مهدويت درفطرت


 





 
بشر در مورد آینده چگونه می‌اندیشد؟ آیا اعتقاد به مهدویت یك اعتقاد به اصطلاح مترقی است یا یك اعتقاد ارتجاعی؟ و آیا ریشه در اعماق وجود انسانها دارد؟‌
نمونه‌های ذیل، بخشی از نیازها و گرایشهای متعدد فطری انسانهاست، كه همه آنها اشاره به یك حقیقت واحد دارند، و آن اینكه آدمیان بر اساس فطرت خود جامعه ایده‌آلی را می‌طلبند، تا در آن، عموم ابناء بشر به راحتی در كنار یكدیگر ، یكدل و یك زبان، بر مبنای اصول اخلاقی زندگی نمایند، و رهبری را جستجو می‌كنند تا در سایه راهبری و دادگریش، تباهی از چهره جهان برای همیشه پاك شده و مردم از پرتو هدایتش به سرمنزل وحدت و كمال برسند.
خوی كمال پرستی انسان، پیوسته به دنبال رتبه‌ای و منزلتی افزونتر است. تمام تلاشهای انسان، برای كسب معرفت و ثروت، قدرت و شهرت، بصیرت و سعادت، از فطرت كمال پرستی او سرچشمه گرفته است. " ویل دورانت " فیلسوف معاصر می‌گوید:
" كشش به سوی مدینه فاضله و كمال مطلوب، در خون ماست و ما را راحت نمی‌گذارد؛ مگر آنكه از رشد و حركت بازمانیم ."
طبیعت انسان، همواره وحدت‌گرا و وحدت دوست بوده است. از آنجا كه دنیای پس از ظهور منجی، وحدت و همبستگی جامعه بشری را در بالاترین شكل ممكن دارد، عموم آدمیان در هر زمان و هر مكان خواستار چنین روزگاری بوده اند ، چنانكه " مهاتما گاندی " چنین می‌گوید:
" اگر این جهان نتواند روزی به صورت جهانی واحد درآید، هیچ میل ندارم در آن زندگی كنم ."
زشتی ظلم و ستم، و زیبایی عدل و داد، با سرشت پاك آدمیان آمیخته است. فطرت انسان روزگاری را می‌جوید كه حق و عدالت حاكم شود و جور و خیانت محكوم گردد. در عین حال، اوضاع كنونی جهان، آینده روشنی را برای اهل آن ترسیم نمی‌كند، به همین دلیل در نوشته برنده جایزه نوبل ادبیات 1987، نویسنده بزرگ روس " یوزف برودسكی " در مقاله‌ای كه اوضاع دهه آخر قرن حاضر را پیشگویی و ترسیم كرده می‌خوانیم:
به نظر نمی‌رسد كه طی دهه آینده ، جامعه به چیزی بیش از آنچه هست ، مبدل شود. بهترین چیزی كه می‌توان به آن امیدوار بود، این است كه كمتر از امروز ناعادلانه باشد .
نیاز به امان و آرامش برای حیات بهتر و پردوام، یكی از حاجات فطری، بلكه حقوق طبیعی هر موجود زنده و به ویژه انسان به شمار می‌آید.
مصلحین و اندیشمندان جوامع بشری ، در جستجوی راهی كه پیام‌آور آینده‌ای روشن و نویدبخش باشد، آرزوهای خویش را در جوامعی ایده‌آل مجسم ساخته اند ؛ ولی متأسفانه تمامی آنها جز طرحهايی غیرعملی و رؤیایی بیش نبوده‌اند. جوامع تشكیل شده از سوی گروهی دیگر چون سازمان ملل و شورای امنیت و سازمان ع ف و بین‌المللی و صدها گروه و دسته دیگر كه با اهداف خیرخواهانه و عقل‌پسندانه ، آغاز به كار نموده‌اند ، نیز در عمل همچون طبل توخالی بوده‌اند. و هرگز نتوانسته‌اند مرحمی بر زخمهای بشریت قرار دهند و بالاخره در تأمین امنیت و آسایش ناتوان مانده‌اند.
واقعیت این است كه علیرغم عدم موفقیت بشر در جامعه ایده‌آل، از روزگاران كهن داستان ظهور مصلح، در آخرالزمان، اصلی اساسی بوده است و پیشینیان بشر، پیوسته آن را به یاد می‌آورده‌اند.
اصولاً فتوریسم یعنی اعتقاد به دوره آخرالزمان، و انتظار ظهور منجی عقیده‌ایست كه در كیشهای آسمانی به مثابه یك اصل مسلم، قبول شده است.
تمامی ادیان آسمانی بر این مسئله متفق هستند كه در آخرین دوره‌های تاریخ بشریت، در حالیكه جهان مملو از ظلم و جور شده است، موعودی خواهد آمد و نظام جهان را بر اساس پرستش و عبادت خدای یگانه بر مبنای عدل و داد و دوستی برپا خواهد نمود. پیروان ادیان الهی از آنجا كه تمامی وعده‌های الهی را محقق می‌دانند، چشم انتظار اویند . همان كس كه بر اساس آنچه گذشت؛ فطرت تمامی آدمیان او را می‌طلبند.
منبع:ره پویان وصال
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261