اسرائيل و منطقه مغرب عربي (2)


 

نويسنده: صبري انوشه*




 

قضيه فلسطين و موضوع منازعه اعراب و اسراييل
 

اگرچه منطقه شمال آفريقا از لحاظ جغرافيايي از منازعه اعراب و اسراييل و پيامدهاي قضيه فلسطين و مردم آن، قدري دور است، ولي به دلايل پيوندها و وابستگي هاي قومي و مذهبي همواره قضاياي منطقه خاورميانه به ويژه روند منازعات اعراب و اسراييل در ابعاد مختلف تأثيرات گوناگوني روي تحولات منطقه مغرب عربي داشته است.

قضيه فلسطين از ديدگاه رهبران كشورهاي منطقه شمال آفريقا
 

اغلب طرح هاي سازش كارانه اعراب در قبال قضيه فلسطين و روند صلح اعراب و اسراييل در كنفرانس هاي سران كشورهاي اتحاديه عرب مطرح شده است. اجلاس هاي سال هاي 1981 و 1982 كه در شهر فاس برگزار شد، روند سازش كاري اعراب را تشديد كرد. در اين اجلاس ها، اعراب به طور آشكارا با پذيرش قطعنامه 282 شوراي امنيت، رژيم اسراييل را به رسميت شناختند. ديدگاه سران كشورهاي شمال آفريقا نسبت به قضاياي خاورميانه به ويژه قضيه سرنوشت ساز فلسطين را نمي توان در اين مقاله به طور تفصيل تبيين نمود. ولي به طور مطالعه موردي به ديدگاه حبيب بورقيبه، رئيس جمهور سابق تونس، نسبت به قضيه فلسطين مي پردازيم.
مايكل ام لاسكيير در مقاله اي با عنوان «اسراييل و مغرب عربي در اوج منازعه اعراب و اسراييل» كه در نشريه (17) "MERIA"چاپ شده، به تجزيه و تحليل مناسبات كشورهاي مغرب عربي در دهه 50 تا دهه 70 مي پردازد. او مي گويد كه رهبران تونس در آستانه استقلال كشورشان از يوغ استعمار فرانسه به حمايت لابي صهيونيستي در آمريكا و سازمان ملل نياز مبرمي داشتند. در اولين حكومت تونس پس از استقلال به رهبري بورقيبه، يك وزير يهودي حضور داشت كه از دوستان نزديك رئيس جمهور بود. بورقيبه در طول دوران رياست جمهوريش (1987-1956)، بر اين باور بود كه اعراب بايد قطعنامه 282 را بپذيرند و اسراييل را به رسميت بشناسند. وي اين مطلب را در سفرش به شهر اريحا و در جمع فلسطينيان آشكارا مطرح كرد (1) و با هجمه رسانه هاي عربي و انتقاد شديد از سوي رهبران فلسطيني و رهبران احزاب چپ و ناصريستي جهان عرب رو به رو شد.
ديدگاه بورقيبه درباره قضاياي خاورميانه و روند سازش اعراب، يكي از محورهاي اساسي اختلاف و تنش او با ناصر رهبر مصر بود.(18) رئيس جمهور سابق تونس تا آخرين روز حضورش در مسند قدرت (2)، از اعراب مي خواست كه واقعيت هاي خاورميانه را قبول كند.

قضيه فلسطين در ايدئولوژي و برنامه احزاب منطقه
 

اغلب احزاب سياسي وابسته به جريانات سوسياليستي و كمونيستي در كشورهاي منطقه، شعباتي از احزاب چپ فرانسه بوده و شخصيت هاي يهودي در كادر رهبري آن حضورداشتند. اين واقعيت ها تأثيراتي در ديدگاه رهبران اين احزاب نسبت به قضيه فلسطين داشته است. احزاب چپ مغرب عربي اغلب طرفدار تقسيم فلسطين و تشكيل دولت صهيونيستي اسراييل بودند. آن ها واقعيت ها و شرايط موجود در خاورميانه را پذيرفته بودند. با بررسي اسناد و برنامه هاي اولين اجلاس احزاب مغرب عربي كه در فوريه 1947 در قاهره برگزار شد و نيز برنامه ها وديدگاه هاي احزاب مغرب عربي شركت كننده در كنگره سوسياليست هاي عرب كه در سال 1967 در الجزيره برگزار شد، مي توان به حقيقت ديدگاه احزاب چپ و ليبرال مغرب عربي پي برد. احزاب ليبرال و دموكرات منطقه از لحاظ تئوري و فكري در قبال قضيه فلسطين اختلافات چنداني با احزاب سياسي وابسته به جريانات چپ ندارند. اغلب اين احزاب، بيانگر ديدگاه رهبران كشورهاي اين منطقه مي باشند. براي مثال، شالوده ايدئولوژيك حزب حاكم در تونس، بر اساس انديشه هاي بورقيبه پايه ريزي شده و اصل امت تونسي(19) مركز ثقل بورقيبيسم است. اين انديشه با افكار ناسيوناليسم عرب ناصر تفاوت ماهوي دارد. در پرتوي انديشه هاي بورقيبه قضيه فلسطين در درجه اول مشكل خود فلسطيني ها و در درجه دوم مشكل اعراب مشرقي است و در نهايت، قضيه فلسطين يك امر ثانوي براي تونس است. اما جريان اسلامي با رويكردهاي مختلف آن به قضيه فلسطين اهتمام زيادي مي ورزد و آن را قضيه تمامي مسلمانان مي داند و آزادي قدس شريف را وظيفه همه مسلمانان مي داند. اين جريان به ويژه با رويكرد سياسي، نقش مؤثري در بسيج افكار عمومي به سود حمايت از قضاياي ملت فلسطين دارد. يكي از علل مخالفت غرب و رژيم هاي لاييك منطقه با جريانات اسلامي منطقه مغرب عربي، ضديت اين جريانات با رژيم صهيونيستي است. در روند عادي سازي روابط ميان كشورهاي منطقه مغرب عربي، با رژيم صهيونيستي، جريانات اسلامي با رويكردهاي مختلف آن، بزرگ ترين مانع محسوب مي شوند. اين جريانات در مناسبت هاي ملي و مذهبي از قضيه مردم فلسطين حمايت مي كنند و سياست هاي رژيم اسراييل را محكوم و روند سازش اعراب با اسراييل را افشا مي كنند.
قضيه فلسطين در وجدان مردم منطقه
شالوم، وزير خارجه سابق و عضو كابينه شارون، در مصاحبه مطبوعاتي گفته بود كه كشورهاي مغرب عربي از اين كه نمي توانند روند عادي سازي روابطشان با اسراييل را تقويت كنند، معذورند؛ زيرا افكار عمومي منطقه مانع جدي در قبال اين روند است.
تجربه روابط مصر و رژيم اسراييل و انزواي آشكار سفيران رژيم براي همگان روشن است. در كشورهاي منطقه نيز ديپلمات هاي صهيونيستي همواره از انزوا و محاصره شكايت مي كنند. اين وضعيت، فشارهاي رواني بر آن ها وارد ساخته است. هنوز قضيه فلسطين و مظلوميت مردم آن در وجدان مردم بيدار مغرب عربي زنده است و هنرمندان و ادباي اين منطقه به صورت هاي گوناگون اين امر را متجلي مي سازند. مردم آگاه و بيدار مغرب عربي براي حمايت سازنده از قضيه فلسطين اقدام به تأسيس انجمن ها و جمعيت هاي حمايت از قضيه فلسطين نمودند. براي مثال، در مراكش جمعيت هاي مردمي در حمايت از قضيه فلسطين و مردم آن تشکيل شد؛ از جمله : 1.جمعيت اقدام ملي براي حمايت از عراق و فلسطين؛ 2.جمعيت مغربي براي حمايت از مبارزه فلسطين.
اين جمعيت ها در مناسبت هاي مختلف، كمك هاي مالي و مادي مردم را جمع آوري و براي فلسطيني ها ارسال مي دارند.
در تونس، الجزاير، ليبي و موريتاني از اين گونه انجمن ها و جمعيت ها نيز پايه گذاري شده است. مردم اين منطقه در حمله وحشيانه اسراييل به لبنان در ژوييه 2006 نيز بسيج شده و با تظاهرات مردمي اين حمله را محكوم و از مقاومت ملي و اسلامي لبنان حمايت كردند.

روند عادي سازي روابط ميان كشورهاي مغرب عربي و رژيم صهيونيستي
 

در ميان پنج كشور منطقه مغرب عربي، تنها ليبي و الجزاير روابط آشكار با رژيم صهيونيستي ندارند. كشور موريتاني در سطح سفارت (3) و مراكش و تونس در سطح دفتر ارتباطات با رژيم صهيونيستي روابط دارند. عوامل و انگيزه هاي كشورهاي منطقه مغرب عربي براي عادي سازي روابطش با رژيم صهيونيستي متفاوت است.
شكست اعراب در جنگ شش روزه (1967)، امضاي توافقنامه ننگين كمپ ديويد ميان مصر و رژيم صهيونيستي (1978)، امضاي معاهده صلح ميان مصر و رژيم صهيونيستي (1979)، كنفرانس صلح مادريد (1991)، امضاي توافقات اوسلو (1993)، امضاي معاهده وادي عربه ميان اردن و رژيم صهيونيستي (1994) و تحولات جهاني و منطقه اي پس از فروپاشي شوروي و حادثه يازدهم سپتامبر، همگي روي روند تحولات منطقه مغرب عربي و قضاياي خاورميانه تأثيرات گوناگون داشتند. برخي از آگاهان به مسايل مغرب عربي بر اين باورند كه تحولات فوق، زمينه را براي بسترسازي روند عادي سازي ميان رژيم صهيونيستي و كشورهاي اين منطقه، فراهم ساخته است. از جمله متغييراتي كه زمينه را براي توسعه روند عادي سازي روابط ميان كشورهاي مغرب عربي و رژيم صهيونيستي مهيا ساخت، عبارتند از:
1.تراكم تاريخي قضيه فلسطين و احساس نياز براي خروج از اين بن بست.
2.عامل روابط واشنگتن با كشورهاي منطقه و رژيم صهيونيستي. آمريكا با حمايت هاي گوناگون از رژيم صهيونيستي، خود را نسبت به تأمين امنيت و مصالح ملي اسراييل متعهد و مسئوول مي داند.
3.تحولات منطقه اي شرايطي را براي پذيرش واقعيت هاي منطقه و جهان به وجود مي آورد. اغلب اين تحولات وشرايط، به سود روند عادي سازي روابط ميان كشورهاي منطقه و رژيم صهيونيستي است.
4.تشديد و افزايش نيازمندي هاي نظام هاي سياسي اين منطقه براي تأمين استمرار و بقاي خود، به باور بسياري از رهبران عرب، رژيم صهيونيستي حلال مشكلات است و واسطه برجسته اي براي جذب نيازهاي امنيتي و اقتصادي از ابرقدرتي هم چون آمريكا مي باشد و عادي سازي روابط ميان اين كشورها و رژيم صهيونيستي، يكي از درهاي تأمين نيازهاي رهبران نظام هاي سياسي كشورهاي منطقه است.
5.قدرت لابي صهيونيستي در جامعه بين الملل: به عقيده بسياري از سياسيون عرب، رژيم صهيونيستي وسيله قرب و دفع كننده مشكلات است.
6.از ديدگاه بسياري از سياسيون عرب، عادي سازي روابط با اسراييل از ملزمات پيوستن به جامعه بين المللي و داشتن برخي از مصونيت ها در قبال فشارهاي آمريكا مي باشد.
7.تخصص رژيم صهيونيستي در برخي از مسايل امنيتي و نظامي و اطلاعاتي، براي بسياري از اعراب و رهبران آن ها حياتي است. براي مثال، رژيم ولد طايع، رئيس جمهور سابق موريتاني، براي خنثي كردن كودتاها و توطئه هاي رقيبان از تخصص اطلاعاتي و امنيتي اسراييلي ها استفاده كرد.
8.به عقيده برخي از آگاهان به مسايل خاورميانه، عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي مي تواند زمينه مناسبي براي تسهيل روند عادي سازي روابط با آمريكا باشد. برخي از آگاهان عربي معتقدند كه ليبي براي شروع روند عادي سازي با غرب، تظاهر به عادي سازي با رژيم صهيونيستي كرد.(20)
9.نقش يهوديان شمال آفريقا در اسراييل و كشورهاي منطقه: پيش از 900 هزار يهودي مغرب عربي در فلسطين اشغالي زندگي مي كند. آن ها جايگاه ممتازي دارند.

پي نوشت ها :
 

1.اين سخنان در سال 1965 مطرح شد.
2.در هفتم نوامبر 1987، بين علي رئيس جمهور شد و جنيب بورقيبه از قدرت كنار رفت.
3.رژيم صهيونيستي در كشورهاي مصر، اردن و موريتاني سفارت خانه دارد.
*محقق مسايل آفريقا و خاورميانه.

منبع:پایگاه نور35