3 مجروحيت در يک روز


 






 
سرگذشت سردار مصطفي باغباني در جنگ
تاريخ ايران تاکنون، ريدارهاي زيادي را در دل خود ثبت کرده است، که يکي از مهم ترين آنها 8 جنگ تحميلي بود که تمام ايراني ها از جوان و پير، مورد حمله کشور همسايه که با تفکر دولت هاي غربي صورت گرفت، ايستادگي کردند. در طول همين 8 سال دفاع مقدس، هر روز خاطرات زيادي براي ايران و ايرانيان رقم خورد که يکي از مهم ترين اين رويداها، حماسه اي، که هيچ گاه فراموش نمي شود و آن هم حماسه سوم خردادماه بود، بازپس گيري خرمشهر خونين از دست متجاوزان که شهداي زيادي براي بازپس گيري آن داديم، خون هاي زيادي ريخته شد و دستاورد آن جانبازان بسياري بود و حالا سال هاي زيادي از آن روزها مي گذرد، اما حماسه فتح خرمشهر هيچ وقت از اذهان ايراني ها پاک نمي شود، جوانان زيادي آن روزها در آن عمليات شرکت کردند که حالا آنها افرادي مسن هستند و خاطرات زيادي از آن روزها به ياد دارند...
247 ماه جنگ!
خانواده «باغباني» را پنج فرزند تشکيل مي دهند، سه برادر و دو خواهر که در محله «شهباز» تهران به دنيا آمدند و از ابتداي انقلاب به همراه پدر خود؛ حاج مهدي باغباني در کانون انقلاب و تظاهرات خياباني شرکت کردند... تا اينکه جنگ شد و اين خانواده هم مثل ديگر ايرانيان در اين جنگ شرکت کردند.... پدر خانواده؛ حاج مهدي 90 ماه در جنگ بود، مصطفي پسر بزرگ خانواده 50 ماه، مرتضي برادر ديگر 40 ماه و مجيد پسر کوچک خانواده 60 ماه در جنگ حضور داشتند که در مجموع اين خانواده 247 ماه در جنگ بسر بردند و سهم پدر خانواده از 96 ماه جنگ، 90 ماه بوده است.
کارت مصطفي را جعل کرديم
مجيد برادر کوچک تر خانواده مي گويد: سال 60 زماني که مي خواستم به همراه برادرم مرتضي به جنگ برويم، سن مان قد نمي داد، شناسنامه را دستکاري کرديم (آن زمان من 15 ساله و مرتضي 16 ساله بود) از اين رو دوستان متوجه شدند و اجازه ندادند ما به جبهه برويم.
از طرفي آقا مصطفي آن روزها محافظ بود، من هم شماره کارت او را برداشتم و با عکس خودمان به قول معروف جعل کرديم، برادرم هم، همين کار را کرد، به هر حال اعزام شديم، من پس از چهار ماه حضور در جنگ، اولين مجروحيت را تجربه کردم، جالب اينکه در بيمارستان، مرا مصطفي باغباني خطاب مي کردند... ديگر برادر خانواده هم مرتضي در عمليات سومار و خيبر مجروح شد...(به واقع چه عشقي بود که اين برادران به خاطر حضور در جبهه هاي جنگ، کارت برادر خود را جعل کردند.)
عاشق ورزش
سردار مصطفي باغباني از ورزشکاران حرفه اي است که به شکل حرفه اي بوکس و کونگ فو کار مي کند، او علاقه شديدي به فوتبال دارد و سعي مي کند تمام بازي هاي فوتبال را از نزديک ببينند، جالب اينکه سوژه اين شماره «قهرمانان وطن» را به وحيد شمسايي؛ فوتباليست برتر آسيا به ما معرفي کرد، که چندي پيش براي ديدن حاج مصطفي به منزل او رفت...
مجروح شدن در فاو
حاج مصطفي باغباني از سال 59 در جبهه هاي جنگ حضور داشت و سال 64 هم قطع نخاع شد، او از آن سال تاکنون با ويلچر خو گرفته است، او در عمليات فاو، تير خورد، هنگامي که او را با آمبولانس به پشت جبهه منتقل مي کردند هليکوپتر، به سوي آمبولانس آنها شليک کردند، ترکش به فک او اصابت کرد (او بعد از سه سال در آلمان درمان شد)، سپس مجبور شدند او را با قايق ببرند، که اين بار هواپيما به سوي قايق شليک کرد و حاج مصطفي قطع نخاع شد.
مجيد برادر کوچک تر خانواده هم در هفت عمليات؛ والفجر مقدماتي، والفجر يک، خيبر، بدر، کربلاي يک، کربلاي 5 و کربلاي 8 مجروح شد.
فرداي کشور
مجيد باغباني هم انتقاد مي کند و مي گويد: هستند پزشکاني که يکسري مسائل را درک نمي کنند، چون که خودشان سني ندارند و زمان جنگ و مشکلات جانبازان را درک نمي کنند، ما افرادي داريم که در اين کشور دو دست و دو چشم ندارند، من مي خواهم به اين عزيزان بيشتر توجه کنيم، آنها جان خود را فداي اين کشور کردند، وظيفه ما در قبال آنان چيست؟
نگفتيم جنگ نرويد!
مجيد باغباني مي گويد: متأسفم که هستند عده اي از افراد جامعه که آن زمان و الآن به ما طعنه مي زنند، آن زمان مي گفتند: براي چي به جنگ مي رويد پس از جنگ هم به ما گفتند: نگفتيم، جنگ نرويد، ديديد چه بلايي سر خودتان آورديد!
*پرسش اين است؟ آنهايي که الان در بهترين شرايط مالي و امنيت زندگي مي کنند، هيچ گاه از خودشان پرسيدند که اين زندگي آرماني در ايران چگونه به وجود آمده است، پاسخ آن کاملاً مشخص است، خانواده باغباني و امثال اين خانواده ها بودند که با دشمن بعثي جنگيدند و براي اين حالا ايرانيان زندگي راحتي را سپري مي کنند، اينها نمي گويند ما براي آنان چه کرده ايم؟
تفاوت نسل ها
مجيد باغباني در مورد تفاوت نسل ها مي گويد: کسي نبود که به درستي، ايثار افراد در آن 8 سال را به خوبي بازگو کند، عجيب اينکه عده اي فکر مي کنند، بچه هاي زمان جنگ مدعي مي شوند، اما ما ادعا نداريم، ما به عشق امام خميني (ره)، به عشق ناموس و وطن به جنگ رفتيم، ما به هيچ عنوان مدعي نيستيم، من و امثال من با خاطرات آن زمان زندگي مي کنيم، خاطراتي که با رنج و درد همراه است، خود من 18 سال است که قرص اعصاب مي خورم، شيميايي شدم و...
منبع:مجله خانواده سبز (ش 224)