كَركَسي بر تارُكِ آسمان نشسته است


 





 
بياييد امشب به رسم سنتي بيشتر شهرهاي ايران در شب هاي تابستان، ساعتي پيش از آغاز شب روي بام يا در حياط منزل فرش يا زيراندازي پهن كنيم و با فراهم كردن سوروسات هندوانه، خربزه، آجيل، چاي و شربت خود را براي يك شب نشيني خانوادگي كاملاً مهيا كنيم! پيشنهاد مي كنم كمي پيش از غروب خورشيد زير سقف بلند آسمان دراز بكشيد، به ميانه ي آسمان خيره شويد و در سكوت به تاريك شدن تدريجي محيط و صداي پرندگان توجه كنيد. بيشتر وقت ها حس مي كنيد كه هرچه هوا تاريك تر مي شود هلهله ي پرندگان هم بيشتر اوج مي گيرد! خوب نگاه كنيد كه چطور ستارگان در زمينه ي لاجوردي رنگ آسمان يكي يكي نمايان مي شوند. گويي آنها كه پرنورترند در اين هواي گرگ و ميش زودتر خود را به ما معرفي مي كنند تا اينكه كم كم شب مي رسد و سمفوني آواز پرندگان قطع مي شود و آواي جيرجيرك ها جاي آن را مي گيرد!
اين اتفاق باشكوهي است كه هر روز بي آنكه متوجه اش باشيم برفراز كشمكش هاي زندگي ماشيني ما روي مي دهد و كمتر پيش آمده كه ما هم همچون پرندگان از فرط لذت، نغمه خوان به استقبال شب برويم!
امشب مي خواهم توجه شما را به پرنورترين ستاره اي كه در ميانه ي آسمان و نزديك به سرسو مي بينيد جلب كنم. البته شايد به علت گرگ و ميش بودن آسمان و آشكار نشدن ستاره هاي كم نورتر صورت فلكي اي، كه اين ستاره ي پرنور متعلق به آن است، هنوز نتوانسته باشيد به درستي آن را تشخيص دهيد. پس بياييد از نقشه ي آسمان ماه در وسط همين شماره ي مجله كمك بگيريد.
اين ستاره ي تابناك، پنجمين ستاره ي پرنور آسمان شب، دومين ستاره ي درخشان آسمان نيمكره ي شمالي، پس از سماك رامِح، و نمونه ي شاخص ستاره اي است كه از قدر ظاهري صفر مي دخشد. از اين رو همواره مبنايي براي قدرسنجي بوده است. با فاصله ي حدود 25 سال نوري از ما، همراه با شباهنگ و سماك رامح از جمله ستاره هاي درخشان نزديك به خورشيد محسوب مي شود. بسياري از دانشمندان معتقدند كه، پس از خورشيد، مهم ترين ستاره ي آسمان براي ماست و از اين جهت مطالعات بسياري درباره اش انجام شده و مي شود. حدود 12000 سال پيش از ميلاد نقش ستاره ي قطبي را در آسمان نيمكره ي شمالي زمين بر عهده داشته و تا حدود 12000 سال آينده بار ديگر به اين جايگاه خواهد رسيد (نگاه كنيد به مقاله ي ستاره هاي قطبي آينده نجوم 184، ص48). حتماً تا به اينجا متوجه شده ايد كه از آلفا- شلياق سخن مي گوييم، ستاره اي كه براي ما بيشتر با نام نسر واقع (Vega) آشناست.
نسر واقع، پس از خورشيد، نخستين ستاره اي است كه از آن عكسبرداري شد. اين كار را ويليام لوند و جان آدامز ويپل در سال 1850 انجام دادند. سپس هنري درپير نخستين عكسي را كه از طيف يك ستاره ارائه شده بود در سال 1872، با تهيه عكسي از طيف نسر واقع، ارائه داد و نخستين بار خطوط جذبي در طيف ستاره اي بجز خورشيد را نمايش داد. نسر واقع در زمره ي نخستين ستارگاني است كه فاصله اش به روش اختلاف منظر سنجيده شده است. به طوري كه در طول شش ماه اختلاف منظري در حدود 0/129 ثانيه ي قوس را در زمينه ي ستارگان آسمان نشان مي دهد. ميل نسر واقع تقريباً 39+ درجه است. پس براي نواحي با عرض جغرافيايي بالاتر از 51 درجه ي شمالي يك ستاره ي دور قطبي است كه هرگز غروب نمي كند. اما در نيمكره ي جنوبي زمين فقط ساكناني، كه در نواحي با عرض جغرافيايي شمالي تر از 51 درجه جنوبي زندگي مي كنند، مي توانند شاهد طلوع و غروبش باشند. پس هرگز از قاره ي جنوبگان نمي توان نسر واقع را ديد.
نسر واقع علاوه بر آن كه پرنورترين ستاره ي صورت فلكي شلياق است، عضوي از يك صورت واره ي (asterism) بزرگ آسمان تابستان هم محسوب مي شود، اين ستاره يكي از سه راس مثلث تابستاني را تشكيل مي دهد. دو رأس ديگر اين مثلث را دو ستاره ي درخشان به نام هاي رِدف (آلفا- دجاجه) و نسر طاير (آلفا- عقاب) تشكيل مي دهند. مثلث تابستاني همچون يك مثلث قائم الزوايه به نظر مي رسد و نسر واقع گويي رأس قائمه اين مثلث بزرگ است كه در شب هاي تابستاني در نخستين ساعات شب بر تارك آسمان جا خوش كرده است.
نسر واقع به رنگ سفيد مايل به آبي مي درخشد و در هسته اش واكنش هاي تبديل هيدروژن به هليوم طي فرايند همجوشي هسته اي در نسر واقع به سرعت انجام مي شود و بنابراين عمر ستاره (در رشته اصلي) حدود يك ميليارد سال خواهد بود، يعني حدود يك دهم عمر خورشيد. سن فعلي نسر واقع بين 386 تا 511 ميليون سال تخمين زده مي شود و بنابراين اكنون در ميان سالي به سر مي برد. سپس در حالي كه بخش زيادي از جرمش را از دست مي دهد به غول سرخي از رده ي طيفي M تبديل خواهد شد، و در نهايت يك كوتوله ي سفيد از اين ستاره ي زيبا بر جاي مي ماند. هم اكنون جرم نسر واقع تقريباً دو برابر خورشيد و درخشندگي اش 37 برابر خورشيد است.
اندازه گيري هاي نورسنجي در مورد درخشندگي نسر واقع در دهه ي 1310/1930 نشان داد كه تغييرات متناوبي در حد 0/03
± قدر در درخشندگي نسر واقع پديدار مي شود. مطالعات در سال هاي بعد نيز ادامه يافت، و به نظر رسيد كه نسر واقع متغيري از نوع متغيرهاي دلتا- سپري با دوره ي تناوب0/107 روز باشد. با اين حال چون برخي رصدگران چنين تغييراتي را ثبت نكرده اند، ممكن است برخي نوسانات مشاهده شده در نتيجه ي خطاهاي سيستماتيك در اندازه گيري به دست آمده باشد و ناشي از تغييرات ذاتي نور در خود ستاره نبوده باشد. از اين رو هنوز در مورد متغير بودن يا نبودن نسر واقع قطعيت وجود ندارد.
محور قطبي نسر واقع از خط ديد ما در زمين فقط 5 درجه انحراف دارد و از اين رو ناحيه ي قطبي ستاره رو به ماست. پيش از آن تصور مي شد قطر اين ستاره فقط 12 درصد بزرگ تر از قطر خورشيد است. در حالي كه مطالعات اخير نشان مي دهد كه تفاوت در قطر محور قطبي و استوايي نسر واقع زياد است، به طوري كه قطر قطبي 0/02 ±2/26 برابر قطر خورشيد و قطر استوايي ستاره در حدود0/02± 2/78 برابر خورشيد است. شتاب گرانشي محلي در ناحيه ي قطب ها بيشتر از استواي ستاره است. اين موضوع به صورت اختلاف در دماي موثر ستاره در نواحي مختلف ديده مي شود: دما در قطب هاي ستاره در حدود 10000 درجه كلوين و در استوا حدود 7600 درجه كلوين است. بنابراين اگر ما نسر واقع را از پهلو مي ديديم، آنگاه درخشندگي ظاهري ستاره به نصف مقدار فعلي كاهش مي يافت.
تلسكوپ فضايي اسپيتزر ناسا در سال 1384/2005، تصوير دقيقي از صفحه ي غباري گرداگرد نسر واقع تهيه كرد. به نظر مي رسد شبيه به وضعيت كمربند كويي پر در منظومه ي خورشيدي ما، اين ذرات غبار نيز در نتيجه ي برخورد ميان اجرامي كه در اين صفحه به دور نسر واقع مي چرخند به وجود آمده باشند. در سال هاي اخير بروز اختلالاتي در صفحه ي غباري نسر واقع، منجر به مطرح شدن نظريه اي مبني بر وجود دست كم يك سياره در ابعاد مشتري در مداري به گرد اين ستاره شده است.
مصريان باستان، صورت فلكي شلياق را به صورت كركس تصور مي كردند. هنديان باستان نيز شلياق را كركس و در برخي موارد عقاب مي دانستند و از اينجا مي توان به ريشه ي نام عربي نسر واقع، كه به معني كركس نشسته است، دست يافت. آشوريان نسر واقع را حاكم بهشت، اكدي ها اين ستاره را نماد زندگي بهشتي و بابلي ها آن را پيام آور نور و روشنايي مي دانستند. يونانيان باستان معتقد بودند كه شلياق نمادي از چنگ اورفئوس، موسيقيدان بزرگ افسانه هاي يوناني در افلاك است و نسر واقع نيز دسته ي اين چنگ است. در امپراطوري روم نيز آغاز فصل پاييز را مقارن با زماني مي دانستند كه نسر واقع در ساعات نخست شب غروب كند. زرتشتيان ايران نيز اين ستاره را ونند مي ناميدند كه به معني چيره شونده و شكست دهنده است و در متون مذهبي بارها از آن با صفت مزداآفريده ياد شده است.
اگر از نسر واقع و سلياق دل بكنيم بايد به سراغ دجاجه برويم كه با دنيايي از ستارگان ريز و درشت روي نوار راه شيري آرميده است. سحابي آمريكاي شمالي و يك بازمانده ي برهنه ي ابرنواختري به نام سحابي تور از جالب توجه ترين اجرام اين صورت فلكي هستند. حتماً شنيده ايد كه پرنورترين خوشه براي چشم برهنه در آسمان نيمكره ي شمالي، خوشه 13M در صورت فلكي جاثي است. اگر در آسمان تاريكي رصد مي كنيد، سعي كنيد اين خوشه را با چشم برهنه پيدا كنيد و بدين ترتيب از مناسب بودن تاريكي رصدگاه خود مطمئن شويد. اگر مشتاق رصد اجرام غيرستاره اي نظير خوشه هاي ستاره اي باز و كروي و سحابي ها هستيد كافي است كه در جنوب آسمان و در محدوده ي صورت هاي فلكي قوس و عقرب و مارافساي با يك دوربين دوچشمي يا تلسكوپ و به كمك يك اطلس آسمان وجب به وجب اين ناحيه را بكاويد تا از تماشاي مناظري كه مي بينيد حيرت زده شويد.
نوار راه شيري از ميانه ي آسمان تابستان مي گذرد و از اين رو آسمان اين فصل جلوه گاه خوشه هاي ستاره اي باز و كروي و سحابي هاي گسترده و تاريك بي شمار است. اگر مشتاق رصد كهكشان هاي دوردست و كم نور هستيد بايد تا پاسي از شب بيدار بمانيد تا صورت هاي فلكي حجار و كوره و نهر طلوع كنند. براي رصد اين كهكشان ها مي توانيد از مقاله ي «رصد اجرام فراموش شده ي آسمان» در همين شماره كمك بگيريد.
منبع:نشريه نجوم،شماره 187