شبهاتی در مورد امکان وحی
شبهاتی در مورد امکان وحی
شبهاتی در مورد امکان وحی
برخی بر اساس مبانی عقلی شبهاتی را در مورد امکان وحی ذکر نموده اند. این شبهات بر چند محور بنا شده است:
2- در حالی که به دلایل متعدد فوق امکان وحی وجود ندارد.
3- در نتیجه نمی توان قائل به امکان وحی بود.
1. رؤیاهای راستین: خواب هایی که انسان می بیند، مختلف است؛ اما یک قسم آن خواب هایی است که از یک واقعیت جدا از ذهن و اندیشه انسان گزارش می دهند. این نوع از خواب ها ما را با جهان خارج مرتبط می سازد و پرده از روی حقایق آن بر می دارد و ثابت می کند که انسان علاوه بر درک حس و عقل از آگاهی سومی برخوردار است که معلول دو ابزار پیش گفته نیست. تو گویی آفریدگار بزرگ هستی برای تماس با جهان خارج روزنه سومی را باز کرده تا بدین وسیله زمینه را برای تصدیق نبوت و وحی فراهم سازد. غزالی در این مورد می گوید: خداوند متعال برای این که کار را برای بندگانش آسان کند، نمونه هایی از خاصیت نبوت را در آن به وجود آورده است؛ مثلا انسان در خواب مسائلی را که جزو غیب اند، به صورت صریح یا به صورت مثالی که بعدا تعبیر خواهد کرد، ادراک می کند. ما این را خود از طریق خواب آزموده ایم و دریافته ایم و اگر حالت خواب وجود نداشت، هرگز باورش نمی کردیم.
شیخ الرئیس، بوعلی سینای بلخی، دربار ة واقع نما بودن خواب و این که از واقع به نحو قطعی حکایت می کند، می نویسد:آزمایش زیاد نشان می دهد که انسان به وسیله خواب می تواند آگاهی هایی ازجهان خارج به دست آورد و در عالم رؤیا چیزهایی را درک کند که عین حقیقت و متن واقع باشد و کوچک ترین اختلافی با آن چه که درجهان خارج تحقق می پذیرد، نداشته باشد.بسیاری از مردم خواب های شگفت می بینند. تعداد این خواب ها به اندازه ای زیاد است که کتاب هایی درباره آن تألیف شده است. این خواب ها را چگونه می توان تفسیر کرد؟ آیا می توان همه آن ها را نوعی تصادف دانست؟ و یا آن را بازتاب حالات درونی شمرد؟ و آیا می شود همه این ها را انکار کرد؟! پاسخ منفی است؛ زیرا تعداد آن ها به قدری زیاد است که نمی توان آن ها را پدیده تصادفی انگاشت و نیز واقع نما بودن آن ها با فرضیه بازتاب حالات درونی سازگار نیست.همچنین نمی توان این ها را انکار کرد؛ چنان که شیخ اشراق می گوید: تحقق این گونه رؤیاها و همچنین نقل آن ها به وسیله اشخاص صادق القول، به اندازه ای فراوان است که انکار آن نوع مکابره محسوب می شود. اثبات این نوع از خواب ها بر این مطلب دلالت می کند که بشر علاوه بر ابزار حس و عقل، می تواند از راه های دیگری هم معارف دریافت وآگاهی کسب کند؛ در نتیجه نظریه «انحصار ابزار معرفت در حس و عقل» را می شکند؛ از این رو انکار وحی به بهانه این که از قلمرو حس و عقل بیرون است، بی اساس و بدون دلیل خواهد بود.
گاهی اتفاق افتاده که اندیشه ای به افراد الهام شده یا ناگهان خود را بر چنین اندیشه ای آگاه یافته اند. این نوع اندیشه ها را «الهام» می نامند. قرآن نیز آن را نوعی وحی دانسته؛ چنان که می فرماید: «و أوحینا الی ام موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی...» (قصص، 7) روشن است که این نوع الهام نه به وسیله حس و نه با عقل انسانی دریافت می شود؛ بلکه راهی است فراعقلی و فراحسی و از عالم غیب به دست انسان می رسد. این طرق و راه های دیگری که برای شناخت ـ غیر از حس و عقل ـ وجود دارد نظریه انحصار معرفت در حس و عقل را باطل می کند و به اثبات می رساند که برای انسان راه های دیگری هم جهت کسب آگاهی وجود دارد. پس انکار وحی به این بهانه بی جهت خواهد بود. البته مقصود این نیست که وحی نبوی از قبیل رؤیا یا الهام است؛ بلکه هدف از بیان این مطالب رد نظریه کسانی بود که انکار وحی را بر انحصار راه های کسب معرفت به حس وعقل مبتنی کرده اند.
پاسخ محور چهارم
قطعی است که در معارف و معلومات پیامبران که ره آورد وحی می باشند، هیچ گونه ناسازگاری با علم و عقل وجود ندارد. اگر در جایی دیده شود که کلام مدعی پیامبری با علم و عقل قطعی منافات دارد، خود این دلیل بر عدم نبوت آن شخص خواهد بود و نیاز به برهان و دلیل دیگر نیست. البته باید توجه داشت که ممکن است در مواردی بین داده های علمی و محتوای تعالیم منسوب به پیامبران تعارضی ظاهری به نظر ب رسد؛ اما باید پیش از این که حکم به تعارض شود، اموری به نحو دقیق بررسی شود؛ از قبیل: 1. آیا داده علمی که با تعالیم وحیانی معارض شمرده شده، قطعی و مسلم است یا یک فرضیه بیش نیست؟ آیا همه دانشمندان آن علم، آن را پذیرفته اند یا نه؟ و ...؛ 2. آیا انتساب «آن چه محتوای تعالیم پیامبر تلقی شده» به پیامبر درست و قطعی است یا نه؟ و بعد از اثبات صحت استناد به مسأله «محکم و متشابه»، «ظاهر و نص» بودن پرداخته شود و دقت گردد که آیا قابل تأویل است؟ و آیا نمی شود از خود متون دینی تفسیر درست آن را به دست آورد؟ مثلا تورات به پیامبر بزرگ الهی، حضرت موسی (ع) است؛ اما از نظر تاریخی استناد آن به آن حضرت مورد تردید قرار گرفته و دست کم حتمی است که این کتاب مورد دستبرد قرار گرفته و از تحریف و جعل مصون نماینده است؛ از این رو معارفی که در آن با عقل و علم سازگاری ندارد، هیچ ربطی به وحی ندارد؛ همان گونه که قرآن کریم، آخرین کتاب وحیانی، تصریح می کند که این کتاب تحریف شده و نسبت دادن مطلب خرافی و غیر معقول آن به وحی، کاری نادرست است. مسلما تنها کتاب آسمانی که استنادش به پیامبر قطعی بوده و تمام مطلب آن ره آورد وحی است، قرآن کریم می باشد؛ به همین دلیل معارف آن با علم درست و اندیشه سالم، هیچ گونه ناسازگاری ندارد.
در نتیجه با توجه به مطالب پیش گفته روشن می شود که هیچ گونه دلیل علمی برای انکار وحی وجود ندارد. و ادله منکران، هیچ کدام صلاحیت ندارد که یک برهان و حقیقت علمی تلقی شوند. نهایت چیزی که می توان گفت، این است که علم و بشر تاکنون نتوانسته حقیقت وحی را کشف کند؛ ولی این موجب نمی شود که وحی، امری غیر ممکن تلقی گردد؛ زیرا نادانسته های بشر بی شمار است و او نتوانسته حقیقت بسیاری از حقایق عالم را کشف کند.
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ج
محور اول
محور دوم
محور سوم
محور چهارم
عناصر منطقی شبهه:
2- در حالی که به دلایل متعدد فوق امکان وحی وجود ندارد.
3- در نتیجه نمی توان قائل به امکان وحی بود.
پاسخ شبهه:
مفهوم واژه وحی
تعریف وحی از نگاه علم کلام
پاسخ محور اول
1. رؤیاهای راستین: خواب هایی که انسان می بیند، مختلف است؛ اما یک قسم آن خواب هایی است که از یک واقعیت جدا از ذهن و اندیشه انسان گزارش می دهند. این نوع از خواب ها ما را با جهان خارج مرتبط می سازد و پرده از روی حقایق آن بر می دارد و ثابت می کند که انسان علاوه بر درک حس و عقل از آگاهی سومی برخوردار است که معلول دو ابزار پیش گفته نیست. تو گویی آفریدگار بزرگ هستی برای تماس با جهان خارج روزنه سومی را باز کرده تا بدین وسیله زمینه را برای تصدیق نبوت و وحی فراهم سازد. غزالی در این مورد می گوید: خداوند متعال برای این که کار را برای بندگانش آسان کند، نمونه هایی از خاصیت نبوت را در آن به وجود آورده است؛ مثلا انسان در خواب مسائلی را که جزو غیب اند، به صورت صریح یا به صورت مثالی که بعدا تعبیر خواهد کرد، ادراک می کند. ما این را خود از طریق خواب آزموده ایم و دریافته ایم و اگر حالت خواب وجود نداشت، هرگز باورش نمی کردیم.
شیخ الرئیس، بوعلی سینای بلخی، دربار ة واقع نما بودن خواب و این که از واقع به نحو قطعی حکایت می کند، می نویسد:آزمایش زیاد نشان می دهد که انسان به وسیله خواب می تواند آگاهی هایی ازجهان خارج به دست آورد و در عالم رؤیا چیزهایی را درک کند که عین حقیقت و متن واقع باشد و کوچک ترین اختلافی با آن چه که درجهان خارج تحقق می پذیرد، نداشته باشد.بسیاری از مردم خواب های شگفت می بینند. تعداد این خواب ها به اندازه ای زیاد است که کتاب هایی درباره آن تألیف شده است. این خواب ها را چگونه می توان تفسیر کرد؟ آیا می توان همه آن ها را نوعی تصادف دانست؟ و یا آن را بازتاب حالات درونی شمرد؟ و آیا می شود همه این ها را انکار کرد؟! پاسخ منفی است؛ زیرا تعداد آن ها به قدری زیاد است که نمی توان آن ها را پدیده تصادفی انگاشت و نیز واقع نما بودن آن ها با فرضیه بازتاب حالات درونی سازگار نیست.همچنین نمی توان این ها را انکار کرد؛ چنان که شیخ اشراق می گوید: تحقق این گونه رؤیاها و همچنین نقل آن ها به وسیله اشخاص صادق القول، به اندازه ای فراوان است که انکار آن نوع مکابره محسوب می شود. اثبات این نوع از خواب ها بر این مطلب دلالت می کند که بشر علاوه بر ابزار حس و عقل، می تواند از راه های دیگری هم معارف دریافت وآگاهی کسب کند؛ در نتیجه نظریه «انحصار ابزار معرفت در حس و عقل» را می شکند؛ از این رو انکار وحی به بهانه این که از قلمرو حس و عقل بیرون است، بی اساس و بدون دلیل خواهد بود.
گاهی اتفاق افتاده که اندیشه ای به افراد الهام شده یا ناگهان خود را بر چنین اندیشه ای آگاه یافته اند. این نوع اندیشه ها را «الهام» می نامند. قرآن نیز آن را نوعی وحی دانسته؛ چنان که می فرماید: «و أوحینا الی ام موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی...» (قصص، 7) روشن است که این نوع الهام نه به وسیله حس و نه با عقل انسانی دریافت می شود؛ بلکه راهی است فراعقلی و فراحسی و از عالم غیب به دست انسان می رسد. این طرق و راه های دیگری که برای شناخت ـ غیر از حس و عقل ـ وجود دارد نظریه انحصار معرفت در حس و عقل را باطل می کند و به اثبات می رساند که برای انسان راه های دیگری هم جهت کسب آگاهی وجود دارد. پس انکار وحی به این بهانه بی جهت خواهد بود. البته مقصود این نیست که وحی نبوی از قبیل رؤیا یا الهام است؛ بلکه هدف از بیان این مطالب رد نظریه کسانی بود که انکار وحی را بر انحصار راه های کسب معرفت به حس وعقل مبتنی کرده اند.
پاسخ محور دوم
پاسخ محور سوم
پاسخ محور چهارم
قطعی است که در معارف و معلومات پیامبران که ره آورد وحی می باشند، هیچ گونه ناسازگاری با علم و عقل وجود ندارد. اگر در جایی دیده شود که کلام مدعی پیامبری با علم و عقل قطعی منافات دارد، خود این دلیل بر عدم نبوت آن شخص خواهد بود و نیاز به برهان و دلیل دیگر نیست. البته باید توجه داشت که ممکن است در مواردی بین داده های علمی و محتوای تعالیم منسوب به پیامبران تعارضی ظاهری به نظر ب رسد؛ اما باید پیش از این که حکم به تعارض شود، اموری به نحو دقیق بررسی شود؛ از قبیل: 1. آیا داده علمی که با تعالیم وحیانی معارض شمرده شده، قطعی و مسلم است یا یک فرضیه بیش نیست؟ آیا همه دانشمندان آن علم، آن را پذیرفته اند یا نه؟ و ...؛ 2. آیا انتساب «آن چه محتوای تعالیم پیامبر تلقی شده» به پیامبر درست و قطعی است یا نه؟ و بعد از اثبات صحت استناد به مسأله «محکم و متشابه»، «ظاهر و نص» بودن پرداخته شود و دقت گردد که آیا قابل تأویل است؟ و آیا نمی شود از خود متون دینی تفسیر درست آن را به دست آورد؟ مثلا تورات به پیامبر بزرگ الهی، حضرت موسی (ع) است؛ اما از نظر تاریخی استناد آن به آن حضرت مورد تردید قرار گرفته و دست کم حتمی است که این کتاب مورد دستبرد قرار گرفته و از تحریف و جعل مصون نماینده است؛ از این رو معارفی که در آن با عقل و علم سازگاری ندارد، هیچ ربطی به وحی ندارد؛ همان گونه که قرآن کریم، آخرین کتاب وحیانی، تصریح می کند که این کتاب تحریف شده و نسبت دادن مطلب خرافی و غیر معقول آن به وحی، کاری نادرست است. مسلما تنها کتاب آسمانی که استنادش به پیامبر قطعی بوده و تمام مطلب آن ره آورد وحی است، قرآن کریم می باشد؛ به همین دلیل معارف آن با علم درست و اندیشه سالم، هیچ گونه ناسازگاری ندارد.
در نتیجه با توجه به مطالب پیش گفته روشن می شود که هیچ گونه دلیل علمی برای انکار وحی وجود ندارد. و ادله منکران، هیچ کدام صلاحیت ندارد که یک برهان و حقیقت علمی تلقی شوند. نهایت چیزی که می توان گفت، این است که علم و بشر تاکنون نتوانسته حقیقت وحی را کشف کند؛ ولی این موجب نمی شود که وحی، امری غیر ممکن تلقی گردد؛ زیرا نادانسته های بشر بی شمار است و او نتوانسته حقیقت بسیاری از حقایق عالم را کشف کند.
پي نوشت ها :
1- استاد مصباح یزدی، راهنماشناسی، چ 1، ص 21
2- استاد جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج 2، ص 12و14
3- مقاله امکان وحی، نویسنده: سید محمد عالمی
ارسالي از طرف کاربر محترم : amirpetrucci0261
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}