفي است. فرمود: هرطور وقف كرده، همانطور عمل كنيد. اين لابد يك چيزي در ذهنش بوده ميخواسته پولدارها هم به اسم امام حسين يك شكمي از عزا دربياورند. نيتش اين بوده. نميشود گفت: بابا حالا اينجا دارد، به كس ديگري بدهيم.
«أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» جهاد كردي. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خيبر قهرمان. در جنگ حنين قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با يهوديان بني نظير، بني مصطلق، در جنگ جمل، صفين، نهروان، اينها را بخواهيم يكي يكي بگوييم شايد حوصلهي شما نرسد. در همهي جبههها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه».
ميآمدند تنگ گوش پيامبر، تنگ گوشي نجوا ميكردند. پچ پچ ميكردند. اين ميرفت، او ميرفت، اين ميآمد. پيغمبر خسته شد. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم/4) آيه نازل شد هركس ميخواهد با پيغمبر خصوصي ملاقات كند، يك درهم صدقه بدهد. تا ديدند پولي شد و بليطي شد، فرار كردند. گفتند: غرض عرض سلام بود. بعضيها هستند آخوند مفت ميبينند ميگويند: استخاره كن. (خنده حضار) خوب پيغمبر مفت است، تنگ گوشي! تا آيه نازل شد هركس ميخواهد در گوشي با پيغمبر صحبت كند، صدقه بدهد. تا ديدند پولي شد فرار كردند. حضرت امير هر وقت سؤال داشت ميرفت يك درهم ميداد، يك سؤال ميكرد. دومرتبه يك سؤال ديگر پيش ميآمد باز ميرفت يك درهم ميداد. چند بار مرتب درهم داد، آيه نازل شد، كه آن حكم فسخ شد. من ميخواستم امتحان كنم. ببينم شما عاشق علم هستيد؟ يا عاشق علم نيستيد. فقط يكنفر بود كه پول داد و درس خواند. البته حالا دانشگاه آزاد هم هست. دانشگاه پيام... آن هم پول ميگيرد؟ ديگر غير انتفاعي... الآن كه ديگر خيلي جاها پولي شده است. تنها آيهاي كه، آيه نازل شده «أَ أَشْفَقْتُمْ» ترسيديد! «أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقات» (مجادله/13) ترسيديد كه وقتي ميخواهيد با پيغمبر نجوا كنيد شكم يك فقيري را هم سير كنيد.
يك مسابقهي قرآني بود. يك تاجري جوايزش را داد. گفتند: اجازه ميدهيد در روزنامه بنويسيم؟ گفت: شما بنويسيد خدا پاك خواهد كرد.
ما يك وقتي ديديم جمكران دانشجوها و دبيرستانيها، نسل نو جمكران مي آيند و هواي قم داغ و آب قم شور و ... از جمكران خاطرهي خوشي در ذهن بچهها نميماند. فكر كرديم يك سالن بسازيم، كنار مسجد جمكران كه اينهايي كه از راه دور ميآيند در اين سالن يك آبي به صورتشان بريزند. يك چاي، شربتي بخورند. يك خرده مثل سر حمام آماده شوند و بعد در حمام بروند. يك سالن بسازيم. شخصي آمد، شش، هفت ميليارد تومان خرج كرد. يك جايي ساخت كه حدود هشتصد تا دانشجو جا دارد. الآن بهترين ساختمان، يا از بهترين ساختمانهاي استان قم آنجاست. در اين چند ماه بالاي صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و باني هم خودش را به ما معرفي نكرد. با اينكه مؤسس اين حركت من بودم. با اينكه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضي نيستم قرائتي بداند من چه كسي هستم. هفت ميليون تومان براي امام زمان(ع) خرج كرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت ميليون... ميليارد... گفتم ميليون؟ هفت ميليارد. هفت ميليارد خرج كرد و اسمش را به من نگفت. و آدمهايي هستند كه اگر اسمشان را نگويي ناراحت ميشوند. من دو تا آدم سراغ دارم. يك آدم سراغ دارم كه بيست سال است به من كمك ميكند. هروقت وقت داشت. گاهي هم نميتواند كمك كند. اگر وقت داشته باشد، مثلاً به او ميگويم يك چنين بحثي دارم كمك ميكند. يكبار من اسمش را در تلويزيون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلاني به من كمك كرده است. آدم هم هست يك حديث در مكه به من گفت؛ من در تلويزيون گفتم، گفتم: يكي از آقايان در مكه گفت. گفت: چرا نگفتي آن آقا كه بود؟ بايد بگويي من بودم. يعني آدم هست كه اگر يك حديث بگويد، توقع دارد تمام ايران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بيست سال كار ميكند، و ميگويد: نميخواهم.
حالا حضرت عباسي اگر به ما مدرك ندهند، درس ميخوانيم؟ بگويند: استاد استاد است. شما هم شاگرد هستي. درستان را بخوانيد. اما مدرك نيست. ما گاهي هم كه سراغ قرآن ميآييم براي پايان نامه است. من خيلي ناراحت ميشوم از بعضي از دوستان. ميآيند ميگويند: حاج آقا! ما ميخواهيم يك پايان نامه براي فوق ليسانس و دكترا بنويسيم. يك موضوع قرآني بگو تحقيق كنيم. نگاهش ميكنم ميگويم: در عمرت سراغ قرآن نيامدي. حالا هم كه آمدي براي خودت آمدي. براي پايان نامهات آمدي. كار نداري كه خالق چه گفته است. وظيفهات چيست؟ نميخواهي با نور قرآن منوّر شوي؟ نميخواهي با قرآن هدايت شوي. «ذلِكَ الْكِتابُ... هُدى لِلْمُتَّقين» (بقره/2) گفته: «هُدي» شما «ذلك الكتاب» پايان نامهات! ديگر «هُدي» نيست. براي هدايت، براي نور نيامدي. ما خط را گم كرديم. و روز به روز هم بر گمشدهها اضافه ميشود. بدون پول كار نميكنيم. مثل بعضي از مردهشورهاي قديم. كه اگر مرده چاق است، كيلويي ميشويند. اگر بلند است متري ميشويند. بچه را عددي ميشويند. اگر پايان نامه و مدرك بود درس ميخوانيم. نبود، درس نميخوانيم.
حضرت امير تمام عمرش خالص بوده است. شما اگر ميخواهي حضرت علي را بشناسيد، حالا به مناسبت عيد غدير بد نيست، براي علي شناسي اميرالمؤمنين را بشناسيم. شبها هزار ركعت نماز با توجه ميخواند. در عمرمان يك ركعت نماز با توجه ميتوانيم بخوانيم؟ يعني او هفتاد سال، شما يك ركعت نماز با توجه بخوان. هر شبي هزار ركعت. اين فقط نمازش. حالا شجاعت و اخلاص و ايثار و همهي كمالاتش را كنار بگذار. فقط نماز علي، نماز ما. ما يك ميلياردم او فقط در نماز هستيم؟! «وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ»
يك كسي مرده بود روي قبرش پر از موز بود. گفتند: اين موزها را به خود مرده ميدادند، نميمرد. (خنده حضار) حالا كه مرده روي قبرش گذاشتند، ما گاهي هم كه ميخواهيم عبادت كنيم يا در مسجد ورد ميگوييم، به جاي جبهه، و گاهي هم ممكن است ضد انقلاب هم حرف بزنيم. گاهي ورد ميگوييم. گاهي خانقاه ميرويم. گاهي نميدانم درويش ميشويم.
علي چه كسي بود؟ به تمام آيات قرآن عمل كرد. ما به چند آيه عمل كرديم؟ كسي دستش را بالا كند بگويد: من به اين آيه خوب عمل كردم. البته به يك آيه خوب عمل كرديم. من يكوقت به قرآن نگاه كردم، كدام آيه را خوب عمل كرديم؟ ديدم اين آيه «كُلُوا» بخوريد.(خنده حضار) اين تنها آيهاي است كه ما به آن خوب عمل ميكنيم. اما قرآن بعد از «كُلُوا» ميگويد: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مؤمنون/51) خوردي، از انرژياش يك عمل صالح. ميگوييم: نه! ديگر دومياش نه.
يك كسي بچه سيدهاي خوشگل را ميبوسيد. گفتند: گناه است. حرام است. گفت: آخر اولاد پيغمبر است. يك سيد زشت و كچل آوردند. گفتند: اين هم اولاد پيغمبر است. گفت: حالا همهي ثوابها را من بكنم. (خنده حضار) اين يكي براي شما.
پيغمبر فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه» (كافي/ج1/ص286) «فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه»، آنوقت سوار شتر شويم در جنگ جمل برويم. شمشير بكشيم در صورت اميرالمؤمنين بعد هم بگوييم: سُنّي، سنت پيغمبر اين است؟ سنت پيغمبر شمشير كشيدن در صورت علي بود؟ يا«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ» بود؟ هركس شيعهي واقعي است، سُنّي واقعي است. و هركس سنّي واقعي است شيعهي واقعي است. مثل اينكه ميگوييم: هرچه عقل گفت همان را قرآن گفته است و هرچه قرآن گفت همان را... «ما حكم به العقل حكم به الشرع» نميشود يك چيزي را عقل قبول كند، شرع رد كند. و نمي شود يك چيزي را قرآن بگويد، عقل ضد آن را بگويد.
به مناسبت غدير 89 داريم يك نگاهي به زيارت امينالله ميكنيم. البته فلسفه زيارت را هم به شما بگويم. زيارت يعني بيعت، زيارت يعني در برابر آينه ايستادن. برويم مقابل آينه بايستيم ببينيم او چيست و ما چه هستيم؟ تو چه كسي هستي و ما چه كسي هستيم؟ زيارت يعني مزد رسالت دادن. چون پيغمبر فرمود: من شما را هدايت كردم، مزد من «موّدت في القربي» است. ما كه زيارت اهل بيت ميرويم، يعني يا رسول خدا آمدم مزد رسالت را بدهم. «مودت في القربي» است! زيارت يعني نگاه در آينه، زيارت يعني بيعت، زيارت يعني دادن مزد رسول خدا، زيارت خيلي معنا دارد. و زيارت امام يعني زيارت امام. زيارت پيغمبر يعني زيارت پيغمبر، مسجد يعني زيارت خدا. مسجد يعني زيارت خدا. ما اگر از كنار يك امامزاده رد شويم يك سلام ميكنيم. زشت است كسي خانهاش نزديك مسجد باشد پايش را در مسجد نگذارد. ميگويند: وقت تمام شد.
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة» يا علي! دشمنان تو فهميدند تو چه كسي هستي؟ گاهي وقتها كسي نميداند روي اين فرش آيهي قرآن است پايش را ميگذارد. گاهي ميفهمد آيهي قرآن است، مخصوصاً پايش را ميگذارد. «وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة» يعني حجت بر مردم تمام شد. فهميدند تو چه كسي هستي.
«انَّما» يعني فقط. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) «اِنَّما» يعني فقط ولي شما خدا و رسول است و آن كسي كه در ركوع انگشتر را داد. گاهي ميگويند: چرا اسم علي در قرآن نيست؟ خوب اسم علي نيست، اسم كس ديگر هم نيست. گاهي ميگويند: خوب فلاني را انتخاب كرديم. خوب انتخاب كنيد. آيا همهي كمالات قرآن را در نظر گرفتيد؟ بياييد هرچه كمال در قرآن هست، هرچه كمال در قرآن هست را بياوريد. صبر، ايمان، اخلاص، شهامت، شجاعت، نماز، ايثار،... تمام كمالاتي كه در قرآن است بياييد بنويسيد، بعد ببينيم بين اصحاب پيغمبر چه كسي اين كمالات را از اميرالمؤمنين بيشتر دارد؟ اسم علي نيست، اسم كس ديگري هم نيست. تازه اگر اسم علي بود خوب نبود. اگر مثلاً رهبر انقلاب بگويد به فلان شخص رأي بدهيد. اينكه خوب نيست. بايد بگويد: به كسي رأي بدهيد، كه داراي اينچنين، اينچنين، اينچنين... يعني كمالاتي را بگويد كه خود مردم بروند او را پيدا كنند. من اگر بگويم: من فلاني را دوست دارم. ميگويند: خيلي خوب حالا اين به هر دليلي شامش داده، پول بستنياش را داده، لابد حالا... به هر دليل دوستش دارد. اما اگر بگويم كسي را دوست دارم كه 1- نمازش را اول وقت ميخواند. درسش بهترين است. ادبش نسبت به استاد، نسبت به پدر و مادر، تواضع، اخلاق، بهداشت، كمالات را بگويم خودتان برويد پيدا كنيد. وليّ شما كسي است كه در ركوع انگشتر داد. برويد ببينيد چه كسي انگشتر داد؟
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، «مَعَ مَا لَكَ» يك كلمهي «لك» اينجا داريم. سه تا «لك» داريم. لطيف است. «لك» يعني فقط براي تو است. يكجا داريم «نافِلَةً لَك» (اسراء/79) يعني نماز شب فقط بر پيغمبر، بر تو واجب است. بر مردم نماز شب مستحب است. اما اين «نافِلَةً لَك» يعني براي تو واجب است. يكجا داريم اگر يك خانمي آمد به پيغمبر گفت: من ميخواهم خودم را به تو هبه كنم. اين هم ميگويند جايز است. «خالِصَةً لَك» (احزاب/50) يكجا هم در زيارت امين الله داريم كه «مَعَ مَا لَكَ»، «مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، منتها نماز شبي كه مخصوص پيغمبر است، هرشب پيغمبر نماز شب ميخواند. اما آيهاي كه نازل شد اگر خانمي خودش را به پيغمبر بخشيد، اين خانم براي پيغمبر حلال است. پيغمبر از اين آيه استفاده نكرد. بعضي از مفسرين و تاريخدانها گفتند: اصلاً عمل نكرد. يكجا گفتند: يكدفعه پيغمبر عمل كرد. گاهي وقتها عايشه به پيغمبر ميگفت: خدا دم تو را دارد. هر خانمي خودش را به تو بخشيد، براي تو. خوشا به حالت! سلمان رشدي ملعون هم همين را گفته است. گفته: پيغمبر نعوذ بالله دنبال هوس خودش بود. ما ميگوييم: در تاريخ پيدا كنيد. نماز شب را 365 روز ميخواند. اما اين را به قول اكثر يكبار هم عمل نكرد. به قول يك نفر يك مورد عمل كرد. آخر گاهي وقتها ميگويند: چرا مردم دست مرجع را ميبوسند پولش ميدهند. مردم دست كسي را مي بوسند پولش ميدهند كه بفهمند كاخ نميسازد. عياشي نميكند. «مخالفا لهوي» عادل است. مردم به هر آخوندي پول نميدهند. اگر بينند بنده چه ماشيني دارم. چه انگشتري، چه لوستري، عياشي ميكنم، مردم پول نميدهند. ميروند يك آقايي را پيدا ميكنند كه اطمينان داشته باشند قطعاً عادل است. قطعاً هوي و هوس ندارد. هشتاد سال از عمرش گذشته و سابقهاش خوب بوده، به او پول ميدهند. «مَعَ مَا لَكَ» اميرالمؤمنين تو يك چيزهايي داري كه هيچكس ندارد. يعني تو مبهم نبودي. زندگي تو، تاريخ تو، جبهه تو، اخلاص تو شفاف بود. آنهايي كه حق تو را خوردند، با علم خوردند. با عنابت تو را زمينگير كردند.
عيد غدير را به همه تبريك ميگوييم.
خدايا روز به روز بر معرفت ما نسبت به خودت، پيغمبرانت، اوصيائش، پيغمبر اسلام، اهلبيتش، قرآن، دين، روز به روز شناخت ما، معرفت ما، مودّت ما، اطاعت ما را بيشتر بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
1- كوتاهترين زيارتنامه وارده براي همهي امامان، كدام است؟
1) زيارت جامعه
2- حضرت علي(ع) در كدام جنگها جانفشاني كرد؟
1) جنگ بدر و اُحُد
2) جنگ خندق و خيبر
3) امام حسين(عليهالسلام)
4- آيه 274 سورهي بقره بر چه امري تأكيد دارد؟
1) انفاق علني
2) انفاق پنهاني
1) تجديد بيعت با آنان
2) اعلام محبت و مودت آنان
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی
بحث ما چون پخشش زماني است كه با عيد غدير مناسبت دارد، من هم در اين سي سال سي تا غدير با بيانهاي مختلف گفتم، امسال فكر كرديم چه بگوييم؟ فكر كرديم كه يكي از زيارتهاي اميرالمؤمنين به نام زيارت «امينالله» را تحليل كنيم.
ما طبق قرآن معتقد هستيم ائمهي ما زنده هستند، شهيد زنده است و به زنده كه سلام ميكني قرآن ميگويد: «فَحَيُّوا بِأَحْسَن» (نساء/86) او جوابي گرمتر ميدهد. پس شما هم از همينجا يك سلامي به اميرالمؤمنين بدهيد. «السلام عليك يا اميرالمؤمنين، السلام عليك يا امين الله في ارضه» ميخواهم زيارت امينالله را تحليل كنم. آن مقداري كه من اطلاع دارم.
پس موضوع : زيارت اميرالمؤمنين(ع) ، زيارت امينالله.
1- اميرالمؤمنين ، عنوان مخصوص امام علي عليهالسلام
امتياز زيارت امينالله اين است كه براي هر امامي هر زماني ميشود خواند. يعني در هر زمان براي هر امام، بهترين زيارت، در عين حال خيلي كوتاه و يك صفحه. و اين زيارت خيلي حرف دارد. اولين جملهاش اين است كه ميگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّه»، شما امين خدا هستيد. آدم وقتي در مقابل اميرالمؤمنين ميايستد، ميگويد: يا اميرالمؤمنين من در حد يك بزغاله امين نيستم. اگر يك بزغاله به من بدهند بگويند: تقسيم كن، كبابياش را براي خودم برميدارم. يعني من در تقسيم يك بزغاله امانت ندارم. يك چيزي به من بسپارند، بگويند: اين ماشين را بگير. بتوانيم از اين ماشين سوء استفاده كنيم، سوء استفاده ميكنيم. يك خانه به ما دادند، بگويند: در آن بخواب تا ما دو سه روزي برگرديم، از اين خانهي خالي سوء استفاده ميكنيم. يك موتوري گير ما بيايد، از آن سوء استفاده ميكنيم. ولي شما چه؟ امين الله! در وحي امين هستيد. در افكار الهي امين هستيد. در بيتالمال امين هستيد. در مقام امين هستيد. سوء استفاده نميكنيد. اين قصهي گردنبند را شنيديد. باز هم بشنويد.
2- امين بودن ، ويژگي لازم حاكم اسلامي
يك بار قنبر از بيت المال مقداري طلا و نقره آورد. حضرت فرمود : چرا خانه ي من آوردي ؟ اينها را ببريد و بفروشيد و به فقرا بدهيد. الله اكبر!
اموالي بود. غذا و گندمي، چيزي بود در ظرف هايي بود، حضرت براي اينكه تقسيم كار بكند، كوفه را به هفت منطقه تقسيم كرده بود. براي هر منطقه يك سرگروه. سرگروهها آمدند. انبار را بر هفت تقسيم كرد. به سرگروهها داد گفت: برويد تقسيم كنيد. وقتي ميخواست برود، ديد در يكي از اين ظرفها يك قطعه نان است، اضافه. دوباره هفت نفر را خواست. اين نان را تقسيم بر هفت كرد. بعد هم دو ركعت نماز خواند. شما نگاه كنيد الآن با بيتالمال چه ميشود؟ چه ميشود؟! ما همينطور ميگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّه»، سلام بر تو اي كسي كه امين هستي. بله، خوب اين را ميگوييم: رد شويم. امين هستي يعني چه؟ يك حرفي را ميزنند، ميگويند: نگو. صد جا ميگويي. يك عكسي را از كسي دارد. آبرويش را ميريزد. چرا منتشر ميكني؟ مگر تو امين نيستي؟ مگر تو امين نيستي؟ اينها مسائل مهمي است كه ما بايد در امانت يك مقداري دقت كنيم.
صاحب مفاتيح حاج شيخ عباس قمي، كتابي را قرض كرده بود. اين وسط كه مطالعه ميكرد از دنيا رفت. شب به خواب پسرش آمد، كه من اين كتاب را از فلاني گرفتم. يادم رفت يعني نتوانستم به او بدهم. برو كتابخانه علامت اين كتاب اين است. مثلاً جلدش چنين و چنان است. با اين نشانيها بردار و به صاحبش بده. پسرش گفت: من رفتم كتاب را پيدا كردم. طبق خوابي كه از پدرم ديده بودم، داشتم ميرفتم به او بدهم. لب در خانه پايم پيچ خورد، افتادم و كتاب زخمي شد. يك خرده فوتش كردم و تميزش كردم و رفتم به صاحبش دادم. دوباره پدرم به خوابم آمد. گفت: كتاب لب در افتاد زخمي شد. برو يا پولش را بده. يا عذرخواهي كن. امين الله! شما امين هستيد بر اسرار، بر اموال، بر منصب، جالب اين است كه آن گردنبند را فرمود: همين امروز! فردا نه! همين امروز برگردان.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرالمؤمنين»، كه گفتيم اميرالمؤمنين خاص حضرت علي است. «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» من يك بحثي دارم. يك صلواتي بفرستيد.
3- گذشت از همه چيز در راه خدا
وقتي به خانهي پيغمبر ريختند، پيغمبر را بكشند، حضرت علي جاي او خوابيد. يعني گذشت از جان. حضرت زهرا شهيد شد، يعني گذشت از همسر. بچههايش شهيد شدند، گذشت از فرزند. از شكم گذشت، سير نخورد. از وطن گذشت، هجرت كرد. از دشمن گذشت، آب دهان به او پرت كردند رفت قدم زد كه هيجاني نشود. در عمرمان از چه چيزي گذشتيم؟ يك كاغذ برداريد بنويسيد، تا به حال از چه گذشتهايد؟ يكبار شده عصباني شويد، فحش ندهيد؟ آقا غيبت تو را كردند. حلال است. غلط كرده! بابا! او را ببخش. غيبت كرده كه كرده ديگر. حالا همين كه آمده به شما ميگويد: غيبت كردم ديگر او را ببخش. گذشت از خواب. ما نماز صبحمان در مساجد خلوت است. از خواب دل نميكنيم. پدر آمد بچهاش را صدا زد گفت: بلند شو، آفتاب درآمد. گفت: من خوابم ميآيد. بلكه خورشيد دلش بخواهد سحر دربيايد. من ميخواهم بخوابم. گذشت از خواب. يك شكل را در خيابان ميبينيم حاضر نيستيم دل بكنيم. همينطور نگاهش ميكنيم تا در جوي بيافتيم. (خنده حضار) يعني از يك نگاه نميگذريم. از شكم نميگذريم. غذا خوشمزه باشد ميخوريم، «حَتَّى إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم» در عمرمان از چه چيزي گذشتيم؟ «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه»
4- دقت در تقسيم بيت المال
الآن مقام معظم رهبري، افرادي ميآيند مثلاً خمس به او بدهند. ميگويند: آقا اين خمس سهم امام است. ولي فلاني هم خيلي فقير است. چنين و چنان است. فرض كنيد مثلاً دو ميليون سهم امام برده، آنوقت ناله ميكند، فلاني فقير است، فقير است. چنين و چنان است. ميگويد: اين پول موردش اين نيست كه تو ميگويي. اگر فقير است، مثلاً به كميتهي امداد معرفياش ميكند. به يكجايي و ميگويد: از آنجا به او بدهيد. اين پول را نميتوانم به شما بدهم.
اميرالمؤمنين فرمود: مردم! اين پيرمرد است و از كار افتاده است. فقير است. كمكش بكنيد اما من نميتوانم از اين كمك كنم. اگر گفتند: شكر وقف عاشورا است. شما تاسوعا حق نداري شربت بدهي. احتياطش اين است. اگر پول داديم به يك جايي كه مثلاً فيزيك بخوانيم. استاد شيمي نميتواند اين را بگيرد. پول داديم براي اينكه ليسانس شويم. ميشود با اين پول مثلاً كار ديگري كرد؟ من پول دادم براي اين كار. مُهر اين مسجد را در مسجد ديگري نماز بخواني باطل است. خودكار بانك ملي را بانك صادرات ببري، تخلف اداري حساب ميشود. هرچيزي همان كه گفتم. حالا يا حق، يا باطل.
يك كسي در مشهد وقف كرده كه روز تولد امام حسين، انواع ميوههايي كه پيدا ميشود بخريد، به پولدارترين آدمهاي مشهد بدهيد بخورند. حالا گاهي هم تابستان، مشهد... 20 رقم ميوه! ميگويد: بايد بيست رقم را بخريد، بعد هم نگاه كنيد در مشهد پولدارترين آدمها چه كساني هستند؟ نوشتند به حضرت امام كه بابا يك چنين وقفي است. فرمود: هرطور وقف كرده، همانطور عمل كنيد. اين لابد يك چيزي در ذهنش بوده ميخواسته پولدارها هم به اسم امام حسين يك شكمي از عزا دربياورند. نيتش اين بوده. نميشود گفت: بابا حالا اينجا دارد، به كس ديگري بدهيم.
«أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه» جهاد كردي. در جنگ احد قهرمان، در جنگ بدر قهرمان. در جنگ احزاب قهرمان. در جنگ خيبر قهرمان. در جنگ حنين قهرمان. در جنگ ذات الثلاثه، در جنگ با يهوديان بني نظير، بني مصطلق، در جنگ جمل، صفين، نهروان، اينها را بخواهيم يكي يكي بگوييم شايد حوصلهي شما نرسد. در همهي جبههها نفر اول. «أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِه».
5- صبر و پايداري امام علي عليهالسلام در مشكلات
ميآمدند تنگ گوش پيامبر، تنگ گوشي نجوا ميكردند. پچ پچ ميكردند. اين ميرفت، او ميرفت، اين ميآمد. پيغمبر خسته شد. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ» (قلم/4) آيه نازل شد هركس ميخواهد با پيغمبر خصوصي ملاقات كند، يك درهم صدقه بدهد. تا ديدند پولي شد و بليطي شد، فرار كردند. گفتند: غرض عرض سلام بود. بعضيها هستند آخوند مفت ميبينند ميگويند: استخاره كن. (خنده حضار) خوب پيغمبر مفت است، تنگ گوشي! تا آيه نازل شد هركس ميخواهد در گوشي با پيغمبر صحبت كند، صدقه بدهد. تا ديدند پولي شد فرار كردند. حضرت امير هر وقت سؤال داشت ميرفت يك درهم ميداد، يك سؤال ميكرد. دومرتبه يك سؤال ديگر پيش ميآمد باز ميرفت يك درهم ميداد. چند بار مرتب درهم داد، آيه نازل شد، كه آن حكم فسخ شد. من ميخواستم امتحان كنم. ببينم شما عاشق علم هستيد؟ يا عاشق علم نيستيد. فقط يكنفر بود كه پول داد و درس خواند. البته حالا دانشگاه آزاد هم هست. دانشگاه پيام... آن هم پول ميگيرد؟ ديگر غير انتفاعي... الآن كه ديگر خيلي جاها پولي شده است. تنها آيهاي كه، آيه نازل شده «أَ أَشْفَقْتُمْ» ترسيديد! «أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقات» (مجادله/13) ترسيديد كه وقتي ميخواهيد با پيغمبر نجوا كنيد شكم يك فقيري را هم سير كنيد.
6- رسيدگي به محرومان به صورت ناشناس
يك مسابقهي قرآني بود. يك تاجري جوايزش را داد. گفتند: اجازه ميدهيد در روزنامه بنويسيم؟ گفت: شما بنويسيد خدا پاك خواهد كرد.
ما يك وقتي ديديم جمكران دانشجوها و دبيرستانيها، نسل نو جمكران مي آيند و هواي قم داغ و آب قم شور و ... از جمكران خاطرهي خوشي در ذهن بچهها نميماند. فكر كرديم يك سالن بسازيم، كنار مسجد جمكران كه اينهايي كه از راه دور ميآيند در اين سالن يك آبي به صورتشان بريزند. يك چاي، شربتي بخورند. يك خرده مثل سر حمام آماده شوند و بعد در حمام بروند. يك سالن بسازيم. شخصي آمد، شش، هفت ميليارد تومان خرج كرد. يك جايي ساخت كه حدود هشتصد تا دانشجو جا دارد. الآن بهترين ساختمان، يا از بهترين ساختمانهاي استان قم آنجاست. در اين چند ماه بالاي صد هزار دانشجو آمده و رفته است. و باني هم خودش را به ما معرفي نكرد. با اينكه مؤسس اين حركت من بودم. با اينكه من مؤسس بودم، به آن رابط گفته بود من راضي نيستم قرائتي بداند من چه كسي هستم. هفت ميليون تومان براي امام زمان(ع) خرج كرد. نه خمس، نه سهم امام، نه پول دولت. هفت ميليون... ميليارد... گفتم ميليون؟ هفت ميليارد. هفت ميليارد خرج كرد و اسمش را به من نگفت. و آدمهايي هستند كه اگر اسمشان را نگويي ناراحت ميشوند. من دو تا آدم سراغ دارم. يك آدم سراغ دارم كه بيست سال است به من كمك ميكند. هروقت وقت داشت. گاهي هم نميتواند كمك كند. اگر وقت داشته باشد، مثلاً به او ميگويم يك چنين بحثي دارم كمك ميكند. يكبار من اسمش را در تلويزيون بردم، شب تا صبح از غصه خوابش نبرد. گفتم: فلاني به من كمك كرده است. آدم هم هست يك حديث در مكه به من گفت؛ من در تلويزيون گفتم، گفتم: يكي از آقايان در مكه گفت. گفت: چرا نگفتي آن آقا كه بود؟ بايد بگويي من بودم. يعني آدم هست كه اگر يك حديث بگويد، توقع دارد تمام ايران اسمش را بشنوند. آدم هم هست بيست سال كار ميكند، و ميگويد: نميخواهم.
حالا حضرت عباسي اگر به ما مدرك ندهند، درس ميخوانيم؟ بگويند: استاد استاد است. شما هم شاگرد هستي. درستان را بخوانيد. اما مدرك نيست. ما گاهي هم كه سراغ قرآن ميآييم براي پايان نامه است. من خيلي ناراحت ميشوم از بعضي از دوستان. ميآيند ميگويند: حاج آقا! ما ميخواهيم يك پايان نامه براي فوق ليسانس و دكترا بنويسيم. يك موضوع قرآني بگو تحقيق كنيم. نگاهش ميكنم ميگويم: در عمرت سراغ قرآن نيامدي. حالا هم كه آمدي براي خودت آمدي. براي پايان نامهات آمدي. كار نداري كه خالق چه گفته است. وظيفهات چيست؟ نميخواهي با نور قرآن منوّر شوي؟ نميخواهي با قرآن هدايت شوي. «ذلِكَ الْكِتابُ... هُدى لِلْمُتَّقين» (بقره/2) گفته: «هُدي» شما «ذلك الكتاب» پايان نامهات! ديگر «هُدي» نيست. براي هدايت، براي نور نيامدي. ما خط را گم كرديم. و روز به روز هم بر گمشدهها اضافه ميشود. بدون پول كار نميكنيم. مثل بعضي از مردهشورهاي قديم. كه اگر مرده چاق است، كيلويي ميشويند. اگر بلند است متري ميشويند. بچه را عددي ميشويند. اگر پايان نامه و مدرك بود درس ميخوانيم. نبود، درس نميخوانيم.
حضرت امير تمام عمرش خالص بوده است. شما اگر ميخواهي حضرت علي را بشناسيد، حالا به مناسبت عيد غدير بد نيست، براي علي شناسي اميرالمؤمنين را بشناسيم. شبها هزار ركعت نماز با توجه ميخواند. در عمرمان يك ركعت نماز با توجه ميتوانيم بخوانيم؟ يعني او هفتاد سال، شما يك ركعت نماز با توجه بخوان. هر شبي هزار ركعت. اين فقط نمازش. حالا شجاعت و اخلاص و ايثار و همهي كمالاتش را كنار بگذار. فقط نماز علي، نماز ما. ما يك ميلياردم او فقط در نماز هستيم؟! «وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ»
7- پيروي از امام علي عليهالسلام و ولايت آن حضرت
يك كسي مرده بود روي قبرش پر از موز بود. گفتند: اين موزها را به خود مرده ميدادند، نميمرد. (خنده حضار) حالا كه مرده روي قبرش گذاشتند، ما گاهي هم كه ميخواهيم عبادت كنيم يا در مسجد ورد ميگوييم، به جاي جبهه، و گاهي هم ممكن است ضد انقلاب هم حرف بزنيم. گاهي ورد ميگوييم. گاهي خانقاه ميرويم. گاهي نميدانم درويش ميشويم.
علي چه كسي بود؟ به تمام آيات قرآن عمل كرد. ما به چند آيه عمل كرديم؟ كسي دستش را بالا كند بگويد: من به اين آيه خوب عمل كردم. البته به يك آيه خوب عمل كرديم. من يكوقت به قرآن نگاه كردم، كدام آيه را خوب عمل كرديم؟ ديدم اين آيه «كُلُوا» بخوريد.(خنده حضار) اين تنها آيهاي است كه ما به آن خوب عمل ميكنيم. اما قرآن بعد از «كُلُوا» ميگويد: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مؤمنون/51) خوردي، از انرژياش يك عمل صالح. ميگوييم: نه! ديگر دومياش نه.
يك كسي بچه سيدهاي خوشگل را ميبوسيد. گفتند: گناه است. حرام است. گفت: آخر اولاد پيغمبر است. يك سيد زشت و كچل آوردند. گفتند: اين هم اولاد پيغمبر است. گفت: حالا همهي ثوابها را من بكنم. (خنده حضار) اين يكي براي شما.
8- عمل به قرآن و پيروي از سنت پيامبر گرامي اسلام
پيغمبر فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه» (كافي/ج1/ص286) «فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه»، آنوقت سوار شتر شويم در جنگ جمل برويم. شمشير بكشيم در صورت اميرالمؤمنين بعد هم بگوييم: سُنّي، سنت پيغمبر اين است؟ سنت پيغمبر شمشير كشيدن در صورت علي بود؟ يا«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ» بود؟ هركس شيعهي واقعي است، سُنّي واقعي است. و هركس سنّي واقعي است شيعهي واقعي است. مثل اينكه ميگوييم: هرچه عقل گفت همان را قرآن گفته است و هرچه قرآن گفت همان را... «ما حكم به العقل حكم به الشرع» نميشود يك چيزي را عقل قبول كند، شرع رد كند. و نمي شود يك چيزي را قرآن بگويد، عقل ضد آن را بگويد.
به مناسبت غدير 89 داريم يك نگاهي به زيارت امينالله ميكنيم. البته فلسفه زيارت را هم به شما بگويم. زيارت يعني بيعت، زيارت يعني در برابر آينه ايستادن. برويم مقابل آينه بايستيم ببينيم او چيست و ما چه هستيم؟ تو چه كسي هستي و ما چه كسي هستيم؟ زيارت يعني مزد رسالت دادن. چون پيغمبر فرمود: من شما را هدايت كردم، مزد من «موّدت في القربي» است. ما كه زيارت اهل بيت ميرويم، يعني يا رسول خدا آمدم مزد رسالت را بدهم. «مودت في القربي» است! زيارت يعني نگاه در آينه، زيارت يعني بيعت، زيارت يعني دادن مزد رسول خدا، زيارت خيلي معنا دارد. و زيارت امام يعني زيارت امام. زيارت پيغمبر يعني زيارت پيغمبر، مسجد يعني زيارت خدا. مسجد يعني زيارت خدا. ما اگر از كنار يك امامزاده رد شويم يك سلام ميكنيم. زشت است كسي خانهاش نزديك مسجد باشد پايش را در مسجد نگذارد. ميگويند: وقت تمام شد.
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة» يا علي! دشمنان تو فهميدند تو چه كسي هستي؟ گاهي وقتها كسي نميداند روي اين فرش آيهي قرآن است پايش را ميگذارد. گاهي ميفهمد آيهي قرآن است، مخصوصاً پايش را ميگذارد. «وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة» يعني حجت بر مردم تمام شد. فهميدند تو چه كسي هستي.
«انَّما» يعني فقط. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (مائده/55) «اِنَّما» يعني فقط ولي شما خدا و رسول است و آن كسي كه در ركوع انگشتر را داد. گاهي ميگويند: چرا اسم علي در قرآن نيست؟ خوب اسم علي نيست، اسم كس ديگر هم نيست. گاهي ميگويند: خوب فلاني را انتخاب كرديم. خوب انتخاب كنيد. آيا همهي كمالات قرآن را در نظر گرفتيد؟ بياييد هرچه كمال در قرآن هست، هرچه كمال در قرآن هست را بياوريد. صبر، ايمان، اخلاص، شهامت، شجاعت، نماز، ايثار،... تمام كمالاتي كه در قرآن است بياييد بنويسيد، بعد ببينيم بين اصحاب پيغمبر چه كسي اين كمالات را از اميرالمؤمنين بيشتر دارد؟ اسم علي نيست، اسم كس ديگري هم نيست. تازه اگر اسم علي بود خوب نبود. اگر مثلاً رهبر انقلاب بگويد به فلان شخص رأي بدهيد. اينكه خوب نيست. بايد بگويد: به كسي رأي بدهيد، كه داراي اينچنين، اينچنين، اينچنين... يعني كمالاتي را بگويد كه خود مردم بروند او را پيدا كنند. من اگر بگويم: من فلاني را دوست دارم. ميگويند: خيلي خوب حالا اين به هر دليلي شامش داده، پول بستنياش را داده، لابد حالا... به هر دليل دوستش دارد. اما اگر بگويم كسي را دوست دارم كه 1- نمازش را اول وقت ميخواند. درسش بهترين است. ادبش نسبت به استاد، نسبت به پدر و مادر، تواضع، اخلاق، بهداشت، كمالات را بگويم خودتان برويد پيدا كنيد. وليّ شما كسي است كه در ركوع انگشتر داد. برويد ببينيد چه كسي انگشتر داد؟
«وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّة مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، «مَعَ مَا لَكَ» يك كلمهي «لك» اينجا داريم. سه تا «لك» داريم. لطيف است. «لك» يعني فقط براي تو است. يكجا داريم «نافِلَةً لَك» (اسراء/79) يعني نماز شب فقط بر پيغمبر، بر تو واجب است. بر مردم نماز شب مستحب است. اما اين «نافِلَةً لَك» يعني براي تو واجب است. يكجا داريم اگر يك خانمي آمد به پيغمبر گفت: من ميخواهم خودم را به تو هبه كنم. اين هم ميگويند جايز است. «خالِصَةً لَك» (احزاب/50) يكجا هم در زيارت امين الله داريم كه «مَعَ مَا لَكَ»، «مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَة»، منتها نماز شبي كه مخصوص پيغمبر است، هرشب پيغمبر نماز شب ميخواند. اما آيهاي كه نازل شد اگر خانمي خودش را به پيغمبر بخشيد، اين خانم براي پيغمبر حلال است. پيغمبر از اين آيه استفاده نكرد. بعضي از مفسرين و تاريخدانها گفتند: اصلاً عمل نكرد. يكجا گفتند: يكدفعه پيغمبر عمل كرد. گاهي وقتها عايشه به پيغمبر ميگفت: خدا دم تو را دارد. هر خانمي خودش را به تو بخشيد، براي تو. خوشا به حالت! سلمان رشدي ملعون هم همين را گفته است. گفته: پيغمبر نعوذ بالله دنبال هوس خودش بود. ما ميگوييم: در تاريخ پيدا كنيد. نماز شب را 365 روز ميخواند. اما اين را به قول اكثر يكبار هم عمل نكرد. به قول يك نفر يك مورد عمل كرد. آخر گاهي وقتها ميگويند: چرا مردم دست مرجع را ميبوسند پولش ميدهند. مردم دست كسي را مي بوسند پولش ميدهند كه بفهمند كاخ نميسازد. عياشي نميكند. «مخالفا لهوي» عادل است. مردم به هر آخوندي پول نميدهند. اگر بينند بنده چه ماشيني دارم. چه انگشتري، چه لوستري، عياشي ميكنم، مردم پول نميدهند. ميروند يك آقايي را پيدا ميكنند كه اطمينان داشته باشند قطعاً عادل است. قطعاً هوي و هوس ندارد. هشتاد سال از عمرش گذشته و سابقهاش خوب بوده، به او پول ميدهند. «مَعَ مَا لَكَ» اميرالمؤمنين تو يك چيزهايي داري كه هيچكس ندارد. يعني تو مبهم نبودي. زندگي تو، تاريخ تو، جبهه تو، اخلاص تو شفاف بود. آنهايي كه حق تو را خوردند، با علم خوردند. با عنابت تو را زمينگير كردند.
عيد غدير را به همه تبريك ميگوييم.
خدايا روز به روز بر معرفت ما نسبت به خودت، پيغمبرانت، اوصيائش، پيغمبر اسلام، اهلبيتش، قرآن، دين، روز به روز شناخت ما، معرفت ما، مودّت ما، اطاعت ما را بيشتر بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
1- كوتاهترين زيارتنامه وارده براي همهي امامان، كدام است؟
1) زيارت جامعه
2 ) زيارت امين الله *
2- حضرت علي(ع) در كدام جنگها جانفشاني كرد؟
1) جنگ بدر و اُحُد
2) جنگ خندق و خيبر
3) همهي جنگهاي صدر اسلام *
1) امام علي (عليهالسلام) *
3) امام حسين(عليهالسلام)
4- آيه 274 سورهي بقره بر چه امري تأكيد دارد؟
1) انفاق علني
2) انفاق پنهاني
3) انفاق علني و پنهاني *
1) تجديد بيعت با آنان
2) اعلام محبت و مودت آنان
3) هر دو مورد *
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}