بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف
بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف
بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف
نويسنده:عبدالله عميدي
نويسنده مقاله «بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف»، كوشيده است كه به واكاوي چگونگي بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف پرداخته و نگاهي اجمالي به بايدها و نبايدهاي فردي و اجتماعي موضوع داشته باشد. اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.
نويسنده مقاله، كوشيده است كه به واكاوي چگونگي بستر و روش شناسي اصلاح الگوي مصرف پرداخته و نگاهي اجمالي به بايدها و نبايدهاي فردي و اجتماعي موضوع داشته باشد. اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.
مذمت اسراف
از زواياي متعدد و مختلف به ويژه از منظر «جوشش چشمه اي» آن را مطرح و مورد مطالعه قرار داده اند. به عنوان نمونه در تاريخ 5/9/1375 با مخاطب قراردادن مسئولين مي فرمايند: «البته بالاترين و واجب ترين زهدها اين است كه انسان از حرام پرهيز كند؛ پارسايي كند؛ دامن را پاك نگه دارد و زهد بورزد.» (بسيج و تفكر بسيجي، ص 51)
اسراف يكي از مصاديق حرام است و در تاريخ
(همان، ص 483- 484)
از طرفي ايشان موضوع عدالت را همواره گوشزد كرده اند و اكنون دهه چهارم انقلاب اسلامي را دهه تحقق عدالت خوانده اند، در تايخ 1/1/1376 در حرم امام هشتم عليه السلام مي فرمايند: «نظام اسلامي، نظام عدالت است» (همان، ص 244)، مطالبه عدالت يعني بايد همواره اين مهم را مطالبه كرد و براي تحقق آن خاموش نشد! و در طليعه دهه چهارم انقلاب اسلامي اصلاح الگوي مصرف تسهيل كننده مسير عدالت و پيشرفت مي دانند.
مصرف و اسراف
به تعبير ديگر؛ مصرف، همانجايي است كه بايد انجام شود و اسراف زياد از حد خرج كردن يا صرف كردن و نابه جا خرج و صرف كردن است. آيا همه به طور كامل مي دانيم عمر و مالمان، فرصت و تجهيزات در اختيارمان، منابع طبيعي و غيرطبيعي تحت مسئوليتمان و... را در جاي خود خرج و صرف كنيم؟! با طرح موضوع «اصلاح الگوي مصرف» از سوي رهبر معظم انقلاب، به اين نتيجه مي رسيم كه در ادبيات، فرهنگ و رفتار آحاد جامعه داراي مشكل و معضل هستيم!
با درك معني مصرف و اسراف و موضوع شدن آن براي اصلاح الگوي آن به اين نتيجه مي رسيم كه وضعيت كنوني مشكل دارد. در نتيجه بايد به شناخت زمينه هاي شكل گيري وضعيت موجود توجه داشت، آن را مطالعه كرد، تحليل نمود و عوامل ظهور و بروز آن را مشخص نمود.
عوامل و زمينه هاي شرايط موجود
الف) عوامل و زمينه هاي دروني
ب) عوامل و زمينه هاي بيروني
مطالعه در ابعاد و سطوح، اين مهم را نمايان خواهد كرد. سطوح و ابعادي كه اگرچه حسرت و اندوه سنگيني را درپي خواهد داشت، اما يقيناً در شناخت بستر و طراحي روش و شيوه هاي اصلاح موثر خواهد بود. در بررسي و پژوهش هاي دروني و بيروني عوامل و زمينه هاي شكل دهنده به شرايط موجود بايد ماهيتي برخورد كرد نه سطحي و قشري!
بايد با معيارهاي دقيق علمي پي برد كه ماهيت و ذات كدام فرهنگ و تمدن مصرف گراست! آن تمدني كه براي بشر تعالي و كمال همراه با رفاه و آسايش مي خواهد يا تمدني كه تجميع سرمايه براي عده اي ولو به هر قيمتي را دنبال مي كند؟! از اين منظر، گفتمان تمدني و ادبيات آن را بايد با مقوله بندي موضوعات مختلف تجزيه و تحليل كرد تا روشن شود كه آيا به مصرف دامن مي زند، يا به تعادل دعوت مي كند. اين حركت به تقويت و ارتقا هويت ملي در زندگي اجتماعي سرعت خواهد بخشيد، چيزي كه قوام بخش امنيت و دوام دهنده حركت رو به كمال فرهنگ و تمدن خواهد بود. در اين قله، افق هاي روشن آينده اهل معرفت و افق هاي تيره ديگران را به خوبي مي توان ديد.
بسترشناسي
در شكل گيري رفتار اجتماعي كه برآيند درك و فهم و رفتار فردي وخانوادگي است فرايندي وجود دارد. اين فرايند است كه حركت به سمت هدف را ممكن مي سازد و تا به ا ين فرايند توجه لازم صورت نگيرد، قدر مسلم، آن اتفاقي كه مورد انتظار است رخ نمايان نخواهد كرد.
با اين شرح، دهه چهارم انقلاب اسلامي كه داراي گفتماني با نام «عدالت و پيشرفت» است پيش نيازي لازم دارد كه «مسئله» ملي است، پيش نيازي تحت عنوان «اصلاح الگوي مصرف».
اصلاح الگوي مصرف را بايد در بستر و فرايند روشمند تحقق قرار داد و با چشم هاي تيزبين پژوهش و مطالعه همواره آن را رصد كرد تا از هرگونه خطا و انحراف مصون ماند و به سمت هدف پيش برود.
گفتمان و ادبيات
برخاست گاه هاي ادبيات منطبق با اين گفتمان را بايد با مطالعه مورد بررسي قرار داد، شناخت و استخراج كرد و منتشر نمود. عدالت و پيشرفت با پيش نياز اصلاح الگوي مصرف، به خودي خود نمي توانند حركت كنند، رنگ و بوي جامعه را تغيير دهند و اهداف مورد نظر را تامين نمايند. در زبان شناسي، بر تاثير حرف و واژگان تاكيد مي شود، استخدام واژگان متناسب با گفتمان و اهداف گفتماني، يكي از روش هاي اساسي براي به حركت در آوردن كاروان عدالت و پيشرفت است.
پس شكل گيري ادبيات مناسب با گفتمان دهه چهارم انقلاب اسلامي اولين بستر مناسب در به حركت درآوردن اين كاروان است.
سرچشمه هاي ادبيات مورد نياز، دين و دانش و فرهنگ عمومي يا همان فرهنگ عامه است. اين ادبيات داراي سه سطح است كه ابعاد مختلف گفتمان را پاسخ گويي مي كند:
الف) سطح علمي آموزشي؛ ادبيات در اين سطح كاركرد آموزشي دارد، آموزش در مدارس و دانشگاه ها و ديگر مراكز آموزشي، همچنين مسئوليت برقراري ارتباط فراملي را به عهده مي گيرد و تبادل دانش و فن لازم براي شرايط جديد جامعه را مساعدت مي كند. در مقابل هجمه و تهديدات احتمالي عليه گفتمان مددرساني كرده و شرايط لازم براي دفع آن ها را مي سازد.
ب) سطح ساختار ارتباطي ازطريق رسانه ها؛ ادبيات در اين جايگاه تسهيل كننده زمينه براي شكل گيري پيام هاي مختلف رسانه اي است. رسانه ها اگرچه از ادبيات بالادستي (علمي آموزشي) بهره برمي گيرند و نيازهاي خود را از ادبيات عامه نيز تامين مي كنند، اما خود داراي ويژگي ها و اقتضائاتي اند كه سطحي از ادبيات را شكل مي دهند و با آن فعاليت مي كنند.
اين ادبيات توانايي انتقال دو طرفه پيام از سطح علمي به سطح عامه و از عامه به سطح علمي را داراست.
ج) سطح عامه؛ ادبيات در زبان و زندگي عمومي يك جامعه داراي سطح و جايگاه خاص خود است، اين ادبيات توانايي بيشتر و بهتري براي حمل احساسات، عواطف، هيجانات و جنبه هاي عاطفي ارتباطات اجتماعي افراد داراست. اين سطح از ادبيات امكان بهره گيري از گويش ها، آيين ها و توانمندي هاي بومي اقوام و گروه هاي مختلف يك جامعه را بيشتر از سطوح ديگر دارد.
اگرچه در نگاه پيشرفته به نظام و ادبيات علمي آموزشي، صاحب نظران بر اين باورند كه بهره گيري از سطح ادبيات عامه برتري خود را نشان داده است و بايد از آن غفلت نكرد. اما به هويت مستقل آن نمي توان بي اعتنا بود، بلكه با نگاه و توجه به هويت مستقل، مي توان از آن در سطح علمي آموزشي بهترين بهره را گرفت.
از اين رو لازم است در برنامه ريزي هاي مختلف، لايه هاي سه گانه را درنظر داشت. يعني صرفاً اين مراكز علمي محض در سطح كلان نباشند كه دسترسي به اعتبار، امكانات و فرصت هاي مختلف را براي انجام كار داشته باشند و مراكز ديگر از هيچگونه امكاني بهره مند نگردند. لازم است فرصت سازي براي تحرك مراكز و گروه ها در تمام سطوح صورت بگيرد وهيچ بهانه اي براي سلب مسئوليت از كسي وجود نداشته باشد تا همه استعداد و امكانات و توانمندي ها در اين راه بسيج شوند و پوشش همه جانبه اي در تمام سطوح به وجود آيد.
ادبيات موردنظر اين گفتمان بايد تبيين كننده مباني نظري و عملي آن باشد و پاسخ گويي به نيازهاي نظري و اجرايي و عملي آن را همراه با هم پي بگيرد. به عبارتي اين ادبيات بايد از فكر تا رفتار را پوشش دهد و همه جانبگي خود را به رخ بكشد و همواره تسهيل كننده حركت بوده و درون زايي در روش عمل را ممكن سازد.
گفتمان و فرهنگ
جوشش همگاني مطالبه در لطافت فرهنگي ظهور بيابد و در جغرافياي فكري، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ارضي كشور جاري و ساري شود. شكل گيري و به جريان درآمدن يك فرهنگ، ملزوماتي دارد و به روش هايي نيازمند است. ملزومات آن برآمدن از منابع و مباني اعتقادي، تاريخ، فرهنگ عمومي، نظام اجتماعي و آموزه هاي اخلاقي و... آن جامعه است. يعني آن فرهنگ بايد الزاماً داراي سكونت گاه در باطن افراد و اجتماع بوده و هر بعدي از آن بتواند داراي تكيه گاهي باقوام و قدرتمند باشد.
شناخت لوازم و توجه به آن ها شكل گيري و به جريان درآمدن فرهنگ را آسان و ممكن مي سازد. ظرف زماني يك دهه از انقلاب، براي تحقق آرماني كه از ابتداي پيروزي آن نيز مورد توجه بوده، فرصت مطلوبي است. اما لحظه لحظه هايي آن بايد مورد بهره گيري واقع شود، مهندسي حركت از نقطه آغاز تا انتهايي ترين قله هدف، با معيارهاي علمي، اعتقادي و تاريخي فرهنگي جامعه صورت پذيرد.
در سايه فرهنگ، رفتار اجتماعي شكل مي گيرد، يا همان فرهنگ به جريان درآمدن را عمل اجتماعي مطابق با فرهنگ مي نامند كه براي تحقق آن به روش ها و تكنيك هاي نياز است.
به كمك شكل گيري ادبيات در سطوح مختلف، زمينه هاي برآمدن فرهنگ فراهم مي شود و براي تبديل شدن فرهنگ به رفتار فردي، خانوادگي، سازماني و اجتماعي بايد از تكنيك و شيوه هاي مختلف بهره گرفت.
تكنيك و روش ها
قدر مسلم نوع شيوه و تكنيك ها در قالب و مدل هاي ارتباطي مي تواند متفاوت باشد، و اين انتخاب و يا تشخيص حق آنهايي است كه مسئول توليد و انتقال پيام و يا مأمور برقراري ارتباط با مخاطبان مي باشند.
شناخت شيوه هاي مناسب براي ارسال مؤثر پيام به مخاطب، نيازمند استعداد و توانمندي هايي است كه بايد اهل آن واجد اين شرايط باشند.
پس توليد و ارسال پيام، يا همان برقراري ارتباط مؤثر و موفق با مخاطب، نيازمند بكارگيري عناصر توانمند و داراي استعداد است و نمي توان به صرف در اختيار داشتن ابزارهاي ارتباطي اقدام به توليد و ارائه پيام نمود، بلكه لازم است از عناصر داراي استعداد و توانايي و شناخت در اين امر استفاده شود.
1- تبليغ
«ابلاغ» در لغت به معني «رساندن» است و «تبليغ» از نظر لغوي «رسانندگي» است و مبلغ «رساننده» است، رساننده پيام ها و آموزه هاي ويژه تبليغي.» (زورق، 1386، ص39)
تبليغ رساندن دوطرفه است، هم رساندن پيام به مخاطب و هم رساندن مخاطب به درك و فهم مفهوم و معناي پيام مي باشد. از اين منظر امر تبليغ صرف آگاهي دادن به ديگران يا مخاطبان توسط مبلغ نيست، بلكه مبلغ مأمور به بلوغ رساندن مخاطب خود است. حركت دادن به فكر و نظام درك و دريافت ذهني مخاطب، براي قرارگرفتن در ارتفاعي از معرفت كه بتواند تشخيص بدهد و برمبناي تشخيص خود تصميم به اقدام عملي بگيرد.
در خرج كردن «عمر»، «سرمايه»، «آبرو»، «علم»، «عزت»، «اعتبار» و ديگر دارايي هاي خويش از توانايي فهم و معرفت بهره گيري نمايد.
در تبليغ، ملاك اصلي بالغ كردن مخاطب نسبت به موضوعي است كه براي آن تلاش مبلغ صورت مي پذيرد.
مبلغ در امر تبليغ، پيام ها را معطوف به فطرت، عقل و قلب مخاطبان توليد و منتشر مي كند، بنيان هاي پيام رجوع به مباني وحي دارد كه براي فطرت و قلب هاي آدمي آشناست.
2- يادآوري (تذكر)
مخاطب براي شناخت، آگاهي و درك و دريافت آن زحمت كشيده، تلاش كرده و به فهم آن نائل آمده است اما گرد و غبار مسايل بر آن نشسته و موجب فراموشي آن شده است.
بايد با تذكر او را يادآور شد، شرايط براي رجوع به داشته هايش را فراهم ساخت تا بتواند از سرمايه ارزشمند درك و دريافت معنا و مفاهيمي كه امروز مورد نيازش است بهره برگيرد.
3- ترغيب
بايد به ترجيحات مخاطب توجه داشت و براساس آن به ترغيب او براي پذيرش معنا و مفهوم پيام پرداخت تا عامل به آن گردد. به عبارت ديگر با تبيين منافعي كه براي مخاطب داراي اهميت و ارزش است او را به رفتار مطابق با آن كمك كردن تكنيك و شيوه ترغيب است.
4- تشويق
به شوق آوردن جامعه مخاطب براي پذيرش و انجام كاري كه مورد نياز او و جامعه است امري پسنديده و داراي ارزش است. تشويق مي تواند در هر شرايطي از كار مطرح باشد، همچنين سطوح و ابعاد متنوعي از آن را پوشش دهد. البته بسته به جامعه مخاطب و شرايط سني، جنسي، تحصيلي و... متفاوت است و بايد با مطالعه و دقت و حساب شده انجام پذيرد. تشويق كننده نيز بايد شأنيت لازم براي مخاطب تشويق شونده را داشته باشد. ميزان اثرگذاري تشويق و به شوق آوردن مخاطب به عوامل مختلفي ارتباط دارد كه نبايد ازنظر دور داشت.
5- تهييج
انسان ها داراي هيجانات، عواطف و احساس هستند، اين غرايز را مي توان در جهت خير آنها بكار گرفت. به كارگيري هيجانات، عواطف و احساسات مخاطب در اموري كه به نفع او و جامعه اي است كه در آن زندگي مي كند، يكي از كم هزينه ترين و نزديكترين راه هاي حركت به سمت مطلوب است، اما نبايد در آن توقف كرد، بلكه بايد به مرور زمان جامعه مخاطبيني كه از طريق هيجانات و عواطف و احساسات جذب شده اند را به مسير پذيرش عقلاني و فكري سوق داد. چون اگر با عقل و اشتياق فكري و انديشه ورزي، به كمال درك و فهم آن دست نيابند، با فروكش كردن هيجانات، عواطف و احساسات رغبتي براي تداوم آن در خود نمي بينند.
توسل به احساسات و عواطف براي حركت و ايجاد جنب و جوش خوب است، اما تداوم حركت و عمق بخشي به آن نيازمند كار فكري، عقلي و علمي است.
6- اقناع
روش اقناع، انتقال اطلاعات متناسب با موضوع به مخاطب براي قانع كردن وي در پذيرش امري و انجام آن است. بسته به موضوع و مخاطب، به عوامل قانع كننده تكيه دارد، مانند استدلال هاي وحياني، نقلي، عقلي، علمي، اجتماعي، مصلحتي و....
در قانع سازي عمق پذيرش و دوام عمل بيشتر است. به همين خاطر مخاطباني كه با شيوه اقناع پا در ميدان عمل مي گذارند از استواري بيشتري نسبت به مخاطبان تهييجي برخوردارند.
سرمايه گذاري در امر اقناع ارزشمند و داراي افق بلندمدت است.
7- آگاهي دهي و آموزش
البته دادن آگاهي و آموزش، داراي شكل و شيوه و تكنيك هايي است كه هرچقدر به تسلط و توانايي در آن توجه شود، ميزان اثربخشي آن برجامعه مخاطبان افزايش خواهد يافت.
8- تمرين
انسان ها با كنار هم قرار گرفتن و انجام جمعي تمرين، براي پذيرش معنا و رفتار جديد آماده تر مي شوند.
پس از دادن آگاهي، ايجاد رغبت، قانع سازي، تشويق و... يكي از بهترين روش هايي كه مي تواند به رفتار موردنظر عمق داده و عموميت آن و همچنين دوام بخشي آن را تضمين نمايد، تمرين است.
تمرين، روان سازي رفتار جديد در ذهن و فيزيك مخاطب است، براي پذيرش مسائل جديد و نگرفتن جبهه در مقابل آن، فراهم سازي شرايط تمرين عمومي از بهترين و مطمئن ترين روش هاست.
كم نيستند كشورهايي كه براي آماده نگه داشتن مردم خود در حوادث و شرايط مختلف، تمرين هاي دوره اي اجرا مي كنند.
يك تا چند روز زندگي در شرايط بحران، بدون آب، برق، گاز، وسيله نقليه، تلفن و...
چه در محل زندگي و چه به صورت تجمع در موضعي خاص براي سنين نوجواني و جواني كه به سمت پذيرش مسئوليتهاي خانوادگي و اجتماعي حركت مي كنند.
9- سير و سياحت
انسان در سير و سياحت به دليل تنوع زاويه هاي ديد ايجادشده، اطلاعات حاصله و... لطافت بيشتر و بهتري براي پذيرش معنا و مفاهيم جديد و عميق دارد و انتقال آن به رفتار نيز برايش آسان تر است.
10- تهديد
تهديد تكنيك و ابزاري است كه همواره براي به حركت درآوردن اندكي از مخاطبان كه در تغيير و تحولات، انعطاف مناسب را ندارند مورد بهره برداري قرار مي گيرد. تهديد دامنه وسيعي دارد كه هر چقدر به زندگي و ترجيحات مخاطب مرتبط باشد اثر آن افزايش مي يابد.
اگرچه لازم است تهديد در حدي از اقل مورد استفاده قرارگيرد، اما آنجا كه لازم است از آن بهره گيري شود نبايد چشم پوشي نموده و سست عمل كرد، بلكه قاطع و به موقع بايد آن را اجرا نمود.
11- تنبيه
اگرچه تنبيه از روش و تكنيك هايي است كه مورد استفاده آن كم بوده و بايد تلاش كرد كه درحداقل ممكن انجام شود، اما در مواردي كه لازم شد بايد به صورت جدي و قاطع آن را به اجرا درآورد.
تنبيه نيز درسطح و ابعاد مختلف مي تواند مورد توجه واقع شود و براي به حركت درآوردن يك جريان از آن استفاده نمود.
.12 بازخوردگيري و اطلاع رساني به مخاطبان
ارائه گزارش روند توليد، انتشار و بازخوردگيري پيام هاي موردنظر يكي از شيوه هايي است كه مي توان در سرعت و عمق بخشي حركت انتقال پيام و تغيير رفتار اجتماعي از آن استفاده كرد.
ميزان اثرگذاري اين شيوه بسته به نوع برخوردي است كه در توليد و انتشار پيام از آن مي شود.
هرچقدر كارشناسانه، هنرمندانه، به موقع و آگاهانه تر اقدام شود ميزان اثرگذاري آن بيشتر خواهدبود.
در دهه چهارم انقلاب بايد گفتمان حاكم، گفتمان «عدالت و پيشرفت» باشد و جامعه اين مهم را در جان و چهره خود به جريان درآورد. پيش نياز آن «اصلاح الگوي مصرف» است و اين «مسئله» منحصر به سال 88 نيست، بلكه در اين سال بايد عميق و با برنامه براي رسيدن به عدالت و پيشرفت آن را دنبال كرد. و بايد در عمل نشان دهيم كه تحقق اهداف نيازمند مطالعه، برنامه ريزي، پژوهش، بسترشناسي و روشمند عمل كردن است.
براي قرارگرفتن در بستر و شناخت روش ها، اگر به وقت و سرمايه لازم بود بايد صرف كرد بايد دريغ ننموده و بهاي موفقيت را پرداخت كرد. موفقيت هميشه در گرو تلاش هاي فكري، برنامه ريزي، روشمند و پيگيري و مديريت خوب است. براي نيل به توفيق نبايد از هيچكدام دريغ كرد. در اين برهه، همه به ويژه بسيجيان و مديران بخش هاي مختلف بسيج، به توجه به اين مهم سزاوارند و يقينا مسير آنان چنين خواهدبود و توفيق دست خواهد داد.
منبع:خبرگزاری فارس
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : amirpetrucci0261
ae
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}