شبهه عدم استدلال پذیری وحی
شبهه عدم استدلال پذیری وحی
شبهه عدم استدلال پذیری وحی
اصل شبهه:
عناصر منطقی شبهه:
2- در حالی که وحى پیامبران (ع) همان مکاشفات و تجارب پیامبرانه ایشان است که در متون مقدس منعکس شده و فاقد هرگونه استدلال مى باشد.
3- بنابر این نمى توان از وحى پیامبران انتظار استدلال داشت.
پاسخ شبهه:
دیدگاههای مختلف در مورد رابطه عقل و وحی
1- اخذ جانب وحى و نفى عقل; این دیدگاه به ترتولیان کارتاژى (150-230م) منسوب است. این سخن معروف اوست که «ایمان مى آورم؛ چون امرى بى معناست».
2- اصالت بخشى به وحى و عقل را در خدمت فهم وحى دیدن (اگوستین و آنسلم)
3- تفوق عقل بر وحى (ابن رشد).
4- تعاضد عقل و وحى (آکوئیناس و دیگران) که خود تفسیرهاى گوناگونى دارد.
آنچه در خور ذکر است اینکه بر حسب این نظریه، چگونه مى توان اثبات کرد که خداوند در امور انسان مداخله تشریعى کرده است؟ چگونه اثبات مى گردد که در میان انسان ها، افرادى با چنان ظرفیتى وجود دارند که مى توانند پیام رسان خدا باشند؟ همچنین اینکه اگر آنچه در متون مقدس وجود دارد سخن خداست چگونه قابل اثبات مى باشد؟ اگر عقل معیار اثبات این امور نباشد چه معیار دیگرى وجود خواهد داشت؟
ارائه این دیدگاه در مسیحیت و گسترش آن به دو دلیل است:
یکى، حل مشکل متون مقدس که هر روز با تحقیقات تازه، اصالتش مخدوش تر مى شود و محتواى نابسامان و نامعقول آن قابل دفاع نمى نماید. از این رو، ناگزیر به سراغ برچسب تازه اى مى گشته اند تا کسى از این اسطوره ها و دست نوشته هاى معمولى تقاضاى استدلال و سازگارى با عقل را نداشته باشد.
دوم، مشکل بزرگ دیگرى است که مسیحیت باآن درگیر است؛ فرقى میان کشف و الهام عارفان و وحى پیامبران علیهم السلام نمى نهد و هر دو را در یک قلمرو مى بیند. بدین لحاظ، به این نتیجه مى رسد که انتظار استدلال از مکاشفه پیامبرانه بى مورد است و مخاطبان هرگز نباید چنین توقعى داشته باشند. لذا، به مردم تلقین مى کنند که ایمان وحیانى امرى است که باید آن را یافت. آنگاه محصول آن ایمان، فهم انسان خواهد بود. مفهوم این سخن پذیرش چشم بسته بنیان اعتقادى است; چون براى پذیرش ایمان، معیار همگانى، منطقى و عقل پذیر وجود ندارد. آیا حقیقت همین است و خداى سبحان مردم را به سوى جهل و نابخردى سوق مى دهد و پیامبران: از مردم مى خواستند که از آنان طلب استدلال نکنند و هرچه آنان ادعا کردند، بپذیرند؟! یا آنکه آنان انسان هاى خردمند و بامنطقى بودند که هدف اصلى شان بیدارى اندیشه و فکر انسان ها بود و از مردم مى خواستند که نسنجیده سنت هاى غلط و نامعقول نیاکان خویش را دنبال نکنند و باورها و اعتقادات خود را بر پایه علم و عقل قطعى استوار سازند؟
پاسخ به شبهه فوق با توجه به آیات قرآن
از سوى دیگر، پیامبران الهى علیهم السلام نیز در متن وحى خویش، دلایل روشنى بر اثبات دعوى خود ارائه مى نمایند. پس این سخن، که پیامبران در هنگام مکاشفه، پرواى دیگران نداشتند و پس از آن نیز سخنشان متن مقدس نبود، بنا بر ترسیمى که قرآن از وحى دارد، سخن باطلى است. قرآن در متن وحیانى خود، در یک فراخوان عمومى و جهانى، همه اندیشه ها را به تفکر فرامى خواند که اگر در حقانیت و الهى بودن این سخن و کتاب تردید دارند همه توان و نیروى خویش را به کار گیرند و با هم همکارى نمایند تا مانند آن را پدید آورند: «ام یقولون تقوله بل لایؤمنون فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین» (طور: 33 - 34) ترجمه: یا مى گویند: (پیامبر) آن را از خود بافته است. (نه،) بلکه باور ندارند. پس اگر راست مى گویند (که قرآن وحى خدا نیست) گفتارى مانند آن بیاورند. «ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله فان لم یستجیبوا لکم فاعلموا انما انزل بعلم الله و ان لا اله الا هو فهل انتم مسلمون» (هود:13) ترجمه: یا مى گویند: این قرآن را دروغ بسته است. بگو: اگر راست مى گویید ده سوره ساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر که را مى توانید به همکارى فراخوانید. پس اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که آنچه نازل شده به علم خداست و معبودى جزاو نیست، پس آیا شما گردن مى نهید؟
«و ان کنتم فی ریب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة اعدت للکافرین» (بقره:23 - 24) ترجمه: و اگر درباره کتابى که بر بنده خود فرستاده ایم شک دارید یک سوره همانند آن بیاورید و تمام گواهان خود را، به غیر از خداوند، فراخوانید، اگر راست مى گویید. پس اگر نکردید، که هرگز نمى توانید انجام دهید،از آتشى که سوخت آن مردمان و سنگ ها هستند و براى کافران آماده شده است، بپرهیزید. همان گونه که ملاحظه مى شود، این دعوت و فراخوان همگانى مکرر و به شیوه اى بسیار استوار، از دشوار به آسان، عرضه شده است: آوردن همانند تمام قرآن، سپس ده سوره و بالاخره اگر نتوانستند دست کم، یک سوره همانند سوره کوثر که یک سطر بیشتر نیست; یعنى معادل یک هفت هزارم قرآن. به راستى، اگر این سخن استدلال عقلى نیست پس چیست؟ «افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» (نسا: 82) ترجمه: آیا درباره قرآن نمى اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود حتما در آن ناسازگارى بسیار مى یافتند.
مخاطب این سخن تمام اندیشه هاى زنده است. اگر یک فراخوان عمومى براى تمام انسان ها شمرده نمى شود، که هم بیانگر شیوه رسالت انبیارحمه الله است که سخنشان بر مبناى عقل مى باشد و هم معیارى براى مردم، که سخنان انبیاعلیهم السلام را با معیار عقل برهانى بشناسند و بپذیرند، پس چیست؟ آیا حاصل این سخن آن نیست که عقل قطعى با وحى قطعى، هر دو، از یک آبشخور بهره مند مى گردند و هرگز یکدیگر را نفى نمى کنند؟ اگر وحى راستین الهى به عقل برهانى عرضه گردد آن را مى پذیرد، همان گونه که چنین وحیى ره آورد خود را در قالب دلایل عقلانى وخرد پذیرعرضه مى کند وآن را ارجمندمى شمارد.
پاسخ به شبهه با توجه به روایات
در نتیجه اگر دینى خود را مستند به وحى دانست و در عین حال، از مواجهه با فکر برهانى گریزان بود وحیانى بودن آن مورد تردید قرار مى گیرد و طرح این ادعا، که وحى مبتنى بر استدلال نیست و عقل کارکردى در پیمودن راه الهى و شناخت حقایق و تشخیص وحى حقیقى ندارد، از ضعف ادیانى سرچشمه گرفته است که به دست بشر دست خوش انحراف گشته و قدرت دفاع عقلانى از خویش را ندارند.
منبع:www.tahoordanesh.com
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}