شيوه تربيت در اسلام


 

نويسنده :آيت ا.. مجتبي تهراني




 
اولين و تأثير گذارترين محيط ، محيط خانوادگي است و بطور کلي مسأله تربيت ، در هر محيطي که باشد، تدريجي الحصول است و انسان به تدريج روشها را ياد مي گيرد . البته در مقام مقايسه ميان روش فساد و روش صلاح، روش فساد براي انسان سريع تر حاصل شده و روش صلاح ، بطييء تر و کندتر صورت مي پذيرد. سرّ اين مطلب اين است که چون انسان حين تولد، از نظر شهوت و غضب و وهم يک حيوان بالفعل است و آن چيزهايي که از نظر انساني و الهي دارد. در او نهفته است و جنبه استعدادي دارد که بايد با تربيت شکوفا شود. لذا حرکت رو به صلاح، کندتر از حرکت رو به فساد اثر مي گذراد.

قواي حيواني ، افسار گسيخته است!
 

تربيت يعني روش دادن؛ اصل آن هم اين است که به قواي حيواني انسان، روش داده شود و آدمي از افسار گسيختگي قواي حيواني خود نجات پيدا کند . قهراً وقتي که قواي حيواني بالفعل است و شهوت و غضب و وهم در بچه اي که متولد مي شود وجود دارد، اين سوال مطرح مي شود که آيا اين قوا کنترل شده است يا نه؟ بدانيد که اين قواي حيواني شهوت، غضب و وهم ، سقف ندارد و مرز نمي شناسد! افسار گسيخته است. تربيت در مراحل اوليه، اين است که بايد جلوي افسار گسيختگي اين قواي حيواني را گرفت. در تربيت اسلامي، از بين بردن شهوت و غضب مطرح نيست. آنچه اهميت دارد و صحيح است، روش دادن، محدود کردن و مرز تعين کردن براي قواي حيواني نفس است.

هواي نفس يعني ، خواسته هاي حيواني بي مرز
 

بحث در اين است که براي تربيت ، اين نيروها بايد کنترل شود و حد و مرز پيدا کند . اين مسأله نسبت به تمام محيط هايي که انسان در آنها ساخته مي شود، مطرح است؛ از محيط خانوادگي گرفته، تا محيط آموزشي ، شغلي ، رفاقتي و حتي آن جوّ حاکم بر کل جامعه که مسؤوليت آن با عده اي خاص است؛ در هر محيطي اين بحث مطرح است.

سرچشمه را با بيل مي شود گرفت؛ اما...
 

مسأله اين است که اگر انسان قواي نفساني اش را رها کند، حدّ يَقِف ندارد . هيچگاه نمي ايستد و دائماً به دنبال ميل خود مي رود. البته محيط هايي که انسان در آنها ساخته مي شود، با هم تفاوت دارند. مثلاً اگر کودکي را بخواهيم در محيط خانوادگي تربيت کنيم و قواي حيواني اش را مهار کنيم، خيلي آسان تر است نسبت به انساني که وارد محيط ديگري شده است. قبلاً هم من گفتم که تربيت بچه خيلي آسان است. چون کودک هم سريع و زود و هم عميق و مؤثر ياد مي گيرد.
بحث اين است که هر چه کودک رشد حيواني پيدا کند، روش دادن به او مشکل تر مي شود تا به حالت تمييز برسد. به بلوغ طبيعي - نه شرعي - که برسد، کار مشکل مي شود. اگر کودک تربيت نشود، وقتي وارد محيط هاي بعدي مي شود، محيط آموزشي ،شغلي ، رفاقتي و ...- به جايي مي رسد که اگر آن وقت بخواهد اين قواي حيواني را مهار کند، کارش بسيار مشکل است. مي گويند: سرچشمه را با بيل مي شود گرفت؛ اما اگر همان ابتدا جلوي آن را نگيري ، بعداً با پيل هم نمي شود جلويش را گرفت!
تربيت بعد از دوران کودکي ،بسيار سخت است.
اينکه روي محيط خانوادگي تأکيد مي شود براي اين است که اولين محيط، محيط خانوادگي است . سازندگي و تربيت در آن، آسان تر از محيط هاي ديگر است. حال اگر انسان در کودکي تربيت نشد، و هواهاي نفساني در او غالب شدند، ديگر تربيت بسيار سخت ايت. در روايتي از حضرت عيسي (عليه السلام) يک تعبيري وجود دارد که مي گويد:«إنَّ الغالِبَ لِهَواه أشَدُ مِنَ الَّذي يَفتَحُ المَدينَه وَحدَهَ»؛ کسي که بخواهد بر هواي نفسش چيره شود ، سخت تر از کسي است که به تنهايي شهري را فتح مي کند.
کار به جايي مي رسد که اگر بخواهي جلوي اين افسار گسيختگي قواي حيواني را بگيري، مثل اين است که بخواهي به تنهايي شهري را فتح کني! کسي که بخواهد بر هواي نفسش چيره شود ، سخت تر از آن کسي است که به او بگويند برو به تنهايي يک شهر را فتح کن!
اينکه من بارها تأکيد کردم و بحث را روي محيط خانواده آوردم ، براي اين است که در اين محيط و در اين سن و سال ، هنوز هواي نفساني بر انسان چيره نشده است که بخواهي آن را مغلوب کني.

قبول آداب شرعي ، رسيدن به فلاح ابدي است
 

علي (عليه السلام) مي فرمايد:«مَن تَأَدَّبَ بآدابّ الله عزو وجل أبداهُ إلَي الفَلاحِ الدّائم»؛ هر کس مؤدب به آداب الهي شود ، ادبش او را به رستگاري ابدي مي رساند.
اگر کسي تربيت الهي را بپذيرد و مؤدب به آداب الهي شود، به رستگاري جاودانه مي رسد؛ يعني هم يک انسان مي شود و هم در بُعد الهي و معنوي رشد کرده و فرشته مي شود. سؤال اصلي اين است که حالا که مي خواهيم تربيت شويم و تربيت کنيم بايد از کجا شروع کنيم؟ اين يک بحث مستقلي است که الان شايد در ذهن همه هم باشد. البته چون اين بحث ها تقريباً همگاني است، در پاسخ به اين سؤال من نمي خواهم اصطلاحات پيچيده اي به کار ببرم. تنها به قدري که لازم است به مطالبي اشاره خواهم کرد.

نقطه آغاز، ساختن ظاهر است
 

اهل معرفت به اين نقطه ي شروع اشاره دارند که من ابتدا جملاتي را هم از آن ها مي خوانم و بعد توضيح مي دهم. ايشان در باب تربيت مي فرمايند:«اگر انسان بخواهد از نظر باطني و حقيقي اصلاح شود، تنها راهش گذر از ظاهر به باطن است». بحث ما اين است که مي خواهيم حيوان نباشيم و آدم بشويم؛ يعني مي خواهيم مابه الامتياز انساني خود را شکوفا کنيم. مثلاً اگر اهل معنويت هستيم، مي خواهيم نورانيت قلبيّه پيدا کنيم ؛ اگر اهلش هستيم ، مي خواهيم عالم غيب را شهود کنيم؛ اگر مي خواهيم اين کارها را بکنيم ، بزرگان مي گويند که اين منزل يک راه بيشتر ندارد؛ آن راه منحصر هم اين است که از راه ظاهر به باطن برويم.

ضرورت آموزش ظواهر به فرزندان
 

الآن درباره تربيت فرزند در محيط خانوادگي بحث مي کنيم . چون روايات آن را هم قبلاً اشاره کرده ام ، دوباره تکرار نمي کنم . ولي ديديد که تربيت فرزند چقدر آداب دارد. بعد از دوران خردسالي هم روايات مي گويند که وقتي بزرگ شد، بايد روزه را به او ياد داد؛ نماز يادش داد؛ وضو يادش داد؛ من قبلاً اين ها را گفته ام. از علي (عليه السلام) است که فرمود:«أدَّب صِغارَ أهِلَ بَيتِکَ بِلِسانِکَ عَلَي الصَّلوهَ وَ الطَّهور»؛ کوچکترهاي خانواده ات را با زبانت براي نماز و وضو تربيت کن!
امام صادق (عليه السلام):«يُؤَدَّبُ الصَّبي عَلَي الصَّوم »؛ بچه بايد براي روزه گرفتن تربيت شود. بعد هم سن اين کار را مشخص مي کند، مي فرمايد اين کار بين پانزده و شانزده سال انجام شود که پسربچه ناگهاني و به يکباره روزه نگيرد. از ظاهر شريعت بايد شروع کرد. از شکل و شمايلت ، پوششت و صحبت کردنت بايد شروع کني، تا برسي به روابطي که با ديگران - اشخاص صالح و فاسد- داري؛ همه اينها بايد بر اساس شرع تنظيم شود تا باطن اصلاح گردد.

رعايت ظواهر شرع در خانه، کار والدين با غيرت
 

بحث راجع به محيط خانواده بود و اينکه اگر پدر و مادر نسبت به بچه از کودکي ، تمام آداب شرعي را رعايت کنند، وقتي او بزرگتر شود و به قوه تمييز برسد ، باطن او ، باطن يک آدم مي شود. اولين محيط سازندگي براي انسان ، خانواده است. لذا چون در اين محيط رابطه ها تنگاتنگ است و از چاشني محبت قوي برخوردار است، اگر پدر و مادر غيرتمند بخواهند فرزندشان آدم شود و الهي شود، بايد ظواهر شرع را رعايت کنند.
اللهم صل علي محمد و آل محمد
منبع :پايگاه اطلاع رساني حضرت ايت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني .
نشريه کودک، شماره 62.