نمازهای مستحبی (فلسفه تشریع ، شرایط، آثار)


 

نويسنده: مهدی جعفری هرندی
منبع : اختصاصی راسخون



 
پیشگفتار
بي‌ترديد بر اساس تمام مسالك و مباني، ما انسانها بدون تكليف نيستيم بلكه مسلماً شريعت مقدس اسلام مجموعه‌اي از قوانين و دستورات را آورده است و انسان‌ها را ملزم نموده كه به آنها عمل نمايند. پس بايد گفت اجمالاً ما انسانها تكليفي داريم و به حكم عقل بايد به دنبال شناسايي تفصيلي آن برويم زيرا در صورت عدم شناسايي نمي‌توانيم به آن عمل نمائيم و اگر به آن عمل ننمائيم درخلاف مسيري قرار مي‌گيريم كه خداوند متعال ما را جهت پيمودن آن مسير و در نهايت تكامل و سعادت نهايي آفريده است و در اصل بايد گفت تكليف، امتياز بزرگ انسان است و انسان اين شايستگي را داشته است كه مورد لطف خدا قرار گيرد و از طرف او به انجام وظايفي مكلف و امانتدار خدا در زمين گردد پس ضروري است كه انسان قبل از هرچيز وظايف و تكاليف خود را در قبال شرع و خداي متعال بداند و با شناخت كامل و دقيق بر آنها عامل باشد و به طور قطع احكام و تكاليف الهي مرتبط با انسان سرتاسر زندگي او از تولد تا مرگ حتي قبل از تولد (از زمان بسته شدن نطفه) را تحت سيطره خويش قرار داده كه انسان با شناخت و عمل به هر يك به سعادت نهايي خود نايل مي شود اما در اين احكام و تكاليف لازم است تقسيماتي صورت گيرد تا به درك و فهم انسان از آن تكاليف كمكي شده باشد. كه يكي از تقسيمات نسبتاً مطلوب تقسيم‌بندي علامه حلي در شرايع‌الاسلام است كه ما به آن اشاره مي‌نمائيم :
تکالیف شرعی و الهی(1):
الف: قصد قربت در آن شرط شده است: عبادات؛ مثل: نماز ، روزه، حج و ...
ب: قصد قربت در آن شرط نشده است:
1) تحقق آن مربوط به صیغه خاصی نیست: احکام، مثل: ارث و حدود و ...
2) تحقق آن مربوط به صیغه خاصی می باشد.
الف: صیغه توسط دو نفر خوانده می شود: عقود مثل : بیع و نکاح
ب: صیغه توسط یک نفر خوانده می شود. ایقاعات مثل: عتق و طلاق و ...
با توجه به مطالب اشاره شده مي‌توان به اين مطلب رسيد كه عبادات از جمله تكاليف شرعي و الهي انسان است كه منظور هم عبادات فقهي است نه عبادات به معناي عام آن، چرا كه عبادت در معناي عام آن بندگي خالص و مطلق خداوند است كه با پيروي از دستورات و احكام و تكاليف شرعي اعم از عبادات (در معناي فقهي آن)، احكام، عقود و ايقاعات حاصل خواهد شد. لكن زمينه بحث و پژوهش ما در اين مقاله متعلق به معناي فقهي آن است و همانگونه كه قبلاً اشاره گرديد در اين قسم عبادات قصد قربت و امتثال امر خداوند متعال نياز است که جهت تبیین بیشتر مطلب به تعریف و اقسام عبادت اشاره می نماییم:

تعريف و اقسام عبادت :
 

در معناي لغوي آن با توجه به اينكه ريشه اصلي كلمه عبادت از «عبد» گرفته شده است مي‌توان گفت در معناي «پرستش و بندگي» «خضوع و تذليل براي غير به قصد تعظيم(2) » وارد شده است. و در معناي اصطلاحي آن عبادت يعني بندگي خدا كه جز او كس ديگري را نپرستيم و بر اساس دستورات و تعاليم او در مسير تكامل و سعادت نهايي قرار گيريم و در تعريفي ديگر مي توان گفت عبادت نهايت كوچكي كردن و خضوع است به همين جهت انجام آن جز براي خداوند متعال نيكو نمي‌باشد و جايز نيست انجام آن خضوع و تذلل براي غيرخداوند(3) مضافاً در تعريف اصطلاحي آن عباراتي از قبيل «هي اعلي مراتب الخضوع لِلّه و التذلل له» «هي المكلف علي خلاف هوي نفسه تعظيماً لربه»، «هي فعل لايرد به الّا تعظيم الله بامره» و «هي اسم لما يحبه الله و يرضاه من الاقوال و الافعال و الاعمال الظاهره و الباطنه(4) » اما عبادت در معنای فوق خود داراي اقسامي است :
عبادت به معناي عام : عبادتي را گويند كه لازم است امتثال امر خداوند صورت گیرد و قصد قربت، شرط يا جزء آن نيست و بدون قصد قربت هم صحيح است ولي خود عمل قابليت قصد قربت را دارد. مانند : احسان و نيكي به ديگران.
عبادت به معناي خاص : عبادتي راگويند كه قصد قربت جزء يا شرط آن قرار داده شده است به صورتي كه عمل بدون قصد قربت فاسد و باطل است كه این نوع عبادت به دو قسم واجب و مستحب ( وجوبی و استحبابي ) تقسیم می شود و از جمله عبادات نماز است.
صلاة (نماز) از جمله عبادات است:
ریشه اصلی کلمه صلوة «صلی» می باشد که صلوة در معنای لغوی آن با واژه های «دعا، استغفار، رحمت، درود و تعظیم به اعلای ذکر»(5) بیان شده است که دعا و استغفار خاص ملائکه و رحمت خاص خداوند متعال است آنجا که در آیه شریفه «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما»(6) منظور از صلوة خداوند و ملائکه بر پیامبر، همان رحمت خداوند و دعا و استغفار ملائکه است پس باید گفت در ابتدا صلوة به معنای دعا وضع شده است (کل داع فهو مصل) اما اولین باری که به عنوان لفظ شرعی بکار گرفته شد در قرآن یا به زبان جبرئیل بود که وجوب آن از سوی خدا به پیامبر ابلاغ شد و قطعاً از این لفظ معنای جدید شرعی آن اراده می شود. و این موضوع همان حقیقت شرعیه است که به دو صورت ذیل می تواند ممکن شود:
1- پیامبر اعلام کرده که لفظ صلوة را مثلاً از معنای لغوی آن (دعا) نقل کردم و برای نماز (افعال معین و دارای تکبیر و سلام) قرار دادم که بدین سان حقیقت شرعیه ثابت می شود یعنی لفظ صلوة از لحاظ شرعی در نماز حقیقت است.
2- لفظ صلوة با قرینه در نماز استعمال شده و استعمال ادامه پیدا نموده است تا حدی که همگان از لفظ صلوة بدون قرینه «نماز» را فهمیدند نه دعا را یعنی لفظ صلوة در اثر کثرت استعمال خود به خود در نماز حقیقت شده است که اگر چنین اتفاقی در زمان رسول اکرم یا یکی از ائمه معصومین رخ داده باشد حقیقت شرعیه ثابت می گردد(7).
پس در معنای اصطلاحی صلوة می توان گفت که صلوة عبارت است از اعمال معینی که آغاز آن با تکبیر « الله اکبر» و پایان آن تسلیم و سلام دادن «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» است. و این عمل بوسیله خداوند بر انسان فرض گشته است تا انسان با امتثال امر خداوند به او نزدیکی جوید(8).
در ادامه آنچه قابل توجه می باشد آنکه واژه معادل صلاة در زبان فارسی نماز است که در خصوص وجه تسمیه آن شاید بتوان گفت که این کلمه مخفف از دو واژه « نبودن» و «ماز» است که واژه نبودن به معنای عدم و نیستی است و واژه «ماز» به معنای راه پر پیچ وخم ، تو در تو، سخت و دشوار و پیچیده(9) را گویند که به تبع آن پیمودن این راه برای انسان با سختی و مشقت، وجود دشواریها در رسیدن به غایت و حتی گمراهی و عدم نیل به هدف همراه خواهد بود که جمع این کلمه با کلمه نبودن و مخفف نمودن آن در کلمه نماز معنای راه مستقیم، بدون پیچیدگی و سهل آسان را برای آن بکار برده اند و از آنجا که از نماز با واژه صلاة در معارف اسلامی به عنوان مایه و وسیله تقرب مؤمن و انسان پرهیزگار و راه اتصال به خداوند یاد شده است و انسان بوسیله نماز به آسانترین، آرامش بخش ترین و مطمئن ترین راه به قرب حق تعالی که هدف نهایی خلقت اوست نائل خواهد شد و این راه بدون دشواری و گمراهی و ضلالت است لذا لفظ صلاة در زبان فارسی به نماز نام گذاری شده است.
اما در خصوص دلیل عبادت بودن نماز، همانگونه که در مطالب قبلی بیان شد در عبادات قصد قربت و امتثال امر خداوند منظور است و شرط اصلی برای مقبولیت آن به حساب می آید. و از آنجا که در نماز شرط اصلی قصد قربت و امتثال امر خداوند منظور است و این نیت از واجبات و ارکان نماز هم محسوب می شود لذا نماز در زمره عبادات است(10) و حتی در لسان العرب از صلوة در نگاهی به عنوان عبادت یاد شده است آنجا که ذکر شده الصلوة هی العبادة الخصوصة ... الادعیة الی یراد بها تعظیم الله(11). همچنین قبلاً بیان شد که عبادات حلال به معنای خاص آن به دو قسم می باشد که یکی واجب و دیگری مستحب خواهد بود. و لذا نماز که از جمله عبادت است خود به دو نوع واجب و دیگری مستحب تقسیم می شود که در خصوص نمازهای مستحبی می توان ادعا نمود که برای سالک الی الله از جایگاه و ارزش مهمی جهت رسیدن به کمال و قرب حق تعالی برخوردار است چراکه در فلسفه تشریع این نمازها و آثار و برکات آن می توان اهمیت این موضوع را به روشنی دریافت و با آگاهی از آن آثار و فلسفه ها و همچنین آگاهی و رعایت دقیق شرایط اقامه نمازهای مستحبی طالب کمال و قرب می تواند به هدف نهایی خویش نایل آید. لذا با توجه به اهمیت این موارد به تفصیل هر یک از آنها به طور جداگانه پرداخته می شود.

الف: فلسفه تشريع نمازهای مستحبی:
 

1- جبران نقائص واجبات
خداوند متعال به جهت لطف بي‌پايانش بر ما انسان‌ها هميشه موقعيت جبران كوتاهي‌ها و خطاهاي بندگي و طاعت خودش را فراهم نموده است كه از جمله اين موقعيت‌ها انجام اعمال مستحبي است كه در اين زمينه در ذيل حديثي از امام جعفر صادق(ع) كه حضرت فرمودند : «بالا مي‌رود براي فرد از نماز، چهار يك يا هشت يك يا نصفش به قدري كه سهو نموده، ولي خداوند متعال تمام كند آنرا به نوافل» حضرت امام خميني (ره) مي فرمايند از اين قبيل روايات بسيار است و معلوم است ماها خالي از سهو، نسيان و اختلال حواس و ديگر امور فاني با نماز يا كمال آن نيستيم و خداي تعالي به لطف كامل خود نوافل را قرار داده تا جبران نقايص آن را بنمائيم و البته لازم است غفلت از اين امر نكنيم و نوافل را ترك ننماييم(12). همچنين در تاييد موضوع جبران نقايص به احاديث ذيل اشاره مي‌نماييم :
الف)حضرت امام صادق(ع) : بسا نماز بنده نصف يا ثلث و يا ربع و يا خمس آن بالا مي‌رود و بالا نمي‌رود از نماز مگر همان مقداري كه بنده آن را با حضور قلب خوانده و انجام داده فلذا بندگان مأمور شده‌اند به خواندن نوافل تا بدين ترتيب نقايص از فرايض خود را تتميم و تكميل نمايند(13).
ب)حضرت امام صادق(ع) : براي اين نافله مشروع شده است كه به واسطه‌اش فسادي كه در فريضه مي‌آيد ترميم و جبران شود(14).
ج)حضرت امام كاظم(ع) : به تحقيق خداوند تبارك و تعالي(نقايص) نمازهاي واجب را به وسيله نمازهاي مستحبي كامل مي‌كند و (همچنين نقايص) روزه هاي واجب را به وسيله روزه هاي مستحبي كامل مي‌سازد(15).
2- مشخص شدن افراد عاشق و علاقمند به خداوند :
آنچه مسلم و بديهي است افراد عاشق و علاقمند به حضرت حق تعالي به دنبال آن هستند كه آنچه محبوب و مرضي خداوند است انجام دهند و بر آنها واجب و مستحب فرقي ندارد و آنچه را خداوند دوست ندارد ترك نمايند و بر ايشان حرام و مكروه تفاوتي ندارد. لذا مي‌توان گفت افرادي محبوب و عاشق خدايند كه بر واجبات و مستحبات دقت و عامليت كامل دارند و در اثبات اين بيان به حديثي از امام صادق(ع) كه به نقل از نبي اكرم(ص) فرمودند : خداوند متعال فرموده است بنده من به چيزي مانند بجا آوردن واجبات محبوب من نمي‌شود و همانا بنده من با بجا آوردن مستحبات خودش را محبوب من مي‌سازد(16).
3- باز گذاردن راه براي كساني كه خواهان كمال بيشترند
مسلماً انسان‌ها در طي نمودن مراحل ترقي و كمال با يكديگر متفاوت هستند تا آنجا كه يك فرد ممكن است به قله‌هاي سعادت و رستگاري صعود و فردي ديگر به پرتگاههاي شقاوت و بدبختي سقوط نمايد و در اين بين لطف خداوند متعال اقتضا مي كند اشخاصي كه طالب كمال و رستگاري بيشتر و در نهايت قرب حق تعالي هستند زمينه لازم براي رشد و تكامل آنها را فراهم آورد كه اين زمينه در نوافل فراهم شده است و در حديث ذيل به آن اشاره صريح شده است.
حضرت امام رضا(ع) : نافله‌ها را نيكو انجام دهيد و بدانيد كه آنها هديه‌ي شما به سوي خداوند است و بدانيد كه نافله‌ها تشريع شده است بدين جهت كه مردم در توان (جسمي و روحي) مختلفند، بعضي داراي توان بيشتري هستند و واجبات، با توجه به حداقل توان انسان‌ها تشريع شده است و در كنار واجبات مستحبات تشريع شده است كه هر كس به مقدار توانش از آنها بهره گيرد و به هيچكس بيش از توان تكليف داده نشده و راه تلاش هم براي افراد توانمند باز است(17).
آنچه می توان از متن روایات و متون اسلامی در خصوص نوافل و عبادات برداشت و استنباط نمود آنست که سالک الی الله لازم است مداومت کند بر تخلیص و پاک ساختن فرائض و سنن از غل و غش و کُل ناخالصیها، چراکه فرائض و مستحبات در اصل پایه و اساس هستند پس کسی که به آن توبه و عنایت کامل نمود و حق واقعی آنها را به خوبی ادا کرد پس گویا همه عبادات را بجا آورده و به راستی بهترین عبادات عبادتی است که از بطلان، سهو، نسیان زوائد در امان و از آفات ریا بدور باشد. در این راستا آنچه می تواند به انسان در مسیر بهره وری هر چه بیشتر از عبادات و نوافل کمک شایان داشته باشد فهم ، درک و رعایت شرایط نوافل است که در ذیل به مواردی از آن اشاره می کنیم.

ب: شرایط نوافل:
 

یکی از شرایطی که رعایت آن در عمل به نوافل بسیار مهم است رعایت این مسئله است که انسان در زمان هایی که از نشاط، طراوت و شادی جسم، روح و روان برخوردار است به سوی نوافل رود و در زمان هایی که کسالت و سستی و خمودگی جسم، روح و روان بر او حکمفرما است پرهیز نماید در غیر اینصورت موجب سلب توفیق سالک در نیل به قرب و کمال و در نهایت دلزدگی او از عبادات نوافل می شود و در روایات به این موضوع اشاره شده که در ذیل به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم: در آنچه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بر «حارث همدانی» نوشته اند آمده است:
در تمامی کارهایت مطیع خداوند باش زیرا اطاعت خداوند بر پیروی بر غیر خودش برتری دارد و خویشتن را به عبادت وادار کن ولی رعایت رفق و نرمی را بنما و مبادا سخت گیری کنی و از وقت های زیادی و زمان نشاط استفاده کن مگر در واجبات که باید در زمان خودش انجام گیرد(18). و از امام حسن عسگری (ع) وارد شده است که فرمودند: به تحقیق که دل ها گاهی آمادگی دارد و گاهی بی رغبت است. زمانی که دلتان آمادگی داشت و با نشاط و سرحال بود آن را به انجام نوافل وادارید و زمانی که خسته بود به واجبات اکتفا کنید(19)
از دیگر مواردی که در خصوص نوافل در روایات به آن اشاره شده طولانی نمودن نوافل است با رعایت حالات روحی و روانی و آمادگی و نشاط کامل سالک است. به عبارتی دیگر سالک در حین انجام نوافل مستحبات مربوط به آن نوافل (عام و خاص آن) را هرچه بیشتر بجا آورد و نوافل خویش را طولانی تر نماید بهره ، قرب و کمال او بیشتر خواهد بود که شاهد بر این مطلب حدیثی از حضرت امام صادق (ع) است که در ذیل به آن اشاره می کنیم:
حضرت امام صادق (ع): مختصر نمودن واجبات و طولانی نمودن نوافل از عبادات است(20)
سالک الی الله در زمان انجام نوافل شایسته است آنها را به نحو نیکوتر و زیباتر به جا آورد و اعمال و آدابی از قبیل آرامش، خضوع، طهارت باطن و ظاهر، معطر شدن و ... که در هر چه زیباتر شدن نوافل مؤتر می باشد را رعایت و به آن توجه کامل نماید چراکه نوافل سالک نوعی هدیه و تحفه عبد برای معبود و معشوق می باشد که شایسته است آن را به نحو زیبا و آراسته به معشوق خود را عرضه دارد که در ذیل حدیثی است شاهد بر این مطلب:
حضرت امام رضا (ع) فرمودند: نوافل را زیبا بجا آورید و بدانید نوافل هدیه ای است که برای خداوند می فرستید.(21)
باتوجه به اینکه اعمال و عبادات واجب (فرایض) از وظایف و تکالیف واجب الهی است که بر بندگان وضع شده لذا انسان انجام آنها را وظیفه اصلی خویش دانسته و خود را ملزم به آنها می نماید و به تبع آن ریا کمتر در آن صورت می گیرد لکن اعمال و عبادات مستحبی که بجا آوردن آنها از سوی شارع مقدس جنبه توصیه ای دارد و الزامی در بجا آوردن آنها وجود ندارد. لذا انسان با انجام نوافل بیشتر مورد هجوم و حمله شیاطین و سقوط به دره مهلک ریا واقع می شود. چراکه ممکن است که انسان تصور منت نهادن به خدا – تفوق و برتری طلبی بر دیگران، ریا و سایر آفات و مضرات به ذهن، دل و جوارحش خطور نموده و نه تنها نوافل او را به قرب و کمال رهنمون نسازد بلکه او را به هلاکت سوق دهد. لذا یکی از طرق دور شدن از این خطر مهلک آنست که نوافل را حتی المقدور در خفاء و به صورت پنهانی صورت دهد تا خود را از خطرات مهلکی چون عجب، ریا و ... دور نماید که شاهد بر این قسمت حدیث ذیل می باشد:
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: نماز مستحبی که در مکانی دور از دید مردم خوانده شود برابر با بیست و پنج نمازی است (که در معرض دید مردم خوانده شود.)(22)
البته لازم به ذکر است که در خصوص نماز شب این موضوع با شرایطی مصداق ندارد چراکه در حدیث از معصوم وارد شده که در زمان نماز شب صدایت را بلند کن تا اهل خانه ات متوجه شده و چون شما به اقامه نماز شب توجه نمایند:
امام صادق (ع): برای شخص سزاوار است وقتی برای نماز شب ایستاد صدایش را به اهلش برساند تا آنهایی که خواب هستند بیدار شده و آنها نیز از خود حرکتی نشان دهند.(23)
از دیگر توصیه هایی که در اقامه نوافل به آن توصیه و سفارش شده است که نوافل در مکان ها و جاهای مختلفی اقامه شود تا بهره های معنوی انسان بیشتر شود چراکه در حدیثی از حضرت صادق (ع) که در پاسخ سؤال شخصی به نام ابوکهمش مبنی بر اینکه شخص نافله هایش را در یک مکان انجام دهد بهتر است یا در جاهای متعدد؟ وارد شده است که حضرت فرمودند: خیر در یک جا انجام ندهد بلکه آنجا و آنجا انجام دهد (یعنی بین اماکن توزیع نماید.) چراکه اماکن در روز قیامت به نفع او شهادت می دهند(24)
یکی از اصول مسلم در اقامه نوافل آنست که اگر سالک با بجا آوردن آنها از اعمال و تکالیف واجب الهی بازماند حق ندارد آنها را بجا آورد همانند افرادی که با اقامه نماز شب و طولانی نمودن آن باعث شوند خواب شبانه مورد نیاز خویش را نرفته و خستگی ناشی از آن باعث قضا شدن نماز صبح شود که این عمل مطرود و مردود است و نه تنها انجام نوافلی که باعث باز ماندن سالک از واجبات او شود قرب و کمال او را تأمینی نمی نماید بلکه او را از رحمت خداوند دور و مورد غضب و خشم خداوند قرار می دهد که در ذیل به احادیث در این خصوص اشاره می نماییم:
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) : در انجام نوافل تقرّبی وجود ندارد هرگاه [انجام آن نوافل] به واجبات ضرر برساند(25)
حضرت امام صادق (ع): به درستی که نافله زمانی قبول است که واجبات قبول شود.(26)

ج: آثار و برکات نمازهای مستحبی:
 

از آنجا که خداوند بی نیاز از هر شخص و چیزی است لذا از عبادات انسان هم بی نیاز است و عباداتی که خداوند بر اقامه و بجاآوردن آنها دستور یا توصیه نموده نمی تواند دلیلش نیاز خداوند باشد و از سوی دیگر از شأن و منزلت و حکمت باریتعالی به دور است که اراده و امر به فعلی را نموده باشد که عبث و بیهوده بوده و در آن هدف و فلسفه ای نهفته نشده باشد. لذا باید در کوتاه سخن به این مطلب اذعان داشت که عباداتی که از سوی خداوند توصیه و سفارش شده است دارای آثار و برکاتی است که جهت استفاده انسان از فیض، رحمت و الطاف خداوند آنها را وضع نموده است. و از جمله این عبادات می توان به نمازهای مستحبی که موضوع پژوهش است اشاره نمود که قطع به یقین دارای آثار و برکات مفیدی است که برخی از آن آثار خاص یکی از نمازهای مستحبی است و برخی عام است که در یک نگاه کلی و جهت متمرکز کردن این آثار در ذیل به نمونه هایی از آثار و برکات نمازهای مستحبی اشاره می نمائیم:
1- تسهیل شدن مسیر کمال برای کسانی که خواهان کمال مطلوب تر و بیشتر می باشند.
2- تعیین مسیر و مراحل عشق ورزی به خداوند و تقرب به او.
3- جبران شدن نقایص و کمبودهایی که سالک در واجبات خویش دارد.
4- برقراری ارتباط با خداوند و تقرب به درگاه او.
5- محبوب خداوند واقع شدن و جلب رضایت، خشنودی و رحمت واسعه او.
6- برآورده شدن حاجت و نیازهای دنیوی و اخروی انسان.
7- زیاد شدن رزق و روزی و حل شدن مشکلات مادی و اقتصادی انسان.
8- افزایش محبوبیت در مردم و تسخیر قلوب بندگان خدا.
9- مورد دوستی خداوند، ملائکه و بندگان خالص خدا واقع شدن.
10- زیبا شدن صورت، نیکو شدن خلق و خوشبو شدن انسان (حسن صورت و صیرت)
11- برطرف شدن غم و اندوه و جلابخشی چشم و دل.
12- مصون ماندن از عذاب ها، بلاها، و دور شدن از آفات و مصیبت ها.
13- بخشیده شدن گناهان و خطاهای انسان و تبدیل شدن سیئات به حسنات.
14- ایجاد امنیت، آرامش و سکون در روح و روان انسان و زندگی او و خانواده اش.
15- بهره وری از لذات معنوی و ملکوتی ارتباط با خداوند و نشاط و طراوت روح و روان.
16- بهره مند شدن دیگران و سایر بندگان خدا از برکات و فیوضات خداوندی همچون نماز لیلةالدفن
17- رفع مشکلات و حوائج دنیوی انسان ها چون نماز استسقاء و جهت رفع خشکسالی نمازهای مربوط به شفای دردهای انسان.
18- تسهیل شدن امورات دنیوی و اخروی انسان ها مثل نماز انتخاب همسر و ...
19- بالا رفتن سطح معنویت و گسترش ابعاد روحی و معنوی انسان.
20- افزایش سطح معرفت خداوند و اعلام عبودیت و بندگی انسان به درگاه خداوند.
که کلیه موارد فوق الذکر بر اساس احادیث و روایات مورد اشاره در منابع حدیثی بیان شده که جهت آشنایی مخاطبین با این منابع به ذکر آنها در ذیل می پردازیم:
1- وسایل الشیعه، حر عاملی ج5، صص 249،270،273،275.
2- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج84، صص 27، 31و 58.
3- مکارم الاخلاق، مرحوم طبرسی، ج2، ص872.
4- رساله لقاءالله، میرزا جواد ملکی تبریزی، ص81.
5- مرآة الکمال، عبدالله مامقانی، ج1،ص402.
6- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص47.
7- چهل حدیث امام خمینی (ره) ، ص441.
همچنین منابع فقهی دیگری همچون منتهی المطلب و مختلف الشیعه علامه حلی، فوائد القواعد شهید ثانی، عروة الوثقی طباطبائی یزدی به برخی از آثار و برکات نمازهای مستحبی اشاره می نمایند.
و سخن پایانی اینکه نماز یکی از بهترین عوامل سیر و سلوک معنوی و تقرب الی الله است و خداوند متعال که به آفرینش انسان و طریق تکامل او از هر فرد دیگری آگاهتر می باشد نماز را تشریع نمود و به وسیله پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) در اختیار انسان قرار داد تا برای سعادت و رستگاری خویش از آن بهره گیرد لذا انسانی که طالب سعادت و کمال است در مرتبه اول باید فرائض و واجبات را به همان کیفیت مشروع انجام دهد اما بعد از انجام فرائض می تواند به وسیله نوافل و نمازهای مستحبی نزدیکی و قرب بیشتری یافته و به مقامات عالی نائل آید.

پي نوشت ها :
 

1- مبادي فقه و اصول، عليرضا فيض، ص 157، 1381
2- لسان العرب ، ابن منظور، ج9، ص10، 1408ق.
3- الموسوعه الفقهيه، جزء 29، وزاره الاوقاف و الشئون الاسلاميه الكويت، 1425ق، ص 256
4- همان
5 - لسان العرب ، ابن منظور، ج7،ص397، 1408ق.
6 - احزاب 56
7 - اصول الاستنباط ، علامه حیدری، ص55، 1379
8 - کنز العرفان فی فقه القرآن، فاضل مقداد، ص 57، 1373
9 - لغتنامه دهخدا، ج 41، ص47، 1352.
10 - عروة الوثقی ، محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج1، ص513، 1386
11 - لسان العرب ، ابن منظور، ج7، ص398، 1408 ق.
12. چهل حديث، امام خميني، ص 441، 1376
13. علل الشرايع، شيخ صدوق، ص 79، 1386
14- علل الشرايع، شيخ صدوق، ص 79، 1386
15- بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 84، ص 27، 1385
16- بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 84، ص 31، 1385
17- بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 84، ص 31، 1385
18- مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری طبرسی، ج1، ص177، 1420ق.
19 - مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری طبرسی، ج1، ص177، 1420ق.
20- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج84، ص45، 1420ق.
21 - بحار الانوار، علامه مجلسی، ج84، ص22، 1420ق.
22 - نهج الفصاحة، غلام حسین مجیدی، ج1، ص 307، 1421ق.
23- علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص 183، 1386.
24- علل الشرایعِ، شیخ صدوق، ج1، ص 121، 1386.
25 - بحارالانوار، علامه مجلسی، ج84، ص30، 1420ق.
26- وسایل الشیعة، حرعاملی، ج3، ص20، 1420ق.
 

منابع:
قرآن مجید ، مترجم: ناصر مکارم شیرازی، 1381، پرستش.
ابن بابویه، محمد بن علی، 1386، علل الشرایع، مترجم: سید محمد جواد ذهنی، مؤمنین.
ابن منظور ، 1408ق.، لسان العرب، انتشارات دار الاحیاء التراث العربی.
حیدری، علی نقی، 1379، اصول الاستنباط، دارالکتب الاسلامیة.
خمینی، روح الله، 1376، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
دهخدا، علی اکبر، 1352ش.، لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران.
طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، 1417ق.، عروة الوثقی، انتشارات دار التفسیر.
طبرسی، شیخ رضی الدین، 1413ق.، مکارم الاخلاق، انتشارات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
فاضل مقداد، 1384، کنز العرفان فی فقه القرآن، مترجم: عقیقی بخشایشی، نوید اسلام قم.
فیض ، علیرضا، 1381، مبادی فقه و اصول، انتشارات دانشگاه تهران.
مامقانی، عبدالله، 1424ق.، مرآة الکمال، انتشارات دار القاری.
مجلسی، محمد باقر، 1362، بحارالانوار، داراکتب الاسلامیة.
مجیدی، غلامحسین، 1421ق.، نهج الفصاحه، مؤسسه انصاریان.
الموسوعة الفقهیة، 1425ق.، وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة الکویت.
نوری طبرسی، میرزا حسین، 1407ق.، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، انتشارات مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.