جايگاه و تاثير آيين مسيحيت در آفريقا(3)
جايگاه و تاثير آيين مسيحيت در آفريقا(3)
جايگاه و تاثير آيين مسيحيت در آفريقا(3)
نويسنده: محمدرضا شكيبا*
آموزش عالي در آفريقا
تأكيد بر هويت ملي وديني آفريقايي ها
مسيحيت، آييني است كه در آفريقا همواره با پژوهش و شناخت همراه بوده و مديران آن آيين، پيوسته از تجربيات و علم ديگران بهره برده و با استفاده از شيوه آزمون و خطا، در جايي كه حجتي ندارند، به تصحيح كارهاي خود مي پردازند. كواسي ويرودو معتقد است كه براي دستيابي به يك مذهب و آيين واقعي دور از شبهات وجانبداري، آفريقايي ها بايد با بررسي گذشته فلسفي و مذهبي خود، رفتارهاي استعماري را از بينش ديني و فلسفي خود بزدايند. البته اين امر، به هيچ وجه به معني نفي تمام ميراث استعماري نبوده و نبايد مخالفت با تلاش هاي استعماري محسوب شود. به باور ويرودو، نقد صحيح ودلسوزانه فلسفه و مذهب ناشي از سلطه استعمار در آفريقا موجب خواهد شد كه مردم آموزه هاي مناسب را فرا گرفته و از نابساماني هاي آن دوري جويند.
رويكرد استعمار نسبت به مذاهب محلي
از سال 1840 كه كليساي پدران سفيد پوست در آفريقا شروع به كار كرد، مسيحيت با رويكردي متفاوت از گذشته رو به رو شد؛ زيرا از آن پس نظاميان، استعمارگران، دانشمندان و مكتشفان، بازرگانان و علماي ديني به صورت منسجم و پيوسته وارد اين قاره شده و هر يك براي پيشبرد اهداف خود، تلاش گسترده اي درپيش گرفتند؛ از اين رو از دهه چهل كه دو كشيش وابسته به كليساي تبشيري انگليس و با اجازه سلطان زنگبار براي تبليغ آيين خود به اوگاندا مسافرت كردند، تا دهه نود آن قرن، در مدت نيم قرن، تقريباً تمام آفريقا به تدريج به جولانگاه مبشران، نظاميان، سياحان، مكتشفان و تجار آفريقايي تبديل شده بود كه هر يك هدف ويژه خود را پيگيري مي كردند.
مبشران متعلق به كليساي پدران سفيد پوست و جامعه تبشيري لندن، از نخستين مبلغان و مروجان مسيحيت محسوب مي شدند كه با كمك كشورهاي غربي به آفريقا روي آورده و با ارائه تفسيري مبتني بر ظاهر آيات از مردم مي خواستند كه فارغ از امور سياسي براي برقراري يك حكومت مسيحي تلاش كنند. آنها براي تحقق اين هدف و ايجاد اتحاد اجتماعي در راستاي برپايي كليساها و برنامه هاي ديني با استفاده از كارهاي جنبي و عام المنفعه و همدلي اجتماعي گام بر مي داشتند. گفتني است كه حضور و تلاش مبلغان بيگانه در آفريقا موجب شده كه مبلغان بومي چندان از قدرت اجرايي و توان علمي برخوردار نگردند. گفتني است كه به نوشته لونو Luneau, 1987 ، از 17 هزار كشيش براي 90 ميليون كاتوليك، تنها 7 هزار نفر بومي و بقيه خارجي بودند. در ميانه دو قرن گذشته، گروه هاي تبشيري متنوعي به آفريقا سفر كرده و به تبليغ مواضع خود پرداختند. آنها ضمن حضور در اقصي نقاط قاره، در امور مختلف زندگي مردم شريك شده و با پيش گرفتن سلوك مردمي، در ترويج اصول ديني كوشيدند.
برنامه استعمارگران براي هويت زدايي
هنگامي كه تنش ها و چالش هاي استعمارگران با مردم آفريقا و سپس ميان خودشان تا سال 1918 پايان گرفت و صلح نسبي در آفريقا برقرار شد، تقسيم بندي آن قاره به صورت كنوني درآمده و تابعيت و موجوديت استعماري جديدي پديدار گرديد كه از نظر سياسي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي بسيار متفاوت بوده و با شرايط گذشته، كاملاً متفاوت بود. از مهم ترين برنامه هاي استعمارگران در آفريقا مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1.تلاش در راستاي محو و يا تضعيف آداب و رسوم و فرهنگ تاريخي و بومي آفريقا؛
2.معرفي آيين و دين جديد و ايجاد مشوق و انگيزه براي گروندگان؛
3.معرفي فرهنگ و زبان كشور استعماري؛
4.از بين بردن شهرها و سيستم حكومتي پيشين و معرفي شيوه هاي جديد؛
5.معرفي شيوه نوين اقتصادي و چپاول امكانات و ذخاير مردم؛ به گونه اي كه مردم عملاً به زير دست اروپايي ها تبديل شده بودند.
تحقير و تضعيف سياه پوستان ومردم بومي به گونه اي كه آنها خود را در مقام و جايگاهي فروتر احساس كرده تا همواره از غرب تبعيت و تقليد كنند؛ از اين رو هنگامي كه مبشران مسيحي سياهان را مورد تبليغ قرار داده و شماري از آنها به مسيحيت مي گرويدند، براي ورود به كليسا بايد نقاب سفيد بر صورت مي زدند تا خود را همرنگ سفيدها كنند و پس از آن اجازه ورود به كليسا داده مي شد. البته اين امر به معني محق بودن سياهان نبود؛ چرا كه آنها هنوز به عنوان مردمان شوم وعقب مانده محسوب مي شدند. شايد يكي از دلايلي كه آقاي فانون نام كتاب خود را «پوست سياه، صورتك هاي سفيد» ناميد، اشاره به همين موضوع باشد.
پي نوشت ها :
*کارشناس مسائل آفريقا
منبع:پایگاه نور35/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}