تعدد شب قدر


 





 
شب قدر (ليله القدر) يعني شب تقدير، شب اندازه‏گيري، شب تعيين بعضي از اشياء.[1] در وجه نام گذاري چنين شبي، سخن بسيار است؛ از جمله گفته اند:
1. شب قدر، از اين جهت «قدر» ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال، در آن شب تعيين مي‏شود. قرآن مي‏فرمايد: {إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَه مُبارَكَه إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ٭ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}؛[2] ما اين كتاب مبين را در شبي پربركت نازل كرديم، و ما همواره انذار كننده بوده‏ايم؛ در آن شب كه هر امري بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مي‏گردد.
2. روايات متعددي نيز اين معنا را بيان مي کند که در آن شب، مقدرات يك سال انسان ها تعيين مي‏گردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور ديگر، در آن شب مبارک تفريق و تبيين مي‏شود.
3. اين امر، هيچ تضادي با آزادي اراده انسان و مسئله اختيار ندارد؛ چرا كه تقدير الهي مطابق با شايستگي و لياقت افراد و ميزان ايمان و تقوا و پاكي نيت و اعمال آنهاست؛ يعني براي هركس، آن مقدر مي‏كنند كه لايق آن است، يا به تعبير ديگر، زمينه‏هايش را خود او فراهم کرده و اين نه تنها منافاتي با اختيار ندارد، بلكه تأكيدي بر آن است.
4. بعضي نيز گفته‏اند آن شب را از اين جهت شب قدر ناميده‏اند كه داراي قدر و شرافت عظيمي است (نظير آنچه در آيه 74 سوره حج آمده است: {ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ}؛آنها قدر خداوند را نشناختند.
5. عده اي نيز معتقدند که چون قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والامقام، و به وسيله فرشته صاحب قدر نازل گرديد، آن را شب قدر ناميده اند.
6. شبي است كه مقدر شده تا قرآن در آن نازل گردد.
7. كسي كه آن شب را احيا بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت مي‏شود.[3]
8. خليل بن احمد (نحوي) مي گويد: شب قدر ناميده شده براي اين كه زمين در آن شب به سبب فرود آمدن انبوه فرشتگان، تنگي مي كند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ»[4] و كسي كه در تنگي روزي قرار گرفته يا كسي كه تنگ شده.[5]
پس از روشن شدن معنا و مفهوم «شب قدر»، به پاسخ پرسش هاي مطرح شده مي پردازيم:
در پاسخ پرسش اول، يعني تعدد شب قدر در طول تاريخ از بسياري روايات به دست مي آيد كه شب قدر از مواهب الهي ويژه امت اسلام است که خداوند بر پيامبرش منّت گذاشت و شبي با عظمت و پُربرکت را براي نزديکي بندگان به خودش قرار داد. در حديثي از پيغمبر اكرم(ص) آمده است كه فرمود: «خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدي از امت هاي پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند.»[6]
در روايت ديگر مي خوانيم: «كان في بني إسرائيل رجل يقوم الليل حتی يصبح ثم يجاهد العدو بالنهار حتی يمسی ففعل ذلك ألف شهر فانزل الله لَيْلَه الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهرٍ قيام تلك الليله خير من عمل ذلك الرجل ألف شهر؛[7]مردي در بني اسرائيل شب ها تا صبح خدا را عبادت مي نمود. و روزها تا شب جهاد مي کرد و اين عمل را هزار ماه انجام داد؛ پس خداوند [بر امت اسلام] سوره قدر را نازل کرد که عبادت در آن شب، بهتر از عبادت هزار ماه آن مرد است».
روزي رسول خد(ص) چهار نفر از پيامبران بني اسرائيل (ايّوب، زکريا، حزقيل بن عجوز و يوشع بن نون) را نام برد و فرمود: اين چهار نفر هشتاد سال خدا را عبادت کردند و به اندازه يک چشم برهم زدن نيز معصيت خدا را نکردند. اصحاب آن حضرت از اين سخن به شگفت آمدند. آن گاه جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! امت تو از هشتاد سال عبادت اين افراد تعجب کردند. خداوند بهتر از آن را بر تو نازل نموده است و سوره قدر را بر حضرت قرائت نمود و گفت اين بهتر از آن چيزي است که موجب شگفتي تو و امتت شد.[8]
ابن المنذر و ابن أبي حاتم و بيهقي در «سنن» خود چنين آورده است: «روزي رسول خد(ص) از مردي اسرائيلي ياد کرد که هزار ماه در راه خدا سلاح بر تن نمود و مسلمين تعجب کردند. آن گاه خداوند آيات{اناّ انزلناه في ليله القدر٭ و ما ادراک ما ليلهالقدر٭ ليله القدر خير من الف شهر}را نازل نمود و فرمود: شب قدر (عبادت در اين شب) بهتر از هزار ماهي است که مردي از بني اسرائيل، در راه خدا سلاح بر تن نمود».[9]
در روايتي از سعيد بن المسيب آمده است: «انّه سئل عن لَيْلَه الْقَدْرِ أ هي شيء كان فذهب أم هي في كل عام فقال: بل هي لامه محمد ما بقي منهم اثنان؛[10] سؤال شد از شب قدر و اين که آيا شب قدر بوده و گذشته يا اين که هر سال تکرار مي شود. پس فرمود: شب قدر براي امت محمد(ص) تا زماني که دو نفر از آنها بر روي زمين باقي بماند هست».
هم چنين روايت شده که وقتي پيامبراسلام(ص) از جنگ تبوک با پشت سر گذاشتن سختي هاي بسياري که در مسير راه لشکر اسلام متحمل شدند به سلامتي بازگشت و مردم را بشارت داد، مردم گفتند: مثل اين زحمات طاقت فرسا را کسي انجام نداده است. رسول خد(ص) فرمود: مردي از بني اسرائيل به نام «ابن نانين» هزار پسر داشت که؛ هرکدام از پسرانش يک ماه، با دشمن جنگيدند، تا اين که همه کشته شدند. پدر بر آنان نماز گذارد، بدون اين که توجهي به راست و چپ نمايد (کشته شدن پسرانش او را از جهاد در راه خدا باز نداشت و عزم آهنين او هرگز سست نشد) سپس آن مرد خود به تنهايي به جهاد پرداخت تا خود نيز کشته شد. با شنيدن اين خبر، مسلمانان به مقام چنين مردي غبطه خوردند و چنين منزلتي را از خداوند آرزو کردند. آن گاه خداوند{ليله القدر خير من الف شهر}را نازل فرمود؛ يعني عبادت در اين شب براي امت اسلام، بهتر از هزار ماه جهاد آن مرد اسرائيلي و پسرانش است.[11]
در روايت ديگري نقل شده است که به رسول خد(ص) خبر دادند: مردي از بني اسرائيل هزار ماه در راه خدا سلاح بر گردنش انداخته و حمل كرده است. پيامبر(ص) از اين امر شگفت زده شد و آرزو نمود كه در امّت خود نيز چنين باشد؛ پس عرض كرد: پروردگارا! امّت مرا از نظر عمر، كوتاه ترين و از نظر اعمال، كمترين قرار دادي. لذا خداوند شب قدر را به رسول خد(ص) عطا کرد و فرمود: شب قدر بهتر از هزار ماه است كه بني اسرائيلي سلاح در راه خدا برداشت است. هم براي تو بهتر است و هم براي امّت تو بعد از تو تا روز قيامت در هر ماه رمضان‏.[12]
بنابراين ، شب قدر در طول تاريخ متعدد نبوده؛ چرا که امت هاي پيشين شب قدر نداشتند.
اما اين که آيا شب قدر هر سال تکرار مي شود يا خير، عدّه‏اي بر اين عقيده‏اند كه شب قدر در عهد حضرت رسول اکرم(ص) بوده و سپس برداشته شد. ولي ظاهر آيات قرآن نشان مي‏دهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پيامبر اسلام(ص) نبوده؛ بلكه در هر سال و تا پايان جهان تكرار مي‏شود. تعبير با فعل مضارع (تنزّل) در سوره «قدر» در جمله {تنزل الملائکه و الرّوح} که دلالت بر استمرار دارد و هم چنين جمله اسميه در سورۀ «قدر» {سَلامٌ هِيَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ} كه نشانه دوام است نيز گواه بر اين معناست. به علاوه، روايات نيز اين معنا را تأييد مي‏كنند.
از جمله از امام صادق(ع) روايت شده که کسي از آن حضرت در مورد شب قدر سؤال کرد و گفت: «أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَه الْقَدْرِ كَانَتْ أَوْ تَكُونُ فِي كُلِّ عَامٍ فَقَالَ لَوْ رُفِعَتْ لَيْلَه الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآن‏»؛ مرا از شب قدر خبر بده. آيا شب قدر بود (و تمام شد) يا اين که در هر سال شب قدري است؟ حضرت فرمود: اگر شب قدر برداشته مي شد، قرآن هم برداشته مي شد.[13] اشاره به اين که شب قدر مثل قرآن جاويد و هميشگي است.
در روايت علي بن مسيب بر استمرار شب قدر در هر سال تصريح شده است؛ ازاين رو، در جواب سؤال از تکرار آن در هر سال آمده است: «بل هي لامه محمد ما بقي منهم اثنان»؛[14] بلکه شب قدر براي امت محمد باقي است تا مادامي که دو نفر از ايشان باقي باشد (کنايه از اين که هميشه خواهد بود).
در نتيجه اگر مراد از تعدد شب قدر، تکرار آن در تاريخ اسلام باشد، از روايات تعدد برداشت مي شود؛ چرا که هر سال شب قدر تکرار مي شود.
اما در پاسخ اين سؤال که آيا شب قدر در طول سال يک شب است يا بيشتر، بايد گفت که با توجه به اهميت شب قدر در آيات و روايات، شايد مراد از تعدد شب قدر اين باشد اين که آيا شب قدر در طول سال، يک شب است يا بيشتر؟
به فرمودۀ قرآن ثواب عبادت در اين شب از هزار ماه عبادت بهتر است:{لَيْلَه الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهر}.[15] ازاين رو مؤمنين براي درک چنين شبي، پيوسته از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تعيين شب قدر را درخواست مي کردند. پيروان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) براي درک اين شب با عظمت، در ماه مبارک رمضان هر سال، سه شب را به عنوان شب‌ قدر، با توجه به روايات، به عبادت و راز و نياز با خداي خويش مي پردازند.
ظاهر آيات قرآن کريم و روايات اهل بيت(ع) نشان مي دهد که شب قدر، يک شب است، نه بيشتر؛ چرا که کلمه «ليله» در عربي بر وحدت و يکي بودن دلالت مي کند. «ليلهالقدر» يعني شبي که قدر است. افزون بر آن، از چندين روايت استفاده مي شود که شب قدر، يک شب است که آن هم در ماه مبارک رمضان است؛ چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين معنا را اقتضا مي‏كند؛ از يك سو مي‏فرمايد: قرآن در ماه رمضان نازل شده:{شَهرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآن} [16] و از سوي ديگر مي‏فرمايد در شب قدر نازل گرديده: {إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَه الْقَدْر}.[17]
از جمله رواياتي که بر يکي بودن شب قدر، آن هم در ماه مبارک رمضان، دلالت دارد، روايت زراره است. ايشان مي گويد: از امام باقر(ع) در مورد ليله القدر سؤال کردم. امام فرمود: شب بيست و يکم يا شب بيست و سوم. عرض کردم: مگر يک شب نيست؟ امام فرمود: بله. گفتم: پس مرا از آن آگاه کن. فرمود: چه عيبي دارد که دو شب کار نيک انجام بدهي؟[18]
ولي در اين كه كدام شب از شب هاي ماه رمضان شب قدر است، سخن بسيار است و در اين زمينه تفسيرهاي شده؛ از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بيست و يكم، شب بيست و سوم، شب بيست و هفتم و شب بيست و نهم.
ولي مشهور در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب بيست و يكم يا بيست و سوم است. لذا در روايتي مي‏خوانيم كه در دهه آخر ماه مبارك رمضان پيغمبر اكرم(ص) تمام شب ها را احيا مي‏داشت و مشغول عبادت بود.[19]
از امام صادق(ع) روايت شده كه شب قدر، شب بيست و يكم يا بيست و سوم است. حتّي هنگامي كه راوي اصرار كرد كدام يك از اين دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم، كدام يك را انتخاب نمايم، امام(ع) تعيين نفرمود و افزود: «ما ايسر ليلتين فيما تطلب»؛ چه آسان است دو شب براي آن چه مي‏خواهي.[20]
ولي در روايات متعددي كه از اهل بيت(ع) رسيده، بيشتر روي شب بيست و سوم تكيه شده؛ درحالي كه روايات اهل سنت، بيشتر بر شب بيست و هفتم دور مي‏زند.[21]
نتيجه اين که:
شب قدر در طول سال يک شب است و آن هم در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد و در بسياري از روايات اهل بيت(ع) شب قدر، شب نوزدهم يا بيست يکم يا بيست سوم است؛ يعني يکي از اين شب ها قطعاً شب قدر است.
اما با استفاده از بعضي روايات مي توان به نوعي بين روايات شب قدر جمع نمود و سه شب را شب قدر به حساب آورد؛ چنان که در روايتي از امام صادق(ع) نيز نقل شده كه فرمود: «التقدير في ليله القدر تسعه عشر، و الإبرام في ليله احدی و عشرين و الامضاء في ليله ثلاث و عشرين؛ تقدير مقدرات در شب نوزدهم و تحكيم آن در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است.»[22]
به هر حال، با روشن شدن اين که شب قدر، يک شب است، نه چند شب و آن هم در دهه آخر ماه مبارک رمضان قرار دارد، با اين وجود، شب قدر بين شب هاي سه گانه (نوزدهم، بيست يکم و بيست سوم) مخفي است؛ به سبب نکته اي که در آن است.

چرا شب قدر مخفي است؟
 

بسياري معتقدند مخفي بودن شب قدر در ميان شب هاي سال، يا در ميان شب هاي ماه مبارك رمضان براي اين است كه مردم به همه اين شب ها اهميت دهند؛ همان گونه كه خداوند رضاي خود را در ميان انواع طاعات پنهان كرده تا مردم به همه طاعات روي آورند و غضبش را در ميان معاصي پنهان كرده تا از همه بپرهيزند؛ دوستانش را در ميان مردم مخفي كرده تا همه را احترام كنند؛ اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به همه دعاها روآورند؛ اسم اعظم را در ميان اسمائش مخفي ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفي ساخته تا در همه حال آماده باشند.[23]
صاحب تفسير اطيب البيان مي گويد: الحق، اين كه شب قدر، خصوص شب بيست و سوم است، موافق نص بعضي اخبار و فتواي مشهور از علماي اعلام است و اين كه در بعض اخبار، بين سه شب يا دو شب بيان فرموده يا هر سه شب را مدخليت داده، براي اين است كه عبادت شب قدر برتر افضل از عبادت هزار ماه است كه برابر با هشتاد و سه سال و چهار ماه است و در عبادت، اول بايد تخليه كرد و سپس تحليه. شب نوزدهم و بيست و يكم شب تخليه است كه بايد از گناهان و معاصي و صفات خبيثه و عقايد فاسده توبه كرد و قلب را پاك و پاكيزه نمود و خود را آماده ساخت و اگر گناهان تدارك دارد، تدارك كند تا اين که در شب بيست و سوم عبادات به درجه اعلاي قبول برسد.[24]
در پاسخ پرسش دوم که آيا روز هم جزء شب قدر است يا خير، مي گوييم که ترديدي نيست شب و روز براساس حرکت منظومه شمسي به دور خوشيد به صورت کلي و از حرکت وضعي زمين به دور خودش به وجود مي آيد. آن گاه که منطقه اي از زمين در تابش مستقيم نور خورشيد قرار مي گيرد، آن منطقه روز، و مناطقي که از نور مستقيم خورشيد محرومند، شب است. بنابراين، شب و روز، هر کدام جزء مستقلي از زمان است و هيچ کدام جزء ديگري نيست؛ بلکه ادامه ديگري است.
اما در رابطه با شب قدر و ثواب در آن شب که به واسطه عبادت به دست مي آيد روز قدر نيز مانند شب قدر داراي ثواب فراوان است و در روايات، به انجام اعمال عبادي در روز قدر نيز سفارش شده است؛ چنان که در بيان اعمال شب قدر در مفاتيح الجنان به نقل از علامه مجلسي آمده است: در احاديث معتبر وارد شده که روز قدر در فضيلت مثل شب قدر است.
ـ مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 27 ذيل تفسير سورۀ قدر، دارالکتب الاسلاميه، تهران، پانزدهم، 1374.
ـ علامه طباطبايي، ترجمه تفسير الميزان، مترجم موسوي همداني محمدباقر، ذيل تفسيرسوره قدر، قم، دفترانتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم،1374.
ـ سيد عبدالحسين طيب، اطيب البيان في تفسير القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378.
ـ رضا خاني، حشمت الله رياضي، ترجمه بيان السعاده، دانشگاه پيام نور، تهران، 1372.

پي نوشت ها :
 

[1]. سيد علي اکبر قرشي، قاموس قرآن، ج 5، ص 251، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1371 (با استفاده از نرم افزار جامع تفاسير نور).
[2]. دخان ، آيه 3 و 4
[3]. تفسير نمونه، ج27، ذيل سوره مبارکه «قدر»، دارالکتب الاسلاميه، تهران، پانزدهم، 1374.
[4]. طلاق، آيه7.
[5]. مجمع البيان، ترجمه، ج27، ص198، فراهاني، تهران، 1360، (با استفاده از نرم افزار جامع تفاسيرنور).
[6]. الدرالمنثور في تفسير المأثور، ج 6، ص372، (با استفاده از نرم افزار جامع تفاسير نور).
[7]. همان، ص 371.
[8]. همان.
[9]. همان.
[10]. الدرّالمنثور، ج 6، ص 371، قم، کتابخانه مرعشي نجفي، 1404ق.
[11]. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 458، ح 22، باب استحباب اجد و الاجتهاد في ... (استفاده از نرم افزار جامع احاديث نور).
[12]. رضا خاني، حشمت الله رياضي، ترجمه بيان السعاده، ج 14، ص 594، دانشگاه پيام نور، تهران، 1372.
[13]. من لايحضره الفقه، ج 2، ص 158، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413ق.
[14]. الدرالمنثور، ج 6، ص 371.
[15]. القدر، آيه 3.
[16]. بقره، آيه 185.
[17]. القدر، آيه 1.
[18]. تهذيب الاحکام، ج 3، ص58، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365.
[19]. تفسير نمونه، ج 27، ذيل تفسير سورۀ قدر، ص 189.
[20]. الکافي، ج 4، ص 156، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1365.
[21]. تفسير نمونه، ج 27، ذيل تفسير سورۀ قدر.
[22]. الکافي، ج 4، ص 159.
[23]. تفسيرنمونه، ج27 ذيل سوره قدر.
[24]. سيد ابوالحسين طيب، اطيب البيان، ج 14، ص 176.
 

منبع:
www.feqh.miu.ac.ir
بروشورهای پرتو پژوهش مجتمع آموزش عالی فقه

ارسالي از طرف کاربر محترم : java59