زنجان در جنگ جهاني دوم (1)


 

نويسنده :مسعود بيات*




 

چکيده
 

در شهريور 1320هواپيماهاي جنگي شوروي شهر زنجان و شماري ديگر از شهرهاي شمالي کشور را بمباران کردند و اين تخستين نشانه ي نقض آشکار بي طرفي ايران در جنگي بود که نه در شروع ان نقشي داشت و نه در ادامه ي آن.پيامدهاي اين جنگ ناخواسته را در زنجان به دو دسته ي کوتاه مدت و دراز مدت مي توان تقسيم کرد .از پيامدهاي کوتاه مدت جنگ مي توان به اشغال زنجان به دست نيروهاي شوروي و دخالت آنان در امور اداري، انتظامي و اقتصادي منطقه اشاره کرد.از پيامدهاي دراز مدت ان نيز مي توان ايجاد و تقويت حزب توده را برشمرد.
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم، اگر چه پيامدهاي کوتاه مدت جنگ نيز تمام شد، پيامد دراز مدت آن همچنان ادامه يافت؛اشغال زنجان به دست فرقه ي دموکرات اذربايجان نتيجه ي اين پيامد بو د و از آن پس تا اواسط دهه ي سي؛يعني نزديک به ده سال پس از پايان جنگ، حضور حزب توده در اين شهر محسوس بود، آنان زنجان را درگير منازعات سياسي و نظامي خطرناکي کردند.
اين مقاله بر ان است که به پرسشهاي زير پاسخ گويد:
1.اشغال زنجان در جريان جنگ جهاني دوم با چه زمينه هايي و چگونه صورت گرفت؟
2.با توجه به قرار داشتن زنجان در حوزه ي اشغال شوروي، انان چگونه در امور اين شهر دخالت مي کردند؟
3.جنگ جهاني دوم چه پيامدهاي اقتصادي و سياسي در زنجان داشت؟
کليد واژه :زنجان ، شوروي، جنگ جهاني دوم

مقدمه
 

جنگ جهاني دوم در سال 1939م.در حالي آغاز شد که کشور شوروي اوضاع متفاوتي نسبت به زمان جنگ جهاني اول داشت؛ زيرا در سالهاي آخر جنگ جهاني اول، بلشويکها با استفاده از شعارهاي کمونيستي توانستند نظام تزاري را سرنگون سازند.انان با شعارهاي به ظاهر رهايي بخش، نه تنها جنگ را در جهت حفظ منافع سرمايه داري هدايت کردند بلکه حاضر شدند با امضاي تفاهم نامه ها و قرار دادهايي با همسايگان، از برخي امتيازهاي گرفته شده از سوي تزارها چشم پوشي کنند
چند سال پس از پايان جنگ اول، استالين در شوروي روي کار آمد و با توجه به رقابتي که با کشورهاي صنعتي سرمايه داري داشت، گامهاي بلندي به سوي صنعتي شدن و تأمين امکانات دفاعي و تهاجمي برداشت؛ به گونه اي که در آستانه ي حمله ي هيتلر به شوروي، اين کشور يکي از کشورهاي صنعتي جهان محسوب مي شد و همانند ديگر کشورهاي صنعتي، نياز فراواني به مواد اوليه و بازار فروش داشت و اين در حالي بود که بيشتر امکانات در اختيار دولتهاي پيروز واقعي جنگ اول؛ يعني انگليس و فرانسه بود و از اين رو شايد جنگ جهاني دوم براي روسها يک ضرورت بود تا نظام ناخواسته ي حاکم بر نظام بين الملل را بر هم زنند.
استالين بيش از لنين داعيه ي گسترش انقلاب بلشويکي را داشت و از اين رو جنگ مي توانست براي توسعه ي اين مرام سياسي در خاور ميانه و اروپاي شرقي فرصتي فراهم آورد
با آغاز جنگ، شوروي بنا به اجبار نظامي با کشورهايي هم پيمان شد که ايدئولوژي اش با آنها متفاوت بود .انان پس از اين هم پيماني و به بهانه ي کوتاه کردن دست آلما ن از ايران به اين نتيجه رسيدند که کشور را اشغال کنند.به دنبال اين تصميم، روسها با فرستادن دو سپاه از ارس و استارا در صدد تحقق اهداف خود برامدند.
روسها به دنبال اشغال صفحات شمال غربي کشور و با استفاده از برخي زمينه هاي مساعد داخلي در ايران، خواهان جدايي اذربايجان از ايران بودند، هدفي که در معاهده ي ترکمانچاي به آن دست نيافتند.
روسها اين بار بر خلاف تزارها از روش حمله ي مستقيم نظامي استفاده نکردند بلکه در مدت اشغال اين مناطق، مجموعه اي از تشکيلات سياسي دست نشانده ايجاد کردند و در سالهاي بعد آنان را بر عليه حکومت مرکزي شوراندند و در مقابل اعتراض ايران و مجامع جهاني، حرکت اين گروهها را يک نهضت دموکراتيک داخلي دانستند و بدين ترتيب از مسئوليت مهار آنها شانه خالي کردند.
شهرستان زنجان، واقع در شمال غربي کشوردر تقسيم بندي متفقين نصيب روسها شد.اين شهر براي روسها از چند جهت اهميت داشت:نخست اينکه محل تلاقي دو گروه از نيروهاي اين کشور بود که از رشت و تبريز به طرف ايران سرازير شده بودند .اين تلاقي در تاکستان واقع در بين راه زنجان و قزوين صورت مي گرفت و اذوقه ي ين نيروها اغلب از زنجان تأمين مي شد . دوم اينکه زنجان به عنوان دروازه ي اذربايجان و به علت برخورداري از راه اهن و راههاي شوسه، مطمئن ترين و کوتاه ترين راه براي رساندن کمکهاي متفقين به شوروي بود و همواره بخشي از واگنهاي قطار آن به اين امر اختصاص داشت.با اين توضيح روند اشغال شهر،کارها و پيامدهاي اين اشغال بررسي مي شود.

گفتار يکم:اشغال زنجان در جنگ جهاني دوم
 

ايدن، وزير امور خارجه ي انگليس، پس از پايان جنگ در سخناني راجع به ايران هدف از اشغال اين کشور را چنين بيان کرد:
«اين را هرگز نبايد فراموش کرد که علت ورود قواي روس و انگليس به ايران براي آن بود که از خطوط ارتباطي اين کشور استفاده کرده و کمک حياتي و فوري به شوروي که در آن موقع مورد حمله ي شديد المانها قرار گرفته بود برسانيم.»(خان ملک يزدي، 1320،ص13).
اشغال زنجان نيز يکي از اهداف کلي متفقين بود؛ اين شهر به سبب قرار داشتن در مسير راه آهن و شوسه ي منتهي به شوروي اهميت بسياري براي متفقين داشت، آنان در 3شهريور 1320حريم هوايي شهر را شکستندو مناطقي را بمباران کردند.به نظر مي ايد هدف اين بمبارانها انهدام قرار گاههاي هوايي و تخريب سربازخانه ها و اتشبازيهاي هوايي بوده است(تبرائيان ، 1371،ص9)سه روز پس از اين بمباران، سفير کبير شوروي و وزير مختار انگليس نامه اي به محمد علي فروغي ،نخست وزير وقت ايران، نوشتند و در يکي از بندهاي نامه خواستار عقب نشيني نيروهاي ايراني از برخي شهرها از جمله زنجان شدند و اعلام کردند قشون انگليس و شوروي اين نقاط را اشغال خواهند کرد.آنان در نامه ي 8شهريور 1320اشکار مناطق ياد شده را مناطق اشغالي شوروي اعلام کردند(همان، ص79)هيئت دولت ايران نيز در نامه ي 8شهريور 1320مصادف با 20اوت 1941به نمايندگان دولتهاي ياد شده، موار د بالا را رسماً پذيرفت (همان،ص88-89-91)و زمينه از هر جهت برا ي اشغال شهر فراهم شد
سرهنگ شيباني، فرمانده ي هنگ دوم هوايي کشور، با نخستين بمباران تصميم گرفت از افتادن سيزده فروند هواپيماي موجود در فرودگاه تبريز به دست نيروهاي شوروري جلوگيري کند و آنها را به زنجان انتقال دهد .زمان پرواز به شب موکول شد؛ زيرا نيروهاي هوايي شوروي بر اسمانها تسلط داشتند(استوارت، 1370،ص234)در ساعت سه بامداد4شهريور، سيزده هواپيماي دو باله ي هنگ دوم هوايي ايران در تاريکي به قصد زنجان پرواز کردند و ده فروند هواپيما، سالم به فرودگاه زنجان رسيدند و سه فروند ديگر در اثر برخورد با کوههاي جنوب تبريز سرنگون شدند.شيباني که مطمئن بود نيروهاي شوروي به زودي از رفتن انان آگاه خواهند شد، بي درنگ پس از سوخت گيري به مقصد تهران حرکت کرد.چند لحظه پس از پرواز هواپيماهاي ياد شده از فرودگاه زنجان، هواپيماهاي شوروي فرودگاه را بمباران کردند (همان،ص239)سرانجام، در روز 7شهريور 1320ژنرال نوويکوف ستون موتوري خو د را از ميانه به سمت جنوب شرقي حرکت داد و در همان روز زنجان را اشغال کرد(همان،ص290).

گفتار دوم :دخالت نيروهاي شوروي در امور زنجان در جنگ جهاني دوم
 

با ورود نيروهاي شوروي به زنجان، نظم شهرباني فرو ريخت.شماري از مأموران، محل مأموريت خود را ترک کردند و برخي با خونسردي وضعيت را پذيرفتند به گونه اي که بر اساس يک گزارش، شهرباني باقي نماند1 تا نظمي بر قرار کند.
به دليل فروپاشي شهرباني امنيت در شهر از بين رفت، دزديها افزايش يافت و مالکان محلي که در سالهاي حکومت رضاخان به سبب تمرکز اداري و گسترش نظارت حکومت مرکزي ناچاربه اطاعت شده بودند با تضعيف نهادهاي اداري و انتظامي شهامت يافتند و ميز و صندلي مأموران دروازه ها را شکستند، پاسبانها را خلع سلاح و مأموران دارايي را مضروب کردند. 2
شماري از بازرگانان و اعيان شهر که از ناامني به ستوه آمده بودند، تصميم گرفتند براي حفاظت شهر نيرو معرفي کنند و هزينه ي آنان را نيز بپردازند و بدين ترتيب چهل و چهار فرد مطمئن معرفي شدند و ياور طلعت، رئيس جديد شهرباني ، هم به زحمت بيست و شش تن از پاسبانها را گردآورد و شهرباني زنجان پس از تعطيلي موقت، کار خود را با هفتاد نفر در انتظامات شهر اغاز کرد.3
نيروهاي شوروي که تشکيل شهرباني را مانعي در برابر خود مي ديدند به اين کار مردم و دولت واکنش نشان دادند و در اذر 1320سه افسر شوروي به اداره ي شهرباني رفتند و به رئيس شهرباني اخطار کردند که شمار نيروهاي شهرباني زنجان نبايد بيش از پنج نفر پايه ور، هشت نفر سر پاسبان و سي و پنج نفر پاسبان باشد.آنان گفتند که شهرباني مي تواند فقط به تعداد پاسبانها تفنگ نگه داري کند و بايد بقيه ي اسلحه ها را به تهران بفرستد.4تعيين حداکثر چهل و هشت نفر نيرويي شهرباني براي زنجان از طرف نيروهاي شوروي در حالي بود که شهرباني زنجان در گزارش قبلي خود به وزارت کشور، حداقل تعداد پاسبان مورد نياز را صد و بيست نفر اعلام کرده بود.5
نيروهاي شوروي همچنين رئيس شهرباني را به کمانداني احضار کردند و ورقه اي به زبان روسي جلوي او گذاشتند و دستور دادند ان ا امضاء کند؛مفاد ورقه اين بود که شما متعهد مي شويد به نيروهاي شوروي کمک کنيد و فقط از انان دستور بگيريد .رئيس شهرباني با اين بهانه که بهايي است و در مذهب او دخالت در سياست ممنوع است از امضاي ورقه خودداري کرد و به زحمت خود را از کمانداني رهانيد و براز گزارش دادن به تهران رفت.6از اين پس تا پايان جنگ، کشمکش ميان شهرباني زنجان و نيروهاي شوروي در مورد امور انتظامي شهر ادامه داشت
نيروهاي شوروي افزون بر ايجاد اختلال در امنيت شهر در روستاهاي اطراف نيز دخالت مي کردند.آنان با استفاده از افکار کمونيستي ، روستاييان را تحريک مي کردند که از پرداخت حقوق مالکانه خودداري کنند7و خود به چپاول همان روستاييان مي پرداختند ؛ چنانچه در يک مورد، اهالي روستاي تازه کند دو نفر سرباز شوروي را که در حالت مستي اهالي روستا را غارت و به ناموس مردم تعرض کرده بودند، دستگير کردند و پس از خلع سلاح به کمانداني نيروهاي شوروي تحويل دادند .8
نيروهاي شوروي که براي سکونت و کار به مکانهايي نياز داشتند، تصميم گرفتند براي اين امور هزينه نکنند و با تصرف تعدادي از ساختمانهاي دولتي نيازشان را برطرف کنند.آنان در زنجان برخي از ساختمانهاي دولتي از جمله يک بيمارستان را تصرف کردند؛ براي تخليه ي بيمارستان مذاکره هاي بسياري انجام شد و با پافشاري دکتر طباطبايي، کفيل بهداري زنجان، مبني بر نياز اهالي به بيمارستان و پيگيريهاي مستمر فرمانداري زنجان، بيمارستان به بهداري زنجان تحويل داده شد.9
نيروهاي شوروي در مقابل تحويل يبمارستان درخواست کردند بهداري زنجان به هزينه ي خود مکاني را اجاره کند و به انان تحويل دهد و چون بهداري نمي خواست چنين هزينه اي را بپذيرد باز موضوع به مرکز کشيده شد و احتشامي، فرماندار زنجان، در نامه اي به وزارت کشور ضمن تأکيد بر اينکه در قزوين اداره هاي امنيه ، دارايي و فرهنگ به نيروهاي شوروي واگذار شده است، پيشنهاد کرد وزارت کشور در اين باره با سفارت دولت شوروي مذاکره کند. 10
وزارت کشور حل قضيه را به فرمانداري واگذار کرد و گفت چون نيروهاي شوروي اجاره ي ساختمانها را مي پردازند با فرمانده ي نيروي مذکور در زنجان مذاکره و نسبت به حل مشکلات اقدام شود.11
فرماندار زنجان براي مهار دخالتهاي انتظامي و اقتصادي در امور شهر کارهايي انجام داد .او با اسميرنف ، سفير کبير دولت شوروي، که براي بازديد از موقعيت سربازان کشورش و تهيه ي مقدمات احداث راه منجيل -طارم و زنجان به اين شهر آمده بود ملاقاتي انجام داد و به توافقهايي به شرح زير دست يافت:
1.در مورد راه طارم فرماندار زنجان اهميت اين راه را از نقطه نظر اقتصادي و نظامي (براي رفت و امد قواي موتوري)به سفير کبير تشريح کرد و خاطر نشان کرد که راه فوق در جنگ جهاني اول مورد توجه مأمورين شوروي واقع شده و مقداري از آن را تسطيح نموده اند ولي فعلاً به علت ريزش تپه هاي اطراف مسدود مي باشد ونيازمند تعمير است و از طرفي لازم است 29کيلومتري که به علت کوه خاکبرداري نشده، خاکبرداري شود
2.فرماندار، پاسهاي قواي شوروي در شهر را غير ضروري دانست و حتي متذکر شد که به علت تماس سربازان با مردم کوچه و بازار براي آن عواقب وخيمي پيش بيني مي کند
3.از طرفي فرماندار پيشنهاد کرد شورويها شخص ثابتي را در شهر زنجان تعيين نمايند تا نامبرده ارتباط مستمري با رئيس شهرباني داشته باشد و نيازمنديهاي قواي شوروي را با رئيس شهرباني حل و فصل نمايد و بدين ترتيب از مناقشات بين اهالي و سربازان جلوگيري شود.
4.در مورد حزب توده و تبليغات آنان، فرمانداري ضمن اينکه فعاليت آنان را موجب اختلال روابط طرفين دانست، از سفير کبير کسب تکليف کرد که براي جلوگيري از تظاهرات آنان تا چه اندازه حکومت محلي را محق مي دانند؟
5.در مورد تأمين اذوقه قواي شوروي مقرر شد که مازاد حبوبات و روغن و غير آنچه محتاج به حمل باشد در کيسه هايي برگهاي مخصوص که به زبان فارسي و روسي نوشته شده و به امضاي فرماندار رسيده باشد مجاز به حمل باشد و مقرر شد با هر تزني يکي دو واگن براي اين قبيل کالاها تخصيص داده شود »12
سفير کبير به همه ي پيشنهادهاي فرماندار گوش داد، اما انجام آنها را به بررسيهاي لازم در تهران موکول کرد و قول داد نتيجه را به فرماندار اعلام کند.با وجود اين همه مذاکره، روسها فقط به بند اول علاقه نشان دادند و به همين سبب مشکلات تا پايان جنگ ادامه يافت
سه روز پس از حرکت اسميرنف از زنجان، دو نفر افسر مهندس از طرف سرهنگ لويف، رئيس ستاد ارتش قواي سرخ، وارد زنجان شدند و از فرمانداري خواستند آنان را به طارم بفرستد.مصحفي، مهندس شهرداري، از طرف فرمانداري با دو نفر از افراد مالکان عمده طارم همراه اسب و ديگر لوازم مورد نياز، تعيين و با دو افسر روس رهسپار طارم شدند .13تا در مورد راه منجيل -زنجان از راه طارم مطالعه کنند.گويا فرمانداري زنجان نظر به اهميت نظامي اين راه براي نيروهاي شوروي و اهميت اقتصادي آن براي توسعه ي زنجان مي کوشيده است با توجه به تکنولوژي پيشرفته ي روسها، تکميل و راه اندازي اين راه را به آنان واگذار کند و در واقع تنها فايده ي جنگ براي زنجان همين يک مورد بود.

پي نوشت ها :
 

* استاد يار گروه تاريخ دانشگاه اروميه
 

منبع :پژوهش علوم سياسي شماره سوم ، پاييز و زمستان 1385،صص73،96