ويژگي هاي نوشتاري کتاب مقدس و قرآن کريم (4)


 

نويسنده: حسين نقوي




 

برتري قرآن كريم بر كتاب مقدس
 

تورات، انجيل و زبور، مهم ترين كتاب هاي آسماني اند كه در قرآن از آنها ياد شده است. بنابر آيات و روايات، قرآن بر ديگر كتاب هاي آسماني فضيلت و برتري دارد. آيه ي «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْکَ الْكِتابَ بِالْحَقّ‏ِ مُصَدِّقًا لِّما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِنًا عَلَيْهِ» (مائده: 48) با صفت «مهيمن» به معناي برتري و سلطه، مي رساند كه قرآن بر كتاب هاي آسماني پيشين فضيلت دارد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نيز مي فرمايند: «اُعطيتُ مكانَ التورات السبع الطوال (1) و مكان الانجيل المثاني و مكان الزبور المئين و فُضّلتُ بالمُفصّل» (2) كه اين فرمايش، دلالت بر برتري قرآن بر اين كتاب ها دارد.(3) اما بايد توجه داشت كه طبق اين فرمايش، برتري قرآن بر كتاب هاي آسماني از لحاظ محتوايي است، نه لفظي و نگارشي؛ هر چند از نگاه مسلمانان و متن آيات قرآن، قرآن از هر لحاظي بر همه ي كتاب هاي برتري دارد كه اين مطلب، نياز به يک پژوهش علمي دارد.

تحريف قرآن كريم و كتاب مقدس
 

از بديهيات تاريخي است كه پيامبر اسلام، حضرت محمد اسلام صلي الله عليه و آله، چهارده قرن پيش ادعاي پيامبري کرد و عرب ها و غير آنان به او ايمان آورده اند؛ کتابي آورد به نام قرآن و همآورد طلبيد و آن را معجزه ي پيامبري خود قرار داد. قرآني که امروزه در دست ماست، همان قرآني است که به پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شده است و معاصران پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله آن را خوانده اند. تاريخ گواهي مي دهد كه قرآن گم نشده است تا از نو نوشته شده باشد. تنها برخي احتمال كم شدن مقدار كمي، مانند جمله يا آيه و يا تغيير در كلمات يا اعراب جمله يا آيه اي را داده اند.(4)
قرآن در همه ي زمينه هايي كه تحدي كرده و همآورد طلبيده است، مانند فصاحت و بلاغت، نظم عجيب و يا نبود اختلاف، امروزه نيز داراي همان اوصاف است. افزون بر اين، قرآن از برخي حوادث آينده با تصريح و يا با اشاره خبر داده است كه همه ي آنها درست بوده اند. قرآن خود را به ويژگي هايي مانند روشنگر و هدايتگر متصف كرده است كه ما در قرآن موجود، آنها را مي يابيم.(5)
دلايل متعددي براي تحريف نشدن قرآن عرضه شده است. يكي از آنها تواتر قرآن است.(6) ديگري اين است كه قرآن با ويژگي هاي خاصي مانند معجزه بودن، هادي و نور بودن و... وصف شده است و اگردر قرآن، تغييري مانند زياد شدن، كم شدن يا تغيير در لفظ يا ترتيب آن صورت گرفته بود، نبايد اين ويژگي ها را مي داشت؛ ولي قرآني كه امروزه در دست ماست،‌ همه ي اين اوصاف را به طور كامل داراست. بنابراين، قرآن موجود همان قرآني است كه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل شده است و اگر فرض شود كه در قرآن تغييري رخ داده است، بايد در مواردي باشد كه به ويژگي هاي ياد شده لطمه وارد نكرده باشد، مانند: اختلاف قرائات.(7)

روايات و احاديث مربوط به وقوع تحريف در قرآن
 

در ميان روايات شيعي، رواياتي هست كه تحريف به نقصان قرآن را به ذهن القا مي كند؛ تا جايي كه محدث نوري، صاحب كتاب مستدرک الوسايل، يكي از دانشمندان بزرگ شيعه، كتابي در اثبات تحريف قرآن مي نويسد با عنوان فصل الخطاب في اثبات تحريف كتاب رب الارباب.
البته تمام علماي ديگر شيعه، از شيخ صدوق گرفته تا علما و مراجع معاصر، همه، عدم تحريف را اثبات كرده اند.(8) برخي از علماي معاصر نيز بر اين كتاب، ردّيّه نوشته اند.(9) رواياتي كه در مجامع روايي اهل سنت درباره ي تحريف قرآن آمده است، بسيار بيشتر از روايات شيعي است؛ (10) اما به نظر مي رسد كه هيچ عالم سني، كتابي در اثبات تحريف ننوشته است. خلاصه اينكه هيچ دليلي بر اثبات تحريف قرآن وجود ندارد و در برابر، دلايل عقلي و نقلي متعددي بر اثبات عدم تحريف قرآن وجود دارد.

تحريف كتاب مقدس
 

هر فرد مؤمني در هر ديني، از يهوديت گرفته تا هندوئيزم و بودئيزم و...، كتاب مقدس خود را معتبر مي داند. اما در ميان دانشمندان والهيون غربي، برخي الهام كلمه به كلمه و صحت و سلامت عهدين را تأييد نمي كنند (11)؛ ولي بايد توجه داشت كه آن را تحريف شده نيز نمي دانند.
دانشمندان غير متدين نيز كتاب مقدس را صرفاً متني قديمي با قدمتي 2500 ساله مي دانند؛ زيرا آنان ارتباط و حياني خدا با انسان را از لحاظ علمي قبول ندارند.(12) با توجه به مبناي فكري آنان، انديشه ي چنين كساني درباره ي قرآن و هر كتاب آسماني ديگر نيز بايد چنين باشد.
مسلمانان معتقدند كه تورات و انجيل منزل، تحريف شده است؛ ولي اهل كتاب اين مطلب را قبول ندارند و با اشاره به نسخه هاي 2000 ساله ي عهد عتيق و 1600 ساله ي عهد جديد، اين مسأله را انكار مي كنند. با نگاهي به تورات و اناجيل مي توان فهميد كه آن كتاب ها مانند قرآن نيستند و به يک كتاب تاريخ شباهت دارند. اناجيل به شيوه اي نوشته شده اند كه اگر عنوان انجيل از آن برداشته شود، هيچ شباهتي به انجيلي كه در قرآن از آن ياد شده است، ندارند. خود مسيحيان و يهوديان اين كتاب ها را نوشته ي انسان ها مي دانند و الهي و حياتي نمي دانند؛ البته با معيارهاي كلامي خود به آن كتاب ها ارزش الهي مي دهند.(13)
در قرآن مجيد درباره ي تحريف انجيل هيچ سخني به ميان نيامده است؛ يعني نفياً و اثباتاً هيچ آيه اي در اين باره وجود ندارد و در شش آيه، از تحريف تورات سخن به ميان آمده است. دانشمندان و مفسران مسلمان، اختلاف ديدگاه هايي در اين باره دارند. برخي از آنان معتقدند كه از ديدگاه قرآني، تورات و انجيل، هم تحريف لفظي شده اند و هم تحريف معنوي. برخي مي گويند كه آيات قرآن به تحريف معنوي تورات و انجيل اشاره دارند.(14) برخي ديگر مي گويند: تحريف لفظي امكان نداشته است، مانند: ابن سينا. او بر اين باور است كه چون پيروان دين يهود بسيار زياد بوده اند و شهرهاي آنان از يكديگر بسيار دور بوده و اختلافات مذهبي داشته اند، تورات نمي تواند محرّف باشد. با وجود جمعيت بسيار و دشمني بين آنان كه مراقب همديگر بودند تا نقطه ضعفي از يكديگر بيابند، اگر تورات توسط گروهي مانند مسيحيان تحريف مي شد، بقيه آن را اعلام مي كردند. در صورتي كه چنين چيزي نبوده، پس تورات تحريف نشده است.(15) فخر رازي نيز در اين باره استدلال مي كند كه تورات متواتر، است و در متواتر امكان تحريف وجود ندارد.(16) برخي ديگر با اصرار بر اينكه تورات و اناجيل فعلي دست نوشته هايي بشري اند و تورات و انجيل اصلي مانند ساير كتاب هاي آسماني (صحف ابراهيم و نوح) مفقود شده اند، بر اين باورند كه اساساً سخن از تحريف كتاب مقدس بي معنا و سالبه به انتفاء موضوع است؛ زيرا خود يهوديان و مسيحيان كتاب مقدس را الهي نمي دانند. قرآن كريم نيز در هيچ جا سخني از تحريف تورات و انجيل به ميان نياورده است؛ بلكه متذكر تحريف كلِم شده است كه آن هم در گفتار و شنيدار است و ربطي به تحريف نوشتاري ندارد.(17)

جمع بندي بحث تعريف
 

ديدگاه ابن سينا و فخر رازي، نادرست به نظر مي رسد؛ زيرا تا پيش از چاپ كتاب مقدس، انحصار آن در دست افراد خاصي بوده است كه در قرآن نيز آياتي بر اين مطلب اشاره دارد، مانند: كتمان كتاب و مخفي كردن آن. بله، پس از چاپ كتاب مقدس و در دسترس قرار گرفتن آن براي همه، ديگر تحريف امكان ناپذير است ـ هر چند امروزه نيز به اين دليل كه كتاب مقدس ترجمه است، در آنها دست برده مي شود و ترجمه هاي مختلف، با يكديگر اختلاف دارند ـ . به نظر مي رسد از آيات قرآن نتوان اثبات كرد كه كتاب مقدس تحريف لفظي شده است؛ بلكه بيشتر آيات ناظر به تحريف معنوي است. نكته ي ديگر اينكه آنچه از آيات بر مي آيد اين است كه خواص يهود كتاب تورات را در اختيار داشتند وآن، دست نخورده و تحريف نشده بود و شايد، امروزه نيز در جايي و در اختيار بزرگان آنان باشد، ولي آنچه عرضه مي شد، نوشته هايي بود كه برخي آيات و مطالب ديگري را كه خود به آن مي افزودند در برداشت «تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيرًا»، (انعام : 91). بنابراين، قرآن اشاره مي كند كه تورات اصلي را مخفي كردند و آنچه عرضه شد، كتاب هايي بشري و تحريف شده است. «يكتبون الكتاب بايديهم...» (بقره: 79) به همين دليل است كه قرآن به پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويد: «به يهوديان بگو كه اگر راست مي گويد، تورات را آورده و تلاوت كنيد: «قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (آل عمران: 93) پس اين احتمال هست كه تورات تحريف نشده باشد و آنچه به نام تورات عرضه شده است، تورات نيست. ديدگاه بعدي كه مي گويد: كتاب مقدس فعلي بشري است و تحريفي بودن آن معنا ندارد، درست به نظر مي رسد؛ زيرا آنچه ما از تحريفي بودن اراده مي كنيم؛ اين است كه كتاب مقدس را الهي در نظر مي گيريم و سپس مي گوييم تحريف لفظي شده است؛ در حالي كه به گفته ي خود يهوديان و مسيحيان، اين كتاب ها بشري اند و از ادعاي ما درباره ي تحريف اين كتاب ها تعجب مي كنند؛ زيرا اين كتاب ها تاريخ مشخصي دارند. بنابراين، محل بحث بايد كاملاً روشن باشد.
خلاصه اينكه تورات و اناجيل، بشري اند و تحريف لفظي آنها ـ به معنايي كه ما اراده مي كنيم ـ خارج از موضوع بحث است. البته شواهدي وجود دارد كه اناجيل در ترجمه هاي مختلف دست كاري شده اند؛ ولي اين نيز نمي تواند تحريف باشد؛ زيرا نسخه ي اصلي وجود دارد و مي توان آن را اصلاح كرد و اساساً ترجمه، محل بحث نيست. ممكن است در ترجمه ي قرآن نيز اشتباهاتي وجود داشته باشد. نكته ي ديگر اينكه آيات قرآن هيچ اشاره اي به تحريف انجيل نكرده اند و آياتي كه درباره ي تحريف تورات آمده اند، همگي دلالت بر تحريف معنوي دارند، نه لفظي.

پی نوشت ها :
 

1.طوال: هفت سوره طولاني شامل بقره تا توبه كه انفال و توبه يک سوره به حساب مي آيند، است و مثاني: سوره هايي كه ثاني مئين هستند و كمتر از صد آيه دارند و مئين: سوره هايي كه بعد از طوال قرار دارند و حدود 100 آيه دارند و مفصل: سوره هاي حواميم و قصاالسور هستند.
2.فيض كاشاني، المحجه البيضاء، ج2، ص 214/ احمدبن حنبل، مسند، ج28، مسند الشاميين ، ح16982.
3.درباره برتري قرآن در نهج البلاغه در خطبه هاي متعدد عنوان فصل قرآن تكرار شده است كه برخي از آنها خطبه هاي 110 ،176 و 198 هستند.
4.سيد محمد حسين طباطبائي، الميزان، ج12، ص 102 و 103.
5.همان، ص 103 و 104.
6.محمد هادي معرفت، صيانة القرآن من التحريف، ص 37-39.
7.سيد محمد حسين طباطبائي، الميزان، ج12، ص 105.
8.محمد هادي معرفت، صيانة القرآن من التحريف، ص 60-78.
9.ر.ک: همو، صيانة القرآن من التحريف / حسن حسن زاده آملي ، قرآن هرگز تحريف نشده (فصل الخطاب في عدم تحريف كتاب رب الارباب)، ترجمه عبدالعلي محمدي شاهرودي، / عبدالله جوادي آملي، نزاهت قرآن از تحريف.
10.علي الكوراني العاملي، تدوين القرآن، فصل 4 و5 ، ص 63 -174.
11.آرچيبالد رابرتسون، عيسي: اسطوره يا تاريخ ؟، ترجمه حسين توفيقي ، ص 11.
12.حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص168/ آرچيبالد رابرتسون، عيسي : اسطوره يا تاريخ؟، ص 11.
13.همو، آشنايي با اديان بزرگ، ص 231 و 232/ علي محمد دخيل، يا اهل الكتاب، مقارنه بين القرآن الکريم و باقي الكتب السماويه، ص 147 تا 152.
14.محمد حسين فارياب، «تحريف تورات و انجيل از ديدگاه قرآن»، معرفت، ش 143، ص 137-152.
15.ابن سينا، رساله اضحويه في امر المعاد، بدون ذكر مشخصات، ص 50.
16.محمد رازي، تفسير الكبير، ج5، ص 122؛ ج6، ص 191.
17.حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص 232 تا 235.
 

منبع:فصلنامه علمي - تخصصي معرفت اديان شماره 1