سنت موسيقي عرب


 

نويسنده: صالح المهدي*
ترجمه فريبا سلامت نيا**




 
تاريخ عرب همواره با شعر و موسيقي و تأثير سحرانگيز آن عجين بوده است. قبل از ظهور اسلام اشعار عرب روي ديوار کعبه نوشته مي شد و بعد از اسلام با صداي بلال حبشي اولين اذان که داراي موسيقي فوق العاده اي است شنيده شد. موسيقي در مراسم خاص خانواده هاي عرب مثل عروسي يا عزا ديده مي شود همچنين اعراب با آوازهاي آييني در مراسم زائرين مکه از آنها استقبال مي کنند. در اين گفتار به نقش موسيقي در زندگي اعراب و تأثير آن در علم و سياست و فرهنگ آن اشاره شده و برخي نت ها و آوازهاي مهمي که در موسيقي آنان مشهور مي باشد ذکر گرديده.
کليد واژه: موسيقي عرب، موسيقي آييني، صالح المهدي.
هرکس که تاريخ مردم عرب را از زمان هاي دور مطالعه کرده باشد، نمي تواند منکر شود، که تاريخ اين مردم همواره به طور متمايز و مشخصي با هنر و ادبيات عجين بوده است. اشعار متعددي از ادبيات عرب به دست ما رسيده، که به مراسم عکاظ در مکه باز مي گردد. پيش از ظهور اسلام و در قرن ششم ميلادي اين اشعار بر روي ديوار مقدس کعبه که به دست حضرت ابراهيم ساخته شد، نوشته شده بود؛ مشهورترين خوانندگان آن زمان اين اشعار را مي خواندند.
از ديگر مظاهري که اهميت موسيقي و آواز را در آن دوره نشان مي دهد، حضور خوانندگان حُدي در کاروان هاي بازرگانان عرب است، اين کاروان ها شبه جزيره عربستان را از شمال به جنوب و به عکس مي پيمودند. گروه حُدي خوانان با خواندن به نوبت و مداوم شتران را همراهي نموده، از خستگي آنها در طول راه جلوگيري مي نمودند. بنابراين وجود خوانندگان حُدي از ضروريات بوده است، زيرا در جايي که کشاورزي به دليل خشکي آب و هوا تقريباً ناممکن بود، داد و ستد ستون اصلي اقتصاد عرب را تشکيل مي داد.
پس از ظهور اسلام حضرت محمّد(ص)، بلال حبشي را به دليل صداي فوق العاده اش براي اذان گفتن برگزيد. اذان پنج نوبت در روز گفته مي شد. نخستين آن هنگام سپيده صبح بود، وقتي که مؤمنان به صداي زيباي مؤذن از خواب برمي خاستند. در قرن هفتم هجري اذان در پرده اصفهان خوانده شد، منشأ پرده اصفهان ايران و منطقه خاورميانه است، حال آنکه در شمال آفريقا و اندلس انتخاب پرده اذان به عهده مؤذن بود.
موسيقي روز به روز جايگاه مهم تري در ديگر فعاليت هاي اجتماعي پيدا مي کرد.
1.در زندگي مذهبي مسلمانان، مسيحيان و ديگر مذاهب، موسيقي مجموعه اي از نمايش هاي مذهبي را شامل مي شد،که در فرقه هاي مختلف صوفيانه ارائه مي گرديد.
2.در طول حيات انسان از تولد تا مرگ در مراسم و جشن هايي که در رابطه با او برگزار مي شد، موسيقي حضور داشت.
3. در زندگي شغلي، موسيقي، کارگران را به هنگام کار، قصه گويان را به هنگام بيان حکايت، و روان پزشکان را به هنگام روان درماني همراهي مي کرد.
4. در عرصه سياسي زندگي، موسيقي بهترين وسيله براي جمع شدن مردم گرد يک تفکر يا يک شخص بود.
5. نهايتاً موسيقي بهترين همراه براي طالبان علوم و فنون بود؛ همه قوانين علوم و ادبيات به نظم در آمده، بدين صورت مهياي به آواز خواندن مي شدند.
اکنون به موسيقي آييني، يکي از اصلي ترين منابع موسيقي در دنياي عرب و مسلمان مي پردازيم. نخستين نمونه اين موسيقي قرائت قرآن است. قرائت بداهه پردازي هايي با وزن آزاد است،که در لحن هاي مختلف متداول در کشورهاي عرب خوانده مي شود.
اين لحن ها نتيجه برخورد فرهنگ هاي مختلف است، که به نوعي با فرهنگ عرب ارتباط پيدا کرده بودند. بدين ترتيب مي بينيم که تا به امروز بين همه کشورهايي که در اين ارتباط حضور داشتند، نوعي وابستگي موسيقي مشاهده مي شود؛ حتي وقتي که اين ارتباط بعدها قطع شده باشد. نمونه آن فلامنگو در مايهmi از موسيقي اسپانياست، که با وجود تغييراتي که طي زمان داشته، هم چنان در مايه سه گاه باقي مانده، که ريشه ايراني دارد؛ هم چنين ارتباط مذکور در برخي کشورهاي بالکا نيز ديده مي شود، خصوصاً در لحن هايي که نخستين ذوالخمس آنها بدين صورت مرتب شده است:دوم بزرگ، سوم کوچک، چهارم افزوده، و پنجم درست.
در اين رابطه گفته شده که سلطان سليم سوم (1203-1222ق)، پادشاه عثماني که از موسيقي دانان مصنّف درزمان خود به شمار آمده و حامي بزرگ هنر بود، تصميم گرفت تا با افزودن خصيصه حائز احترام فراوان، بين قرائت قرآن و لحن هايي که معمولاً براي تصنيف سازي يا بداهه پردازي به کار مي رفت، تمايزي ايجاد کند. بدين منظور او لحني خاص را براي قرائت قرآن در کشورهاي تحت فرمان خود معيّن نمود. اين لحن چهارگاه بود، که نخستين ذوالاربع آن همانند گام ماژور موسيقي غرب است.
بدين ترتيب دليل کمياب بودن قطعات چهارگاه در سنت موسيقي خاورميانه آشکار مي گردد.
از جهتي ديگر نمونه هاي متعددي از لحن مزموم در سنت موسيقي شمال افريقا يافت مي شود:که ريشه در موسيقي اندلس داشته، به چهارگاه شبيه است. اين دو مسأله باعث به وجود آمدن عقيده اي خرافي شده، که هيچ گاه نبايد تمامي يک نوبه (2) را در لحن مزموم اجرا کرد؛ زيرا باعث جدايي يا فوت يکي از اعضاي خانواده خواهد شد.
براي مثال در تونس گروه موسيقي سلطنتي تنها هنگام مرگ امير اجازه داشت نوبه مزموم را بنوازد.
طي قرن نوزدهم ميلادي سنت جديدي در مصر به وجود آمد، که پس از آن به واسطه مسجد و مدرسه الازهر در ديگر کشورهاي عرب و خاورميانه اشاعه پيدا کرد. در سنت مذکور آغاز و پايين قرائت در لحن بياتي بود، که در شمال افريقا به نام حسيني شناخته مي شد.
قرائت قرآن در تونس در لحن مايه به پايان مي رسد. نوبت طلوع نيز در اين لحن تصنيف شده، اين نوبت خاتمه دهنده برنامه هاي اجراي موسيقي عربي اندلسي بود.
علاوه بر اين، نوعي از قرائت جمعي قرآن وجود دارد، که در بيشتر مساجد اجرا مي شود، و افراد مختلف از طبقات اجتماعي ودر سنين متفاوت را در کنار هم قرار مي دهد.
نوع ديگر موسيقي آييني خواندن شرح زندگي و سيره پيغمبر است، که در تمامي کشورهاي مسلمان و به چندين زبان خوانده مي شود.
اين سرود خواني علاوه بر جشن ميلاد پيامبر در جشن هاي مختلف خانوادگي به صورت آواز جمعي در لحن ها و وزن هاي مختلف خصوصاً با شعر حمزيّه اجرا مي شود. حمزيّه شعري از شاعر سدة ششم هجري، شيخ البَصَري است، که به عشق پيامبر و عظمت و عمق عقايدش درباره صلح و عدالت مي پردازد.
فرقه هاي مذهبي صوفيانة متعددي در کشورهاي مختلف جهان عرب به وجود آمد، که در تجمّعات هفتگي آنها در مدارس مذهبي و خانقاه آواز،آداب، اخلاقيات، رقص و بازي هاي مخصوص تعليم داده مي شد. هم چنين اين فرقه ها در تحکيم روابط بين کشورهاي اسلامي نقش داشتند. براي مثال در تونس فرقه هاي مختلفي وجود داشت، از جمله اين فرقه ها قادريّه و شاذليّه بودند، که به شيخ عبدالقادر گيلاني(471-561ق) و شيخ ابوالحسن شاذلي(591-656 ق) منتسب شده اند. افراد معتقد به اين دو فرقه غروب روز جمعه و صبح روز شنبه بر روي تپه اي دور از مرکز کشور تونس گرد هم مي آمدند. اين گرد همايي در تابستان در صحنه مراسم آوازهاي مذهبي مبدّل مي شود، که هر پنجشنبه و به مدت چهارده هفته ادامه دارد. اين مراسم شامل قرائت قرآن، الحزبه(3)(دعاي شيخ ابوالحسن) و منشدين است. منشدين چهار خواننده هستند، که به نوبت اشعاري را درمدح خدا و رسول به طور بداهه مي خوانند. در حدود نيمه شب شرکت کنندگان مرزوقيّه را مي خوانند، که آوازي با وزن آزاد در لحن ذيل(4) است. شب با ذکر به پايان برده مي شود. ذکر رقص گروهي از معتقدان در تاريکي مطلق و در دو صف موازي است، که در آن نام الله در وزن 3/4 و در محدوده فاصله چهارم درست تکرار مي شود.(5)
گروه هاي مختلف آواز آئيني مربوط به فرقه هاي ديگر عصر روز پنج شنبه در اين مراسم شرکت مي کنند. از جمله اين گروه ها فرقه سلاميّه است، که به شيخ عبدالسلام الاسمر(سبزه رو،879-980ق)از شهر زليطن در ليبي منتسب هستند.
اين گروه ها از مردان خواننده تشکيل مي شود، که به شکل دايره وار و مطابق وزن آهنگ، رقصي را با قدم آهسته اجرا مي کنند.گروه ها با ساز کوبه اي بندير(دف) همراه مي شوند . اين رقص و موسيقي عموماً از پيش ساخته شده است، اما تک خوان گروه آزاد است، که بداهه پردازي هايي را در قالب مايه گرداني اجرا نمايد.
فرقه ديگر عيسويّه هستند، که به شيخ محمّد بن عيسي(881-936ق)از شهر مکناس در مراکش منتسب شده اند. مراسم اين فرقه به دو بخش تقسيم مي شود: بخش نخست مخصوص آواز و رقص و بخش دوم مخصوص بازي است. گروه آواز خوان روي فرش يا حصير نشسته، نوبه را مي خوانند؛ در همان حال گروه رقصنده به موازات گروه آواز صف کشيده، با ذکر نام الله قدم هاي رقص را مطابق با وزن آهنگ اجرا مي کنند. وقتي با وزن خماري که حالتي چالاک و سريع دارد، آواز به نقطه اوج هيجان مي رسد، گروه رقص به حالت خلسه رفته، اعمالي عجيب از آنها سر مي زند. بعضي در حالي که پوست شتر مرغ به تن کرده اند، ميخ هايي به طول ده سانتيمتر را مي بلعند. بعضي ديگر که لباسي شبيه شتر پوشيده اند، برگ هاي کاکتوس را با خارهاي بلندش مي خورند.
در آخر نوبت به گروه عکاشه مي رسد تا نمايش شير را اجرا کنند، که بر دست و پا و گردنش زنجيرهاي ضخيم بسته شده است شير که ستاره نمايش است، نمايشي مهيب را اجرا کرده باعث ترس ناظرين مي گردد.
فرقه عزوزيّه منسوب به شيخ علي عزوز که در سده يازدهم از مراکش برخاسته بود، به همراه گروه عيسويّه دو گروه عمده اي هستند، که موسيقي اندلس را به صورت شفاهي و نسل به نسل به فرهنگ موسيقي شمال افريقا منتقل نموده اند. موسيقي سنتي اين چنين محافظت مي شود؛ اين امر تا به امروز که صنعت ضبط صدا، امکان نشر موسيقي و تحقيق در زمينة فرهنگ موسيقي را فراهم ساخته، ادامه داشته است.
زنان نيز از طريق فرقه تيجانيّه(1149-1229ق) در حفظ سنت موسيقي عرب مشارکت داشته اند. تيجانيّه در فضاي روشنفکرانه تونس جريان داشته، مرهون فيلسوف و شاعر آن دوره شيخ ابراهيم رياحي (1159-1265ق)بود. آوازهاي اين فرقه خصوصيت صحرايي داشته، بر اساس گام پنج نغمه اي(پنتاتوئيک)است؛ بايد از تيجانيّه قدرداني نمود،که موسيقي صحرايي را به شهرنشينان معرفي کردند.
اين گروه هاي مختلف موسيقي آييني در همه وقايع زندگي در روستاها شرکت داشتند. در مراسم عروسي دسته اي براي همراهي داماد به راه انداخته، به منزل او وارد شده، موسيقي اجرا مي نمودند. وقتي آهنگ مخصوص عروسي خوانده مي شد، همه حاضران پولي به عنوان هديه در قدح قرار مي دادند، که در نهايت دست به دست به داماد مي رسيد.
وقتي شخصي از دنيا مي رفت، ايشان در تشييع و ترحيم متوفا شرکت کرده، علاوه بر آن هر يک از گروه ها به خانه متوفا يک قصع(6) غذاي کوسکوس(7) مي فرستاد، که با گوشت گوسفند طبخ مي گرديد.
موسيقي هميشه از تولد تا مرگ همراه عرب بوده است.
براي نشان دادن شمه اي از حضور وسيع موسيقي در مراحل مختلف زندگي مي توان به مثال تونس توجه نمود.
از آنجا که تولد واقعه اي مهم است، مراسم خاصي در خانواده براي اين امر تدارک ديده مي شود. در اين مراسم کلوچه هاي مخصوص پخته شده با دانه کنجد و کره مصرف شده، تولد نوزاد به صداي زغاريه زنان که فرياد شادي است، تبريک گفته مي شود. اگر نوزاد پسر باشد سه بار، و اگر دختر باشد تنها دوبار فرياد زده مي شود.
يکي از آوازهايي که در اين مراسم خوانده مي شود، آواز قابله گروه تيجانيّه است. در اين آواز مهارت قابله تحسين شده، از او دعوت مي شود، تا در موارد ديگر تولد نوزاد حاضر شود.
در بعضي از شهر هاي تونس وقتي نوزاد پسر است، در روز هفتم تولد از شاگردان مدرسه قرآن دعوت مي شود، تا تسبيحات را قرائت کنند. يکي از آوازهايي که ايشان مي خوانند چنين است:
براي هر يک از مراحل جديد فرزند متولد شده، مراسم خاصي اجرا مي شود. براي مثال جشن کرکوش هنگام روييدن نخستين دندان کودک برگزار مي گردد. در اين جشن کودکان خردسال ديگر دعوت مي شوند، تا آواز خوانده و هداياي خود را به کودک مورد نظر تقديم کنند. نيز براي دختران در سن هفت سالگي جشن اکساء برگزار مي گردد. در آن جشن گيسوان دختر مطابق سنت و رسوم بافته مي شود.
مهم ترين مراسم براي پسران، سور يا جشن ختنه کردن است، که خانواده پسر از مدت ها قبل براي برگزاري آن آماده مي شوند. اين مراسم از جهتي به مراسم هفت روزگي پسران شبيه است، زيرا در اين مراسم نيز گروهي از شاگردان مدرسه قرآن پشت سر پسر مورد نظر حرکت مي کنند؛ که براي اين روز خاص، لباس گلدوزي شده پوشيده است. گروه پسران دو آواز مي خوانند:
آواز اول حالتي سنگين دارد. وقتي گروه پسران به محل ختنه کردن نزديک مي شوند، آواز دوم خوانده مي شود، که حالتي شادتر دارد.در طول هفته بعد برنامه هاي متعدد موسيقي اجرا مي گردد،که يکي از آنها تعليله است. در اين وقت است که مهمانان هداياي خود را تقديم کرده، از اين راه خانواده پسر را در هزينه هاي ترتيب دادن مجلس جشن ياري مي دهند. در آينده چنين کمک هايي براي ترتيب دادن مراسم ديگر به ياري دهندگان امروز خواهد رسيد.
آهنگ تعليله از مراسم سور ختنه(8)
ختم قرآن يکي ديگر از مراحل زندگي است، که موسيقي در آن نقش عمده اي بازي
مي کند؛ در مراسم ختم فراگيري تمامي سوره هاي قرآن جشن گرفته مي شود. مراسم ديگر جشن مربوط به آموختن قواعد و فنون اسب سواري است. موسيقي در اين مراسم بي کلام بوده، با سرنا و طبله(9) نواخته مي شود؛ گروه هاي موسيقي آييني که پيشتر از آنها سخن رفت، نيز در اين مراسم شرکت مي نمايند. گروه هاي ديگر، مخصوص موسيقي و رقص هاي محلي هستند؛ نيز گروه هاي مألوف(10) که با سازهاي عود، رباب يا ني همراهي مي شوند. عود، ساز بسيار کهني است که در بسياري اشعار پيش از اسلام از آن نام برده شده، در اروپا به نام لوت معروف شده است. رباب نيز سازي آرشه اي است که در قرون وسطي به اروپا رفته، به نام ربک معروف شد. ني هم سازي بادي است که از گياه ني ساخته شده، اهميت زيادي در موسيقي عرب دارد.
مهم ترين رويداد براي يک دختر روز ازدواج اوست. جهت آماده شدن براي اين مراسم، دختر يک روز تمام را به دوختن لباس عروسي خود صرف مي کند؛ حال آن که مرد جوان از عنفوان کودکي مشغول مهيا ساختن امکانات خود براي اين روز بوده است. مراسم گوناگوني از نامزدي(فتحه) تا عروسي براي اين روز تدارک ديده مي شود.
اجراهاي موسيقي يک هفته پيش از روز عروسي در خانواده عروس و داماد آغاز شده، تا يک هفته پس از عروسي ادامه مي يابد. آهنگ هايي که بيشتر از همه در اين مراسم اجرا مي شوند، آوازهاي مربوط به ميلاد پيغمبر هستند. اين آوازها در نخستين غروب نامزدي و خصوصاً در شب حنابندان خوانده مي شوند؛ مراسمي که در آن دست هاي تازه عروس با حنا رنگ مي شوند.
آواز ديگر را مردان جوان هنگام حمل جهيزيه عروس به حجله عروسي مي خوانند:
ديگر آوازهايي که در قسمت هاي ديگر مراسم عروسي بيشتر خوانده مي شوند، عبارت اند از:
1.آواز عروس
2.آواز زوج عروس و داماد
وقتي عروس به در حجله مي رسد، بايد رقص قديمي و آرامي را به منظور جلوه خود به خانواده شوهر اجرا نمايد. اين رقص به صداي آوازي مخصوص اجرا مي شود، آواز را زني سالخورده خوانده، ضمن آن زيبايي عروس را تحسين مي کند. در همان حال عدد پنج به لغت ادا مي گردد، تا چشم بد را دفع نمايد. اين مراسم تجليه نام دارد.
در آخر آواز ديگري بايد خوانده شود. در اين آواز زيبايي اسباب خانه، فرش، وسايل اتاق خواب و ديگر چيزهايي را که داماد براي عروس فراهم کرده، ستوده مي شود. هم چنين در اين آواز تعداد افراد گروه موسيقي و مهارت نوازندگان ساز مورد تمجيد قرار خواهد گرفت:
هر يک از مراسم مذکور فرصتي براي مهمان است، تا در هزينه هاي جشن ازدواج ميزبان را ياري دهند.
مراسم روز هفتم که با آن مراسم عروسي به پايان مي رسد، از اجراي جشن هاي آييني تشکيل شده، که با قرائت دسته جمعي سوره اي از قرآن به پايان مي رسد(فتحه).
موسيقي در ديگر مراحل زندگي بشر نيز حضور دارد. هنگام عزيمت يا مراجعت زائر مکه، گروه مؤمنان او را با آوازهاي آييني مشايعت يا استقبال نموده، در ضيافتي که به افتخار وي بر پا مي شود، شرکت مي جويند. اگر يکي از اعضاي خانواده بيمار باشد، يک برنامه آييني که غروب در حضور او اجرا شود، باعث خواهد شد که او احساس بهتر شدن پيدا کند. اگر بيمار شديداً مريض باشد، نوع ديگري از مراسم اجرا مي گردد، که در آن تمامي سوره هاي قرآن قرائت شده، يا نام خدا هزار مرتبه تکرار مي شود. اين مراسم يا باعث بهبود بيمار خواهد شد و يا مرگي آرام و بي درد را به همراه خواهد داشت.
يکي از تأثيرات افريقا که در تونس و بين زنان مسلمان و يهود ديده مي شود، ترتيب دادن اجراهاي موسيقي از آواز سياه پوستان به همراه رقصي ديوانه وار است. نتيجه چنين برنامه هاي چنين برنامه هاي مشابه برنامه هاي موسيقي آييني مربوط به شيخ ابوسعيد است. در شبه جزيره اي که بر خليج تونس مسلط است، براي شيخ ابوسعيد که به امير البحر نيز مشهور است، برنامه يادبودي برگزار مي گردد، روستاي او محل تجمع و ملاقات جهانگردان و هنرمندان نقاش است.
آوازهاي سياه پوستان با مزود(ني انبان) و بندير(دف يا حلقه هاي زنجير ) همراهي
مي شود.
نيم ساعت پاياني هر روز در مدرسه هاي قرآن مخصوص قرائت قرآن جمعي شاگردان به رهبري معلم مدرسه(مؤدِّب) است. حتي مرکزي نيز وجود دارد که خصوصاً در مراسم جشن ميلاد، شاگردان را براي شرکت در اين قرائت جمعي با ريختن پول تشويق مي نمايد. در دهه 1930 م اين مبلغ جمعاً به 7 پنس(0/07 دلار يا پوند) مي رسيد. پيرزنان در اين مراسم مشتاقانه دست هاي خود را باز مي گذاشتند تا يکي از پول ها را به دست آورند؛ زيرا اعتقاد خرافي بر اين بود که اگر يکي از اين پول ها در کيفي باشد، آن کيف هميشه پر از پول خواهد بود.
آواز دومي که شاگردان پيش از ترک مدرسه مي خوانند،آوازي است که در آن علاقه خود را به استاد(مؤدِّب) بيان نموده، دعا مي کنند که او به بهشت وارد شود.
براي اين قسمت دو مثال مهم از تونس بيان مي شود.
سلسلة موحّدين در مراکش موفق شدند تمامي شمال افريقا و اندلس را طي دوران بني مرين، يک پارچه به زير فرمان خود درآورند. يک پارچگي تشکيل شده بعدها از هم گسيخت؛ و اين به رغم همه تلاش هايي بود که براي دوباره تشکيل دادن آن انجام شد؛ از جمله آواز و رقص فرقة عيسويه که بين دو توده مردم رواج پيدا کرده بود. سلسله مذکور متعاقباً به دست امپراطوري شريفيان منقرض شد، و بدين ترتيب و به رغم تلاش هاي انجام شده، سلسله بني مريّن منقرض گشت. با اين همه کلام و آواز فرقه عيسويّه در شمال افريقا تا سرحدّ مصر بر جاي ماند. نتيجه آن دلبستگي مؤمنان به ابن عيسي، مؤسس سلسله عيسويّه، و مکناس، شهر خاستگاه او، و نيز احترامي عميق براي مراکش است.
مثال ديگر که مي توان در تونس بدان توجه نمود، سومين امير سلسله حسينيّه، محمد الرشيد بيک(1169-1172ق) است. او از قدرت کناره گرفت تا خود را تماماً وقف محافظت از نوعي موسيقي نمايد، که اعراب رانده شده از اندلس طي سده هاي نهم و دهم با خود آورده بودند. او نوبه را بازسازي کرد؛ بازسازي نوبه به کمک گروهي صورت پذيرفت که به همين منظور تشکيل شد. گروه مذکور از ده عالم اديب و موسيقيدان تشکيل مي شد، که يا در قسنطينه در الجزاير و يا باغ هاي شهر منوبه در تونس جلسات خود را تشکيل مي دادند. محمّد الرشيد بيک نوبه را با اشعار وآهنگ هاي خود غني تر کرد؛ و بدين ترتيب صاحب بيشترين شهرت در تاريخ شد، شهرتي که داشتنش آرزوي هر پادشاهي ديگر بود.(11)
همه منابع قديم موسيقي که به دست ما رسيده، نشان مي دهد که عالمان موسيقي در گذشته، معمولاً موسيقي را به علم نجوم مرتبط مي ساختند؛ و هر يک از لحن ها را به يکي از بروج مخصوص مي نمودند. چنين است که مي بينيم در فرهنگ اندلسي اسپانيا و در فرهنگ ديگر کشورهاي عرب لحن ها به اوقات مختلف روز تقسيم شده اند. بار ديگر براي مثال به فرهنگ تونس اشاره مي کنيم. در تونس نوبه رمل مايه(12) تنها در اواخر عصر و لحن مايه هنگام طلوع نواخته مي شود.
هم چنين منابع مذکور نشان مي دهند، که بين موسيقي و علم طب ارتباط وجود داشته است. بدين صورت که عالمان موسيقي و طب مردم را بر اساس تأثير موسيقي بر آنها به چهار دسته مختلف تقسيم مي نمودند. به همين دليل مبناي تشخيص طبيبان بازار تونس بر اساس عکس العمل بيماران نسبت به لحن ها و وزن هاي مختلفي بود، که در حضور بيماران باساز و آواز به طور بداهه اجرا مي شد.
علاوه بر اين اگرچه تغييرات در حکومت زمينه اي براي تغيير در شاخه هايي از فرهنگ و هنر بود، استفاده از موسيقي هم چنان ادامه مي يافت؛ حتي اگر تغييري ايجاد مي شد، تنها در آهنگ يا وزن صورت مي پذيرفت.
بهترين مثال براي اين تغييرات در بيدار کردن مؤمنان در شب هاي ماه رمضان براي صرف آخرين وعده غذا پيش از اذان صبح مشاهده مي شود، که يکي از سنت هاي بسيار قديم مسلمانان است. اعلام سحر در دوره حکومت حفصيان درتونس با سازي بادي و در دوره حکومت ترکان با ساز کوبه اي و آواز انجام مي شد. در روستاها مردم به صداي نواختن وزن هايي مخصوص با طبله بيدار مي گشتند، حال آن که ساکنان شهرهاي بزرگ به نواي طبيله يا طبله کوچک را مي شنيدند، که با آواز همراهي مي شد؛ در اين آواز نام اهالي شهر گنجانده شده بود.
ادبيات عرب مملوّ از شواهدي است که نشان مي دهد، موسيقي نزد اعراب در زمان هاي پيش جايگاهي ويژه داشته است. موسيقي به همراه تجّار و کاروان هاي تجاري بود، چنان که پيش از اين نشان داده شد؛ نيز صنعتگر و کارگر را همراهي مي کرد. در همين رابطه قابل ذکر است، تا چند دهه پيش کارگران ساختماني متخصّص کندن پي ساختمان سرکارگري داشتند؛ تنها وظيفه او خواندن آوازي براي همراهي صداي ضربه هاي کارگران ديگري بود، که خاک را مي کوبيدند. در همه کشورهاي عرب آوازهاي محلي متعددي براي همراهي کشاورزان، ماهيگران و همه کارگران ديگر وجود دارد.
فيلسوفان نيز با موسيقي آشنايي داشتند؛ از جمله اين فيلسوفان، فارابي (260-339ق) و ابن سينا(363-428ق) هستند*** ،که آثار متعددي در زمينه موسيقي تأليف نموده اند.
در قرون وسطي تاجران عمده برده نوجوانان را خريداري کرده، به معلمان مشهور موسيقي مي سپردند،تا بدين صورت بتوانند آنها را به قيمتي بالاتر بفروشند. در بيشتر اين موارد مهارت موسيقي امتيازي بود، که بردگان مي توانستند آزادي خود را از آن طريق باز يابند. بسياري از بردگان مذکور که بيشتر زن بودند، به حرم تعدادي از خلفا تعلق داشتند، و در طول حيات خود نقش سياسي مهمّي بازي مي کردند. مثال آن سلامه و حبابه در دوره يزيد دوم(101-105ق) از خلفاي بني اميه است.
ابوالفرج اصفهاني(د. 356ق) در کتاب الاغاني خود نقل مي کند، که چگونه منزل زنان بزرگ عرب چون عُلَيّه خوار خليفه هارون الرشيد(170-193 ق) به طور عمده به موسيقي اختصاص يافته بود.
او هم چنين جايگاه محترمي را که براي موسيقي دانان وآهنگسازان قايل مي شدند، ذکر مي کند؛ مانند:
معبد،که وليد دوم خليفه اموي شخصاً در مراسم تشييع جنازه او شرکت داشت.
اسحق موصلي(235-150ق)، چندين خليفه عباسي او را مفتخر نموده، به او اجازه داده بودند در صف قضات به حضور برسد، و رداي سياه خاندان عباسي را بر تن کند. خليفه الواثق درباره او مي گفت:
هر بار من صداي اسحق را مي شنوم، احساس مي کنم قلمرو حکومتم وسيع تر است. اسحق هديه اي از جانب خداوند براي ماست... اگر خريدن جواني و زندگي ممکن بود، من نيمي از اموالم را براي خريدن جواني اسحق صرف مي کردم.
موسيقي دان ديگر عبدالرحمن بن نافع است،که بيشتر به نام زرياب شناخته مي شود. او بغداد را به سمت مغرب ترک کرد؛ و خليفه عبدالرحمن بن ابوالحکم شخصاً براي خوشامدگويي به او بر دروازه شهر قرطبه در اندلس حاضر شد. در آنجا همه امکانات براي او فراهم گشت، تا نخستين دانشگاه موسيقي و نخستين مرکز طراحي و نمايش لباس مردان و زنان را در جهان عرب راه اندازي نمايد.
برادر هارون الرشيد، خليفه ابراهيم بن المهدي(201-203ق) که خلافتش تنها دو سال طول داشت، هميشه به موسيقي علاقه نشان مي داد. او پس از آن که به دست برادرزاده اش مأمون از خلافت کنار زده شد، هنرمندي حرفه اي شد، و در مقابل مکتب سنتي موسيقي عرب به رهبري اسحق موصلي مکتب جديد موسيقي را پايه گذاري نمود. لازم به ذکر است، که رقابتي بين اين دو مرد وجود داشت. نهايتاً ابراهيم با تسلط بر نواختن چندين ساز، احاطه کامل بر دانش لحن و وزن، و داشتن صدايي زيبا که مشهور است به چهار اکتاو، در آن رقابت پيروز گشت.
رشته اي که موسيقي را به مردم عرب پيوند مي دهد، هيچ گاه از هم گسسته نشده است. حتي دختران عرب با وجود محروميّت از آزادي هيچ گاه از فرهنگ و موسيقي محروم نبوده اند؛ و در هر يک از خانواده هاي طبقه متوسط جامعه هميشه معلم موسيقي و ادبيات وجود داشته است. آواز مشهوري در تونس درباره يک نامزد رؤيايي به تمجيد از زيبايي او، توانايي خواندن و نوشتن و مهارتش در نواختن ساز مي پردازد.

پی نوشت ها :
 

1.علامت نيم بمل است. اين علامت نت اصلي را به اندازه ربع پرده پايين تر مي آورد.
2.مجموعه اي از قطعات سازي و آوازي که ريشه در فرهنگ اندلس دارد.
3.ضبط شده در:
‘’ m Unesco collection, Musical Anthology of the Orient’’, Tunisian Music 1/2 BM 30 L 2008.
4.نوبه اين لحن تونسي را انتشارات Gustav Bosse Verlag, Regensburg در مجموعه Mediterranean Music Studies of منتشر نموده است.
5.هر ميزان چند نوبت تکرار مي شود.
6.ظرف بزرگ مورد استفاده در مراسم.
7.خوراک سنتي تونس که از آرد مغز گندم پخته مي شود.
8.علامت ‡نيم ديز است، اين علامت نت اصلي را به اندازه ربع پرده بالا مي برد.
9. سرنا سازي بادي مشابه ابوا است، طبله سازي کوبه اي است.
10.موسيقي سنتي با ريشه اندلسي.
11.نخستين کنسرواتوار موسيقي تونس در سال 1935 تأسيس و به احترام محمّد الرشيد به نام رشيديه نامگذاري شد.
12.براي اطلاع از لحن هاي عرب به اين کتاب من مراجعه کنيد:
La musique arabe (Paris: Alphonse Leduc, 1972(
*موسيقي شناس و آهنگساز عرب از کشور تونس که در سال 1925 به دنيا آمد. او در سن هجده سالگي به عنوان استادموسيقي در کنسرواتوار رشيديه برگزار شده، در سال 1961 به عنوان مدير موسيقي و هنرهاي مردمي در وزارت فرهنگ و اطلاعات تونس منصوب شد. صالح المهدي آثار متعدد از انواع مختلف موسيقي مانند سنتي عرب، موسيقي پاپ، قطعات سازي موسيقي غربي و شرقي، و موسيقي مجلس خلق نموده است. از جمله آثار مکتوب او مي توان به کتاب زير اشاره کرد:
La musique arabe(Paris: Alphonse Ledduc, 1972)
**.نقاش، مترجم متون هنري انگليسي.
***هر دو فيلسوف ياد شده (فارابي و ابن سينا)، ايراني هستند، متأسفانه جهان عرب نه تنها اين دو فيلسوف بزرگ و شهير ايراني را در شمار فلاسفه عرب قلمداد مي کنند، بسياري از فضلا و ادبا و فقهاي ايراني را نيز در جرگه عرب مي شمارند هم چنانکه ابوالفرج اصفهاني و ديگران را در شمار موسيقيدانان عرب گرفته اند.(سردبير).
 

منبع:نشريه پايگاه نور شماره 28