نویسنده:مطهره پیوسته

جرقه انقلاب
 

شهر مقدس قم در تاریخ انقلاب ،همواره پایگاه اصلی و سازمان دهنده قیام و مبارزه علیه نظام ستم شاهی به شمار می رفته است.بی شک، وجود حوزه علمیه و روحانیت متمرکز در این شهر نیز در این مهم تأثیر بسزایی داشته است. آغاز مبارزه و شکل گیری آن ونیز بیداری مردم با رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) درهمین شهر صورت پذیرفت .پس از قیام خونین 15خرداد سال 1342 ، نام قم به عنوان مرکز اصلی و هدایت کننده مبارزات برسر زبان ها افتاد و پس از چهارده سال،قیام 19دی سال 1356که آن را«جرقه انقلاب»نیز نامیده اند ،بار دیگر به قیامی همگان و مبارزاتی گسترده انجامید.

شهر قم از دیدگاه مقام معظم رهبری
 

مقام معظم رهبری،درباره جایگاه شهر قم در پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید:
«برای ساختن یک بنا،اول باید پایه های محکم آن را کار گذاشت.هرچه بنا بزرگ تر و سنگین تر و ماندگارتر باشد،پایه های آن محکم تر و قوی تر و شکست ناپذیرتر خواهد بود.اگر ما مبارزه ملت ایران را - که به طورعمومی و تعیین کننده،از سال56آغازشد،به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم،پایه های قوی و شکست ناپذیر و ماندگار این بنای مستحکم ،در قم نشانده وکار گذاشته شد.قم،یک ذخیره الهی برای اسلام بود».

قیامی دیگر
 

در روز هفدهم دی سال 1356،مقاله ای با عنوان«ارتجاع سرخ و سیاه»با امضای احمد رشیدی مطلق،در روزنامه اطلاعات درج شد.در این مقاله که در سالروز کشف حجاب به چاپ رسید، به حضرت امام خمینی(رحمه الله)اهانت شده بود. با اینکه برای نخستین بار نبود که عوامل نظام به حضرت امام (رحمه الله) اهانت می کردند.این بار حتی اهانت به طور صریح صورت نگرفته بود،ولی جرقه ای درشهر مقدس قم زده شد که به قیامی خونین و تاریخ ساز مبدل گردید. این مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر ومقتدایشان که در تبعید به سر می برد، برانگیخت و خشم و انزجار عمومی از نظام را به همراه داشت.

دلیل دیگر برپایی قیام
 

از عواملی که درشکل گیری قیام نوزده دی وتسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (رحمه الله)موجی از انزجار ونفرت را نسبت به نظام درمیان مردم برانگیخت ؛چرا که آن را اقدامی از سوی رژیم و به دستور شاه می دانستند.از این رو، مجالس گرامیداشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه حکومت و حمایت از امام تبدیل شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها ورنج هایی که رهبرشان متحمل شده بود، به او لقب «امام»دادند.پیام ها وسخنان امام(رحمه الله) درآن روزها ، شعله های انقلاب را فروزان تر ومردم را بیدارتر کرد. رژیم که از روی آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگین شده بود،در اقدامی عجولانه ،با چاپ مقاله ای توهین آمیز شخصیت حضرت امام (رحمه الله) را زیر سؤال برد. این اقدام، تاوان سنگینی برای رژیم به همراه داشت و به قیام بزرگی علیه حکومت جور انجامید.

رشیدی مطلق که بود؟
 

نویسنده مقاله اهانت آمیز«ارتجاع سرخ وسیاه»در روزنامه اطلاعات که خشم و انزجار عمومی مردم را برانگیخت،رشیدی مطلق نام داشت. درباره این نویسنده حرف های بسیاری گفته شده است، ولی آنچه از اسناد و مدارک واعتراف های کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه درچاپ مقاله وی، نقش اساسی داشته است. همچنین،محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. ولی در خاطرات خود می گوید:«مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».

آغاز حرکت های خود جوش ومردمی
 

نخستین حرکت اعتراض آمیز در برابر انتشار مقاله موهن در روزنامه اطلاعات، با بیداری روحانیت و مردم قم، فردای انتشار آن،یعنی روز هجدهم دی شکل گرفت. در این روز دروس حوزه تعطیل شد و مراجع نیز درس خود را تعطیل کردند. پس ازآن بازاریان قم نیز به حوزه پیوستند ومردم به همراه علما و روحانیون به خانه مراجع رفتند و آمادگی خود را برای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام کردند. مراجع نیز با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم و روحانیت و تسلی دادن به آنها، افزون برمحکوم ساختن حکومت در این اقدام توهین آمیز،برادامه مبارزه و اعتراض ها تأکید کردند.

تأثیر کلام مراجع تقلید
 

مردم و علما،صبح روز هجدهم دی به سوی خانه آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. به سرعت محوطه درونی و بیرونی خانه ایشان از جمعیت پر وآیت الله گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد شد. وقتی ایشان آیه استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را خواند، بغض مردم ترکید و صدای گریه از هر سو بلند شد. آیت الله گلپایگانی ادامه داد:«ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبر دارشدیم . اینها اشتباه می کنند؛ اینها فکر نکنند ما دیگر سکوت کرده ایم . وچیزی نخواهیم گفت ودست برمی داریم. اینها باید بدانند که اگر سرنیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند ما حرفمان را می زنیم».

اعتراض درسکوت
 

بعد از ظهر نوزدهم دی سال1356 آیت الله نوری همدانی سخنرانی کرد. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سروصدا به طرف خانه آیت الله مشکینی به راه افتادند. بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان واضطراب،جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین برآن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع،آرام راه پیمایی می کردند و فریادها درحنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره بردند.و رژیم را آماج حمله های خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دادند، شلیک کرد.

لحظه های شروع یک حماسه
 

ساعت حدود چهار و سی دقیقه بعد از ظهر هجده دی، مأموران شهربانی و ساواک که در یکی از میدان های قم راه مردم را سدکرده بودند، به دنبال یک برنامه ساختگی ،با شکستن شیشه بانک، به سوی مردم بی دفاع که حتی شعار هم نمی دانند، تیراندازی کردند.مردم نیز که ترسی به دل نداشتند، با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله، شجاعانه مقاومت کردند. با دیدن نخستین شهید، خشم و نفرت مردم از رژیم بیش ازپیش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بربست. جمعیت با شعار «الله اکبر»و«لا اله الا الله»وبا دردست داشتن سنگ و چوب، به سوی عمال شاه سرازیر شدند و درگیری به اوج خود رسید.

قیام 19 دی و دانش آموزان
 

درحالی که روز هجدهم دی روبه غروب بود، دانش آموزان دبیرستان های قم، با بیشترین میزان غرور و شهامت،به صف روحانیان پیوستند. نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد اعظم برگزار شد و پس از نماز،طلاب ودانش آموزان و مردم همراه،فریاد می زدند:«مرگ بر این حکومت یزیدی»،«مرگ بر این حکومت پهلوی» «دانش آموز، روحانی!پیوندتان مبارک.»مردم،تظاهرات خود را به صورت آرام و در مسجد اعظم وحرم حضرت معصومه(س) ادامه دادند که فریادهای خالصانه آنان در سنگر مبارزه، با الهام از مکتب توحید، موجب تحریک عواطف واحساسات مردم حاضر درحرم حضرت معصومه(س) وبه حرکت در آمدن آنان شد.

عاشورایی دیگر
 

غروب روز نوزدهم دی، شفق،سرخ و گلگون بود و فضای شهر پرازغم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم می خورد،عبا،عمامه و کفش هایی بود که از روحانیان ومردم به جامانده و آغشته به خون بود. مردم به خیابان های اطراف ریخته بودند و این اشعار را سر می دادند:«ازجان خود گذشتیم،با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی»این اشعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز،عشق بی کران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان می داد.
منبع:اشارات شماره128