مقدمه ای بر نهضت نرم افزاری برای تولید علم در مراکز تحقیقاتی


 

نويسنده: اسدالله قاضی مرادی




 
اهميت توليد علم را باید در ساختار وجودی انسان از بدو آفرینش او جستجو نمود، بطوریکه روح و روان او بدون علم و دانش بار کج به منزل رساندن را می ماند و غیر ممکن. در این میان، باید سنگینی بار این رسالت مهم را به طور دو چندان متوجه نخبگان و فرهیختگان جامعه که وارث انبیاء اند و هدایت جامعه را بعهده دارند بدانیم. در جهان نوین که در آن فواصل زمانی به حداقل ممکن می گراید، مرز بندی بین علوم کودکانه و قرون وسطائی بشمار می رود. آیا حوزه های مختلف علوم بر یکدیگر تاثیر دارند و در حل معضلات مدد کار هم هستند؟آ یا تفکر علم برای علم، علم برای قدرت، علم برای سلطه و...... مارا به مسیرهای بن بست هدایت نمی کند؟. در دنیائی که تحقیقات حکم کالا را پیدا نموده و سفارشی شدن تحقیقات به ابزار اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی تبدیل گردیده و رگ حیات آن به چنین تفکری در ماوراء حوزه اندیشه های آن گره خورده و آنرا از قداست انداخته است می توان برای آزاد اندیشی جایگاهی متصور بود؟ شکل گیری امور تحقیقاتی در مراکز تخقیقاتی بطور عام و در مراکزی نظیر مرکز تحقیقات حفاظت خاک وآبخیزداری کشور بطور خاص به عنوان ریز عنصری از عنصر جامعه نخبگان علمی، مبرا از چنین چالشهائی نیست و باید راه خود را در آشفته بازار فکری و نظری پیدا کند و منشاء اثر گردد، که این خود وجود زمینه هائی را می طلبد که این نوشتار در پی تعریف چنین مقدماتی است.

1. مقدمه:
 

جنبش یا نهضت نرم افزاری را باید از زوایای متفاوت مورد بررسی قرار داد. این جنبش متاسفانه تا کنون پس از گذشت بیست و پنج سال و قریب به یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی با عدم درک و شناخت از نرم افزار ها مواجه بوده است. متاسفانه توجه به سخت افزار ها، اساتید و دانش پژوهان را از توجه به مقوله مهم نرم افزارها دور نگاه داشته است، تا آنجا که می توان گفت درک از جنبش نرم افزاری سطحی بوده است. پس از انتشار نامه مقام معظم رهبری، که در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان حوزه و دانشگاه مرقوم فرموده بودند، چندی است که پدیده جنبش نرم افزاری و تولید علم در محافل علمی و دانشگاهی مطرح گردیده و بحث هائی پیرامون آن صورت گرفته است. ایشان با تاكيد بر لزوم تبديل «توليد نظريه و فكر» به يك ارزش عمومي و ضرورت تجليل از نظريه‌سازان و نوآوران، حوزه و دانشگاه را به تشويق و نهادينه كردن جنبش «پاسخ به سئوالات، مناظرات علمي و نظريه پردازي روشمند» فرا خواندند. مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری کشور به عنوان یک مجموعه علمی و برخوردار از نیرو های توانمند وبا تجربه، می باید در این زمینه هم باب بحث، گفتگو و خود سازی را در حوزه وظایف خود باز نماید و به وجه احسن به ایفای نقش رسالت گونه و تاریخی خود در زمینه تولید علم بپردازد.

2.تعریف جنبش نرم افزاری:
 

جنبش نرم افزاری یعنی تلاش فکری برای کشف مجهولات که نام گذاری جدیدی برای یک تلاش تاریخی است که این تلاش یک امر فطری در انسان به حساب می آید. نرم افزار یعنی داده های اطلاعاتی چه به شکل نوشتاری یا گفتاری یا تصویری یا....... باشد، اما در جنبش علاوه بر حرکت، جمعی بودن تحول نهفته است یعنی حرکت نرم افزاری یک یا چند نفر را نمی توان جنبش نرم افزاری نامید بلکه باید به یک جریان اجتماعی تبدیل گردد، ثانیا ویژگی بنیادی بودن تحول در مفهوم جنبش وجود دارد، یعنی دگرگونی در مبانی و ساختار ها و تحول نخبگان. ثالثا در مفهوم جنبش، استمرار نهفته است یعنی حرکتی مقطعی و کوتاه را نمیتوان جنبش نامید. نتیجه آنکه جنبش نرم افزاری یعنی حرکت بنیادی گسترده و مستمر در عرصه اطلاعات، دانشها و مهارت ها. در نتیجه تقویت بنیاد های چنین پدیده ای، ابداع صورت می گیرد و نظریه جدید ارایه می شود و جهت حركت هم به سمت توليدات بيشتر علمي نظريه پردازي و گسترش علمي معطوف می گردد.

3.حوزه جنبش نرم افزاری؟
 

زنده ياد استاد محمد تقي جعفري در رساله علم از ديدگاه اسلام، به اين نكته اشاره نموده اندكه علوم و تحليل آنها يك پديده خوشايند تنها نيست بلكه براي كسي كه جوياي نجات و سعادت ابديست واجب است. ابوريحان بيروني فرقي بين علوم ديني و غير ديني قائل نيست و آنچه او مورد مطالعه قرار مي دهد اعم از مطالب تاريخي و طبيعي جنبه ديني به خود ميگيرد. مخصوصا مشاهده پديده هاي جهان طبيعت به عنوان آيات عالم غيب و قواي طبيعت به منزله نيروي مدبري كه خداوند براي اداره نظم و حركت عالم قرار داده، به نظر ابوريحان جزئي از وظيفه ديني هر مسلمان بشمار مي آيد. بر اين اساس است كه بايد گفت جنبش نرم افزاری فقط در حوزه معارف دینی یا علوم انسانی تعقیب نمی شود هم چنانکه به حوزه علوم طبیعی نیز منحصر نمی شود، باید این جنبش در تمام عرصه های علوم پی گیری شود. کار تولید علم بر عهده اندیشمندان و خرد ورزان مراکز علمی و پژوهشی است.

4. دلايل توجه به جنبش نرم افزاری:
 

مهمترين بحثی که می تواند تعريف و حوزه ياد شده برای جنبش نرم افزاری را کامل کند، پاسخ به این پرسش این که" چه ضرورتی مارا به پیگیری این جنبش فراگیر برای تولید علم فرا می خواند" ؟

4.1.جايگاه دانش و پژوهش و توليد علم در اسلام و ایران:
 

4.1.1.تمدن کهن ایران
 

ایران قبل از اسلام از خود دارای تمدنی درخشان بوده و این تمدن سابقه طولانی داشته است و در دوره اسلامی مورد استفاده واقع شده و یکی از مایه های تمدن اسلامی بشمار می رود. مسلمین نظامات اداری خود را از ایران اقتباس کردند، دفاتر و دواوین دستگاه خلافت به سبک دفاتر و دواوین قدیمی ایران تنظیم می شد و احیاناٌ زبان اداری و دفتری زبان فارسی بود. در این زمینه می توان به عنوان نمادی از تمدن کهن ایرانی به نظم اداری ایران هخامنشی اشاره نمود که طی آناداره کشور شاهنشاهی ایران که از بحر الجزایر تا رود سند و از اقیانوس هند تا خزر امتداد می یافتکار آسانی نبودو در گذشته هیچگاه حکمداری در مقابل چنان وظیفه سنگین واقع نشده بود که کوروش آن را شروع کرد و داریوش بزرگ ادامه داد، اینگونه سازمان شوری را که در خاور زمین بلکه در تمام جهان متمدن اولین بار بوجود آمد، یکی از مراحل قابل توجه تاریخ بشر بشمار می رود.

4.1.2.عالم وجود آيه است و آفاق كتاب:
 

از نظر جهان بيني الهي، جهان يك واحد زنده و با شعور است، اعمال و افعال بشر حساب و عكس العمل دارد، خوب و بد در مقياس جهان بي تفاوت نيست، اعمال خوب يا بد انسان مواجه ميشود با عكس العمل هائي از جهان كه احيانا در دوره حيات و زندگي خود فرد به او مي رسد. پديده هاي طبيعي مثل پستي ها و بلنديها، كوه ها و درخت ها، رودهاو در ياها، صحرا ها و بيابانها، معادن و جمادات و نباتات و حيوانات مشتمل اند بر عجايب و غرايبي كه هر كدام از لطايف خاصي بر خوردارند. از نظر شيخ محمود شبستري تفكر در كتاب آفاق تامل در آيات عالم وجود، چون قرائت و تدبر در كتاب حق است، زيرا كه كتاب ملحوظ يعني عالم وجود و كتاب ملفوظ يعني قرآن و بايد در آن نشر و تفكر كرد.

4.1.3.پديده هاي طبيعي مجاري و طرق تفكر:
 

در كتاب علم اخلاق مجاري و طرق تفكر و تدبر براي تحصيل معرفت و بصيرت به خالق حكيم و موجد قيم دانا به قرار زير آمده است، و ديگر آنچه قابل ادراك به وسيله حس است، سه طبقه اند: يكي آسمانها و ستارگان ثابت و سيار و گردش طلوع و غروب آنها، دوم زمين و دريا ها و كوه ها و پستي وبلندي هاي آن و معادن ورود ها و گياهان و درختان، حيوانات و جمادات، و سوم عالم جو و هوا با آنچه در آن هستنداز ابر و باران وبرف و رعد وبرق و باد و مانند آن. هر يك از آنها از اين سه طبقه به انواعي و هر نوعي به اقسام و اصناف نا متناهي تقسيم مي شوند كه در صفحات و هيئت ها و لوازم و آثار و خواص و معاني ظاهري و باطني مختلف اندو هيچ چيز از اينها نيست مگر آنكه خداي سبحان موجد آن است و در وجود و حركت و سكون هر يك از اينها حكمت ها و مصلحت هاي بي شمار نهفته است.

4.1.4.پديده هاي طبيعي خالق علوم اسلامي
 

اسلام ديني است جامعه ساز، آنجه را كه يك جامعه بدان نيازمند است اسلام آنرا به عنوان يك واجب كفائي فرض كرده است. بر اين اساس جامعه اسلامي، نيازمند وجود همه علومي است كه بايد در عاليترين حد ممكن تحصيل نمايد، و علومي را كه محققان و كارسناسان اين جامعه بدنبال آن در مراكز تحقيقاتي هستند جزء واجبات اسلامي است و وجوب آن كفائي مي باشد. بنابراين نگاه به مسائل طبيعي و دستيابي به علوم نهفتهء آن كاري است اسلامي و به دستاورد هاي آن مي توان علوم اسلامي نام نهاد.

4.1.5.تحرك زائي دين به سوي علوم و تحقيق:
 

ويليام جيمز مي گويد: دين هميشه نشانه از چيز هائي داده است كه عقل و علم بشر هر گز به آنجا راه نداشته است. اما همين نشانه ها سبب شده كه عقل و علم به تحقيق پردازدو بالاخره به كشفياتي نائل گردد. امروزه مورد قبول علماست كه بسيار از مسائل علمي كه بشر به آنها رسيده است محرك اوليه اش دين بوده است. الكسیس كارل دركتاب؛ انسان موجود ناشناخته؛ مي گويد: به يقين اكتشافات علمي تنها محصول اثر فكر آدمي است، نوابغ علاوه بر نيروي مطالعه و درك قضايا، از خصائص ديگري چون اشراق و تصور خلاقه برخوردارند، بوسيله اشراق چيزهائي را كه بر ديگران پوشيده است مي يابند و روابط مجهول بين قضايائي كه ظاهرا ارتباطي ندارند مي بينند و وجود گنجينه هاي مجهول را بفراست در مي يابند و بدون دليل تحليل آنچه را كه دانستنش اهميت دارد مي دانند.

4.1.6.تحصيل علوم واجب است:
 

استاد محمد تقي جعفري، حيات معقول را عبارت از حيات آگاهانه اي كه نيرو ها و فعاليت هاي جبري و شبه جبري زندگي طبيعي را با برخورداري از رشد آزادي در مسير هدف هاي تكاملي عقلائي تنظيم نموده و شخصيت انساني را كه تدريجا در اين مسير ساخته مي شود و وارد هدف اعلاي زندگي كه همان شركت در آهنگ كلي هستي وابسته به كمال برين است مي داند و براي آن دو بعد فرض نموده كه يكي از آن دو دين است و دومي علم و معرفت. به نقل از معظم له مي توان به اين نكته اشاره نمودكه، علوم و تحليل آنها يك پديده صرفا خوشايند نيست بلكه براي كسي كه جوياي نجات و سعادت ابدي است واجب است كه اين خود بدون فراگيري علم امكان پذير نمي باشد.

4.2.وضعيت توليد علم در جمهوری اسلامی ایران:
 

الف)بر اساس آمارهای موجود در سال 78، 29/0 % تولید ناخالص ملی صرف پژوهش و تحقیق در کشورمان شده است. در حالی که متوسط همین نسبت در کشور های جهان 91/0 %، در کشور های عقب افتاده50/0% و در کشورهای آفریقائی 32/0% است.
ب) بر اساس شاخص تعداد پژوهشگر در هر یک میلیون نفر، میانگین در هر یک میلیون نفر در آفریقا 117، در آمریکا 1509، در آسیا 401، و در اروپا 2206 و در اقیانوسیه 1610 نفر محقق وجود دارد. در کشور های توسعه یافته این عدد 3694 و در کشور های در حال توسعه 189 می باشد. اما در ایران بر اساس همین آمارها به طور متوسط 82 پژ وهشگر در یک میلیون وجود دارد.
ج) آمار دیگری وجود دارد که بر اساس آن نسبت مستقیمی بین توسعه یافتگی و میزان هزینه های تحقیق وپژوهش را نشان می دهد. براساس این آمار کل سرمایه گذاری های انجام شده برای تحقیق و پژوهش در کشور های در حال توسعه به ترتیب 8/1، 5/6، 9/3 و 9/1در صد کل سر مایه گذاری های انجام شده در جهان برای تحقیق و پژوهش در سال های 1973، 1980، 1988، 1999 بوده است. برای کشور های پیشرفته همین نسبت در همین سالها به ترتیب 2/98%، 5/93%، 1/96% و 1/98% می باشد، یعنی تقریبا کل سرمایه گذاری های پژوهشی در جهان توسط کشور های توسعه یافته انجام می پذیرد. مکمل بحث اینکه بیش از نود درصد هرینه تحقیق و پژوهش در ایران توسط دولت پرداخت می شود در حالیکه میانگین سهم دولت ها در جهان در تامین اعتبارات پژوهشی 21/54 درصد و سهم بخش خصوصی 79/47 در صد بوده است.
د) یک آمار جالب دیگری می گوید که هیچ دانشگاه ایرانی در فهرست 500 دانشگاه برتر جهان وجود نداردو همجنین هیچ دانشگاه ایرانی در فهرست صد دانشگاه برتر آسیا وجود ندارد در حالی که شش دانشگاه ترکیه و اسرائیل در فهرست 500 دانشگاه برتر جهانی وجود دارد. به علاوه طی یک پژوهش در یکی از مجلات آمده است که در ایران بین توسعه و رشد اقتصادی و تولید علم هیج رابطه ای وجود ندارد یعنی نمی شود نشان داد که وقتی وضع اقتصادی ما بهتر بوده لااقل بخشی ار آن به دلیل رشد تولیدات علمی ما بوده است و بر عکس.

5. نقش آزاد اندیشی در نو اندیشی و تولید علم
 

برای تولید و نو اندیشی باید انگیزه ها سالم باشد، منظور و غرض تلاش های علمی کشف حقیقت و دستیابی حاق حقیقت است که روشن گر راه زندگی و تعالی انسان بشمار می رود، کسی که بدون تاثیر از عوامل بیرونی و یا هوا ومیل درونی در همین مسیر گام بردارد آزاد اندیش است. لذا بر این اساس بايد معتقد به آزادی و آزاد اندیشی در حوزه فرهنگ و علم بود. آزادی از قید و بند های قدرت و ثروت و دور نگاهداشتن ساحت فرهنگ و دانش از غوغا سالاری سیاسی و حاکمیت ثروت و سرمایه.

6. آسيب شناسی و افت های توليد علم و نهضت نرم افزاری
 

6.1.عدم درک ضرورت جنبش.
 

تا جامعه اندیشمند و پژوهشگر ما احساس نکند که به چنین تحولی نیاز دارد و دست از تقلید گذشتگان بر نداشته و افق های فراتر حرکت جاری را نبیند نمی توان تحقق چنین جنبشی را انتظار داشت. از این رو کنار نهادن تعصب و خود باختگی یا تحجر و تجدد زدگی به عنوان اولین گام برای درک ضرورت بشمار می رود.

6.2.عدم وجود برنامه ریزی حساب شده.
 

برنامه ریزی حساب شده بر خوردار از درک و احساس مسئولیت و دلسوزی از تکلیف الهی را می توان ضامن پرهیز از شعار گرائی دانست.

6.3.سیاسی شدن فضاهای علمی.
 

سیاسی شدن در اینجا به معنی منفی آن مورد نظر است. سیاسی شدن به این معنا که افراد یا مراکز علمی حساس باشند و نسبت به مسائل کشور بی تفاوت نباشندچیز مطلوبی است، اما اینکه احزاب، گروه ها و جریان های اجتماعی، مراکز علمی را به ابزار فشار خودشان تبدیل کنند و تعارضات سیاسی را به داخل دانشگاه ها و مراکز علمی وارد کنند، جوی بوجود می آید که با محیط های علمی سازگاری ندارد. جو علمی نیازمند ثبات، آرامش و قرار است تا افراد با خاطری آسوده و بدون اغراض و امراض، صرفا به دنبال کار علمی و گره گشائی باشند.

6.4.وضعیت اجتماعی جامعه.
 

اگر وضعیت جامعه بحرانی و پر التهاب و بی ثبات باشد، بطوریکه افراد و گروه هااحساس کنندامنیت اجتماعی تهدید میشود و آینده روشنی را پیش روی خود نبینند، دلسردی و بی تفاوتی و فرار مغز هابه دنبال خواهد داشت. عدم ثبات هر چند در کوتاه مدت قابل تحمل است، ولی اگر چنین فضائی بطور دراز مدت در جامعه علمی باقی بماند، بسیاری ازاستعداد ها و انرژی ها متوقف می شوند، یا حداکثر صرف حل معضلات مقطعی و زودگذر میگردند، آن فضای مطمئن، آرام و دلگرم کننده که برای رشد و شکوفائی علم لازم است، نیازمند ثبات است و مسئولان و مدیران موسسات تحقیقاتی باید تلاش کنند که چنین ثباتی را روز به روز در جامعه علمی تحت مدیریت خود بیشتر کنند و تا جائیکه می توانند با بصیرت و فراست مومنانه از تنش های داخلی و خارجی بکاهند.

6.5.وجود ارزش های غلط در جامعه علمی.
 

یکی از موانع تولید علم، ارزش های غلطی است که در جوامع علمی ما ممکن است بصورت های زیر وجود داشته باشد:
الف) اعتبار قائل شدن به بعضی رشته های علمی و توجه و بهای زیاد برای آنها در رابطه با دیگر رشته های علمی مورد نیاز.
ب) عدم وجود رشد هماهنگ بین رشته های علمی مورد نیاز مجموعه تحقیقاتی، درموارد بسیاری شاهد عدم وجود توازن منطقی به لحاظ کمی وکیفی در میان رشته ها مختلف مورد نیاز می باشیم که این عدم توازن کل مرکز تحقیقاتی را بطرف یک جانبه نگری و دوری از جامع نگری در حل مشکلات سوق خواهد داد.
ج) عدم وجود رشد و تکامل کمی و کیفی رشته های تخصصی مورد نیاز مجموعه تحقیقاتی و به روز شدن پایه های علمی و تجهیزات تخصصی، تحقیقاتی آنان.

6.6.عوام زدگی.
 

پر گوئی وپر نویسی و تولید انبوه مکتوبات نباید به ارزش تبدیل شود، تولید علم لزوما همان تولید کتاب نیست. انتشار مرتب و با فواصل زمانی کوتاه کتاب یا مقاله، که از عمق برخودار نیست ضربه ای جبران ناپذیر به علم محسوب میگردد.

6.7. غرب زدگی.
 

بیماری غرب زدگی که روزگاری در بین معدودی منورالفکر متجدد مآب دیده می شد، امروزه گسترده شده و دامن افراد و تخصص های زیادی را گرفته است. رشد و تولید علم لزوما همان راهی که غرب پیموده نخواهد بود، هر چند ضروری است از تجربیات جوامع دیگر بهره برد، اما این نیاید بدین معنی باشد که دقیقا باید به طرح همان مباحثی پرداخت که دیگران پرداخته اند. نیازهاو پرسش ها لزوما همان نیازهاو پرسش ها نیست، هر چند که ممکن است مسائل و موضوعات مشترک بسیاری هم وجود داشته باشد، مثلا فهم علمی و تنظیم مناسبات علمی و تحقیقاتی با دیگر وجوه زندگی بشر در جوامع مختلف لزوما از همان راهی نمی رود که غرب رفته است.
منبع:باشگاه اندیشه
ارسال توسط كاربر محترم سايت :amirpetrucci0261