با مرزنشینان جنسیت یا ترانس سکسوالها (2)
الف- نحوه ی برخورد با ترانس سکسوالها در صدر اسلام:
در صدر اسلام افراد ترانس سکسوال (1) به کیفرهایی نظیر قتل ، تبعید، حبس و... محکوم می شدند و رفتار آنان به شدت مورد سرزنش و عقوبت قرار می گرفت. در این رابطه به برخی احادیث که از طریق اهل سنت بیان گردیده و گویای نحوه ی برخورد پیامبر اکرم (ص) با این افرادوجایگاه چنین رفتاری درجامعه ی اسلامی درصدر اسلامی است اشاره می نماییم.به طورکلی چند دسته روایت در خصوص این افراد ذکر شده است :
روایاتی که فقط به لعن این افراد اشاره دارد:
محمد بن فضیل،از یزید بن ابی زیاد، از عکرمه، از ابن عباس نقل می کند. که پیامبر(ص) می فرماید:
«لعن الله المتخنثین من الرجال و المترجلات من النساء»؛ خداوند لعنت کرده مردانی که خودرابه شکل زنان وزنانی که خود رابه شکل مردان در می آورند. (2)
خروج این گونه افراد از اسلام(البته به نظر می رسد که از باب مبالغه باشد):
حمید ابن عبدالرحمن، از حسن از ابراهیم بن عبدالاغلی ، از سویدبن عفله نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود:
«امتشبه بالرجال من النساء لیست منا و لسنا منها»؛ (3) زنانی که خودرا شبیه مردان می کنند از مانیستند وما نیز از آنها نیستیم.
قطع رابطه با این گونه افراد:
وکیع، از هشام، از پدرش، از زینب بنت ام سلمه نقل کرده است:
«ان نبی(ص) دخل علیها و سمع المخنث و هو یقول لعبد الله ابن ابی امیه اخیها: ان یفتح الله الطائف غداً دللتک علی امراه تقبل باربع و تدبربثمان، فقال نبی(ص) اخرجوهم من بیوتکم»؛ پیامبراکرم (ص) برام سلمه وارد شد و صدای مخنثی را شنید که به عبدالله بن ابی امیه، برادر ام سلمه می گفت: اگر فردا خدا طائف را باز گشاید به تونشان می دهم زنی را که فلان است . پیامبر(ص) فرمودآنها را از خانه هایتان بیرون کنید. (4).
ابن منذر از پیامبر (ص) نقل می کند:
«ثلاثه لایدخلون الجنه ابداً: الدیوث، رجله النساء والمدمن الخمر»؛ از پیامبر پرسیدند: دیوث چه کسی است ؟ گفت کسی که جلوه ی افراد بیگانه را که به خانه اش وارد می شوند نمی گیرد. گفتند: رجله من النساء چه کسی است.؟ گفت: زنی که خودش را شبیه مردان در می آورد.(5).
فردی به نام هیت در زمان پیامبراکرم(ص) می زیسته و مردم؛ اورا ازآن جهت که ظاهری مردانه داشته ولی گفتار و رفتارش شبیه زن ها بوده خنثی می شمردند. پیامبر (ص) از لحن کلامش متوجه گردیدند که کشش جنسی به زنان دارد واورا به نقیع که منطقه ای بیرون از مدینه بود تبعید فرمودند. این مرد در عصرخلفا به ابوبکر و عمر مراجعه نموده و درخواست بازگشت به شهررا داشت، اما آنها وی رادر تبعید گاه نگه داشتند تا این که در خلافت عثمان که پیر شده بود اجازه یافت جمعه ها به شهر برگردد(6).
ان النبی(ص) عزر المخنثین بالنفی و یامر باخراجهم من المدینه و قال اخرجوهم من بیوتکم.»
باید توجه داشت که واژه ی مخنث اعم از کسی است که دچار اختلال درهویت جنسی است ونیز افرادی که به مبدل پوشی روی آورده اند. بنابرآنچه گذشت، مبدل پوشان هرگز تحت عمل جراحی یا هورمونی برای درمان قرار نمی گیرندو درمان آنها به مراتب آسان تر است؛ لذا درمورد روایات باید به این نکته توجه داشت؛ کسانی که احکام ، دستورات ویا تنبیهاتی برای آنان توسط پیامبر(ص) صادر گردیده ، به صورت دقیق معلوم نمی باشد. که جزء کدام یک از دو گروه ذکر شده ، بوده اند.
مطلب دیگر این که سند احادیث عموماً مورد پذیرش امامیه نمی باشد، ولی فرق دیگر معمولاً سند احادیث را صحیح می دانند.
بنابراین ،با توجه به این که بپذیریم حداقل تعدادی از روایات به مخنثین اختصاص یافته و آنها همان بیماران دچار اختلال هویت جنسی (ترانس سکسوالها) بوده اند و سند احادیث را نیز قبول داشته باشیم،باید عملکرد و واکنش پیامبر (ص) را در خصوص این افراد در دو مقوله بررسی نماییم:
الف: ایجاد انگیزه در خصوص ترک رفتار زنانه در ایشان وعدم بروز این رفتار در اجتماع با سه اهرم:
1- وعده ی عذاب اخروی: مانند روایاتی که دلالت بر عدم داخل شدن ایشان به بهشت می کندو همچنین روایاتی که متضمن لعن خداوندی می باشد.
2- وعده ی عذاب دنیوی: روایاتی که دلالت دارد برتبعید و قتل ایشان در موردی که دچار فحشا و اموری مانند لواط وسحق می شدند.
3- تهدید به انزوای اجتماعی: روایاتی چون خروج از دایره ی مسلمین و قطع رابطه با این گونه افراد.
ب : ترجیح مصلحت اجتماعی بر مصلحت فردی: به نظر می رسد وقتی وعده ها و تهدیدها درخصوص فردی مفید واقع می شد، ( هرچند این رفتار منشأ هویتی داشت وفرد قادر به ترک آن نبود وبه عبارت دیگر یک رفتار اجباری تلقی می شد)، در این صورت ،پیامبر (ص) ناچار مصلحت اجتماع را بر مصلحت آن شخص ترجیح می داد واو را از اجتماع دور می ساخت تا منجربه مفاسد ونابهنجاری های اجتماعی نگردد.
درضمن،به این نکته اساساً باید توجه نمود که هرچند عمل شخص فی نفسه مجرمانه نبوده است لکن با توجه به شرایط زمانی و عدم پیشرفت مسایل پزشکی و روانپزشکی و همچنین رواج فساد وفحشا که این گونه رفتارها زمینه ساز آن بوده است، چاره ای جز از دسترس خارج کردن شخص در قالب زندان یا تبعید ویا محو آن از طریق قتل، متصور نبوده است ؛ زیرا با وجود چنین شخصی در اجتماع و نبود روش درمانی مناسب وهمچنین عدم قدرت بر ترک رفتاری که منشأ هویتی دارد،یا باید دست فرد در انجام آن اعمال باز گذاشته شود وبا او مدارا گردد، هرچند که باعث فساد در اجتماع گردد ویا به گونه ای اورا از اجتماع جدا نمود.
مشاهده می نماییم پیامبراکرم(ص) راه دوم را اختیار نموده است ودراین راه نیز،خفیف ترین آنها؛ یعنی تبعید(نفی بلد) را برزندان و قتل ترجیح داده است ، و همچنین ، علاوه بر نفی بلد که درجهت مصونیت اجتماعی اعمال شده ،جریمه و تنبیه شخصی نظیرحد و تعزیر توسط تازیانه و یا تنبیهات دیگری در نظر گرفته نشده است و همین مطلب دلالت بر غیر مجرمانه بودن آن می کند و چه بسا اگر به طریق دیگری چون درمان،فرد قادر به زندگی سالم دردرون اجتماع می بود. مصلحت اجتماعی محافظت می گشت ، حکم تبعید هرگز اجرا نمی گردید.
ب- جهان اسلام، فقهای معاصر، ترانس سکسوالها و تغییر جنسیت
در قرن حاضر در کشورهای مختلف اسلامی، نوع نگاه به رفتار و اخلاق این افراد بسیار متفاوت بوده است و اندیشمندان دینی ،متفکران حقوقی، جامعه شناسان، پزشکان و... در نحوه ی برخورد و صدور احکام و قوانین، هر یک به گونه ای عمل نموده اند.به عنوان نمونه، درمذهب اهل سنت، این افراد از محدودیت بیشتری رنج می برند،زیرا اکثر قاطع فقها و مجامع اهل سنت، تغییرجنسیت افرادی را که دچار چنین اختلالی می باشند حرام می دانند. هیأت علمی علمای بزرگ در دوره 39 در شهر طائف در تاریخ 1413/2/24 قمری و مجمع فقهی اسلامی در 13 رحب 1409 میلادی رأی خود را چنین اعلام نمودند: (7)
جایزنیست برای مذکری که اعضای ذکورش کامل شده ومؤنثی که اعضای مؤنث بودنش کامل شده، این عمل را انجام دهند. کسی که این کار را انجام دهد، فاعلش مورد عقوبت قرار می گیرد، زیرا که چنین کاری تغییر درخلقت خداوند است و خداوند تعالی این تغییر رااز قول شیطان خبر داده است (ولامرتهم فلیغیرن خلق الله)(8)، ودر صحیح مسلم از ابن مسعود روایت شده که پیامبر فرموده : «لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمستنمصات و المتفلجات للحسن المغیرات خلق الله »(9) .کاری که لعنت پیامبر خدا در آن است واز طرفی در کتاب خداوند عز وجل نیز آمده است که : (وما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا )(10) پس قطعا چنین عملی جایز نیست.
کنگره ی دایمی و پژوهش علمی وافتاء کشور عربستان سعودی نیزدراین زمینه، نظر مشابهی را ارایه نموده است.
این درحالی است که در مذهب تشیع تعداد زیادی از فقها، برای رهایی این افراد از دام این بیماری و آزادی عمل بیشتر در رفتار فردی و اجتماعی، این عمل را برای آنان مجاز می دانند(11) و تعداد دیگری شدیداً با چنین عملی مخالفت می کنند. وقایل به ممنوعیت مطلق می باشد.(12)
متداول شدن واژه ی ترانس سکسوال از سال 1952 میلادی، بعد از تغییرجنسیت ژرژ جانسون به کریستین جانسون بوده است و تشخیص این اختلال به سال 1838 میلادی برمی گردد. واولین فرد ثبت شده ی مبتلا را، شوالیه ائون بی مانت(13) می دانند، ولی به نظر می رسد این اختلال، تاریخی به قدمت حیات بشر و جغرافیایی به وسعت تمام مرزهای کره ی خاکی داشته باشد.
دربررسی تاریخی این اختلال در ایران ،مشخص نمودن اختلالی به نام ترانس سکوالیسم در گذشته های بسیار دور، امر مشکل وشاید غیر ممکن به نظر برسد، ولی پیدا کردن نشانه ها ، اخلاق و رفتاری که حاکی از این اختلال بوده است ، آنچنان مشکل نیست، خصوصاً وقتی به این نکته توجه نماییم که در کتاب های ادبیات، دیوان شاعران، سفرنامه های مستشرقین، کتب تاریخی و درنوشته هایی که آداب و رسوم ملل مختلف را توضیح می دهد به افرادی با عناوین خاص(14) واخلاق و رفتاری متفاوت با جنسیت ظاهریشان اشاره شده است . هر کدام از مشرب ها و مسلک ها ، به گونه ای رفتار و اخلاق آنان را ترسیم نموده اند.و ادیبان و شاعران گاه آنان را بازیگران نقش هجو دیوان های خود قرار داده اند و زمانی که به شماتت آنان پرداخته و درمواقع دیگر شجاعتشان را تحسین نموده اند. درکتب تاریخی یا بی طرفانه، فقط وقایعی را که در خصوص این افراد اتفاق افتاده نقل نموده اند ویا با بررسی آن وقایع و تعامل دولت یا حاکم وقت و نوع موضع گیری ایشان، آن را یکی از ملاک های صلاحیت یا عدم صلاحیت حکومت معرفی نموده اند.
با توجه به مقدمه ای که ذکر گردید، وضعیت اخلاق، نوع نگاه جامع، مذهب، قوانین ونحوه ی برخورد حکام و اندیشمندان ایران را در خصوص اخلاق ورفتار ترانس سکسوالها ؛ در قالب چهار دوره بررسی می نماییم:
الف) تا سال 1356 شمسی (1978م):
در ایران باستان و قرون اولیه ی ورود اسلام به ایران؛ نشانی از انحطاط جنسی جامعه و برخورد فرصت طلبانه و سودجویانه نسبت به دگر جنس جویان مشاهده نمی گردد؛ اما با شروع دوره ی سامانیان نوعی بهره برداری جنسی نامشروع و سوء استفاده های جنسی نسبت به برخی رفتارهای دگر جنس جویانه آغاز می گردد.در دوره ی غزنویان، متاسفانه این نوع اخلاق ناپسند، امری عرفی وعادی تلقی می شود.داستان مشهور سلطان محمود غزنوی در تاریخ و اشعار شاعرانی چون عنصری منوچهری و خصوصاً فرخی دربه تصویر کشیدن معشوقه ها ، گویای انحطاط عمیق جنسی در این دوران می باشد.
دردوران سلجوقیان وخوارزمشاهیان، مکان ها و خانه هایی به صورت زیر زمینی و پنهانی جهت اعمال نامشروع و بهره برداری جنسی از دگر جنس جویان و حتی افراد دیگر تأسیس می گردد. که راهی برای امرارمعاش صاحبان منازل محسوب می گردد.
این اخلاق منحط ترکان، در دوران حکومت مغول ها که اوج عرفان در ایران است، از بعضی مشرب های منحرف سربرمی آورد. به نظر می رسد که این موضوع دراین دوران، علاوه بر این که یک نوع بیماری اخلاقی است، ریشه ها و مبانی فکری نیز داشته باشد؛ یعنی به گونه ای تحت تأثیر تعالیم افلاطون در کتاب ضیافت، به این مشرب ها راه یافته است . کتاب تلبیس ابلیس نوشته ی ابوالفرح ابن جوری، از وعاظ قرن
ششم، بازگو کننده ی تأثیر این تعالیم در این دوران بوده است؛ کتاب مجالس العشاق نیز گوشه ای از فرهنگ تیموریان را در این زمینه مشخص می نماید.(15)
در دوران صفویه، زنان از لحاظ پوشش، حفظ حجاب و حاضر شدن در اجتماع و انظار، وضعیت بسیار مطلوب و برتری نسبت به دوران مغول ها پیدا می نمایند. در سفرنامه ی بریاسیفیک ، لباس زنان ایرانی این گونه توصیف می شود:
«لباس زنان ایران آنچه در ظاهر پیداست برای همه یکسان است ،زیرا همه ی آنان فقط لباس گشاد سفید دربردارند که از نوک سر تا پاشنه های پا، همه جایشان را می پوشاند»(16)
اولئاریوس نیز، حاضر شدن زنان ایرانی درانظار را چنین توصیف می نماید:
«زنان در ایران هنگام گذشتن از کوچه ها ، هرگز صورت خود را نشان نمی دهند، بلکه درزیر یک چادر سفید که تا ساق پایشان را پوشانده و فقط یک شکاف کوچک درمحل چشم ها باز است که می توانند راه خود را ببینند ، تردد می نمایند»(17).
همچنین الیویه در خصوص حضور زنان در اجتماع چنین می نویسد:
«وقتی از بازار به طرف قلعه ی شهر می رفتم، زنان بسیاری را از طبقات مختلف می دیدم که در پناه چادر نفوذ ناپذیر خود به تفریح می رفتند. کشف این نکته به آسانی میسر نبود که در زیر این چادرنفوذ ناپذیر چهره ی فقر نهفته است یا ثروت»(18).
اما متاسفانه در این دوران یک واقعه ی بسیار ناگوار به وقوع می پیوندد. دولت برای کنترل وتعدیل مراکز فساد و فحشا، قوانینی را وضع می نماید که از جمله ی ، آنها قوانین مالیاتی برای چنین مراکزی می باشد.(19).
اما این قوانین نه تنها از رسیدن به هدف مورد نظر خود باز می مانند، بلکه دومشکل عمده را در کشور ایجاد می نمایند.:
1- وضع این قوانین نوعی مشروعیت بخشیدن به این مراکز خصوصا از سوی مستشرقین تلقی می شود. وبه صورت ضمنی این مراکز رسمیت پیدا می نمایند. بازرگانان و نیزی در سفرنامه ی خود می نویسند: « زنان روسپی که در اماکن عمومی رفت وآمد می کنند به نسبت زیبایی خود مالیات می پردازند وهر قدر زیباتر باشند، باید بیشتر مالیات بدهند»(20)
2- وضع قوانین مالیاتی و همچنین مجازات های کیفری شدیدی چون خصی نمودن کسانی که به زنان یا جوانان خانواده ها نجیب تجاوز می نمودند،(21) نه تنها نتوانست از شیوع و افزایش فساد و فحشا بکاهد، بلکه سوء استفاده های جنسی به طور فزاینده ای در انحای مختلف ،بروز نمود که شدیدترین وبیشترین حالت آن سوء استفاده از رفتار ترانس سکسوالی در برخی پسران ومردان ویا مجبور کردن و استثمار کردن برخی ذکور برای انجام حرکات زنانه بود. شاردن در این زمینه به مکان هایی چون مخنث خانه ها و قهوه خانه هایی اشاره می نماید که در آنها پراز ذکوری بوده است که خویشتن را مانند زنان روسپی عرضه می داشتندو همچنین پسران گرجی ده تا شانزده ساله ای که به طرز شهوت انگیزی لباس پوشیده و زلفان خود را به مانند دختران، می بافتندو با پرداختن به رقص و نمایش در قهوه خانه ها به مسایل ضد اخلاقی مبادرت می ورزیدند.(22)
دردوران قاجار نیز همچون دوران صفویه، خانواده های نجیب وبا ایمان ایرانی، به شدت نسبت به اموری چون حفظ حریم زنان وجدایی جنسیتی و عدم اختلاط بین زن ومرد در مجالس اهمیت می دادند؛معماری ساختمان ها درقالب اندرونی وبیرونی ، پذیرایی از میهمان زن توسط زنان ومیهمانان مرد توسط مردان، مجزا بودن پیاده روهای مردان و زنان در خیابان های پرجمعیتی چون لاله زار، شاه آباد، امیریه و...، ممنوعیت سوار شدن مردان وزنان در یک درشکه (23)، همه حاکی از وضعیت مطلوب کنترل اجتماعی و فردی در آن دوران بوده است واگر در برخی آثار مکتوب آن دوران چون دیوان قاآنی شیرازی و شاعر اواخر دوران قاجار، ایرج میرزا، پرداختن به برخی مسایل ضد اخلاقی دیده می شود .(24) صرفا برای ادخال سرور(شاد کردن دیگران) و مزاح بوده است نه آن که به نوعی حاکی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم آن دوران باشد.
با شروع دوران پهلوی، به ویژه دراواخر دوره ی رضا شاه، تمام مدارس و مؤسسات آموزشی به ویژه دانشگاه تهران ، شروع به پذیرش دانشجویان دختر می نمایند.، نخستین دبیرستان های مختلط به وجود می آید ،سینماها ، کافه ها و هتل ها مجبور به پذیرش زنان می شوند. سال 1313 شمسی کشف حجاب صورت می گیرد، به مقامات عالی رتبه دستورداده می شودکه با همسران بی حجاب خود در میهمانی های رسمی شرکت نمایند،کارگران رده پایین نیز مجبور می گردند تاهمراه زنان بی حجاب خود در خیابان های اصلی گردش نمایند.(25).
در زمان محمد رضا پهلوی نیز، کشف حجاب برداشته می شود؛اما همچنان ترویج بی بند وباری واحداث مراکز فساد و فحشا دردستور کار دولت قرار دارد.
در این دوران، خبرعمل جراحی تغییر جنسیت در غرب وتشریح وضعیت بیماران دچار اختلال به ایران وارد می شود واز این زمان تلاش وفعالیت این بیماران، که در تاریخچه ی همپالکی های گذشته ی خود، هیچ نقطه ی روشنی را نمی دیدند برای درمان،آغاز می گردد.
ب) از سال 1356 تا 1364 شمسی (1978-1986 میلادی):
درسال 1356 شمسی؛ یعنی یک سال قبل از پیروزی انقلاب ، اتفاقی رخ می دهد که به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ترانس سکسوالها در ایران تلقی می شود .این حادثه نگاه خاص و متفاوتی بود که از منظرگاه فقه به افراد دچار اختلال صورت گرفته بود.امام خمینی(ره) در حالی که دوران تبعید خود را در پاریس سپری می کنند نامه ای از شخصی به نام فریدون دریافت می دارند. در این نامه وضعیت فریدون که یک ترانس سکسوال است برای حضرت امام توصیح داده شده است . آن فقیه آگاه وشجاع با درک عمیق از این نوع اختلال، چنین بیان می دارند:
«وضعیت شما با یک هم جنس گرا تفاوت دارد».(26)
واین نقطه ای بود که اینرسی سکون رنج کشیدگانی را که مذهب ،همانند جنسیت حقیقی شان دردل و روحشان تنیده شده بود؛ به جنبش درآورده وآینده ای را برای آنان به تصویر کشید که بدون ذبح عقیده،مسلک و شخصیت خودبه آنچه دیگران از آن لذت می برند، دست یابند.
ایندیپندنت در مقاله ای تحت عنوان «تغییرجنسیت در ایران»، ضمن اسطوره ای خواندن فتوای امام خمینی(ره ) به مصاحبه ای که با برخی ترانس سکسوالها در ایران انجام گرفته است اشاره می نمایدو از قول یکی از این افراد که بنگاه داری سی ساله است و چند سال پیش با عمل تغییر جنسیت رسماً به جرگه ی مردان در آمده است، چنین می نویسد:
«قبلاً اصلاً به مسجد نمی رفتم، نمی خواستم مجبور شوم چادر سر کنم. حالا... هیچ وقت نمازم را ترک نمی کنم» میلاد با خواندن نماز، روزی پنج با از خدا تشکر می کند ودر همین حال برای آیه الله خمینی(ره ) نیز نماز می خواند، او می گوید:«اگر آیه الله خمینی(ره) نبود، همه دو جنسیتی ها مجبور می شدند ایران را ترک کنند»(27)
اما این سر آغاز، با دشواریها و مشکلات فراوانی روبه رو بود. از لحاظ شرعی این مسأله تا حدودی وضعیتش روشن گردیده بود، امانه عرف حاضر می شد باورهای سنتی و عمیق خود را که در طول سالیان دراز درفرهنگ وآداب و رسوم تاریخی اش ریشه دوانده بود، قطع نماید ونه قانونگزاران توانسته بودند تصویر واضحی از این موضوع ترسیم نمایند، تا بتوانند قوانین مقتضی را برای این افراد صادر نمایند. لذا از بین این افراد،گروهی که تمکن مالی کافی وارتباط های لازم را دارا بودند با خروج از ایران،در کشورهای دیگر تحت عمل جراحی قرار می گرفتند. ودر قالب جنسیت مطلوب خود به زندگی ادامه می دادند و دسته ی دیگر نیز که جذب گروه های منحرف و افراد سود جو می شدند. به کشورهای همسایه، نظیر ترکیه منتقل گردیده ودرآنجا مورد سوء استفاده قرار می گرفتند(28) کسانی هم که در کشور می ماندند معمولاً در صورت دستگیرشدن، مجرم قلمداد می شدند وهم ردیف با همجنس گرایان، قوانین کیفری در مورد آنها به اجرا گذارده می شد.
این وضعیت همچنان تا سال 1364 شمسی ادامه می یابد تا این که با اتفاق دیگری بسیاری از مشکلاتی که ازسال 1356 تا این سال، همچنان گریبانگیر ترانس سکسوالها بود، مرتفع می گردد.
ج) از سال 1364 تا 1376 شمسی ( 1986-1997 میلادی):
آنچه که در سالیان قبل، شرعیتش محرز گردیده بود، اکنون جنبه ی قانونی نیز پیدا می کند. فریدون که در سال 1356 شمسی وضعیت خود را برای امام (ره) توصیح داده بود، اکنون درسال 1364 شمسی موفق می گردد از دولت جمهوری اسلامی ایران ،اجازه ی عمل تغییر جنسیت را دریافت نماید(29) این مجوز قانونی که با پشتوانه ی فتوای بزرگ ترین مرجع شیعه در کشوری اسلامی با مذهب تشیع صادر گردیده بود، در حالی به جهان ادیان معرفی می گشت که کلیسای مسیحی آن را غیر مجاز (30) وفقهای اهل سنت نیز آن را عملی غیر مشروع (31) وتغییر درخلقت خدا قلمداد می نمودند.در طول این سالها علاوه بر این که در این موضوع یک رویه فقهی و قانونی به وجود آمد وبر اثر آن افراد بیمار جسمی یا روحی می توانستند زیر نظر پزشکان تغییر جنسیت بدهند، وضعیت آنها نیز تا حدودی برای مجریان قانون روشن گردید واز صف همجنس بازان خارج گردیدند.
د) سال 1376 شمسی (1997م) به بعد:
در این دوران نقش دولت درقبال ترانس سکسوالها بسیار پررنگ تر می شودونوع نگاه به آنها به کلی متحول می گردد. آنان آسیب دیدگانی در جامعه محسوب می شوند که باید از خدمات حمایتی دولت برخوردار گردند. به این منظور در سال های اولیه،بعضی از این افراد با هزینه ی دولتی جهت عمل تغییرجنسیت به خارج اعزام می گردند(32) سپس کمیته ای زیر نظر سازمان بهزیستی برای رسیدگی به وضعیت این افراد تشکیل می شود ویک رویه ی مشخص اززمان تصمیم گیری تا هنگام عمل تغییر جنسیت، به وجود می آید وکمک هزینه هایی نیز برای افراد متقاضی در نظر گرفته می شود،(33) لذا در طول این سال ها با یک سیر صعودی خیره کننده از تقاضاهای متعدد و عمل های تغییر جنسیت روبه رو هستیم.محقق، محمد مهدی کریمی نیا، ارایه دهنده ی رساله ی دکترای تغییرجنسیت، در حوزه ی علمیه قم، در این زمینه چنین می گوید:
«در کشور ما هر هفته یک تغییر جنسیت صورت می گیردوهمین مسأله سبب شده تادردنیا، تهران پایتخت تغییر جنسیت نامیده شود».(34)
با تشکیل نهادها و سازمان هایی که مقامات حقوقی از قوه ی قضائیه و مجریه نیز در تشکیل و اداره ی آن نقش داشتند و همچنین تشکیل تشکل های غیر دولتی ، وضعیت ترانس سکسوالها در ایران تا حدودی روبه بهبودی پیش می رود.(35)
در این دوران، هنوز مشکلات متعددی چون هزینه ی بالای عمل جراحی، عدم استفاده از تکنولوژی مرسوم در دنیا، نبود مراقبت ها وحمایت های بعد از عمل ،مشکلات جسمی که در اثر جراحی های ناموفق برای فرد بروز می نماید ودوربودن از استانداردهای بین المللی در پروسه ی تغییر جنسیت از جمله گذراندن زندگی آزمایشی دو تا پنج ساله قبل از عمل ، همواره افراد دچار اختلال را می آزرده است ، اما آنچه که بیش از هر چیز دیگری ، مانع لذت بردن و عملکرد صحیح آنان شده ، این است که تاکنون این عمل مشروع درفرهنگ عامه ی مردم نه تنها مقبولیتی پیدا نکرده است، بلکه اصولا یک عمل ضد اخلاقی وانسانی از طرف اکثر خانواده های دچار اختلال و نزدیکان آنها قلمداد می گردد. لذا هر چند در سالیان گذشته با فتوای بیش از بیست ودو نفر از فقها(36) مشروعیت این عمل تثبیت گردیده وبا ایجاد قوانین و رویه های خاص، قانونگذار به مدد این افراد شتافته است، اما با تشکیل نشدن ضلع سوم، یعنی پذیرش عرف و قبول فرهنگ عامه، این پروسه در جامعه ی ایران تاکنون از کسب شکل حقیقی و واقعی خود، عاجز مانده است. در این راستا دربخش جداگانه ای به این موضوع که شاکله ی مبحث اخلاق و رفتار ترانس سکسوالها در خانواده و جامعه را تشکیل می دهد. می پردازیم.
نکته ی حایز اهمیت دیگری که باید بدان توجه خاص و ویژه ای مبذول داشت، آن است که درفرهنگ هایی نظیر میهن ما که در طول تاریخ به خصوصیات مردانه توجه بیشتری صورت گرفته وهمواره دارا بودن موقعیت مردانه در فرهنگ مردم، یک امتیاز محسوب می شده است ، تغییر جنسیت مردبه زن به مراتب از مشکلات و موانع عرفی واجتماعی بیشتری نسبت به تغییر جنسیت زن به مرد برخوردار است. همچنین به همان اندازه که برخی حرکات مردانه از طرف زنان ترانس سکسوال از طرف جامعه تحسین برانگیز است و منسوب شدن به القاب ارزشی خاص چون شیرزن و..را در پی خواهد داشت، به همان مقدار انجام حرکات زنانه از طرف مردان ترانس سکسوال، تقبیح اجتماع را به دنبال داشته و القاب توهین آمیز را نثار آن ها می کند؛ لذا در بررسی رفتار،اخلاق و عملکرد ترانس سکسوالها در ایران ، نباید وضعیت این دو گروه و مشکلات و معضلات آنان، یکسان تلقی گردد.
پی نوشت ها :
1. از ترانس سکسوالها در ادبیات روایی و فقهی به «مخنث» یاد شده است. البته با این تفاوت که مبدل پوشان ( افرادی که بدون نارضایتی خاصی از جنسیت خود، علاقه ی مفرطی به پوشیدن لباس های جنسی مخالف را دارند) نیز جزء مخنثین محسوب گردیده اند؛ یعنی به طور دقیق، مخنثین هم شامل ترانس سکسوالها و هم مبدل پوشان می شود.
2. ابی شیبه، ابوبکرعبدالله بن محمد الکوفی، المنصف، ج5، ص319.
3. ابوالمحمد، عبدالعظیم بن عبدالقوی المنزری، الترغیب والترهیب، ج3، ص75 ابن ابی شیبه، المصنف، ج5، ص319.
4. الغمری ، ابوعمر یوسف ابن عبدالله بن عبدالبر، ج22، ص276، التمهید، صحیح المسلم،ج4، ص 1715؛النسانی، احمد بن شعیب ابو عبدالرحمن، السنن الکبری، ج5، ص 395.
5. هیثمی ،علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج4، ص327.
6. القرطبی، محمد ابن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج12، ص231.
7. رابطه العالم الاسلام، قرارات المجمع الفقهی الاسلامی، 1423ق /2002م /ص 262؛ کنعان، احمد محمد، الحب والجنس، ص40.
8. نساء /119. ترجمه: « ... وادارشان می کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند...»
9. البیهقی، احمد ابن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر، سنی البیهقی الکبری، ج7،ص321- النیشابوری، مسلم بن الحجاج ابوالحسین القشیری، صحیح مسلم، ج3،ص1678.
10. حشر/7. ترجمه:«.. وآنچه را فرستاده[او]به شما دادآن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت باز ایستید...»
11. امام خمینی(ره)، آیه الله خامنه ای ، آیه الله سیستانی، محمد آصف محسنی در افغانستان؛ محمد حسین فضل الله در لبنان، خرازی...
12. آیه الله خویی، آیه الله گلپایگانی، آیه الله مدنی تبریزی و....
13. ترانس سکسوالیسم در گذشته اتونیسم نامیده می شد.
14. به دلیل استهجان عناوین از ذکر آنها صرف نظر شده است .
15. شمیسا، سروش، شاهد بازی درادبیات فارسی، ر. ک : http: goshtasb iran
16. اسدی، مصطفی، تبارشناسی در ایران؛ر.ک: rouznamak . blogfa. com/post-188aspx
17. اولئاریوس،مسافرت به مسکو، تاتارستان و ایران، ص 819.
18. الیویه، مسافرت درگرجستان، ایران، ارمنستان و بابل قدیم، ج1،ص127.
19. اسدی، مصطفی، تبارشناسی در ایران،.ر. ک : rouznamak . blogfa. com/post-188aspx
20. سفرنامه ی شاردن، ج 7،ص255.
21. اسدی،مصطفی، تبار شناسی در ایران،ز.ک: rouznamak . blogfa. com/post-188aspx
22. سفرنامه شاردن، ج 4ص255-257.
23. سلامتی، غلامرضا و افسانه نجم آبادی، نهضت نسوان شرق، ص 299.
24. ر.ک:http:goshtasbiran
25. ر. ک : Fawikipedia . org
26. «افزایش عمل های تغییرجنسیت در ایران»، مقاله ای از: نیویورک تایمز، ص 1،ر.ک : www.pezeshk.us
27. «تغییر جنسیت در ایران»، مقاله ای از: ایندیپندنت، صص1-2،ر. ک : www.pezeshk.us
28. نوربالا، احمد علی، جلسه ی دفاع کارشناسی ارشد، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، 1378/7/2.
29. «افزایش عمل های تغییر جنسیت درایران، مقاله ای از : نیویورک تایمز، ص 1، ر. ک . www.pezeshk.us
30. کریمی نیا، محمد مهدی، تغییر جنسیت از نظر فقهی ، ص1. ر . ک . www.ghasedaknews.com
31. رابطه العالم الاسلامی، قرارات المجمع الفقهی الاسلامی،1423ق/2002م/ص262؛کنعان، احمدمحمد، الحب و الجنس ، ص40.
32. «افزایش عمل های تغییر جنسیت درایران «، مقاله ای از : نیویورک تایمز، ص1، ر.ک.www.pezeshk.us
33. «تغییرجنسیت جنسی (پدیده ی قرن 21)درایران و جهان،مصاحبه با کارشناس سازمان بهزیستی، ص2،ر. ک : http:/forum.prsiantools.com
34. کریمی نیا، محمدمهدی، «تغییر جنسیت از نظر فقهی،ص1،ر. ک .www.ghasedaknews.com
35. «افزایش عمل های تغییرجنسیت در ایران، مقاله ای از : نیویورک تایمز، ص1،ر. ک . www.pezeshk.us
36. کریمی نیا، محمد مهدی،«تغییر جنسیت از نظر فقهی ،»ص1،ر. ک . www.ghasedaknews.com
الف- فارسی
1-اولئاریوس، آدام، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه: احمد بهپور، چ1، تهران : ابتکارنو، 1385ش.
2-الیویه ، مسیو ودیگران، سفرنامه اولیویه ، چ1، تهران : اطلاعات، 1371ش.
3-توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، چ7، تهران: سمت، 1384ش.
4-خدیوی زن، محمد، بررسی مشکلات روان جنسی کودکان و نوجوانان، تهران: تربیت، 1371ش.
5. روزنهان، دیویدال و مارتین ای . پس. سلیگمن، روانشناسی نابهنجاری- آسیب شناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی، 2ج ، چ1، تهران: ساوالان، 1379ش.
6-رییسی،فیروزه و عباسعلی ناصحی، اختلال هویت جنسی،چ1، تهران: صدا و قصیده، 1383ش.
7-سلامتی، غلامرضا وافسانه نجم آبادی، نهضت نسوان شرق، تهران: شیرازه.
8-شاردن ، ژان، سفرنامه شاردن، ترجمه: اقبال یغمایی، چ1، تهران : توس، 1374ش.
9-شمیسا ، سیروس، شاهد بازی در ادبیات فارسی، تهران: فردوس، 1381ش.
10-کاپلان، هارولدوبنیامین سادوک و جک گرپ، خلاصه ی روانپزشکی ،ترجمه: نصرت الله پور افکاری، 2ج،چ2،تهران: شهراب، 1376ش.
11-مطهری ، مرتضی، اخلاق جنسی ، چ7، تهران: صدرا، 1372ش.
12-مهرابی، فریدون،«بررسی برخی از ویژگی های تبدل خواهی جنسی در بیماران ایرانی»، در:اندیشه و رفتار، سال دوم، ش3 (زمستان 1374 )ص6-12 .
ب- عربی
13-ابی شیبه، ابوبکر عبدالله ابن محمد الکوفی، المصنف، الطبعه الاولی، الریاض: مکتبه الرشد، 1409ق .
14-البیهقی، احمد ابن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر بوبکر ، سنن البیهقی الکبری، مکه المکرمه: مکتبه دارالباز، 1414ق.
15-الغمری،ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبدالبر، التمهید لابن عبدالبر،المغرب: وزاره عموم الاوقاف الشؤون الاسلامیه ، 1387ق.
16-القرطبی، ابوعبدالله، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القران، بیروت: دارالکتاب العربی، 1952م.
17-المنزری، ابوالمحمد عبدالعظیم بن عبدالقوی، الترغیب و الترهیب، الطبعه الاولی، بیروت: دارالکتب العلمیه ، 1417ق.
18-النسائی، احمد ابن شعیب ابوعبدالرحمان، السنن الکبری، الطبعه الاولی، بیروت: دارالکتب الاسلامیه ، 1411ق.
19-النیشابوری، مسلم ابن الحجاج ابوالحسین القشیری، صحیح المسلم، بیروت: دارالحیاء ، 1983م.
20-الهیثمی ، علی ابن ابی بکر ،مجمع الزوائد، قاهره: دارالریان، 1407ق.
ج- سایت ها :
1-http://forum.persiantools.com
2-www ghasedak.news.com.
3-http://goshtasb iran
4-www.pezeshk.us
5-www.pfc.org.uk
6-rouznamak, blogfa com/post-188aspx.
منبع: نشریه اخلاق،شماره 15
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}