چشم انداز توسعه نفت و گاز خزر و منافع ايران (3)


 

نويسنده: منصوره رام*




 

مقايسه نفت و گاز خزر و خليج فارس
 

مناطق خزر و خليج فارس، دو انبار بزرگ انرژي هستند که اهميت زيادي در بازار جهاني انرژي دارند. از اين رو لازم است نگاهي به منابع نفت و گاز خليج فارس بيندازيم. منطقه خليج فارس بيش از 734 ميليارد بشکه نفت خام اثبات شده دارد که غيرقابل مقايسه با هر منطقه نفت خيز ديگر است. طبق اظهارات جفري کمپ «اين منطقه به تنهايي شامل بيش از 60 درصد ذخاير اثبات شده نفت جهان مي شود که قادر به برآوردن بيشتر تقاضاي در حال رشد انرژي جهان صنعتي خواهد بود. خليج فارس به عنوان منبع حياتي نفت خواهد ماند و درياي خزر به ديگر مخزن مهم انرژي براي هر دو منبع انرژي نفت و گاز تبديل خواهد شد» (Geoffrey Kemp, 1999)
نمودارهاي صفحه بعد ميزان ذخاير نفت و گاز کشورهاي خليج فارس و درياي خزر را به تصوير مي کشد که به وضوح نشان دهنده ذخاير ناچيز درياي خزر در مقابل خليج فارس است. اهميت ذخاير نفت و گاز خزر در انتقال آسان آن به بازارهاي جهاني انرژي است.
نمودار مقايسه اي ذخاير نفت خليج فارس و درياي خزر در سال 2006
نکته: ميزان ذخاير نفت خليج فارس برگرفته از آمار و ارقام BP است و ميزان ذخاير نفت منطقه خزر برگرفته از آمار و ارقام EIA است که البته در اصل موضوع که مقايسه گذراي اين آمار و ارقام است خللي وارد نمي کند.
نمودار مقايسه اي ذخاير گاز خليج فارس و درياي خزر در سال 2006
نکته: ميزان ذخاير نفت خليج فارس برگرفته از آمار و ارقام BP است و ميزان ذخاير نفت منطقه خزر برگرفته از آمار و ارقام EIA است که البته در اصل موضوع که مقايسه گذراي اين آمار و ارقام است خللي وارد نمي کند.
کشورهاي منطقه خليج فارس در ابتداي سال 2006 با دارا بودن بيش از 736 ميليارد بشکه معادل 61 درصد ذخاير نفت خام جهان و با ميزان 70 تريليون مترمکعب، معادل 39/5 درصد ذخاير گاز دنيا، بيشترين منابع انرژي دنيا را در اختيار دارند، اما از نظر توليد نسبت به ذخايرشان درصد پايين تري از توليد جهاني را انجام مي دهند. کل کشورهاي منطقه خليج فارس در پايان سال 2005، با توليد حدوداً 24 ميليارد بشکه نفت نزديک به 29 درصد کل توليد نفت خام جهان را انجام داده اند و نيز در همان سال با توليد بيش از 283 ميليارد مترمکعب گاز طبيعي 10/3 درصد از کل توليد گاز طبيعي جهان را انجام داده اند.
ترکيب ذخاير نفت خام مناطق خليج فارس با درياي خزر و بخشي از روسيه که نزديک اين دريا قرار گرفته است، بالغ بر 70 درصد منابع نفت خام و 40 درصد ذخاير گاز جهان را شامل مي شود.
جفري کمپ بر اساس تراکم منابع نفت و گاز در اين دو منطقه، دو مخزن انرژي در درياي خزر و خليج فارس را «بيضي استراتژيک انرژي» ناميده است.

نقش و اهميت نفت و گاز منطقه خزر در بازارهاي جهاني انرژي
 

بازار جهاني انرژي، عرصه داد و ستد حامل هاي انرژي نظير نفت خام و گاز طبيعي است که تا حدودي از قانون عرضه و تقاضا پيروي مي کند. بدين معني که هر چه عرضه نفت و گاز افزايش يابد، ضمن کاهش تقاضا، قيمت ها نيز پايين مي يابد و برعکس، هر چه عرضه کمتر شود، تقاضا و قيمت ها نيز بالا مي رود. البته غير از عامل عرضه و تقاضا که عمده ترين عامل است، عوامل ديگري نيز در بازار جهاني انرژي تاثير دارند؛ نظير بحران هاي سياسي، اقتصادي که از طريق اختلال در روند طبيعي عرضه و تقاضا، ثبات اين بازار را دستخوش دگرگوني مي کند. (سليماني: 1381)
در بازارهاي انرژي بين صادر کنندگان و مصرف کنندگان منابع در پاره اي از موارد تضاد منافع وجود دارد. از يک سو کشورهاي صادرکننده سعي مي کنند ميزان عرضه را کنترل کنند تا از ميزان تقاضا و عدم کاهش قيمت مطمئن باشند. در حقيقت اين گروه به دنبال ثبات قيمت ها در بازارهاي انرژي هستند و از طرف ديگر کشورهاي مصرف کننده از طريق سازمان هايي نظير آژانس بين المللي انرژي سعي در بالا بردن ميزان عرضه و ذخيره انرژي و کاهش قيمت ها دارند. باگذشت زمان و با توجه به آنچه که ذکر شد، اهميت منابع نفت و گاز خزر به عنوان يک حوزه انرژي حاشيه اي آشکار مي شود.
به طور کلي دو عامل در اهميت جايگاه منابع نفت و گاز خزر در بازار جهاني انرژي موثر است که عبارتند از:
1- استفاده و بهره برداري از نفت و گاز اين منطقه توسط مصرف کنندگان، جهت اعمال فشار سياسي و رواني بر صادر کنندگان اين منابع و تامين امنيت انرژي بحث امنيت انرژي در چند سال اخير از اهميت خاصي برخوردار شده است و کشورهاي مصرف کننده به دنبال تنوع منابع انرژي خود براي افزايش امنيت انرژي هستند.
2- تسلط قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي بر کشورهاي حوزه درياي خزر از طريق کنترل بر منابع ذکر شده در اين منطقه.
همواره کشورهاي مصرف کننده و خريدار نفت خام و گاز طبيعي به خاطر اعمال فشار به صادر کنندگان اين ثروت ها جهت کاهش قيمت ها در پي کشف منابع حاشيه اي هستند. ذخاير انرژي نهفته شده در منطقه خزر که حتي رقمي بيش از درياي شمال نفت و گاز دارد، مي تواند يکي از اين منابع مهم حاشيه اي باشد. بنابراين پس از فروپاشي شوروي تشديد رقابت هاي بين المللي جهت توسعه نفوذ بازيگران متعدد در منطقه اوج گرفت که هدفشان تسلط بر استخراج و صدور اين ذخاير ارزشمند بود. همچنين اين منطقه براي بازيگران مورد اشاره، علاوه بر تامين دو هدف اول، بخش هر چند محدودتري از تقاضاي رو به افزايش جهاني را برآورده مي کند.
منافع نفت و گاز خزر پيش از سال 1991، به لحاظ کنترل شديد حکومت مرکزي شوروي و عدم شناخت و اکتشاف چندان مطرح نبود. جمهوري هاي حاشيه درياي خزر، پس از استقلال، قراردادهايي جهت استخراج و صدور اين منابع با شرکت هاي نفتي غرب به امضا رساندند. به دنبال آن، سرمايه گذاري هاي اين شرکت ها و نفوذ قدرت هاي خارجي و منطقه اي در کشورهاي منطقه افزايش يافت. از نظر تراکم منابع، جمهوري هاي آذربايجان و قزاقستان به ترتيب، ذخاير اثبات شده حدود 7 و 30 ميليارد بشکه، داراي ذخاير نفت خام قابل توجهي هستند. با توجه به کوچک بودن اين کشورها و مصرف اندک آنها، اين کشورها قادرند تا در آينده صادرات نفت خود را افزايش دهند.
کشورهاي قزاقستان و ترکمنستان نيز به ترتيب با 93/3 و 91 تريليون فوت مکعب ذخاير، گاز طبيعي فراواني دارند. هر سه جمهوري علاوه بر تامين نيازهاي داخلي به لحاظ محدوديت هاي ژئوپليتيک مقادير اندکي از نفت و گاز را نيز صادر مي کنند. کشور ازبکستان نيز که جزء کشورهاي حاشيه اي خزر نيست، اما به لحاظ توليدات گاز طبيعي در اکثر مطالعات نام اين کشور در کنار کشورهاي حوزه خزر به چشم مي خورد که دارنده ذخاير گاز است. ترکمنستان و ازبکستان به دليل عدم وجود زير ساخت هاي مناسب براي انتقال گاز تاکنون با توجه به ذخايري که داشتند، نتوانستند تاکنون در بازارهاي گاز نقش قابل توجهي ايفا کنند.
در آغاز حضور شرکت هاي نفتي غرب در منطقه برآوردهاي اغراق آميزي از ميزان اين منابع انجام شد اما پس از مدتي فعاليت و عدم تحقق اين داده ها، ارقام واقعي تري ذکر شد. در مجموع به طور ميانگين با احتساب منابع اثبات شده 44-17 ميليارد بشکه نفت خام منطقه و نيز حدود 233 ميليارد بشکه نفت خام و نيز حدود 206 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي اثبات شده و همچنين 239 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي احتمالي مي توان به اهميت اين ذخاير براي تامين نيازهاي ارزي کشورهاي صادر کننده منطقه و نيز تامين بخشي از تقاضاي جهاني بازار جهاني انرژي پي برد. ايران نيز به عنوان همسايه اين ذخاير غني، همچون پلي دو حوزه انرژي خيز خزر و خليج فارس را به هم متصل مي کند و کانون انرژي جهاني را تشکيل مي دهد. منطقه درياي خزر با اين وضعيت ژئوپليتيکي بر اساس برآوردهاي کارشناسان، تا سال 2010 روزانه نزديک به 4 ميليون بشکه نفت خام و 22/4 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي توليد خواهد کرد. از اين مقادير در سال 2010، روزانه نزديک 3 ميليون بشکه نفت خام و 4/15 تريليون فوت مکعب گاز طبيعي به بازار جهاني انرژي عرضه خواهد کرد. گرچه در فرآيند عرضه و تقاضاي جهاني انرژي، اين ميزان، مقدار قابل توجه و چشمگيري نيست. اما به عنوان منبع حاشيه اي انرژي، آثار رواني- سياسي و تا حدودي اقتصادي بر بازار صدور کالاهاي مذکور مي گذارد. اين منابع هر چند که شايد نتواند آثار چنداني بر کاهش و يا افزايش قيمت هاي انرژي داشته باشد، اما از آنجايي که تا حدودي بحث امنيت انرژي را گسترش مي دهد و مصرف کنندگان با آرامش بيشتري مي توانند نفت و گاز خود را تامين نمايند، بر بازار اثر گذار است.

چشم انداز عرضه جهاني نفت خام و گاز طبيعي
 

با افزايش رو به رشد تقاضا در سال هاي آينده، عرضه نفت نيز افزايش خواهد يافت. در اين ميان با توجه به اينکه کشورهاي عضو اوپک از ذخاير بيشتري برخوردارند سهم اين کشورها از عرضه نفت افزايش خواهد يافت؛ به گونه اي که سهم اوپک از 40 درصد کنوني به 42 درصد در سال 2015 و 48 درصد در سال 2030 خواهد رسيد که در اين مدت عربستان سعودي همچنان بزرگ ترين توليد کننده باقي خواهند ماند.
ذخاير اثبات شده گاز طبيعي در حدود 180 تريليون مترمکعب در پايان سال 2005 بوده است که مي تواند تا 64 سال، عرضه کنوني را برآورده سازد. نزديک به 56 درصد از ذخاير گاز طبيعي در کشورهاي روسيه، ايران و قطر قرار داشته است. سطح ذخاير جهاني گاز طبيعي بيش از 80 درصد نسبت به دو دهه گذشته رشد داشته است که اين رشد ذخاير بيشتر ناشي از اکتشافات صورت گرفته در کشورهاي روسيه، آسياي مرکزي و خاورميانه بوده است. توليدات گاز طبيعي نيز در مناطق خاورميانه و آفريقا رشد قابل توجهي داشته است که بخش اعظمي از اين افزايش توليدات توسط اين دو منطقه صادر شده است. با توجه به سرمايه گذاري هايي که در بخش نفت و گاز کشورهاي تازه استقلال يافته شوروي صورت گرفته است، پيش بيني مي شود که اين کشورها در ده سال آينده بتوانند در بازارهاي انرژي حضور خود را پررنگ تر نمايند.

چشم انداز تقاضاي جهاني نفت خام و گاز طبيعي
 

آژانس بين المللي انرژي در چشم انداز انرژي 2006 پيش بيني کرده است که تقاضاي اوليه نفت در سال هاي 2030-2005 از رشد 1/3 درصدي در سال برخوردار خواهد بود؛ به گونه اي که تقاضاي جهاني نفت در سال 2015 به 99 ميليون بشکه در روز و در سال 2030 به 116 ميليون بشکه در روز که بالاتر از سطح 84 ميليون بشکه در روز در پايان سال 2005 بوده است؛ برسد. (IEA, 2007)
بيش از 70 درصد از اين افزايش تقاضاي نفت از سمت کشورهاي در حال توسعه با ميانگين رشد ساليانه 2/5 درصد در سال خواهد بود. بيشترين افزايش تقاضا از سمت کشورهاي چين با رشد 3/4 و هند با رشد 3 درصدي خواهد بود. تقاضا در کشورهاي عضو سازمان همکاري هاي اقتصادي و توسعه (1) تنها 0/6 درصد رشد خواهد داشت.
رشد تقاضا در گاز طبيعي نيز طبق پيش بيني هاي آژانس بين المللي انرژي انتظار مي رود که در حدود 2 درصد ساليانه در سال هاي 2030-2004 افزايش داشته باشد که کمتر از رشد 2/6 درصدي در سال هاي 2004-1980 خواهد بود. بيشترين رشد تقاضا از سمت کشورهاي آفريقا، خاورميانه، کشورهاي در حال توسعه آسيا و به ويژه کشور چين خواهد بود. خاورميانه بزرگترين متقاضي گاز طبيعي براي بخش هاي پتروشيمي و توليد برق در اين سال ها خواهد بود. با اين وجود کشورهاي عضو سازمان همکاري هاي اقتصادي و توسعه شمال آمريکا و اروپا بزرگترين بازارهاي گاز طبيعي در سال 2030 خواهد بود.
بر طبق گزارشات بي.پي نفت مهم ترين منبع انرژي در دنيا است توليدات نفت در دنيا در پايان سال 2005 بيش از 81 ميليون بشکه در روز بوده است که بيشترين سهم توليد نفت متعلق به کشورهاي صادر کننده نفت اوپک با 41/5% توليدات نفت دنيا بوده است. مصرف نفت نيز در پايان سال 2005 در حدود 82/5 ميليون بشکه در روز بوده است. کشورهاي عضو سازمان همکاري هاي اقتصادي و توسعه سهم 59/2 درصدي از مصرف نفت که در حدود 49/2 ميليون بشکه در روز در پايان سال 2005 بوده داشته اند. ايالات متحده آمريکا با سهم 24/6 درصدي از مصرف نفت (20/6 ميليون بشکه در روز) بزرگترين مصرف کننده نفت جهان در سال 2005 بوده است. ذخاير اثبات شده نفت جهان در اين مدت نيز تقريباً 1200 ميليارد بشکه است که بيشترين ذخاير نفت متعلق به کشورهاي عضو اوپک با سهم 75/2 درصدي است که کشورهاي عربستان سعودي با 264، عراق 115، کويت 101 و ايران 137 ميليارد بشکه است. (BP: 2006)
پر واضح است که با ادامه رشد تقاضاي حمل و نقل در کشورهاي عضو سازمان همکاري هاي اقتصادي و توسعه و رشد سريع توسعه اقتصادي در کشورهاي در حال صنعتي شدن جنوب شرقي آسيا، تقاضاي نفت در سال هاي آينده افزايش چشمگيري خواهد داشت. بنابراين مهم ترين چالش براي کشورهاي مصرف کننده نفت در حال حاضر تنوع بخشي به منابع تامين نفت مورد نيازشان است از اين رو ذخاير نفت درياي خزر هر چند که اندک باشد مي تواند در جهت تامين منافع کشورهاي مصرف کننده نفت تا حدودي موثر باشد.

پي نوشت ها :
 

* کارشناس ارشد پژوهشکده اقتصاد انرژي موسسه مطالعات بين المللي انرژي
1- OECD, Organization for Economic Co- operation and Development
 

منبع:پايگاه نور ش 37