نگرش تاريخي محقق سبزواري در كتاب روضة الانوار عباسي (5)


 

نويسندگان:
دکتر نجف لك زايي*
زهره باقريان**



 

مسير و منازل سير هدايت انسان در تاريخ
 

چون هدف و غايت انسان‌ها در تاريخ از نظر سبزواري لقاء الله است، پس هدايت انسان به آن سو مهم‌ترين مسئله‌اي است كه در ديدگاه وي مورد توجه واقع گرديده است. در مسير و منازل تاريخ به مراتب و منزلگاه‌هاي هدايت انسان با هدف رسيدن به لقاء‌الله پرداخته است. اين مراتب هدايت از نظر او چهار مرحله است: 1ـ مرحله هدايت انبيا؛ 2ـ عصر هدايت به واسطه امامان؛ 3ـ عصر غيبت و هدايت به واسطه علما و مجتهدان؛ 4ـ عصر ظهور.
... و بايد بداند كه بعد از آن حضرت ائمه اثني عشر حافظون احكام شرعند و هيچ وقت از امام خالي نيست اگر در بعضي زمان‌ها مانند زمان ما امام زمان از نظر خلايق مخفي باشد از بدي خلق خواهد بود... تا وقتي كه مصلحت تقاضاي ظهور آن حضرت كند.(1)
او در جاي ديگر مي‌گويد:
خداوند براي هدايت بندگان خويش انبيا را فرستاد. حضرت محمد(ص)خاتم اين پيامبران است. پس از وي ائمه دوازده گانه شيعه:از سوي خداوند رهبري مردم را برعهده دارند. در غيبت امام دوازدهم، خليفه و مقتدا و امام و متّبع مردم، حكيم و مجتهد اعلم است. همه موظفند از مجتهد زنده تقليد كنند.(2)

مسير و مراتب ايمان (سير معنوي حركت انسان در تاريخ)
 

اين مسير داراي مراتب و منزلگاه‌هاي زير است:
اگر كسي ... به دل اعتقاد داشته باشد به مرحله ايمان نايل شده است اما اگر كسي به زبان اقرار كند، ولي به دل اعتقاد نداشته باشد از جمله منافقان به حساب مي‌آيد؛ مرتبه دوم ايمان، آن است كه شخص علاوه بر اعتقاد به دل و اقرار به زبان عامل به مسائل ديني نيز باشد، واجبات را انجام داده و از محرّمات پرهيز كند؛ مرتبه سوم ايمان، مرتبه سابقان و مقربان است. اين مؤمنان كساني هستند كه: به غير خداي عزّوجّل بر هيچ چيز متوجه نشوند... هر چه خدا به ايشان دهد به آن راضي باشند... و اين بالاترين درجات و مراتب ايمان است. (3)
به طور كلي سبزواري دو مسير كلان و كلي را در روند حركت تاريخ مدنظر قرار مي‌دهد: 1ـ مسير بندگي خدا؛ 2ـ مسير بندگي غير خدا؛ به عبارت ديگر، راه خير، راه شكرگزاري، راه حق، كه به بهشت و لقاء الله منتهي خواهد شد و ديگري راه باطل يا راه كفر كه به دوزخ و عذاب الهي منتهي خواهد شد. اين دو مسير كلي حركت انسان در تاريخ است كه از نظر سبزواري انسان مي‌تواند يكي از اين دو مسير را در حركت تاريخ با اراده و اختيار خود اختيار كند.
براي مثال در ذكر حكايتي از ملكي جبار نام مي‌برد به نام كنعان كه ادعاي الوهيت مي‌كرد. در آن سرزمين ذي الكفل مردم را به خدا دعوت مي‌كرد تا آن كه كنعان متوجه مي‌شود و در پس سؤال و جوابي مي‌پرسد:
مرا خبر ده كه كسي كه عبوديت و بندگي خداي آسمان و زمين مي‌كند جزاي او چيست؟ ذوالكفل گفت: جزاي كسي كه طاعت و بندگي خداي تعالي مي‌كند ثواب و دخول در بهشت است. كنعان گفت: بهشت چيست؟ ذوالكفل گفت: بهشت عبارت از سرايي است كه خداي تعالي به يد قدرت خود جهت مسكن و مأواي اولياي خود آفريده ... كنعان گفت: سزاي كسي كه عبادت و بندگي خدا نكند چيست؟ ذوالكفل گفت: سزاي او آتش جهنم و عذاب اليم است. (4)

غايت تاريخ از ديدگاه سبزواري
 

هر موجودي در عالم، چه طبيعي و چه صناعي، غايت و كمال و غرض خاصي دارد كه به سبب آن ايجاد شده و تاريخ نيز به عنوان موجودي مستقل و زنده و پويا هدفي را دنبال مي‌كند. سبزواري براي تاريخ مسير و منازلي را مدنظر گرفته و با توجه به آن مسير و منازل، غايات متفاوتي براي تاريخ ذكر مي‌كند. از نظر وي به طور كلي و جامع هدف انسان در حركت تاريخ رسيدن به رستگاري و لقاءالله است و اين غايت و نهايت همه چيز است. انسان در اين جهان مسافري است كه خدا او را آفريده و به سوي او يعني جهان آخرت در حركت است. بنابراين لازم است تدبير زندگي به گونه‌اي باشد كه هر روز به خدا و آخرت نزديك‌تر شود. (5)
اما لقاء الله و رستگاري همانا در جوار الهي ودر بهشت خداوند زيستن است و اين هدف و نهايت سير انسان در تاريخ تنها زماني حاصل مي‌گردد كه انسان در مسير حق و بندگي خداوند گام بر دارد. در غير اين صورت مسير بندگي غير خدا و راه كفر و باطل نهايت آن دوزخ و عذاب الهي خواهد بود؛ اما اين هدف انسان در حركت تاريخ نيست، بلكه بر حسب اختيار، انسان خود اين راه را برگزيده در نتيجه به جاي لقاء الله به عذاب الهي منتهي گرديده است. به عبارت ساده‌تر، به حسب راه خير در نهايت انسان به بهشت منتهي مي‌گردد و به حسب مسير شر در نهايت انسان به جهنم خواهد پيوست.
بنابراين اين جهان، مكان و محل آرام نيست، بلكه چون بازارچه‌اي است كه بر سر راه باديه ساخته‌اند تا مسافران از آن جا زاد و توشه بردارند، تمام آدميان مسافرند... بهشت يا دوزخ، نقطه پاياني سفر است و از آن ديگر به جايي سفر واقع نمي‌شود هر كه در دنيا هست يا تحصيل سعادت منزل بهشت يا شقاوت منزل دوزخ مي‌كند. (6)
اما بر طبق ديدگاه سبزواري اهداف جزئي در حركت تاريخ بر حسب مسير و مراتب تاريخ متفاوت خواهد بود؛ اما مهم‌ترين غايت و نهايتي كه حكومت‌ها، دولت‌ها، جوامع و به طور كلي نهايت منزلگاه هدايت انسان تلقي مي‌شود ظهور حضرت ولي عصر و گسترش عدالت و عدل‌پروري در جامعه و جهان است و اين از نظر سبزواري غايت تاريخ تلقي مي‌گردد كه تاريخ به سوي ظهور حكومت آن حضرت در حركت است؛ به طوري كه در هنگامه دعا جهت شاه عباس دوم از خداوند مسئلت دارد حكومت صفويان را آنقدر پايدار كند تا به نهايت خود يعني ظهور ولي عصر منتهي گردد: «(خداوند) سلطنت آن عالي حضرت بر مفارق عالميان تا ظهور دولت حضرت صاحب الزمان مستمر و بر دوام بدارد به حق الحق». (7)

پی نوشتها :
 

*استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه باقر العلوم (ع)
**کارشناس ارشد تاريخ دانشگاه باقر العلوم (ع)
1ـ سبزواري، «رساله خلافيه»، پيشين، ص 319.
2- نجف لك‌زايي، پيشين، ص 213.
3 ـ همان، ص 56.
4 ـ همان، ص 144.
5 ـ همان، ص 31313.
6 ـ همان، ص 118، به نقل از: روضه الانوار عباسي، نسخه خطي، قسم اول، باب اول.
7ـ سبزواري، پيشين، ص 63.
 

فهرست منابع
ـ قرآن كريم.
ـ آشتياني، سيد جلال الدين، منتخباتي از آثار حكماي الهي ايران، چاپ دوم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1363.
ـ تهراني، آقا بزرگ، طبقات اعلام الشيعه، ج 5، چاپ دوم، قم، موسسه اسماعيليان، بي‌تا، و ج 2، اصفهان: موسسه نشر نفائس، مخطوطات، 1351.
ـ خاتون آبادي، سيد عبدالحسين، وقائع السنين و الاعوام، تصحيح محمد باقر بهبودي، تهران، كتابفروشي اسلاميه،‌ 1352.
ـ الخوانساري الاصفهاني، السيد محمد باقر، روضات الجنات، تحقيق و شرح السيد محمد علي الروضاتي، اصفهان و تهران، بي نا، 1382 ق، و تهران و قم، مكتب اسماعيليان، 1390 ق.
ـ قمي، شيخ عباس، مشاهير دانشمندان اسلام، ترجمه شيخ محمد راضي، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1351.
ـ لك‌زايي، نجف، انديشه سياسي محقق سبزواري، چاپ اول، قم، بوستان كتاب 1380.
ـ محقق سبزواري، محمد باقر، «رساله خلافه»، انديشه سياسي محقق سبزواري، چاپ اول، قم، بوستان كتاب، 1380.
ـ محقق سبزواري، محمد باقر، روضه الانوار عباسي، به كوشش نجف لك‌زايي، چاپ اول، قم، بوستان كتاب، 1381.
ـ مدرس تبريزي، محمد علي، ريحانه الادب، چاپ چهارم، تهران، كتابفروشي خيام، 1374.
ـ مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، ج 2، چاپ بيست و سوم، بي جا، انتشارات صدرا، 1379.
ـ معلم حبيب آبادي، ميرزا محمد علي، مكارم الآثار، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا.
ـ ميرزا عبدالرحمن، تاريخ علماي خراسان، مقدمه و تصحيص و تحشيه محمد باقر ساعدي خراساني، مشهد، بي نا، 1341.
ـ ناظر زاده كرماني، فرناز، اصول و مبادي فلسفه سياسي فارابي، تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، 1376.
ـ نصر آبادي، ميرزا محمد طاهر، تذكره نصر آبادي،تصحيح و مقابله وحيد دستگرد، چاپ سوم، بي جا، كتاب‌فروشي فروغي، 1361.
ـ لمپتون، آن، دولت و حكومت در اسلام، ترجمه عباس صالحي و محمد مهدي فقيهي، تهران، نشر عروج، 1374.
فصلنامه تخصصي تاريخ اسلام شماره 37