تربيت راهي به سوي توسعه ي فرهنگي (3)


 

نويسنده: علي پژوهنده




 

نياز به معنويت و عرفان شرق
 

انسان از جايي که موجودي دو بعدي است، نيازهاي او هم دو بعدي است. اگر انسان بتواند نيازهاي خود را در هر دو بعد تأمين نمايد، موجودي خوشبخت است والا حقيقت وجودي وي همواره يکي از دو زمينه ي خالي نياز خود را فرياد مي کند و روان او را مي آزارد.
غرب از نقطه نظر تأمين نيازهاي مادي. به حد قابل قبولي رسيده است، ليکن از نظر تأمين نيازهاي معنوي با اين که متدين به يکي از اديان عرفاني نيز هست، خود را نيازمند احساس مي کند و از اين روي چشم به عرفان شرقي دوخته است.
گيدنز در ضرورت انقلاب فرهنگي، به منظور کنترل نوگرايي مهار نشدني مي گويد:
تا زماني که نهادهاي نوگرايي پاي برجاي اند، ما هرگز نخواهيم توانست مسير يا سرعت اين گردونه را تحت نظارت خود در آوريم. همچنين تا اين گردونه در حرکت است، هرگز احساس ايمني نخواهيم کرد، زيرا مسير اين گردونه سرشار از بيم پيام دهي سهمناک است (ريترز، 1377، 764).
به نظر گيدنز، جهان فراسوي نوگرايي، جهاني است که ويژگي آن (اخلاقي شدن دوباره) است. آن قضاياي اخلاقي و وجودي بنيادي که از صحنه ي زندگي اجتماعي و فردي بيرون رانده شده اند، دوباره به صحنه حضور مي يابند و به نوعي شکلي از صميمت را در ميان انسانها به ارمغان خواهند آورد (ريترز، 1377، 772؛ به نقل از گيدنز: تبديل شکل صميميت 1992، 58)
از اين رو، مي توانيم چنين برآورد کنيم که جهان را در عصر رو به رو، انقلابي دوباره در پيش است، اما اين بار توصيف اخلاقي دارد و نه به معناي عقب گرد و دور ريختن تمدن دوره مدرنيسم است که به معناي اضافه اصل و انطباق دادن دستگاه جامعه با نيازهاي به روز شونده ي انسان است؛ انساني که بيشتر فهميده است و طبعاً نيازهاي نوتري بر سر راه او روييده است.
جونز لانمن (1)، يکي از نويسندگان غربي، در مقاله اي تحت عنوان «آموزش و پرورش اخلاقي- ديني و رقابت جهاني» که در اينترنت از وي منتشر گرديده است، به همين موضوع اشاره دارد. وي در اين مقاله نياز بشر به رويکرد تربيت اخلاقي- ديني و توجه به معنويت را يادآوري مي نمايد. (2)
آيت الله سيد محمد تقي مدرسي در کتاب خود به نام المرأه بين مهام الحياه و مسؤوليات الرساله، ص118 مي نويسد:
مطالبه اي که در سايه ي هماوردي هاي گردن کشانه اي که امت اسلامي در سطحي گسترده با آن مواجه است، از ما مي شود اين است که براي کل جامعه ي اسلامي، عموماً و براي نسل جوان، خصوصاً، برنامه ي تربيتي دقيقي ترسيم نماييم تا در مسير تربيتي شايسته اي، به معناي واقع کلمه، گام بردارند، چنان که نمونه ي درستي براي انسان برتر واقع شوند.
وي در صفحه 109 اين کتاب تربيت برتر را «چيزي که بتواند جامعه اي را طوري بسازد که با مشکلات و سختي ها هماوردي کرده، تمدن والا و ارجمند را بنا کند» معرفي مي کند. (3)
چه آن که مسأله ي جهاني روز را گفتگوي تمدن ها يا جدال آنها با يکديگر بناميم، در هر صورت تنها و تنها دست مايه ي ما شرقيان، که مي توانيم برگ برنده اي رو کنيم، دو چيز است؛ يکي حقوق و ديگري اخلاق و معنويت. از اين روي، دشمن نيز سعي مي کند بيش از اهتمام به خلع سلاح نظامي، همين دو امتياز را از ما بگيرد تا به کلي خلع سلاح شده باشيم.

نياز آينده ي جامعه و تربيت همگاني
 

راهنمايي براي نيل به مرتبه ي کاربردي
 

رژه گال Roger GAL در کتاب خود به نام اصول راهنمايي در آموزش و پرروش، 1042 (4) ارتباط تنگاتنگ آموزش و فرهنگ را براساس نظام مبتني بر راهنمايي بيان مي دارد. وي مي گويد:
هدف دستگاه فرهنگي اين است که فرد را براي وظيفه ي اجتماعي خاصي که با ذوق و استعداد او متناسب باشد آماده سازد... تاکنون کار تربيت، کار کلي و عمومي بوده است؛ يا اگر به فرد و واقعيت خاص او هم توجه داشته اين کار را درباره ي اقليت نادري انجام داده است، اما امروز بايد اين کار را درباره ي همه انجام داد. اين وظيفه ي تربيت و عين عدالت و صلاح جامعه است که حتي الامکان راه بر طبيعت، قريحه و همه ي قواي اشخاص باز شود تا حداکثر خدمتي را که مي توانند و بايد، براي جامعه انجام دهند. سازگار ساختن اين داده هاي طبيعي با کار تربيت و يا وظيفه و فايده ي اجتماعي آنها شرط نيکبختي افراد و حسن جريان کار جامعه است (شکوهي، 1384، 9-238)
وي دستگاه تربيتي معاصر با به چالش مي کشد و مي گويد:
دستگاه تربيتي معاصر در سر دو راهي قرار گرفته؛ يا بايد به تربيت عمومي و انساني بپردازد، که ظاهراً براي هر کس مناسب و لازم است، زيرا چنين تربيتي حيات را وسعت مي بخشد و به فهم آن چه بالاتر از حيات است و آن را زينت مي بخشد و در خور آدميانش مي سازد، مدد مي کند، يا بايد فرد را هرچه زودتر در تنگ نظري و محدوديت هاي تخصص غوطه ور سازد. سرانجام حس خواهيم کرد که بي درنگ پس از ياددان اصول مشترک هر قسمت تربيت، چه اندازه ضرورت دارد که هر فرد به سوي آن گونه فرهنگي راهنمايي شود که هم درخور استعداد او است و هم با مقدورات و خواست هاي اجتماع مطابقت دارد.
امروز منظور اين نيست که تنها نخبگان کم يابي را که کمابيش به ميل خود انتخاب کرده ايم فرهيخته سازيم، هدف اين است که ملتي را به سوي فرهنگ سوق دهيم و فرهنگ هايي به وجود آوريم که هر فردي از آن راه بتواند به حداکثر رشد و نمو خود دست يابد (شکوهي، 1384، 241).

فراگير شدن دانش و فناوري در قالب جنبش نرم افزاري
 

شايد برخي تصورشان از نرم افزار همان نرم افزار رايانه باشد. البته بيهوده نرفته اند، زيرا چيزي برگرفته از جان مايه ي مفهومي همان است. به عبارتي يک امر انتزاعي از فناوري رايانه اي است که در امور مديريت علمي و فني دستگاه هاي جامعه هچون آنها داراي کاربرد موثر است.
برداشت ديگري که از اين کلمه مي توان داشت و مناسبت بيشتري نيز با نياز فعلي ما دارد، به کارگيري فناوري انساني، پرورش هوش، رويکرد به سيستم و برنامه، آموزش و پرورش نيازهاي انساني براساس متدهاي پيشرفته و آزموده ي منطبق با ابزار سخت افزاري مناسب روز، و چنان که يکي از کارشناسان مي گويد، به کارگيري شيوه هاي تازه و زود انتاج در گزينش و پردازش اطلاعات است.
در شروع قرن جديد، کانال هاي ارتباطي بسيار وسيع شدند و خود دانش نيز، به شدت گسترش يافته است. در هزاره ي جديد نمي توان با قانون مندي هاي سده ي قبل براي نظامات آموزشي خط و خطوطي ترسيم کرد و نگراني آنجا ناشي مي شود که ما اين دوره ي جديد را جدي نگرفته ايم، وضعيت موجود نيز، اصولاً کارايي خود را جهت برآورده کردن نيازهاي جديد، از دست داده است.. مهم تر از دادن آگاهي ها، ياد دادن شيوه هاي گزينش و پردازش اطلاعات است (گويا، س7،7).

محورهاي زيربنايي در جنبش نرم افزاري
 

1) توليد نظريه براي عمل
 

نظريه يا تئوري theory نمايش و تفسير مناد ذهني انسان است که به صورت منسجم در يک قالب بيان مي شود، يا چنان که گفته مي شود:
نظريه بيان منظم و سيستماتيک واقعيت هاي موجود است که از نظم و منطق دروني برخوردار است (سجادي، 1385، 12).
بديهي است که نظريه، پيش از آن که علمي شده باشد، يعني با واقعيت علمي خاصي تطبيق نيافته باشد و سازگاري با آن در دست در نيافته ايم، تنها يک «ايده ي علمي» خواهد بود که منشأ نظريه ي علمي است.
شک نيست که پايه ي همه ي توليدات علمي و فرآورده ها فرايندگري است که براساس نظريه ي خاص آنها رخ مي دهد؛ چنان که خود نظريه هم به موجب «ايده» پديد مي آيد و اين آغازي براي حرکت علمي است، و نسل نو بايد براي آن آماده شود و پرورش يابد.

2) غايت نگري تمدن والاي ايراني – اسلامي
 

ضرورت چنين حرکتي زماني روشن مي شود که ابتدا چند گزاره را از نظر بگذرانيم:
الف- ما به عنوان عنصر ايراني براي پيش از اسلام تمدن بزرگي داشته ايم.
ب- بعد از اسلام نيز با بهره گيري از اشراقات ديني به مرتبه ي والايي رسيده بوديم.
ج- واقعيت اين است که ما در برهه درازي از تاريخ عقب مانده ايم.
د- از مهم ترين عامل هاي عقب ماندگي ما استعمار بوده است.
ه- انقلاب اسلامي ما به حيات تازه اي داد.
و- پديده ي «مدرنيته غرب»، به عنوان «گلادياتور فناوري» ما و همه ي جهان را به چالش فرا خوانده است.

3) رويکرد سيستمي به امور
 

اين محور در سه گزينه قابل تعريف است:
الف- نظم فيزيکي، در مواردي که حضور فرد در قالب زماني معيني تعريف شده است ضرورت دارد.
ب- نظم منطقي (تابع عقلانيت)، در مواردي که حضور فيزيکي ضرورتي ندارد، بلکه تسلسل تکاليف برنامه اي همچون اجزاي يک پازل براي تکميل يک پروژه آن را طلب مي کند.
ج- حاکيت نظام به جاي اشخاص، به معناي قرار داشتن تمام حرکت ها، جابه جايي ها، فعل و انفال ها، اولاً در قالب سازمان انجام شود و ثانياً براساس قابليت هاي کارکردي و تجربي با تطبيق بر معيارهاي ارزشي تعريف شده و مصوب سازماني انجام شود، نه صرفاً براساس خواست و اراده ي اشخاص ذي نفوذ در دستگاه (عنوان دستگاه در چنين مواردي شايسته تر از سازمان است).

نتيجه گيري
 

فرامد اين مبحث را در چند فراز کوتاه بدين گونه مي توان بازگو نمود.
موقعيت شناسي، به خصوص از نظر زماني، مورد تأکيد اسلام بوده است. در فرهنگ ديني ما عقب ماندگي نسبت به ديروز «غبن» تلقي مي شود (5) و مسلمانان وظيفه دارند با سلاح ايمان و انديشه و ابتکار، همواره گوي سبقت و پيشرفت را در هماوردي جهاني بربايند و گرنه زيرخاک زيبنده تر از روي آن خواهد بود. اين وظيفه بيشتر در اين موقعيت زماني براي جامعه ي ديني ما رخ مي نمايد که داعيه دار نهضت احياي مآثر اسلامي هستيم.
پيشرفت در هيچ زمينه اي به دست نمي آيد، جز به وسيله ي دانش هدفمند و پرورش محور. ليکن شرط اصلي دست يابي بدان، رويکرد به امر نهايي آن، يعني فرهنگ آموزش – پرورش مي باشد که در پيشاوري آن تهذيب درون و خودپالايي قرار داد.
معمولاً ما نسبت به اهداف و عوامل و مسائل اغلب امور مشکلي نداشته ايم آن چه همواره آفت جان ما شده است غفلت از آسيب هاي خفته و پنهان بوده که همچون يک شبيخون نسبت به ما عمل نموده است. پس توجه و مراقبت مستمر نسبت به آسيب هاي آموزش- پرورش، شرط موثري در رسيدن به اهداف خويش است.
رمز پيشرفت يک جامعه در به روز بودن آن است و اين نه به معناي تقليد از ديگران است که معناي عقلاني آن پيش گامي و دست کم عقب نبودن از ديگران از حيث به کارگيري نيروي خرد و دانش و هوش است. روزگار ما را عصر انفجار اطلاعات ناميده اند و اين به خاطر انقلاب علمي اي است که صنعت را وارد مرحله ي هوشمند آن نموده است؛ با اين توصيف وظيفه ي ما طبعاً روشن مي شود و آن رويکرد به نهضت نرم افزاري است. البته قضيه به همين سادگي نيست و «هزاران نکته مي بايد به غير از حسن و زيبايي»

پی نوشت ها :
 

1) جونز لانمن Johannes Lahnemann استاد علوم تربيتي در دانشگاه ارلانگن، نورنبرگ آلمان.
2) آرشيو مجله انديشه حوزه، گروه علوم و معارف قرآني.
3) به نقل از اينترنت
4) ترجمه ي دکتر عليمحمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران، 1345.
5) عن ابي عبدالله انه قال من استوي يوماه فهو مغبون و من کان آخر يوميه خيرهما فهو مغبوط و من کان آخر يوميه شرهما فهو ملعون و من لم يرالزياده في نفسه فهون الي النقصان و من کان الي النقصان فالموت خير له من الحياه (عاملي، 1409، ه، 94)
 

منابع و مأخذ:
1) قرآن مجيد
almodarresi@almodarresi.com-Almodarresi's office
2) آمدي، عبدالواحد بن محمد تيمي (1366)، غرر الحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
3) امام خميني، روح الله (بي تا)، صحيفه ي نور، ج8، لوح فشرده، قم، شبکه ي اطلاع رساني نور، مرکز تحقيقات کاميپوتري علوم اسلامي.
4) رژه گال Roger Gal (1345)؛ اصول راهنمايي در آموزش و پرورش، ترجمه ي دکتر عليمحمد کاردان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
5) ريترز، جرج (1377) نظريه هاي جامعه شناسي در دوران معاصر، ترجمه ي محسن ثلاثي، تهران، انتشارات علمي.
6) زين الدين بن علي عاملي معروف به شهيد ثاني (1409 ه)، منيه المريد في اداب المفيد و المستفيد، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
7) سجادي، سيد عبدالقيوم، (1385)، نظريه پردازي ديني در حوزه ي سياست، قم، خبرنامظ دبيرخانه ي نهضت آزاد انديشي و توليد علم، ش 13.
8) شکوهي، غلامحسين (1384)، مباني و اصول آموزش و پرورش، مشهد، انتشارات به نشر، چاپ بيست و يکم.
9) شيخ صدوق (1413 ه)، من لا يحصره الفقيه، قم، انتشارات جامعه ي مدرسين (نرم افزار جامع الاحاديث، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي)
10) طبرسي، رضي الدين حسن بن فضل (1412 ه) مکارم اخلاق، قم، انتشارات شريف رضي.
11) عاملي، حر (1409ه)، وسائل الشيعه، (29 جلد) قم، موسسه آل بيت (ع) (نرم افزار جامع الاحاديث، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي).
12) عمر هاشم، احمد (1417ه) الاسلام و بناء الشخصيه، بيروت، عالم الکتب.
13) عياشي، محمد بن مسعود (1380 ه)، تفسير العياشي، (2 جلد)، تهران، چاپخانه علميه (نرم افزار جامع الاحاديث، مرکز تحقيقات کاميپوتري علوم اسلامي).
14) غني نژاد، موسي (1371)، پايان تاريخ و آخرين انسان، اطلاعات سياسي- اقتصادي، ش63و 64.
15) کليني، محمد بن يعقوب (1365)، الکافي، (8 جلد) تهران، دارالکتب الاسلاميه (نرم افزار جامع الاحاديث، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي).
16) گويا، زهرا، «مصاحبه»، روزنامه ي ايران، س 7، شماره 1883.
17)مدرسي، سيد محمد تقي (بي تا)، المرات بين مهام الحياه و مسؤوليات الرساله، نشر:
18)ورام، ابن ابي فراس (بي تا)، مجموعه ورام، جلد 1، قم، انتشارات مکتبه الفقيه.
انديشه حوزه- ش 80-79