تحريفات مدرن نهضت كربلا
تحريفات مدرن نهضت كربلا
تحريفات مدرن نهضت كربلا
نويسنده: سید محمّد مهدی میرباقری
توحید، هدف آموزههاي اديان
تمام مفاهيم قدسي که در باطن دين يا ظاهر دين، در صورت شريعت تجلّي کردهاند و تمام درگيريهاي انبياي الهي، حول اين امر بوده که همة زندگي بشر بر محور حقايق قدسي و بر محور عبادت و بندگي خداي متعال شکل بگيرد. طبيعتاً در اين دنيا دستگاه باطل هم با خط و جريان قدسيسازي زندگي بشر يک درگيري تاريخي مستمر و همه جانبه داشته و يکي از جبهههايي که در اين درگيري گشوده است، جبهة «تحريف کلمة حق، کلمة توحيد و راه انبيا» است که اشکال مختلفي دارد و از نظر اثرگذاري هم متفاوت هستند.
تمايز تحريفات در مفاهيم قدسي و ضرورت شناخت تحريف اصلي
تحريف مدرن شخصي سازی دين
اين نوع تحريفات که دين را اوّل به يک امر قدسي شخصي و بعد به يک امر خاکي تبديل کند، «تحريفهاي مدرن» است. در تاريخ، چنين تحريفهايي سابقه ندارد.
تحريف سنتي و مدرن در فرهنگ انتظار
مثلاً مفهوم انتظار را اينطور تفسير کردند که پديدة عصر ظهور پديدهاي است که در آن يک جهش تاريخي اتفاق ميافتد و اين جهش به وسيلة فرد فوق العادهاي که از نظر مذهب تشيع وجود مقدس امام عصر (ارواحنا فداه) است و ساير اديان هم به نحوي او را معرفي کردهاند، اتفاق ميافتد و در اين جهش تاريخي کلمة توحيد فراگير و جهانگير ميشود. بعد آمدهاند تحريف کردهاند و گفتهاند هيچ رسالتي بر عهدة ما نيست. اين يک جهشي است که در تاريخ بشر بر محور يک ابرمرد الهي و ملکوتي، اتفاق ميافتد، ما هيچ رسالتي نداريم و بايد منتظر باشيم و سکوت کنيم، ببينيم چه اتفاقي ميافتد! اين يک نوع تحريف است.
در کنار اين نوع تحريف که يک نوع تحريف سنّتي و بديهي است، دقيقاًٌ يک تحريف مدرن داريم که ميگويد: جامعة بشري به سمت يک نقطة روشني حرکت ميکند. اين حرکت اوّلاً يک حرکت تدريجي است و هيچ جهشي در آن نيست و ثانياً حرکتي است که خود انسانها آن را ميسازند، اين طور نيست که يک انسان الهي و يک وليّ الهي محور شکل گيري حادثه باشد، اين هم يک نوع تحريف است؛ يعني دقيقاً مفهوم انتظار را به يک مفهوم کاملاً زميني و خاکي تبديل ميکند. بعد هم آن چيزي را که بناست تحقق پيدا نمايد در نهايت به گونهاي تفسير ميکند که مثلاً در يک نظام ليبرالي تطبيق ميکند. اين هم نوعي تحريف از مفهوم انتظار است.
اين تحريف در دنياي معاصر اثرگذارياش بيشتر و خطرناکتر است، يعني مفهوم انتظار را «سکولار تفسير کردن» و بين اين مفهوم مقدس ديني و حيات سکولار پيوند برقرارکردن. به گونهاي که اين انتظار يک جهش معنوي به سمت اصل ظهور ديگر ايجاد نميکند. تلقي انسان در اين فرهنگِ جديد از انتظار اين است که جريان انتظار، همين شيب اصلاحاتي است که به سمت مدرنيسم و ليبرال دموكراسي در حال جريان است. در واقع جامعة موعود انبيا همان جامعة ليبرال دموكراسي است.
تحريفات آشكار و پنهان واقعة عاشورا
از بين بردن اسلام سياسي، محور جنگ تمدّنها
اگر صحبت از جنگ بين تمدنها، يعني تمدن اسلام و تمدن غرب، يعني تمدن اسلامي و تمدن مدرن، به عنوان محوريترين اين جنگهاست، در کانون اين تمدن، «اسلام انقلابي» و اسلام شيعي است. اين را دوست و دشمن ميدانند. شما حرفهاي هانتيگتون را که تئوري پرداز اين جنگ است، ببينيد. آنها اسلام انقلابي و راديکال و به تعبير خودشان بنيادگرا را مبدأ اين درگيري ميدانند و نقطة کانوني جوشش فرهنگ اثرگذاري بر حيات بشر، عاشوراست.
اينکه در همايش چند سال قبل يهود گفته شد که شيعه دو نقطة اصلي اتّکا دارد: عاشورا و انتظار، ما بايد اين دو تا را در فرهنگ تشيّع و جامعة جهاني تغيير بدهيم، علامت اين است که دشمن دقيقاً به اثرگذاري اين حادثه و فرهنگسازي اين حادثه توجه پيدا کرده و ديده كه اين از يک حادثة شخصي و قدسي تبديل شده به يک حادثة اثرگذار در فرآيندهاي سياسي جهاني و امواجش جامعة جهاني را تحت تأثير قرار داده و به اصطلاح جهاني سازي را با خطر جدي مواجه کرده است؛ يعني به رقيب جهانيسازي مادي تبديل شده است. خب بايد با اين چه کرد؟ اين بسيار مهم است.
تحريف پنهان عاشورا
ارائة تفسير مدرنيستي از قيام عاشورا
مقايسة اصلاحات ليبرالي با اصلاحات حسيني(ع)
1. فراگير است، شما ديدهايد اصلاحاتي که امروز دنبال ميکنند و در جامعة جهاني دنبال توسعة جهاني هستند، فراگير است و ميخواهند همة جامعة جهاني را دستخوش تغيير و تحول کنند،
2. همه جانبه است، ناظر به نظام سياسي و فرهنگي يا اقتصادي نيست. ميخواهد همة ابعاد جامعه را دستخوش تحول هماهنگ کند، توسعة جامع،
3. اصلاحات را ميخواهند از اعماق جامعه ايجاد کنند. ميگويند ميخواهند عميقترين لايههاي فرهنگي جامعه را دستخوش تحول کنند که شالودههاي اين بنا آنجا گذاشته ميشود. اين اصلاحات عميق، فراگير، همه جانبه، تاريخي، پايدار و بر يک محور واحد است: محور ليبرال دموكراسي. آنها يک چنين اصلاحاتي را تعبير و دنبال ميکنند. اما اصلاحاتي که سيد الشهدا (ارواح العالمين له الفداء) دنبال ميکردند دقيقاً در نقطة مقابل اين بوده است. اقدام اصلاحي حضرت سیدالشهدا(ع) داراي چند ويژگي است:
1. اصلاحي است تاريخي. حضرت هرگز دنبال دولت مستعجل سال 61 در کوفه نبودند، بلكه به دنبال يک حکومت تاريخي در مقياس جامعة جهاني بودند.
2. بسيار عميق ميانديشيدند. ايشان نميخواستند پايههاي حکومتشان را روي دوش انسانهايي بگذارند که دنيا پرستند. انسانهاي دنياپرست تحمل بار حکومت حق را ندارند. اين حکومت پايههايش بر قلوب انسانهايي است که خانة قلبشان مسجد است. حضرت خوب ميفهميدند که نقطة قرار حکومت ديني ارواح انسانهاست و بايد اعماق روح انسانها را دستخوش تحول کنيم. بنابراين حضرت نگاهشان به اعماق تاريخ است.
3. توجه به اعماق وجود انسانها و جامعة انساني است. ايشان ميخواهند از عميقترين لايهها، نفسانيات انسان را تغيير دهند و خداخواهي را در باطن انسان به جاي خودخواهي بنشانند. يعني به جاي انسان مداري، انسان را خدا مدار کنند؛ نه اينکه به انسان خودمدار بگويند خدا را بپرست. حضرت ميخواهند مدار وجود انسان را تغيير دهند و تا اين تغيير نکند توحيد اقامه نمي شود. مشکل اصلي انبياء اين بود که ميخواستند اين تحول از عميقترين لايههاي فطرت انسان و وجود انسان اتفاق بيفتد و بعدها شکوفا شود. بنابراين اصلاحات حضرت يک اصلاحات همهجانبه، فراگير، تاريخي، عميق و اثرگذار بود. اين طور نيست که حضرت بگويند من ميخواهم انسانها را در درون شخصي خودشان متحول کنم اما در روابط اجتماعيشان بت بپرستند، نفسپرست باشند. حضرت ميخواهند ساختارها را به هم بزنند. هم ميخواهند اعماق وجود انسانها را تغيير دهند و هم همة ابعاد جامعه را با هم بر محور توحيد دگرگون کنند. نگاهشان نگاه تاريخي است. عجلهاي ندارند، يعني شالودههای «عصر ظهور» را پايهگذاري ميکنند. حال شما بياييد چنين اقدام اصلاحي اثر گذار را که بر محور فرهنگ توحيد هست، بر محور آموزههاي ليبراليسم و ليبرال دموكراسي تفسير کنيد و بگوييد حضرت دنبال اصلاح بود. اما اصلاح اين است که حکومت مشروع شود.
تحريف عاشورا به نفع ليبرال دموكراسي
آيا واقعاً مبارزة امام حسين با سلطنت بود؟ آيا ميخواست سلطنت را به دموكراسي تبديل کند؟ اين بدترين نوع تحريف است. اين تحريف، تحريف مدرن است؛ يعني مفهوم عاشورا را به مفهوم ليبرال دموكراسي مصادره کردن. اصلاً امام حسين قيام کرد چون حکومت يزيد حکومتي موروثي بود، از اين تحريف بدتر ديگر نمي شود. ميگويند قيام عاشورا اين است که براي اقامة دموكراسي بجنگيم و امام حسين براي اقامة دموكراسي ميجنگيد! آيا امام حسين(ع) براي اقامه کلمة توحيد ميجنگيد يا دموكراسي؟ اين خون را ما بريزيم تا دموكراسي برپا شود، چه تحريفي بدتر از اين. سخيفتر از اين در باب امام حسين(ع) صحبت نکردهاند. اين خلاف همة مفاهيمي است که از عاشورا باقي مانده است.
امام حسين دربارة قيام خود بسيار سخن گفتهاند. آيا يک جا عدم مشروعيت يزيد را به اين برميگرداند که چون سلطنت موروثي است يا چون دموكراسي نيست؟ يا ميگويند يزيد فاسق است، فاجر است، شارب الخمر است، چنين است، چنان است. ميگويند از محيط بندگي خدا خارج شده است. حکومتش حکومت الهي نيست، نه اينکه دموكراسي نيست. البته من نميخواهم بگويم مردم نبايد حضور داشته باشند اين غلط است. لذا آنها ميخواهند مفهوم عاشورا را به نفع دموكراسي تحريف کنند. آنها واقعاً معني کلمة توحيد را نميفهمند.
دو نمونه تحريف ديگر عاشورا
درست است که فرهنگ سکولار در دنياي معاصر يک واقعيت است، ولي عاشورا هم يک واقعيت است. چگونه بين اين دو واقعيت تعامل ايجاد کنيم. به سه طريق ميتوان بين اين دو واقعيت تعامل برقرار کرد: يک نوع تعامل اين است که بگوييد در اين تعامل بياييد فرهنگ عاشورا را با فرهنگ سکولار آشتي دهيد، يعني جريان سکولاريست جهانگير شود و جريان عاشورا در آن منحل بشود. اين همان چيزي است که بوش دنبال ميکند. بوش ميگويد فرهنگ حاکم بر جهان بايد فرهنگ ليبرال دموكراسي و ارزشهاي آمريکايي باشد. بدترين نوع تحريف اين است که ما به اسم تعامل بين فرهنگ عاشورا به عنوان يک واقعيت و فرهنگ سکولار به عنوان يک واقعيت آشتي بدهيم. مگر بين دنياپرستي و خداپرستي آشتي برقرار ميشود؟
دوم اينکه دو جهان را موازي تفسير کنيم و کاري به کار هم ديگر نداشته باشيم و بگوييم يک فرهنگ عاشورا که طرفداران خودش را دارد، يکي هم فرهنگ ليبرال دموكراسي، اين چيزي نيست که در دنياي ارتباطات تحمل بشود، شما هم بگوييد، دشمن تحمل نميکند، چون ميداند در دنياي ارتباطات، جهاني شدن جز بر محور يک فرهنگ ممکن نيست. بقية فرهنگها بايد خرده فرهنگ باشند، فرهنگ تابع باشند. دو تا فرهنگ، دو تا متغير از هم جدا که با جهانيسازي نميسازد. اين تخيل است.
راهكار جهانيسازي فرهنگ عاشورا
عاشورا، اصلاح در سراسر تاريخ
رضاخانها، متوکلها و ديگران تلاش ميکردند اين موج را خاموش کنند و هر چه آب روي اين آتش ريختند شعلهورتر ميشد. شما «يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره». خيال ميکنند که نور خدا را با فوت و با دهان ميشود خاموش کرد. اين بيان خداست، خدا ميخواهد اين چراغ را روشن کند و هر روز هم روشنتر ميکند. شما ميخواهيد اين کانون عبادت، كه يکي از اصليترين بندگيهاي خدا و عميقترين عبادتهاي تاريخي است را تفسير مادي کنيد و بگوييد سيدالشّهدا(ع) براي نفسانيات ميجنگيد، ميجنگيد که دموكراسي اقامه بشود، ميخواست نفس پرستي را مدرن کند!؟ اين يك تحريف نهضت حسيني(ع) است.
منبع:www. mouood.org
/ع
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}